فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۷۲۱ تا ۸٬۷۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی شامل تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا، با هدف تبیین مؤلفه های تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی و تحلیل جایگاه آن در کتاب های درسی دوره دوم متوسطه فنی انجام گرفت. جامعه آماری کتاب های مربوط به شایستگی های غیر فنی دوره متوسطه فنی در سال 98-97 بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش تحلیل اسنادی، برگه های فیش برداری از اطلاعات و در بخش تحلیل محتوا چک لیست محقق ساخته بود. داده اسنادی به شیوه کیفی و داده های تحلیل محتوا با استفاده از شاخص های آمار توصیفی در فرایند آنتروپی شانون تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل بیانگر آن است که چارچوب مفهومیِ تربیت حرفه ای را می توان در سه مؤلفه دانش، نگرش و مهارت تدوین کرد که خرده مؤلفه های خلاقیت و نوآوری، وسخت کوشی با فراوانی بیشتر در رتبه های اول و خرده مؤلفه های درک موقعیت و سازگاری با فراوانی کمتر در رتبه های آخر قرار گرفتند. همچنین، میزان توجه به مؤلفه ها در کتاب های درسی متفاوت است، به طوری که بیشترین تأکید بر مولفه دانش (35/91 درصد) و کمترین تأکید برمولفه نگرش (30/88 درصد) شده است. با توجه به تحولات آموزش وپرورش در عصر جدید، استفاده از برنامه درسی مارپیچی برونر در تدوین و طراحی برنامه درسی و بازنگری در ویراست های آتی در راستای توجه بیشتر به مقوله های کمتر توجه شده، ضروری به نظر می رسد.
اثر بخشی آموزش واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و دلزدگی زناشویی در دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
563 - 669
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی واقعیت درمانی بر افزایش مسئولیت پذیری و دلزدگی زناشویی دانشجویان متاهل بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بود. در این پژوهش جامعه ی آماری شامل تمام دانشجویان متاهل رشته روان شناسی مقطع کارشناسی ارشد بودند. گروه نمونه مشتمل بر 40 زوج بود که براساس ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی به دوگروه 20 زوجی تقسیم شدند و پیش و پس از انجام مداخلات، با استفاده از ابزارهای پژوهش، مورد ارزیابی قرارگرفتند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه مسولیت پذیری و مقیاس دلزدگی زناشویی بودند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل های آماری نشان داد، روش واقعیت درمانی با اندازه اثر 28/0 بر افزایش میزان مسئولیت پذیری و با اندزه اثر 33/0 بر کاهش دلزدگی زناشویی زوجین اثربخش بوده است. در پایان دانشجویانی که آموزش های مربوط به واقعیت درمانی را دریافت کرده بودند یاد گرفتند که برای دستیابی به اهداف خود، باید رفتارهای مسئولانه ای را انتخاب کنند و مسئولیت پیامد انتخاب هایشان را بپذیرند تا از ناامید شدن آنها نسبت به بستر خانواده و اعضای خانواده پیشگیری شود.
اثربخشی تحریک الکتریکی قشر پیشانی بر حافظه کاری و تصمیم گیری پرخطر در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
119 - 135
حوزههای تخصصی:
اختلال نقص توجه و بیش فعالی، اختلالی عصب-تحولی است. تصمیم گیری پرخطر و ضعف حافظه فعال از مؤلفه های این اختلال هستند که پیامدهای منفی آن ها شناخته شده است. هدف از مطالعه ارتقاء حافظه کاری و کاهش تصمیم گیری پرخطر توسط تحریک قشر پیشانی به وسیله دستگاه تحریک الکتریکی مغز در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی بود. روش این مطالعه از نوع شبه آزمایشی و با طرح مطالعه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که شرکت کنندگان 24 کودک مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی ۷ تا ۱۱ سال بودند. کودکان به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله در 10 جلسه یک روز در میان و هر جلسه بیست دقیقه مورد مداخله قرار گرفتند. ارزیابی ها یک روز پیش از شروع، یک روز پس از پایان مداخله و دو ماه پس از پایان مداخله انجام شد. برای ارزیابی تصمیم گیری پرخطر از آزمون خطرپذیری بادکنک و برای ارزیابی حافظه کاری از آزمون یک محرک پیشین استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش اندازه گیری مکرر استفاده شد.یافته های به دست آمده از تجزیه وتحلیل نمودارها نشان دادند که برنامه تحریک الکتریکی مغز باعث بهبود تصمیم گیری پرخطر و حافظه کاری در این کودکان شد. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان دادند که در حافظه کاری (01/0>p) گروه درمان بعد از مداخله بهبود حاصل شد. به این صورت که در پیش آزمون تفاوت چندانی بین گروه کنترل و آزمایش در حافظه کاری دیده نشد امّا در پس آزمون نمرات گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بودند.
