فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲٬۱۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس شایستگی های گروه آموزشی به عنوان ارشادگر حرفه ای یادگیری معلمان بود. جهت ساخت و اعتباریابی مقیاس از روش توصیفی – پیمایشی از نوع روش شناختی(پایلت و هانگلر،1999) استفاده شد. در مرحله اول از رویکرد مرور نظام مند پژوهش استفاده شد. منبع گردآوری اطلاعات در بخش ساخت مقیاس، کلیه مقالات مرتبط که در محدوده سال های 2000 تا2021 به چاپ رسیده بودند. بر این اساس و با تحلیل مطالعات انجام شده، مقیاس اولیه با 3 زیر مقیاس، 19 بعد و 93 گویه، ساخته شد. در مرحله دوم برای اعتباریابی مقیاس؛ ابتدا اعتبار صوری آن با استفاده از نظر چند متخصص مرتبط سنجیده و سپس با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب نواحی/ مناطق 260 نفر از سرگروه های آموزشی دوره متوسطه استان فارس انتخاب و مقیاس بین آنها توزیع شد. برای محاسبه روایی همگرا از ضریب همبستگی اسپیرمن، روایی سازه از تحلیل عامل تاییدی مرتبه اول و دوم و برای محاسبه پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. 12گویه به دلیل ضریب همبستگی پایین فاقد روایی بوده و حذف شدند و 81گویه همبستگی بالا با نمره کل و زیرمقیاس های خود داشته و روایی آنان تایید شد. همچنین، با توجه به بار عاملی بالای زیرمقیاس های دانش(78/0)، نگرش(70/0) و مهارت(94/0)، اعتبار سازه مقیاس تایید و همچنین، ضرایب آلفای کرونباخ مقیاس شایستگی سرگروه ها (84/0) و زیرمقیاس های دانش (88/0)، نگرش (84/0) و مهارت(94/) ، پایایی مقیاس و زیرمقیاس های آن نیز مورد تأیید قرار گرفت. مقیاس نهایی با 3 زیرمقیاس دانش با ابعاد؛ دانش مربوط به ارزشیابی معلمان، ارزشیابی دانش آموزان، یادگیری دانش آموزان، بهسازی و توانمندسازی معلمان، نظارت و راهنمایی آموزشی، و دانش محتوایی؛ زیرمقیاس نگرش با ابعاد نگرش شخصی و جمعی؛ و زیرمقیاس مهارت با ابعاد ارتباط موثر با ذی نفعان، فناوری، پژوهشی، تصمیم گیری و حل مسئله و تعارضات، نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تدریس حرفه ای، مهارت توسعه فرهنگ یادگیری در کل مدرسه، ایجاد یادگیری فراگیر محور، هدایت و راهنمایی معلم برای مدیریت رفتار دانش آموزان، ایجاد انگیزه برای معلمان، و نظارت بر تجهیز و استفاده بهینه از وسایل آموزشی، و 81 گویه، ساخته شد.
بررسی عوامل موثر بر ارزش ویژه نام تجاری و قصد گذراندن دوره های آنلاین پلتفرمهای آموزش الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی عوامل موثر بر ارزش ویژه نام تجاری و قصد گذراندن دوره های آنلاین پلتفرمهای آموزش الکترونیکی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ساری بود. این پژوهش از لحاظ ماهیت از نوع توصیفی- پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی است . جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ساری تشکیل می دهند که تعداد آنها 11248 می باشد. جهت تعیین حداقل حجم نمونه لازم، از جدول مورگان به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای هرمنطقه آموزش و پرورش یک طبقه محاسبه شد و 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند که به جهت اطمینان از بازگشت این تعداد پرسشنامه، تعداد 450 پرسشنامه در جامعه توزیع شد. جهت گردآوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد رای و همکاران(2020) استفاده شد. برای سنجش روایی از روایی سازه، روایی همگرا و روایی واگرا و برای محاسبه پایایی از پایایی ترکیبی(CR) و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزارهای Smart PLS نشان داده است بود که ارائه نام تجاری، ارتباطات نام تجاری خارجی و تجربه گیرنده خدمات از نام تجاری تأثیر مثبت قابل توجهی در آگاهی از نام تجاری دارد. همچنین ارائه نام تجاری و ارتباطات نام تجاری خارجی تأثیر مثبت قابل توجهی بر معنای نام تجاری دارد. آگاهی از نام تجاری و معنی نام تجاری تأثیر مثبت قابل توجهی بر ارزش ویژه نام تجاری دارد. اما آگاهی از نام تجاری تأثیر مثبت قابل توجهی بر رضایت گیرنده خدمات ندارد. تجربه گیرنده خدمات از نام تجاری تأثیر مثبت قابل توجهی بر رضایت گیرنده خدمات دارد. رضایت گیرنده خدمات و ارزش ویژه نام تجاری تأثیر مثبت قابل توجهی بر قصد گذراندن دوره های آموزشی آنلاین دارد بر اساس یافته های تحقیق می توان اینگونه نتیجه گرفت از طریق ارائه نام تجاری و تقویت ارتباطات خارجی برند معنی نام تجاری و تجربه نام تجاری را تحت تاثیر قرار داد و از این طریق با افزایش ارزش ویژه نام تجاری رضایت استفاده کنندگان نام خدمات آن لاین و قصد شرکت در دوره های آموزش پلتفرم های مجازی را افزایش داد
Feasibility Study For Using Digital Leadership In Primary Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۳
135 - 151
حوزههای تخصصی:
