در دنیای باستان، موقعیت جغرافیایی ایران و اهمیت بازرگانی آن، ارتباط پارسیان را با اقوام مختلف موجب شد. به همین علت، ایران را گذرگاه حوادث یا چهارراه حوادث گفته اند و در تمدن های باستان، هرگونه رخدادی از سرزمین ایران می گذشت. از ابعاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، سرزمین ایران هم از دیگر تمدن ها تاثیر پذیرفته و هم تاثیرات عمیقی بر تمدن های دیگر گذاشته است؛ به طوری که تا عصر حاضر نیز، نشانه های این تاثیرات را در جوامع مختلف می توان دید. در دوران اشکانی، مناسبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ایرانیان با اعراب بسیار وسیع بوده و نقش دولت های عرب کوچک مرزی، از جمله خاراسن، در این زمینه بسیار چشمگیر بود؛ به گونه ای که این دولت هم به عنوان پل مناسبات تجاری و اقتصادی عمل می کرد و هم به صورت دژی در برابر تهاجم اعراب بیابانگرد و رومیان. در این پژوهش، تلاش شده است که روابط بین ایرانیان واعراب و نقش تجاری این شاهزاده نشین روشن شود.
ساسانیان نزدیک به چهارصد سال در ایران حکمرانی کردند. آنها نیز مانند دیگر فرمانروایان دنیای باستان، مایل بودند چهره خود را ماندگار کنند. بر این اساس در این دوره نیز نقش برجسته ها و کتیبه های زیادی از پادشاهان این حکومت بر جای مانده است که نشان از اهمیت و توجه ویژه این دولت بر خلق آثاری جاودانه از خود می باشد. این نقوش برجسته ها و کتیبه ها مختلف و متنوعی که بر صخره ها و کوه ها کنده کاری شده از دو بعد قابل اهمیت می باشد؛ یکی بعد هنری که نشان از شاهکار حجاری آن دوره می باشد و دیگری بعد سیاسی آن که حاکی از تحولات سیاسی- تاریخی ساسانیان است. بر این اساس این پژوهش به دنبال بررسی رویدادهای سیاسی داخلی ساسانیان با تکیه بر نقش برجسته ها و کتیبه های این دوره می باشد.
یافته های پژوهش حاکی از آن است، با درک اهمیت و جایگاه نقش برجسته ها و کتیبه های دوره ساسانی، می توان تحولات اندیشه و مسائل فکری داخلی، فعالیت سازمان های دینی و حس زیبایی شناسانه جامعه ایران را در ادوار مختلف تاریخی شناخت، چگونگی آن ها را در سیری تاریخی مشخص کرد و اهداف سیاسی و دینی آن را نشان داد. همچنین این آثار نشان از وقایع و حوادث مهم تاریخی از جمله درگیری های داخلی بین شاهزادگان و تحولات مذهبی در دولت ساسانیان می باشد.
ابوعبدالله احمد بن محمّد بن اسحاق به ابراهیم هَمَدانی ابن فَقیه هَمَدانی، جغرافیدان ایرانی (نزدیک به: 255-330ﻫ. ق.) در کتاب ارزشمند خود «اخبار البُلدان» که احتمالاً در 290ﻫ. ق./ 903م. نوشته شده است، ترجمه متن دو سنگ نوشته در دامنه کوه الوند همدان (= سنگ نوشته های گنج نامه) را آورده است. با وجود این، ترجمه او کوچک ترین همانندی ای با متن سنگ نوشته های داریوش بزرگ و خشایارشا در دامنه کوه الوند ندارد و آشکارا پژواکی از محتوای سنگ نوشته داریوش بزرگ در کوه بیستون و سنگ نوشته آرامگاه او در نقش رستم پارس است. هدفِ این پژوهش پاسخ به این پرسش است که چرا هنوز در سده سوم ﻫجری قمری از بین همه سنگ نوشته های هخامنشیان، تنها بازتابی از دو سنگ نوشتة بیستون و آرامگاه داریوش بزرگ در خاطره مردم همدان وجود داشته است و ابن فَقیه هَمَدانی پژواکی از سنگ نوشته های بیستون و نقش رستم داریوش بزرگ را به عنوان ترجمه سنگ نوشته های کوه الوند آورده است.