فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۲٬۱۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختاری سکوت سازمانی بر اساس ادراک از رفتارهای سیاسی و حسادت سازمانی با نقش میانجی سازگاری شغلی در دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی انجام گرفت . این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی همبستگی از نوع مدل یابی علی (مدل یابی معادلات ساختاری) می باشد جامعه آماری کلیه کارکنان(هیئت علمی و غیرهیئت علمی) دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی درسال 1398 که شامل347 نفر کارمند و 164 نفر هیئت علمی می باشندکه در مجموع 511 نفرمی باشند. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی که با استفاده از جدول مورگان350 نفر(216 نفرکارمند و138 نفر هیئت علمی) انتخاب شدند . برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد استفاده شد . روایی محتوایی و سازه ای پرسشنامه ها تایید و پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 74/0،91/0،73/0،87/0بدست آمد به منظور ارزیابی روابط بین متغیر ها مکنون و اندازه گیری شده در الگوی مفهومی ، از مدل یابی ساختاری داده ها با استفاده ازدو نرم افزارSPSSو PLS3 استفاده گردید نتایج و یافته های پژوهش حاکی از نقش معنی دار بین متغیرها می باشد یعنی بین حسادت سازمانی و سکوت سازمانی ، بین ادراک از رفتار سیاسی سازمانی و سکوت سازمانی ، بین سازگاری و سکوت سازمانی ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد و حسادت سازمانی بر سازگاری شغلی ارتباط منفی و مستقیم دارد . همچنین نتایج حاکی از تایید نقش میانجی سازگاری شغلی در روابط علی بین حسادت سازمانی با سکوت سازمانی می باشد.
تبیین رابطه مهارت های کوانتومی مدیران باسیاست گذاری و بهسازی نظام تصمیم گیری در دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تبیین رابطه مهارت های کوانتومی مدیران باسیاست گذاری و بهسازی نظام تصمیم گیری در دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران می باشد. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد استان مازندران (1461 نفر) تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 305 نفر در بخش کمی و تعداد 11 نفر در بخش کیفی جهت بررسی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه استاندارد مهارت های کوانتومی عظیمی و رضوی (1393) و پرسشنامه محقق ساخته سیاست گذاری و بهسازی نظام تصمیم گیری بود که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 864/0، 897/0 و 901/0 به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده ازنظر متخصصان تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق مدل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS, AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مهارت های کوانتومی مدیران و سیاست گذاری با تصمیم گیری رابطه مثبت و معنی دار می باشد، نقش میانجی سیاست گذاری در ارتباط بین مهارت های کوانتومی مدیران و با تصمیم گیری معنی دار نبود.
تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت آموزش کارکنان شبکه های بهداشت و درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آموزش دادن به کارکنان باعث افزایش احساس رشد شغلی، کسب مهارت جدید و در نهایت افزایش رضایت شغلی و اعتماد به نفس می گردد. آموزش، ابزاری است که به وسیله فنون و روش های مختلف، مدیران را در اداره سازمان ها یاری می رساند. هدف از این مطالعه تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت آموزش کارکنان شبکه های بهداشت و درمان بود.
روش شناسی پژوهش: در این مطالعه از پاردایم کیفی و از روش تحلیل محتوا در سال 1399-1398 درشبکه بهداشت و درمان و آموزش پزشکی استان فارس استفاده گردید. جهت شناسایی مؤلفه های ارتقای کیفیت آموزش از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان و کارشناسان بهداشت و درمان استفاده گردید. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. در تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
یافته ها: 8 طبقه و 28 زیرطبقه شامل عوامل محیطی-فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل فردی، عوامل تکنولوژیکی، عوامل انگیزشی، عوامل بین المللی، عوامل آموزشی و عوامل درون سازمانی به دست آمد.
بحث و نتیجه گیری: شناخت عوامل موثر برارتقاء کیفیت آموزش کارکنان، درک بهتری از محیط کار آنان را برای برنامه ریزان آموزشی پدیدار می سازد. ارایه آموزش با کیفیت به کارکنان شبکه بهداشت سبب می شود تا اهداف و راهبردهای سازمانی بهتر شناخته شود و مسیر خدمت رسانی در جهت درست قرار گیرد. ارتقاء آموزش کارکنان شبکه بهداشت زمینه خدمات با کیفیت را جهت بیماران و ذی نفعان هموار می سازد.
