با پایان یافتن جنگ جهانی اول و زمزمهٔ تشکیل کنفرانس صلح ورسای، کشورهای ضعیفی مانند ایران که با وجود بی طرفی عرصهٔ تاخت و تاز نیروهای متفق و متحد قرار گرفته بودند، امیدوار شدند درخواست های خود را در این کنفرانس مطرح سازند. شاهزاده نصرت الدوله فیروز، وزیر خارجهٔ ایران در یادداشت مفصلی، ادعاها و خواست های ایران دربارهٔ بازگرداندن سرزمین های از دست رفته در ابتدای قرن نوزدهم میلادی و تعیین و اصلاح مرزها به ویژه اراضی ایرانی شمال رود ارس را ارائه داد اما وزارت خارجهٔ انگلستان زیر بار تقاضاهای فیروز نرفت. این پژوهش سر آن دارد که چگونگی تلاش ایران را دراین باره بررسی کند.
مسأله آب هیرمند در مناسبات ایران و افغانستان در سده اخیر همواره مشکل ساز بوده و هنوز به طور کامل حل و فصل نشده است. مسأله با حکمیت گلداسمید در سال 1289 قمری (1872م) آغار شد. در دوره رضاشاه مذاکرات از سال 1310 شمسی آغاز و در سال 1317 به توافق نامه انجامید. دولت ایران و مجلس شورای ملی و دولت افغانستان قرارداد و اعلامیه منضم را تصویب کردند. اما مجلس شورای ملی افغانستان به رغم تصویب قرارداد، اعلامیه منضم را رد کرد. با این که درباره مسأله آب هیرمند در دوره رضاشاه داده های گوناگونی در منابع وجود دارد و در پاره ای از نوشته های پژوهشی نیز به جوانبی از این مسأله پرداخته شده است، اما جای یک پژوهش جامع، کامل و مستند در ادبیات پژوهشی مربوط به موضوع خالی است. مقاله حاضر ضمن ارائه یک شرح دقیق، مستند و کوتاه درباره زمینه و پیشینه تاریخی مسأله و ایضاح جوانب گوناگون آن در دوره رضاشاه، بر اساس اسناد منتشر نشده وزارت خارجه ایران در پی پاسخ به این سؤال است که چرا و چگونه مسأله آب هیرمند در این دوره به نتیجه قطعی نرسید؟ عوامل متعددی در عدم به نتیجه رسیدن مسأله آب هیرمند دخیل بود که مهم ترین آنها سوءظن افغان ها و پایبند نشدن به تعهد استفاده بیش از اندازه از آب هیرمند در بالای بند کمال خان است.
یکی از ویژگی های دوره آل بویه برپایی مجالس و نشست های علمی و فرهنگی در آن دوره است. بغداد مرکز خلافت اسلامی که مرکز تبادل آراء و تعاملات فرهنگی و فرقه ای بود، در این دوره، فرصت ظهور و بروز اندیشه های مختلف را فراهم آورد. هر روز مجالس و انجمن های مختلف علمی در بغداد تشکیل می شد و صاحبان اندیشه های گوناگون با استفاده از فرصت های برابر و حمایت از جانب حکومت، افکار و اندیشه های علمی و مذهبی خود را بیان کرده و به شبهه ها و ایراد های مخالفان خود پاسخ می دادند.
این مقاله در پی آنست که پس از معرفی اجمالی برخی از مجالس و محافل علمی دروه مورد بحث، اهداف، چگونگی تشکیل، موضوعات مورد بحث و شرکت کنندگان در آن مجالس را واکاوی نماید، و نقش دولت آل بویه را در تولید و ترویج علم ارائه کند.