فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
145 - 157
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت تجاربی که در طول دوره دکتری بر تقاطع هویت عاطفی و جنسیت دانشجویان زن تأثیر می گذارند، با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. یکی از کاربردهای پژوهش های پدیدارشناسانه، بررسی تکامل زندگی و روش هایی است که یک زن می تواند جهان را به عنوان یک زن تجربه کند. مشارکت کنندگان پژوهش، چهار تن از دانشجویان زن دوره دکتری در رشته های علوم انسانی و علوم پایه دانشگاه های دولتی هستند. روایت های این زنان از تجارب زیسته شان به وسیله مصاحبه تلفنی جمع آوری و مراحل تکمیلی از طریق پیام رسان واتساپ انجام شد. داده های حاصل از شناسایی و جداسازی تم ها (مضمون ها) با بهره گیری از رویکرد تحلیل تفسیری، تحلیل شدند. یافته ها در قالب دو مضمون «نگاه غیر جنسیتی استادان مرد» و «نگاه جنسیت زده به دانشجو» ارائه شدند که نشان می دهد «فرهنگ دانشگاه در برابری جنسیتی» و « فراروایت اقتدار در استادان زن» بر هویت عاطفی این زنان در تقاطع با جنسیت تأثیرگذار است
بررسی تطبیقی پساپدیدارشناسی و ساخت گرایی انتقادی در مطالعات فناوری و دلالت های آن در تعلیم وتربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
135 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی شباهت ها و تفاوت ها و امکان تطبیق دو رویکرد مهم در فلسفه فناوری یعنی پساپدیدارشناسی و ساخت گرایی انتقادی و دلالت های آن در تعلیم وتربیت است؛ ازاین رو با استفاده از روش تحلیل و توصیف و استنتاج، ابتدا شباهت ها و تفاوت های دو رویکرد بررسی شده است و سپس امکان استفاده از این دو رویکرد در مطالعات فناوری های آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. هر دو رویکرد، فراتر از ابزارگرایی و جبرگرایی، بر نقش فناوری ها در زندگی انسان تمرکز دارند. پساپدیدارشناسی بیشتر بر جنبه فردی و ساخت گرایی انتقادی بیشتر بر جنبه اجتماعی و سیاسی تأکید دارد. تعلیم وتربیت در فرایند دموکراتیک کردن فناوری ها، که مورد توجه ساخت گرایی انتقادی است، سهم مهمی دارد. دلالت های تربیتی حاصل از بررسی تطبیقی دو رویکرد عبارت اند از: تغییر مفهوم فناوری های آموزشی از ابزارهای آموزشی به عامل های آموزشی، توجه به تفاوت های فرهنگی در تولید فناوری های آموزشی، توجه به جنبه های سیاسی و اجتماعی پنهان در فناوری های آموزشی، تحول در پژوهش های فناوری های آموزشی و تحول در اهداف تربیت در رابطه با فناوری.
مهندسی شیمی سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
53 - 66
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مفهوم مهندسی شیمی سبز، به عنوان نقطه تلاقی «شیمی سبز» و «مهندسی سبز» معرفی شده است و بر اهمیت آن در برنامه درسی مهندسی شیمی تأکید می شود. این مقاله ابتدا اهداف و اصول دوازده گانه "شیمی سبز” و “مهندسی سبز”را تشریح می کند و نقش آنها را در ارتقای پایداری زیست محیطی و کاهش ردپای بوم شناختی فرایندهای شیمیایی برجسته می کند. پس از این مقدمه، مهندسی شیمی سبز با تمرکز بر معیارهای پایداری آن و نحوه اعمال این اصول برای ایجاد فرایندهای شیمیایی سازگارتر با محیط زیست و پایدار، با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار می گیرد. سپس بحث به این سو می رود که چگونه مفهوم مهندسی شیمی سبز می تواند به طور یکپارچه در برنامه درسی مهندسی شیمی ادغام شود و تغییرات و اضافاتی را به دوره های موجود پیشنهاد می کند تا موضوعات مهندسی پایدار را در بر گیرد. سرانجام، مقاله با خلاصه ای کوتاه به پایان می رسد و خواستار گنجاندن اصول سبز در چارچوب آموزشی، برای آماده سازی مهندسان آینده به منظور چالش های توسعه پایدار است و بر اهمیت تجهیز آنها به دانش و مهارت های لازم برای نوآوری و مسئولیت پذیری در حفظ محیط زیست برای توسعه پایدار تأکید می کند.
