فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اسماعیل خان صولت الدوله قشقایی (1352 1297ه .ق./1312 1257ه .ش.) که از سنین جوانی، وارد مناصب دولتی و فعالیت-های سیاسی شد، از آن زمان تا پایان عمر، پیوسته مناصبی چون ایل بیگی گری و ایلخانی گری ایل قشقایی، حکومت در شهرهای مختلف ایالت فارس و نمایندگی مجلس شورای ملی (دوره های پنجم و هشتم از حوزه انتخابیه جهرم) را بر عهده داشت. با آغاز رویدادهای جنبش مشروطه خواهی در فارس، وی به حمایت از مشروطه خواهان مبادرت نمود و به رویارویی با مخالفان پرداخت. در این مقاله، سیر تحولات زندگی سیاسی صولت الدوله از جمله جهت گیری در برابر خاندان قوام الملک، سران ایل بختیاری، انگلیسی ها و مخالفان درون ایلی و نیز چگونگی تعامل وی با قدرت های محلی و حکومت مرکزی، در این دوران مورد بررسی قرار گرفته است.
کودکی و تجدد در دوره ی رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دستاوردهای ارتباط ایران و غرب در دوره معاصر تلاش برای بازاندیشی در الگوهای ذهنی سنتی بود که در این راستا، اندیشه گران متجدد ایرانی مفهوم کودکی و جایگاه کودکان را به چالش کشیده، تعریف جدیدی از کودکی ارائه داده اند که جامعه را به دوره ای جدید وارد کرده است. پرسش اصلی مقاله حاضر آن است که کودک ایرانی در روند نوسازی دوره رضاشاه، چه جایگاهی داشته و مفهوم کودکی در این دوره دچار چه دگرگونی هایی شده است؟ فرضیه اصلی تحقیق حاضر آن است که مفهوم کودکی در دوره ی رضاشاه، برآیند تحولاتی بود که در ذهنیت عمومی از دوره پیشا مشروطه آغاز شده، به عنوان بخشی از مطالبات اندیشه گران مشروطه خواه درآمده و با گذر از دوره قاجاریه به پهلوی به عنوان میراثی به جامعه و حکومت جدید، رسیده است. حکومت رضاشاه با محوریت دادن به کودکان، سیاست هایی را طرح و اجرا کرد که سرمنشا تغییرات گسترده در جامعه گردید.
بررسی جایگاه اجتماعی تربیتی ﻟَﻠِﻪ در دوران صفوی: امیران قزلباش و غلامان حرمسرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﻟَﻠِﻪ به عنوان یک اصطلاح رایج در متون عصر صفوی، مفهوم نوینی بشمار نمی رود، اما کاربرد فراگیر آن در همان عهد، از اعتبار تاریخی و اجتماعی فراوان آن حکایت می کند. غروب تدریجی آن نیز که پس از صفویه اتفاق افتاد مبین این واقعیت است که حیات آن به محیط معنوی آن روزگار وابستگی شدیدی داشته است. در پژوهش حاضر، این پرسش مطرح است که للگان چه کسانی بودند و در تشکیلات حکومتی صفویه چه وظایفی را برعهده داشتند؟ در پاسخ به سؤال مذکور، این مدعا را تقویت می سازد که للگان اعم از امیران قزلباش و غلامان حرمسرا در ساختار حکومت صفویه به عنوان معلمان تجربه گرا و ذی نفوذی مطرح بودند که رسالت آداب آموزی شاهزادگان را برعهده داشته و آنان را برای مسئولیت پذیری در ساختار قدرت آماده می ساختند. این موقعیت خاص، فرصت های مهمی را برای آنان فراهم ساخت تا در حوادث مهم سیاسی به ویژه در انتقال قدرت و سلطنت به شاهزادگان تربیت یافته ی خود، چگونگی اداره ی ولایات، مقابله با شورش های داخلی و یا تهاجمات بیگانه به مرزهای کشور نسبتاً در گستره ی وسیعی نقش آفرینی کنند. پژوهش پیش رو با این رویکرد، و با تأکید بر روش توصیفی و تحلیلی به بررسی این موضوع اختصاص یافته است.
