چگونگی کنش پادشاهان صفوی با طبقه کشاورز و روستایی، یا به عبارت دیگر میزان رعیت مداری این حاکمان، از موضوعاتی است که ابعاد آن چندان شناخته شده نیست. چنین کنشی در این مقاله از دو منظر مورد مطالعه قرار می گیرد : یکی از منظر وضع دادرسی و رفع ستم از رعایا و دیگر از دیدگاه توجه به وضعیت زیستی آنان (و به طور مشخص تر کم و کیف بخشش ها، کاهش و تخفیف های مالیاتی و بیگاری ها). بر این اساس، این پرسش بنیادی در اینجا مطرح است که کنش وکارکرد پادشاهان صفوی در این موارد با طبقه کشاورزان چگونه بود و چه تاثیری بر زندگی آنان داشته است؟ در این رابطه باید گفت که در دوره صفویان، در مجموع مالیات ها و بیگاری ها بر دوش رعایا سنگینی می کردند. لذا کاهش و بخشش های مالیاتی و نیز دادرسی هایی که در هر دوره ای توسط پادشاهان صفوی کما بیش صورت می گرفت، می توانست تا اندازه ای از این فشارها بکاهد. برای بررسی موضوعات یادشده، نخست چگونگی کنش شهریاران صفوی با طبقه کشاورز، در سه دوره متفاوت (متقدم، میانی و پایانی) مورد مطالعه قرار می گیرد تا تصویر روشنتری از آن بدست دهد. سپس در پایان نیز با ارزیابی این داده های تاریخی، یک تحلیل کلی از نتایج و تاثیرات چنین کنشی بر وضع این طبقه ارائه خواهد شد.
در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، بعد از اوج گیری بحثِ ضرورت اصلاح خط برای ترقی، علی سعاوی از اندیشمندان دینی عثمانی، در سال 1867م/1283ق، در روزنامه مخبر چاپ لندن مطلبی درباره ضرورت و چگونگی اصلاح خط نوشت که انتقاد تند میرزافتحعلی آخوندزاده را در پی داشت. در سال 1874م/1291ق، یعنی سال ها بعد از انتقاد آخوندزاده از مطالب سعاوی، آخوند احمد حسین زاده، شیخ الاسلام قفقاز و دوست دیرین آخوندزاده، شروع به تالیف کتابی با عنوان معلم الاطفال کرد و در آن، بدون اشاره به نام سعاوی، اندیشه ای همانند او را در ضرورت اصلاح خط مطرح کرد. بررسیِ تطبیقی مطالب شیخ الاسلام و سعاوی و تاثیر احتمالیِ بهره گیری شیخ الاسلام از اندیشه ای که آخوندزاده از آن انتقاد کرد، در مناسبات میان آن دو مسئله ای است که در پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی بررسی می شود؛ همچنین به این سوال ها پاسخ داده می شود که میزان اخذ یا اقتباس شیخ الاسلام از اندیشه و مطالب سعاوی چه اندازه بوده و این اقدام شیخ الاسلام در مناسبات دوستانه او با آخوندزاده چه تاثیری گذاشته است؟.