ظرفیت های یادگیری حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی: از توسعه فردی تا یادگیری شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش،شناسایی ظرفیت های یادگیری حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی شهر مشهد می باشد.برای دستیابی به این هدف، از روش پدیدارشناسی با رویکرد کیفی استفاده شد. با روش نمونه گیری هدفمند 15 نفر از معلمان و 8 نفر از مدیران مدارس ابتدایی به عنوان مطلعان کلیدی در پژوهش شرکت کردند. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده به روش کدگذاری باز و محوری انجام شد. براساس یافته های حاصل از پژوهش، ظرفیت های یادگیری حرفه ای در چهار سطح فردی، بین فردی، سازمانی و شبکه ای معرفی شدند. در سطح فردی، ظرفیت هایی مانند انگیزه درونی، تعهد کاری، خودآموزی، ایده پذیری، بازخورد و تامل فکورانه، و چشم انداز یادگیری شناسایی شد. در سطح بین فردی، ظرفیت های مربوط به اشتراک گذاری تجربیات، یادگیری جمعی و گروهی، کسب تجربه، و خدمت به عنوان رابط یادگیری مشاهده شد. در سطح سازمانی، ظرفیت ها شامل جو مطالبه گرانه مدرسه، جو حمایتی مدرسه، پویایی محیط یادگیری، بهره گیری از منابع آموزشی، رسانه های آموزشی، طرح های آموزشی، و آموزش های سازمانی بود. علاوه بر این، شبکه سازی اجتماعی به عنوان یک ظرفیت یادگیری حرفه ای قابل توجه در سطح شبکه ظاهر شد. یافته ها به درک قابلیت ها و ظرفیت های مدارس در زمینه آموزش متمرکز کمک می کند و بینش هایی را برای افزایش یادگیری حرفه ای در مدارس ابتدایی ایران ارائه می کند.
سیاست های آموزش معلمان در کشور لهستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
17 - 46
حوزههای تخصصی:
سیستم آموزشی لهستان پس از استقلال از نظام کمونیستی در سال 1989، دستخوش تغییرات اساسی از جمله تغییر در ساختار مدرسه، برنامه های درسی، تربیت معلمان و همچنین توسعه حرفه ای معلمان بوده است. این کشور، از سال 1990 تاکنون، چهار بار قانون استانداردهای آموزش معلمان خود را اصلاح کرده که آخرین مرتبه آن در سال 2019 بوده است. هدف از این پژوهش، بررسی سیاست های آموزش معلمان در لهستان است که پس از پیوستن به اتحادیه اروپا در سال 2004، اصلاحات زیادی را در نظام آموزشی خود انجام داده است. در این پژوهش، خط مشی های این کشور در تربیت معلمان، شرایط پذیرش دانشجو در مؤسسات تربیت معلم، دوره های تحصیلی موردنیاز، چگونگی برگزاری دوره های کارورزی و تدریس عملی، جذب و به کارگیری معلمان و توسعه حرفه ای معلمان بررسی شده است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و داده های پژوهش با رویکرد تحلیل توصیفی برحسب معیارهای تعیین شده مطابق با هدف پژوهش، گردآوری و تفسیر شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در طول دو دهه گذشته، کشور لهستان، تغییرات زیادی را در برنامه های آموزش معلمان خود ایجاد نموده است. این تغییرات شامل افزایش حقوق معلمان، اختصاص زمان بیشتر به آموزش معلمان پیش دبستانی، توسعه دوره های تربیت معلم و تحصیلات تکمیلی و توجه به مسائل مربوط به سیستم آموزشی بوده است. پداگوژی جایگاه مهمی در تربیت معلم لهستان دارد و برای کسب آمادگی حرفه ای، دانشجومعلمان موظف به گذراندن دوره های کارآموزی تحت نظارت و یا تدریس مستقل قبل از استخدام هستند؛ از جمله مهم ترین چالش های آموزش معلمان در لهستان کاهش تعداد دانش آموزان و میانگین سنی زیاد معلمان نسبت به سایر کشورهای اتحادیه اروپا است.