مفهوم آزادی نزد روشنفکران ایرانی پیش از انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان آشنایی ایرانیان با غرب در دوره قاجار، آزادی بهعنوان مفهومی اعتباری به کار رفت که معنا و تعریفی خاص و متفاوت از گذشته داشت. در این معنا، روشنفکران دوره ی قاجار؛ بهخصوص عهد ناصرالدینشاه سهم بسزایی در وارد کردن این مفهوم و تطبیق دادن آن با فرهنگ جامعه ی اسلامی ایرانی داشتند. این پژوهش درصدد است تا با واکاوی مفهوم آزادی در آثار متفکران غربی، به مسیر انتقال این مفهوم به ایران، تعریف آن و چگونگی تلاش اندیشه گران ایرانی برای تطبیق این مفهوم با فرهنگ جامعه ی ایران بپردازد و نشان دهد که ظهور اندیشهها و مفاهیم نوآیین؛ از جمله مفهوم آزادی در دوره ی مشروطه، دارای پیشینهای قابل توجه در ایران و اسلام بوده و اندیشه گران ایرانی، با استفاده از ظرفیتها و داشته های فرهنگ خودی، سعی در ارائه تعریفی از آن مطابق با جامعه ی ایرانی داشتهاند. از این رو، آزادی مورد ادعای اندیشه گران غربی در فرهنگ ایرانی اسلامی پیشینه و مفهوم خاص خود را داشته و قابلیت عملی شدن اقسام مختلف آن چون آزادی بیان، عقیده و قلم را داراست. لذا ظهور آنها در دوره مشروطه آنی و بیمقدمه نبوده است.
بررسی انتقادی بازنمایی شخصیت ابن مقفع در روایت تاریخ نگاری ملی گرایانه عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر روایت و متن تاریخی برساخته ای اجتماعی است که نشان از موضع فرهنگی مورخ آن دارد. بنابراین، با بررسی پیکره بندی روایت هایی که از گذشته نقل شده، می توان بافت تاریخی آنها را نیز بررسی کرد. در اینجا، به عنوان نمونه موردی، روایت مورخان دوره ی پهلوی از شخصیت ابن مقفع را در دست گرفته ایم تا بر مبنای آن به بررسی بافت تاریخی دوره پهلوی بپردازیم. بدین منظور، از رویکرد معناکاوی گفتمانی بهره برده ایم، که بررسی نسبت بین معنای دلالت شده در نظام زبانی روایت و بافتار آن را ممکن می سازد. بازخوانی انتقادی روایت مورخان دوره پهلوی نشان می دهد که موضع فرهنگی ملی گرایی رمانتیکی از نوع اصالت گرایی فرهنگی آن عصر باعث شده است تا آنان به تصوری جوهرگرایانه از هویت ایرانی برسند. این تصور، تاریخ نگاری عصر پهلوی را به سوی انتخاب موضوع ها و شخصیت های خاص و ابداع رابطه ای بین آنان و بازآفرینی ملی گرایانه تاریخ دوره اسلامی ایران سوق داده است. گفتمان «تجدد آمرانه» و پروژه «ملت سازی دولت مدرن» عصر پهلوی، که مفاهیم تجدد را در تاریخ ایران جستجو می کرد، سرمنشأ این بازنمایی از گذشته بوده است. بر این مبنا است که در روایت های تاریخ نگاری عصر پهلوی، شخصیت ابن مقفع به عنوان دانشمندی ایران گرا و وطن دوست و ضدعرب برجسته می شود که حافظ میراث فکری ایران باستان و زبان فارسی است.
سلیمان شاه ایوه و حملة مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت ترکمانان ایوایی، به زعامت آل پرچم، در نیمة دوم سدة ششم هجری در بخش غربی منطقة جبال، شکل گرفته و با حاکمیت سلیمان شاه ایوه در نیمة اول سدة هفتم به اوج قدرت رسید. در جریان تنازع میان خلافت و سلطنت سلجوقی (و بعد از آن خوارزمشاهی)، موقعیت خود را تثبیت نموده و به عنوان یک دولت حائل به رسمیت شناخته شد. پس از حملة مغول و نابودی حکومت خوارزمشاهی، ترکمانان ایوایی به سرکردگی شهاب الدین سلیمان شاه ایوه با پیوستن به جلال الدین خوارزمشاه به مقابله با مغولان برخاستند. بعد از مرگ خوارزمشاه با خلافت عباسی متحد شده و قریب به سی سال در برابر پیشروی مغولان به سوی بغداد ایستادگی کردند؛ ولی سرانجام با فتح بغداد در 656 ق، و قتل سلیمان شاه، امارت ایوه نیز از هم پاشید.
