فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۶۱ تا ۷٬۶۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
الزامات و استراتژی های های تدوین و اجرا در خصوصی سازی آموزش عالی و ارایه پیشنهادات اصلاحی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۳
185 - 216
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی استراتژی های تدوین و اجرای سیاست های خصوصی سازی آموزش عالی است. ازاین رو استراتژی ها و برنامه ها و سیاست های این بخش( تدوین و اجرا) بر اساس مصاحبه و اسناد و مدارک( ادبیات و پیشینه پژوهش) مرور شد و برای هرکدام راهکارهای پیشنهادی و اصلاحی آورده شده است. این پژوهش، به صورت مروری (انتزاعی) و کتابخانه ای به همراه مصاحبه های نیمه ساختاریافته است که با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی (تحلیل محتوا) از نوع تحلیل مضمون انجام شده است. در این راستا ابتدا عوامل دخیل رشد خصوصی سازی(تدوین و اجرا) آموزش عالی در جهان و ایران شناسایی شد و در 22 محور دسته بندی شدند و برای هرکدام پیشنهاد ها و راهکارهایی اصلاحی آورده شده است. سپس الزامات خصوصی سازی آموزش عالی در ایران در بخش تدوین و اجرا آورده شد و در 8 محور کلی قرار گرفتند و متناسب با هر بخش الزامی در تدوین و اجرا (الزامات سیاست گذاری و راهبردی- الزامات قانونی- الزامات مالی و اقتصادی- الزامات آموزشی و پژوهشی- الزامات مدیریتی و سازمانی- الزامات اجتماعی و فرهنگی- الزامات زیرساختی- الزامات ارتباطی) بخشی به عنوان اجرا و پیشنهاد ها و راهکارهای اصلاحی اجرایی برای بخش تدوین و اجرا آورده شده است. در ادامه نیز موانع تدوین و اجرا در 6 محور(موانع قانونی- موانع اقتصادی- موانع سیاسی- موانع ساختاری اداری- موانع آموزشی- موانع فرهنگی و اجتماعی) دسته بندی شدند و پیشنهاد ها راهکارهای اصلاحی در جهت برخورد با موانع به تفکیک هر بخش آورده شده است.
بررسی رابطه جهت گیری مذهبی و هوش اخلاقی با تعهد زناشویی دانشجویان متأهل دانشگاه سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۲
186 - 207
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر باهدف بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی و هوش اخلاقی با تعهد زناشویی دانشجویان متأهل دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام گرفت. این پژوهش توصیفی همبستگی از نوع رگرسیون بود که به شیوه نمونه گیری طبقه ای-تصادفی 308 نفر از دانشجویان متأهل دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال 1394 از طریق سه پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت (1950)، هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) و تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان با کمک نرم افزار spss<sub>21</sub>مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد : الف) بین جهت گیری مذهبی با تعهد زناشویی رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0p<). ب) بین هوش اخلاقی با تعهد زناشویی رابطه مثبت و معناداری دارد (01/0p<). ج) هر دو بعد جهت گیری مذهبی بیرونی و درونی و مؤلفه های درستکاری، مسئولیت پذیری و بخشش (مؤلفه های هوش اخلاقی) از توان پیش بینی تعهد زناشویی برخوردار هستند. با توجه به یافته ها توجه بیشتر به نقش باورهای مذهبی و هوش اخلاقی در افزایش تعهد زناشویی در تمامی نهادهای جامعه به ویژه خانواده، آموزش و پرورش، آموزش عالی و رسانه ملی ضروری می نماید
مقایسه «معلمی کردن» نومعلمان مدارس ابتدایی: آیا نوع دانشگاه محل تحصیل مهم است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
41 - 64