Barriers And Problems In The Implementation of Educational Strategies From The Point of View of School Administrators(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
105 - 119
حوزههای تخصصی:
Research aims to identify barriers and problems in educational strategies implementation in schools. The current study is qualitative with an interpretive phenomenological approach. For the interview, the participants were selected by the purposive sampling method. The criteria for participating in the interview were managers' willingness to express their opinions on the research subject. The sampling process ended when data saturation was reached during the interview. Paul Colaizzi's method was used for data analysis. First, analysis data collection was continued until saturation. Several vital sentences were extracted and formulated. Participants' opinions were kept, making data reliability and their ability to be verified possible. After analyzing the findings, school problems and barriers were categorized into four categories: financial and credit, human resources, system problems, and multiple tasks. Components: lack of per capita, wear and tear of buildings, equipment, a debt of energy carriers, lack of allocation of specialized teachers, new teachers, reduction of cooperation and assistance of parents, forced teaching of administrative staff, the unwillingness of students, lack of allocation of staff based on the organizational chart, The number of sites and their continuous changes, textbook registration system, pre-registration, the existence of various projects and ceremonies, repetitive and voluminous circulars, intervention of unrelated organizations and departments were among the most critical challenges of school management
Entrepreneurial Leadership in Secondary Schools: An application of Descriptive Phenomenology(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
182 - 210
حوزههای تخصصی:
Despite the complexity and ambiguity in the concept of entrepreneurship, the expectations of governments, policymakers and education stakeholders have led to increased pressure on schools to develop entrepreneurship and financial independence. Very little research has been done on entrepreneurial leadership in schools. Therefore, this general question was raised, what is the relationship between entrepreneurship and school leadership? Focusing on the transcendental phenomenology approach of Moustakas, the present research tried to count the lived experiences of 19 school principals who were selected purposefully and using the criterion sampling technique. A three-step sequential phenomenological interview protocol was used. The analysis and coding of the interviews were done using the three-stage thematic analysis method (basic, organizing and global) and drawing the theme networks, and Maxqda2020 software was used for data management. At the end of the thematic analysis, a total of 90 basic themes, 34 organizing themes and finally 8 global themes were counted, which were: acquisition entrepreneurship, financial efficiency, financial literacy, educational entrepreneurship, social activism, school cultural ambassador, organizational entrepreneurship, and independent entrepreneurship. The experiences of the participants indicated that the leaders adopted two main strategies to implement entrepreneurial leadership in the school: first, policies to advance school affairs, communicate with parents and teachers, provide diverse and extracurricular courses for students, prioritize assignments and promoting flexibility in the teaching-learning process, these were intra-school solutions. On the other hand, school entrepreneurial leaders used external strategies such as public visits to the school, taking risks, promoting collaborative work, and gaining power for the school
رابطه صفات شخصیتی هگزاکو با عدم تعهد به اخلاق مدنی: بررسی نقش میانجیگرانه عاملیت انسانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
62 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر رابطه صفات شخصیتی هگزاکو با عدم تعهد به اخلاق مدنی: بررسی نقش میانجیگرانه عاملیت انسانی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود که در سال تحصیلی1400-1401 انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد بود. از طریق قاعده کلاین۲۰۰نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد صفات شخصیتی هگزاکو دی ورایز (2013)، پرسشنامه عدم تعهد به اخلاق مدنی کاپرارا و همکارن (2009) و پرسشنامه عاملیت انسانی کوته (1997) بود. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS نشان داد که عاملیت انسانی در رابطه بین صفات شخصیتی صداقت-تواضع، برونگرایی، خوشایندی و گشودگی به تجربه با عدم تعهد به اخلاق مدنی دارای نقش میانجی است اما عاملیت انسانی در رابطه بین صفات شخصیتی تهییج پذیری و وطیفه شناسی با عدم تعهد به اخلاق مدنی دارای نقش میانجی نبود. همچنین مشخص شد که بین صفات شخصیتی صداقت-تواضع، برونگرایی، خوشایندی، وظیفه شناسی و گشودگی به تجربه با عدم تعهد اخلاق مدنی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد اما تهییج پذیری با عدم تعهد به اخلاق مدنی رابطه ای نشان نداد ، از سویی دیگر بین صفات شخصیتی صداقت-تواضع، برونگرایی، خوشایندی و گشودگی به تجربه با عاملیت انسانی رابطه مثبتی وجود داشت ، در حالیکه رابطه بین صفات شخصیتی تهییج پذیری و وطیفه شناسی با عاملیت انسانی رابطه معنی داری یافت نشد. می توان نتیجه گرفت با افزایش عاملیت انسانی رابطه صفات شخصیتی صداقت-تواضع، برونگرایی، خوشایندی و گشودگی به تجربه با عدم تعهد به اخلاق مدنی در دانشجویان کاهش می یابد.