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، نقش و جایگاه امارت ایوایی و سلیمان شاه ایوه در تحولات سیاسی- نظامی جهان اسلام در آستانة سقوط بغداد را بررسی می کند.
جایگاه و ساختار منصب کدخدا در مدیریت روستایی ایران از مشروطه تا پایان حکومت پهلوی اول ( 1285 تا 1320ش/۱۹۰۶ تا ۱۹۴۱م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی اقداماتی که از دوره مشروطه در راستای گسترش دایره نفوذ حکومت در اقصا نقاط کشور صورت گرفت، تغییراتی در ابعاد مختلف مدیریت روستایی از جمله منصب کدخدایی و ساختار و کارکردهای آن ایجاد گردید. هدف مقاله حاضر بررسی منبع اقتدار این منصب، جایگاه و ساختار آن در مدیریت جامعه روستایی، کارکردها و همچنین حقوق آن از برقرای مشروطه تا پایان حکومت پهلوی اول می باشد. در این پژوهش از نظریه ماکس وبر در باب سلطه استفاده شده است. طبق این نظریه سلطه یا براساس سنت استوار است و قدرت ناشی از ساختار سنتی است و یا مبتنی بر قانون است. سوال های پژوهشی این مقاله نیز عبارتند از اینکه آیا اقتدار کدخدا در دوره مورد بحث، متاثر از سنت بوده یا قانون، و اینکه آیا کدخدا در این دوره نمایندگی مالک و دولت را در روستاها برعهده داشته است یا نمایندگی روستائیان را در برابر دولت و مالک. روش تحقیق در این مقاله توصیفی– تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای– اسنادی می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که منشاء اقتدار کدخدا در این دوره با هیچ یک از دو نوع نظریه سنتی یا قانونی سلطه بصورت کامل قابل تبیین نیست و اقتدار وی ترکیبی از هر دو نوع منبع اقتدار، یعنی سنت و قانون بوده است. همچنین کدخدا در این دوره بیشتر نمایندگی مالک و دولت را در میان روستائیان ایفا می کرده است.
تأثیر موقوفات گنجعلیخان بر کالبد شهری کرمان با تکیه بر اسناد وقفنامه های گنجعلیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدیهی است در مطالعات و پژوهش های تاریخ معماری و شهرسازی نمی توان از تاریخ اجتماعی و تأثیر آن بر کالبد شهری غافل ماند. اما متأسفانه تاریخ اجتماعی از جمله موارد مغفول مانده در تاریخ ماست که به دلیل ضعف منابع چندان اطلاعات دقیقی در این زمینه در دست نیست. هم چنین توسعه و پیشرفت شهری که نشان دهندة ثبات، امنیت، تدبیر حکومت و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه می باشد، از مواردی است که کم تر در منابع توضیح قابل توجهی در مورد آن می توان یافت و بیش تر اطلاعات ما در این خصوص بر پایه بناها و مستحدثات باقیمانده از دوره های مختلف تاریخی است. از این روی، توجه به سایر منابع و حتی اسناد می تواند ما را در شناخت تاریخ اجتماعی ایران یاری رساند. از جمله این اسناد وقفنامه ها هستند که نه به منظور ثبت تاریخ، که تنها به دلیل رسمیت دادن به عمل وقف تنظیم شده اند ولی در لابلای این اسناد گاه اشاراتی یافت می شود که پرده از برخی ابهامات تاریخی بر می دارد.
اگر چه در دهة اخیر توجه به اسناد و به ویژه وقفنامه ها از رشد چشمگیری برخوردار بوده است، اما در اکثر اوقات تنها در زمینة مطالعات تاریخی مورد توجه قرار گرفته و در دیگر رشته ها از جمله شهر سازی هم چنان مهجور مانده است. حال آن که با دقت در وقفنامه ها گاه می توان اطلاعات ارزشمندی در خصوص چگونگی توسعه کالبدی یک شهر به دست آورد.