دیدگاه دانش آموزان دبیرستان های مطلوب و نامطلوب نسبت به رنگ فضای آموزشی وراه های بهبود کیفیت فضای تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۳۸
93 - 106
حوزههای تخصصی:
در طراحی بسیاری از انواع فضاهای آموزشی، به جنبه های روحی و روا ن شناختی دانش آموزان کمتر توجه می شود. به نظر روان شناسان محیط، قرارگاه آموزشی باید به گونه ای طراحی شود که یادگیری در آن آسان و خوشایند باشد. نیاز روز افزون کشور ما به گسترش فضاهای آموزشی همگام با افزایش جمعیت و عدم کفایت فضاهای موجود، یکی از مشکلات اساسی جامعه است که بایستی بدان پرداخته شود. متأسفانه اغلب فضاهای آموزشی مدارس کشور سازگاری لازم را با ویژگی های روان شناختی کودکان و نوجوانان ندارند و بدین لحاظ می توانند بر عملکرد اجتماعی و رفتاری و همچنین نگرش و بینش آنها نسبت به تحصیل تأثیرگذار باشند. در این تحقیق هدف بررسی و ارزیابی ضوابط و استانداردهایی است که در جهت طراحی فضاهای آموزشی در کلیه دوره های تحصیلی، توسط سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس تهیه شده و به تصویب معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری نیز رسیده است و لذا در حال حاضر تنها مرجعی است که در اختیار معماران و طراحان فضاهای آموزشی قرار دارد. بررسی و ارزیابی این ضوابط و احیاناً تجدید نظر در آنها در جهت بهبود بخشیدن فضاهای آموزشی بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که ایجاد رغبت و حس علاقه مندی به محیط آموزشی، از عوامل مؤثر در برداشت دانش آموزان از محیط مدرسه و نهایتاً پیشرفت تحصیلی آنهاست. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش توصیفی از نوع پس رویدادی عِلّی– مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش مشتمل کلیه دبیرستان های دخترانه شهر اصفهان (اعم از مطلوب یا نامطلوب) بوده اند. به منظور اجرای طرح پژوهشی، از میان نواحی پنجگانه آموزش و پرورش، 4 ناحیه به تصادف انتخاب گردید. نتیجه این که بین میانگین نمرات نحوه استفاده از رنگ در کلاس های درس مدرسه از دیدگاه دانش آموزان دو گروه مدارس مطلوب و نامطلوب تفاوت معناداری موجود است. بدین صورت که دانش آموزان مدارس مطلوب به لحاظ استفاده از رنگ آمیزی متناسب با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان، نگرش و دیدگاه مثبتی به فضای مدرسه و کلاس ها داشتند.