مقایسه دیدگاه مدیران و نومعلمان و رضایت از دوره های آموزشی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت مندی معلمان یکی از اساسی ترین کارهای مدیران حرفه ای مدارس می باشد. اگر مدیر بتواند با ایجاد شرایط مناسب رشد و به وجود آوردن جوّی انسانی و عاطفی، زمینه رضایت و افزایش انگیزه و به تبع آن کارایی و عملکرد مطلوب نومعلمان را ارتقا دهد، می توان ادعا کرد که احساس رضایت نسبی را در آن ها ایجاد نموده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه دیدگاه مدیران و نومعلمان از تعامل و رضایت از دوره های آموزشی دانشگاه فرهنگیان بود. مطالعه حاضر از نوع پژوهش های کمی و توصیفی انجام شد و با شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی در یک گروه نمونه شامل 452 نومعلم و 295 مدیر انجام شد. مولفه های شیوه های ارتباطی، راهنمایی ایفای وظایف حرفه ای، حمایت از نومعلمان، رضایت از تعامل و رضایت از دوره با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته 21 سوالی با طیف لیکرت بررسی شدند. روایی محتوایی ابزار با دو شاخص روایی محتوایی و نسبت روایی محتوایی تأیید شد و پایایی نیز بر اساس رویه آلفای کرونباخ با مقدار 83/0 محاسبه شد. تحلیل داده ها بر اساس آزمون تی و تحلیل واریانس نشان داد که کیفیت تعامل از دیدگاه نومعلمان در مناطق جغرافیایی تعیین شده یکسان است. همچنین دیدگاه مدیران مناطق تعیین شده نیز در برخی متغیرها متفاوت بود و بین نظرات نومعلمان و مدیران در مورد مولفه های تعامل تفاوت معنادار وجود داشت. می توان نتیجه گرفت که تفاوت نظر مدیران و معلمان بیانگر انتظارات سطح بالاتر مدیران از کیفیت تعامل با نومعلمان است که به نظر می رسد با اثربخشی فعالیت ها مرتبط باشد.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی و سبک های هویت در دانش آموزان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
137 - 152
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: عملکرد تحصیلی مطلوب نقش مهمی در موفقیت های آموزشی و شغلی دارد. لذا این پژوهش با هدف پیش بینی عملکرد تحصیلی براساس اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی و سبک های هویت در دانش آموزان انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه گله دار از شهرستان مهر (استان فارس) به تعداد 2016 نفر در سال 1402 بود. با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه پلنت تعداد 200 نفر انتخاب شد. گردآوری داده ها با پرسشنامه عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999)، اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (صادق زاده و همکاران، 1397) و پرسشنامه سبک هویت (برزونسکی و همکاران، 2013) انجام شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با نرم افزار آماری SPSS-v26 انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان داد بین اعتیاد به شبکه اجتماعی مجازی (438/0-=r و 022/0>P) و سبک هویت اجتنابی (392/0-=r و 012/0>P) با عملکرد تحصیلی دانش آموزان، همبستگی معکوس و معنادار بود. همچنین همبستگی بین سبک هویت هنجاری (332/0=r و 028/0>P)، اطلاعاتی (472/0=r و 017/0>P) و متعهد (445/0=r و 016/0>P) به ترتیب با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مثبت و معنادار بود. تحلیل رگرسیون به روش ورود همزمان نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین با هم توان تبیین 29 درصد از واریانس نمره عملکرد تحصیلی در دانش آموزان را داشته اند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، ضرورت دارد شناسایی عوامل مؤثر در فرایندهای تحصیلی دانش آموزان به منظور ارتقاء عملکردهای آموزشی در دستور کار برنامه ریزان و محققان قرار گیرد.
بررسی رابطه ی دانش تیپک و مهارت های ارزشیابی آنلاین معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۵
31 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین دانش تیپک و مهارت های ارزشیابی آنلاین معلمان دوره ابتدایی شهر شاهین شهر است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ی ابتدایی شهر شاهین شهر استان اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که 247 نفر در این پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دانش تیپک و پرسشنامه محقق ساخته ی مهارت های ارزشیابی آنلاین معلمان دوره ابتدایی می باشد. پس از جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل یافته ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح آمار توصیفی از فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون کالموگروف – اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل، تحلیل واریانس و آزمون حداقل تفاوت بین میانگین ها استفاده شد. یافته ها نشان داد رابطه ی ضعیفی بین میزان دانش تیپک با مهارت های ارزشیابی آنلاین وجود دارد. توضیح بیشتر در این باره در بخش یافته ها و نتیجه گیری به تفصیل ارائه شده است.
