فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۱۸۱ تا ۱۰٬۲۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : نارساخوانی یکی شایع ترین اختلال های یادگیری است. یکی از عوامل اصلی که در این اختلال نقش عمده دارد، نقص در توجه و حافظه کاری دیداری- شنیداری است که باعث مشکلات زیادی در زمینه تحصیل آنها می شود. این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی ( tDCS ) بر توجه و حافظه کاری دیداری- شنیداری در کودکان نارساخوان دوره ابتدایی انجام شد. روش: از بین دانش آموز پسر دوره ابتدایی مدارس اختلال های یادگیری شهرستان سقز به شیوه نمونه گیری هدفمند 24 نفر انتخاب شدند، آزمودنی ها را به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم کرده سپس آزمونی ها قبل و بعد از درمان به وسیله آزمون ان بک و آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی (نما) ارزیابی شدند. گروه مداخله 15 جلسه به صورت یک روز در میان با شدت 5/1 میلی آمپر به مدت 20 دقیقه در ناحیه DLPFC تحت درمان تحریک الکتریکی مغزی ( tDCS ) بر اساس توافق نامه درمان قرار گرفتند، اما گروه شاهد هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار 20 SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که بین گروه مداخله و کنترل در بهبود حافظه کاری دیداری و توجه تفاوت معنادار وجود دارد . همچنین تحریک آندی، تأثیر مثبت در بهبود عملکرد فرد در بعد شنیداری حافظه کاری دارد ، اما معنادار نیست . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تحریک آندی بر توجه و حافظه کاری دیداری مؤثر و موجب بهبود مشکل نارساخوانی می باشد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مرتبط با آموزش زبان انگلیسی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۴۶
99 - 124
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور شناسایی و اولویت بندی عوامل مرتبط با آموزش زبان انگلیسی انجام گرفته است. بدین منظور 270 نفر از دبیران زبان انگلیسی استان آذربایجان غربی به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. علاوه بر آن، روش تدریس 64 نفر از دبیران مدارس و مدرسان آموزشگاه های خصوصی نیز مورد مشاهده قرار گرفت. روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و ابزار پژوهش، شامل یک پرسش نامه و یک چک لیست مشاهده کلاسی بود. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ برابر 90/0 و پایایی چک لیست برابر 85/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t تک نمونه و آزمون فریدمن بیانگر آن است که از 12عامل کلان شناسایی شده مؤثر بر آموزش زبان ا نگلیسی 7 عامل، یعنی محتوای برنامه درسی، استفاده از تکنولوژی آموزشی، تعامل کلاسی، انگیزه معلمان، عوامل فرهنگی- اجتماعی، عوامل آموزشی و مشارکت دانش آموزان در بحث های گروهی، به ترتیب به عنوان عوامل مرتبط با یادگیری ضعیف زبان انگلیسی دانش آموزان از دیدگاه دبیران بوده است. اما 5 عامل دیگر، یعنی آموزش تلفیقی مهارت های چهارگانه، نحوه ارزشیابی، مدیریت کلاسی، روش های تدریس و فعالیت های فوق برنامه، ارتباطی با یادگیری پایین زبان انگلیسی نداشته است. همچنین تجزیه و تحلیل آماری چک لیست مشاهده کلاسی با استفاده از t مستقل نشان داد که به جز میزان مهارت معلم، در سایر مؤلفه ها شامل فضای کلاسی، علاقه و انگیزه معلمان، نحوه تدریس، مشارکت دانش آموزان، استفاده از تکنولوژی، عوامل دانش آموزی و نحوه ارزشیابی بین دو موقعیت مدرسه و آموزشگاه خصوصی تفاوت معنا داری وجود دارد. نتایج این تحقیق می تواند معلمان و مسئولان آموزش و پرورش را در راستای بهبود آموزش زبان انگلیسی یاری نماید.
