شاه اسماعیل اول صفوی (907-930 ه.ق) پس از نشستن بر تخت سلطنت در تبریز، مذهب شیعه دوازده امامی را رسمی اعلام کرد. پدران شاه اسماعیل دارای مذهب سنی و مرشد طریقت صفوی بودند. شاه اسماعیل از مذهب پدران خود کناره گرفت و با عزمی راسخ به ترویج مذهب شیعه پرداخت. در جلب او به مذهب شیعه، کارکیا میرزاعلی حاکم لاهیجان نقش اساسی داشت. این مقاله به بررسی شکل گیری تفکر شاه اسماعیل در راستای مذهب شیعه در لاهیجان می پردازد.
تاریخ علم را نباید جدای از تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دانست. مسلمانان پس از فتوحات اولیه، با توجه به توصیه و تاکید فراوان اسلام به تحصیل علم و دانش و فراگیری از هر کس و از هر کجا، کار ترجمه و نقل علوم از زبان های مختلف به عربی را از قرون دوم و سوم هجری به قوت تمام در بیت الحکمه و دیگر مراکزِ علمی جهان اسلام دنبال نمودند، و این روند در قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم نیز ادامه یافت. منبع اصلی علوم عقلی که به جهان اسلام راه یافت یونان و محفل علمی آن بود. هارون و مامون مترجمان بسیاری در رشته های گوناگون علوم و دانش های متداول در آن روز را در بیت الحکمه مامور ترجمه کتب کرده بودند. دانشمندان مسلمان با بهره گیری از اندوخته های ملل دیگر، بر روی آنها تعمق و تحقیق کردند و آثار شگرفی از خود بر جای نهادند، آثاری که بعدها به زبان های لاتینی، عبری و غیر آن ها ترجمه گردید. بدین ترتیب مسلمانان دانش یونانی را در قرون وسطی حفظ کردند، به آموزه های قدیم یونانی چیزهای زیادی افزودند و نقش مهمی را در شکوفایی علمی دنیای غرب در قرون جدید ایفا کردند.
در جریان مشروطه، افراد بسیاری نقشآفرین بودند. مراجع نجف همچون آیات: مازندرانی و خلیلی تهرانی به زعامت آخوند خراسانی در صف مقدم قرار داشتند. در فضل خراسانی همین بس که مرجع روشنضمیری همچون آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی افتخار شاگردی او را دارد. در گروه سیاسیون و رجال درباری، شخصیتی همچون عضدالملک ، حرکت خویش را بر مدار مرجعیت تنظیم کرده بود. در صفوف مردم نیز مردان شاخصی همچون ستارخان به طور طبیعی بر کشیده میشدند، در میان روشنفکران نیز افرادی همچون علیاکبر دهخدا با مشاهده نتیجه افراطکاریهای خویش، به صف اعتدالیون پیوستند و حساب خود را از تندروها جدا ساختند. در این شماره به معرفی این مردان میپردازیم
فرایند تاسیس مدارس دختران در ایران، با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است. طبقات و گروههای حامی تاسیس این گونه مدارس و نحوه برپائی آنها در شهرهای مختلف ایران، با ماجراها و حادثه هائی همراه بوده که در این مجال، پس از مقدمه ای درباره چگونگی نهادینه شدن مدارس نوین دختران، به شرح این روند در آستارا می پردازیم، و از آنجا که اساس مقاله بر چندین سند در مورد تاسیس مدرسه دختران در آستارا استوار است، بحث، به نحوه تاسیس و مشکلات پیش روی بنیانگذاران مدارس دختران در آن شهر یعنی «هیئت معارف آستارا»، اختصاص دارد.
با سقوط امپراتوری ساسانی(652م) و به هم ریختگی مرزها، فرصت مناسبی برای ده ها قبیلة ترک فراهم آمد، تا بار دیگر به شکلی مؤثر در خراسان و به ویژه ماوراءالنهر تاخت و تاز کنند. تهدیدات بالفعل و بالقوه و گستردگی خطوط استقرار آنان در ثغور دارالاسلام، سیمای نظامی به شرق امپراتوری بنی امیه و سپس بنی عباس بخشید، تا جاییکه همواره کارگزاران نظامی درجة اول آنها در کنار انبوهی از داوطلبان مسلح در وضعیت آماده باش کامل نظامی مراقبت اوضاع را برعهده داشتند. از سویی، مناطق شرقی ایران به دلایلی، ازجمله دوری از مرکز دارالخلافه و عدم نظارت شایسته بر عملکردهای حکام آن، همواره محل خیزش قیام ها و شورش های دینی، سیاسی و اجتماعی چون قیام خونخواهان ابومسلم و خوارج بوده است. در این مقاله، با استناد به منابع، سعی میشود به دو پرسش زیر پاسخ داده شود:1. شکوفایی فرهنگی عصر سامانی، با توجه به آشفتگیهای دو قرن اول هجری، مبتنی بر چه علل و عواملی بوده است؟2. در این گستره، سامانیان تا چه حد وامدار دستاوردها و میراث های نظام های سیاسی پیش از خود بوده اند؟در این پژوهش، علاوه بر تبیین اوضاع ناامن نواحی شرقی ایران در دو قرن اول هجری، به تکاپوهای طاهریان(206-259ق.) و صفاریان (247-393ق.)، به عنوان اولین حکومت های ایرانی بعد از اسلام در شرق، در راستای تحقق امنیت توجه شده و بر نقش محوری امیراسماعیل در همین عرصه به عنوان بنیانگذار واقعی سلسلة بزرگ سامانی(279-389ق.) تأکید شده است. در خاتمه، بر این نکته پافشاری شده است که تحقق عصر طلایی عهد سامانی که به ویژه در دورة زمامداری امیرنصربن احمد با ظهور رجال فرهنگی چون رودکی میسر میشود، در درجة اول مرهون استقرار تدریجی «امنیت» به عنوان شالودة اساسی ترقی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، میراث گرانقدری بوده است که از زمان تشکیل حکومت طاهری تا زمان امیراسماعیل سامانی مقدمات آن فراهم شده بود.