هر اسفندماه که می آید، قلم از دست مورخ می افتد، چشمانش خسته می شود و پلک هایش فرومی آیند و او را تا به اعماق تاریک تلخی های روزگار با خود می برد. کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 به دست رضاخان پهلوی و سیدضیاالدین طباطبایی و با رهبری سفارت و عوامل انگلستان، از آن جمله رویدادهاست که رنج های بی شمار آورد و تاریخ هشتاد ساله اخیر ایران را در پیچ و تاب های هولناکی ازتاریخ خود فرو برد. یک کودتا یک تاریخ و یک ملت. کودتای سوم اسفند 1299 از آن نقطه های تاریک تاریخ است که هر چه بیشتر برای روشن شدن ابعاد و اعماق آن تلاش می کنیم، بیشتر اندوهگین و دل افگار می شویم؛ اما باید این اندوه را به جان خرید و با کنکاش در این گونه وقایع تاریخی، چراغی فراروی آیندگان برافروخت. مقاله حاضر از سر همین اندوه مسوولانه نگاشته و تقدیم شما شده است.
بسیاری از واقعیات تاریخ معاصر را باید در سینه ها جستجو نمود، برخی خاطرات که تاریخ شفاهی نامیدهمی شود، امروزه، رونق یافته است. مقاله ای که پیش روی شماست، گزارشی است از نخستین ناگفته های، تاریخ معاصر ایران به شمار می آید.
حکومت جوان و نیرومند مغول در آغاز راه جهان گشایی مبهوت چشم نوازیهای سرزمین های آباد و مراکز مدنی دور دست آسیای غربی و حوزه مدیترانه گردید. تسلط بر فلات ایران، بین النهرین (عراق کنونی) شامات و مصر از جمله مهم ترین اهداف مغولان در غرب بود. اگر چه در نخستین تهاجم های ویرانگر مغول به سوی آسیای مرکزی و ایران و تکاپوهای بعدی پیشرفت های نظامی مغول در ایران و بین النهرین تثبیت نگردید و فتح شامات و مصر نیز محقق نشد، امّا در مهم ترین اقدام نظامی امپراطوری مغول جهت تحکیم فتوحات غربی پس از سرکوب کانون های مقاومت در ایران و بین النهرین، ادامه پیشروی ها تا شامات و مصر نیز محقق نشد، امّا در مهمترین اقدام نظامی امپراطوری مغول جهت تحکیم فتوحات غربی پس از سرکوب کانون های مقاومت در ایران و بین النهرین، ادامه پیشروی ها تا شامات و مصر و تسلط بر حوزه مدیترانه در زمره برنامه های اصلی مأموریت هلاکو به سوی غرب قرار گرفت. اگر چه در دوران فرمانروایی ایلخانان بر ایران، پیگیری اهداف نظامی در غرب، به سبب پاره ای تحولات درونی امپراطوری پهناور مغول و تغییرات داخلی نظام سیاسی ایلخانی، چشم اندازهای متفاوتی یافت، امّا همواره دست یابی بر شامات و مصر از دغدغه های اصلی حکومت ایلخانی و اشراف ایلی مغول بود. تجزیه سیاسی امپراطوری مغول، تشکیل حکومت مقتدر ممالیک در مصر و تجدید نهد خلافت عباسی در قاهره از جمله عوامل مهم در تغییر شرایط تاریخی در پایان دوره نخست حکومت ایلخانی بود که علاوه بر اهمیت در مناسبات خارجی، در پاره ای تغییرات درونی حکومت ایلخانی نیز قابل تأمل است. بدین روی مناسبات با مصر به عنوان عرصه ای در روابط خارجی ایلخانان به سبب پیوند ویژه با تحولات داخلی حکومت ایلخانی باید با تأمل بر پاره ای رویکردهای اساسی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد. این مقاله به سبب شرایط و پاره ای ویژگی های دوران ایلخانی به خصوص بروز جدّی تأثیر گذاری های متقابل عوامل خارجی و داخلی در دوران سلطنت احمد تگودار (683-681 هـ) به رویکردهای اساسی در مناسبات ایلخانان و مصر، به ویژه در دوره مورد نظر بر پایه منابع موجود، خصوصا مکاتبات فی ما بین ایلخان مسلمان و سلطان مملوک می پردازد.
نهضت ملی شدن صنعت نفت، سرآغاز یک همدلی فعالانه میان همه گروهها و شخصیت های سیاسی و مذهبی بود که به منافع ایران واسلام می اندیشیدند. ولی این گروهها در طول زمان و پس از دست یازیدن به قدرت سیاسی، به قلع و قمع و حذف یکدیگر پرداختند. کودتای بیست و هشت مرداد که با طراحی انگلستان و آمریکا و اجرای مشترک آن دو به انجام رسید، پایان غم انگیزی بر نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دوره جدیدی از دیکتاتوری و استبداد بوده است. نظر به اهمیت این واقعه، نگاهی گذرا به آنچه که گذشت، می اندازیم.
نگارنده در این مقاله به تحلیل پدیده دیکتاتوری و روند مدرنیزاسیون [نوسازی] در ایران پرداخته است. تحلیل تاریخی و فرهنگی ارائه شده در این مقاله در خصوص چگونگی شکل گیری قدرت استبدادی و دیکتاتوری و تلاش غرب برای اجرای شکل خاصی از نوسازی اقماری در ایران خواندنی و درخور توجه است.