فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
23 - 45
حوزههای تخصصی:
اشغال ایران در شهریور 1320 و گریز نظامیان و انحلال ارتش ایران؛ ورای همه تبعات نظامی و سیاسی، ضربه به تصویری بود که از ارتش رضاشاهی در اذهان عمومی شکل گرفته بود. ارتش متحدالشکلی که به شکل گسترده ای توانسته بود همه گروه های ناراضی داخلی و جنبش های محلی را سرکوب نماید، اکنون در مواجهه با دشمن خارجی به شکلی عجیب فروپاشید. ادراک چگونگی این شکست از پرسش های مهم در تاریخ معاصر ایران است. به نظر می رسد این مسئله را باید در ماهیت سلطانی حکومت پهلوی اول جستجو کرد. بر همین اساس سؤال اصلی این پژوهش آن است که چگونه ماهیت سلطانی حکومت زمینه های شکست آن در شهریور 1320 را فراهم کرد؟ برای بررسی این موضوع ضمن بهره مندی از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی، مشخص شد که تأثیر ماهیت سلطانی حکومت بر نظام تصمیم گیری، کارویژه های ارتش و عدم درک درست از نظام بین الملل، شرایط را به سمتی سوق داد که عملاً ارتش در شهریور 1320 پیش از هرگونه رویارویی جدی با دشمن، دچار اضمحلال و شکست شد. به عبارتی دیگر ماهیتاً ارتشی که همچون همه اجزای دیگر دولت، در آن همه امور کلی و جزئی «حسب الامر جهان مطاع ملوکانه» انجام می گرفت، نتوانست در مقابل دشمن خارجی مقاومت و ایستادگی کند.
هنجارهای مبتنی بر جنسیت و رد پای آن بر فرایند توازن کار و زندگی زنان عضو هیئت علمی
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
11-40
حوزههای تخصصی:
توازن کار و زندگی، اولویت بندی مناسب بین «ترجیحات کاری» مانند شغل و جاه طلبی و « زندگی » در هر چهار رده زندگی (کار، خانواده، دوست و خود) است، و به دریافت های فرد از تجربه این فرایند هم مربوط می شود که در سالهای اخیر محل توجه جدی سازمانها شده؛ زیرا پیامدهای آن، مهم ترین رد پای خود را در رضایت شغلی و همچنین ایجاد فضای گرم، مثبت و مولد کاری نشان میدهد. در این میان، دانشگاه ها هم به واسطه توسعه چشمگیر خود در چند دهه اخیر، از این امر مستثنی نبوده اند. پژوهش ها حکایت از آن دارد که فرایند توازن کار و زندگی جنبهای جنسیتی دارد که بر شرایط خاص زنان در محیط کار و به ویژه دانشگاهها تاکید می کند. شرایطی که برآمده از هنجارهایی مبتنی بر جنسیت بوده و هنوز تا گشایش مسیر به سمت توازن و برابری در بخشهای مختلف اجتماعی، راهی طولانی در پیش دارد. این همه در شرایطی است که اگر چه شرایط زنان در دانشگاههای ایران مستشی از شرایط جهانی نیست، اما به رغم رویکرد جهانی، برخی از جهت گیری های سیاسی و همچنین یافته های پژوهشی بر نهادینه کردن هنجارهایی تاکید دارند که دشواری فرایند توازن کار و زندگی را برای آنها سخت تر هم می سازد. پژوهش حاضر که در سپهر فلسفی تفسیرگرایی، با رویکرد کیفی، روش تحلیل محتوا و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند و با حضور ۱۶ عضو هیئت علمی زن از دانشگاه های خوارزمی، الزهراء (س) و خواجه نصیر (استان تهران) و دانشگاه قم (استان قم و دانشگاه ایلام (استان ایلام)، مجرد و متاهل، از رشته ها و گروه های متفاوت فنی، علوم پایه، هنر و علوم انسانی، در سطوح مربی، استادیار و دانشیار انجام شده، بر آن بوده تا فضایی برای شنیده شدن صدای این زنان و تجربیات آنها از فرایند توازن کار و زندگی و برهم کنشی که با هنجارهای مبتنی بر جنسیت پیدا می کند، فراهم نماید. یافته ها حکایت از آن دارند که این هنجارها در دو سطح فرد و نهاد، شرایط را برای مشارکت کنندگان دشوار کرده به طوری که تجربه سرریز نقشها و مسئولیتها آنها را به سمت تعارض میان کار و زندگی پیش می برد، و نهاد دانشگاه نیز برای هماهنگ شدن با این دشواری های زنان بر آن است تا ساختارهایی را که در گذار تاریخ دانشگاهی تنها برای مردان طراحی شده، با نیازها و شرایط ویژه زنان عضو هیئت علمی به عنوان نیروهایی حرفه ای که برای پرورش هر یک از آنها هزینه های هنگفت در ابعاد مختلف شده، منطبق سازد .