طراحی و اعتباریابی روبریک ویژه ی نگارش در دوره ی دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
روبریک نگارش، یک نوع دستورالعمل است که توصیف کننده معیارها و سطوح عملکرد برای یک تکلیف خاص نگارش است. پژوهش حاضر به منظور طراحی و اعتباریابی روبریک ویژه ی نگارش در دوره ی دوم ابتدایی انجام گرفت. این پژوهش بطور کلی از نوع پژوهش اندازه گیری و بطور خاص از نوع مقیاس یابی است. در پژوهش مقیاس یابی روش ها و مراحل اصلی طراحی و اجرای یک مقیاس به طور دقیق تشریح می شوند. پس از مطالعه بررسی های انجام شده در مورد روبریک های استفاده شده در دوره ی ابتدایی و همچنین تعیین روبریک های اختصاصی برای انواع مختلف نگارش (نگارش توصیفی، روایتی، توضیحی، و استدلالی) پژوهشگر به استخراج اهداف برنامه درسی زبان فارسی در حوزه ی نگارش پرداخت. سپس از میان مؤلفه های هر یک از انواع نگارش، مؤلفه های عمومی را انتخاب کرد و در نهایت یک روبریک 9 مؤلفه ای طراحی نمود. پس از طراحی روبریک، اعتبار آن مورد بررسی قرار گرفت. نبود وجود روبریک استاندارد ویژه ی نگارش یکی از دلایل نامشخص بودن وضعیت نگارش دانش آموزان دوره ی ابتدایی در ایران به شمار می رود. وجود روبریک علاوه بر آنکه دید روشنی از وضعیت نگارش دانش آموزن به دست می دهد، باعث می شود خود دانش آموزان از انتظارات و اهداف برنامه درسی نگارش آگاه شود. این امر خود به بهبود وضعیت آنها در مهارت نگارش منجر می شود.
Relationship of self-directed learning, ICT, academic motivation with Entrepreneur curriculum in distant education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
AbstractThis research is conducted aiming to study the relationship of self-directed learning, information technology and communication and academic motivation with entrepreneur curriculum in distance education. This research in terms of aim is practical, in terms of data collection is quantitative, and in terms of nature and method is descriptive (non-experimental) and correlative. Statistical population of this research includes students of smart secondary schools of Esfahan city in Academic year of 1395-96 (2016-2017) up to 550 persons. Sampling method is clustered method and 225 persons were selected randomly among of regions of 2, 3, and 5 of Education Administration of Esfahan city using Morgan formula. Library and survey methods were used for data collection. The instruments include researcher made questioners about entrepreneur curriculum of distant education, academic motivation, self directed learning, and ICT. The validity of questionnaires was confirmed by ten professors and experts in this field and its reliability was calculated through alpha Cronbach that was α=0.73. For analyzing data, SPSS software, version 21) was used to present descriptive statistic (including Frequency distribution table, mean, Percentage, and Standard deviation) and inferential statistic (including Pierson Correlation and Regression). The results show that self directed learning, ICT, and academic motivation have positive significant relationship with entrepreneur curriculum of distance education. It also shows that all of three variables of self- directed learning, ICT, and academic motivation are important in preparing entrepreneur curriculum. Academic motivation have maximum importance with β= 0.43 and information technology has minimum importance with β= 0.23.
بهبود خودسامان دهی درمحیط شبکه های اجتماعی مجازی با کاربست مدل آموزش تفکر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودسامان دهی ظرفیت مناسبی جهت تعدیل افکار و احساسات حاکم بر رفتار انسان ها است. آموزش تفکر می تواند زمینه ی ایجاد و توسعه ی خود سامان دهی در ابعاد یادگیری، انگیزشی، مذهبی و دوستی را فراهم نماید. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مدل آموزش تفکر بر خودسامان دهی نوجوانان در شبکه اجتماعی مجازی بود. روش ها: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش 985 نفر بودند و شامل پسران و دختران 15 12 ساله شهرستان اسدآباد بودند که به گوشی موبایل (همراه با نرم افزارهای شبکه اجتماعی مجازی سروش) دسترسی داشتند. نمونه آماری پژوهش شامل 82 دانش آموز بودند که از طریق نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودسامان دهی محقق ساخته با 18 گویه بود. روایی ابزار توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 70/0 محاسبه شد. آزمودنی های پژوهش به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل (هر گروه 41 نفر) گمارده شدند و سپس پروتکل مدل آموزش تفکر به مدت 6 جلسه 75 دقیقه ای در گروه آزمایش با مؤلفه های خود در دو بعد آموزش زبان و آموزش تفکر اجرا شد. گروه کنترل نیز در مدت 6 جلسه به روش سخنرانی محتوای خودسامان دهی را دریافت نمودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: پژوهش نشان داد که کاربست مدل آموزش تفکر در گروه آزمایش موجب ارتقاء خودسامان دهی یادگیری، انگیزشی، مذهبی و دوستی فراگیران درمحیط شبکه های مجازی اجتماعی می شود (05/0P<). نتیجه گیری: طراحی و کاربندی مدل آموزش تفکر در کنار سایر روش های می تواند منجر به نتایج مفیدی در بهبود خودسامان دهی شود.