This study of considers the feasibility of using digital leadership in Iranian primary schools. Purposeful sampling was used to obtain a sample of primary school principals in Shahrood, Iran with at least 5 years experience. Semi-structured interviews were used for data collection, Grounded theory method with the Strauss and Corbin coding approach was used for data analysis. Results showed that digital leadership in primary schools had 114 concepts (open codes) falling into 29 categories (axial codes) and formed 6 dimensions including causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, central phenomenon, strategies and consequences. Results showed that the use of digital leadership in primary schools is feasible due to the ability and high interest of principals and staff. Causal conditions include the level of ability and approach of educators, digital revolution, culture building, reforming the educational structure and policies, training and development of human resources and attracting capital. Also, the context include digital strategies, digital educational platform, networking, financial and human resources, digital content and management dashboard. On the other hand, intervening conditions include economic, structural, political, cultural and educational fields in the way of using digital leadership in elementary schools, that should be dealt with effective solutions and strategies including supportive, educational, collaborative, managerial and cultural strategy. Also, the use of digital leadership can improve teaching and learning, promote creativity, update and develop, innovate and improve the quality of education and change in educational culture and leadership patterns. Finally, a model was presented based on the findings of this study
بررسی انتقادی نظام ملی نظارت و ارزیابی در آموزش عالی ایران: ارائه پیشنهادات سیاستی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
94 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی نظام ملی نظارت و ارزیابی در آموزش عالی ایران است که از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. که در سال 1401 تعداد 16 نفر از خبرگان دانشگاهی و پژوهشگاهی آگاه به حوزه مورد مطالعه در پژوهش مشارکت داشتند. روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در راستای جمع آوری داده ها، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد و به منظور تحلیل داده ها روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی مبتنی بر الگوی گرانهایم و لاندمن انجام شد. نتایج نشان داد چالش های نظام ملی نظارت، ارزیابی و اعتبارسنجی در نظام آموزش عالی ایران شش مقوله تعدد نهادهای نظارت و ارزیابی و عدم وجود یک نهاد و متولی ملی نظارت و ارزیابی دانشگاه ها، مراکز و مؤسسات آموزش عالی؛ نبود معیارهای شفاف، مشخص و استاندارد برای سنجش، نظارت، ارزیابی و رتبه بندی دانشگاه ها؛ تمرکزگرایی در حوزه ارزیابی دانشگاه ها، مؤسسات و مراکز آموزش عالی از جانب دولت؛ اعتقاد، اعتماد و باور ضعیف دانشگاهیان نسبت به اهمیت و فایده نظارت و ارزیابی؛ عدم وجود یک پایگاه اطلاعاتی مناسب و جامع به منظور ارزیابی و اعتبارسنجی؛ ضعف فرهنگ پاسخگویی، پیگیری، مطالبه گری و ارزیابی در نظام آموزش عالی تقسیم بندی شدند با توجه به بررسی های صورت گرفته، مشکلات موجود در نظام ارزیابی آموزش عالی کشور اگر به درستی مدیریت نشوند تجربه آسیب جمعی در قالب بسیاری از ابعاد آموزش عالی بروز می دهد؛ در صورتی که می توان با اتخاذ سیاستهای مناسب در جهت بهبود کیفیت سیستم ملی ارزیابی آموزش عالی حرکت نموده و به یک فرصت تبدیل شوند.
تأثیر خود کار آمدی شغلی بر توسعه حرفه ای و رفتارهای کاری نوآورانه با نقش میانجی نشاط کاری معلمان ابتدایی شهر آبادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر خود کار آمدی شغلی بر توسعه حرفه ای و رفتارهای کاری نوآورانه با نقش میانجی نشاط کاری معلمان ابتدایی شهر آبادان و ارائه مدل معادلات ساختاری بود که با روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی انجام گردید. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان مرد (344) و زن (493 نفر) ابتدایی شهر آبادان با تعداد 837 نفر تشکیل دادند که با استفاده از روش تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 240 نفر از معلمان (137 زن و 103 مرد) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی شغلی معلمان اسچانن، موران و وولفولک (2001)، پرسشنامه توسعه حرفه ای دراموند و یانگ (2010)، پرسشنامه رفتارهای کاری نوآورانه جانسن (2003) و پرسشنامه نشاط کاری کروف (2003) استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه براساس روایی محتوایی با روش CVR و CVI مورد تأیید قرار گرفت. همچنین پایایی پرسشنامه ها براساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 904/0، 873/0، 721/0 و 795/0 برآورد گردید. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری از طریق نرم افزارهای23 SPSS و LISREL8.8 صورت گرفت. یافته های بدست آمده نشان داد که تأثیر غیر مستقیم خود کار آمدی شغلی بر توسعه حرفه ای از طریق نشاط کاری و تأثیر غیر مستقیم خود کار آمدی شغلی بر رفتار نوآورانه از طریق نشاط کاری بیشتر از تأثیر مستقیم آن بوده است.