راهکارهای همکاری خانه و مدرسه در راستای تقویت تربیت دینی دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل و فرصت های موجود در رابطه خانه و مدرسه جهت تقویت تربیت دینی دانش آموزان ابتدایی، از طریق مصاحبه با کارشناسان تربیت دینی (حوزه های علوم تربیتی، روان شناسی، علوم اسلامی و مدیران و معلمان موفق) می باشد. پرسش تحقیق عبارت است از: عوامل و فرصت های موجود در رابطه خانه و مدرسه، که می تواند موجب تقویت تربیت دینی دانش آموزان دوره ابتدایی شود، از دیدگاه کارشناسان تربیت دینی کدام است؟ مطالعه حاضر پژوهشی کیفی بوده و از مصاحبه نیمه باز و روش نمونه گیری هدفمند برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. تعداد مصاحبه شوندگان 25 نفر بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای جهت دار بهره گرفته شده است. پس از ارزیابی مصاحبه ها و استخراج مقوله ها، با انجام مقایسه مستمر بین داده ها، مقولاتی که با یکدیگر هم پوشانی داشته اند، یکی شده و ذیل یک عنوان کلی تر ارائه شده اند. عمده ترین عوامل و فرصت های شناسایی شده در این مطالعه، فعالیت ها، برنامه ها و اقداماتی است که مربوط به پنج حوزه ذیل می باشد: ارتباط کادر مدرسه با والدین، اعتمادسازی بین خانه و مدرسه، تقسیم وظایف بین مدرسه و خانواده، فوق برنامه و اوقات فراغت، توانمندسازی کادر مدرسه، خانواده ها و انجمن اولیاء و مربیان.
ویژگی های یک استاد خوب از دیدگاه دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان: مطالعه موردی پردیس فاطمه الزهرا (س) یزد
حوزههای تخصصی:
استاد، مهم ترین و اساسی ترین عامل موفقیت در تحقق اهداف آموزشی در هر مؤسسه دانشگاهی می باشد. آگاهی از نظرات دانشجویان در مورد ویژگی های یک استاد خوب دانشگاهی به ما کمک می کند تا در تنظیم فعالیت های تدریس و ارزیابی آموزشی با آگاهی تصمیم بگیریم. مطالعه حاضر با هدف تعیین ویژگی های یک استاد خوب دانشگاهی، از دیدگاه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان انجام گردید. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی است. جامعه مورد بررسی را صد نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس فاطمه الزهرا (س) یزد تشکیل داده است. دانشجویان مزبور، حداقل دو ترم تحصیلی را گذرانده و در نیمسال دوم سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. از این تعداد 97 نفر به روش تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که توسط دانشجویان تکمیل گردید. نتایج نشان داد که توان علمی استاد، آشنا با روش های ارتباطی و شیوه های مناسب برخورد با دانشجو از مهم ترین خصوصیات یک استاد خوب در این مطالعه بود که در کنار سابقه تدریس می تواند باعث پیشرفت کیفیت آموزشی شود؛ لذا دانشگاه فرهنگیان بایستی در انتخاب استادان، از مدرسین با توان علمی بالا و آشنا با روش های ارتباطی و شیوه های مناسب برخورد با دانشجو استفاده نماید.
برنامه های سازمان مرکزی انجمن اولیاء و مربیان به مناسبت گرامی داشت سالروز جهانی خانواده
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر آموزش تاریخ علم فیزیک بر درک دانشجو- معلمان از فرایند مدل سازی در فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴۸
۱۸۲-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش تاریخ علم فیزیک بر درک دانشجو- معلمان از فرایند مدل سازی در فیزیک است. روش این پژوهش، کاربردی و شبه آزمایشی در طرح مقایسه گروههای ایستا با اجرای پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش همه دانشجو- معلمان دختر سال آخر رشته آموزش فیزیک دانشگاه فرهنگیان کل کشور بودند. نمونه آماری پژوهش نیز دانشجو- معلمان سال آخر رشته آموزش فیزیک مرکز شرافتِ پردیس نسیبه دانشگاه فرهنگیان در استان تهران بودند. گروه آزمایش دانشجو- معلمانی بودند که به عنوان واحد انتخابی درس تاریخ علم فیزیک را انتخاب کرده اند، در حالی که دانشجو- معلمان گروه کنترل این درس را انتخاب نکرده اند. برای گردآوری داده ها به منظور سنجش درک دانشجو- معلمان از مدل سازی در فیزیک و سطح یادگیری شناختی آنها از پرسشنامه چهارگزینه ای در پس آزمون استفاده شده که سؤالات آن متناظر با سطوح مختلف یادگیری شناختی تنظیم شده است. برای تأیید روایی سؤالات پرسشنامه از نظرات اساتید آموزش فیزیک و تاریخ علم استفاده شده و برای تأیید پایایی آزمون نیز ضریب پایایی نهایی در پس آزمون در محدوده مورد تأیید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل آماری و آزمودن فرضیه ها نرم افزار SPSS و برای تحلیل داده ها با توجه به نرمال بودن داده ها و برقراری سایر شرایط، از آزمون دونمونه ای T مستقل استفاده شده است. نتیجه این آزمون نشان داده که فرضیه تحقیق مورد تأیید است و دانشجو- معلمانی که واحد درسی تاریخ علم فیزیک را با موفقیت گذرانده اند نسبت به دانشجو- معلمان مشابهی که این واحد درسی را نگذرانده اند، درکی بهتر از فرایند مدل سازی در روش علمی دارند.
