فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۲٬۱۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
برای آموزش و توسعه مدیران، کوشش ها و هزینه های زیادی می شود اما به دلایل متعدد که یکی از آنها، بی توجهی به ویژگی-های فرهنگ یا زمینه فرهنگی سازمان است، این کوشش ها به نتایج مورد انتظار منجر نمی شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میدان-آموخته های توسعه مدیران آموزشی در انطباق با ویژگی غالب فرهنگی در مدارس، با رویکرد کیفی انجام شد. میدان تحقیق، مدارس متوسطه شمال غرب و جنوب شهر تهران و مشارکت کنندگان 20 تن از مدیران و معلمان این مدارس بود که منبع اصلی دستیابی به یافته ها با استفاده از مصاحبه های عمیق بودند. تجزیه و تحلیل داده ها براساس کدگذاری سه گانه باز، محوری و انتخابی انجام و اعتبارسنجی شد. در مجموع ویژگی فرهنگ وابسته میدان مطالعه در دو هیئت کلانِ «مشارکت جو» (دموکراتیک) و سلسله مراتبی یا «تفوق طلب» (بوروکراتیک) تشخیص داده شد. پس از تحلیل یافته ها از میدان آموخته های مبتنی بر محور پژوهش در میدانِ دارایِ غلبه ی دموکراتیک،20 تم، 46 مقوله و 102 مفهوم و در میدانِ دارایِ سلطه ی بوروکراتیک 12 تم، 27 مقوله و 70 مفهوم به دست آمد. یافته های کلی پژوهش نشان داد که: مدرسه بیش از پیش نیازمند فرهنگ یا زمینه مستعد برای گسترش نگاه دمکراتیک است که در آن، مشارکت با ذینفعان بیرونی دارای اهمیت فوق العاده اما در حالِ حاضر مغفول است، به طوری که دستاوردهای مفروضِ برآمده از آن می تواند ظرفیت های کم نظیری به جایگاه و عملِ مدیریت آموزشی بیفزاید. از سوی دیگر، میدانِ دارایِ غلبه ی نگاه بوروکراتیک، که در حد زیادی در میدان پژوهش رواج داشت، بستر تضعیف جایگاه مدیریت آموزشی را فراهم کرده است و به کاهش اعتماد بین معلمان، مدیران و دانش آموزان با هم و میان هم منجر شده است. غلبه زمینه دمکراتیک یا بوروکراتیک در برداشت و طرح توسعه مدیران آموزشی اثر دارد. یافته های بسیط این پژوهش در قالب درس آموخته هایی از هر یک از دو وضعیتی که در آن هیئت کلان مشارکت جو یا تفوق طلب در مدرسه وجود داشته است با تأکید بر اثری که بر توسعه مدیران آموزشی می گذارد تنظیم شده است.
اعتباریابی الگوی مدرسه کانون تربیتی محله با پرسشنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه، جایگاه مدرسه به عنوان یک نهاد تربیت رسمی، نسبت به گذشته دستخوش تغییر شده است. مدرسه امروز، فضایی باز و موجودی اجتماعی است که با جامعه و نهادهای مرتبط، ارتباطی دوسویه دارد .این مقاله از بخش کمی پایان نامه با عنوان ارائه واعتبارسنجی الگوی مدرسه کانون تربیتی محله استخراج شده است. مقاله مربوط به بخش کیفی(ارائه الگوی مدرسه کانون تربیتی محله) قبلا معرفی و ارائه گردیده است. روش شناسی پژوهش: این مطالعه، از نظر هدف کاربردی و از نوع طرح های تحقیق آمیخته اکتشافی است. در مرحله کیفی از روش نظریه زمینه ای استفاده گردید. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. بدین ترتیب، ابتدا با 24 نفر از کارشناسان وصاحبنظران خبره حوزه مدیریت آموزشی مصاحبه صورت گرفت و سپس، تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. در نتیجه، الگوی مدرسه کانون تربیتی محله در شش مقوله شرایط علی، پدیده محوری (مدرسه کانون تربیتی محله)، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر، راهبردهاو پیامدها، تدوین و ارائه گردید. در مرحله کمی، جهت اعتبار سنجی الگوی ارائه شده، از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها در این مرحله، پرسشنامه محقق ساخته بود که با روش نمونه گیری تعمدی-قضاوتی تعداد 41 نفر از مدیران ،معلمان ومعاونین مدارس(خبره در کار اجرایی وآموزشی) در مناطق مختلف شهر تهران و همچنین اساتید دانشگاه ها ،انتخاب و پرسشنامه را تکمیل نمودند.برای بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق از تکنیک تحلیل مسیر مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش، حاکی از آن است که شرایط علی بر عوامل اصلی تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، عوامل اصلی و عوامل مداخله گر، به طور مثبت و معناداری بر راهبردها اثر گذار می باشند؛ اما، عوامل زمینه ای، هیچ اثر معناداری بر راهبردها ندارد. اما نتایج تأثیر مثبت و معنادار راهبردها بر پیامدها را تأیید کرد.بحث و نتیجه گیری: برای رسیدن به مدرسه به عنوان کانون تربیتی محله ،اهمیت دادن به جایگاه مدارس و لزوم مشارکت اولیا و نهادهای محلی در فرآیند تربیت، تلاش در جهت تغییر نگرش جامعه نسبت به نقش تربیتی مدارس از طریق رسانه، ضروری می باشد.
