فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۲۱ تا ۶٬۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل عاملی مؤلفه های شایستگی های کانونی در برنامه ی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین مؤلفه های شایستگی کانونی اثر بخش بر کیفیت برنامه ی آموزشی مقطع کارشناسی ارشد رشته ی علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائیمی باشد. مطالعه به بررسی، تحلیل عاملی مؤلفه های شایستگی کانونی در برنامه آموزشی می پردازد، چار چوب مفهومی تحقیق شامل چهار بُعد : 1- بُعد تفکر 2- بُعدتعامل 3- بُعد شخصیت 4- بُعد اقدامات، می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری این پژوهش شامل 38 استاد و 267 دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد می باشند ، داده های تحقیق از طریق دو پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از میانگین ، واریانس ، آزمون کایزر–مایر- اولکن (KMO) و تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند، نتایج مطالعه بر اساس هفت شایستگی کانونی در نظر گرفته ، و مورد بحث قرار گرفت که شامل، شایستگی فردی، شایستگی ارتباطی و سازمانی، شایستگی پژوهشی وفناوری، شایستگی دستیابی، انتخاب و حفظ شغل، شایستگی روانشناختی، آینده نگری، تحلیل، حل مسئله و تصمیم گیری، شایستگی رهبری و مدیریتی و شایستگی تفکر استراتژیک و مفهومی، می باشد.لید واژه های: تحلیل عاملی مؤلفه ها ، شایستگی های کانونی ، برنامه ی آموزشی، کارشناسی ارشد رشته ی علوم تربیتی
پیوند نظریه و عمل در مدیریت آموزشی: کاوشی در تعامل مدیران مدارس با اساتید دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
44 - 23
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور شناسایی زمینه های همکاری و تعامل آموزشی بین مدارس متوسطه و دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی شهر تهران و با استفاده از روش کیفی داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دست اندرکاران و صاحبنطران دانشگاهی و آموزش و پرورش می باشد که در ارتباط با موضوع تعامل آموزشی بین مدارس و دانشگاه ها، به نوعی دارای سابقه اجرایی و یا علمی هستند. از میان جامعه آماری، 26 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از کدگذاری استفاده شده است. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش، از تأیید مصاحبه شوندگان برای کنترل روایی پژوهش بهره گرفته شده است و در ارتباط با پایایی نیز، توافق یا همخوانی بین دو کدگذار در کدگذاری چهار مصاحبه، محاسبه گردیده است. ضریب توافق به دست آمده، 85/0 بوده که حاکی از توافق و همخوانی بالا و نیز ضریب پایایی مناسب می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که مدارس متوسطه و دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی شهر تهران می توانند در سه زمینه کلی پشتیبانی از دانش آموزان، آماده سازی دانش آموزان برای دانشگاه، و حمایت و پشتیبانی از معلمان و کارکنان مدرسه و 31 زمینه جزئی با یکدیگر همکاری و تعامل آموزشی داشته باشند.
مسائل مجهوله جغرافیای قطبی
حوزههای تخصصی:
نقش عدالت اخلاقی و توانایی های شناختی در پیش بینی تفکر انتقادی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
31 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عدالت اخلاقی و توانایی های شناختی در پیش بینی تفکر انتقادی دانشجویان در قالب مدل معادلات ساختاری بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه های شیراز در سال تحصیلی 97-96 تشکیل دادند که تعداد 250 نفر از دانشجویان این دانشگاه ها از راه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تفکر انتقادی ریکتس، توانایی های شناختی نجاتی و عدالت اخلاقی بیرگر استفاده شد. برای روایی مقیاس ها از تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار AMOS و برای پایایی نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و پاسخ به فرضیه پژوهش، از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد، عدالت اخلاقی تأثیر مثبت و معنادار بر تفکر انتقادی داشته اما توانایی های شناختی توان تأثیرگذاری بر تفکر انتقادی را ندارد. نتیجه گیری: به طورکلی می توان نتیجه گرفت که اخلاقیات از عوامل اصلی برای بررسی تفکر انتقادی است اما توانایی های شناختی نقشی در گرایش افراد به تفکر انتقادی ندارد.