ارائه الگوی نظری تربیت اجتماعی کودکان براساس آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
42 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش،ارائه الگوی نظری تربیت اجتماعی کودکان براساس آیات قرآن کریم است.روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است.جامعه تحلیلی شامل کلیه آیات قرآن کریم به همراه تفاسیرشان،پایگاههای اطلاعاتی مرتبط با موضوع پژوهش بوده که ابتدا شناسایی وسپس به صورت هدفمند به طور عمیق ومستمرمورد مطالعه وتجزیه وتحلیل قرار گرفت.با مطالعه آیات قرآن وتفاسیرشان و منابع مربوط به موضوع،الگوی نظری تربیت اجتماعی در قالب اهداف،اصول و روش های تربیتی قابل استخراج است.برخی از اهداف این الگوعبارتنداز:آموزش مسئولیت پذیری،نقد ورزی،تواضع و فروتنی.برخی از اصول این الگو عبارتنداز:محبت،مدارا،اعتدال،کمالجویی،مشورت،کرامت.ونیزروش ارائه الگوی شایسته،علم آموزی، مهرورزی وهمزیستی مسالمت آمیز از جمله روش های تربیت اجتماعی این الگو هستند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هریک ازعناصر الگو از دیگری مشتق شده وبرهمدیگر تأثیر دارند وامکان ترتیب دادن سلسله مراتب در میان آنها وجود دارد.اهداف گزاره های برآمده ازمؤلفه های تربیت اجتماعی آیات قرآن کریم است. واصول بر اساس همان گزاره ها وروش ها نیزبرمبنای اصول استنتاج شده است.اگرچه عناصرالگواز جهت کاربرد متفاوت هستند وهرکدام رسالت خاصی را در فرایند های تربیتی دارند اما وجود سنخیت ها و ارتباطات شان نیز غیر قابل انکاراست.
مقایسه کنش های اجرایی« برنامه ریزی شناختی، بازداری پاسخ، عملکرد پیوسته و حافظه فعال» در دانش آموزان با و بدون اختلال نوشتن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی(، بازداری پاسخ، توجه پایدار و حافظه فعال)در دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری نارسانویسی با همتایان عادی انجام شده است. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه آن شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطه ابتدایی با و بدون ناتوانی یادگیری در شهر مشهد است. بر این اساس 30 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی مرکز ناتوانی های یادگیری منطقه تبادکان شهر مشهد به صورت نمونه هدفمند انتخاب و با 30 نفر از دانش آموزان عادی مقایسه شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون عملکرد پیوسته و خرده مقیاس حافظه ارقام وکسلر استفاده گردید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری(مانوا) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که کودکان دارای اختلال ناتوانی نارسانویسی نسبت به کودکان عادی عملکرد ضعیف تری در کارکردهای اجرایی(زمان واکنش، بازداری پاسخ ، توجه پایدار و حافظه فعال) دارند. و تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود داشت. نتیجه گیری: به نظر می رسد این ضعف منجر به مشکلاتی در تصمیم گیری و عدم قضاوت مناسب، مشکلات با نوآوری ها و تغییر، حواس پرتی و مشکلات در جنبه های مختلف حافظه می شود
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر شیوه های حل مساله در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
21 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر شیوه های حل مساله در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 انجام شد. روش: روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی حسابداری بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) استفاده شد. داده های گردآوری شده حاصل از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و t وابسته) و با استفاده از نرم افزار SPSS-V22 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش تفکر انتقادی بر مهارت حل مساله در بین دانشجویان مؤثر است و پایداری آن در طول زمان نیز ماندگار بوده است. نتیجه گیری : نتیجه آموزش تفکرانتقادی، ترکیب توانایی های دانشجو است که این نیز به ارتقای توانایی در حل مساله خواهد انجامید. بنابراین می توان اذعان داشت که با رشد و پیشرفت سطوح تفکرانتقادی به عنوان توانمندی و قابلیتی اثرگذار بر حل مساله، توانایی حل مساله نیز در دانشجویان ارتقا خواهد یافت. لذا توجه به آموزش تفکر انتقادی در افزایش توانایی حل مساله