لزوم بازاندیشی در محتوای کتاب های درسی ریاضی پایه هفتم و هشتم از منظر استدلال و اثبات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصدیق یک گزاره ریاضی، عموماً برای دانش آموزان مشکل است؛ آن ها حتی بسیاری از مواقع، لزوم آن را درک نمی کنند. پیچیدگی هایی که در ماهیت ارزشمند استدلال و اثبات پنهان شده، اهمیتِ نحوه ی ارائه ی آن ها را در کتب درسی، بیشتر مشخص می کند. هدف از این مطالعه، تعیین میزان حضور انواع استدلال، به خصوص استدلال استنتاجی در کتاب های درسی ریاضی پایه های هفتم و هشتم می باشد. به این منظور از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بیشترین میزان استدلال، از جمله انواع سطوح استنتاج موجود در کتاب ها، در محتوای هندسی دیده می شود؛ البته استثناهای غیرمنتظره ای هم وجود دارد. در مجموع توزیع استدلال استنتاجی در فصول کتاب هفتم و هشتم یک دست و یکنواخت نیست، ولی فقر استنتاج در بیشتر فصل های مربوط به محتوای حساب و آمار و احتمالات دیده می شود. بعلاوه، برخلاف انتظار میزان استدلال های آزمایشی در کتاب هشتم، نه تنها کاسته نشده بلکه نسبت به کتاب هفتم حدود دو برابر است. در انتهای نوشتار حاضر، در مورد ملاحظاتی که برای تغییر تمرکز از استدلال استقرایی به استنتاجی باید در نظر گرفته شود، بحث می شود.
ارائه مدل ساختاری تأثیر ادراک دانش آموزان از محیط یادگیری روانشناختی بر رضایت تحصیلی با میانجی گری معنای شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
147 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر محیط یادگیری روانشناختی بر رضایت تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری معنای شخصی است. روش: روش پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری، دانش آموزان مدارس متوسطه دوم شهر بابل به تعداد 956 نفر هستند که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای 270 نفر انتخاب شده اند. جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه «چه چیزی در این کلاس در حال رخ دادن است» (اسمیت ،2013)، پرسشنامه معنای شخصی عاملی (ریکر، 1992)، و پرسشنامه مقیاس رضایت تحصیلی(اسمیت،2013) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری) استفاده شد. یافته: نتایج نشان داد که بین متغیرهای محیط یادگیری روانشناختی با معنای شخصی عاملی و رضایت تحصیلی و همچنین بین رضایت تحصیلی با معنای شخصی رابطه مثبت وجود دارد. همچنین متغیر محیط یادگیری روانشناختی علاوه بر تاثیر مستقیم بر رضایت تحصیلی، به طور غیرمستقیم با میانجی گری معنای شخصی عاملی رابطه دارد و هم بر رضایت تحصیلی تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: در تحقیقات پیشین نتایج مشابه ای برای رابطه مولفه های این سه حوزه به دست آمده است. نتایج این پژوهش ناظر بر اثربخشی محیط یادگیری بر مولفه های معنای شخصی عاملانه و رضایت از تحصیل در دانش آموزان می باشد. بنابراین می توان گفت، تاکید بر خود شناسی و توسعه آگاهی متعالی باید یکی از قسمتهای اصلی پارادایم آموزشی مدارس باشد.
بررسی و ارزیابی میزان کیفیت آموزشی دانشگاه پیام نور مرکز تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۸
41 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی و ارزیابی میزان کیفیت آموزشی دانشگاه پیام نور مرکز تالش در سال تحصیلی 1395 انجام پذیرفته است. ماهیت مطالعه ی حاضر پیمایشی بوده که به روش توصیفی-تحلیلی در میان 214 نفر از دانشجویان رشته های مدیریت، حسابداری، علوم تربیتی و جغرافیای دانشگاه پیام نور مرکز تالش که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، انجام یافته است. اطلاعات موردنظر برای برآورد میزان شکاف خدمات آموزشی با پرسشنامه استاندارد سروکوال (1988) گردآوری شده و داده های به دست آمده در دو سطح توصیفی و تحلیلی با استفاده از آزمون های T زوجی و آنووا انجام شده است. نتایج حاصل نشان داد در همه ابعاد کیفیت خدمات، شکاف منفی وجود داشته به طوری که که بیشترین شکاف در بعد عوامل محسوس (13/1-) و کمترین شکاف در بعد اطمینان (68/0-) بود. همچنین نتایج اولویت بندی مؤلفه با آزمون فریدمن حاکی از این بود که دانشجویان به بعد تضمین بیش ترین اولویت و به بعد عوامل محسوس کمترین اولویت را اختصاص داده بودند. یافته های مطالعه بیان گر آن است که میزان ادراک دانشجویان از کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه پیام نور مرکز تالش کمتر از حد مورد انتظار آنان بوده است.