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مقایسه ای معلمی کردن سه گروه از نومعلمان مدارس ابتدائی ایران اختصاص دارد که در شهرستان مراغه در سال تحصیلی 97-1396 فعالیت می کردند. این معلمان از سه طریق «تحصیل در دوره چهار ساله تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان»، «تحصیل در سایر دانشگاههای کشور و شرکت در استخدام پیمانی و گذراندن دوره یکساله تربیت معلم» و «داشتن سه سال فعالیت تدریس در مدرسه به صورت موقت» وارد خدمت معلمی شده بودند. پرسش پژوهش این بود که آیا روش ورود به حرفه معلمی و نوع دانشگاه محل تحصیل بر معلمی کردن تاثیر دارد یا خیر؟ رویکرد حاکم بر پژوهش، رویکرد کمی بود. برای گردآوری داده های لازم از «پرسشنامه» استفاده شد. جامعه پژوهش را معلمان آموزش ابتدایی تشکیل می دادند که از میان آنها، ابتدا معلمان شهرستان مراغه انتخاب شدند و سپس نمونه ای به تعداد 97 نفر برای کسب داده ها انتخاب شد. از طریق نمونه گیری متناسب با حجم، نمونه مربوط به هر گروه انتخاب و پرسشنامه در محل کار آنان توزیع و با مراجعه حضوری، دریافت شد. تحلیل داده های حاصل با بهره گیری از فراوانی و درصد و میانگین نمرات انجام و برای مقایسه گروه ها، آزمون تحلیل واریانس، انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد «معلمی کردن» نومعلمان واردشده با شیوه های متفاوت به مدارس ابتدایی، فاقد تفاوت معنی دار است. یعنی نومعلمانی که دوره چهارساله یا دوره یکساله تربیت معلم را سپری کرده اند همانند معلمانی معلمی می کنند که دوره های رسمی تربیت معلم را سپری نکرده اند. این بدان معناست که تاسیس دانشگاه خاص تربیت معلم، نتوانسته است دستاوردی بیشتر از دانشگاههای دیگر داشته باشد که آموزش رشته مربوط را برعهده دارند. پژوهش به شیوه کمی ممکن است با برخی محدودیت های مربوط به جامعیت و اعتبار مواجه باشد. علیرغم برخی محدودیت های این پژوهش، آنچه حاصل شده نوعی تردید در کارایی دانشگاههای خاص تربیت معلم را آشکار می کن. این دانشگاهها در ایران، دانشجویان خود را بعد ار اتمام تحصیلات دوره متوسطه، انتخاب و پس از استخدام در آموزش و پرورش آنهات را آموزش می دهد. بنابراین، این نوع آموزش با نوعی انتخاب زودهنگام شغل همراه است و پرداخت کمک هزینه تحصیل همراه است. این هر دو سبب افزایش هزینه های تحصیل می شود. بنابراین، این پرسش مطرح است که آیا همچنان می توان از دوره چهارساله تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان با استخدام از ابتدای تحصیل، دفاع کرد؟ آیا دانشگاه فرهنگیان دارای عملکردی اثربخش بوده است؟ داده های میدانی نشان می دهد که موفقیت دوره چهار ساله تربیت معلم برای کسب شایستگی شغلی فعالیت در آموزش ابتدایی، برای دفاع از آن کافی نیست.
تاثیر جنسیت در تعامل با اعتیاد بر افسردگی و افکار خودکشی، مطالعه ای علی-مقایسه ای
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر جنسیت در تعامل با اعتیاد بر افسردگی و افکار خودکشی است. این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه ی آماری پژوهش را معتادان زن و مرد حاضر در مراکز ترک اعتیاد شهرستان بابل و خانواده هایشان که دارای مشکل اعتیاد نبودند به عنوان جامعه غیر معتاد تشکیل دادند. برای نمونه از جامعه ی معتادان 35 مرد و 35 زن به شیوه ی تصادفی ساده (قرعه کشی) و از جامعه ی غیر معتادان (خانواده ی افراد معتاد)، 35 مرد و 35 زن به شیوه ی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از ویرایش دوم پرسشنامه ی افسردگی بک (BDI-II) و پرسشنامه خودکشی بک استفاده گردیده است. اطلاعات جمع آوری شده و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس دو عاملی، واریانس یک راهه و مقایسه میانگین ها تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد جنسیت در تعامل با اعتیاد بر افسردگی و افکار خودکشی تاثیر دارد. بر اساس اطلاعات بدست آمده افسردگی و افکار خودکشی در زنان بیشتر از مردان است. همچنین میزان افسردگی و افکار خودکشی در معتادان بیشتر از غیر معتادان است. در نتیجه میزان افکار خودکشی و افسردگی در زنان معتاد بیشتر از غیر معتاد است و همچنین گروه معتاد در مقایسه با غیر معتاد از افسردگی و افکار خودکشی بیشتری رنج می برند.