ارائه یک مدل برای ارتقای هماهنگی و رهبری آموزشی جهت بهبود مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بهبود مدرسه موجب افزایش ظرفیت معلمان و رهبران و در نهایت باعث بهبود نتایج یادگیری دانش آموزان می شود. هدف از این تحقیق ارائه یک مدل برای ارتقای هماهنگی و رهبری آموزشی جهت بهبود مدرسه است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری به روش تحلیل مسیر می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمام معلمان مقطع ابتدایی ناحیه یک شهر ارومیه به تعداد 1113 نفر است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 290 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد رهبری توزیع شده هولپیا و همکاران (Hulpia et al., 2009) استفاده شد که شامل 40 گویه است. پس از تایید روایی صوری و محتوایی ابزار پژوهش توسط تعدادی از خبرگان، بوسیله تحلیل عاملی اکتشافی پنج مولفه ی، هماهنگی آموزشی، رهبری آموزشی، اهداف مشترک، کار مشترک و مشارکت در تصمیم گیری استخراج شد و پایایی ابزار پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ مقدار 953/0 محاسبه شد. ارتباط متغیرها از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با روش تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که رهبری آموزشی 20 درصد، کار مشترک 18 درصد، اهداف مشترک 41 درصد و مشارکت در تصمیم گیری 21 درصد از واریانس هماهنگی آموزشی را تبیین می کنند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به روابط بین متغیرهای رهبری آموزشی، کار مشترک، اهداف مشترک و مشارکت در تصمیم گیری می توان گفت که، مجموعه ی این مولفه ها باعث ایجاد هماهنگی در مدرسه می شوند که در نهایت باعث بهبود مدرسه و افزایش یادگیری دانش آموزان می شود.
تاثیر مدیریت هوشمند بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان: آزمون نقش میانجی کاربرد شبکه ملی شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از مهمترین روشهای فعال در یادگیری روش یادگیری مشارکتی است که توجه به آن از ضروریات می باشد. هدف این پژوهش بررسی اثر مدیریت هوشمند بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان با میانجی گری استفاده از شبکه ملی شاد بود. روش شناسی: روش مطالعه توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و به طور ویژه، مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس متوسطه اول منطقه ملارد استان تهران به تعداد 859 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 268 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه رهبری هوشمند سیدانمانلاکا، پرسشنامه یادگیری مشارکتی استیفان و پرسشنامه محقق ساخته کاربرد شبکه ملی شاد استفاده شد. جهت تعیین پایایی ابزار پژوهش از روش آلفای کرانباخ استفاده شد و جهت تعیین روایی از روایی محتوایی و صوری و تکنیک تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد؛ مدیریت هوشمند دارای اثر مثبت و معنادار (20/0) بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان بود. مدیریت هوشمند دارای اثر مثبت و معنادار (36/0) بر میزان استفاده از شبکه ملی شاد در دانش آموزان بود. استفاده از شبکه ملی شاد دارای اثر مثبت و معنادار (22/0) بر یادگیری اشتراکی دانش آموزان بود. همچنین مدیریت هوشمند بواسطه کاربرد شبکه ملی شاد دارای اثرغیرمستقیم، مثبت و معنادار (079/0) بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان بود و اینکه مدیریت هوشمند و استفاده از شبکه ملی شاد قادر به تببین 12% از واریانس یادگیری مشارکتی دانش آموزان شدند. نتیجه گیری: با توجه به پشتوانه های نظری محکم و حمایت های تجربی موجود، اثرات مثبت یادگیری مشارکتی در متغییرهای گوناگون غیرقابل انکار می باشد لذا توجه به عوامل اثرگذار بر آن از جمله مدیریت هوشمند و شبکه اجتماعی دانش آموزان الزامی می باشد.