شناسایی و اعتباریابی مؤلفه های فرهنگ یادگیری در مدارس دوره ابتدیی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
74 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی مولفه های فرهنگ یادگیری در مدارس بود بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود، جامعه آماری پژوهش نیز کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد2730 نفر بود. که از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران3500 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از پرسشنامه محقق ساخته فرهنگ یادگیری با آلفای کرونباخ 88/. استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز متناسب با سوالات پژوهش از تحلیل عاملی تأییدی و تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اکثر گویه ها دارای بار عاملی مناسبی (بالاتر از 7/0) بر متغیر مکنون مربوط به خود هستند و این بارهای عاملی در سطح 01/0 معنی دار می باشند. به عبارتی دیگر، مقدار تی متناظر با هر بار عاملی بیشتر از مقدار بحرانی آن (58/2) در سطح 01/0 است. درنتیجه، این نشانگرها از دقت لازم برای اندازه گیری سازه مربوط به خود برخوردار هستند. یافته ها و نتایج پژوهش بیانگر آن است که استقرار فرهنگ یادگیری در مدارس منوط به تحقق عوامل و مولفه های مورد مطالعه می باشد. بنابراین، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش با نهادینه کردن فرهنگ یادگری در مدارس گامی در جهت توسعه فرهنگ کیفیت یادگیری در مدارس بردارند.
The Relationship Between School Principals’ Ethical Leadership Style And Self-Efficacy And Job Involvement of High School Teachers In Sanandaj City(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
46 - 75
حوزههای تخصصی:
Method: This study is practical in terms of purpose, and descriptive correlational in terms of method. The statistical population includes all teachers from second normal secondary schools in the first and second districts of Sanandaj city during the academic year of 2021-2, totalling 686 individuals. A sample size of 343 was selected using a simple random sampling method. Data was collected through three questionnaires: The 10-Item Ethical Leadership Scale by Brown and Trevino (2005), The 12-Item Collective Efficacy Questionnaire by Goddard (2001), and The 9-Item Questionnaire by Schaufeli et al. (2002) utilizing a five-point Likert scale. The face validity of the questionnaires was confirmed through expert opinions, while their construct validity was established by Confirmatory Factor Analysis (CFA). To ensure questionnaire reliability, the Cronbach’s alpha coefficient was utilized. The resulting reliability coefficients for the ethical leadership, self-efficacy, and job involvement questionnaires were 0.91, 0.72, and 0.93, respectively. After verifying that the parametric assumptions were met, the data was analysed using Pearson’s correlation test and structural equation modelling via SPSS software. The results revealed a favourable fit for the research’s structural model, indicating a direct relationship between the ethical leadership style of school managers and teachers’ collective efficacy and job involvement. Furthermore, the ethical leadership status of school managers emerged as a significant predictor for teachers’ levels of collective efficacy and job involvement. These findings suggest that demonstrating ethical leadership behaviours can enhance teachers’ self-efficacy, thereby fostering greater passion and job involvement among them
رابطه اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با ادراک از سکوت سازمانی در بین معلمان درس هنر دوره متوسطه شهر کربلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
92 - 114
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با ادراک از سکوت سازمانی بین دبیران هنر در شهر کربلای عراق انجام شد. روش تحقیق آن از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل همه ی معلمان هنر دوره متوسطه شهر کربلا در سال 2023 به تعداد 146 نفر می شده است. برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای استفاده شد و بر این اساس تعداد 103 معلم بر اساس فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان (1970) انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. داده ها از طریق نسخه برگردان شده به زبان عربی پرسشنامه های: اعتماد سازمانی شفیعی (1390)، تاب آوری امیری و همکاران (1397) و سکوت سازمانی زکریاپور (1393) گرداوری شدند. برای سنجش روایی محتوایی مقیاس ها از شاخص روایی محتوای لاوشه استفاده شد. بر این اساس، روایی محتوایی هر یک از مقیاس ها به ترتیب: 78/0، 74/0 و 75/0 محاسبه شد که نشان می دهد مقیاس ها از روایی محتوایی کافی برخوردارند. نیز برای سنجش پایایی ابزارها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. بر این اساس پایایی هر مقیاس به ترتیب: 70/0، 82/0 و 81/0 برآورد شد که نشان می دهد ابزارها از پایایی کافی برخوردار هستند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 و آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با سکوت سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0p>). همچنین مشخص شد که سه مؤلفه از مؤلفه های اعتماد سازمانی و دو مؤلفه از از مؤلفه های تاب آوری سازمانی، پیش بینی کننده قوی و منفی سکوت سازمانی هستند (01/0p>).