شناخت مربیان پیش دبستانی از مهارت تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
83 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت مربیان پیش دبستانی از مهارت تفکر انتقادی می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی بوده و به روش کیفی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه، کلیه ی مربیّان شاغل در مراکز پیش دبستانی شهر شازند(واقع در استان مرکزی) بود که نمونه از میان آنها بصورت دردسترس و داوطلبانه انتخاب گردید و با 8 مربی پیش دبستانی، مصاحبه ی بدون ساختار و عمیق انجام شد. هم چنین نحوه ی قصّه گویی مربیان، پرسشگری و بحث و گفت وگوی آنها با کودکان مورد مشاهده قرار گرفت و راهنمای برنامه و فعالیت دوره ی پیش دبستانی به عنوان سند بررسی شد. نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان داد، مربیان از لحاظ نظری شناخت نسبتا خوبی در بیان تعریف تفکر انتقادی، اهمّیت و لزوم توجّه به آن در عصر حاضر و روش های آموزش آن داشتند. امّا نتایج حاصل از مشاهده بیانگر آن بود که در بحث و گفتگویی که پس از اتمام قصّه با طرح سؤال شروع می شد بیشتر سؤال های مربیان بر روی دانش و یادآوری مطالب تأکید کرده و تعداد کمی از سؤال ها در جهت ترغیب کودکان برای کسب مهارت های تجزیه و تحلیل، ترکیب و ایجاد کردن و ارزیابی امور بود. در واقع مربیان در عمل به علّت عدم شناخت کافی نسبت به فنون پرسشگری از مهارت کافی برای آموزش به کودکان برخوردار نبوده و نمی توانستند کودکان را به نحو مطلوب به سمت تفکر انتقادی سوق دهند.
کاربرد مؤلفه های تکنولوژی آموزشی در منابع اصلی برنامه ریزی درسی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان کاربست مؤلفه های تکنولوژی آموزشی در منابع اصلی برنامه ریزی درسی بوده است. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا بود و جامعه آماری آن شامل کلیه منابع اصلی برنامه ریزی درسی در سطح دانشگاه بوده است. با روش نمونه گیری هدفمند نُه کتاب به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها چک لیست مؤلفه های تکنولوژی آموزشی بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در مورد هر یک از مؤلفه های تکنولوژی آموزشی به برخی از خرده مقیاس ها همچون خلاصه؛ استفاده از رنگ در عنوان ها، متن، تصویر و جلد، محل مناسب قرارگیری مواد دیداری، پرهیز از سوگیری در مواد دیداری در هیچ یک از نه منبع اصلی برنامه ریزی درسی توجه نشده است. همچنین، کاربست سایر خرده مقیاس ها نیز در منابع اصلی برنامه ریزی درسی متفاوت بوده است؛ به طوری که در برخی از منابع به کاررفته اند و در برخی دیگر مورداستفاده قرار نگرفته اند. بنابراین، ضرورت بازنگری جدی درزمینهٔ به کارگیری مؤلفه های تکنولوژی آموزشی در منابع اصلی برنامه ریزی درسی برای چاپ های آتی احساس می شود.
مقایسه اثربخشی روش تدریس بدیعه پردازی با سنتی بر درس انشای دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین عامل پیشرفت یک کشور درنهایت به نوع انسان ها و میزان استفاده از قوّه تفکّر و خلّاقیت آن ها بستگی دارد؛ درس انشا از جمله دروسی است که خلاقیت در آن نقش مهمی ایفا می کند؛ اما جوّ حاکم بر آموزش کشور سال هاست که این درس را از رسالت اصلی خود دور نگه داشته است. پژوهش حاضر به دنبال یافتن راه حلی برای این مسئله است؛ به همین منظور به مقایسه اثربخشی روش تدریس بدیعه پردازی با سنتی بر درس انشای دانش آموزان دوره ابتدایی پرداخته است. روش تحقیق در این مطالعه کاربردی و از نوع نیمه تجربی است که از پیش آزمون و پس آزمون در آن استفاده شده است. جامعه آماری، 150 دانش آموز , نمونه ی آماری 20 نفر از دانش آموزان پایه ی ششم هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند مجموع دانش آموزان تنها به صورت یک گروه قرار داده شدند. در نیمی از سال کلاس انشا به همان روش سنتی اداره شد و پس از گرفتن آزمون، در نیمه دوم سال در همان کلاس، درس انشا با روش بدیعه پردازی آموزش داده شد. ابزار پژوهش حاضر عبارت بود از شش موضوع انشا که بعد از ارائه روش سنتی و بعد از تدریس به روش بدیعهپردازی نگاشته شد و با ملاک ارزشیابی که روایی آن مورد تأیید استادان صاحب نظر قرار گرفته بود نمره گذاری شد. سپس با نرم افزار spss و آزمون t موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد:آموزش به روش بدیعهپردازی در مقایسه با روش تدریس سنتی تأثیر بیشتری بر ارتقای توان انشاءنویسی دانش آموزان دوره ابتدایی داشته است.