دانشجویان از ضرورت های این تحقیق محسوب گردیده و برگزاری دوره هایی در این خصوص در مراکز آموزشی، به ویژه دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی توصیه می شود. هدف :این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر شیوه های حل مساله در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 انجام شد. روش:روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی حسابداری بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) استفاده شد. داده های گردآوری شده حاصل از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و t وابسته) و با استفاده از نرم افزار SPSS-V22 تحلیل شد.یافته ها:یافته ها نشان داد آموزش تفکر انتقادی بر مهارت حل مساله در بین دانشجویان مؤثر است و پایداری آن در طول زمان نیز ماندگار بوده است.
ارائه مدل معادلات ساختاری رابطه بین حمایت سازمانی با عزت نفس و رضایت شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
703 - 719
حوزههای تخصصی:
ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ تعیین رابطه بین حمایت سازمانی با عزت نفس و رضایت شغلی در کارکنان دانشگاه زابل بود. روش ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻮع ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ – ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ، ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری و ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ ﮐﻠﯿﻪ کارکنان دانشگاه زابل به تعداد 500 نفر بودند، برای تعیین ﺣﺠﻢ نمونه از جدول مورگان استفاده شد و تعداد 217 ﻧﻔﺮ ﺑﻪ روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ آوری دادهﻫﺎ از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪﻫﺎی استاندارد حمایت سازمانی آلن و همکاران (2008)، عزت نفس کوپر اسمیت (1990) و رضایت شغلی مینه سوتا (2009) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه ﮐﻪ رواﯾﯽ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﺑﻪ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن و رواﯾﯽ ﺳﺎزه از ﻃﺮﯾﻖ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮔﺮدﯾﺪ و ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ ترکیبی به ترتیب ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ 96/0، 77/0 و 95/0 ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪ. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ از ﻧﺮم اﻓﺰارﻫﺎی آﻣﺎری Spss23 و SmartPLS3 اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن داد بین حمایت سازمانی با عزت نفس کارکنان و رضایت مندی شغلی ایشان رابطه معناداری (p <0.05) وجود دارد و ویژگی های شغلی و فعالیت سازمانی دارای رابطه مثبت و معنادار و تنش های شغلی دارای رابطه منفی و معناداری با عزت نفس کارکنان و رضایت شغلی آنان می باشد.
اثربخشی برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
163 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی بود. روش: جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم سطح شهر کامیاران تشکیل دادند که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ابتدا یک مدرسه و سپس 60 نفر از دانش آموزان آن مدرسه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابتدا دو جلسه آموزشی برای معلمان دانش آموزان گروه آزمایش برگزار شد. سپس دانش آموزان گروه آزمایش 9 جلسه70 دقیقه ای تحت برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی قرار گرفتند. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری(Dehghanizadeh & Huseinchari , 2013) و اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران(Fredericks, Blumenfeld & Paris , 2004) را تکمیل کردند. همچنین از معدل کارنامه های ماهانه آبان، آذر و دی سال تحصیلی 97-96 به عنوان نمرات عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده ها نیز با روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات هر سه متغیر وابسته عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی سرزندگی تحصیلی بر عملکرد تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی اثربخش بوده است.
