فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
105 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر اتاق فرار آموزشی بر خلاقیت و درگیری تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در درس قرآن بوده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی1402-1401 بود که از بین آنها 36 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (18 نفر) و کنترل (18 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سنجش خلاقیت تورنس و پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013) بود. در این پژوهش از بازی رایانه ای آموزشی محقق ساخته با راهبرد اتاق فرار آموزشی برای درس قرآن استفاده شد. پیش از اجرای مداخله، پیش آزمون شامل پرسشنامه سنجش خلاقیت تورنس و پرسشنامه درگیری تحصیلی از هر دو گروه آزمایش و کنترل به عمل آمد. سپس گروه آزمایش از طریق بازی اتاق فرار آموزشی و گروه کنترل به شیوه متداول آموزش دیدند. در پایان پژوهش از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد استفاده از اتاق های فرار آموزشی بر خلاقیت و درگیری تحصیلی دانش آموزان تأثیرگذار است. از این رو پیشنهاد می شود که برای افزایش میزان خلاقیت و درگیری تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی از بازی اتاق فرار آموزشی استفاده شود و وزارت آموزش و پرورش دوره های آموزشی ضمن خدمت با هدف توانمندسازی معلمان در استفاده از این راهبرد آموزشی در برنامه های درسی برنامه ریزی نماید.
طراحی و رواسازی مدل شایستگی های عمومی مدیران دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
50 - 72
حوزههای تخصصی:
اکثر مدیران دانشگاه ها، اعضای هیئت علمی هستند و به طور سازمان یافته آموزش های موردنیاز را دریافت نکرده و مورد ارزیابی قرار نگرفته اند. نظر به اهمیت توجه به شایستگی در انتخاب مدیران کارا و اثرگذار و باتوجه به نقش خطیر دانشگاه ها در جامعه، هدف پژوهش حاضر طراحی و رواسازی مدل شایستگی های عمومی برای مدیران دانشگاه های دولتی شهر تهران است. در این پژوهش از رویکرد کیفی استفاده شد؛ جهت طراحی مدل شایستگی روش تحلیل مضمون و به منظور رواسازی مدل طراحی شده تکنیک دلفی مورداستفاده قرار گرفت. نمونه پژوهش مدیران دانشگاه های دولتی تهران بودند که با 27 نفر از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. پس از تحلیل کیفی مصاحبه های پیاده سازی شده، با استفاده از تحلیل مضمون مدل اولیه استخراج گردید. جهت رواسازی مدل استخراج شده از تکنیک دلفی استفاده شد و با نظر متخصصان مدل شایستگی نهایی که متشکل از ۱۲ شایستگی است، تدوین شد. شایستگی ها در سه دسته کلی شایستگی های مدیریتی، شایستگی های بین فردی و خصایص فردی طبقه بندی شدند. شایستگی های مدیریتی شامل رهبری، آگاهی سازمانی، حل مسئله، برنامه ریزی و ساماندهی و نظارت و کنترل؛ شایستگی های بین فردی شامل مهارت ارتباطی، شبکه سازی و مذاکره و متقاعدسازی و خصایص فردی نیز شامل نتیجه گرایی، یادگیری مستمر، تاب آوری و حرفه ای گرایی است. باتوجه به نقش کلیدی مدیران در نیل به اهداف دانشگاه ها توصیه می شود جهت انتصاب و ارتقای مدیران مدل شایستگی استخراج شده در این پژوهش مورداستفاده قرار گیرد.