نقش علّی الگوهای ارتباطی خانواده در خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش علی الگوهای ارتباطی خانواده در خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان پسر سال اول مقطع متوسطه دوم انجام گرفت. برای این منظور، تعداد 291 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی گرین و همکاران و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی مارتین، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و برای بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی از از روش بارون و کنی استفاده گردید. بررسی فرضیه های مستقیم حاکی از این بود که: (1) جهت گیری گفت و شنود به طور مثبت تاب آوری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی می کند؛ (2) جهت گیری همنوایی به طور منفی خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی می کند؛ (3) خودکارآمدی تحصیلی، پیش بینی کننده مثبت تاب آوری تحصیلی است. بررسی فرضیه های غیر مستقیم حاکی از این بود که جهت گیری گفت و شنود، به صورت مستقیم و غیر مستقیم منجر به افزایش تاب آوری تحصیلی می شود. اما، جهت گیری همنوایی، فقط به صورت غیر مستقیم، تاب آوری تحصیلی را تحت تأثیر قرار داده و موجب کاهش آن می گردد. نتایج به دست آمده از تحلیل داده های پژوهش، بر نقش جهت گیری های خانواده در رشد و بهبود ویژگی های مورد مطالعه تأکید داشت که در پرتو این نتایج، پیشنهاداتی برای دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت، مشاورین خانواده، دانش آموزان و نیز اولیا آنها ارائه شده است.
تبیین جهت گیری برنامه درسی دوره پیش حرفه ای و متوسطه حرفه ای آموزش و پرورش استثنایی براساس نوع نگرش معلمان و کارشناسان به دانش آموزان کم توانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تبیین جهت گیری های برنامه درسی حرفه آموزی براساس نوع نگرش معلّمان و کارشناسان آموزش و پرورش استثنائی دو شهر مشهد و تهران به دانش آموزان کم توان ذهنی بود. مقیاس نگرش سنج در سه مؤلفه نگرش های خوش بینانه، تصورات غلط رفتاری و بدبینانه با 22 گویه و پرسشنامه جهت گیری های برنامه درسی دوره متوسطه در سه مؤلفه جهت گیری های زندگی مستقل، شغلی و تحصیلی با 41 گویه طراحی شد و در اختیار متخصصین جهت احراز روایی محتوایی قرار گرفت. جامعه شامل دو گروه معلّمان مقاطع پیش و متوسطه حرفه ای در دو شهر تهران و مشهد؛ که 126 معلّم به روش نمونه گیری در دسترس و جامعه دوم شامل دست اندرکاران دوره متوسطه حرفه ای؛که 33 نفر به شیوه تمام شماری انتخاب شدند و به هر دو پرسشنامه پاسخ دادند. پایایی مقیاس از روش آلفای کرونباخ 84/0 و پرسشنامه جهت گیری برنامه درسی 94/0 احراز شد. روایی نیز از روش روایی محتوایی بدست آمد. نتایج حاصل از یافته های پژوهش نشان داد که نگرش های غالب معلّمان و کارشناسان نگرش های خوش بینانه بوده است. همچنین جهت گیری غالب معلّمان و کارشناسان در دوره پیش و متوسطه حرفه ای جهت گیری زندگی مستقل تعیین شد که تفاوت آماری معناداری نیز دراین دو گروه مشاهده نگردید. در رابطه با تأثیر نگرش ها بر نوع جهت گیری برنامه درسی آزمون های آماری تفاوت معناداری را در بین دو جهت گیری های تحصیلی و زندگی مستقل و سه نوع نگرش به دانش آموزان کم توان ذهنی نشان دادند.
تحلیل محتوای دعای کمیل بر اساس ساحت های شش گانه تربیت
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین محتوای تربیتی دعای کمیل بر اساس ساحت های شش گانه تربیت است. در این پژوهش دعای کمیل از ابعاد گوناگون تربیتی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش حاضر کیفی و به شیوه تحلیلی_توصیفی انجام گرفته است. پرسش هایی که در این پژوهش باید به آن ها پاسخ داده شود عبارتند از: 1. مؤلفه ها ی هر یک از ساحت های شش گانه تربیت در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران کدام اند؟ 2. مصادیق مؤلفه های هر یک از ساحت های تربیتی در دعای کمیل کدامند؟. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دعای کمیل، از میان ساحت های شش گانه، مصادیق بیشتری از مؤلفه های ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی دارد، هرچند که مصادیقی از مؤلفه های سایر ساحت های تربیتی نیز یافت شد. باتوجه به تحلیل های صورت گرفته و نتایج پژوهش، می توان دعای کمیل را در کنار سایر منابع معتبر دینی، منبع تربیتی مناسبی به حساب آورد.