طراحی الگوی مطلوب مهارت های زندگی دوره متوسطه مراکز استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
395 - 370
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش کیفی و نظریه برخاسته از داده ها انجام گرفت. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه صورت گرفت. پس از انجام 11 مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان، اشباع نظری حاصل گشت و مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید. پس از تکمیل یافته ها مدل زمینه ای براساس رویکرد گلیزر طراحی گردید. براساس یافته ها 111 کد باز از مصاحبه ها حاصل شد و در چهار طبقه: 1- اهداف آموزش (بهبود مهارت های اجتماعی، بهبود مهارت های بین فردی، بهبود مهارت های ارتباطی، پیشگیری از اختلالات و مشکلات روانی- اجتماعی، افزاش سرمایه اجتماعی، ارج نهادن به سرمایه های ملی، آشنایی دانش آموزان با شایستگی های اخلاقی، آشنایی دانش آموزان با شایستگی های اجتماعی، حل مسئله، توانمندسازی فردی، مقابله با رفتارهای پرخطر، سواد بهداشت جسمی، ارتقاء تفکر انتقادی، ارتقای سواد مدنی، ارتقاء توانایی های روانی، ارتقای سواد علمی، کاهش خشم و اضطراب)؛ 2-محتوا (اعتقادات، هویت یابی، تعامل و توانمندی)، 3- روش های آموزش (آموزش در قالب دعوت از صاحب نظران، گردش علمی و آموزشی، یادگیری مشارکتی، استفاده از روش های فعال یادگیری، فعالیت های مکمل و فوق-برنامه، مشارکت دانش آموزان در تولید دانش، آموزش در عمل، برگزاری کارگاه های آموزشی، بارش مغزی، تحلیل وضعیت و مطالعه موردی، سخنرانی، ایفای نقش، بازی های آموزشی) 4- روش های ارزشیابی (مشاهده فرایند عملکرد، خود ارزشیابی، ارزشیابی توسط همتایان، انجام تکالیف و فعالیت ها، ارزشیابی توسط خانواده، انجام پروژه یا تحقیق به صورت فردی یا گروهی) تجلی پیدا کردند. به موجب این نتایج پیشنهاد می گردد الگوی مذبور در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان، تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
اثر بخشی واقعیت درمانی گروهی بر شادکامی و کنترل خشم زنان سرپرست خانوارکمیته امداد تبریز
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
10 - 18
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با نام اثر بخشی واقعیت درمانی گروهی بر شادکامی و کنترل خشم زنان سرپرست خانوار کمیته امداد تبریز و با هدف سنجش تاثیر این روش درمانی بر افزایش شادکامی و کنترل خشم اجرا گردید. روش تحقیق در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی بود که با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل عملی گردید. جامعه آماری در این مطالعه 120 نفر از زنانی بودند که سرپرست خانوار بودند و از بین آنان 30 نفر در قالب نمونه آماری با توجه به نمرات پیش آزمون انتخاب و در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین تصادفی شدند. جهت به دست آوردن داده های لازم مقیاس شادکامی آکسفورد نسخه 1989 و پرسشنامه خشم ویلیامز و همکاران نسخه 1996 استفاده شد. داده های به دست آمده به روش کوواریانس و با استفاده از بسته آماری spss24 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی گروهی با 95 درصد اطمینان باعث کاهش معنی دار میزان خشم در بین زنان سرپرست خانواده گردید؛ هم چنین این نتیجه به دست آمد که واقعیت درمانی گروهی با 99 درصد اطمینان باعث افزایش معنی دار میزان شادکامی زنان سرپرست خانواده گردید. بر این اساس نتیجه گیری می شود که برای افزایش شادکامی و کاهش میزان خشم زنان می توان از این روش درمانی بهره برداری لازم به عمل آورد.