روش های تفکر خلاق در تعلیم و تربیت بر مبنای سیره نبوی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۸
110 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی هایی که خداوند به صورت فطری و بالقوه در وجود انسان نهاده و به وسیله آن او را از سایر موجودات متمایز کرده است، بهره مندی از قوه تفکر است، اما در جهان امروزکه علم وفناوری از ذهن انسان پیشی گرفته، انسان نیازمند پیمودن راهی ویژه برای تفکر است. این نوع از تفکر، تفکر خلاق است که شخص با تلفیق مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری، از افکار نو بهره مند می شود و قدرت کشف و انتخاب راه حل های جدید را پیدا می کند. باید گفت هر کسی توانایی این نوع تفکر را دارد که از طریق تکرار و تمرین و ممارست، و براساس تعلیم و تربیت به آن دست یابد. با توجه به اینکه نظام تعلیم و تربیت هر کشوری از اهمیت خاصی برخوردار است واگر نظام تعلیم و تربیت کیفیت بهتری داشته باشد باعث رشد هم جانبه شخصیت انسان برای رسیدن به حق و پیشرفت کشور می شود. که در ارتباط با این موضوع کتابی با عنوان تفکر خلاق در منابع اسلامی ازسید نور الدین محمودی و مقالاتی مانند تفکر خلاق، مبنای شیوه های آموزشی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از سید حسام حسینی، تفکر خلاق وباروری آن در سازمان های آموزشی از سید محمد میرکمالی، تفکر خلاق؛ ضرورت ها، راهکارها و پیامد های آن از غلامعلی طبرسا نگاشته شده است اما در آثار بررسی شده موضوعی با این عنوان یافت نشده است لذا در این مقاله کوتاه سعی شده که به صورت توصیفی و تحلیلی وبه روش کتابخانه ای به بررسی روش های تفکر خلاق در تعلیم و تربیت بر مبنای سیره نبوی پرداخته شود.
بررسی تأثیر چندرسانه ای آموزشی استانداردشده در چارچوب نظریه شناختی چندرسانه ای ها بر میزان یادگیری و نگرش به درس ریاضی دانش آموزان مراکز آموزش از راه دور
منبع:
فناوری آموزش و یادگیری سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷
59 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اثر بخشی چند رسانه ای تولید شده در چارچوب نظریه شناختی چند رسانه ای مایر ، بر یادگیری و نگرش به درس ریاضی دانش آموزان می باشد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع اول متوسطه مراکز آموزش از راه دور که در ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر اراک قرار دارند ، می باشد.از بین جامعه مذکور 2 مرکز آموزش از راه دور بطور تصادفی انتخاب گردید و40 نفر از بین دو مرکز پس از همتاسازی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه کنترل تحت آموزشهای مرسوم و رایج مراکز آموزش از راه دور و گروه آزمایش بوسیله چندرسانه ای محقق ساخته به یادگیری فصول اول و دوم ریاضیات پایه اول متوسطه پرداختند. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون محقق ساخنه با میزان پایایی 85/0 بود. نگرش به درس ریاضی نیز توسط پرسشنامه ی نگرش ریاضی آیکن اندازه گیری شد. در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ آن 84/0 به دست آمده است. نتایج بدست آمده از تحلیل کوواریانس یک متغیری در آزمون یادگیری و نگرش به درس ریاضی حاکی از برتری معنادار گروه آزمایش در مقابل گروه کنترل است.