طراحی الگوی شایستگی های آموزش مبتنی بر استدلال فضایی معلمان با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای معلمان برای آموزش مبتنی بر استدلال فضایی بود. این پژوهش از نوع فراترکیب بوده که با استفاده از روش هفت مرحله ای سندولوفسکی و باروسو انجام شده است. تیم فراترکیب شامل سه متخصص در حوزه مطالعات برنامه درسی، یک متخصص در حوزه مدیریت آموزشی و یک کارشناس آگاه به علم اطلاعات و دانش شناسی بود. پس از بررسی و در نظرگرفتن معیارهای شمول و خروج، 258 منبع، بررسی و درمجموع 19 مضمون پایه حاصل گردید. مضامین پایه، در سه مضمون سازمان دهنده دانش (شامل مضامین پایه ای مانند آگاهی از اصطلاحات مرتبط با استدلال فضایی، ابعاد و اجزاء، تاریخچه، گونه شناسی، فرایندها و متغیرهای اثرگذار، نظریه های روان شناختی بنیادی و فرایندهای شناختی و...)، مهارت (شامل مضامین پایه ای مانند مهارت های بصری - فضایی، توانایی های استدلال فضایی و...) و نگرش (شامل مضامین پایه ای مانند تمایل به استدلال فضایی انتقادی، عادت استدلال فضایی و...) قرار گرفتند و در نهایت کلیه مضامین تحت مضمون فراگیر شایستگی های آموزش مبتنی بر استدلال فضایی قرار گرفتند و براساس آن شبکه مضامین شایستگی های آموزش مبتنی بر استدلال فضایی ترسیم شد. براساس یافته های پژوهش، ضروری است معلمان برای آموزش و طراحی دروس مبتنی بر استدلال فضایی، دانش، مهارت و نگرش مبتنی بر استدلال فضایی را در خود پرورش دهند. دستاوردهای پژوهش حاضر می تواند به درک صحیح و توسعه نگرش مثبت مفاهیم استدلال فضایی کمک کند و معیاری جهت سنجش میزان صلاحیت و شایستگی معلمان در تدریس اثربخش و همچنین راهنمایی برای آنان در طراحی و اجرای دروس باشد.
شناسایی و اعتبارسنجی الگوی معلم خُبره مبتنی بر ارزش های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
51 - 75
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: معلمان، مهم ترین رکن نظام آموزشی به شمار می روند. در کشور ما عملکرد معلمان باید منطبق با ارزش های اسلامی باشد؛ لذا هدف این پژوهش، شناسایی و اعتبارسنجی الگوی معلم خُبره مبتنی بر ارزش های اسلامی بود. روش ها : روش پژوهش، ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل متون و پژوهش های مرتبط و صاحب نظران خُبره دانشگاه های فرهنگیان و آموزش وپرورش استان های غربی کشور بود که به روش نمونه گیری هدف مند تا اشباع نظری، تعداد 16 نفر انتخاب شد. جامعه آماری بخش کمّی، همه معلمان دوره اول و دوم متوسطه شهر صحنه، به تعداد 220 نفر بود که به روش نمونه گیری هدف مند (در دسترس)، تعداد 136 نفر پرسش نامه را پاسخ دادند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته با 50 سؤال بسته پاسخ بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمّی از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج مصاحبه نیمه ساختاریافته نشان داد که الگوی معلم خُبره مبتنی بر آموزه های اسلامی، دارای 50 شاخص و 15 مؤلفه در سه بُعد دانش، نگرش و رفتار است. همچنین الگوی پیشنهادی معلم خُبره با استفاده از روش های تحلیل عامل تأییدی، اعتباریابی شد. نتیجه گیری: با توجه به نیاز مبرم کشور به نیروی کار نخبه و تأثیرگذار برای توسعه و پیشرفت، وجود معلمان خُبره که از دانش روز برخوردار باشند، نگرش و باور های عمیق به مبانی اسلام داشته باشند و از نظر رفتاری الگوی عملی خوبی برای دیگران باشند امری ضروری است.