بررسی نقش تعدیلگر رهبری دانش محور در رابطه میان اقدامات توسعه منابع انسانی و مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
94 - 111
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با وجود افزایش کمی و کیفی نیروی انسانی موجود به نفع شرکت های دانش بنیان، نیاز به ایجاد دانش بومی در زمینه توسعه منابع انسانی و آثار آن احساس می شود. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش این است که اقدامات توسعه منابع انسانی چه تأثیری بر مؤلفه های رهبری دانش محور و مزیت رقابتی پایدار این شرکت ها داشته است؟
روش شناسی پژوهش: مطالعه حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان شرکت های دانش بنیان شمال غرب ایران در سال 1401 که تعداد آن در حدود 25 هزار نفر بوده اند، است. حداقل حجم نمونه لازم برای تکمیل پرسشنامه های این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر از کارکنان در نظر گرفته شده و با توجه به ویژگی های جامعه آماری، در این تحقیق حجم نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی انتخاب شدند. همچنین جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های اقدامات توسعه منابع انسانی سوتهامانون و بونسونگ (2016)، مزیت رقابتی پایدار احمد (2015) و رهبری دانش محور دانیت و دیپابلو (2015) استفاده گردید. شاخص های پرسشنامه های تحقیق از مطالعات مرتبط و پیشینه تحقیق اخذشده؛ سپس بر اساس شرایط تحقیق و موردمطالعه بومی سازی گردید. در این پژوهش به منظور دستیابی به اهداف از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS SMART استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها نشان داد اقدامات توسعه منابع انسانی تأثیر معنی داری بر مزیت رقابتی پایدار شرکت های دانش بنیان دارد. همچنین متغیر رهبری دانش محور رابطه میان اقدامات توسعه منابع انسانی و مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان را به صورت مثبتی تعدیل می کند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه اشاره می کند که تبادل دانش در سازمان ها بر توانایی پاسخگویی به تغییرات محیط کسب وکار به منظور بهره برداری از فرصت های بالقوه به نام «پاسخگویی سازمانی» که یکی از ابعاد مزیت رقابتی پایدار است، تأثیر می گذارد. همچنین رهبری دانش محور و ایجاد و اجرای راه حل های جدید در محل کار که در فعالیت های روزمره تجلی می یابد، پایه مهم برای نوآوری کل شرکت است. این امر به ویژه در شرکت های دانش بنیان، برجسته است و بنابراین رهبری دانش محور محرک اصلی مزیت رقابتی این سازمان ها است.
آسیب شناسی آموزش دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه علوم انتظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
50 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش آسیب شناسی آموزش دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی دانشگاه علوم انتظامی است . روش پژوهش : به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و شیوه اجرا، از نوع پژوهش های کیفی و از موع تحلیل تم است. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه اساتید و دانشجویان کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی دانشگاه علوم انتظامی امین بودند که تعداد 16 نفر به روش نمونه گیری هدفمند که با لحاظ کردن شرط اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت که روایی آن به صورت صوری و پایایی آن از طریق بازبینی مجدد توسط جامعه آماری انجام شد روش تجزیه و تحلیل داده ها با تکنیک تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا در قالب مضامین پایه،سازمان دهنده و فراگیر انجام شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که در کدگذاری به عمل آمده که در 3 مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی اجرا شد، تعداد 62 مضامین پایه، 12 مضامین سازمان دهنده و 3 مضامین فراگیر(عدم توجه به سطوح اهداف آموزش، ضعف آموزش و ضعف توانمندسازی)، به عنوان آسیب های آموزش دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی از منظر مشارکت کنندگان شناسایی شدند.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تمامی این مضامین همراه با مولفه ها و شاخص های به دست آمده در ارتباطی متقابل با هم قرار دارند و هرکدام می تواند بعنوان آسیب های جدی و تاثیر گذار بر روند آموزش رشته مدیریت آموزشی در مقطع کارشناسی ارشد باشد.
اثربخشی کاربرد نقشه مفهومی بر درک دانش آموزان از توابع نمایی و لگاریتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه مفهومی با برقراری ارتباط بین مفاهیم جدید و مفاهیم موجود در ساختار شناختی منجر به یادگیری معنادار می شود. دانش آموزان با استفاده از نقشه مفهومی مطالب بسیاری را با هم ترکیب می کنند و به ارتباط درونی بین مفاهیم پی می برند. هدف پژوهش حاضر اثربخشی کاربرد نقشه مفهومی بر درک دانش آموزان از توابع نمایی و لگاریتم است. روش پژوهش تلفیقی از دو روش کمی و کیفی است. جامعه آماری کل دانش آموزان منطقه آموزش و پرورش فرگ بود که 12دانش آموز کلاس یازدهم رشته علوم تجربی به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شدند. دانش آموزان گروه اول، ابتدا به سوال های آزمون نقشه مفهومی و سپس به سوال های آزمون کتبی و گروه دوم ابتدا به سوال های آزمون کتبی و سپس به سوال های آزمون نقشه مفهومی و گروه سوم فقط به سوال های آزمون کتبی پاسخ می دهند. به این ترتیب که دانش آموزان هر دو گروه فرصت بازگشت به سوالات آزمونی که ابتدا انجام داده بودند و تصحیح پاسخ های خود را ندارند. برای ارزیابی تأثیر استفاده از نقشه مفهومی بر یادگیری دانش آموزان، همه دانش آموزان سه گروه به یک سوال، با عنوان آزمون مجموعی پاسخ می دهند. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از نقشه مفهومی در آموزش توابع نمایی و لگاریتم بر درک دانش آموزان و شناخت بدفهمی های آن ها از این مفاهیم بسیار مؤثر است.