فراکشی ابعاد، ترسیم مدل و ابر واژگان مدرسه پژوهنده، با تکنیک پژوهش کیفی داده بنیاد بر اساس دیدگاه متخصصان علم تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش فراکشی ابعاد، ترسیم مدل و ابر واژگان مدرسه پژوهنده بود. پژوهش جزو پژوهش های کیفی بود که با استفاده از روش داده بنیاد با رویکرد سازاگرا به سرانجام رسید. مشارکت کنندگان در پژوهش متخصصان، صاحبنظران و پژوهشگران رشته علوم تربیتی بودند. با استفاده از دو تکنیک نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به مرز اشباع نظری، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. با بهره گیری از شیوه نظریه برخاسته از داده ها، با نرم افزار MAXQDA تحلیل انجام و سه مؤلفه نیروی انسانی، جو عمومی مدرسه، و قوانین مقررات به عنوان مضامین اصلی سازه مدارس پژوهنده استخراج گردید. مجموعاً 36 شاخص اصلی، فرعی، و فرعی تر شامل مدیریت پژوهش محور (سیستم تشویقی هدفمند، گفتمان پژوهش محور، تجهیزات پژوهشی، تصمیم سازی علمی، معاونت پژوهشی)، شاخص های پژوهشی، ارزشیابی پژوهش محور، کار گروهی، تفکر انتقادی، کیفیت محوری، رعایت اصول علمی (مسأله محوری، عدم قطعیت، ابهام سازی، تجربه گرایی، اندیشه ورزی، فرایند محوری، تولید علم)، دانش آموز (تأمین نیاز، ارضای کنجکاوی، خلاقیت دانش آموز، اندیشه ورزی دانش آموز، دقت نظر دانش آموز)، معلم (معلم پژوهنده، خلاقیت معلم، اندیشه ورزی معلم، دقت نظر معلم، محتوای کاربردی، روش تدریس تخصصی، طرد حافظه محوری)، اولیاء (اندیشه ورزی والدین، دقت نظر والدین) سازه مدارس پژوهنده را تشکیل دادند. همچنین 3 شاخص تجهیزات پژوهشی، گفتمان پژوهش محور، و معلم پژوهنده از فراوانی تکرار بیشتر و وزن بالاتر برخوردار بوده و در ابرواژگان مدرسه پژوهنده رتبه بالاتری داشتند.
تاثیر مدیریت هوشمند بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان: آزمون نقش میانجی کاربرد شبکه ملی شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از مهمترین روشهای فعال در یادگیری روش یادگیری مشارکتی است که توجه به آن از ضروریات می باشد. هدف این پژوهش بررسی اثر مدیریت هوشمند بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان با میانجی گری استفاده از شبکه ملی شاد بود. روش شناسی: روش مطالعه توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و به طور ویژه، مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس متوسطه اول منطقه ملارد استان تهران به تعداد 859 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 268 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه رهبری هوشمند سیدانمانلاکا، پرسشنامه یادگیری مشارکتی استیفان و پرسشنامه محقق ساخته کاربرد شبکه ملی شاد استفاده شد. جهت تعیین پایایی ابزار پژوهش از روش آلفای کرانباخ استفاده شد و جهت تعیین روایی از روایی محتوایی و صوری و تکنیک تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد؛ مدیریت هوشمند دارای اثر مثبت و معنادار (20/0) بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان بود. مدیریت هوشمند دارای اثر مثبت و معنادار (36/0) بر میزان استفاده از شبکه ملی شاد در دانش آموزان بود. استفاده از شبکه ملی شاد دارای اثر مثبت و معنادار (22/0) بر یادگیری اشتراکی دانش آموزان بود. همچنین مدیریت هوشمند بواسطه کاربرد شبکه ملی شاد دارای اثرغیرمستقیم، مثبت و معنادار (079/0) بر یادگیری مشارکتی دانش آموزان بود و اینکه مدیریت هوشمند و استفاده از شبکه ملی شاد قادر به تببین 12% از واریانس یادگیری مشارکتی دانش آموزان شدند. نتیجه گیری: با توجه به پشتوانه های نظری محکم و حمایت های تجربی موجود، اثرات مثبت یادگیری مشارکتی در متغییرهای گوناگون غیرقابل انکار می باشد لذا توجه به عوامل اثرگذار بر آن از جمله مدیریت هوشمند و شبکه اجتماعی دانش آموزان الزامی می باشد.