افول مناسبات قدرت دربار صفوی از نگاه سفرنامه های سفیران خارجی (از شاه صفی تا شاه سلطان حسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تردد سفیران در دوره دوم حکومت صفوی به طور چشمگیری افزایش یافت. فارغ از آنچه به عهدنامه ها و قراردادهای میان آنها با دربار صفوی در جریان بود، گزارش های آنها در سفرنامه ها موید نوعی تغییر در مناسبات قدرت است که می توان از آن با عنوان تحولات معطوف به افول نام برد. چنین مسئله ای، جایی فراتر از تلاش دربار به منظور پرزرق و برق نشان دادن دربار و تاکید بر اقتدار در برابر مشاهدات سفیران نمایان می شود. روایتی که از دربار شاهان صفوی و نوع برخورد متقابل آنها با سفرا، در سفرنامه ها قابل رصد است، تاکیدی ناآگاهانه بر این واقعیت است که دوره ای از افول، در کانون قدرت صفویان قابل مشاهده است. این پژوهش، به روشی توصیفی تحلیلی با تکیه بر سفرنامه های دوره دوم حکومت صفوی، بر زمان هایی از شرفیابی سفیران اروپایی در دربار شاهان صفوی تمرکز خواهد کرد که در آن، می توان روایتی پنهان از آغاز افول اقتدار صفویان را دنبال کرد.
موانع و برنامه های حکومت پهلوی اول برای اجرای نظام اجباری در ایالت فارس (1308-1305ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲ (پیاپی ۱۴۲)
81 - 107
حوزههای تخصصی:
ایالت فارس در اوایل اجرای قانون نظام اجباری، با برخی نواقص و عدم هماهنگی میان بخش های کشوری و لشکری مواجه بود؛ مانند فقدان مشخصات مشمولان و عدم وحدت رویه میان دستگاه های اجرایی. از سوی دیگر، رضاشاه به منظور تمرکزگرایی و تشکیل ارتش نوین، بر اجرای این قانون تأکید داشت. بنابراین فرایند اجرای نظام اجباری با ابعادی از تناقض مواجه بود. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بر پایۀ منابع اسنادی-کتابخانه ای تدوین یافته است. سؤال اصلی مقاله این است که رضاشاه برای اجرای نظام اجباری در ایالت با چه چالش هایی مواجه بود؟ چه راهکارهایی برای رفع آن ها اندیشیده شد و نتیجۀ آن راهکارها چه بود؟ نتایج بررسی نشان می دهد که با وجود ناهماهنگی میان دوایر مختلف ایالت و نواقص تشکیلاتی در اجرای نظام اجباری، نشانی از ناامیدی در ارکان حکومتی دیده نشد. رضاشاه برای پایان بخشیدن به لجام گسیختگی سیاسی، جلوگیری از تکثّر قدرت، مقابله با مرکزگریزی متنفذان و برخورد با شرارت و ناامنی، از تمام ظرفیت های نظامی و اداری بهره گرفت؛ که قانون نظام اجباری یکی از آن ظرفیت ها بود. سماجت و پیگیری مسئولان به کاهش تدریجی نواقص و موانع در فارس منجر شد. در امتداد این حرکت، تشکیلاتی چون سجل احوال ایالتی هم نضج پیدا کرد. فقط از حیث اجتماعی برخی مردم به دلیل عدم پذیرش نظام اجباری، برای دوایر حکومتی اسباب دغدغه بودند.