مدارس هوشمند: از ادراکات رایج تا آرمان نظام آموزشی (نگاهی به طرح هوشمند سازی مدارس در تهران با رویکرد انتقادی هابرماس و با استفاده از چهارچوب مفهومی مدارس هوشمند مک گیل کرست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصلاحات در یک نظام آموزشی عموماً با چالش ها و مشکلات مختلفی روبه رو خواهد بود؛ برای رفع آن مشکلات لازم است منتقدان به یاری دست اندکاران آن جریان اصلاحی آمده و با نگاه نقادانه راه را برای مجریان هموار نمایند. جریان موسوم به طرح هوشمندسازی مدارس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با مشکلاتی در اجرا از جمله تعارض با اهداف سند تحول آموزش و پرورش درگیر است و هدف این پژوهش واکاوی این تعارضات با الهام از روش انتقادی هابرماس و با تکیه بر واقعیت های مستخرج از مصاحبه با مسؤولان و مجریان این طرح می باشد. در این پژوهش تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه می توان با الهام از دیدگاه هابرماس در رابطه با فناوری، زمینه های بروز این تعارض ها را تحلیل کرد، راهی برای غلبه بر آن ها یافت و از تبدیل شدن فناوری به عاملی مسلط برای تعیین هذف های آموزش و پرورش جلوگیری کرد. برای دستیابی به این هدف از مصاحبه ساخت نایافته به منظور شناسایی وضع موجود و از تحلیل اسنادی و استنتاجی برای بررسی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران و دیدگاه های هابرماس در باره فناوری استفاده شده است. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که تعارضاتی در طرح هوشمندسازی مدارس، در سه حوزه ی کارایی نظام آموزشی،عدالت و تربیت عمومی وجود دارد. با استناج از مواضع هابرماس ضمن تصریح خاستگاه این تعارضات و تبیین ماهیت سلطه گر فناوری راهبرد رهایی از این سلطه استفاده از رویکرد مک گیل کرست در ساختار مدارس هوشمند پیشنهاد شده است.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی در تکانشگری نوجوانان دختر دارای علائم اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۱
227 - 254
حوزههای تخصصی:
برای حل مشکلات روزافزون در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک، برنامه های درمانی مختلفی ابداع شده است، که از جمله مهم ترین آن ها می توان به مواردی مانند مداخلات رفتاری؛ آموزش مهارت های اجتماعی؛ آموزش خانواده و خانواده درمانی و مداخلات دارویی اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مهارت های ارتباطی در تکانشگری نوجوانان دختر دارای علائم اختلال سلوک، طراحی شده است. نخست به مدارس راهنمایی دخترانه استان البرز که در دسترس بوده، مراجعه شده و در مقطع راهنمایی (محدوده سنی 12 تا 15 سال)، پرسشنامه اختلال سلوک اجرا شد. پس از این که افراد دارای نمرات بالا در پرسشنامه اختلال سلوک (افرادی که پس از محاسبه ی نمرات تمام مقیاس ها و رسم نیمرخ CBCL، قله ی نیمرخ شان در طیف بالینی قرار گرفت)، از بین مجموع 90 شرکت کننده انتخاب گشته و تحت مصاحبه ساختار یافته بر اساس DSM_IV_TR قرار گرفتند، در نهایت 30 نفر که ملاک های ورود به مطالعه را تأمین کردند، به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. سپس این 30 نفر به طور تصادفی به دو گروه پانزده تایی آزمایش و کنترل تقسیم گشته و هر دو گروه به نسخه ی فارسی پرسشنامه های تکانشگری (BIS) پاسخ دادند. گروه آزمایش، آموزش مهارت های ارتباطی را به شکل گروهی دریافت نموده و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. مداخلات آزمایشی طی 10جلسه برای گروه آزمایش به اجرا درآمد. در پایان جلسه دهم، مجدداً هر 30 شرکت کننده به پرسشنامه ی تکانشگری مرحله نخست، پاسخ دادند. نتایج به دست آمده نشان داد که در سطح معناداری 5% خطا، ارتباط معناداری بین آموزش مهارت های ارتباطی و کاهش علائم تکانشگری نوجوانان دارای اختلال سلوک وجود دارد. بنابراین آموزش مهارت های ارتباطی موجب کاهش علائم تکانشگری (مؤلفه های شناختی و بی برنامگی آن) می گردد.