شناسایی و ارائه الگوی عوامل مؤثر بر تربیت معلم کارآفرین در ایران (یک مطالعه آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی و ارائه الگوی عوامل مؤثر بر تربیت معلم کارآفرین در ایران بود.روش شناسی پژوهش: روش اجرای این پروژه آمیخته اکتشافی است که به صورت کیفی و کمی به بررسی و شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر تربیت معلم کارآفرین در ایران پرداخته است. نمونه آماری پژوهش بخش کیفی 20 نفر از مدیران، استادان و صاحب نظران تربیت معلم و علوم تربیتی و کارآفرینی بود که داده های مربوط به مصاحبه نیمه ساختاریافته از آنان جمع آوری شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت؛ در بخش کمی از 149 نفر از مدیران و استادان تربیت معلم و کارآفرینی در دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای تصادفی برای جمع آوری اطلاعات مربوط به پرسشنامه تحقیق انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از کدهای حاصل از مصاحبه بود. ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی همه متغیرهای پژوهش بالای 7/0 بود که نشان دهنده پایایی پرسشنامه بود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش در بخش کیفی به صورت کدگذاری (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی به صورت معادلات ساختاری از نرم افزار smart pls استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد ابعاد و مؤلفه های عوامل مؤثر بر تربیت معلم کارآفرین شامل برنامه درسی، شایستگی مدرسان و شایستگی ورودی بود. مقدار ضریب آلفای کرونباخ 7/0، پایایی ترکیبی 7/0 و AVE، 5/0 بود لذا پایایی و روایی همگرا مورد تأیید قرار گرفت. روایی واگرای بر اساس روش فورنل و لارکر و معیار HTMT نیز تأیید شد. مقادیر T بیشتر از 96/1 بود، بنابراین فرضیه های پژوهش در سطح اطمینان 95/0 تأیید شد. معیارهای R2 و Q2 برای متغیرهای وابسته در حد متوسط و قوی، و معیار F2 برای متغیرهای وابسته قوی به دست آمد. مقدار 711/0 برای GOF، نیز نشان از برازش مناسب مدل داشت.بحث و نتیجه گیری: با اجرای الگوی به دست آمده دست اندرکاران تعلیم و تربیت می توانند مدیریت و راهبری، قوانین و مقررات، برنامه های درسی و شیوه های ارائه آن، منابع انسانی دستگاه تعلیم و تربیت، تعامل با صنعت و خدمات را به هم درآمیزند.
مقایسه صلاحیت های حرفه ای مدیران سازمان های ورزشی دولتی برحسب سطوح مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین شایستگی های موردنیاز برای تصدی پست های مدیریتی و نیز ارائه مدل انتخاب فرد مناسب از میان مستعدین، اصلیترین شرط برای تحقق نظام شایسته سالاری است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه صلاحیت های حرفه ای مدیران سازمان های ورزشی دولتی بر حسب سطوح مدیریت انجام گردید. این پژوهش از نوع پژوهش های ترکیبی به شمار می رود و طرح پژوهش از نوع اکتشافی است. همچنین از نظر هدف و ماهیت، کاربردی است. برای این منظور ابتدا با مطالعه عمیق ادبیات موضوع، معیارهای اولیه صلاحیت های حرفه ای استخراج و مدل اولیه تدوین گردید. در بخش کیفی، 18 نفر (16مرد و 2 زن) از استادان و خبرگان مدیریت ورزشی در دانشگاه های سراسر کشور، وزارت ورزش و جوانان و باشگاه های فرهنگی و ورزشی با روش نمونه گیری شبکه متخصصان انتخاب و برای اصلاح یا تعدیل معیارها و زیرمعیارهای مدل اولیه با آنها مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفته و نتایج تحلیل مصاحبه پیش مدل اصلاح و زیرمعیارها تعیین شدند. در نهایت جمع آوری داده ها با استفاده از ابزار تحقیق پرسشنامه پژوهشگر انجام شد. در بخش کمی، جامعه آماری مدیران سازمان های ورزشی در استان اصفهان به تعداد 5101 نفر بودند. روش نمونه گیری این تحقیق تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه و با استناد به جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر حجم نمونه آماری بدست آمد. پس از انجام یک مطالعه مقدماتی و تعیین واریانس سؤالات؛ از طریق ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی پرسشنامه 91/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید.صلاحیت های حرفه ای در مدیران سازمان های ورزشی دولتی عبارت بودند از: رویه تجاری سازی ورزش، مهارت های مدیریت با ریسک پذیری، فرهنگ سازمانی مبتنی بر اخلاق حرفه ای، مسئولیت پذیری همراه با نتیجه گرایی و مدیریت عملکرد همراه با یادگیری که در سطوح مختلف مدیریتی (بالایی، میانی و پایینی) تفاوت معنی داری داشتند. مدیران ورزشی در سطوح مختلف می توانند با کسب مهارت های لازم در این حیطه، شرایط بهبود و ارتقای فنی و رفتاری خود را مهیا کنند و با شناخت پیامدهای حاصل از رفتار های واکنشی مثبت مدیران در ارائه بازخورد از رفتار های واکنشی مثبت و طبیعی استفاده کنند.
