نفتی بودن اقتصاد ایران یکی از محورهای مهم مورد توجه غرب برای مقابله با انقلاب اسلامی بود و به ویژه در خلال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سعی فراوانی شد که ایران از طریق فلج شدن در زمینه صنعت استخراج و صدور نفت، به زانو درآید و به سلطه دنیای استکبار تن دهد. اما همچنان که مردم در خاطر دارند، کارکنان، متخصصان و دست اندرکاران نفت در سخت ترین شرایط ممکن به کار استخراج و صدور نفت ادامه دادند تا این سنگر مهم را از انهدام حفظ کنند. در نوشتار زیر گوشه ای از ماجرای نفت در دوران دفاع مقدس شرح داده شده است.
تنوع و چگونگی جریان های فکری ایران مانند بسیاری دیگر از جوامع به چگونگی هویت ملی بازمی گردد. در حقیقت، هویت ملی چندلایه ما ایرانیان سبب ظهور و بروز جریانات فکری و فرهنگی خاصی گردید که هرکدام را می توان ناشی از تاکید انحصاری یا حداکثری بر یکی از لایه های هویت ملی دانست، به طور مثال بعضی از جریانات فکری بر لایه کهن تر و باستانی هویت ملی و دسته ای دیگر بر لایه میانی، که هویت اسلامی است، و بعضی از آنها نیز بر لایه متاخر و جدید هویت ایرانی، یعنی برآیندهای مدرنیسم، تاکید کرده اند.بسیاری از این جریانات نیز در مقابل افراط و تفریط های جریان مسلط شکل گرفته اند، اما به هرحال محور اصلی شکل گیری جریانات گوناگون فکری در ایران معاصر، هویت ملی بوده است. جریانات فکری جامعه ایران در دوران قبل از انقلاب پیچیدگی خاصی پیدا کرد و گویی بحران هویتی خاصی به وجود آمد که تمامی امور را دستخوش انقلابی بزرگ ساخت. حضرت امام خمینی(ره) با مبارزه ای طولانی، عمیق و همه جانبه سرانجام توانست ضمن الهام از فرهنگ اصیل اسلامی و فقه جواهری، بر این بحران بزرگ چندقرنه هویتی غلبه نماید و گفتمان جدیدی به وجود آورد که به لایه های هویت ملی ما به بهترین وجه ممکن پایداری می بخشد. مقاله حاضر جریانات فکری ایران قبل از انقلاب اسلامی را از این منظر تحلیل کرده است که تقدیم به محضر شما گرامیان می گردد.
یکی از جنبه های مهم حکومت غزنویان به ویژه در دوره نخست، سیاست مذهبی آنان بود که در ساختار حکومتی آنان تاثیر گذاشت و به آن جهت داد. به نظر می رسد که دوره نخست غزنوی، آغاز تکوین بهره گیری از مذهب در جهت گیری های سیاسی و حکومتی است که در دوره های بعدی یعنی سلجوقی و خوارزمشاهی و حتی مغول و تیموریان و به خصوص صفویان به اوج می رسد. غزنویان با ملتزم نشان دادن ظاهری خود به مذهب سنت حنفی و سپس شافعی که محمود آن دو را مذهب نیک می دانست؛ به اهداف دوگانه ای دست یافتند. از یک سو با سرکوب جریان های مخالف داخلی با عنوان بدمذهبان، سیطره خویش را در درون امپراتوری غزنوی حفظ کردند و از سویی دیگر به تنظیم مناسبات گرم و نزدیک خود با خلافت عباسی مبادرت ورزیدند و مشروعیت دینی و سیاسی خود را از مقام معنوی و دینی خلیفه عباسی کسب کردند. ظاهرا غزنویان به عنوان آغازگران روشی در تاریخ ایران بعد از اسلام به شمار می آیند که پیوند نزدیک و عمیقی بین دین و دولت برقرار ساختند و از مذهب به عنوان دستاویزی بر دستیابی به اهداف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی سود بردند.