شناسایی ویژگی های سواد عاطفی دانشجومعلمان از دیدگاه متخصصان برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت معلمان مولد و اثربخش وظیفه آموزش و پرورش می باشد. یکی از مواردی که می تواند به توسعه و رشد نظام آموزشی کمک کند، تربیت معلمان با هوش و سواد عاطفی بالا می باشد. هدف اصلی پژوهش شناسایی ویژگی های سواد عاطفی دانشجومعلمان از دیدگاه متخصصان بود. این پژوهش کیفی و به روش تحلیل محتوا انجام شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش متشکل از 14 نفر از استادان، متخصصان برنامه ریزی درسی و روانشناسان می باشند که ازطریق نمونه گیری هدفمند و از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. معیار کفایت تعداد مشارکت کنندگان، اشباع نظری بود. ابزار گردآوری داده های پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه ساخت مند بود. اعتباریابی داده ها از طریق اعتبارپذیری و اعتمادپذیری با استفاده از تکنیک همسوسازی صورت گرفت. تجزیه و تحلیل مستمر و هدفمند داده ها همزم ان ب ا جمع آوری آنها با استفاده از روش تحلیل محتوا صورت گرفت. بر اساس یافته های پژوهش چهار مولفه اصلی یا درون مایه شناخت و آگاهی از فراگیران، مدیریت کلاس درس، ویژگی های شخصیتی و مهارت ها به دست آمد. معلم نباید فقط به ویژگی های شناختی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان توجه کند بلکه باید به ابعاد گوناگون دانش آموز از جمله بعد عاطفی(نگرشی) توجه کند و از این بعد غافل نماند تا میزان انگیزه و علاقه دانش آموزان را به کلاس درس بیشتر کند و در رفتار دانش آموز تغییر ایجاد کند.
الزامات و بسترهای برنامه درسی تربیت اقتصادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی الزامات و بسترهای برنامه درسی تربیت اقتصادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام گرفت. حوزه پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت اقتصادی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه بارز انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با بیست و سه نفر از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای استان خراسان رضوی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضامین پایه، سازمان دهنده و منتخب استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی 5 بُعد اصلی شامل الزامات برنامه ای تربیت اقتصادی(مشتمل بر محورهایی چون تدوین برنامه های درسی جامعه محور، تجدید رویکرد در برنامه ریزی و اجرای مناسب برنامه های درسی)، الزامات اجتماعی-دانشگاهی (مشتمل بر محورهایی چون فرهنگ سازی اجتماعی، آشناسازی و الگوسازی اقتصادی از سوی دانشگاه و مؤلفه های کلان جامعه دانشگاه)، الزامات راهبردی (مشتمل بر محورهایی چون همسوسازی باورها با سبک زندگی، درونی سازی بجای برون سپاری، آماده سازی دانشجویان برای ورود به بازارکار، توجه به مهارت های شناختی و فراشناختی دانشجویان، شبکه سازی و تعامل گرایی در تربیت اقتصادی)، الزامات زمینه ای (مشتمل بر محورهایی چون تأثیرپذیری در بُعد فردی، فرهنگ معیشتی دانشجویان و رویکردهای آموزشی و تربیتی دانشگاه) و بسترهای تربیت اقتصادی (مشتمل بر محورهایی چون مهارت آفرینی و توانمندسازی دانشجویان، توجه به منابع و ظرفیت های موجود و دانش اقتصادی دانشجویان) مورد سازماندهی قرار گرفت. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که در تربیت اقتصادی دانشجویان عوامل فردی، دانشگاهی، اجتماعی و فرهنگی نقش دارند.