طراحی الگوی مدرسه موفق: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارائه الگوی مدرسه موفق در مدارس دوره دوم متوسطه استان اردبیل انجام گرفت. روش شناسی پژوهش: این پژوهش با رویکرد پژوهش کیفی و ابزار هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007) به ارزیابی و تحلیل نظام مند مطالعات انجام شده در حوزه مدرسه پرداخته و ابعاد و اجزای الگوی مدرسه موفق را مشخص نموده است. جامعه پژوهش شامل مقالاتی می باشد که در زمینه مدرسه موفق بین سال های 1385 تا 1398 در منابع داخلی و 2005 تا 2020 در منابع خارجی چاپ شده اند. در نتیجه جست وجو و بررسی در پایگاه های اطلاعاتی مختلف 2151 اثر یافت شد. پس از چندین مرحله غربالگری با شاخص های بررسی عنوان، چکیده و محتوای پژوهش، در نهایت تعداد 50 مقاله که از نظر محتوا، ارتباط بیشتری با معیارهای پژوهش داشت، انتخاب گردید. روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تأیید شد و ضریب پایایی به دست آمده 83/0 بود. از نقطه نظر افراد خبره در زمینه موضوع مورد بررسی، مدل ارائه شده از کیفیت بالایی برخوردار بود.یافته ها: با مطالعه و بررسی دقیق منابع نهایی شده 12 مؤلفه اصلی و 55 شاخص مدرسه موفق استخراج شد. یافته ها نشان می دهد که برای دستیابی به مدرسه موفق باید به مؤلفه های: چشم انداز و اهداف، تمرکز و توجه، ساختار مدرسه، همکاری و ارتباط موثر کارکنان، پشتیبانی، مدیریت همکارانه، جو یادگیری مثبت، اخلاق حرفه ای، رهبری اثربخش، فراگیران، کارایی و اثربخشی و همچنین مدیریت بهینه منابع توجه نمود. بحث و نتیجه گیری: بطورکلی فرایند مدارس موفق مبتنی بر اطلاعات تحقیق شده و الگوی جامع ب رای بهبود عملکرد و یادگیری دانش آموزان است. بر اساس این الگو، دانش آموزان می توانند استانداردهای عملکرد تحصیلی قابل انتظار را کسب نمایند. این عوامل چارچوب مفیدی را برای مدارس فراهم می کنند که موفقیت دانش آموزان را در کل اجزای کاری مدرسه در برمی گیرد.
رویکردی پدیدارشناسانه به تجربه زیسته نو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
70 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجارب زیسته ی نو معلمان از چالش های پیشروی خود در مدارس استان کردستان و ارائه راهکارهایی برای کاهش این چالش ها بود. رویکرد پژوهش توصیفی با پارادایم انتقادی بود و از رویکرد پدیدارشناسی و اسنادی - کتابخانه ای بهره برده شد. جامعه آماری، شامل تمام نو معلمان ابتدایی دارای سابقه یک تا پنج سال (1401-1396) در استان کردستان بود. نمونه گیری به صورت هدفمند بود که 21 نفر از نو معلمان ابتدایی تا رسیدن به درجه اشباع یافتگی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته ی محقق ساخته بود و از روش قیاسی - استقرایی و به کمک مراحل چهارگانه ون مانن تحلیل داده ها صورت گرفت. یافته ها نشان داد که چالش های پیش روی نو معلمان بیشتر حول محور آموزش، تعامل با دانش آموزان، کلاس های چندپایه، آموزش آنلاین، دوره های ضمن خدمت و محتوای درسی بود و طبیعتاً راهکارها نیز در این راستا و موارد برجسته ی دیگری از قبیل استفاده مؤثر از روش های تدریس فعّال، راهکارهای خلّاقانه در حیطه آموزشی – تربیتی، افزایش مطالعه مرتبط با حیطه شغلی، آموزش مهارت های زندگی و راهکارهای کلی که در رابطه با تعامل نو معلمان با والدین و ارتقای مهارت های خود در حوزه تحلیل محتوا و آموزش الکترونیکی است که با بهره گیری از آن ها می توان در حرفه خود مؤثر واقع شد؛ لذا می توان نتیجه گرفت که نو معلمان با سرمایه گذاری روی خود و آموزش های توسعه حرفه ای می توانند دانش و آگاهی و مهارت لازم را برای تبدیل شدن به معلّم حرفه ای را در خود تقویت کنند. همچنین به برنامه ریزان آموزشی توصیه می شود تا برنامه های مناسب تری جهت رفع چالش های نو معلمان طرّاحی و اجرا کنند.
