فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۰۱ تا ۷٬۹۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۱
1 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ساخت، روایی سنجی و اعتبار یابی مقیاس رشد زبان کودکان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع آزمون سازی بود. در مرحله اول برای ساخت مقدماتی مقیاس رشد زبان کودکان، از مبانی نظری و تجربی و توجه به توانش های رشدی کودکان استفاده گردید و سپس از میان نواحی شش گانه آموزش وپرورش شهر اصفهان به روش نمونه گیری چندمرحله ای 52 کودک (دختر و پسر) از مهدهای کودک، مراکز پیش دبستانی و دبستان های شهر اصفهان انتخاب شده و مقیاس بر روی آن ها اجرا و روان سنجی شد. در مرحله دوم 200 کودک به روش کوکران، از این مراکز انتخاب گردید. به منظور بررسی پایایی و روایی ابزار، مقیاس رشد زبانی کودکان و مقیاس رفتار سازشی واینلند بر روی گروه نمونه (200 کودک) اجرا شد. داده های حاصل از ابزار پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، روایی سازه به روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی ملاکی تحلیل گردید. نتایج نشان داد که ضریب پایایی کل مقیاس رشد زبانی کودکان،0/98 و ضریب پایایی 2 خرده مقیاس آن 0/96 است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مدل 2 عاملی (زبان دریافتی و زبان بیانی) مقیاس رشد زبانی کودکان را تأیید کرد. همچنین همبستگی بین مقیاس رشد زبانی کودکان و مقیاس رفتار سازشی واینلند 0/91 محاسبه شد که بیانگر روایی ملاکی مقیاس رشد زبانی کودکان است. مقیاسرشد زبان کودکان، از پایایی و روایی مناسب برای ارزیابی و سنجش رشد زبان دریافتی و زبان بیانی کودکان زیر 8 سال دارا می باشد
گامی در برنامه ریزی دوره آموزش خانواده
منبع:
پیوند ۱۳۷۸ شماره ۲۴۴
حوزههای تخصصی:
زمینه های بازگشت زنان ازدواج کرده به مدرسه: آموزه هایی کاربردی برای مدیریت مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
322 - 301
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت عوامل و زمینه های اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر بازگشت دختران ازدواج کرده شهر تهران به تحصیل با روش آمیخته متوالی اکتشافی(کیفی با روش تحلیل تماتیک و کمی با روش علی- مقایسه ای پسارویدادی با گروه ملاکی) انجام شده است. در بخش کیفی با 36 نفر از زنان بازگشته به تحصیل، با روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری و مصاحبه نیمه ساختارمند داده ها جمع آوری و با رویکرد ولکات تحلیل شده است.در بخش کمی، جامعه آماریِ مبنا، تمام زنان ازدواج کرده بازگشته به تحصیل در شهر تهران بودند که 426 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه-گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برابر با همین تعداد(426 نفر)، با استفاده از همتاسازی گروهی از بین زنان ترک تحصیل کرده بدون بازگشت انتخاب شدند. برای تحلیل کمی، از آزمون های رگرسیون لوجستیک دوگانه عادی و شرطی استفاده شده است. با انجام تحلیل کیفی درونمایه اصلی " استراتژی جستجوی خودهای ممکن برای تعادل بخشی به ساحت های مختلف مسیر زندگی" استخراج ارائه شده است. نتایج آزمون رگرسیون لوجستیک دومتغیره نشان داد بین دوگروه از زنان مورد مطالعه در متغیرهای برابری جنسیتی، نیاز مالی خانواده، کسب منزلت اجتماعی، تمایل به آگاهی بیشتر، تجارب سخت مسیر زندگی، میزان تاب آوری و میزان فمینیسم گرایی تفاوت معنی دار وجود دارد و این متغیرها قابلیت پیش بینی احتمال بازگشت به تحصیل در بین زنان ازدواج کرده را دارند. متغیرهای کسب آگاهی، تاب آوری و کسب منزلت اجتماعی مهمترین پیش بینی کننده های احتمال بازگشت زنان ازدواج کرده به مدرسه بودند.