هنجاریابی پرسشنامه سنجش میزان آمادگی معلمان برای اجرای آموزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
117 - 140
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: آموزش فراگیر، حق همه کودکان با یا بدون نیاز ویژه است و باید از آن بهره مند شوند. معلم، نقش پیشرو و فعال را در آموزش فراگیر دارد. با سنجش آمادگی آن ها و ایجاد نگرش مثبت برای اجرای آموزش فراگیر توسط عاملان آموزش و پرورش می توان راه کارهایی در جهت افزایش قابلیت ها و توانمندسازی معلمان ارائه کرد؛ لذا نیازمند به ابزار سنجش میزان آمادگی معلمان برای اجرای آموزش فراگیر هستیم. هدف از این پژوهش، هنجاریابی و تبیین شاخص های روان سنجی این ابزار (پرسش نامهCEFI-R ) بود. روش شناسی این تحقیق، روش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری آن، شامل معلمان شاغل دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود. از 464 معلم، 403 خانم و 61 آقا که به شیوه نمونه گیری خوش ه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، به این پرسش نامه 19 سؤالی پاسخ دادند. یافته ها: سؤالات ابتدا به فارسی و سپس به انگلیسی و مجدد به فارسی برگردانده شد و از لحاظ روایی و ادبی، توسط اساتید مرتبط، تأیید شد. در بررسی روایی سازه، با تحلیل عاملی اکتشافی، 4 عامل شامل: تنوع، روش شناسی، حمایت ها (معلم پشتیبان ) و مشارکت در جامعه) به دست آمد و با تحلیل عاملی تأییدی، بار عاملی همه سؤالات بالاتر از 0.3 گزارش شد که سؤالات را برای این تحقیق مناسب می سازد. جهت بررسی پایایی، ضریب آلفای کرونباخ برای ابعاد و کل پرسش نامه از 0.78 تا 0.85 محاسبه شد. نتیجه گیری: پرسش نامه CEFI-R که از نظر ویژگی های روان سنجی، در حد قابل قبولی می باشد، ابزار آسانی است که تاحدود زیادی می تواند میزان آمادگی معلمان را برای اجرای آموزش فراگیر و مقاصد آموزشی و پژوهشی در مقطع ابتدایی بسنجد.
واکاوی مبانی فلسفی تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ایران در منظومه فکری امامین انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ ویژه نامه ۱۴۰۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: فلسفه تربیت معلم به چیستی، چرایی و چگونگی تربیت معلم نظر دارد و با سؤال هایی بنیادین، روبه رو است. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مبانی فلسفی تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ایران در منظومه فکری امامین انقلاب است. فلسفه تربیت معلم در ایران به اندازه ارزش و حساسیتی که دارد موردتوجه قرار نگرفته است. فقدان فلسفه روشن در باب تربیت معلم، یک خلأ محسوب می شود؛ لذا محور این پژوهش، فلسفه تربیت معلم است. روش ها : در این راستا، برای پاسخ گویی به سؤالات تحقیق از روش تحلیلی - استنباطی استفاده شده است. یافته ها: نتیجه یافته ها نشان داد که در منظومه فکری امامین انقلاب تربیت معلم از جایگاه والایی برخوردار است. امام خمینی (ره) با دیدی همه جانبه و در ارتباط با کل هستی و جایگاه درخور انسان در این هستی که همان «خلیفه اللهی» است به موضوع تربیت می نگرد. ایشان به این نکته اشراف داشته اند که راه تربیت انسان در نیل به کمال راستین، از راه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی آن هم از منظر قرآن و اسلام می گذرد. در منظومه فکری امام خمینی (ره) فلسفه حاکم در تربیت معلم، تربیت معلمی که در مسیر قرب الهی است و در این مسیر از لحاظ اعتقادی و عبادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، علمی، عقلی و فناوری و زیباشناختی و هنری تربیت یافته است. در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مدظله العالی) هم مبانی تربیت دربرگیرنده مبانی هستی شناسی با محوریت نگاه توحیدی، مبانی انسان شناسی با محوریت الهی بودن انسان و مبانی معرفت شناسی بر حضور الهی و ربوبیت الهی در نگاه حقایق هستی مبتنی است. نتیجه گیری: در گفتمان رهبر معظم انقلاب شکل گیری دولت اسلامی جوان و حزب الهی نیازمند تربیت افراد در تراز انقلاب اسلامی بوده که در این زمینه تربیت معلم نقش اساسی و محوری دارد.