الوی ارتقای مهارت آموزی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مهارت آموزی دانش آموزان در مدارس یکی از مباحثی است که در سال های اخیر به دلیل رشد بیکاری و افزایش شکاف بین آموزش های مدارس و نیاز بازار کار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش ارائه الگویی برای ارتقاء مهارت آموزی به منظور اشتغال زایی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا آمیخته اکتشافی بوده است. در بخش کیفی از روش تحلیل اسنادی و روش تحلیل مضمون استفاده شده است و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی را سند برنامه درس ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تشکیل می دهند و در بخش کمی نمونه آماری شامل 300 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه می باشد که به روش طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات تحلیل کیفی اسناد و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش کدگذاری، مقوله بندی با بهره گیری از چک لیست محقق ساخته انجام شده است در بخش کمی از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین، فراوانی، انحراف معیار و درصد و آزمون آمار استنباطی تی تک نمونه ای استفاده شده است. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل اسناد 93 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی ویادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است که حول مضمون فراگیر الگوی ارتقاء مهارت آموزی جهت اشتغال پذیری دانش آموزان دوره متوسطه گرد آمده است. یافته های پژوهش مؤلفه های ویژگی های برنامه مهارت آموزی برای اشتغال زایی را قالب عناصر هدف (شناختی، عاطفی و مهارتی)، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است. با توجه به نتایج پژوهش میانگین وضعیت برنامه مهارت آموزی در مدارس دوم متوسطه 96 /1 است که پایین تر از حد متوسط است. الگوی پیشنهادی در قالب چهار عنصر هدف ( شناختی، عاطفی و مهارتی )، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی اقدام گردید و اعتبار الگوی پیشنهادی نیز از نظر متخصصان از اعتبار لازم برخوردار بود.بحث و نتیجه گیری: بکارگیری این مدل در نظام آموزشی مدارس می تواند منجر به افزایش بهره وری، کارایی ، تحرک اجتماعی، پیشرفت شغلی، خلاقیت و نوآوری شود.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر کاهش علایم اضطراب امتحان و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضطراب امتحان گونه ای ازاضطراب بوده که درموقعیت ارزشیابی یا حل مساله بروزنموده، باعث افت توانایی،کاهش عملکرد مطلوب واخلال در کیفیت زندگی فردگردیده است.هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر کاهش علایم اضطراب امتحان و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان بود.یعنی یک مطالعه تجربی وکاربردی ؛از نوع پیش آزمون ، پس آزمون و دوره پیگیری سه ماهه توأم با گروه کنترل بکار رفته که از بین دانش آموزان پسردوره اول متوسطه بخش چنارشاهیجان از توابع استان فارس،50 نفر دارای اختلال اضطراب امتحان بصورت تصادفی، در دو گروه آزمایشی وکنترل قرار گرفته است.ابزار جمع آوری داده ها ؛یکی پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن وجاکوب و دیگری پرسشنامه فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ،دارای روایی وپایایی لازم جهت انجام پژوهش بود.پروتکول درمانی، استفاده از تکنیک های درمان شناختی رفتاری ویلدرموت در مدت 9 جلسه یک و نیم ساعته هفتگی بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی از طریق نرم افزار کامپیوتری spss22، تجزیه و تحلیل گشته است.نتایج یافته ها نشان داد که این مداخله روانشناختی در پس آزمون و پیگیری منجر به کاهش علایم اضطراب امتحان دانش آموزان درسه بعد؛ تحقیر اجتماعی ،خطای شناختی وتنیدگی گشته و کیفیت زندگی آنها را نیزبهبود بخشیده است. درنتیجه این روش می تواند در آینده بخشی از درمان اضطراب بوده ودر ارتقاء کیفیت زندگی افراد نیز موثر باشد.
مؤلفه های ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان دانشگاه کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
136 - 159
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان دانشگاه کابل و به روش تحقیق کیفی با رویکرد تحلیل مضمون و با استفاده از منابع و بانک های اطلاعاتی معتبر علمی به منظور ارتقای کیفیت کاری کارکنان در سازمان، انجام شده است. ضمن بررسی دیدگاه و نظریات معتبر در موردبررسی مؤلفه های ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان دانشگاه کابل به طورکلی، در گام دوم ضمن جمع آوری داده ها با ابزار روش مصاحبه و با شناسایی و دسته بندی مقوله ها و مضامین، از دل اطلاعات جمع آوری شده که شامل مؤلفه و مقوله کلی در قالب مدل پارادایمی ازجمله: 1- عوامل فردی: قابلیت ها و مهارت های اداری و روابط کاری (برنامه های آموزشی بر ایجاد مهارت ها و قابلیت ها روابط کاری مدیران و کارکنان) 2- عوامل اداری: بررسی روش های مشخص بر ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان (ارتقای کیفیت کاری و فرهنگ همکاری، روش های تشویق مالی- معنوی، مشارکت مدیران و کارکنان در تصمیم گیری اداره) 3- شناسایی نقاط قوت و ضعف عملکردها و بهبود کارکردهای مدیران و کارکنان (نقاط قوت اداره، نقاط ضعف اداره، بهبود عملکرد کاری مدیران و کارکنان) 4- ایجاد انگیزه کاری میان مدیران و کارکنان از طرف رهبری دانشگاه (انگیزه کاری و تشویق مسئولین، روش های ایجاد انگیزه، ارتباط انگیزه با عملکرد) چگونگی و فرایند جامع مدیریت منابع انسانی در راستای ارتقای کیفیت کاری مدیران و کارکنان و روابط میان ابعاد و مؤلفه های مختلف آن را منعکس می نمایند.