تحلیل معنای کنشگری معلم در مقالات مجله رشد معلم: مبتنی بر رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل گفتمان حاکم بر کنشگری معلم در مقالات مجله رشد معلم منتشر شده در سال های 1396-1390 می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف بهره گرفته شد. بنابراین، گفتمان شکل دهنده به کنشگری معلم در مقالات مجلات رشد معلم در سطوح سه گانه مورد تحلیل قرار گرفت و نسبت آن با شرایط اجتماعی تصریح شد. یافته های پژوهش در سطح اول که حاصل توصیف مؤلفه های متن بود ناظر به کسب مهارت های یکسان، برخورداری از حقوق معلمان در ازای کسب مهارت ها، شاخص های کمی در سنجش عملکرد، قرار گرفتن معلم در خدمت توسعه، دولت و جامعه، تأثیرپذیری از مطالبات خانواده ها، پاسخگویی به انتظارات جامعه و داشتن نقش الگویی و اقناعی در برآورده ساختن این خواسته ها می باشد. همچنین در سطح تفسیر، غلبه رویکرد کارکردگرایی و غلبه نگاه کمی بر فرهنگ، اولویت رویکرد ماشینی و توسعه ای، سیطره منطق بازار، سیطره تمرکزگرایی، در نظر گرفتن معلمان به عنوان یک قشر و نادیده گرفتن نگاه انتقادی در عرصه فرهنگ پاسخ هایی بود که به سؤال فوق داده شد. در سطح تبیین؛ علاوه بر کمیت گرایی در عرصه اجتماعی و فرهنگی مواردی از قبیل، توسعه محور بودن جریان مدرنیسم در ایران، غلبه تصویری مشخص از شهروند نمونه، و غلبه پیش فرض تقابل فرهنگی با سایر ملل و مریض انگاشتن جامعه در دوره معاصر به دست آمد.
تأثیر هوش معنوی بر سلامت روان معلمان مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
1201 - 1211
حوزههای تخصصی:
<span>این پژوهش با هدف بررسی تأثیر هوش معنوی بر سلامت روان معلمان مدارس دولتی متوسطه دخترانه شهر تهران در سال تحصیلی 1391-92صورت <span>گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل 7241از معلمان مدارس دولتی متوسطه دخترانه شهر تهران بوده که از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران و به روش <span>نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی تعداد 547 به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شااد. روش جمع آوری دادهه ا بر اساااس دو پرسشنامه هوش معنوی <span>کینگ <span>SISRI-24 <span>و سلامت روان گلدبرگ <span>GHQ-28 <span>انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و ضریب <span>پایایی ترکیبی محاسبه شد که مقدار آن برای هر دو پرسشنامه بالای 0/7 به دست آمد. همین طور از روایی محتوا و روایی سازه به منظور آزمون روایی <span>پرسشنامه استفاده شد، که برای بررسی روایی محتوا پرسشنامه ها به تأیید متخصصین مربوقه رسید، و نتایج روایی سازه نیز بیانگر روا بودن ابزار اندازه گیری <span>بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار <span>SPSS <span>و <span>Smart PLS 2 <span>در دو بخش توصیفی (فراوانی، فراوانی <span>در صدی، میانگین، انحراف ا ستاندارد و دامنه تغییرات) و ا ستنباتی (مدل سازی معادلات ساختاری) انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد که هوش معنوی و ابعاد <span>آن(تفکر انتقادی وجودی، معناسازی شخصی، آگاهی متعالی، گسترش خودآگاهی) بر سلامت روان معلمان مدارس دولتی متوسطه دخترانه شهر تهران تأثیر <span>دارد، که این امر نشانگر اهمیت نقش هوش معنوی در محیط های اجتماعی است.</span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span>
شیوه های مواجهه با تعارض در بین والدین دانش آموزان دارای رفتار بهنجار و نابهنجار روان شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۶
141-160
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای انواع تدابیر والدین دانش آموزان دارای رفتار بهنجار و نابهنجار روان شناختی درمواجهه با تعارضات بود. این مطالعه از نوع توصیفی بوده و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه دارای رفتار بهنجار و نابهنجار روان شناختی دبیرستان های شهر تهران و والدین آن ها تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل 538 (278 دختر و 260 پسر) دانش آموز دارای رفتار بهنجار و 112 (72 دختر و 40 پسر) دانش آموز دارای رفتار نابهنجار از این جامعه بود که با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تجدیدنظرشده تدابیر تعارض و فهرست تجدیدنظرشده علائم روان شناختی بودند. یافته های پژوهش نشان داد که در هنگام بروز تعارض های خانوادگی، والدین نوجوانان بهنجار (نسبت به والدین نوجوانان نابهنجار) بیشتر از تدابیر سازنده مبتنی بر استدلال استفاده می کنند. هم چنین والدین نوجوانان بهنجار (نسبت به والدین نوجوانان نابهنجار) هنگام بروز تعارض های خانوادگی، از تدابیر غیرسازنده مبتنی بر پرخاشگری کلامی و خشونت بدنی کمتر استفاده می کنند؛ بنابراین، به نظر می رسد که احتمالاً رفتار فرزندان آن دسته از والدینی که تدابیر مناسبتری در زمان بروز مشکلات اتخاذ می کنند، سالم تر و بهنجارتر باشد.