ساختار فکری حوزه مطالعات آموزش از دور بر اساس تحلیل هم استنادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل هم استنادی یکی از روش هایی است که در مطالعات علم سنجی و ترسیم ساختار علمی حوزه های گوناگون کاربرد فراوانی دارد. هدف پژوهش حاضر ترسیم ساختار حوزه آموزش از راه دور بر اساس تحلیل هم استنادی و روش آن تحلیل محتوایی با استفاده از تحلیل هم استنادی است. جامعه پژوهش مدارکی است که در حوزه مطالعات آموزش از راه دور در پایگاه اطلاعاتی وب آو ساینس در بازه زمانی 1985 تا 2016 نمایه شده اند و تعداد آن 31607 رکورد است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای «یو سی آی نت» و «بایب اکسل» و نیز ماتریس متقارن و روش تحلیل خوشه ها استفاده شد. ساختار حوزه آموزش از راه دور بر اساس تحلیل هم استنادی از هشت خوشه به شرح زیر تشکیل شده است: «یادگیری ماشینی»، «زیرساخت های آموزش الکترونیکی»، «الگوهای یادگیری سیار»، «تکنولوژی آموزشی و هوش مصنوعی»، «متفرقه»، «تئوری های یادگیری و مدل های فهمیدن»، «آموزش در فضای مجازی» و «روش های آموزش از راه دور». با توجه به خوشه های شکل گرفته، اصلی ترین و رایج ترین موضوع در پژوهش های این حوزه «یادگیری الکترونیکی» است. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ها و نمودار راهبردی نشان داد که مفاهیم نوظهور حوزه آموزش از راه دور عبارت از هوش مصنوعی در آموزش، مهندسی آموزشی، محیط یادگیری هوشمند، طراحی آموزشی، مدیریت انگیزشی، بازآموزی، تاکسونومی، هوش محاسباتی، چند رسانه ای ها، اشتراک اطلاعات و مدل های ادراک مفاهیم است. سیاستگذارن پژوهشی باید اولویت های پژوهشی این حوزه را به سوی این مفاهیم سوق دهند.
رابطه بین رهبری امنیت مدار و شادکامی کارکنان مدارس: نقش میانجی امنیت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
1 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی رابطه بین رهبری امنیت مدار و شادکامی کارکنان مدارس با نقش میانجی امنیت روانی است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی کارکنان (کارکنان اداری و معلمان) مدارس دولتی شهر تهران بودند که، 373 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه «امنیت روانی» ادمونسون (1999) و دو پرسش نامه محقق ساخته «رهبری امنیت مدار» که بر مبنای نتایج تحلیل اسناد و مصاحبه های پژوهش و «شادکامی» برمبنای آکسفورد (1990) استفاده شد. روایی پرسش نامه ها مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد که به ترتیب 812/0، 988/0 و 882/0 بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از هر دو نوع آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین رهبری امنیت مدار با امنیت روانی و شادکامی کارکنان رابطه وجود دارد. لذا الگوی تجربی به دست آمده از تحلیل داده ها تا حد زیادی منطبق با مدل مفهومی پژوهش بود. در صورت وجود رهبری امنیت مدار در سازمان ها و به ویژه سازمان های آموزشی و برقراری امنیت روانی می توانیم شاهد میزان بالاتری از شادکامی کارکنان باشیم.