مدل ساختاری عوامل مرتبط با مدیریت دانایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در عصر اطلاعات و دانش محور ، مدیریت دانایی یکی از ویژگیهای بارز برای سازمان ها محسوب می شود مدیریت این منبع کمیاب باعث افزایش عملکرد کسب و کار و مو فقیت سازمان در زمان فعلی و آینده می شود مدیریت این منبع نا ملموس بقاء سازمانی را در محیط در حال تغییر بدنبال دارد . اساسی ترین مهارت برای مدیران سازمانهای دانش محور«مدیریت دانایی» است.این مطالعه یک پژوهش آمیخته است جهت بررسی عوامل مرتبط با مدیریت دانایی و مدل ساختاری این عوامل طراحی شده است .روش شناسی پژوهش: در پژوهش حاضر در بخش کیفی ،جامعه آماری شامل خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان علوم تربیتی و وزارت آموزش و پرورش بودکه دارای سابقه مدیریت بودندو از طریق نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند و مصاحبه انجام شد . جامعه آماری در بخش کمی شامل مدیران متوسطه مدارس دولتی در شهر تهران میباشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد400 نفر انتخاب شدند اطلاعات مورد نیاز در این بخش از جامعه آماری با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید.. برای تجزیه وتحلیل دادهها در بخش کیفی مولفه های مدیریت دانایی با روش دلفی فازی توسط خبرگان شناسایی و غربالگری شد و با استفاده از روش سوآرا وزن دهی و الویت بندی مولفه ها به ترتیب زیر حاصل شد. و در بخش کمی برای مدل سازی معادلات ساختاری از تحلیل عاملی تاییدی وتی تک نمونه استفاده شدیافته ها: : نیاز به دانایی،دانش آفرینی،سازمان دهی دانش ،ذخیره دانش،تسهیم دانش، عملکرد دانایی محوربحث و نتیجه گیری: مدیریت دانایی از بزرگترین دستاوردهای عصر اطلاعات می باشد لذا در دنیای به سرعت متغیر امروز، انسانها باید توانایی همراهی با تغییرات روز را داشته باشند
شناسایی ابعاد و مؤلفه های ارتباط مراقبتی معلمان مدارس ابتدایی (مروری نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بهبود روابط دانش آموزان با معلم، پیامدهای مهم، مثبت و طولانی مدتی برای آنها دارد. لذا، این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های ارتباط مراقبتی معلمان مدارس ابتدایی صورت گرفت.روش شناسی پژوهش: شیوه ی به کار رفته در این مطالعه، مرور نظام مند، با تکیه بر روش پتی کرو و رابرتز (2006) در بررسی های نظام مند در علوم اجتماعی است. برای شناسایی ابعاد و مؤلفه های ارتباط مراقبتی معلمان مدارس ابتدایی، ابتدا سؤالات پژوهش تنظیم و اصطلاحات جستجو در زبان فارسی و انگلیسی مشخص و پایگاه های مناسب برای دریافت منابع مربوط (شامل اریک، اسکوپوس، ساینس دایرکت و گوگل اسکالر) مشخص شدند. برای انتخاب و تعیین مقالات مناسب، معیارهایی تعیین تا بر اساس آنها کیفیت علمی مطالعات مربوط مورد سنجش قرار گرفته و پاسخ سؤالات تحقیق استخراج گردید. جستجوی نظام مند با توجه به کلمات کلیدی به 148 تحقیق رسید که در نهایت 13 تحقیق منطبق با معیارها جهت تحلیل عمیق تعیین گردید.یافته ها: با استخراج ابعاد ارتباط مراقبتی در مجموع 29 مؤلفه استخراج گردید که مؤلفه های وجود رابطه دوطرفه بین معلم-دانش آموز و نه روابط بالا-پایینی؛ مدیریت مؤثر کلاسی؛ شناخت توانایی ها، نیازها و ترجیحات دانش آموزان؛ میزان توانایی تحصیلی و پیشرفت دانش آموزان؛ پاسخگویی به نیازهای فرهنگی، تحصیلی و شخصی دانش آموزان؛ خوش خلقی و مهربانی در رفتار با دانش آموزان؛ برون گرایی و تمایل دانش آموزان به حمایت عاطفی یا تحصیلی؛ و نگرش و دیدگاه معلم-دانش آموز به یکدیگر، دارای بیشترین تکرار در بین منابع مورد بررسی بودند.بحث و نتیجه گیری: شناسایی و استخراج عناصر تشکیل دهنده یک رابطه مؤثر و مثبت برای تأکید و تمرکز بر تقویت مؤلفه های این رابطه ضروری است.
Explaining the Structural Relationship of Teachers' Readiness for Change, Their Perception of Social Capital, and Teachers' Tendency to Participate: The Case Study Education in Fars Province(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
24 - 45
حوزههای تخصصی:
The current study explained the structural relationship between readiness for change, social capital, and teachers' tendency to participate. The current research was applied in terms of purpose and was a correlation type in descriptive-survey research. This study's statistical population includes all education teachers in Fars province in 2021-22, and 500 were selected using random class sampling. The research tool included three questionnaires on readiness for organizational change, the tendency to participate, and social capital, which were distributed and collected after calculating validity and reliability. This research showed 1) a positive and significant relationship between teachers' perception of social capital and teachers' tendency to participate and 2) a positive and significant relationship between teachers' readiness for change and their tendency to participate. In addition, the simultaneous relationship between readiness for change and social capital with teachers' tendency to participate concluded that the variable of readiness for change is a positive and significant predictor of the tendency to participate, but social capital does not significantly predict the tendency to participate
The Effect of Knowledge-Based Leadership on The Innovative Educational Activities of Teachers with The Mediating Role of Making Schools Smart(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۴, Winter ۲۰۲۳
109 - 131
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to investigate the effect of Knowledge-based Leadership on the innovative educational activities of first-secondary teachers in Durood City with the role of mediator in Making Schools Smart Plan.