تأثیر تدریس پژوهی بر غنی سازی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
147 - 166
حوزههای تخصصی:
تدریس پژوهی رویکردی برای توسعه ی حرفه ای است که طی آن معلمان با یکدیگر در جهت تدوین طرح درس، اجرا، مشاهده و تحلیل نتایج آن در جهت بهبود یادگیری دانش آموزان همکاری و مشارکت می نمایند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تدریس پژوهی بر غنی سازی شغلی معلمان ابتدایی با روش تحقیق نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان کوهدشت بود که در سال تحصیلی 02-01 در مدارس محل خدمت خود مشغول به اجرای فرایند تدرس پژوهی بودند و همچنین معلمانی که در این دوره ها شرکت نکرده بودند. متغیر مستقل شرکت در فرایند تدریس پژوهی بود که تأثیر استفاده از آن بر غنی سازی شغلی معلمان و مؤلفه های آن به عنوان متغیر وابسته بررسی شد. کل فرآیند تدریس پژوهی در 9 جلسه ی 90 دقیقه ای دو روز در هفته برگزار شد. حجم نمونه برای گروه آزمایش 45 نفر و برای گروه کنترل 45 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه غنی سازی شغلی Hockman and Oldham (1976) گردآوری شد. روایی ابزار توسط متخصصان و آلفای کرونباخ پنج عامل استخراج شده نیز از 58% تا 62% گزارش شده است. آلفای کرونباخ کلی پنج استخراج شده در این پژوهش 724% به دست آمد. در این پژوهش، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش آمار توصیفی از آماره های میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد و در قسمت آمار استنباطی برای تحلیل سؤالات از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین نمرات غنی سازی شغلی معلمان شرکت کرده در فرایند تدریس پژوهی و معلمان شرکت نکرده در این فرایند تفاوت معناداری وجود دارد (p= 0/000). از این رو می توان گفت که تدریس پژوهی می تواند به غنی سازی شغلی معلمان کمک کند.
بررسی عوامل استرس زا درک شده توسط معلمان در مدرسه: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل استرس زا درک شده توسط معلمان در مدارس مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه انجام گرفت. این پژوهش با روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه ی مورد مطالعه شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال 1403-1402 بود. نمونه گیری پژوهش حاضر به روش غیرتصادفی و از نوع هدفمند بود. برای رسیدن به اهداف پژوهش با 12 نفر از معلمان شاغل در مقطع متوسطه اول، مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت و جمع آوری داده ها تا حد اشباع شدن ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت. بررسی و تجزیه وتحلیل داده ها از گفت وگو با 12معلم در حوزه ی استرس ها و نگرانی های آن ها در مدرسه با استفاده از نرم افزار MaxQdA، منجر به شناسایی 6 مضمون کلی بدرفتاری دانش آموزان، مشکلات مدیر و معاونان، مشکلات درس تدریس کننده، تعداد زیاد دانش آموزان، تدریس در حاشیه شهر و پایه تحصیلی شد. نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر آن بود که ابتدا بدرفتاری دانش آموزان بعد تدریس در حاشیه شهر و سپس مدیر و معاونان بالاترین عوامل استرس زا معلمان هستند.
تاثیر معنویت محیط کار بر سلامت روان و خودکنترلی معلمان آموزش ابتدایی در شهرستان کازرون
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
199 - 211
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: معنویت محیط کار به عنوان یکی از عوامل کلیدی در بهبود کیفیت زندگی شغلی، نقشی حیاتی در ارتقای سلامت روان و تقویت خودکنترلی معلمان ایفا می کند. هدف از این پژوهش تاثیر معنویت محیط کار بر سلامت روان و خودکنترلی معلمان آموزش ابتدایی در شهرستان کازرون بود.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و گروه میدانی است که به بررسی و تحلیل روابط بین متغیرها در محیط های واقعی می پردازد. جامعه آماری این مطالعه معلمان شهرستان کازرون است که از این تعدادبر اساس آخرین آمار ، 644 معلم مرد و 1011 نفر معلم زن بودند.با استفاده از جدول مورگان و کرجسی تعداد 320 نفر انتخاب شدند.. در تحقیق انجام شده، ابزار جمع آوری اطلاعات از نوع پرسشنامه بود .پرسشنامه معنویت محیط کار،سلامت روان و خودکنترلی که روایی و پایایی همه این پرسشنامه ها توسط پژوهش های قبلی تایید شده بود.برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 26 و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که معنویت محیط کار در این راستا با مقدار بتای 0.542 ،بر خود کنترلی معلمان تاثیر دارد و در سطح p<0.01 معنی دار می باشد. معنویت محیط کار در این راستا با مقدار بتای 0.417 ،بر سلامت روانی معلمان تاثیر دارد و در سطح معنی دار می باشد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که معنویت محیط کار تأثیر معنادار و مثبتی بر سلامت روان و خودکنترلی معلمان دارد. محیط کاری که بر ارزش های معنوی، همکاری مثبت و معناداری شغل تأکید دارد، می تواند توانایی معلمان را در مدیریت احساسات و رفتارهای خود افزایش دهد و به بهبود وضعیت روانی آن ها کمک کند. این یافته ها نشان دهنده اهمیت طراحی محیط های کاری اخلاق محور و معنادار برای ارتقای سلامت روانی و بهبود عملکرد حرفه ای معلمان است.