یک هندی حامل چوب بامبو در تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
141-133
حوزههای تخصصی:
بی گمان تخت جمشید یکی از مهم ترین محوطه های باستان شناسی جهان است. از سده پیش تاکنون، کارهای علمی فراوانی درباره این محوطه به چاپ رسیده است. با وجود این، مقاله حاضر به موضوعی کوچک و نو، آن هم درباره ابزار روی شانه های یکی از هندیان از گروه فرستادگان هند در کاخ آپادانا داریوش بزرگ می پردازد. این تصویر برروی پلکان شرقی (نیز پلکان شمالی با آسیب دیدگی) به خوبی دیده می شود. نگارنده برخلاف تمام پژوهش های پیشین که این ابزار را «ترازو» نامیده اند، باور دارد که این ابزار صرفاً یک «چوب بامبوی هندی» است. واقعیت این است که در موضوع عنوان این مقاله، نمی توان به پژوهشی نقادی در یک صد سال گذشته تاکنون ارجاعی داد. دانشی پیشینیان چون «شاپورشهبازی (ایران)» به پیروی از «اشمیت»، ابزار موجود برروی شانه آن هندی در نقش خراج گزاران را «ترازو» تصور کرده اند. افزون تر، مهم ترین پرسش این است که، آیا ابزار موجود بر روی شانه هندی نگاریده شده در تخت جمشید، به شکل ترازوهای شناخته شده جهان باستان همانند است؟ آیا دو سر انتهایی چوب (روی شانه) در اتصال به سبدهای آویزان (دو سوی)، نیازمند نوعی چفت و بست نیست؟ با وجود این، «بامبو» یکی از پرکاربردترین ابزارها در جابه جایی وسایل و اسباب شخصی در زندگی روزمره هندیان بوده است و افزون بر آن، این چوب در آئین های هندوییسم چون حمل «آب مقدس گنگ» نیز جایگاهی خاص دارد. از این روی و در این مقاله، نگارنده با توجه به جایگاه خاص چوب منعطف بامبو در پیشینه فرهنگی هند از کاربردهای روزانه تا باورهای دینی، دیدگاه ترازو بودن این ابزار را به چالش می کشد. برای این بررسی، با دریافت عکسی از مدیریت مجموعه تخت جمشید از یک سو، بررسی کارهای ارزشمند پیشین ازسوی دیگر، با تمرکز بر رسوم کهن سال و منابع نوشتاری هندی تلاش شده است تا نتیجه گیری روشنی، پیشِ روی خوانندگان قرار گیرد.
بازشناسی هویت بنای امیر ملکشاه مشهد با استناد به متون تاریخی، ویژگی های معماری و شواهد باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره تیموری در ایران به لحاظ پیشرفت در انواع هنرهای اسلامی به ویژه معماری و تزیینات وابسته به آن حائز اهمیت بسیار است. یکی از بناهای مهم در این دوره بنای امیر ملکشاه است که با وجود بهره مندی از ارزش های فراوان معماری چندان شناخته شده نیست. در این پژوهش سعی بر آن است که با کمک متون دست اول تاریخی، ویژگی های معماری و آرایه های تزئینی بنای امیر ملکشاه هویت و کاربری آن مطالعه شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به ویژگی های معماری از قبیل نقشه بنا، کتیبه نگاری و مضامین آن ها، تزئینات کاشیکاری، نقاشی، سرداب، فقدان محراب، وجود گلدسته و مناره کاربری دوگانه ی مسجد مقبره را برای آن می توان در نظر گرفت. از طرفی بنای امیر ملکشاه از نظر ویژگی های گفته شده و بخصوص از نظر کاربری با مساجد کبود تبریز و بسیاری از مساجد آناتولی به ویژه یشیل بورسه قابل مقایسه است و با توجه به نقشه و کتیبه های یافت شده در آنها، سازنده و طراح هر سه تبریزی و یکی بوده است.
تحلیل جامعه شناختی گفتمان سیاست زبانی در دوره پهلوی اول (با تأکید بر مصوبات شورای عالی معارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱ (پیاپی ۱۴۱)
169 - 195
حوزههای تخصصی:
نوسازی در دولت رضاشاه، داشتن سیاست زبانی مشخص در حوزه های اداری و آموزش وپرورش را ضروری کرد. سیاست زبانی انتخابی در این دوره استفاده از زبان فارسی و به حاشیه راندن زبان های دیگر ایران بوده است. مقاله حاضر به این سؤال می پردازد که استراتژی گفتمانی جهت تثبیت سیاست زبان واحد در دوره پهلوی اول چه بوده است. برای تحلیل این مسئله، دیدگاه های نظری با ساختار مفهومی زیر بیان شد: دولت رضاشاه با «بحران در نظم اخلاقی جامعه»، «بسیج منابع» و «زنجیره های تعامل روشنفکران» درصدد بود گفتمان مدنظر را تثبیت کند. این تحقیق با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، مصوبات شورای عالی معارف را تحلیل کرده است. یافته های حاصل از تحلیل متن مصوبات نشان می دهد که نظم گفتمانی در موضوع سیاست زبانی، متمرکز و یکسان ساز بوده است و با توجه به بافت و شرایط اجتماعی در این دوره، ناسیونالیسم فرهنگی مبتنی بر زبان فارسی مسلط شده است. نتایج پژوهش بیانگر این واقعیت است که دولت اقتدارگرای رضاشاه با اجرای پروژه مدرنیزاسیون، شبکه تعامل روشنفکران را تقویت، منابع و امکانات موجود را بسیج و زمینه بی ثباتی در نظم اخلاقی و فرهنگی پیشین را ایجاد کرد و گفتمان سیاست زبانی یکسان ساز را تحکیم بخشید.