تبیین نقش میانجی قانون شکنی خیرخواهانه در رابطه بین رهبری زهرآگین و رفتار شهروندی سازمانی در کسب و کارهای خرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
78 - 93
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش میانجی قانون شکنی خیرخواهانه در رابطه بین رهبری زهرآگین و رفتار شهروندی سازمانی در کسب وکارهای خرد انجام گرفته است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان کسب وکارهای خرد در شهر ارومیه به تعداد 14218 نفر تشکیل دادند. به همین منظور و بر اساس جدول مورگان تعداد 375 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد رهبری زهرآگین(Schmidt & Hanges, 2008)، قانون شکنی خیرخواهانه (vardaman et al, 2014) و رفتار شهروندی سازمانی استفاده شد.
روش شناسی پژوهش: جهت آزمون فرضیه های تحقیق، ابتدا از آمار توصیفی و سپس تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری smart-pls استفاده شد.
یافته ها: یافته های مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و حاکی از آن است که رهبری زهرآگین بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیر منفی و معنی داری دارد (ضریب مسیر 39/0-). اثر رهبری زهرآگین بر قانون شکنی خیرخواهانه مثبت و معنی دار است (ضریب مسیر 72/0). قانون شکنی خیرخواهانه بر رفتار شهروندی سازمانی اثر مثبت و معنی داری دارد (ضریب مسیر 54/0) و درنهایت نقش میانجی قانون شکنی خیرخواهانه در رابطه بین رهبری زهرآگین و رفتار شهروندی سازمانی تائید شد (ضریب مسیر 39/0-).
بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که بکارگیری ویژگی های رهبری زهراگین می تواند زمینه افزایش رفتارهای انحرافی و تظاهرگونه و کاهش رفتارهای شهروندی در محیط کسب و کارهای خرد کاهش دهد.
الگوی راهبردها و پیامدهای توسعه ی شایستگی های آموزشی معلمان دانشکده های تربیت بدنی و علوم ورزشی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
44 - 59
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی راهبردها و پیامدهای توسعه ی شایستگی های آموزشی معلمان دانشکده های تربیت بدنی و علوم ورزشی در عراق بود. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه ی جمع آوری اطلاعات توصیفی– تحلیلی و از نظر شیوه ی اجرا از نوع تحقیقات کیفی بود. در پژوهش حاضر، به منظور جمع آوری داده ها از 16 مقاله و مصاحبه با 9 نفر از نخبگان، و سپس از روش استراوس و کوربین به منظور تحلیل داده های به دست آمده، استفاده شد. یافته ها: بر پایه ی یافته های حاصل از نتایج کیفی، برای راهبردها 72 مفهوم، 7 مقوله ی فرعی و 3 مقوله ی اصلی (توسعه ی دانش شخصی، توجه به آموزش و کلاس درس و رشد و توسعه ی دانشجویان) و برای پیامدها 24 مفهوم، 6 مقوله ی فرعی و 3 مقوله ی اصلی (توسعه ی تربیت بدنی و علوم ورزشی، بهبود کیفیت زندگی و پرورش صفات اخلاقی) و مجموعاً 374 مفهوم، 39 مقوله ی فرعی و 15 مقوله ی اصلی مربوط به توسعه ی شایستگی های آموزشی معلمان دانشکده های تربیت بدنی و علوم ورزشی در عراق شناسایی شدند. نتیجه گیری: بنابراین، می توان دریافت که معلمان دانشکده های تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور عراق علاوه بر رشد، بهبود و توسعه ی شایستگی های آموزشی خود، باید رشد و توسعه ی دانشجویان را نیز مدنظر قرار داده و همواره تلاش نمایند تا با توسعه ی دانش شخصی خود، بهترین و تازه ترین مطالب آموزشی را در اختیار آنان قرار دهند.