اعتبارسنجی نسخه فارسی پرسش نامه حمایت تحصیلی ادراک شده برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشتر تاثیر حمایت تحصیلی بر تحولِ فردی و تحصیلی یادگیرندگان نشان داده شده است. بر این اساس، این پژوهش با هدف اعتباریابی نسخه فارسی پرسش نامه حمایت تحصیلی ادراک شده برای نوجوانان انجام شد. 400 نوجوان (200 دختر و 200 پسر) که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند به پرسش نامه حمایت تحصیلی ادارک شده (رییز و همکاران، 2022)، علاقه تحصیلی برای نوجوانان (لیو و همکاران، 2019)، نسخه کوتاه مقیاس نظم بخشی انگیزشی (کیم و همکاران، 2018) و پایستگی انگیزشی (کنستانتین و همکاران، 2012) پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که پرسش نامه حمایت تحصیلی برای نوجوانان با ساختاری مشتمل بر سه عامل حمایت والدین، حمایت معلمان و حمایت همسالان، از روایی عاملی خوبی برخوردار بود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی چندگروهی نیز، تغییرناپذیری بین گروهی ساختار عاملی، بارهای عاملی، مقادیر خطا و واریانس ها و کواریانس های بین عاملی پرسش نامه حمایت تحصیلی را برای نوجوانان دختر و پسر نشان داد. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد حمایت تحصیلی برای نوجوانان با نظم بخشی انگیزشی، پایستگی انگیزشی و علاقه تحصیلی، از روایی ملاکی نسخه فارسی پرسش نامه مزبور، حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی عامل های حمایت والدین، حمایت معلمان و حمایت همسالان، به ترتیب برابر با 90/0، 83/0 و 83/0 به دست آمد. نتایج اعتبارسنجی نسخه فارسی پرسش نامه حمایت تحصیلی برای نوجوانان نشان داد که این مقیاس از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و در مطالعات بعدی می توان از آن استفاده کرد
مطابقت های آوایی بین عربی و عبری
حوزههای تخصصی:
زبان یکی از مهم ترین راه های روابط انسانی است و بر اساس شباهت های زبانی، دستوری و آوایی به گروه های مختلفی تقسیم می شود که از قدیم الایام، تقسیم بندی ها سیاسی و جغرافیایی بوده، اما اشتباه است. زبان های عربی و عبری بخشی از گروه زبان های سامی هستند که غرب آسیا و شمال آفریقا را احاطه کرده اند. اولین کسی که این نام را بر این زبان ها گذاشت، شلوسر آلمانی بود که به شباهت های زیادی بین زبان های این منطقه پی برد، از این رو آنها را زبان های سامی نامید و سامی ها را به سام پسر نوح نسبت داد. بر او باد). از شاخه های درخت سامی زبان های بسیاری مانند عربی، عبری، اوگاریتی، سریانی، حبشی، آرامی، بابلی، آشوری و غیره است. کلماتی هستند که منشأ مشترکی بین عربی و عبری دارند و ما شاهد تبادلات صوتی بین آنها هستیم. این مقاله با رویکردی توصیفی-تحلیلی دنبال می کند و با تحقیق در مورد مفهوم تغییر آوایی و آن به یک موضوع مهم در مطالعه تطبیقی زبان شناختی که «تطابق آوایی» در پرتو زبان های سامی (عربی و عبری) است، می پردازد. مکانیسم ها و بررسی اشکال آن بین زبان های عربی و عبری مشخص می شود که زبان های عربی و عبری خواهرخوانده هستند و از نظر دستوری و آوایی رابطه نزدیکی بین آن ها وجود دارد تفاوت بین آنها، که برخی از آنها رایج و برخی از آنها نادر است، همانطور که در مدل ها نشان داده شده است، این تفاوت ها به عبری محدود نمی شود، بلکه در بیشتر زبان های سامی و همچنین در بیشتر زبان های جهان یافت می شود. این دو زبان ریشه جغرافیایی و منشأ زبانی یکسانی دارند و تداخل زیادی در تلفظ کلمات، ساخت جملات و پاراگراف ها بین عربی و عبری و تفاوت در نحوه نوشتن حروف وجود دارد.