آسیب شناسی توسعه مدیریت دانش در دانشگاههای استان کرمان بر اساس مدل سه شاخگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر که عصر دانش است، سازمان هایی می توانند به حیات خود ادامه دهند که به دانش و مدیریت اثربخش آن، به عنوان یک منبع سازمانی، توجه نمایند. چرا که مدیریت صحیح دانش باعث کسب مزیت رقابتی برای سازمان ها و در نهایت کسب موفقیت بیشتر و نهایتا تعالی سازمانی خواهد شد .ازاین رو، این پژوهش درصدد آسیب شناسی مدیریت دانش در مراکز آموزش عالی است تا مهم ترین آسیب های مدیریت دانش در این مراکز شناخته شده و از این طریق بتوان مدیریت دانش را در بهترین شکل ممکن مستقر نمود .جامعه آماری این پژوهش کلیه متخصصان حوزه ی مدیریت آموزش عالی، اساتید و کارشناسان ستادی در دانشگاههای استان کرمان می-باشند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر نمونه پژوهش را تشکیل دادند. داده های پژوهش نیز از طریق مصاحبه های باز و نیمه ساخت یافته در بین گروه نمونه به دست آمدند. آسیب شناسی مدیریت دانش در این پژوهش با بهره مندی از مدل تاپسیس مورد بررسی قرار گرفت و رتبه بندی آسیب های مدیریت دانش در چهارچوب مدل سه شاخگی شامل ابعاد رفتاری، محیطی و ساختاری مشخص شد. بر این اساس در شاخه عوامل رفتاری به ترتیب "انگیزه و کار تیمی پایین و عدم رضایت شغلی کارکنان" و "کم توجهی به حفظ کرامت انسانی و نبود شایسته سالاری"، در شاخه عوامل محیطی "کم بها دادن به نظرات افراد در ایجاد تغییرات و منزوی کردن متخصصین و افراد علمی" و "عدم اطلاع و آشنایی عمومی با مدیریت دانش و عدم حرکت جامعه در مسیر دانشی" و در شاخه عوامل ساختاری "نامشخص بودن مأموریت و استراتژی ها در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی" و "عدم توجه به برنامه ریزی لازم در زمینه پیاده سازی، ضعف در زمینه نظم و انضباط سازمانی، سلسه مراتب اداری پیچیده و تصمیم گیری مشارکتی" مهم ترین آسیب های پیاده سازی مدیریت دانش هستند.
شناسایی عوامل موثر بر نظام جذب و تأمین نیروی انسانی حرفه ای در آموزش و پرورش: استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر نظام جذب و تأمین نیروی انسانی حرفه ای در آموزش و پرورش انجام شد.روش پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) بود، در بخش کیفی با 14 نفر از متخصصان و صاحب نظران حوزه مدیریت منابع انسانی، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش و دانشگاهها ی فرهنگیان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه شد. برای کفایت نمونه گیری در بخش کیفی از قانون اشباع نظری استفاده شد و در بخش کمی جامعه آماری شامل هنر آموزان و دبیران شاغل در آموزش و پرورش استان هرمزگان13228 نفر بود. که توسط فرمول کوکران 386 نفر به عنوان نمونه تحقیق با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از مصاحبه بود، که روایی صوری و محتوایی آن مورد تایید قرار گرفت و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ 0.88 تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده در بخش کیفی از روش تحلیل تم مبتنی بر کدگذاری باز و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS انجام گرفت .نتایج نشان داد عوامل موثر بر نظام جذب و تأمین نیروی انسانی حرفه ای در آموزش و پرورش، عوامل سازمانی، زمینه ای، فردی، ارزشی و فراسازمانی می باشد.به نظر می رسد با توجه به این عوامل و کنترل مداوم آن در نظام آموزش و پرورش، عوامل اساسی و موثر در جذب و تامین نیروی انسانی حرفه ای را مشخص نموده و با استفاده از آن، شرایط اثربخشی و کارایی نظام آموزش و پرورش را با جذب نیروی متخصص و حرفه ای فراهم می آورد.