شناسایی زیرگونه های ناتوانی یادگیری ریاضی در دانش آموزان ایرانی: رویکرد خوشه بندی مدل- مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی زیرگونه های شناختی ناتوانی ریاضی با استفاده از خوشه بندی مدل- مبنا در یک نمونه بالینی بود. شرکت کنندگان پژوهش 41 دانش آموز دارای ناتوانی ریاضی مشغول به تحصیل در پایه های سوم، چهارم و پنجم با میانگین سنی 93/9 سال و انحراف استاندارد سنی 11/1 (33/13 ماه) بودند که در مراکز درمان ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش به عنوان ناتوان در یادگیری ریاضی آموزش ویژه دریافت می کردند. شرکت کنندگان در دو جلسه به صورت انفرادی با استفاده از مجموعه ای از آزمونها و تکالیف شناختی حوزه - عام و حوزه-ویژه ی مداد-کاغذی و رایانه ای ارزیابی شدند. خوشه بندی داده ها به روش مدل- مبنا حاکی از وجود چهار خوشه مجزا از دانش آموزان بود که روایی آماری و تجربی آنها مورد تایید قرار گرفت: نقص دسترسی (1/31 درصد)، نقص دیداری- فضایی (8/26 درصد)، نقص سرعت پردازش و کنش های اجرایی (8/26 درصد)، نقص سیستم عددی تقریبی (ANS) (2/12 درصد). این یافته ها دلالت هایی برای ارائه تعاریف ایجابی از ناتوانی ریاضی دارد و می تواند برای تدارک مداخله های متناسب با هر زیرگونه پژوهش های بعدی را برانگیزد.
ارتقای کیفیت تدریس در آموزش عالی فنی و حرفه ای با تأکید بر رویکرد اشتغال زایی و مهارت محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی راهکارهای ارتقای کیفیت تدریس در آموزش عالی فنی و حرفه ای با رویکرد اشتغال زایی بود. این پژوهش با هدف کاربردی و با روش ترکیبی اکتشافی به انجام رسیده است. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش در بخش کیفی شامل، صاحبنظران حوزه برنامه درسی، اعضای هیأت علمی دانشگاه های فنی و حرفه ای کشور و کارفرمایان بوده است که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی تعداد 18 نفر از آنها انتخاب شد. جامعه آماری بخش کمی نیز تمامی مدرسان دانشگاه فنی و حرفه ای شریعتی تهران بود که به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد 230 نفر از آنها انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شد. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی استفاده از روش های تدریس مبتنی بر فعالیت تجربی، کاربست دانش نظری در عمل، تدریس در محیط واقعی کار، استفاده از آموزش مبتنی بر کار گروهی، استفاده از تکنسین های کارگاهی خبره و تعاملی بودن ارتباط استادکاران و دانشجویان از راهکارهایی است که می تواند بر کیفیت تدریس مؤثر باشد. همچنین، نتایج در بخش کمی آشکار ساخت؛ راهکارهای تبیین شده در بهبود کیفیت تدریس مؤثر است. بنابراین، بر اساس نتایج پژوهش، لازم است شیوه ی تدریس در آموزش عالی فنی و حرفه ای جهت- گیری متفاوتی نسبت به سایر زیرنظام های آموزش عالی داشته، و بر مهارت محوری و اشتغال زایی مبتنی باشد.
تاثیرآموزش مهارتهای حرکتی ظریف بر توجه انتخابی و ادراک دیداری دانش-آموزان دارای اختلال ریاضی دوره اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های حرکتی ظریف بر توجه انتخابی و ادراک دیداری دانش آموزان دارای اختلال ریاضی دوره اول ابتدایی شهر سبزوار در سال 1396 انجام شد. این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 34 نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی در دوره اول ابتدایی سبزوار به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و در دو گروه آزمایش(17 نفر) و گروه کنترل(17 نفر) جایگزین شدند. پرسشنامه های رنگ – کلمه استروپ (1935) و ادراک دیداری فراستیگ (1963) به عنوان پیش آزمون اجرا شد. دانش آموزان گروه آزمایشی 15جلسه 40 دقیقه ای( هر هفته دو جلسه) دربرنامه آموزش مهارت-های حرکتی ظریف شرکت کردند و آن گاه پس آزمون اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهارت های حرکتی ظریف موجب افزایش توجه انتخابی و ادراک دیداری در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی شد. براین اساس آموزش مهارت های حرکتی ظریف یک برنامه مداخله ای موثر برای کمک به دانش آموزان دارای اختلال ریاضی می باشد.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان ابتدایی از تغییرات نظام ارزشیابی و نقش آن در فرایند یاددهی - یادگیری: یک مطالعه پدیدارشناختی
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
135 - 163