طراحی ابعاد و مؤلفه های تفکر خلاق در مدیران آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
246 - 259
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف طراحی و ابعاد مهارتهای تفکر خلاق در مدیران آموزشی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی، انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی 10 نفر از افراد متخصص در زمینه تفکر خلاق بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع 10 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که برای حصول اطمینان از روایی بخش کیفی و به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافته ها از دیدگاه پژوهشگر، از نظرات اساتید و خبرگان آشنا با این حوزه و متخصصان استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش دلفی استفاده شده است و تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای MAX QDA استفاده شد است.یافته ها: نتایج بخش کیفی در مرحله کدگذاری باز نتایج حاصل از کدگذاری 30 کد اولیه در قالب 6 مقوله شناسایی گردید. نتایج رمزگشایی و تحلیل محتوای گروه ها نشان داد که مؤلفه های مهارت های تکنیکی، حل مساله، اخلاقی، کفایت های هیجانی، کفایت های شناختی و اجتماعی به دست آمده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش ابعاد و مؤلفه های تفکر خلاق برای مدیران آموزشی دارای چند بعد و مولفه است که برنامه ریزان نظام آموزشی می توانند در راستای توسعه تفکر خلاق مدیران به این مؤلفه ها توجه نشان دهند.
ارائه مدل معادلات ساختاری مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل معادلات ساختاری مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت جزء پژوهش های آمیخته (کمی و کیفی) می باشد. در بخش کیفی از روش نظریه سازی داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه ساختارمند بود. مشارکت کنندگان بطور هدفمند از بین خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و فناوری اطلاعات انتخاب شدند. جمع آوری داده ها بعد از 16 مصاحبه با رسیدن به اشباع نظری متوقف گردید. جامعه آماری در بخش کمّی معلمان و سرگروه های آموزشی مدارس دوره دوم بودند که با استفاده از فرمول کوکران، 318 نفر به عنوان نمونه و به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی ، داده های مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تعداد 544 کد اولیه و 38 کد ثانویه شناسایی شد و در نهایت مدل مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین طراحی شد. با توجه به نتایج بدست آمده، شرایط علی شامل عوامل (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی- خانواده، فیزیکی، تکنولوژیکی، روان شناختی، سیاسی، قانونی و مدیریتی)، زمینه ای شامل (فرهنگی، مدیریتی، قانونی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی)، مداخله ای شامل (مدیریتی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی، روان شناختی، فرهنگی و قانونی)، راهبردها شامل (اقتصادی، فرهنگی، قانونی، فناوری، نیروی انسانی و آموزشی) و پیامدها شامل (اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، اخلاقی) شناسایی شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی همه عوامل شناسایی شده در مدل پارادایمی را تایید کرد و مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل طراحی شده از برازش قوی برخوردار است.
اعتبارسنجی برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بربازی براساس الگوی فرانسیس کلاین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور اعتبار سنجی برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بر بازی بر اساس الگوی فرانسیس کلاین در سال 1401-1400انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ روش، از نوع تحقیقات ترکیبی( کمی- کیفی) و از لحاظ هدف جزو تحقیقات کاربردی بوده، که در رویکرد کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شده و برای اعتبارسنجی آن از روش توصیفی از نوع پیمایشی، با استفاده از روش نسبت روایی محتوایی لاوشه و آزمون یو من ویتنی استفاده گردید. نمونه آماری شامل 30نفر (20 نفر از مربیان پیش دبستانی که در مراکز پیش دبستانی تدریس می کنند و 10 از صاحبنظران برنامه درسی که حداقل دارای دو تالیف کتاب و 5 مقاله علمی پژوهشی هستند و در دانشگاهها و در حوزه برنامه درسی و هم در حوزه بازی دارای تخصص ، تجربه و کار پژوهی داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع داده ها انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا با در نظر گرفتن الگوی فرانسیس کلاین، عناصر برنامه درسی آموزش پیش دبستانی مبتنی بربازی مشخص و برای پاسخ به سوالات پژوهش، ابتدا بر اساس مصاحبه نیمه ساختار یافته، دیدگاههای مربیان پیش دبستانی و صاحبنظران برنامه درسی استخراج وسپس از طریق کد گذاری پاسخهای مصاحبه شوندگان کد بندی و مقولات نهایی مشخص و بر اساس آن، الگو طراحی گردید وسپس الگوی به دست آمده توسط دو گروه پیش دبستانی، و صاحبنظران برنامه درسی مورد اعتبار سنجی قرار گرفت و دو گروه، اعتبار الگوی به دست آمده را تایید نمودند.
اثربخشی آموزش مبتنی بر حل مسأله بر کیفیت روابط خانوادگی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر حل مسأله بر کیفیت روابط خانوادگی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دختر متوسطه اول شهرستان نکا در نیمسال تحصیلی 1401-1402 بود. تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چند مرحله ای بر اساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش در معرض آموزش مبتنی بر حل مسأله بر اساس راهنمای آموزشی دزوریلا و همکاران (1971) تحت10 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفت و برای گروه کنترل آموزشی برگزار نشد. قبل و بعد از مداخله، هر دو گروه به پرسشنامه سازگاری تحصیلی سینها و همکاران (۱۹۹۳) و کیفیت روابط خانوادگی سمنانی (1400) پاسخ دادند. داده های به دست آمده در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کورایانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر حل مسأله بر کیفیت روابط خانوادگی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد و میزان تاثیر کیفیت روابط خانوادگی بیشتر از سازگاری تحصیلی است.