رابطه سبک های هویت با ابراز وجود و خودتنظیمی
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های هویت با ابراز وجود و خود تنظیمی از طریق روش کمی و از نوع همبستگی انجام شد، بدین منظور حجم نمونه ای 73 نفری به صورت در دسترس انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات نیز به صورت در دسترس انجام گرفت. برای ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های سبک های هویت صلاحی،ابراز وجود گمبریل و ریچی و خود تنظیمی بوفارد مورد استفاده قرار گردید، از روش آماری تحلیل واریانس(ANOVA) برای فرضیه اصلیو روش آماری همبستگی پیرسونبرای فرضیه های فرعیمورد استفاده قرار گرفت،با توجه به نتایج به دست آمده نمره sig های حاصل برای فرضیه اصلی برابر با 282/0 و 704/0 شدند، در نتیجه فرض صفر تایید و فرض خلاف رد؛ لذا با به احتمال 95% رابطه معنادار نیست. اما نمره های sigفرضیه های فرعی برابر با 795/ 0و 001/0 و 006/0 شده بودند که به جز فرضیه فرعی اول، مابقی فرضیه ها به احتمال 95% معنادار است.
تأثیر خرد سازمانی بر خلاقیت با توجه به نقش میانجی فرهنگ سازمانی (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر خرد سازمانی بر خلاقیت با توجه به نقش میانجی فرهنگ سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی، ازنظر روش گرداوری داده ها توصیفی- همبستگی و همینطور ازنظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری پژوهش اساتید هیئت علمی دانشگاههای آزادشهر تهران بودند که با استفاده از محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 700 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد که همگی اعضای هیئت علمی تمام وقت بودند. بهمنظور گرداوری دادهها از سه پرسشنامه استاندارد خرد سازمانی براون و گرین (2006)، خلاقیت تورنس (1979) و فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) استفاده شد. پس از جمعآوری پرسشنامه ها، توصیف دادهها از طریق میانگین، انحراف معیار و ... از طریق نرمافزار Spss-21 و استنباط آماری دادهها از طریق مدلسازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار LISREL-v8.80 انجام پذیرفت. ویژگی های فنی پرسشنامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی گردید. ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرم افزار برای بررسی فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد، درجه تناسب مدل ارائه شده با توجه به مؤلفه های پژوهش مناسب بود؛ همچنین خرد سازمانی بر خلاقیت با نقش میانجی فرهنگ سازمانی تأثیر داشت. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از آن بود که خرد سازمانی بر خلاقیت اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد تأثیر معناداری دارد. بدین معنی که با استفاده از خرد سازمانی در این دانشگاه شاهد افزایش یا کاهش خلاقیت در اعضای هیئت علمی خواهیم بود، همچنین، خرد سازمانی بر فرهنگ سازمانی اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد تأثیر معناداری دارد. بدین معنی که با استفاده از خرد سازمانی در این دانشگاه شاهد افزایش یا کاهش فرهنگ سازمانی در اعضای هیئت علمی خواهیم بود. علاوه بر آن، نتایج این مطالعه نشان داد که فرهنگ سازمانی بر خلاقیت اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد تأثیر معناداری دارد. بدین معنی که با استفاده از فرهنگ سازمانی در این دانشگاه شاهد افزایش یا کاهش خلاقیت در اعضای هیئت علمی خواهیم بود. کلید واژگان: خرد سازمانی، خلاقیت، فرهنگ سازمانی
طراحی و تولید بازی رایانه ای آموزشی مبتنی بر مدل طراحی آموزشی DODDEL: یک پژوهش تکوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
259 - 287