ساخت و اعتباریابی سنجه کیفیت فرایندی تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این مطالعه با هدف «ساخت و اعتباریابی سنجه کیفیت فرایندی تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک شهر تهران » طراحی و اجرا گردید.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش حاضر ترکیبی اکتشافی متوالی بود که در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی، از سه مرحله مدل هیبرید استفاده شد. در مرحله نظری به بررسی موضوع در پایگاه های معتبر پرداخته شد. در مرحله کار در عرصه، روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بود. بنابراین، 10 نفر از مربیان و 8 نفر از اساتید با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش کلایزی تحلیل گردید. در مرحله آخر، تحلیل نهایی صورت گرفت. روایی داده های کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا و پایایی داده ها از طریق شیوه توافق درون موضوعی و پایایی بازآزمون تأیید شده است. در بخش کمی نیز، پس از تدوین پرسشنامه و بررسی روایی صوری و محتوایی گویه ها، داده ها از نمونه ای 220 نفری از مربیان که از طریق نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده بودند، گردآوری گردید. یافته ها: پس از تحلیل داده های کیفی، 6 مضمون اصلی شامل ویژگی های فردی، فضای عاطفی مثبت، حمایت، حمایت آموزشی، مشارکت و همکاری و مدیریت رفتار استخراج شد. در بخش کمی نیز، برای روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مدل شش عاملی سلسله مراتبی از برازش خوبی برخوردار است. همچنین، بررسی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 94/0 محاسبه شد که نشان دهنده همسانی درونی قابل قبول است.بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که بر اساس عامل های به دست آمده، پرسشنامه کیفیت فرایند تعامل، ابزاری معتبر و روا جهت ارزیابی کیفیت تعامل کودک-مربی در ایران است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس شایستگی های گروه آموزشی به عنوان ارشادگر حرفه ای یادگیری معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس شایستگی های گروه آموزشی به عنوان ارشادگر حرفه ای یادگیری معلمان بود. جهت ساخت و اعتباریابی مقیاس از روش توصیفی – پیمایشی از نوع روش شناختی(پایلت و هانگلر،1999) استفاده شد. در مرحله اول از رویکرد مرور نظام مند پژوهش استفاده شد. منبع گردآوری اطلاعات در بخش ساخت مقیاس، کلیه مقالات مرتبط که در محدوده سال های 2000 تا2021 به چاپ رسیده بودند. بر این اساس و با تحلیل مطالعات انجام شده، مقیاس اولیه با 3 زیر مقیاس، 19 بعد و 93 گویه، ساخته شد. در مرحله دوم برای اعتباریابی مقیاس؛ ابتدا اعتبار صوری آن با استفاده از نظر چند متخصص مرتبط سنجیده و سپس با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب نواحی/ مناطق 260 نفر از سرگروه های آموزشی دوره متوسطه استان فارس انتخاب و مقیاس بین آنها توزیع شد. برای محاسبه روایی همگرا از ضریب همبستگی اسپیرمن، روایی سازه از تحلیل عامل تاییدی مرتبه اول و دوم و برای محاسبه پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. 12گویه به دلیل ضریب همبستگی پایین فاقد روایی بوده و حذف شدند و 81گویه همبستگی بالا با نمره کل و زیرمقیاس های خود داشته و روایی آنان تایید شد. همچنین، با توجه به بار عاملی بالای زیرمقیاس های دانش(78/0)، نگرش(70/0) و مهارت(94/0)، اعتبار سازه مقیاس تایید و همچنین، ضرایب آلفای کرونباخ مقیاس شایستگی سرگروه ها (84/0) و زیرمقیاس های دانش (88/0)، نگرش (84/0) و مهارت(94/) ، پایایی مقیاس و زیرمقیاس های آن نیز مورد تأیید قرار گرفت. مقیاس نهایی با 3 زیرمقیاس دانش با ابعاد؛ دانش مربوط به ارزشیابی معلمان، ارزشیابی دانش آموزان، یادگیری دانش آموزان، بهسازی و توانمندسازی معلمان، نظارت و راهنمایی آموزشی، و دانش محتوایی؛ زیرمقیاس نگرش با ابعاد نگرش شخصی و جمعی؛ و زیرمقیاس مهارت با ابعاد ارتباط موثر با ذی نفعان، فناوری، پژوهشی، تصمیم گیری و حل مسئله و تعارضات، نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تدریس حرفه ای، مهارت توسعه فرهنگ یادگیری در کل مدرسه، ایجاد یادگیری فراگیر محور، هدایت و راهنمایی معلم برای مدیریت رفتار دانش آموزان، ایجاد انگیزه برای معلمان، و نظارت بر تجهیز و استفاده بهینه از وسایل آموزشی، و 81 گویه، ساخته شد.