A Phenomenological Study of Psychological Issues in Distance Learning: Identifying Challenges and Solutions to Overcome Problems(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study is to examine how psychological problems—such as obsessive-compulsive disorder (OCD), attention deficit hyperactivity disorder (ADHD), anxiety disorders, insomnia, and sleep issues—affect distance learning. Based on the experiences of experts and educators, this study will identify problems and potential solutions.Methodology: The study takes a qualitative approach, gathering and analyzing data using a phenomenological method. Twenty Ardabil primary school teachers and fourteen specialists from around Iran were among the participants, who were chosen via purposive selection until theoretical saturation was reached. In-depth, semi-structured interviews were used to collect data, and they were done both remotely and in person. Themes from the instructors' replies were found and categorized, and their frequency and percentage were then presented. The coding approach developed by Strauss and Corbin (2008) was used to examine the replies from the professionals. Triangulation, member checking, parallel data verification, and researcher self-review were used to guarantee the correctness and reliability of the interviews.Findings: The findings revealed that teachers encountered significant psychological challenges in the context of distance learning. To address these challenges, several strategies were proposed. Subsequently, specialists were consulted regarding the identified challenges, and solutions such as establishing a structured study routine, managing rest and sleep schedules, enhancing social interactions, providing psychological support services, training in stress management techniques, introducing flexible scheduling, prioritizing physical health, delegating tasks effectively, using visual aids, incorporating regular short breaks, reducing screen time, practicing breathing and relaxation exercises, applying cognitive behavioral therapy (CBT), and preventing avoidance behaviors were suggested. A more detailed presentation of these solutions is provided in the findings section.Conclusion: Education stakeholders are advised to implement the suggested strategies from teachers and specialists to identify and address the psychological challenges associated with distance learning effectively.
تحول در دانش حرفه ای معلمان با ظهور هوش مصنوعی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: علیرغم نقش مهم معلمان،اطلاعات کمی در مورد دانش معلم برای استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش وجود دارد. همینطور، تحقیقات کمی در مورد سنجش دانش حرفه ای معلمان برای آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد. علاوه بر این، ملاحظات و ارزیابی های اخلاقی در مورد هوش مصنوعی هنوز از دیدگاه معلم مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، درک کمتری از نحوه تفسیر و ارزیابی معلمان تصمیمات مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد. در نهایت، شواهد تجربی محدودی وجود دارد که توضیح می دهد چگونه مهارت های آموزشی معلمان برای استفاده از هوش مصنوعی با ارزیابی اخلاقی آن ها مرتبط است. با توجه به این شکاف ها، هدف از این تحقیق آشکار ساختن دانش معلمان برای استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای آموزش مؤثر بر اساس TPACK است. ارزیابی تصمیمات توسط ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی به مؤلفه دانش متفاوتی از دانش آموزشی نیاز دارد. ما ارزیابی اخلاقی را به عنوان یک مؤلفه دانش متمایز برای ارائه دیدگاهی قابل درک و صریح مورد بررسی قرار دادیم. در مطالعه حاضر، TPACK با ارزیابی های اخلاقی ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی گسترش یافت. به عبارت دیگر، ما سعی کردیم دانش اخلاقی را که معلمان باید برای ادغام اخلاقی ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی داشته باشند، شناسایی کنیم.روش ها : رویکرد پژوهش کیفی و روش به کار رفته سنتزپژوهی وابزار مورد استفاده چک لیست است .