تجربه های سبز
حوزههای تخصصی:
مقایسه تفکر انتقادی، خودپنداره و خودتنظیمی در دانش آموزان دختر دبیرستان و هنرستان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۳۵
82 - 73
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تفکر انتقادی، خود پنداره و خودتنظیمی در دانش آموزان دختر دبیرستان و هنرستان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دبیرستان و هنرستان ناحیه 4 شهر قم بود که در سال 94-1393 مشغول به تحصیل بودند. برای این منظور 60 نفر از دانش آموزان دبیرستان و 60 نفر از دانش آموزان هنرستان به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری این مطالعه، پرسشنامه های تفکر انتقادی کالیفرنیا ب، خودپنداره راجرز و خودتنظیمی بوفارد بود. ابزارها دارای روایی و پایایی قابل قبولی بودند. جهت آزمودن فرضیه های پژوهش، آزمون t گروه های مستقل به کار گرفته شد. تجزیه وتحلیل داده های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS ویراست 19 صورت گرفت. نتایج نشان داد که تفکر انتقادی در دانش آموزان دبیرستان به طرز معناداری بالاتر از دانش آموزان هنرستان است؛ اما خودپنداره واقعی و ایده آل و خودتنظیمی در دانش آموزان دبیرستان و هنرستان دارای تفاوت معناداری نیست. درنهایت، محدودیت های پژوهش و پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده مورد بحث قرار گرفت.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های دانشگاه کارآفرین ایرانی با استفاده از روش فراترکیب و تحلیل سلسه مراتبی گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۸
161 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های دانشگاه کارآفرین انجام شده است. در این پژوهش به منظور جمع بندی و تجمیع یافته های پژوهش های پیشین از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. در این راستا در قدم اول با جستجو در پایگاه های مختلف اسناد علمی تعداد 842 منبع اولیه که در آن ها به نوعی به دانشگاه کارآفرین (نسل سوم) اشاره شده بود استخراج گردید. سپس با در نظر گرفتن میزان ارتباط با موضوع پژوهش منابع اولیه غربال و تعداد 75 منبع برای بررسی نهایی انتخاب شد. در ادامه با استفاده از تحلیل محتوای و کدگذاری باز و محوری منابع منتخب مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتیجه این تحلیل شناسایی 20 مؤلفه در پنج مقوله اصلی 1- استراتژی و مدیریت، 2- ساختار و فرایندها، 3- فرهنگ، 4- سیستم آموزشی و 5- شبکه تعاملات به عنوان مؤلفه ها و مقوله های اصلی شکل گیری یک دانشگاه کارآفرین است. درنهایت به منظور نشان دادن میزان اهمیت و اولویت این مؤلفه ها به عنوان ورودی تصمیمات سیاست گذاران عرصه آموزش عالی برای سوق دادن دانشگاه های کشور به سوی دانشگاه کارآفرین از روش تحلیل سلسله مراتبی گروهی استفاده گردید. در این راستا ضمن بهره گیری از نظرات 7 تن از صاحب نظران و کارشناسان اهل فن در حوزه آموزش عالی، وزن و اولویت مقوله ها و مؤلفه ها محاسبه و ارائه گردید. بر این اساس پنج مؤلفه رهبری، سازمان دهی کارآفرینانه، مدیریت منابع، نگرش کارآفرینی و قوانین دارای بالاترین وزن و اهمیت هستند. درنهایت پیشنهاد هایی جهت هموارسازی تحول به سمت دانشگاه کارآفرین در ارتباط با مؤلفه های مهم ارائه گردید.
کاوش زمینه های فرهنگی توسعه رهبری توزیع شده در مدارس ابتدایی شهر تهران: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۳۹
35-58
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کاوش زمینه های فرهنگی توسعه رهبری توزیع شده در مدارس ابتدایی شهر تهران به شناسایی چالشها و مشکلات فرهنگی مدارس ابتدایی شهر تهران پرداخته است. در این پژوهش روش کیفی با رویکرد نظریه برخاسته از داده ها به کارگرفته شده است. جامعه مورد مطالعه همه کارکنان مدارس ابتدایی شهر تهران بود که به روش نمونه گیری هدفمند و راهبرد نظری، 16 معلم، 8 معاون و 8 مدیر از مناطق 2، 6 و 11 انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختارمند بود. داده ها به روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. در مرحله کدگذاری محوری 19 مقوله اصلی استخراج و مدل زمینه های فرهنگی مدارس ابتدایی شهر تهران طراحی شد. این مقوله ها درک، معنا و تفسیر کارکنان مدارس ابتدایی شهر تهران را از زمینه های فرهنگی نشان می دهند. سپس، در مرحله کدگذاری گزینشی مقوله هسته ای (کانونی) که انتزاع شده تمام مقوله های اصلی بود، تحت عنوان حاکمیت فضای فردگرایانه استخراج و نظریه یکپارچه تدوین شده به صورت روایتی ارائه شد. در پایان با توجه به تحلیل زمینه های فرهنگی شرایط پیاده سازی رهبری توزیع شده در مدارس ابتدایی مورد بررسی قرارگرفت.