بررسی اثر محیط دوزبانه کردی- فارسی بر پیشرفت سواد خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
23 - 38
حوزههای تخصصی:
این نوشته، مختصری از پژوهش در قلمرو آموزش زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و ملّی در نظام آموزش و پرورش ایران است. در این تحقیق، رویکرد و روش های آموزش زبان فارسی در گام نخست زبان آموزی بررسی شده است؛ از این رو، به اولین مرحله ی آموزش رسمی و برنامه ی آموزش فارسی توجه نموده، تنها به بررسی کتاب های فارسی اول دبستان پرداخته ایم. نخست، مقصود از رویکرد بیان شده، انواع رویکرد زبان آموزی در تاریخ آموزش زبان فارسی از گذشته تا کنون به دست داده شده است. سپس روش های آموزش الفبا یا نشانه های زبان فارسی در مرحله ی نخست آموزش و یادگیری بررسی و تبیین شده، از دید روان شناسی و زبان شناسی مورد تأمل قرار گرفته است. سرانجام، ضمن بازشناسی رویکردها و روش های فارسی آموزی، روش مناسب تر آموزش زبان فارسی و رویکرد ویژه ی نظام آموزش رسمی امروز ایران نیز معرفی شده است.
تاثیر دو شیوه تمرین منتخب بر تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر برنامه حرکتی اسپارک و بازی های بومی محلی بر تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. روش : این پژوهش از نوع کاربردی است که برای انجام آن از روش تحقیق نیمه تجربی بهره گرفته شده است. بدین منظور از بین 1288 دانش آموز ابتدایی دختر و پسر شهرستان پیرانشهر، 36 کودک (7 تا 10 ساله) مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی با استفاده از سیاهه اختلال هماهنگی رشدی ویژه والدین، سیاهه مشاهده حرکتی مخصوص آموزگاران غربال شدند و بطور تصادفی به سه گروه12 نفره تقسیم شدند. گروه های آزمایشی به مدت 4 هفته و هر هفته 4 جلسه به اجرای برنامه های تمرینی (برنامه تمرینی اسپارک و بازی های بومی محلی) پرداختند. ابزار مورد استفاده آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی، آزمون وکسلر و پرسشنامه رشد اجتماعی واینلند بود. آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه جهت تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه های تمرین اسپارک و بازی بومی محلی وجود داشت. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که اجرای گروه تمرین اسپارک و گروه بازی های بومی محلی در آزمون تبحر حرکتی و رشد اجتماعی تفاوت معناداری با گروه کنترل داشت. بطوریکه برنامه حرکتی اسپارک تاثیر بیشتری بر بهبود تبحر حرکتی و بازی های بومی محلی تاثیر بیشتری بر بهبود رشد اجتماعی این کودکان داشت. نتیجه گیری: این یافته ها پیشنهاد می نماید که از برنامه تمرینی اسپارک و بازی های بومی محلی جهت بهبود تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی استفاده گردد.