گستره ی ژئوپولیتیکی رقابت های ایران ساسانی با روم شرقی و تاثیر آن بر مرزها و مسیرهای تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
364 - 383
حوزههای تخصصی:
هر چند تا اواخر قرن اول میلادی دریای مدیترانه تبدیل به یک دریای کاملاً رومی شد؛ اما طی ادوار بعد، به دنبال برآمدن ساسانیان؛ نظر به این که آنان خواهان بازپس گیری سرزمین های نیاکانشان شدند؛ رویارویی این شاهنشاهی با بیزانس اجتناب ناپذیر شد. ساسانیان با توسعه و تحکیم تسلط شان بر حوزه ی سیاسی- تجاری خلیج فارس بخش مهمی از اصلی ترین محورهای مواصلاتی و تجاری دنیای باستان را در دست داشتند. این در حالی بود که در سرحدّات دو حوزه ی دیگر، یعنی از بین النهرین تا سواحل شرقی مدیترانه و منطقه ی عمومی قفقاز نیز بر سر به دست گیری اصلی ترین منزلگاه - رباط های متنازعٌ فیه، با سیاست تهاجمی خود، رقابتی مجدّانه در مقابلِ با بیزانس را دنبال کردند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به علت و عوامل اصلی برخوردهای ایران و بیزانس در میان دو دریای مدیترانه و خلیج فارس بپردازد. در راستای پاسخ به این پرسش است که بحث اهمیت ژئوپولیتیکی و تجاری- اقتصادی مناطق مورد مناقشه به میان می آید. همچنین نشان داده خواهد شد که چگونه موقعیت ژئوپولیتیکی این سرزمین ها، دو قدرت بزرگ آن دوران را به یک سلسله نبردهای زمینی و دریایی کشاند.
نگرشی بر فعالیت های عمرانی ساسانیان در زمان شاپور اول در خوزستان (مطالعه موردی پل بندهای شوشتر و رامهرمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
163 - 193
حوزههای تخصصی:
پس از سقوط اشکانیان و پیروزی اردشیر بابکان در ابتدای قرن سوم میلادی پادشاهی قدرتمند ساسانی تشکیل شد. حکومت مرکزی یک پارچه ای که توانست طی قرنها عظمت و شکوه ایران عصر هخامنشی را بازگرداند. پادشاهان ساسانی از جمله شاپور اول اقدام به فعالیتهای عمرانی بسیاری نمودند، زیرا پیروزی ساسانیان در جنگهای متعدد با رومیها باعث شد تا بتوانند از تخصص اسرای رومی استفاده نمایند. یکی از ویژگیهای معماری ساسانیان، ساخت بناهای چندمنظوره و ترکیبی از جمله پل و بند است. در این دوره پل بندهای متعددی در خوزستان ایجاد شدکه گاهی در نوع خود شاهکاری در معماری محسوب می شدند.دلیل این امر سیاست ساسانیان در استفاده بهینه از آب رودخانه ها بود. در این مقاله سعی شده به دانش هیدرولیک پل/بندهای ساسانی پرداخته شود زیرا این بناها به عنوان یک بازدارنده در مقابل طغیان رودخانه ها عمل می کرده اند؛ همچنین این مقاله به معرفی پل بندهای ساسانی در شوشتر و رامهرمز، می پردازد که توسط نگارنده مورد پژوهش قرارگرفته اند. نتایج نشانگر انطباق ساختارهای معمارانه بر طرحی نظام مند و سبکی شناخته شده از دوره ساسانی و دلالت های برآمده از بررسی مدارک سفالی مجاور حوزه سد جره در تأیید این تاریخ گذاری است. این نوشتار تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهدکه چه شواهدی در ارتباط با بکارگیری اسرای رومی که در جنگها به اسارت ساسانیان درآمدند را می توان شناسایی نمود؟ همچنین بررسی چگونگی ماهیت بنای پل/بند جره از نظر کاربری به چه صورت است؟ روش پژوهش بر مبنای پژوهشهای میدانی و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و سعی در تبیین بناهای عام المنفعه و سازه های نویافته در جنوب غرب دارد.