تأثیر خود کار آمدی شغلی بر توسعه حرفه ای و رفتارهای کاری نوآورانه با نقش میانجی نشاط کاری معلمان ابتدایی شهر آبادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر خود کار آمدی شغلی بر توسعه حرفه ای و رفتارهای کاری نوآورانه با نقش میانجی نشاط کاری معلمان ابتدایی شهر آبادان و ارائه مدل معادلات ساختاری بود که با روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی انجام گردید. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان مرد (344) و زن (493 نفر) ابتدایی شهر آبادان با تعداد 837 نفر تشکیل دادند که با استفاده از روش تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 240 نفر از معلمان (137 زن و 103 مرد) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی شغلی معلمان اسچانن، موران و وولفولک (2001)، پرسشنامه توسعه حرفه ای دراموند و یانگ (2010)، پرسشنامه رفتارهای کاری نوآورانه جانسن (2003) و پرسشنامه نشاط کاری کروف (2003) استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه براساس روایی محتوایی با روش CVR و CVI مورد تأیید قرار گرفت. همچنین پایایی پرسشنامه ها براساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 904/0، 873/0، 721/0 و 795/0 برآورد گردید. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری از طریق نرم افزارهای23 SPSS و LISREL8.8 صورت گرفت. یافته های بدست آمده نشان داد که تأثیر غیر مستقیم خود کار آمدی شغلی بر توسعه حرفه ای از طریق نشاط کاری و تأثیر غیر مستقیم خود کار آمدی شغلی بر رفتار نوآورانه از طریق نشاط کاری بیشتر از تأثیر مستقیم آن بوده است.
ارزیابی راهبردهای توسعه منابع انسانی در فضای معماری تغییرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی بسترها و فضای راهبردهای توسعه منابع انسانی برای تغییرات احتمالی در آموزش وپرورش اجرا شد. رویکرد پژوهش کمّی و راهبرد بکار رفته توصیفی– ارزیابی بود. جامعه آماری کارکنان آموزش وپرورش خرم آباد بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم تعداد 215 نفر از کارکنان انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده دو پرسشنامه «ارزیابی فضای توسعه منابع انسانی» و «ارزیابی راهبردهای توسعه منابع انسانی» بود. روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی تأییدی مورد آزمون قرار گرفت. پایایی نیز با ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید واقع شد. نتایج نشان داد که کارکنان آموزش وپرورش فضای توسعه منابع انسانی را در محیط کار خود ازلحاظ مطلوبیت در سطح متوسط ارزیابی کرده اند. یافته ها حاکی از آن بود که کارکنان میزان رضایت خود را از مطلوبیت راهبردهای توسعه منابع انسانی در سطح پایین تر از سطح متوسط ارزیابی نموده اند. تحلیل واریانس یک راهه نیز نشان داد که بین دیدگاه کارکنان آموزش و پروش در متغیرهای فضای توسعه منابع انسانی و راهبردهای توسعه منابع انسانی برحسب مدرک تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود نداشت. به نظر می رسد فضا برای ایجاد تغییرات راهبردی در حوزه منابع انسانی در سازمان آموزش و پرورش چندان مطللوب نیست. برای ایجاد یک تغییر کلی در سازمان لازم است تا فرایند آن از طریق راهبردهای منابع انسانی به کار گرفته شود. سازمان دهی فرایند تغییرات نیازمند ایجاد توازن ظریف میان ذی نفعان سازمان است. تحول در راهبرد منابع انسانی منجر به ایجاد تغییر در تمامی جنبه های مربوط به منابع انسانی، نظام ها، باورها، ساختارها و هم چنین انتظارات تجاری سازی می شود این تحول مشابه معماری ایجاد تغییرات است.