طراحی الگوی عوامل موثر بر سکون زدگی شغلی معلمان دوره ابتدایی: (نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکون زدگی شغلی به احساس شکست یا ناامیدی اشاره دارد که افراد به طور موقت یا دائمی در طول فرایند شغلی شان تجربه می کنند. هدف این پژوهش طراحی الگوی عوامل موثر بر سکون زدگی شغلی معلمان دوره ی ابتدایی بود. روش انجام پژوهش نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی اساتید، مدیران و معلمان نمونه منطقه اورامانات بود که از میان آنها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 25 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود و برای بررسی اعتبار داده ها از روشهای بازآزمون و پایایی دو کدگذار و برای بررسی روایی داده ها از روشهای راهبرد کثرت گرایی و راهبرد بررسی همکاران استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی حاکی از 15 مقوله اصلی بود که در قالب مدل مفهومی شامل شرایط علی (فردی، سازمانی، آموزشی، اقتصادی)، مقوله محوری (سکون زدگی شغلی)، راهبردها (آموزش و توانمند سازی، حمایت مادی و معنوی، مشاوره شغلی)، عوامل زمینه ای (عوامل اجتماعی، عوامل مدرسه ای)، عوامل مداخله گر (عوامل خانوادگی) و پیامدها (بی تفاوتی سازمانی، تنبلی سازمانی، یخ زدگی ذهنی و ناکارآمدی) پدیده سکون زدگی شغلی معلمان را تبیین و روابط بین آنها را نمایان می کند. سکون زدگی شغلی در بین معلمان پدیده ای اجتناب ناپذیر است و مدیران و مسئولان نظام آموزشی باید ضمن قبول آن بتوانند با این پدیده منفی مقابله نموده و دستیابی به اهداف آموزشی را تسهیل کنند. کلیدواژه ها: سکون زدگی شغلی، معلمان، نظریه داده بنیاد
ارزیابی و رتبه بندی کارایی معاونت تربیت بدنی آموزش و پرورش استان های کشور با استفاده از الگوی CCR (تحلیل پوششی داده ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین کارایی معاونت تربیت بدنی آموزش و پرورش استان های کشور با استفاده از مدل CCR می باشد. تحقیق حاضر از منظر پارادایم از نوع تحقیقات فرا اثبات، رویکرد کمی، از لحاظ هدف کاربردی و تکنیک مورد استفاده در تحقیق تحلیل پوششی داده هاست. جامعه آماری این پژوهش شامل معاونت های تربت بدنی آموزش و پرورش 31 استان کشور بود. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پنج-ارزشی و در قالب روش فازی مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی محتوی و صوری پرسشنامه توسط گروه کانونی تحقیق شامل اساتید راهنما و مشاور و دو تن از خبرگان حوزه مدیریت ورزشی در قالب فرم های CVR و CVI مورد تایید قرار گرفت. در نهایت کارشناسان و خبرگان شامل 30 تن از مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش، معاونین تربیت بدنی آموزش وپرورش در سطح کشور و معلمان ورزشی که دارای قهرمانی بین المللی بودند نسبت به اهمیت هر کدام از شاخص های ورودی و خروجی اظهار نظر کردند. نتایج مربوط به کارایی معاونت تربیت بدنی آموزش وپرورش استان ها بر اساس الگوی CCR در سال های 1394-98 نشان داد که استان های اردبیل، ایلام، تهران، خراسان رضوی و شمالی و خوزستان از کارایی لازم برخوردار بودند. نتایج تحلیل حساسیت ورودی ها و خروجی ها در الگوی CCR به ترتیب «بودجه» و«ورزش قهرمانی» نقش بیشتری در تعیین میزان کارآیی معاونت ها داشته است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین میانگین ورودی ها و خروجی های معاونت ها با میانگین کارآیی معاونت ها در الگوی CCR ارتباط معنی دار وجود داشت.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر نقش تصویر سازی ذهنی دانشگاه علامه طباطبایی در رهبری مؤثر آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
144 - 167
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:هدف از انجام پژوهش حاضر اولویت بندی عوامل موثر بر نقش تصویر سازی ذهنی دانشگاه علامه طباطبایی در رهبری موثر آموزشی استروش: پژوهش حاضر بر حسب هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی- پیمایشی می-باشد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاه علامه طباطبایی شهر تهران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است که مطابق فرمول کوکران و جدول مورگان ، حجم نمونه 12 نفر خبره تعیین شد. یافته ها: به منظور شناسایی عوامل تصویر سازی ذهنی از رویکرد ANP بهره گرفته شده است. اوزان به دست آمده مطابق دیدگاه خبرگان نشان می دهد شهرت با وزن 182/0 نسبت به سایر عوامل از اهمیت بالاتری برخوردار است و در بین مولفه های آن نیز، خدمت دهی به جامعه دارای بیشترین اهمیت (وزن نسبی= 227/0 ، وزن نهایی= 041/0) می باشد. در نهایت آموزش و پژوهش (وزن 121/0) دارای کمترین اهمیت است که در بین مولفه های آن، ارتباط با صنعت دارای بیشترین اهمیت (وزن نسبی= 199/0 ، وزن نهایی= 024/0
Examining the Important Values for Students’ Parents Regarding the Educational Services Received by Their Children(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۳
68 - 80
حوزههای تخصصی:
The purpose of this article is identification of factors which have significant effects on the perceived value of educational services by students’ parents in Iran educational system. Furthermore, we explore the role these factor play on the evaluation of educational services by parents. The statistical population of this study includes the parents of students of all secondary private schools in Tehran at the year 2021 and 800 parents were selected using random sampling. The research tool is a questionnaire with 62 statements which were identified using interviews by experts. We collected 300 questionnaires after calculating validity and reliability. We used Principal Components Analysis (PCA) in order to extract factors with highest degree of determining power. Using four identified principal components, we run a linear regression for testing the significance of these factors. Our results show that all of four factors i.e. functional, social, emotional and epistemic value have significant impact on the perceived values by parents in Iran educational system.