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی یکی از عناصر مهم برنامه درسی و نظام آموزشی به شمار می رود که وسیله ای برای تحقق اهداف آموزشی، تربیتی و تشخیص میزان پیشرفت یادگیری فراگیر است. تجارب زیسته معلمان در زمینه تغییرات اخیر نظام ارزشیابی از کمّی به کیفی در دوره ابتدایی، ضمن بازنمایی نقاط قوّت و ضعف فرایندهای یادگیری، زمینه ای مناسبی را برای اصلاح و بهبود کیفیت نظام ارزشیابی فراهم می کند. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با واکاوی در تجربه زیسته معلمان ابتدایی، تأثیر تغییرات نظام ارزشیابی در فرایند یاددهی یادگیری را درک و بازنمایی کند. بدین منظور، مبتنی بر روش پدیدارشناسی تفسیری و با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده های مربوط به 14 مشارکت کننده معلم زن و مرد در منطقه دو شهر تهران که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شده بودند گردآوری شد. داده های گردآوری شده نیز با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد ادراک معلمان در برابر تغییرات نظام ارزشیابی را می توان به دو دسته «نگاه منتقدانه» و «نگاه مثبت» تفکیک کرد. تحلیل عمیق روایت های معلمان مخالف با تغییرات نظام ارزشیابی دوره ابتدایی به شناسایی و طبقه بندی سه دلیل عمده شامل «ذهنی بودن ارزشیابی در دروس کتبی و شفاهی»، «نبود نظارت و پیگیری کافی» و «کم توجهی به جایگاه معلم» منتج شده است. همچنین تحلیل عمیق روایت های موافقان تغییرات نظام ارزشیابی، به شناسایی و طبقه بندی سه دلیل عمده شامل «ضرورت به کارگیری روش های جدید»، «بی توجهی زیاد به آزمون های پایانی» و «وجود نگرش مثبت در دانش آموزان» منتهی شده است. در نهایت، دلایل موافقت و مخالفت در اجرای تغییرات نظام ارزشیابی از دیدگاه معلمان در چهار مضمون اصلی و سیزده زیرمضمون طبقه بندی شده است.
The Mediating Role of Study Habits in the Relationship between the Motivation of Progress with Self-Regulation Learning of Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the mediation role of study habits in the relationship between progressive motivation and self-regulated learning in first-grade students. The research method was descriptive and correlational. The statistical population of this study included all the high school students in the second district of Kerman consisting of 3900 students in the academic year of 2018. According to the Morgan table, 350 students selected through stratified random sampling methods were selected as the sample. To collect the data, Buffard et al. (1994) self-regulation questionnaire, as well as Kazemi's Educational Achievement Motivation (2007) and Pulessani and Sharma (1989) study habit questionnaires were used. According to the results of the study, there is a significant relationship between progressive motivation and self-regulation (p <0.05); a significant relationship between the developmental motivation and the study habits (p <0.05); and between the study habits and the self- regulation (p <0.05). Also, it was found that study habits have a mediator role in the relationship between progress and self-regulation (p <0.05).
The Effect of Cognitive-Behavioral Training Based on Self-Esteem on Social Adjustment and Academic Achievement Motivation of First- Grade High School Female Students in Ashkezar(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study was to evaluate the effect of cognitive-behavioral training based on self-esteem on social adjustment and educational achievement motivation of first-grade high school female students in Ashkezar. The design of this experimental study was pretest-posttest with control group. The participants included 30 high school female students in Ashkezar selected via cluster random sampling method who were divided randomly into two groups (experimental and control). The instruments used in this study were Bel (1961) Social Adjustment Scale and Academic Motivation Scale (AMS). Cognitive-behavioral training based on self-esteem included 8 sessions for the experimental group. MANCOVA was used to analyze the data. The result of this study showed that Cognitive-Behavioral Training Based on Self-Esteem increases social adjustment and achievement motivation of high school students in the experimental group in comparison with the control Group (p<0/05). So, the result of this study indicated that cognitive-behavioral training based on self-esteem is an important intervention to increase social development and psychological health of students.