This study is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of data collection method and structural equation modeling. The statistical population includes all the teachers of secondary schools of Dorud City and 135 of them were selected as a sample by stratified random sampling method. Data collection was done with Donit and DePablo's (2015) Knowledge-based Leadership questionnaires, Saatchi, Kamkari, and Askarian's (2010) innovative educational activities questionnaire, and Smartening Schools scale Jafari Hajti's (2015). Average Variance Extracted, Cronbach's alpha coefficient, and composite reliability (CR) were used to measure the validity and reliability of the tools, and the results of all the indices confirmed that the questionnaires have a suitable and acceptable condition. The final analysis of the data using SPSS software and Smart PLS was done.
According to the standard coefficients of the path, the direct effect of knowledge-based leadership on innovative educational activities is 0.532; The amount of indirect effect is 0.270 and its overall effect is equal to 0.802. Also, the smartness of schools directly explains innovative educational activities by 0.428 (42.8%). Knowledge-based leadership is one of the effective leadership styles to strengthen innovative activities in organizations especially in schools. Smartening schools by strengthening learning-teaching processes and creating an interactive environment can facilitate innovative educational activities.
تدوین الگوی مفهومی ارتقا کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی یکی از عوامل کلیدی کیفیت دانشگاه به شمار می رود. ارتقا کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان در بهره گیری بهینه از منابع دانشگاهی و تحقق سند تحول بنیادین و چشم انداز دانشگاه فرهنگیان نقش بسزایی دارد و کیفیت عملکرد را به طور موثر بهبود بخشیده و منجر به ارتقا کیفیت خروجی دانشگاه فرهنگیان (معلمان آینده) خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مفهومی برای ارتقای کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان انجام شد.
روش شناسی پژوهش: در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی نظریه داده بنیاد استفاده گردید. مشارکت کنندگان بالقوه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان فارس در سال تحصیلی1399- 1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند درمجموع 15نفر از اعضای هیأت علمی در فرایند مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت نمودند.در انتخاب نمونه از اعضایی استفاده شد که در زمینه موضوع پژوهش از دانش و تخصص لازم برخوردار بودند. جمع آوری داده ها تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. داده های حاصل از مصاحبه طی مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید.جهت اطمینان از کیفیت یا اعتبار پژوهش، از روش های درگیری طولانی مدت و مشاهده مداوم ، بررسی توسط اعضاء و مثلث سازی منابع داده ها استفاده شد. پس از شناسایی عناصر تشکیل دهنده کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی و عوامل مؤثر بر کیفیت عملکرد، الگوی ارتقای کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تدوین گردید.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که کیفیت عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان به عنوان متغیر اصلی پژوهش تحت تأثیر عوامل مختلفی است. این عوامل مشتمل بر 5 مولفه اصلی: موجبات علی(2 مقوله)، راهبردها (2 مقوله)، شرایط زمینه ای، (6 مقوله)، شرایط مداخله گر(3 مقوله) و پیامد ها (2 مقوله) در سطح فردی و سازمانی می باشد، که در این پژوهش به تفصیل بیان شده است.
بحث و نتیجه گیری: مدل مفهومی ارتقاء کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان چارچوب مناسبی برای در پیش گرفتن رویکردی جامع نگر در سیاست گذاری ها، طراحی، اجرا و ارزیابی برنامه توسعه دانشگاه فرهنگیان است. ارتقاء کیفیت عملکرد اعضای هیات علمی این دانشگاه موجب بهبود کیفیت فعالیت ها و خدمات و بویژه ماموریت اصلی دانشگاه در تربیت معلمان آینده به عنوان تربیت کنندگان نسل آینده کشور است.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه بدبینی سازمانی (OCQ) در بین کارکنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
82 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ی بدبینی سازمانی (OCQ) انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی کارکنان ستادی دانشگاه های جامع وابسته به وزارت علوم در چهار سطح طراز عملکرد بین المللی، ملی، منطقه ای و محلی در سراسر کشور بود. داده های تحقیق از 430 کارمند ستادی که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، با استفاده از پرسشنامه ی بدبینی سازمانی جمع آوری گردید. نتایج حاصل از اعتبارسنجی به دو شیوه ی همسانی درونی و ثبات زمانی نشان داد که اعتبار پرسشنامه ی بدبینی سازمانی بر اساس آلفای کرونباخ 93/0 و با استفاده از روش بازآزمایی، ۹۵/0 است. بررسی های مربوط به روایی محتوا، تفکیکی و سازه-ی پرسشنامه ی بدبینی سازمانی (OCQ) مؤید روایی پرسشنامه مذکور بود. همچنین یافته های حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی با استفاده از نرم افزارهای Spss.v.23 و Lisrel8.50 همانند فرم اصلی، سه عامل همبسته ولی مجزای «بدبینی عاطفی»، «بدبینی شناختی» و «بدبینی رفتاری» را آشکار ساخت. نتایج این مطالعه نشان داد که پرسشنامه ی بدبینی سازمانی (OCQ) ابزاری قابل اعتماد و روا برای سنجش و غربال گری میزان بدبینی سازمانی (OCQ) کارکنان ستادی دانشگاه است.