تحلیل تجربه برنامه درسی تربیت مدرس ریاضی در ایران و دلالت های حاصل از آن برای برنامه درسی تربیت مدرس دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت مدرس دانشگاه، یکی از مباحث مغفول در آموزش عالی است که این غفلت به جهت موقعیت ویژه تدریس نسبت به پژوهش در آموزش عالی حاصل شده است. از این رو، پژوهش حاضر در صدد است تا به مطالعه ی وضعیت موجود برنامه درسی تربیت مدرس ریاضی در آموزش عالی بپردازد تا از این منظر، دلالت هایی برای برنامه درسی تربیت مدرس در ایران حاصل کند. به منظور انجام این مطالعه، ابتدا تاریخ تحول برنامه درسی تربیت مدرس ریاضی مرور و سپس نقاط عطف این برنامه درسی مشخص می شود. این امر موجب تمرکز بر چهار نوع برنامه درسی تربیت مدرس ریاضی است که دو مورد آن در دانشکده ی ریاضی متولد شده است و با فرهنگ این رشته عجین است و دو مورد دیگر، برای همه ی رشته های آموزش عالی، شرایط تقریباً یکسانی دارد. دو مورد خاص رشته ریاضی، عبارتند از برنامه دستیار آموزشی که نوعی از آن در دانشگاه هایی مانند صنعتی شریف و شهید بهشتی جریان دارد و نیز برنامه ارشادگری که نوعی خاص از آن در مؤسسه ریاضی دکتر مصاحب جاری است. در نهایت، برنامه درسی تجربه شده در دو برنامه ی خاص فرهنگ رشته ریاضی، از طریق مطالعه ی پدیدارشناختی مورد تحلیل قرار می گیرد تا توصیف بیشتری از واقعیت این برنامه های درسی ارایه شود.
" به کودک بیهوش و با هوش با دیدی واقع گرا بنگریم "
حوزههای تخصصی:
معاونت پرورشی: نگاهی به سازمان و تشکیلات امور تربیتی
منبع:
تربیت ۱۳۷۰شماره ۶۰
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و آموزش و پرورش
منبع:
پیوند ۱۳۷۷ شماره ۲۲۴
حوزههای تخصصی:
مقایسه پاسخ های دانشجویان پزشکی و اساتید به محتویات مهارت نامه بخش بیماری های داخلی دانشگاه شاهد
حوزههای تخصصی:
اهداف: از روشهای رایج ارزیابی مهارتهای بالینی نگارش مهارتنامه است. مهارتنامه دانشجویان بخش داخلی دانشگاه شاهد از برگهای ثبت شرکت در فعالیتهای آموزشی بخش، گراندراند، شرححال دانشجویی و ثبت موارد سرپایی تشکیل شده است. این مطالعه به منظور بررسی علت عدم هماهنگی در تکمیل این دفترچه از طرف اساتید و دانشجویان صورت گرفت.
روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی در سال تحصیلی 88-1387 در دانشگاه شاهد، 6 نفر از اساتید و 28 کارآموز پزشکی بالینی به روش سرشماری انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. مهارت نامه های تکمیل شده این 34 نفر طی یک سال مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS 13 بررسی شد.
یافتهها: در سئوالات کلی عدم هماهنگی در تکمیل موارد دفترچه بین اساتید و دانشجویان وجود داشت؛ درحالیکه در سئوالات جزیی، این اختلاف وجود نداشت و جواب اساتید و دانشجویان همسان بود.
نتیجهگیری: برای حفظ وحدت رویه ثبت، باید از سئوالات دقیق تری در مهارت نامه استفاده شود و نیاز به تجدیدنظر در این مهارت نامه احساس می شود.