توسعه فرهنگی و شاخص های کلان آموزشی آن در نظام فکری قرآن کریم با رویکرد دلالت پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص ها داده هایی برای تجزیه، تحلیل و سنجش دقیق خطّ مشی و سیاست های حکومت ها در توسعه ی فرهنگی و آموزشی است. این داده ها در هر جامعه ای باید مطابق با هویت تاریخی و دینی درون آن جامعه تدوین گردد. از همین رو در جوامع توحیدی(:اسلامی) قرآن به عنوان یک منبع لایزال، جامع ترین و غنی ترین نظام فکری برای استخراج دلالت های آموزشی و تعیین شاخص های توسعه فرهنگی است. این پژوهش با بررسی نظام فکری و مفهومیِ آیات قرآن، مبتنی بر روش دلالت پژوهی برایشی، دال هایی را کشف نموده که در تدوین شاخص ها، سنجش و بازخوانی خطّ مشهای کلان توسعه راه گشاست. از منظر قرآن انسان خلیفه الله، موجودی کرامت یافته و در بهترین صورت و قالب آفریده شده است و دارای دوساحت مادی و معنوی است. توسعه فرهنگی و آموزشی موجب آرامشی است که هم سویه دنیایی و هم رویکرد آنجهانی و آخرتی دارد. قرآن کریم شاخص های کلان آموزشی در تحقق توسعه ی فرهنگی مطلوب را با دال هایی چون، رشد و ارتقاء فردی و اجتماعی بر محور تقوی، عقلانیت و خرد ورزی، توجه به سنن الهی در نظام هستی، عدالت و برخورداری آحاد جامعه از آموزش، شایسته سالاری در مدیریت آموزشی و نظم ترسیم می نماید.
تحلیل انتقادی سیاست های توانمندسازی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
104 - 135
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی معلمان فرایندی پیچیده و چندبعدی است که نیازمند سیاست گذاری پویا در ابعاد متعددی است. در پژوهش حاضر تلاش شد عوامل مؤثر بر پدیده توانمندسازی معلمان موردبحث و بررسی قرار گیرد. پژوهش با اعمال رویکرد ترکیبی و در دو گام مطالعه تطبیقی و تحلیل انتقادی انجام شد. در بخش نخست داده های مربوط به آموزش معلمان در کشورهای فنلاند، سنگاپور، ژاپن، اتریش، فرانسه و ایران در محورهای مشخص جمع آوری گردید و در گام دوم با (14) نفر از متخصصین تعلیم و تربیت، مدیران و اعضاء هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. یافته های پژوهش مبین آن است که توانمندسازی معلمان از دو بعد کلان و خرد با موانع متعددی مواجه است. ضعف جایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معلمان از منظر کلان و ضعف آموزش های بدو خدمت، ضمن خدمت، حمایت از توسعه مستمر حرفه ای و فقدان سیاست جذب فراگیر مناسب از منظر خرد مانع توانمندسازی معلمان شده است؛ بنابراین توصیه می شود به منظور ارتقاء جامعه و حرکت در مسیر توسعه پایدار، دیدگاه مسئولین به آموزش وپرورش و این حرفه در ابعاد مختلف و به صورت عملی تغییر کرده و سیاست هایی متناسب با نیازهای جامعه معلمان و سطح بین المللی اتخاذشده و از ورود افرادی که استعداد، علاقه و شایستگی لازم را ندارند، جلوگیری شود.
نقش میانجی گری بهزیستی روان شناختی در رابطه بین تاب آوری و ارتباط مثبت در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بهزیستی روان شناختی در رابطه بین تاب آوری و ارتباط مثبت در مدرسه انجام شد. روش شناسی پژوهش : به این منظور، از جامعه 2744 نفری دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بهبهان، 338 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. داده های لازم با استفاده از پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (Conner & Davidson,2003)، ارتباط مثبت در مدرسه بتی همر و کهل (Beaty, Homer & Kahle, 2004) و بهزیستی روان شناختی کارول ریف (Carol Ryff, 1989)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل گردید. مدل یابی معادلات ساختاری به منظور آزمون روابط بین متغیرها در مدل مفروض استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد شاخص های برازش (مطلق، تطبیقی و مقصد) مدل واسطه ای متغیر بهزیستی روان شناختی (با انجام برخی اصلاحات)، به طور معنادار در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد بر اساس مدل مفروض، متغیرهای تاب آوری 15/۰ و بهزیستی روان شناختی 123/۰ از پراکندگی نمرات ارتباط مثبت در مدرسه را تبیین می کنند و اثر غیر مستقیم تاب آوری بر ارتباط مثبت در مدرسه با واسطه گری بهزیستی روان شناختی 131/۰ است که از نظر آماری معنادار است.