آسیب شناسی فرهنگ دانشگاهی در ایران براساس تحلیل محتوای مطالعات انجام شده داخل کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: دانشگاه مرجعیت اصلی توسعه دانش، فرهنگ و اجتماع هر ملت را دارد رسالت اصلی دانشگاه تولید انسان دانشگاهی و هویت دانشگاهی فرهیخته، مولد و توانمند در افرادی است که به عنوان پیشاهنگان علم و فرهنگ عمل می کنند. این مقاله با هدف آسیب شناسی فرهنگ دانشگاهی در دانشگاه های ایران با تحلیل مطالعات صورت گرفته در داخل کشور انجام شده است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش کیفی و با روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش همه مقاله های تدوین شده در خصوص فرهنگ دانشگاهی بود بدین منظور همه مقاله های موجود در پایگاه های اطلاع رسانی جهاد دانشگاهی، مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات کشور با کلیدواژه های فرهنگ، دانشگاه، فرهنگ دانشگاهی جستجو شد و از بین آن ها 11 مقاله که با موضوع پژوهش مرتبط بود شناسایی و به عنوان نمونه انتخاب گردید. مقاله ها مطالعه و تحلیل محتوا شد مقوله ها و گزاره های به دست آمده به عنوان آسیب های فرهنگ دانشگاهی در زیر ده محور شناسایی شده مطالعات قبلی برای فرهنگ دانشگاهی قرار داده شد..
یافته ها: مهم ترین آسیب های فرهنگ دانشگاهی براساس نتایج این تحقیق و به ترتیب اولویت عبارتند از: آسیب های مربوط به مدیریت دانشگاه، ارتباطات، اخلاق حرفه ای و یادگیری و آموزش. آسیب های مربوط به آزادی علمی در اولویت آخر قرار دارد.
بحث و نتیجه گیری: از نتایج این تحقیق می توان برای سیاست گذاری آموزش عالی در زمینه برطرف کردن آسیب های فرهنگ دانشگاهی استفاده کرد.
تأملی بر کاربرد دیرینه شناسی در تحقیقات رهبری آموزشی
حوزههای تخصصی:
با افزایش پیچیدگی و تنوع در اداره نظام های آموزشی، نیاز به توسعه تنوع در رویکردهای دانش پژوهی در حوزه مطالعاتی مدیریت و رهبری آموزشی، بیش از پیش احساس می شود. رویکرد دیرینه شناسی فوکویی به عنوان یک روش تحقیق کیفی، از جمله رویکردهای معرفت شناسانه ای است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این روش تحقیق به تحلیل و بررسی چگونگی شکل گیری و تحول دانش و گفتمان ها در طول تاریخ می پردازد. مقاله حاضر با هدف بررسی و تحلیل کاربرد دیرینه شناسی در تحقیقات رهبری آموزشی، به بررسی و تحلیل مقاله "دیرینه شناسی رهبری آموزشی به عنوان یک حوزه بیانی" نوشته ریچارد نیشه، دانشیار دانشگاه نیو ساوت ولز، پرداخته است. هدف اصلی مقاله، پاسخ به این پرسش است که « مقاله نیشه تا چه حد توانسته است با استفاده از روش دیرینه شناسی درک بهتری از ماهیت پیچیده حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی ارائه دهد؟« بررسی ها نشان می دهد که نیشه به خوبی توانسته است معرفت شناسی فوکویی را در حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی درهم آمیزد و از آنها برای تحلیل و بررسی مسائل رهبری آموزشی بهره مند شود. با این حال، استفاده از مفاهیم پیچیده فوکو، ممکن است برای برخی از خوانندگان که در زمینه فلسفه و نظریه های فوکو پیش زمینه ای ندارند، دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم و روش های ارائه شده در مقاله نیشه، همانطور که خود وی نیز اذعان دارد، شدیدا بافتارمند هستند.
