در این تحقیق با هدف آسیب شناسی اجمالی پس انداز بخش خصوصی در ایران، ضمن بررسی شیوهی تأثیرگذاری درآمدهای نفتی بر پس انداز بخش خصوصی، به معرفی عوامل مؤثر بر پس انداز این بخش، از جمله درآمدهای نفتی، نرخ سود واقعی سپرده های بلندمدت بانکی، ارزش معاملات سهام به تولید ناخالص ملی، نسبت جمعیت شاغل به کل جمعیت، نرخ تورم و ضریب جینی طی دورهی 86-1353 پرداخته شده و فرضیات با استفاده از مدل حداقل مربعات معمولی آزمون میشود. بررسی انجام شده، وجود آثار مثبت افزایش رشد درآمدهای نفتی و جمعیت شاغل به کل جمعیت و اثر منفی افزایش نرخ رشد سود واقعی سپرده های بلندمدت بانکی بر پس انداز بخش خصوصی را تأیید میکند. اگر چه وجود رابطهی منفی بین نرخ سود واقعی سپرده های بلندمدت بانکی بر پس انداز بخش خصوصی تأیید میشود، اما باید توجه داشت شرایط اقتصادی ایران و وجود تورم بالا، که بیش تر مواقع از نرخ سود سپرده های بانکی نیز بیش تر میباشد، موجب منفی شدن سود واقعی بانکی شده است. طبقه بندی JEL: E21, E62, O16
با توجه به اهمیت چغندر قند و نقش آن به عنوان ماده خام در تولید شکر و نیز با در نظر گرفتن سهم بالای شکر وارداتی در شکر مصرفی، اثرات سیاست های حمایت قیمتی دولت بر تولید کنندگان و در نتیجه بر میزان عرضه داخلی چغندرقند در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است. به منظور تخمین تابع عرضه چغندرقند در این بررسی از مدل تعدیل جزئی نرلاو استفاده شده و نرخ حمایت اسمی به عنوان متغیر توضیحی وارد مدل گردیده است. نتایج محاسبه نرخ حمایت اسمی چغندرقند در طول دوره مورد مطالعه نشان می دهد که نرخ مذکور منفی بوده که این به معنای اخذ مالیات ضمنی از تولید کنندگان است. نتایج آزمون همبستگی تولید با نرخ حمایت اسمی نیز نشان می دهد که ضریب همبستگی مثبت و برابر 0.19 و نشان دهنده این است که با افزایش نرخ حمایت اسمی، تولید چغندرقند افزایش می یابد. همبستگی تولید با قیمت های اسمی و واقعی داخلی نیز مثبت و به ترتیب برابر 0.49 و 0.13 است. نتایج تخمین تابع عرضه نیز مبین وجود روابط معنی دار از نظر آماری میان میزان تولید با متغیر قیمت واقعی داخلی و متغیر زمانی است. در پایان با توجه به یافته های پژوهش پیشنهادهایی برای حل مسایل موجود ارایه شده است.
بررسی کارایی محصولات کشاورزی عاملی بسیار مهم و تاثیر گذار در افزایش تولید و عملکرد آن ها، بدون نیاز به هزینه ی اضافی می باشد. در این مطالعه، انواع کارایی فنی، اقتصادی، تخصیصی و مقیاس برای تولید کنندگان کلزای شهرستان ساری محاسبه شد. همچنین میزان بهینه ی نهاده ها برای دست یابی به بیشینه ی کارایی در تولید این محصول بررسی گردید. این پژوهش بر مبنای تحلیل پوششی داده ها بوده و آمار و داده ها از راه تکمیل 161 پرسشنامه در سال زارعی 88-1387جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که میانگین کارایی های فنی، تخصیصی، اقتصادی و مقیاس بهره برداران کلزا در منطقه به ترتیب 7/80، 58، 5/46 و 77/13 درصد است. همچنین، بیش ترین میزان استفاده ی نابهینه از نهاده ها مربوط به سموم با 39/49 درصد ناکارایی در استفاده از این نهاده می باشد. کم ترین میزان ناکارایی در تخصیص منابع برای تولید کلزا نیز مربوط به نهاده های بذر و ماشین آلات می باشد، لذا بر حسب نتایج بدست آمده، با اجرای برنامه های افزایش کارایی تخصیصی کشاورزان، مانند برگزاری کلاس های ترویجی و آموزش های لازم در راستای استفاده ی درست از نهاده ها می توان تولید را افزایش و هزینه را کاهش داد.