تأثیر آموزش از راه دور مبتنی بر موک بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،تعیین تأثیرآموزش از راه دور(مبتنی برموک)برعملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نورمرکز کرمان می باشد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که در این پژوهش از نمونه گیری خوشه ای با حجم مناسب (یک کلاس در گروه آزمایش ویک کلاس در گروه کنترل) استفاده شده ،روش انتخاب نمونه، به صورت نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای می باشد. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه پیام نور کرمان می باشند که 40 نفر از آن ها) 20 نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس تک و چند متغیری برای تعدیل اختلافات اولیه ( کنترل آماری اختلافات اولیه) گروه آزمایش و گروه کنترل استفاده شد. برای بررسی عملکرد تحصیلی دانشجویان ازآزمون استاندارد کتاب تکنولوژی آموزشی استفاده گردید.یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات عملکرد تحصیلی گروه آزمایش وگروه گواه در مرحله پس آزمون،پس از حذف اثر پیش آزمون،تفاوت معناداری وجود داردومیانگین تعدیل شده نمرات عملکرد تحصیلی در گروه آزمایش،بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون در گروه گواه بود. متغیر آزمایشی با اندازه اثر 52/0، 52 درصد از واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی کرد. بنابراین آموزش با موکبر افزایش میزان عملکرد تحصیلی دانشجویان در درس تکنولوژی آموزشی تاثیر مثبت دارد.براساس نتایج حاصله ،پیشنهاد می شوداز فناوری موکبرای غنی سازی آموزش سایردروس دانشجویان دانشگاه پیام نوراستفاده شود.
طراحی الگوی ارتباطی فناوری اطلاعات و سیستم برنامه ریزی منابع سازمان در آموزش و پرورش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی ارتباط فن آوری اطلاعات و سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و طراحی الگوی ارتباطی مربوطه می باشد. این پژوهش یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری، مدیران منابع انسانی و دست اندرکاران فن آوری اطلاعات آموزش و پرورش فارس به تعداد 210 نفر و نمونه آماری طبق فرمول کوکران 136 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از دو پرسش نامه ی فن آوری اطلاعات و سیستم برنامه ریزی منابع سازمان استفاده شده است که روایی صوری آنها توسط صاحب نظران و متخصصان مربوطه مورد تأیید قرارگرفته و پایایی آنها با استفاد از فرمول آلفای کرونباخ به ترتیب برابر91/0 و 87/0 به دست آمد. جهت بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری توصیفی وتحلیل عاملی تأییدی به کمک نرم افزار SPSS و smart PLS استفاده و الگوی تحلیلی پژوهش تدوین شد.بر اساس نتایج حاصله، ضریب مسیر فن آوری اطلاعات به سیستم برنامه ریزی منابع سازمان برابر 677/0 و مقدار آماره t برای این مسیر 793/9 می باشد که با توجه به بزرگ تر بودن این مقدار از 96/1، نشان دهنده ی معناداری ضریب برآورد شده است. در نتیجه فن آوری اطلاعات، تأثیر مثبت و معناداری بر سیستم برنامه ریزی منابع سازمان دارد.
تحلیل تجارب معلمان در مورد عوامل تأثیرگذار در کیفیت مدیریت زمان یاددهی -یادگیری در کلاس های چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
143 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناخت عوامل تأثیرگذار در کیفیت مدیریت زمان یاددهی-یادگیری در کلاس های چندپایه از دیدگاه معلمان باتجربه است. رویکرد پژوهش، کیفی از نوع پدیدار نگاری است. جامعه پژوهش، معلمان کلاس های چندپایه شهرستان یاسوج بودند که از طریق نمونه-گیری هدفمند، تعداد (24) نفر از آنان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در پژوهش شرکت کردند. جهت دستیابی به روایی سؤال های مصاحبه از نظرات استادان گروه علوم تربیتی استفاده شد. برای اطمینان از اعتبار داده های پژوهش، پس از استنتاج متن مصاحبه ها، آنها به مصاحبه شوندگان ارائه شد تا نظر تأییدی آنها در این زمینه به دست آید. مصاحبه ها کدگذاری و مقوله بندی شده سپس تحلیل و دسته بندی شدند. بر اساس یافته های به دست آمده؛ تجارب معلمان درباره عوامل تأثیرگذار در بهبود کیفیت مدیریت زمان یاددهی-یادگیری در کلاس های چندپایه در دو مقوله کلان ایجابی و سلبی تقسیم شدند. مقوله کلان ایجابی شامل: (3 مقوله) اصلی و (9مقوله) فرعی و مقوله کلان سلبی شامل (5 مقوله ) اصلی است.