در مقاله حاضر تلاش شده است تا با بررسی و تحلیل محتوای اسناد وقفنامه های موجود از گنجعلی خان - حاکم کرمان در دورة شاه عباس اول صفوی - حتی الامکان تحولات کالبدی شهر کرمان در دورة صفویه را روشن سازیم. بنابر این، اساس کار بر بازخوانی و تحلیل محتوای مطالب این اسناد بنا نهاده شده و تنها به ضرورت از منابع دیگر استفاده شده است.
در این پژوهش پرسش اصلی این است که چگونه وقف در خدمت توسعه کالبدی شهری قرار گرفته است؟ فرضیه ارائه شده آن است که درایت و توجه فرد واقف و شناخت وی از نیازهای اجتماعی محل می تواند موقوفات وی را در جهت توسعه کالبدی شهر سامان دهی کند.
اوضاع سیاسی کردستان از مرگ نادر تا اواخر زندیه (سال های 1160- 1200ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Following the death of Nader Shah Afshar, the province of Kurdistan, with Sanandaj being the capital, ruled by the local influential dynasty of Ardalan, underwent a severe power struggle triggered by pretenders to the government of Iran, just as many other provinces experienced a similar power struggle. In addition, the strategic location of Kurdistan as the closest neighboring province of Ottoman paved the way for frequent interventions of Sublime Porte by means of the border guards, Babans. The absence of a centrally integrated government in Iran led to the spread of Ottoman influence to such an extent that the government of Kurdistan repeatedly slipped out of the hands of Ardalan dynasty into the hands of Pashas of Shahrzur and Solaymaniah .Therefore , the time span between the death of Nader and the late years of the Zandiah government (years 1747 to 1786) was one of the eventful periods in the history of Kurdistan . The present study analyzes the political developments in Kurdistan , the roles of Ardalan rulers in these developments, their relationships with the powerful and influential people, and the reasons of turbulence in this period.
Findings of the present study show that the main reasons for turmoil in Kurdistan in this period include the crisis of power vacuum after the death of Nader and the absence of a powerful and integrated government in Iran, inappropriate policies of some Ardalan rulers, absence of appropriate relationships between the Zand dynasty and the Ardalan dynasty, and the rivalry among Baban Pashas for the domination over Kurdistan.
جایگاه هیرمند در جغرافیای سیاسی و اقتصادی سیستان در دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیرمند در حیات اقتصادی و اجتماعی سیستان جایگاه مهمی داشته و از عوامل اصلی تداوم تاریخی منطقه به شمارمی آید. این رود مرزی در پی جداشدن بخش شرقی ایران، تشکیل کشور افغانستان و نیز نقش آفرینی انگلیسی ها در مرز های شرقی اهمیت یافت و از آن میانه، مسئله آب هیرمند بین دو دولت نقش شایان توجهی را در روابط دو کشور در دوره های مختلف ایفاکرد. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش توصیف و تحلیل تاریخی داده های منابع موجود، موقعیت رود هیرمند به عنوان رودی مرزی در تحولات سیاسی و اقتصادی سیستان دورة پهلوی بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد حیات و ممات سیستان ارتباط مستقیمی با جریان رود هیرمند داشته و در نتیجه کاهش آب هیرمند، موقعیت اقتصادی سیستان از نظر کشاورزی و صیادی کاهش یافت.
شیعه در ایران؛ زمینه ها و دلایل بالندگی تشیع در عهد گورکانیان
حوزههای تخصصی:
مقاله شیعه در ایران؛ زمینه ها و دلایل بالندگی تشیع در عهد گورکانیان در پی آن است تا ضمن بررسی تاریخی تحلیلی وضعیت شیعیان و مشخص نمودن جایگاه تشیع در عصر تیموری به این پرسش پاسخ دهد که روند حرکتی شیعه در این دوران چه سمت و سویی داشته و چه عوامل و زمینه هایی در شکل گیری آن دخیل بوده اند. نگارنده بر این باور است که شیعه در عصر گورکانیان با توجه به مشارکت در قدرت و ایجاد زمینه های رشد در عصر مغولان موجب شد که شیعیان به عنوان یک بازیگر فعال در عرصه سیاست و اجتماع مورد توجه تیمور و جانشینان وی قرار گیرند و همین امر موجبات حرکت استعلایی تشیع را فراهم آورد. به عبارت بهتر می توان گفت شیعه در عصر تیموریان با توجه به قدرت اکتسابی خود و نیز نوع رفتار و سیاست های تیمور و جانشینانش توانست زمینه یی ایجاد نماید که به تأسیس دولت مستقر شیعی در عهد صفوی منجر گردد.