عوامل سازمانی- شغلی مؤثر بر کیفیت زندگی معلمان ابتدایی استان سیستان و بلوچستان: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : یکی از اهداف دیرینه ی بشریت، جستجو برای زندگی بهتر و ارتقای کیفیت زندگی بوده است. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل سازمانی_ شغلی مؤثر بر کیفیت زندگی معلمان ابتدایی در استان سیستان و بلوچستان بود.
روش شناسی پژوهش : این مطالعه با رویکرد کیفی از نوع تحلیل محتوا انجام شد. در این خصوص با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته با 14 نفر از معلمان خبره انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار 18MAXQDA در قال ب کدگ ذاری باز و محوری صورت گرفت. برای بررسی روایی و پایایی کیفی، از روش «بررسی توسط اعضاء»، «سه سویه نگری منابع»، «بررسی همکار»، «بازنگری ناظران» و «پایایی بین دو کُدگذار» استفاده شد.
یافته ها : درنهایت 10 مقوله ی عمده شامل: ارتقای وضعیت اقتصادی معلمان، ارتقای منزلت حرفه معلمی، تعاملات بین فردی در مدرسه، فضای کالبدی مدرسه، توسعه شایستگی ها در حرفه معلمی، عدالت سازمانی و شایسته سالاری، حجم کاری، رضایت شغلی، عدم فرسودگی شغلی، امکانات رفاهی و بهداشتی و تفریحی مناسب برای معلمان؛ به عنوان عوامل سازمانی – شغلی مؤثر بر کیفیت زندگی معلمان شناسایی گردید.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است معلمان از وضعیت عوامل سازمانی- شغلی در دوره ابتدایی گلایه مند می باشند، در نتیجه آموزش وپرورش باید جهت ارتقای کیفیت زندگی معلمان این دوره، توجه بیشتری به مشکلات معیشت و منزلت معلمان نموده و با برقراری عدالت در پرداخت و توزیع امکانات و هم چنین فراهم کردن امکانات و زیرساخت های مناسب بهداشتی و رفاهی، این مشکلات را به حداقل برساند.
طراحی الگوی توسعه شایستگی پژوهشی معلمان دوره ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه شایستگی پژوهشی معلمان آموزش و پرورش با محوریت شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها کیفی و کمی (روش آمیخته) بوده است.روش شناسی: جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه متخصصان و اساتید حوزه علوم تربیتی و مدیران ارشد آموزش و پرورش تا اشباع نظری به تعداد 17 نفر و جامعه آماری بخش کمی جامعه بزرگ معلمان دوره ابتدایی شهر تهران در سال 1400 می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 384 نفر بر اساس مناطق شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی از آمار توصیفی، آمار استنباطی شامل آزمون های کلموگروف- اسمیرنف و تحلیل عامل تأییدی استفاده شده است.یافته ها: براساس مطالعات نظری انجام شده و دسته بندی نظرات در مرحله کیفی 133 شاخص شناسایی که پس از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی 6 بعد، 20 مؤلفه و 111 شاخص نهایی و سپس براساس آن ها، پرسشنامه پژوهش طراحی شده است.بحث و نتیجه گیری: پس از تحلیل نهایی، شش بعد شایستگی های ذهنی، شایستگی های شخصیتی، شایستگی های میان فردی، شایستگی های ارزشی- نگرشی، شایستگی های اخلاقی و شایستگی های حرفه ای- تخصصی و برخی از مؤلفه های آن شامل مهارت های ادراکی و تأملی، تصمیم گیری و حل مسئله، اعتماد به نفس، تعامل مؤثر، کار تیمی و شبکه سازی، تلاش و پشتکار، تقوا و بصیرت دینی، مدیریت و رهبری پژوهشی، مهارت های دانشی و ... شناسایی شده اند.