شناسایی مؤلفه ها و تدوین مدل رهبری هوشمند مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: رهبری در هر سازمانی می تواند مهم ترین عامل در رشد یا مرگ یک سازمان باشد. جهان امروز جامعه ای دانش محور است که این امر لزوم انتخاب یک مدل مؤثر و مناسب رهبری متناسب با تغییرات و انجام اصلاحات آموزشی به خصوص در زمینه رهبری مدیران مدارس را نشان می دهد. لذا مطالعه حاضر با هدف شناسایی مؤلفه ها و تدوین مدل رهبری هوشمند مدیران مدارس انجام شده است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- تحلیلی است. تحقیق به صورت آمیخته (کیفی-کمی) انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق در مرحله کیفی را 23 نفر از خبرگان (خبرگان دانشگاهی و خبرگان سطوح مدیریتی آموزش و پرورش) تشکیل می دهد که به صورت هدفمند تا زمان اشباع نظری انتخاب شدند. جامعه آماری در مرحله کمی را 126 نفر از مدیران مدارس شهرستان ایلام تشکیل می دهد. این مطالعه با استفاده از فن دلفی طی سه مرحله به انجام رسید. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته عوامل مؤثر بر رهبری هوشمند مدیران مدارس با 66 گویه است. روایی ابزار به روش قضاوتی مورد تأیید قرار گرفت و ضریب آلفای کرونباخ برابر با 87/0 به دست آمد که نشان دهنده پایایی مناسب پرسشنامه بود.
یافته ها: مطابق یافته ها؛ 66 عامل تأثیرگذار استخراج شده و در قالب 20 شاخص فرعی و 5 شاخص اصلی رهبری استراتژیک، رهبری عملیاتی، رهبری تحول گرا، رهبری کاریزماتیک و رهبری معنوی- عاطفی دسته بندی شد.
نتیجه گیری: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل تدوین شده رهبری هوشمند مدیران مدارس دارای اعتبار می باشد.
طراحی الگوی استقرار سازمان یادگیرنده با تاکید بر رهبری دانش و سطوح یادگیری در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی استقرار سازمان یادگیرنده با تاکید بر رهبری دانش و سطوح یادگیری در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور با رویکرد آمیخته صورت گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها از نوع اکتشافی است که با رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) مورد تحلیل قرار گرفته است. در مرحله اول جهت شناسایی مولفه های الگو، از روش کیفی و مصاحبه های عمیق استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. جهت تحلیل داده های بخش کیفی از روش تحلیل تم و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. در ادامه جهت برازش الگوی طراحی شده در بخش کیفی، از روش کمی با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. مشارکت کنندگان در این بخش شامل 340 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور بودند که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی، پرسشنامه مبتنی بر یافته های بخش کیفی بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده های بخش کمی به وسیله نرم افزار اموس انجام شد. نتایج بخش کیفی نشان داد عوامل مرتبط با یادگیری با سه مقوله اصلی ویژگی های سازمان یادگیرنده، ابعاد سازمان یادگیرنده و عوامل محیطی شناسایی شد. سطوح یادگیری مشتمل بر سه مقوله اصلی فردی، گروهی و سازمانی است. رهبری دانش شامل سه مقوله اصلی رهبری، مشارکت و ادغام دانش و نوآوری است. در نهایت سازمان یادگیرنده دارای 5 مقوله اصلی قابلیت های شخصی، آرمان مشترک، تفکر سیستمی، الگوهای ذهنی و یادگیری جمعی است. در بخش کمی مشخص شد مدل عوامل مرتبط با سازمان یادگیرنده مبتنی بر رهبری دانش و سطوح یادگیری در سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور از برازش خوبی برخوردار است.
الوی ارتقای مهارت آموزی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مهارت آموزی دانش آموزان در مدارس یکی از مباحثی است که در سال های اخیر به دلیل رشد بیکاری و افزایش شکاف بین آموزش های مدارس و نیاز بازار کار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش ارائه الگویی برای ارتقاء مهارت آموزی به منظور اشتغال زایی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا آمیخته اکتشافی بوده است. در بخش کیفی از روش تحلیل اسنادی و روش تحلیل مضمون استفاده شده است و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی را سند برنامه درس ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تشکیل می دهند و در بخش کمی نمونه آماری شامل 300 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه می باشد که به روش طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات تحلیل کیفی اسناد و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش کدگذاری، مقوله بندی با بهره گیری از چک لیست محقق ساخته انجام شده است در بخش کمی از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین، فراوانی، انحراف معیار و درصد و آزمون آمار استنباطی تی تک نمونه ای استفاده شده است. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل اسناد 93 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی ویادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است که حول مضمون فراگیر الگوی ارتقاء مهارت آموزی جهت اشتغال پذیری دانش آموزان دوره متوسطه گرد آمده است. یافته های پژوهش مؤلفه های ویژگی های برنامه مهارت آموزی برای اشتغال زایی را قالب عناصر هدف (شناختی، عاطفی و مهارتی)، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است. با توجه به نتایج پژوهش میانگین وضعیت برنامه مهارت آموزی در مدارس دوم متوسطه 96 /1 است که پایین تر از حد متوسط است. الگوی پیشنهادی در قالب چهار عنصر هدف ( شناختی، عاطفی و مهارتی )، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی اقدام گردید و اعتبار الگوی پیشنهادی نیز از نظر متخصصان از اعتبار لازم برخوردار بود.بحث و نتیجه گیری: بکارگیری این مدل در نظام آموزشی مدارس می تواند منجر به افزایش بهره وری، کارایی ، تحرک اجتماعی، پیشرفت شغلی، خلاقیت و نوآوری شود.