عناصر و جزئیات وابسته به معماری دست کند روستای آب اَسک، لاریجان، آمل، مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری دست کند نیز مانند سایر شاخه های معماری، دارای خطوط ارتباطی محکمی با فرهنگ مردم و زندگی روزمره آن ها است که گرچه در نگاه اول، ساده و ابتدایی به نظر می رسد، ول ی درواقع توسط مردمی ساخته شده که همه ه وش و ظرفیتش ان را ب رای س اختن آن ها به کار گرفته اند. این نوع معماری یکی از نمونه های بارز تعامل با طبیعت و یا معماری گره خورده با بستر طبیعی است. در بخش دست کند روستای آب اسک، مردمان گذشته برای رفع نیازهای روزمره خود اقدام به ایجاد عناصر معماری متنوعی در این محل کرده اند که هرکدام در شکل و شمایلی خاص در معماری این بخش نقش مهمی ایفا می کند. برخی از این عناصر در داخل فضای دست کندها (اتاق ها) و برخی در خارج از اتاق ها ایجاد شده اند. عناصر محیطی شاخصی که بر شکل پذیری کالبد روستا اثرگذار هستند، جغرافی ا، امنیت، جاودانگی و دین است ک ه عام ل جغرافی ا نس بت ب ه دیگ ر عوام ل، بیشترین تأثیر را در فرم سازه های دست کند گذارده است؛ هرچند که تأثیر دیگر عوامل را نمی توان نادیده گرفت. پژوهش حاضر درراستای پاسخ به این پرسش است که عناصر مرتبط با سبک زندگی افراد در این دست کندها چه بوده است؟ روش بررسی این پژوهش، موردی از نوع میدانی و توصیفی است و در بخش دست کند روستای آب اسک، به معرفی و تحلیل عناصر و جزئیات معماری در این دست کندها، ازجمله: پارف، ایوان، سکو، در، پنجره، رف و طاقچه، اجاق، آخور، اخیه و... پرداخته است. در پایان، این پژوهش نشان خواهد داد که مردمان گذشته این منطقه با مهارت بالا در تعامل با طبیعت توانسته اند بیش از 170 واحد دست کند در این محل ایجاد کنند که در 5 گروه موردمطالعه قرار گرفتند. جهت گیری نما در این مجموعه از جنوب تا شمال شرقی انجام شده که در ارتباط با بادهای منطقه و جهت تابش آفتاب، انتخاب حساب شده ای بوده است و گاهنگاری مجموعه با توجه به سفال ها و متون تاریخی، به دوران تاریخی-اسلامی قابل تاریخ گذاری است.
تأثیرپذیری معماری شهری کرانه شمالی خلیج فارس از مناطق پیرامونی در دوره اسلامی تا قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری شهرهای کرانه شمالی خلیج فارس در بستر سبک و اصول حاکم بر معماری ایران بعد از اسلام شکل گرفته است، با این حال با آن اختلافاتی نیز دارد. شهرهای کرانه شمالی خلیج فارس از طریق دریا با شهرهای بزرگ تجاری در آسیا و آفریقا در ارتباط بودند و از این طریق این شهرها در حوزه معماری از آن مناطق تأثیر پذیرفته بودند. پرسش اصلی مقاله این است که معماری شهری کرانه شمالی خلیج فارس از مناطق پیرامونی خود در آسیا و آفریقا چه تأثیراتی گرفته است؟ نتایج این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده نشان می دهد که به سبب موقیعت تجاری منطقه در بازه مورد پژوهش در معماری شهری، عنصر بازار و کاروانسرا غالب بوده است. همچنین بنابر شباهت اقلیمی و ارتباط گسترده تجاری شهرهای کرانه شمالی خلیج فارس با دو ناحیه جنوب و جنوب شرق آسیا و زنگبار در شرق آفریقا در حوزه معماری شهری از این مناطق تأثیر پذیرفته است. این تأثیرات به ویژه در کاربرد گسترده از مصالح چوب به ویژه چوب ساج و چندل و در سبک و طراحی ساختمان های چند طبقه نمود بیشتری دارد.