تفکر انتقادی حلقه مفقوده نظام آموزش عالی: بررسی مهارت تفکر انتقادی دانشجویان و چگونگی آموزش آن از سوی اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۷
99 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی تفکر انتقادی نزد دانشجویان و آموزش آن از سوی اساتید انجام شده است . شیوه پژوهش کمی از نوع توصیفی و کیفی بوده است . جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و دانشجویان دانشگاه مازندران بوده است و نمونه آماری دانشجویان به حجم 345 نفربا استفاده از نمون هگیری طبقه ای به تفکیک دانشکده ها انتخاب گردید و داد هها با استفاده از آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا جمع آوری شد . نمونه آماری اساتید 15 نفرکه به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمون هگیری موارد مطلوب انتخاب و داد هها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. یافته ها نشان داده است که میانگین مهارت تفکر انتقادی دانشجویان( 59 / 7(پا یین تر از حد متوسط ) 17 ( بوده است.نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داد بین دانشکده های مختلف درتفکر انتقادی تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین باستثنای تحلیل بین دانشکده های مختلف در شاخص های استنباط و ارزشیابی تفاوت معنی دار وجود داشت.یافته های حاصل از مصاحبه با اساتید نیز بیانگر آن است که آموزش عالی در پرورش مهارت تفکر انتقادی موفق نبوده است. بنظر می رسد ضعف دانشجویان در تفکر انتقادی م یتوانددر ارتباط با کارکرد ضعیف آموزش عالی در برنام هریزی غنی آموزشی و درسی و همچنین بستر فرهنگی جامعه باشد.
بررسی رابطه خلاقیت و هوش عاطفی با راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رابطه بین خلاقیت و هوش عاطفی، راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه در شهر نایین در سال تحصیلی 97-1396بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 535 دانش آموزادختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر نایین بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان، نمونه ای به حجم 225 دانش آموز( 130 دختر و 95 پسر )انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون خلاقیت تورنس (1974)، مقیاس هوش عاطفی سیبریا شیرینگ (فرم کوتاه) (1995)، مقیاس راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990) و نمرات عملکرد تحصیلی دانش آموزان، بر گرفته از معدل نوبت اول و مستمر سالیانه بوده است. داده ها ز طریق نرم افزار SPSS22 وبا استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین خلاقیت با راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد . همچنین بین متغیر هوش عاطفی با متغیرهای راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان داد متغیرهای خلاقیت و هوش عاطفی در پیش بینی متغیرهای راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم سهم معنی داری دارند. در مجموع یافته ها بیانگر رابطه خلاقیت و هوش عاطفی با راهبردهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود.
الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر یادگیری زایشی درس ریاضی پایه ی ششم ابتدایی
حوزههای تخصصی:
گسترش مطالعات و پژوهش ها در زمینه ی یادگیری و استراتژی های آموزشی سبب شده تا محیط های یاد گیری جایگزین محیط های آموزشی شوند. در این مقاله الگویی برای طراحی یادگیری مبتنی بر یادگیری زایشی ارائه شده است این الگو بر نقش فعال یادگیرنده در جریان یادگیری با استفاده از خلق رابطه ها و معناها تاکید داردو دارای مراحل زیر می باشد: تجزیه و تحلیل ، تدارک مولفه ها ، بیان مفهوم و بافت آن یا ارائه موضوع ، بیان پیش نیازها ، تولید معنا و رابطه ها ، انتقال یادگیری ، ارزشیابی ، منابع و ابزارهای کسب اطلاعات ، تسهیل گری و پشتیبانی و در نهایت تولید دانش که به عنوان درک عمیق یادگیرنده از موضوع است.
رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مشکلات رفتاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
211 - 234
حوزههای تخصصی:
نوجوانان به عنوان یکی از گروه های سنی آسیب پذیر در معرض انواع مشکلات روانشناختی قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مشکلات رفتاری درون سازی شده و برون سازی شده بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. در این پژوهش 362 دانش آموز پسر دوره متوسطه شهر بوکان، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مشکلات رفتاری آخنباخ (1991)، طرحواره یان گ (1998) و فرم کوتاه نئو (1992) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. تحلیل رگرسیون نشان داد که به ترتیب 12 و 26 درصد از واریانس مشکلات رفتاری درون سازی و 15 و 20 درصد واریانس مشکلات رفتاری برون سازی شده ناشی از طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی در دانش آموزان می باشد. نتیجه گیری: طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی توان پیش بینی کنندگی مشکلات رفتاری درون سازی شده و برون سازی شده در دانش آموزان را دارند.