الگوی علی روابط شفافیت سازمانی بر حسادت سازمانی با نقش میانجی فضیلت سازمانی در میان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: توسعه روزافزون آموزش عالی در سطوح ملی و بین المللی و گسترش همکاری های علمی و فناوری دانشگاه ها در ابعاد مختلف ضرورت دستیابی به زبانی مشترک درارتباط با رعایت اصول و موازین اخلاقی را اجتناب ناپذیر می نماید. روش: این پژوهش، از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات دقیق کتابخانه ای اسناد و مدارک و مطالعات میدانی(پیمایشی) انجام گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 132 نفر از کارکنان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه آماری و برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده و برای اندازه گیری پایایی متغیرها از آلفای کرونباخ و جهت بررسی نرمال بودن داده های متغیرها از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف و شاپیرو- ویلک استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متغیر شفافیت سازمانی بر متغیرهای فضیلت سازمانی و حسادت سازمانی به صورت غیر مستقیم تاثیر معنی داری داشته است. متغیر فضیلت سازمانی به صورت مستقیم بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری داشته است. اما متغیر شفافیت سازمانی به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری در میان کارکنان دانشگاه نداشته است.نتیجه گیری: نتایج توصیفی تحقیق بیانگر آن است که فضیلت سازمانی و شفافیت سازمانی کارکنان از حد متوسط بالاتر بوده است. اما میزان حسادت سازمانی آنها از سطح متوسط پایین تر بوده است.
واکاوی و سنجش مؤلفه های آموزشی جهت اصلاح الگوی آموزش معماران به منظور بهینه سازی مصرف انرژی در طراحی معماری (نمونه مورد پژوهش: مهندسان معمار استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: صنعت ساختمان نقش بسزایی در استفاده بهینه از منابع انرژی دارد و واضح است آن چه در عرصه معماری رخ می دهد متأثر از شیوه آموزشی معماران بوده و آموزش اصولی در این حوزه می تواند منشاء حل بسیاری از معضلات زیست محیطی گردد. این پژوهش در پی یافتن مؤلفه های مؤثر بر اصلاح الگوی آموزش معماری با رویکرد بهینه سازی مصرف انرژیست.
روش شناسی پژوهش: با روش اسنادی دیدگاه های صاحبنظران بررسی و جهت استخراج مؤلفه های آموزشی از روش تحلیل محتوا استفاده گردید. مؤلفه های حاصل در اختیار ده نفر از اساتید معماری قرار گرفته و پس از اجماع نظر حول مؤلفه ها به روش دلفی، در قالب پرسشنامه ای که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأئید گردید، در اختیار 82 نفر منتخب با استفاده از فرمول کوکران از 104 معمار پایه دو طراح استان بوشهر قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها، توزیع فراوانی متغیرها با آزمون کولموگراف-اسمیرنوف بررسی و نرمال بودن متغیرها توسط آزمون شاپیرو-ویلکس ارزیابی و با توجه به توزیع نرمال متغیرها، از آزمون ناپارامتریک-ویلکاکسون یک نمونه ای استفاده و مؤلفه ها توسط آزمون فریدمن، رتبه بندی شدند.
یافته ها: کلیدی ترین مؤلفه های الگوی آموزش معماران با رویکرد بهینه سازی مصرف انرژی به ترتیب میزان توجه در سیستم آموزش فعلی، معرفت شناسی، اخلاق مداری، امور پژوهشی، کارگاه های عملی، الگوهای بنیادی، آینده نگری، عوامل محیطی، دانش بومی، روزآمدی، شناخت و بازیافت مصالح، بررسی مصادیق می باشد. بدیهی ست امتیاز پایین تر بمنزله الویت بیشتر جهت گنجاندن مؤلفه مربوطه در الگوی آموزشی پیشنهادی می باشد.
بحث و نتیجه گیری: در تدوین الگوی آموزش معماری جهت بهینه سازی مصرف انرژی، علاوه بر آموزش مباحث تئوریک، بایستی مؤلفه های معرفت شناسی، اخلاق مداری، امور پژوهشی، کارگاه های عملی، الگوهای بنیادی و آینده نگری نیز مدنظر باشند.