موانع اندیشه ورزی اجتماعی در میان اصحاب جامعه شناسی ایران
حوزههای تخصصی:
تفکر و اندیشیدن یا به تعبیری اندیشه ورزی، هر نوع فعالیت فکری و عقلی است که درصدد حل یک مسئله یا وضعیت چالش برانگیز باشد و یا بخواهد وضعیت موجود را به وضعیت روشن و مطلوبی برساند. اهمیت اندیشه ورزی اجتماعی در این واقعیت نهفته است که بدون اندیشه ورزی و معرفت اندیشی اجتماعی، امکان حل مسائل و چالش ها اجتماعی وجود ندارد و رسالت جامعه شناسی نیز به سرانجام نمی رسد. با استفاده از تحلیل عقلی و نظری و بر اساس مصادیق حاصل از مشاهدات و تجربیات نویسندگان، به بررسی موضوع پژوهش پرداخته شده است. تاکید اساسی مقاله بر این نکته است که شرط بنیادی اندیشه ورزی، عقلانیت خود بنیاد است که تحقق این عقلانیت نیازمند آزادی و رهایی از قیمومت و سلطه مواردی است که این عقلانیت خود بنیاد را در معرض تهدید قرار می دهد. این موارد تحکم آمیز بیش از آنکه کلان مقیاس باشند، خرد مقیاس اند و منبع این قیمومت و سلطه ای که عقلانیت خود بنیاد را تهدید می کند بیشتر جنبه ای درون ذهنی دارد و مربوط به الگوهای ارزشی و هنجاری است که در زندگی فردی و اجتماعی اصحاب جامعه شناسی وجود دارد و سایه ی تحکم خود را بر فضای اندیشه ی حوزه ی جامعه شناسی گسترانیده است. مصادیق این قیمومت و سلطه عبارتند از: «روزمرگی»، «نبود اندیشه ی مسئله محور»، «خودداری از تحلیل نظری»، «ضعف در زمینه ی نقد تولیدات جامعه شناختی» و « ارجاع به منابع به مثابه ی فضیلت».
تاثیر یادگیری پروژه محور بر نگرش تحصیلی دانش آموزان در درس فیزیک
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر یادگیری پروژه محور بر نگرش تحصیلی دانش آموزان متوسطه در درس فیزیک صورت گرفت. روش تحقیق: روش تحقیق پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود و در آن دو کلاس از دانش آموزان رشته ریاضی پایه یازدهم در مدارس آموزش و پرورش ناحیه 3 تبریز به شکل هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادقی در گروه های آزمایش و کنترل قرار داده شدند. دانش آموزان در درس فیزیک، در گروه آزمایش به مدت 14 جلسه به روش یادگیری پروژه محور آموزش دیدند و در مقابل دانش آموزان گروه کنترل به روش سنتی آموزش دیدند. قبل و بعد از آموزش، آزمون نگرش به درس در هر دو گروه به صورت پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس یکراهه تحلیل شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در نگرش تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق اثربخشی روش یادگیری پروژه محور را بر نگرش دانش آموزان در درس فیزیک مورد تایید قرار داد.