طراحی الگوی داده بنیاد به کارگیری شبکه های مجازی در تحقق آموزش کم سوادان و بی سوادان استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
165 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی عملکرد شبکه های اجتماعی مجازی در آموزش بی سوادان و کم سوادان استان لرستان بوده است. این پژوهش به روش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شد. جمعیت مورد مطالعه متخصصان حوزه آموزش مجازی، متخصصان و صاحب نظران حوزه نهاد رسانه، آموزش وپرورش، و سوادآموزی بودند. روش نمونه گیری نیز به صورت «نمونه گیری هدفمند و نظری» بود. ابزار گردآوری داده ها «مصاحبه عمیق» بود که بر این اساس بعد از مصاحبه با 15 نفر از متخصصان این حوزه، اشباع نظری حاصل شد. به منظور تحلیل داده ها از رویکرد «اشتروس و کوربین» استفاده شد و بر اساس آن، از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که پدیده محوری این مطالعه «فقر دانش رسانه ای» است. شرایط علی حاکم بر این پدیده شامل سه مقوله «فرودستی مجازی، باورها و تفکرات سنتی، و جامعه ناپذیری مجازی» است. بسترهای حاکم نیز «موانع قانونی در آموزش توسعه مجازی، فقر دانش تخصصی، و فهم واپس گرا از آموزش مجازی» هستند. شرایط مداخله گر بر پدیده محوری نیز سه مقوله بدین شرح اند: «انطباق ناپذیری مجازی، نگاه هزینه-فایده محور، و ضعف انگیزه های یادگیری». راهبردهایِ رفع فقر دانش رسانه ای عبارت اند از: توجه به «آموزش نیازمحور، انسجام بخشی به آموزش مجازی و ارزیابی عملکرد دائمی» که بر اثر آن، شاهد پیامدهایی نظیر «حس اثربخشی سواد مجازی، خلق محتوای کاربردی، توانمندسازی آموزشی و نوین سازی سازمانی» خواهیم بود. نتایج نشان می دهند، فقر سیاست گذاری در حوزه آموزش مجازی، و خلأ قانونی در سوادآموزی، بسترها و سازوکارها، دشواری غلبه بر فقر دانش رسانه ای را مضاعف کرده است. این امر در کنار حس فرودستی مجازی، باورها و تفکرات سنتی، جامعه (نا)پذیری سوادآموزان مجازی، به انطباق ناپذیری و رغبت کم مخاطبان (بی سوادان و کم سوادان) نسبت به فضا و به تبع آن آموزش مجازی منجر شده است.
برنامه درسی زیرزمینی در حوزه قومیت در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد برنامه درسی زیرزمینی را در حوزه قومیت تبیین و شواهد عملی آنرا از محیط مدارس ایران،ارایه کند. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر ، باتوجه به ماهیت موضوع پژوهش ،کیفی است. ابزارها و روش های گرداوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه و مشاهده است .براساس نتایج این تحقیق،وقتی در برنامه های درسی رسمی،قومیت ها از جایگاه مناسبی برخوردار نباشند ودر بسیاری از موارد،تحقیر فرهنگی خرده فرهنگ ها را به دنبال داشته باشد،به عبارتی وقتی اشغال فرهنگی در مدارس اتفاق می افتد،در چنین شرایطی، قومیت به عنوان یکی از زمینه های اصلی شکل گیری برنامه های درسی زیرزمینی به شمار می رود.همچنین براساس تحلیل داده ها،7 مضمون اصلی مربوط به این پژوهش عبارتنداز:ارجحیت زبان مادری بر زبان رسمی،تعصب قومییتی ،مخالفت با محتوای برنامه درسی رسمی،بکارگیری نمادهای قومیتی در مدارس،گسترش موسیقی قومیتی و نمادهای آنها ، تحقیر قومیت های دیگر و گسترش افکار تجزیه طلبانه