استفاده از روش برنامهریزی خطی برای انواع برنامهریزیها و تجزیه و تحلیل های مختلف مبتنی بر بهینهیابی مقید در حوزههای مختلف از جمله کشاورزی سابقه طولانی و گستردهای دارد. یکی از معایب چنین روشی آنست که با توجه به اهداف و محدودیتهای لحاظ شده، در نهایت، فقط یک جواب (ترکیب) بهینه برای فعالیتهای مختلف ارائه مینماید. برای رفع چنین مشکلی یک روش تعدیل شده به نام برنامهریزی خطی تقریبا بهینه ارائه شده که امکان ارائه همزمان چندین راهحل یا جواب نزدیک به جواب بهینه را فراهم میآورد. چنین جواب هایی علاوه بر نزدیک بودن به جواب بهینه دارای تنوع بسیاری از جهت ترکیب فعالیتهای پیشنهادی میباشند. این مساله باعث عملیتر شدن جوابها و افزایش امکان پذیرش راهحلها توسط کشاورز میگردد. در این تحقیق سعی شده تا علاوه بر معرفی و تشریح روش برنامهریزی خطی تقریبا بهینه، کاربرد چنین روشی در قالب الگوسازی ترکیب بهینه کشت برای یک مزرعه در استان فارس نشان داده شود. نتایج نشان میدهد که با استفاده از چنین الگوسازی و با 1 تا 10 درصد انحراف از حداکثر سود ممکن میتوان ترکیبات کشتی بسیار متنوع و متفاوت به دست آورد.
در این مقاله، سعی شده است اثرات جهانی شدن بر صنایع فلزات اساسی ایران با استفاده از دو شاخص سطح تجارت بین الملل (Level of International Trade) و ادغام تجارت بین الملل (Integration of International Trade) از نظر کارایی فنی، صادرات و نیز ارزش افزوده مورد سنجش و اندازه گیری قرار گیرد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که جهانی شدن اثرات مثبت بر کارایی فنی، صادرات و ارزش افزوده صنایع فلزات اساسی کشور خواهد داشت.به دیگر سخن جهانی شدن، ضمن ارتقا کارایی فنی، موجبات افزایش صادرات و ارزش افزوده صنایع فلزات اساسی را که یکی از صنایع فرادست محسوب می شود. فراهم می سازد.
در این تحقیق با استفاده از مدل داده – ستانده نشان می دهیم که روش غیرمستقیم بخشها مهم می باشد وازبین بخشهای اقتصادی ، بخش صنایع غذایی و دخانیات بیشترین اثر اشتغال غیر مستقیم را در سالهای 1365 و 1370 داشته اند. هرچه به سالهای اخیر نزدیک می شویم ، از اشتغال زایی فعالیتها کاسته شده و این امر باعث گردیده است اثرات اشتغال زایی اجزای تقاضای نهایی نیز کاهش پیدا کند . در بین اجزای تقاضای نهایی ، مصرف دولتی بیشترین تاثیر را براشتغال کل و همین طور اشتغال نیروی کار دانشگاهی داشته است. در مقایسه اثرات اشتغال زایی جذب داخلی و صادرات به این نتیجه رسیدیم که اشتغال زایی جذب داخلی بیشتر از صادرات می باشد.همچنین با وجود عرضه مازاد نیروی کار در کشور ، به دلیل ساختار واردات ، عملاً وارد کننده خالص نیروی کار می باشیم ، بطوری که با افزایش مساوی درحجم صادرات و واردات ، اشتغال از دست رفته بیش از اشتغال به وجود آمده در اقتصاد است.