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق طراحی، تولید، اجرا و ارزشیابی بازی رایانه ای آموزشی قیفاووس مبتنی بر مدل طراحی بازی های رایانه ای DODDEL برای آموزش مفاهیم نورشناسی به دانش آموزان پایه ششم در درس علوم بود و ضمن این فرآیند به ارزشیابی این مدل طراحی آموزشی نیز پرداخته شد. این تحقیق با رویکرد کیفی و روش پژوهش تکوینی با طرح ارزیابی مدل انجام شد و در آن چهار گروه شرکت داشتند: گروه متخصصین موضوع، گروه کارشناسان طراح بازی های رایانه ای، گروه کارشناسان طراح آموزشی، و گروه کاربران نهایی. داده های تکوینی این پژوهش با سه ابزار مشاهده، مصاحبه نیم-ساختاریافته، و بررسی مستندات مدل جمع آوری شد. تحلیل داده های کیفی این مطالعه نشان دادند که علیرغم مشکلات و محدودیت های فراوان بر سر راه تولید قیفاووس این نمونه اولیه تا حدود نسبتاً خوبی توانسته اصول طراحی بازی های رایانه ای و اصول رویکرد یادگیری مبتنی بر بازی های رایانه ای را رعایت نماید. همچنین، تحلیل یافته های تکوینی این پژوهش نقاط قوت و ضعف هر یک از مراحل مدل مذکور را مشخص کرد و برای برطرف ساختن آنها و بهبود مدل مذکور، محققان پیشنهاد دادند فرآیند این مدل از شِمای خطی به غیرخطی تبدیل شود؛ مولفه های نیازسنجی و بازاریابی محصول نهایی در مرحله آنالیز موقعیت لحاظ شود؛ و زمان و چگونگی ارزشیابی مفاهیم آموزشی در بازی، و سیستم راهنمایی بازی در مرحله مستند طراحی گنجانده شود.
واکاوی تیم های مجازی پژوهشی در نظام آموزش عالی کشور: مطالعه موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش محوری تیم های مجازی پژوهشی در تولید دانش، پژوهش حاضر در پی کاوش چگونگی دانش آفرینی مبتنی بر توسعه تیم های مجازی پژوهشی و روش پژوهش کیفی و مبتنی بر یک مطالعه موردی انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند، با 26 نفر از اعضای هیات علمی فنی و مهندسی با تجربه ی عضویت در تیم های مجازی پژوهشی از سه دانشگاه شیراز، تهران و صنعتی شریف به عنوان سه دانشگاه برتر کشور، مصاحبه انجام گردید. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت و در قالب مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر دسته بندی و شبکه مضامین سازماندهی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، تیم های مجازی پژوهشی(مضمون فراگیر) دارای اهداف، راهبرد، الزامات، جو منفی مشارکت و کارکرد (مضامین سازماندهنده) هستند که هر یک دارای ابعاد گوناگونی(مضامین پایه) هستند
اثربخشی قصه درمانی بر تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برای مقابله با مشکلات ناشی از آسیب های بینایی از جمله استرس، سرخوردگی و سایر مشکلات روان شناختی و سازگاری اجتماعی و فردی، نیاز به تا ب آوری و تنظیم شناختی هیجانی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش قصه درمانی بر تا ب آوری و تنظیم شناختی هیجانی دانش آموزان نابینا بود. روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل دانش آموزان مجتمع آموزشی نابینایان نرجس شهر تهران در سال 139۹ - 1398 بود. 30 نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه کنترل ) 15 نفر ( و گروه آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی ۱۰ جلسه قصه درمانی را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون ) ۲۰۰۳ ( و تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج ) ۲۰۰ ۶ ( استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss 20 استفاده گردید. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. مقادیر احتمال کمتر از ۰۵/ ۰ از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که قصه درمانی در افزایش تاب آوری ) کل(، شایستگی فردی، اعتماد به غرایز فردی و تحمل عاطفه منفی، پذیرش و تغییر در روابط، کنترل، تأثیرات معنوی مؤثر است ) ۰۵/ p> 0 (. همچنین، نتایج پژوهش بیانگر آن بود که قصه درمانی در افزایش تنظیم شناختی هیجانی ) کل(، توجه مثبت مجدد، متمرکز بر برنامه ریزی،بازنگری و ارزیابی مجدد به صورت مثبت و در کاهش ابعادی چون خود را مقصر دانستن، نشخوار فکری، تحت نظر قرار دادن، فاجعه آمیز تلقی کردن و مقصر دانستن دیگران اثربخش بود ) ۰۵/ .)p> 0 نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت، قصه درمانی روش کارآمدی در بهبود تاب آوری و بهبود تنظیم شناختی هیجانی در دانش آموزان نابینا بود.