طراحی مدل برای مرکز یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در راستای توانمندسازی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
128 - 159
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه ی مدلی برای طراحی مراکز یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی آنان انجام شد. برای انجام این پژوهش از روش آمیخته و طرح اکتشافی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی کلیه اسناد پژوهشی مرتبط از سال 2000 تا به امروز و استادان دانشگاه، متخصصان و مطلعان آشنا با مرکز یادگیری و اعضای هیئت علمی بودند. این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته نیز بهره برده است. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند انجام شد و تحلیل داده ها در این بخش به صورت داده بنیاد با رویکرد تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. جامعه آماری تحقیق در بخش کمی پژوهش، شامل شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه بود که 250 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد برای تحلیل داده ها در این بخش از نرم افزار spss و Amose استفاده شد. در بخش کیفی تعداد 5 کد اصلی که معرف ابعاد توانمندسازی و 9 کد محوری که معرف مولفه های ابعاد بود شناسایی شد. همچنین تعداد 50 کد باز مشخص شد که پس از ادغام به 28 کد باز کاهش یافت. بر اساس ابعاد، مهارت های مورد نیاز اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای توانمندسازی عبارتند از: عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی وعوامل آموزشی. نتایج حاصل از انجام تحلیل عاملی که به وسیله نرم افزار ایموس انجام گرفت، نیز نشان داد که مقیاس اندازه گیری در تمام شاخص های تحلیل عاملی در سطح مطلوب و قابل قبولی است.
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی امدادگران و نجاتگران هلال احمر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های آمیخته (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل کارشناسان مطلع به امر آموزش و در بخش کمّی شامل تمامی امدادگران و نجاتگران هلال احمر شهر تهران در سال 2020 بودروش شناسی پژوهش: در این حجم نمونه در بخش کیفی با اشباع نظری (20 نفر) و در بخش کمّی بر اساس فرمول کوکران 335 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمّی از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای بود. روایی پرسشنامه از نظر صوری و محتوایی از طریق 10 نفر از خبرگان شامل: اعضای مصاحبه شونده و خبرگان دانشگاهی، روایی ﻫﻤﮕﺮا از طریق محاسبه ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ وارﯾﺎﻧﺲ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه و روایی واﮔﺮا از طریق محاسبه جذر AVE به تایید رسید. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 86/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آلفای کرونباخ، ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ وارﯾﺎﻧﺲ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه (AVE)، ماتریس جذر AVE، کولموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تاییدی، همبستگی پیرسون و t تک نمونه ای استفاده شد.یافته ها: نتایج به دست آمده به شناسایی 25 مولفه و 81 شاخص منجر شد که 8 بعد اصلی که محیط آموزش (0.735)، یادگیرندگان (0.623)، اجرای برنامه آموزشی (0.615)، نیازسنجی شایستگی (0.563)، طراحی و برنامه ریزی آموزشی (0.504)، تهیه رویکرد انتخاب شایستگی (0.420)، ارزشیابی آموزشی (0.397) و بازنگری و بروزرسانی فرآیند و برنامه آموزشی (0.341) به ترتیب اولویت ابعاد آموزش مبتنی بر شایستگی می باشند.بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارائه شده از درجه تناسب مناسبی برخوردار بود. مزیت به کارگیری شایستگی برای طراحی برنامه آموزشی از یک سو تشخیص دقیق تر نیازهای آموزشی و افزایش کارآیی آموزش ها و از سوی دیگر، کاربردی بودن آموزش ها و پرهیز از انتقال دانش صرف است.
بررسی تأثیر همزمان دلبستگی و اعتماد به عنوان میانجی بر رابطه بین فرهنگ سازمانی و رضایت شغلی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در دهه های اخیر دلبستگی شغلی و اعتماد یکی از محرک های بهره گیری از سرمایه های انسانی است که سبب پیشی گرفتن از رقبا و بهبود عملکرد سازمان می گردد، بنابراین به منظور ایجاد دلبستگی شغلی و اعتماد کارکنان می بایست به دنبال ارائه ی طرح و سیاست هایی بود که بتواند به وسیله آن استعدادها و مهارت ها را جذب و توانایی های مورد نیاز برای رشد و ثبات را در سازمان نگه دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر همزمان دلبستگی و اعتماد به عنوان میانجی بر رابطه بین فرهنگ سازمانی و رضایت شغلی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان شیراز بود.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 1100 نفر از کارکنان آموزش و پرورش شهرستان شیراز بود که بر اساس جدول مورگان تعداد 280 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های اعتماد سازمانی کاناواتاناچی و یو (2002)، فرهنگ سازمانی دنیسون (2000)، رضایت شغلی مینه سوتا (1997) و دلبستگی شغلی شافلی (2015) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد.یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از آن است که فرهنگ سازمانی بر دلبستگی تأثیر مستقیم دارد، فرهنگ سازمانی بر اعتماد سازمانی تأثیری نداشته است، دلبستگی شغلی بر رضایت شغلی تأثیر مستقیم داشته و اعتماد بر رضایت شغلی تأثیر مستقیم داشته است همچنین فرهنگ سازمانی بر رضایت شغلی تأثیر مستقیم دارد، و در زمینه اثرات غیرمستقیم، فرهنگ سازمانی بر رضایت شغلی با نقش واسطه ای دلبستگی اثر غیرمستقیم و معنادار دارند، اما با نقش واسطه ای اعتماد رابطه معناداری مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد جهت بهبود فرهنگ سازمانی و رضایت شغلی کارکنان می توان ازوجود همزمان دلبستگی و اعتماد به عنوان میانجی در بین کارکنان استفاده نمود.