نگرشی بر جایگاه بهره ها و خوجه ها در هند
حوزههای تخصصی:
فرقه ی اسماعیلیه که از قرن دوم وارد جامعه ی اسلامی شد تا به حال به حیات خود ادامه داده است. در طول تاریخ این فرقه به دلایلی از قبیل: اختلافات فکری، تفاسیر مختلف از نصوص دینی، جاه طلبی برخی رهبران آن و اختلاف در جانشینی، دچار انشعابات گوناگون شده است. فرقه اسماعیلیه در مناطق مختلفی از جمله ایران، مصر، یمن و هند حضور داشتند. این فرقه حضور خود را در هند تا به امروز ادامه داده است و در این منطقه نیز پیروانی دارد که شامل دو جماعت ""بُهره و خوجه"" می باشد.
بهره ها، احکام و عبادات دینی را به دقت انجام می دهند، امّا خوجه ها، چندان دربند احکام هندوها افتادند؛ که اکثر احکام و مراسم مذهبی آنان بر اساس قوانین هندو تنظیم می شود. در این جستار برآنیم تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به معرفی بهره ها و خوجه ها و رسوم و عقایدشان بپردازیم.
بررسی تأثیر مخیله ی ایرانی بر مارکسیسم حزب توده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تأثیر عقل ایرانی بر فهم حزب توده از مارکسیسم را بررسی می کنیم. حزب توده به عنوان مهم ترین نماینده ی اشاعه ی مارکسیسم در ایران، نقش تاریخی مهمی داشته است. مخی له ی جمعی، میراث فکری و فرهنگی مشترک در میان یک ملت به شمار می آید. اینکه تا چه اندازه ای این میراث فکری بر فرایند تغییر در معانی، مفاهیم و تعابیر مارکسیستی مؤثر بوده است، بنا بر رویکردی تاریخی- تحلیلی قابل درک است. گفتنی است که مخیله ی اجتماعی مفهومی برگرفته از نظریه ی مدیولوژی است. این نظریه تلاش دارد تأثیر واسطه ها و حامل های پیام بر فرایند انتقال را مورد تحلیل قرار دهد. از آنجا که در این بستر فکری، انتقال مفاهیم فرهنگی از طریق ناخودآگاه سیاسی به شکل نامحسوس انجام می شود و ناخودآگاه سیاسی جزئی از مخیله ی اجتماعی است، فهم عناصر این مخیله لازم است. در این نوشتار با کمک نظریه ی مدیولوژی نشان می دهیم که عناصر مخیله ی اجتماعی ایرانی، مانند گرایش به مذهب، آمیختگی دین و دولت و دوبن انگاری، از طریق ناخودآگاه سیاسی در مخیله ی اجتماعی ایرانی ذخیره شده و در حزب توده تأثیر گذاشته است. به نظر می رسد با توجه به این مبانی نظری می توانیم شناختی متفاوت از حزب توده و در وهله ی بعد، مارکسیسم ایرانی به دست آوریم.