نقش آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینی دانشجویان با نقش میانجی خودکارآمدی، نگرش به کارآفرینی و ذهنیت کارآفرینی (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۶
131 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر یررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینی با نقش میانجی خودباوری، نگرش کارآفرینی، ذهنیت نسبت به کارآفرینی بوده است. روش پژوهش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 482 نفر از دانشجویان دانشگاه های استان مازندران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس های سنجش آموزش کارآفرینی (هندیاتی، 2020)، نگرش به کارآفرینی (جنا، 202) و احساس خودکارآمدی، ذهنیت نسبت به کارآفرینی و قصد کارآفرینی (واردنا و همکاران،2020) بود که پس از محاسبه روایی و پایایی آن ها، بین نمونه توزیع و داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان دادآموزش کارآفرینی بر خودباوری، ذهنیت و نگرش (عاطفی، شناختی و رفتاری) وقصد کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشته است وخودباوری بر ذهنیت و نگرش (عاطفی، شناختی و رفتاری) وقصد کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشته است و همین طوربعد عاطفی، رفتاری نگرش بر قصد کارآفرینی تأثیر داشت اما بعد شناختی بر قصد کارآفرینی تأثیر نداشته است. چراکه، آموزش می تواند بسترساز رشد مهارت ها و توانمندی های افراد کارآفرینی بوده است و این عامل با تأثیری که بر نگرش افراد در زمینه قابلیت های خود می گذارد، احساس خودکارآمدی آنان را افزایش می دهد و ذهنیت مثیتی نسبت به کارآفرینی در آنان ایجاد کرده و قصد کارآفرینی آنان را تقویت می کند
نقش میانجی فرسودگی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی در رابطه بین سرزندگی تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری فرسودگی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی در رابطه بین سرزندگی تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه بوده است. روش اجرای این پژوهش ازنوع توصیفی (غیرآزمایشی) بوده و طرح پژوهش ازنوع طرح های همبستگی (تحلیل مسیر) است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره متوسطه منطقه ساوجبلاغ از توابع شهرستان کرج در سال تحصیلی 96- 97 به تعداد کل 4570 نفر است. نمونه آماری این پژوهش نیز براساس جدول کرجسی و مورگان (1970) شامل 354 نفر تعیین شد که به شیوه نمونه گیری تصادفی-خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارش و مارتین (2006)، پرسشنامه کیفیت زندگی در مدرسه از باتن و ویلیامز (1981)، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو، سالونووا و اسچیوفیلی (2007) و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی (ARI) ساموئلز (2004) استفاده شده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ بررسی شده است. داده ها با روش آماری معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد متغیرهای سرزندگی تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی بر کیفیت زندگی در مدرسه تأثیرگذاری مستقیمی دارند. همچنین می توان گفت متغیرهای فرسودگی و تاب آوری تحصیلی نقش واسطه را بین متغیرهای سرزندگی تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزان ایفا کرده اند.
طراحی برنامه درسی سازنده گرا و تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در درس علوم تجربی
منبع:
آموزش پژوهی دوره هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
27 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ترکیبی دو مرحله ای اکتشافی متوالی، طراحی برنامه درسی سازنده گرا و تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در درس علوم تجربی بود. در مرحله اول با رویکرد کیفی و با واکاوی متون مختلف، به روش تحلیل مضمون داده ها استخراج شد سپس جهت ساخت شبکه مضامین و مدل برنامه درسی سازنده گرا با خبرگان و اساتید حوزه برنامه درسی مصاحبه به عمل آمد. مضمون های احصایی از داده های کیفی به صورت یک مدل آموزشی ارائه گردید. در مرحله دوم به روش آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقایسه شد. جامعه آماری در بخش کمی تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی پایه ششم ابتدایی شهرستان صحنه بود که به صورت خوشه ای چند مرحله ای دو کلاس به عنوان نمونه انتخاب گردید. از آزمون محقق ساخته جهت سنجش عملکرد تحصیلی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره(یا یک راهه) نشان داد که برنامه درسی سازنده گرا موجب بهبود عملکرد یادگیرندگان در ابعاد محتوایی، شناختی و تحقیق علمی می شود.