بررسی نقش سبک رهبری مدیران(تحولی/ تبادلی) در ارتقاء هویت سازمانی و مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش سبک رهبری مدیران(تحولی/ تبادلی) در ارتقاء هویت سازمانی و مسئولیتپذیری اجتماعی کارکنان انجام شد. پژوهش حاضر از جمله پژوهشهای توصیفی– پیمایشی و از نوع همبستگی بوده که جامعهیآماری آنرا کلیهی کارکنان اداری دانشگاه شیراز در پنج دانشکده علوم پایه، فنی و مهندسی، علوم اجتماعی، حقوق و علوم تربیتی به تعداد 422 نفر تشکیل میداند که از بین آنها 200 نفر به صورت تصادفی طبقهای نسبتی به عنوان اعضای نمونهی آماری انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای سبک رهبری باس و الیو(2002)، پرسشنامه هویت سازمانی چنی (1982) و پرسشنامه مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان گلیبرث (2010) استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمون ویلکاکسون، آزمون آماری دو جملهای، آزمون کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از یافتهها نشان داد که بین دیدگاه کارکنان در خصوص سبک غالب رهبری (تبادلی و تحولی) تفاوت معناداری وجود ندارد. تفاوت معناداری بین هویت سازمانی دانشکدههای مختلف وجود ندارد. بین سبک رهبری مدیران با هویت سازمانی و مسئولیتپذیری کارکنان، همبستگی مثبت و معنادار آماری وجود دارد.
PRINCIPLES OF OPEN SCHOOL DESIGN BASED ON EMOTIONAL INTELLIGENCE MODEL AND ENHANCING LEARNING(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: Considering the effects that open school spaces can have on students, the aim of the study is to provide guidelines for designing school open spaces to enhance level of emotional intelligence and learning in primary school children. This can be done through enhancing the level of motivation and providing the appropriate space to play. Methods: In this research a quantitative-qualitative research method is applied. Also the Delphi system of gathering data is used to produce content-table and questionnaires. According to the Kline, the sample size is calculated around 326. Teachers and school designers were questioned using randomized cluster sampling. Results: The data is evaluated in SPSS software program version of 22 using R factor analysis to produce analytical model in Amos. The results of the research indicate that physical aspects of space including: natural and diverse elements, spaces with cultural functions, Semi-private (with supervision) and flexible environments, spatial diversity, space for different types of play and diverse connections between open & close spaces affect the meaning aspect of space which is considered emotional intelligence. Conclusion: School open spaces are physical sites as well as social sets. Students’ behavior, abilities and space applications can be affected by spatial characteristics in schoolyard and improving emotional abilities.
تبیین مدل سرزندگی تحصیلی بر اساس خودناتوان سازی با میانجی گری عشق به یادگیری، عزّت نفس و مهارت های خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
71 - 95
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین مدل سرزندگی تحصیلی بر اساس خودناتوان سازی با میانجی گری عشق به یادگیری، عزّت نفس و مهارت های خودتنظیمی انجام شده است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهر پلدختر( حدوداً 3990) بوده است که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، 350 نفر (175 دختر و 175 پسر) به روش تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های خودناتوان سازی، سرزندگی تحصیلی، عزّت نفس، عشق به یادگیری و خودتنظیمی را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد که مدل مفهومی پژوهش با برازش مناسبی مورد تأیید قرار گرفت. بر این اساس، بین خودناتوان سازی و سرزندگی تحصیلی رابطه منفی معناداری وجود دارد. علاوه بر این، دو متغیر عشق به یادگیری و عزّت نفس در رابطه میان متغیرهای خودناتوان سازی و سرزندگی تحصیلی به طور معناداری نقش میانجی گر دارند. با این وجود، متغیر مهارت های خودتنظیمی به عنوان یک عامل میانجی گر در رابطه میان متغیرهای متغیرهای خودناتوان سازی و سرزندگی تحصیلی شناخته نشد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که در وهله نخست، خودناتوان سازی عاملی است که می تواند اثرات زیان باری بر سرزندگی دانش آموزان در محیط مدرسه داشته باشد. به همین سبب، باید با بهره گیری از اثرات مثبت عواملی مانند افزایش عشق به یادگیری و عزّت نفس، آثار منفی این رابطه را به طور چشم گیری کاهش داد.