روش تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس کدگذاری اشتراوس وکوربین، کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفته است. جامعه پژوهش،کلیه پژوهش ها و اسناد علمی در قالب مقالات و پایان نامه ها در بازه زمانی 2024-2014 و برای مقالات داخلی بازه زمانی 1398-1402 است. در نهایت، پس از غربالگری های صورت گرفته 59 منبع به صورت مستقیم مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها: یافته ها نشان دادند که معلمان به عنوان محور اصلی اجرای سیاست های برنامه درسی، در مواجهه و تعامل با هوش مصنوعی نیازمند تحول در دانش،مهارت و نگرش و کسب شایستگی های ویژه هستند. در پژوهش حاضر تحول در دانش حرفه ای معلمان با ظهور هوش مصنوعی در قالب چارچوب TPACK تعیین شده است و از آنجا که از شرایط تعامل موفق با هوش مصنوعی درک مسائل اخلاقی این فناوری است، بحث اخلاق نیز با معرفی TEPCK مورد تاکید قرار گرفته است. تحول در اموزش معلمان با ظهور هوش مصنوعی در 8 مولفه ی " دانش فناوری هوش مصنوعی"،" مهارت های عملیاتی"،" دانش پداگوژیکی هوش مصنوعی"،" دانش محتوایی هوش مصنوعی"،" دانش محتوایی هوش مصنوعی"،" مهارت های تحلیلی و انتقادی"،" دانش اخلاقی و حقوقی"،" مهارت های ارتباطی"و" توسعه حرفه ای مداوم"شناسایی شده است. نتیجه گیری: توانایی های هوش مصنوعی در آموزش به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته است. برای ادغام موثر هوش مصنوعی در آموزش، دانش فنی و آموزشی ویژه معلمان هوش مصنوعی ضروری است .علاوه بر این، به دلیل مسائل اخلاقی جدید ناشی از هوش مصنوعی، معلمان نیز باید دانش ارزیابی تصمیمات مبتنی بر هوش مصنوعی را داشته باشند. هیچ یک از مطالعات قبلی تاکنون دانش معلم را برای استفاده آموزشی و اخلاقی از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی بررسی نکرده است. با در نظر گرفتن این شکاف، ضمن به روز رسانی TPACK معلمان برای تعامل با هوش مصنوعی، به جنبه های اخلاقی نیز پرداخته شد.
پدیدارنگاری تجارب معلمان ابتدایی در فرآیند تغییر آموزشی با نظر به رویکرد مایکل فولن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین وضع موجود تغییرات آموزشی در عرصه خُرد (منطقه آموزشی و مدرسه) براساس تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی، با نظر به نظریه مایکل فولن (2007)، و تعیین فاصله آن با وضعیت مطلوب است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش اصلی آن پدیدارنگاری است. جامعه مورد مطالعه شامل 10 نفر از معلمان دوره ابتدایی است که با روش نمونه گیری هدفمند، از نوع ملاک محور، تا رسیدن به اشباع نظری، انتخاب شدند. همچنین به منظور اعتباربخشی به یافته ها، به انجام 2 مصاحبه تکمیلی پرداخته شد و در نهایت، 12 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه حضوری از نوع نیمه ساختاریافته و ساختارنایافته است. از مهم ترین دستاوردهای پژوهش حاضر، اثبات اهمیت جمع میان دو نوع عاملیت فردی و اجتماعی در معلم و همچنین نقش سه وجهی وی در جریان تغییرات آموزشی است. بر این اساس، دست یافتن به وضعیت مطلوب در زمینه تغییرات آموزشی، نیازمند تلاشی گسترده و البته مبتنی بر واقعیات نظام آموزشی (با تأکید بر تجارب زیسته مجریان برنامه های تغییر آموزشی) در جهت رفع محدودیت های اجرایی ذکر شده خواهد بود و این مهم، در اولین قدم، مستلزم بازتعریف نقش و جایگاه معلمی، به مثابه عنصر اصلی تغییرات آموزشی در عرصه خُرد می باشد.
Presentation of student retention pattern in e-learning environment(Case study) of PayameNoor University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was done with the aim of presenting student retention pattern in e-learning environment of Payame Noor University. This research was carried out using an exploratory (qualitative-quantitative) method. In the qualitative section, the Meta-Synthesis Research method was used to infer the pattern. Using qualitative method, the literature investigation and survey of experts through Delphi method were developed to a set of the dimensions and components affecting the electronics student retention. And the primary pattern was designed with 5 dimensions and 14 components. Then, in a quantitative section, a survey research method was used to validate the pattern and confirm it, and a questionnaire was used for collecting required data. The results of data collection after adjustment and tabling were analyzed by statistical tests (exploratory and confirmatory factor analysis(. To confirm the content validity of the research tool the researcher used the experts and also to determine the validity of the tool measurement construct, she/he used confirmatory factor analysis. All of the questions’ variables were fitted with factor load. The reliability of the tool was confirmed by the Cronbach's alpha coefficient. According to research findings, the components and final dimensions of student retention pattern in the e-learning environment were identified and classified in 5 dimensions including learner, quality of educational services, teacher, environment, technology, and 14 components including psychological characteristics, previous experiences, academic background, computer management skills, interaction, course design, organizational support, teacher's knowledge, teacher's skills, teacher's attitude, supportive environment, job commitment, quality of technology and Internet quality.