بسترها و مبانی نظری شکل گیری جوامع یادگیری حرفه ای: الگوهای جوامع یادگیری و مقایسه آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
57 - 84
حوزههای تخصصی:
جوامع یادگیری حرفه ای مؤثرترین راهبرد ارتقای سطح آموزش و یادگیری در مدارس محسوب می شود. در این جوامع، فرهنگ مشارکت و همکاری ارتقا یافته، معلمان، هنرآموزان و مربیان نقش بیشتری در یادگیری حرفه ای خود و دانش آموزان ایفا می کنند. آن ها از طریق همکاری، شیوه های آموزشی را به صورت سازنده مورد نقد و بررسی قرار داده و از یکدیگر می آموزند؛ درنتیجه این همکاری هم دانش حرفه ای و مهارت های خود را افزایش می دهند، و هم دانش آموزان از آموزش بهتر برخوردار می شوند. همچنین ضمن آن می آموزند که چگونه شبکه ای از دانش و مهارت ایجاد و آن را مدیریت کنند. مقاله حاضر می کوشد تا با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی، مبانی نظری و بسترهای شکل گیری جوامع یادگیری حرفه ای را مشخص کند و با معرفی و تبیین چهارچوب پنج الگوی متفاوت جوامع یادگیری شامل: الگوهای باما (PDSA)، آبشاری، تشخیصی، منطقی و فضای سوم، ضمن تشریح چگونگی تشکیل جوامع یادگیری مدرسه ای، طی سه مرحله توصیف، تحلیل و تفسیر، ملاک های ارزیابی بر اساس مؤلفه های اساسی جوامع یادگیری حرفه ای استخراج شده و الگوها بر اساس آن ها مورد قضاوت قرار گرفتند. نتایج مقایسه آن ها در چهار سطح تعیین شده نشان داد، هیچ یک از الگوهای مورد بررسی مطلوب نبوده اند زیرا، همه شاخص های تعیین شده را در سطح بالا نداشتند، لذا برای معرفی الگوی پیشنهادی از میان الگوهای مورد مطالعه، ترجیجاً شایسته است تلفیقی از اجزاء، مؤلفه ها و ویژگی های کلیدی الگوهای مورد مطالعه باشد. الگویی تلفیقی، جامع (عناصر، مؤلفه ها و ویژگی های کلیدی الگوها) و بومی شده همراه با قابلیت اجرا و پیاده سازی عناصر و اجزاء آن در مدرسه به گونه ای که از سوی اعضا قابل درک و پذیرش باشد.
طراحی الگوی توسعه و نگهداشت استعداد در آموزش و پرورش: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
296 - 268
حوزههای تخصصی:
در راستای چالش های مدیریت منابع انسانی سازمان ها به ویژه آموزش و پرورش، در زمینه توسعه و نگهداشت استعدادها در این پژوهش الگوی مدیریت استعداد با تأکید بر توسعه و نگهداشت، به عنوان یک راهکار و راهنما برای حفظ استعدادها و توسعه اثربخش شایستگی ها طراحی شده است. برای انجام پژوهش از رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی و با روش گرانددتئوری استفاده شد. جامعه پژوهش، تمام صاحب نظران، استادان و مدیران ارشد حوزه منابع انسانی در آموزش و پرورش بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند- نظری مبتنی بر گلوله برفی با 22 نفر از آنان مصاحبه شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل یافته های کیفی از روش کدگذاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توسعه و نگهداشت استعداد به عنوان مقوله محوری؛ عوامل سازمانی، عوامل شغلی، یادگیری سازمانی و منابع به عنوان عوامل علّی؛ سیستم مدیریت استعداد، پژوهش گرایی و دانش گرایی، جانشین پروری و ارزیابی عملکرد شایسته محور به عنوان راهبردها؛ مقوله های نگاه و نگرش به مدیریت استعداد و استراتژی های مدیریت منابع انسانی به عنوان بستر، ساختار و فرهنگ سازمانی؛ بلوغ سازمانی به عنوان شرایط مداخله گر و پیامدهای فردی و سازمانی در الگوی پارادایمی مدیریت استعداد در راستای توسعه و نگهداشت استعدادها در آموزش و پرورش مطرح شده است. تفکر مدیریت، توسعه و نگهداشت استعدادها در سازمان آموزش و پرورش که با شایستگی های اصولی مدیران گزینش، انتخاب، انتصاب و ارتقا می یابند و به جانشین پروی استعدادها در آینده کمک می کنند از ضروریات نظام آموزشی است.