تأملی پدیدارنگارانه بر فهم پژوهش از دیدگاه اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف آگاهی از تجارب و برداشت اعضای هیأت علمی از مفهوم پژوهش صورت گرفت. روش شناسی: رویکرد پژوهش تفسیری و راهبرد آن پدیدارنگاری و میدان تحقیق دانشگاه های کردستان، همدان، کرمانشاه و ایلام بود. حجم نمونه با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و با رعایت حداکثر تنوع با توجه به ملاک رسیدن به اشباع نظری به 15 نفر رسید که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها جمع آوری شدند و به کمک روش همسوسازی اعتبار داده ها مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از کدگذاری در دو سطح باز و محوری به کمک نرم افزار MAXQDA صورت گرفت. یافته ها: نتایج شامل چهار مفهوم و مقوله اساسی پژوهش به مثابه یک عمل فنی و تکنیکال، پژوهش به مثابه یک کنش فردی، پژوهش به مثابه یک عمل اجتماعی و پژوهش به مثابه یک ارزش می باشد. که هر مقوله دارای زیرمؤلفه هایی می باشد. بحث و نتیجه گیری: دست یابی به توسعه و پیشرفت همه جانبه بدون بهره گیری مناسب از یافته های پژوهشی میسر نیست، بنابراین تصمیم سازی و تصمیم گیری در نظام های آموزشی ایجاب می کند، زمینه مناسب برای رشد و پرورش پژوهشگران از اولویت برخوردار باشد.
شناسایی و بررسی شایستگی های موردنیاز یادگیرندگان در بستر الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های مورد نیاز یادگیرندگان در بستر الکترونیکی در دانشگاه تهران انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی از نظر گردآوری داده ها آمیخته ی اکتشافی که در بخش اول با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحقیق مطالعه ی اسنادی،تعداد 41 مولفه شناسایی شد مواد و روش ها : جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانشجویان دانشگاه تهران است که در سال تحصیلی 99-98 به شیوه ی الکترونیکی پذیرفته شده بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای 308 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مرحله کمی از بین 41 مؤلفه شناسایی شده 18 مولفه که دارای بیشترین فراوانی بود انتخاب شدند و با استفاده از رویکرد کمی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی ابزار محقق ساخته شامل 78 گویه بر اساس آنهاساخته شد. مؤلفه های شناسایی شده در4دسته ی کلی تر (دانش،مهارت،توانایی، نگرش و ویژگی)طبقه بندی شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر اساتید دانشگاهی و روایی سازه بررسی و مورد تایید قرار گرفت و همسانی درونی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (94%)محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک دو نرم افزار spss و lisrel انجام گرفت. یافته ها : نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد:1-مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است.2-ازبین 18 مولفه ی شناسایی شده تمامی مولفه ها به جز مولفه ی تجارب قبلی مرتبط با IT در سطح بالاتر از متوسط قرار دارد.3- از نظر دانشجویان ازبین 18 مولفه مولفه ی مهارت استفاده از کامپیوتر(سخت افزار و نرم افزار) در اولویت اول قرار گرفت و مولفه ی خودارزیابی پایین ترین اولویت را دارد.4-از نظر دانشجویان به ترتیب عامل مهارت،دانش،توانایی،ویژگی نگرش در رتبه ی اول تا چهارم قرار دارد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد داشتن محیط مناسب جهت یادگیری الکترونیکی مستلزم توجه دانشگاه و اعضای هیئت علمی به نیازها و اولویت های دانشجویان است.