نقش هوش موفق، خرد و خلاقیت در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیز هوش و عادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۸
141-160
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سهم عوامل هوش موفق، خرد وخلاقیت در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیز هوش وعادی بود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان کرج بود که از این تعداد، نمونه ای به حجم 260 نفر (180عادی و 80 تیزهوش) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامههوش موفق استرنبرگ، مقیاس سه بعدی خرد آردلت وخلاقیت عابدی جمع آوری گردید و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون معناداری ضرایب همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش موفق وخرد با پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گامحاکی ازاین بود که17 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادیتوسط متغیرهای خرد وخلاقیت و 10درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش توسط هوش موفقتبیین شده است. در مجموع، یافته های این پژوهش، بر اهمیت نقش خرد، خلاقیت و هوش موفق در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزانعادی و تیزهوش تأکید دارد.
بررسی رابطه برنامه درسی زبان آموزی با مؤلفه های هوش اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
109 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه برنامه درسی زبان آموزی با مؤلفه های هوش اجتماعی دانش آموزان ابتدایی شهر، شهرکرد بود. پژوهش حاضر ازنظر نوع تحقیق، ترکیبی به هم تنیده است. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس محقق ساخته استفاده شد، روایی پرسشنامه از طریق نظرات متخصصان و کارشناسان، بررسی و پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار PLS و روش پایایی مرکب 85/0 و مقدار روایی همگرا 83/0 برآورد گردید. جامعه آماری در بخش کمی، مشتمل بر 13682 نفر دانش آموز دختر و پسر دوره ابتدایی شهر شهرکرد است. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان 375 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. بخش کیفی به روش پدیدارشناسی، با حضور 40 مشارکت کننده از میان معلمان به روش نمونه گیری هدفمند و با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. عمده ترین نتایج پژوهش در بخش کمی نشان داد بین برنامه درسی زبان آموزی و مؤلفه های هوش اجتماعی دانش آموزان ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین نتایج بخش کیفی حاکی از آن بود که ازنظر معلمان بالاترین اولویت اثر مربوط به «برنامه درسی زبان آموزی باعث افزایش مهارت های خودآگاهی، دوست یابی و تصمیم گیری می شود».
اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۴
71 - 87
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی تحصیلی وسازگاری تحصیلی دانش آموزان دختر ناسازگار دوره دوم متوسطه شهر کرمان انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر ناسازگار در مدارس دوره متوسطه دوره دوم ناحیه 2 شهر کرمان در سال تحصیلی 96-95 بود. نمونه موردبررسی بر اساس هدف های پژوهش عبارت بودند از 30 دانش آموز ناسازگار که به کمک آزمون سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS)، ناسازگار تشخیص داده شدند و سپس با گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ (1993)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1997) و پرسشنامه سازگاری تحصیلی کلارک (1976). به گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای راهبردهای خودتنظیمی آموزش داده شد و گروه گواه در این مدت آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان ناسازگار دوره متوسطه در سطح 01/0P< تأثیر معناداری دارد. آموزش خودتنظیمی در جهت استفاده از راهبردهای شناختی و راهبرد فراشناختی به دانش آموزان ناسازگار ارائه شود تا کمتر شاهد ناسازگاری تحصیلی و عدم خودکارآمدی تحصیلی این گونه دانش آموزان باشیم.
اثربخشی آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفاز اجرای این پژوهش بررسی تاثیر آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم ناحیه 6 شهر مشهد در سال 1398 بود که از بین آنها 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های چک لیست آسیب های تحصیلی عابدی و موفقیت تحصیلی صالحی بود. آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها بعد از اتمام جلسات با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه موثر است. همچنین آموزش راهبردهای انگیزشی بر خرده مولفه های مشکلات در انتخاب و تصمیم گیری، مشکلات آمادگی تحصیلی، مشکلات انگیزه تحصیلی، مشکلات عادات تحصیلی، مشکلات برنامه ریزی تحصیلی، مشکلات مربوط به محیط و جو تحصیلی، مشکلات مربوط به امتحان تاثیر معنی دار دارد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر کاهش آسیب های تحصیلی و همچنین افزایش موفقیت تحصیلی دانش آموزان، مؤثر است.