تغییر خطبه به نام ائمه اثنی عشر (ع): قدرت سیاسی و دین در آغاز حکومت سلطان حسین بایقرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مرگ ابوسعید گورکانی، سلطان حسین بایقرا پس از 12 سال تلاش موفق شد در 10 رمضان 873 ق هرات را به تصرف درآورد؛ در شرایطی که بازماندگان ابوسعید حاضر به دفاع از خراسان نبودند و هرآن خطر هجوم اوزون حسن به خراسان وجود داشت. او با نیروی اندکی قدرت را در هرات به دست گرفت؛ نیرویی که به تنهایی قادر نبود بقای حکومتش را تضمین کند. در این شرایط، یکی از نخستین اقدامات او در هرات، تصمیم به تغییر خطبه به نام ائمه اثنی عشر بود؛ تصمیمی که با مخالفت روبه رو شده و کنار گذاشته شد و بعداً حتی منابع هم عصرش کوشیدند نقش او را در این ماجرا حذف کنند و آن را به گروهی خودسر و فرصت طلب نسبت دهند. پژوهش حاضر می کوشد نشان دهد نه تنها شخص سلطان در این ماجرا نقش اصلی را بر عهده داشته، بلکه همراهان شیعیِ او هم چنان نفوذ و پایگاه قدرتی نداشتند که کاری بیش از همراهی سلطان بر عهده بگیرند. هدف اصلی این اقدام، فارغ از این که اعتقاد شخصی چه سهمی در آن داشته، استفاده از عناصر شیعی در باورهای عوام سنی مذهب خراسان (تسنن دوازده امامی) در کنار نیروی شیعیان خراسان و استرآباد برای کسب مشروعیت، حمایت اجتماعی و تثبیت قدرت بوده است
بررسی تاریخی فعالیت های اقتصادی یهودیان همدان در روزگار قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همدان از دیرباز میزبان اقوام و پیروان ادیان مختلف بوده است، که یهودیان یکی از آنان به شمار می روند. موقعیت جغرافیایی و اقتصادی همدان و قرار گرفتن آن بر سر راه بازرگانی بین النهرین، سبب گردید که یهودیان در دوره ی قاجار این شهر را مرکز فعالیت های اقتصادی خود در غرب ایران قرار دهند. تراکم جمعیت و آزادی نسبی یهودیان در همدان در دوره ی قاجار باعث گردید که آنان در فعالیت های اقتصادی، مانند بازرگانی با بین النهرین، پزشکی و عتیقه فروشی، به پیشرفت های قابل توجهی دست یابند؛ گرچه این فعالیت ها پیوسته تحت تأثیر چگونگی روابطشان با اکثریت مسلمان و وقایع بین المللی، مانند جنگ جهانی اول، قرار داشت.
نگارندگان ، با رویکردی تاریخی و با تکیه بر منابع کلاسیک، سفرنامه ها و اسناد، کوشیده اند ضمن بررسی اجمالی اوضاع اجتماعی یهودیان در همدان، به طور خاص، به فعالیت های اقتصادی آنان در دوره ی قاجار و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی شان بپردازند. این پژوهش بر اساس تحلیل داده های تاریخی انجام شده است.
بررسی وضعیّت ایلات فارس در زمان رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضاشاه در شرایطی در ایران روی کار آمد که حکومت مرکزی دچار ضعف بود. فقدان دولت مقتدر مرکزی
سبب خودسری برخی ایلات کشور شده بود. رضاشاه برای افزایش قدرت مرکزی به کاهش قدرت ایل
پرداخت. دو اقدام عمده ای که در باب ایلات انجام داد، در ابتدا، خلع سلاح، و سپس، تخته قاپو یا اسکان
اجباری عشایر بود. ایلات فارس نیز از اقدامات مذکور مستثنی نبودند. در دورة مورد بحث ،در فارس ایلات
متعدد و متنوعی وجود داشت، اما نقش دو ایل بزرگ، قشقایی و خمسه، از بقیه پررنگ تر بود. اجرای فرامین
خلع سلاح و تخته قاپو که با زور همراه بود، بدون برنامه ریزی صحیح و بدون مطالعه انجام گرفت و منجر به
شورش های متعددی از سوی ایلات کشور ، از جمله فارس، گردید. که نتیجه ای جز تسلیم شدن را برای
ایلات در برنداشت. کناره گیری اجباری رضاشاه از سلطنت و اغتشاشات ناشی از اشغال ایران توسط متفقین
شرایطی را فراهم آورد که ایلات کشور به شیوة زندگی سابق خود بازگشتند و، همچنین، به سهم خود در
احیای قدرت گذشتة خود کوشیدند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی به موانع و
مشکلاتی که ایلات فارس در دوره سلطنت رضاشاه با آن مواجه بودند، بپردازد.
نقش بنی امیه (معاویه) در جنگ جمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنی امیه در جنگ جمل، درکنار ام المؤمنین عایشه، طلحه بن عبیداللّه و زبیر بن عوام، رو در روی سپاه خلیفه ی وقت، علی (ع)، ایستادند. گرچه در منابع تاریخی و روایی تصریح شده است که عایشه، طلحه و زبیر در شورش علیه عثمان نقش مهمی ایفا کردند، کمتر کسی درصدد برآمده است نحوه ی پیوستن بنی امیه به اصحاب جمل را بررسی کند. در این پژوهش می خواهیم چگونگی در کنار هم قرار گرفتن بنی امیه و اصحاب جمل را بیان کنیم و به پژوهشی درخصوص ایفای نقش معاویه در فتنه ی جمل بپردازیم.