نوسازی در دولت رضاشاه، داشتن سیاست زبانی مشخص در حوزه های اداری و آموزش وپرورش را ضروری کرد. سیاست زبانی انتخابی در این دوره استفاده از زبان فارسی و به حاشیه راندن زبان های دیگر ایران بوده است. مقاله حاضر به این سؤال می پردازد که استراتژی گفتمانی جهت تثبیت سیاست زبان واحد در دوره پهلوی اول چه بوده است. برای تحلیل این مسئله، دیدگاه های نظری با ساختار مفهومی زیر بیان شد: دولت رضاشاه با «بحران در نظم اخلاقی جامعه»، «بسیج منابع» و «زنجیره های تعامل روشنفکران» درصدد بود گفتمان مدنظر را تثبیت کند. این تحقیق با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، مصوبات شورای عالی معارف را تحلیل کرده است. یافته های حاصل از تحلیل متن مصوبات نشان می دهد که نظم گفتمانی در موضوع سیاست زبانی، متمرکز و یکسان ساز بوده است و با توجه به بافت و شرایط اجتماعی در این دوره، ناسیونالیسم فرهنگی مبتنی بر زبان فارسی مسلط شده است. نتایج پژوهش بیانگر این واقعیت است که دولت اقتدارگرای رضاشاه با اجرای پروژه مدرنیزاسیون، شبکه تعامل روشنفکران را تقویت، منابع و امکانات موجود را بسیج و زمینه بی ثباتی در نظم اخلاقی و فرهنگی پیشین را ایجاد کرد و گفتمان سیاست زبانی یکسان ساز را تحکیم بخشید.
فردید فلسفه تاریخِ مدنظرِ خود را علم الاسماء تاریخی نام می نهد. در تفکر فردید اندیشه تاریخی که حاصل تجلّی و غیاب اسماءالله در عرفان ابن عربی آن گونه که در کتاب فصوص الحکم و در آثار شارحان او آمده است به همراه حوالت تاریخی در فلسفه هیدگر، فیلسوف شهیر قرن بیستم آلمان است درهم آمیخته می شود و با نوآوری هایی به صورت علم الاسماء تاریخی درمی آید. بسیاری از اندیشمندان، جمعِ اندیشه تاریخی ابن عربی و هیدگر را که متعلق به دو سنت تاریخی متفاوت هستند کاری مهمل و بی معنی، و حاصل آن را ملغمه ای بی مبنا و بنیاد دانسته اند. نگارندگان هرچند به فلسفه تاریخِ مدنظر فردید انتقاداتی را وارد دانسته، ولی معتقدند کار فردید بازاندیشی دو سنت متفاوت در شرق و غرب جهان و جمع آوری آن در دستگاه فکریِ مخصوص به خود است. پرسش اصلی تحقیق، این است که تفکر علم الاسماء تاریخی فردید دارای چه بصیرت هایی برای محققان رشته تاریخ دارد؟ مدعای این پژوهش آن است که هرچند می توان ایرادهایی به اندیشه تاریخی فردید وارد کرد، ولی برای کسانی که تاریخ را به صورت حرفه ای مطالعه می کنند، بصیرت های بنیادین و اساسی دارد که تاکنون در میان دانشگاهیان رشته تاریخ مغفول مانده و این مقاله سعی بر تبیین و وصفِ این نحوه تفکر دارد.