پیش شرط های تحکیم دموکراسی در ترکیه (دوره های اواخر دولت عثمانی و دو دهه اول جمهوریت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
۱۰۸-۶۵
حوزههای تخصصی:
گذار به دموکراسی روندی است که دموکراسی سازی خوانده می شود. در عرصه سیاست، دموکراسی سازی در جامع ترین معنا گذار از حکومت اقتدارگرا به حکومت دموکراتیک و تثبیت، تعمیق و تحکیم آن است؛ امری که نیازمند پیش شرط ها و متغیرهای متعددی نظیر مدرنیزاسیون اقتصادی-اجتماعی، نقش دولت در مدرنیزاسیون، ساختار قدرت نسبی طبقات اجتماعی و گروه های ذی نفع، ظرفیت دولت دموکراتیک، میراث نظام اقتدارگرای قبل از گذار، جایگاه کشور در نظام جهانی و وابستگی، جایگاه کشور در نظام جهانی دولت ها، مبانی ساختاری احزاب سیاسی، محتوا و ساختار قانون اساسی، روحیه و نگرش رهبران و ماهیت جریان های سیاسی و غیره است. فرایند دموکراسی سازی در ترکیه از آغاز تاکنون تقریباً از همه این متغیرها متأثر بوده است. بر همین اساس، در پژوهش حاضر تمرکز اصلی بر نقش و تأثیر سه متغیر «محتوا و ساختار قانون اساسی»، «روحیه و نگرش رهبران و نخبگان سیاسی» و «ماهیت جریان های سیاسی» در فرایند دموکراسی سازی دو قرن آخر دولت عثمانی و دو دهه اول نظام جمهوریت است. به نظر می رسد با وجود اهمیت سه متغیر نام برده، وزن و اهمیت «روحیه و نگرش رهبران و نخبگان سیاسی» به سبب مدیریت و هدایت درست فرایند دموکراتیزاسیون ترکیه، سنگین تر است. چارچوب نظری مقاله مبتنی بر «نظریه پیش شرط های ساختاری تحکیم دموکراسی» با تأکید بر سه متغیر مزبور و روش مورد استفاده «جامعه شناسی تاریخی» از نوع «مطالعه موردی» است.
تبیین و تحلیل شبکه ارتباطی شهرهای ساسانی و نقش این شبکه در فتوحات اعراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
۱۳۲-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
قلمروهای گسترده حکومت های ایران باستان، در نگاه نخست، افزون بر نمایش اقتدار و تسلط شاهنشاهان، این پرسش را در ذهن مخاطب شکل می دهد که حکومت های مرکزی چگونه سلطه خود را بر این مناطق گسترش داده، از این سرزمین ها در برابر تهدیدات خارجی دفاع می کردند. در شاهنشاهی وسیع ساسانی، یکی از سیاست های شاهنشاهان این سلسله برای گسترش سلطه خویش بر کشور، بنای شهرهای جدید و احیاء شهرهای کهن بود. این اقدامات لزوم احداث و بازسازی مسیرهای بین شهری را برای جا به جایی کالاها و سپاهیان به وجود آورد، به گونه ای که به تدریج شبکه ای گسترده متشکل از شهرها و مسیرها شکل گرفت. در این شبکه، شهرها نقش گره هایی را داشتند که منابع و تدارکات لازم را برای دولت مرکزی کنترل و فراهم می کردند؛ بنابراین می توان فرض کرد این شبکه شهری علاوه بر گسترش قدرت، بر سقوط ساسانیان نیز تأثیرگذار بوده است. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که شبکه ارتباطی شهرهای ساسانی چه نقشی در فتوحات اعراب داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که شبکه ارتباطی گسترده شهرهای ساسانی نَه تنها لشکرکشی و جابه جایی سپاهیان اعراب را تسهیل کرد، بلکه آن ها توانستند با مسدودسازی راه های پشتیبانی، توان دفاعی شهرها را تضعیف ساخته، با در اختیار گرفتن نقاط اتصال این شبکه، یعنی شهرها، حضور و سلطه خود را تثبیت کنند.