واکاوی عملکرد حرفه ای راهبران آموزشی مدارس ابتدایی از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پایش عملکرد بر اساس دیدگاه ذینفعان، همواره مورد تأکید متخصصان تربیت حرفه ای بوده است.هدف پژوهش واکاوی عملکرد حرفه ای راهبران آموزشی از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی بود. روش ها : در این پژوهش از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی ناحیه دو شهر همدان به تعداد 798 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 235 نفر از معلمان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته ارزیابی عملکرد راهبران آموزشی بود. براساس بررسی مبانی نظری و پیشینه، ابعاد مختلفی برای عملکرد حرفه ای رهبران آموزشی بیان شده است. مخرج مشترک دیدگاه ها در زمینه ابعاد راهبری آموزشی، مبنای ساخت پرسش نامه قرار گرفته است برای تعیین روایی ابزار از روش CVR استفاده شد و میزان آن 83/0 محاسبه گردید. برای تعیین پایایی پرسش نامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آلفای کل پرسش نامه 79/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، آزمون بررسی نرمال بودن توزیع داده ها (کولموگروف- اسمیرونف)، آزمون t تک گروهی و آزمون فریدمن استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که عملکرد حرفه ای راهبران آموزشی از دیدگاه معلمان، میزان کمک راهبران در رشد حرفه ای معلمان، میزان کمک راهبران در مدیریت رفتار دانش آموزان، میزان کمک راهبران در فرایند آموزش و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، پائین تر از حد متوسط بوده است. همچنین نتایج نشان داد که از دیدگاه معلمان، بهترین عملکرد راهبران آموزشی مربوط به فرایند آموزش و ضعیف ترین عملکرد، مربوط به کمک به رشد حرفه ای بوده است. نتیجه گیری: توجه به دیدگاه معلمان بر اساس ابعاد سنجش وضعیت موجود عملکرد راهبران آموزشی، می تواند زمینه ارتقای عملکرد حرفه ای راهبران و به تبع آن، توسعه حرفه ای معلمان را فراهم سازد.
تحلیل کیفی پیامدهای نظام اعتباربخشی موسسه ای مطالعه موردی در دانشگاه علوم پزشکی تبریز
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه با هدف تحلیل کیفی پیامدهای نظام اعتبار بخشی موسسه ای در دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک پژوهش کیفی از نوع مطالعه موردی با رویکرد استقرایی در بین سالهای 1401-1399 انجام شده است. نمونه گیری به روش هدفمند و گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته در زمینه موضوع تا مرحله اشباع با 34 نفر از مدیران، اعضای هیات علمی، مسئولین و کارشناسان واحد های دفاتر توسعه که مجری برنامه اعتبار بخشی موسسه ای بودند انجام شد. متن مصاحبه ها به روش تحلیل تماتیک با استفاده از نرم افزار MAXQDA 20 آنالیز شد. برای اعتبار سنجی مطالعه از چهار معیار گوبا و لینکلن[1] شامل؛ مقبولیت ، اطمینان پذیری، باور پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه استخراج 170 کد اولیه، 22 مقوله فرعی و 8 مقوله اصلی شامل ارتقاء آموزش حرفه ای دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی، تامین منابع مالی دانشگاهها با تولیدات علمی و پژوهشی به روز، فراهم نمودن آموزش پاسخگو، تامین رضایت همه ذینفعان، ایجاد زیر ساختهای کاربرد ابزار و فناوریهای نوین در آموزش پزشکی و درمان بیماران، توسعه پایدار با ارتقاء سلامت جامعه ، بین المللی کردن دانشگاهها و ارتقاء فرآیند های پژوهشی و تحقیقاتی می باشد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اعتبار بخشی موسسه ای تاثیرات گستر ده ای از جمله ارتقاء کیفیت آموزش، پژوهش و شاخص های سلامت داشته است همچنین می توان به افزایش تولیدات علمی و پژوهشی، تامین منابع پایدار، توسعه زیر ساخت های آموزشی مدرن، ارتقای رضایت ذینفعان و فراهم نمودن بستر بین المللی کردن دانشگاهها اشاره کرد.
Exploring ways of assessing intercultural competence: Introducing the bimodal assessment model(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
26 - 48
حوزههای تخصصی:
Discovering the best solution for assessing intercultural communication is a big challenge all over the world. Thus, the current paper tried to find various ways of intercultural assessment in Iran by introducing a bimodal assessment model. Therefore, the researchers selected thirty Iranian teachers through convenience sampling as the participants of the study. By using a qualitative design, the required data were collected and by using inductive content analysis, the results were analyzed. The data collected and analyzed from interviews and observation sessions revealed that Iranian teachers used a blend of traditional and communicative methods to assess intercultural issues in their classes. Portfolio assessment, performance assessment, dynamic assessment, self/peer assessment, written quizzes, dialogues, and discussion, interview, and presentation are among the methods of assessing intercultural communication in Iran’s context. This study is of high importance for language teachers because they can use the findings as tools for assessing intercultural content in their classes and for intercultural experts to introduce these assessment tools to teachers in their training courses. The bimodal assessment model as the final product of this paper could pave the way for Iranian teachers as an assessment model.