مدیریت نوآوری در فن آوری اطلاعات و ارتباطات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبحث فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش مدتی است که مطرح است و در آموزش ویژه نیز از آن یاد می شود ولی نکته اصلی الگوی کاربرد بهینه در کلاس درس و یا مدیریت در کاربری فن آوری است که در این مقاله به آن می پردازیم. کمک به گسترش مهارت های معلمان و کارکنان در کاربری فن آوری اطلاعات و ارتباطات در عمل کاری بس دشوار است. این کار به همان اندازه برای معلمان دشوار است که احساس کنند نقش مهمی در گسترش میزان و کیفیت فراهم آوری فن آوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس دارند. مدارس و دانشکده ها مانند هر سازمان دیگری ساختاری منظم دارند و معلمان در آن انواع وظایف و نقش های مدیریتی را ایفا می کنند. یکی از این نقش ها رابط فن آوری اطلاعات و ارتباطات است که به طور مکرر به دنبال منابع تمام دانش های موجود و مخزن دسترسی به آن ها در این زمینه است. این مبحث برخی از مهارت ها و رویکردهایی را انعکاس می دهد که در پشتیبانی از گسترش فن آوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان ابزاری در جهت برآوردن نیازهای تمام یادگیرندگان موثر است؛ همچنین به مهارت های بالای مدیریتی در فن آوری اطلاعات و ارتباطات می پردازد که همه معلمان در صورت استفاده به آن نیاز دارند. در واقع استفاده موفق از فن آوری اطلاعات و ارتباطات نیاز به ترکیب خاصی از تخصص هم در حیطه فنی و هم در حوزه آموزشی دارد.
مطالعه موردی بین آموزش و مشارکت اجتماعی افراد با استفاده از صفحات اینستاگرام سلبریتی ها در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
69 - 94
حوزههای تخصصی:
هنگام بحران ها باید از تأثیرگذاری سلبریتی ها و شبکه های اجتماعی به منظور آموزش مردم برای چگونگی مواجهه با آن و مشارکت همگی به نحو مقتضی بهره جست. شبکه های اجتماعی در زمان شیوع بیماری کووید 19 بسیار فعال بودند. در چنین شرایطی، آموزش مردم و جلب مشارکت آنها به طور هدفمند از چنان حساسیتی برخوردار است که همه چی ز تعی ین کننده می شود و یا ممکن است مخاطره آمیزگردند. در تحقیق حاضر از نظریه کارکردگرایی رسانه ها و مدل جذابیت به عنوان اعتبار منبع بهره گرفته شد. نمونه پژوهش حاضر 386 کاربر اینستاگرام اند که صفحات سلبریتی ها را دنبال می کنند و برای سنجش متغیرها از پرسشنامه محقق ساخته و از آزمون رگرسیون برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. سلبریتی ها از نظر پاسخگویان افراد جذابی هستند که صفحات خود را با ارائه مطالب جدید به روز می کنند آن ها بیشترین تأثیر بر متغیرآموزش یعنی تغییر نگرش مردم به میزان 63 درصد و کمترین تأثیر را بر تغییر رفتار مردم به میزان 16 درصد دارند. سلبریتی ها همچنین بر متغیر مشارکت مردم در بحران کرونا با بیشترین تأثیر بر شرکت داوطلبانه مردم برای رعایت پروتکل های بهداشتی به منظور مقابله با شیوع بیماری کووید 19، به میزان 39 درصد و کمترین تأثیر بر فعالیت فرایند در تصمیم گیری به میزان 25 درصد داشتهاند. بنابراین استفاده از سلبریتی ها به عنوان سرمایه نمادین در مدیریت بحران ها از طریق جلب مشارکت داوطلبانه مردم در برنامه های تدوین شده و آموزش با بیشترین عامل در تغییرنگرش می توانند نقش ایفا کنند.