سازمان فضایی، فرم و عملکرد قلعه های کوهستانی استان تهران، مطالعه موردی: قلعه-شهر فیروزکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
۱۵۸-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
درمیان گونه های مختلف معماری ساکنان فلات ایران، قلعه ها در زمره یکی از شگفت انگیزترین و در عین حال پرشمارترین آن ها به شمار می روند. این بناها که با هدف تأمین امنیت ساکنان این سرزمین در نقاط مختلف آن شکل گرفته اند، با گذشت ایام توسعه و تکامل یافته و متناسب با مکان ساخت، اهداف سازندگان و عملکردشان، از سازمان فضایی و فرم خاصی برخوردار هستند. بی شک پرشمارترین قلعه ها را می توان در قلمرویی که ری کهن و تهران امروز را در خود پرورانده، نمود؛ به ویژه آن که تأمین امنیت این دو پایتخت ایران، احداث تأسیسات دفاعی را ضروری می ساخت. در مطالعات میدانی نگارندگان، تعداد قابل توجهی از این قلعه ها شناسایی گردید که بخشی از آن ها بر ارتفاعات البرز مشرف بر دشت تهران استوار گردیده اند؛ بدین سبب تعیین سازمان فضایی، فرم و عملکرد این قلعه ها موضوع پژوهشی قرارگرفته که نتایج آن در این نوشتار ارائه شده است. در نیل به این هدف، پاسخ به پرسش هایی درخصوص توزیع مکانی و زمانی، الگوی حاکم بر سازمان فضایی، فرم و عملکرد و نیز کانون تمرکز این استحکامات دفاعی ضرورت یافت. در مطالعات میدانی، که با بررسی و مستند سازی تمامی نمونه ها صورت پذیرفت، از 159 قلعه و بنای دفاعی شناسایی شده، 69 قلعه (قریب 40%) در ناحیه کوهستانی تهران و متعلق به ادوار پیش از اسلام و دوران اسلامی هستند. یکی از این نمونه ها که در مرکز شهر فیروزکوه واقع است، قلعه ای است با همین نام (قلعه فیروزکوه) که بزرگ ترین و مهم ترین قلعه کوهستانی تهران به شمار می رود. در نوشتار حاضر تلاش گردیده تا با اتکاء بر اسناد و منابع معتبر تاریخی و پژوهش های میدانی باستان شناختی، این نمونه بسیار شاخص و ناشناخته نیز معرفی گردد.
جایگاه تاریخ جدیدِ زوسیموس در تاریخ شاهنشاهی ساسانی
منبع:
پژوهش در تاریخ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
61 - 85
حوزههای تخصصی:
از میان منابع مکتوب مرتبط با تاریخ ساسانیان، که به زبان های گوناگون از جمله یونانی، لاتین، سریانی، عربی، فارسی میانه و چینی برجای مانده اند، آثار به جا مانده از تاریخ نویسانِ بیزانسی حائز اهمیت است و علی رغم دشمنی های میان شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس، اطلاعات بسیار مهمی در رابطه با تاریخ و فرهنگ ساسانیان در این منابع وجود دارد. یکی از این منابع، کتاب تاریخ جدید نوشتهٔ زوسیموس است که علی رغم وجود آگاهی های مهم و ارزنده در این اثر، کمتر مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته و در پژوهش های اخیر در زبان فارسی نیز جای آن خالی است. زوسیموس، که از تاریخ نویسان سدهٔ پنجم و ششم میلادی است، کتاب تاریخ جدید را به منظور یافتن دلایل سقوط روم تألیف کرده و تاریخ امپراتوری روم از سال ۲۷ پیش از میلاد تا پایان سال ۴۱۰ میلادی را روایت کرده است. زوسیموس در کتاب خود دربارهٔ روابط سیاسی و نظامی میان ساسانیان و رومیان و تشکیلات درونی شاهنشاهی ساسانی، گزارش های مهم و سودمندی را ارائه کرده است. در پژوهش حاضر به بررسی اهمیت و جایگاه تاریخ جدید زوسیموس در مطالعات حوزهٔ ساسانی پرداخته شده است.
تأثیر بیماری های همه گیر وبا و طاعون بر افول فرهنگی، ساختارهای تمدنی و اضمحلال ممالیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۱۰۱-۱۲۲
حوزههای تخصصی:
واکاوی تأثیر عوامل مختلف در افول و اضمحلال تمدن ها بویژه تمدن اسلامی همواره مورد توجه محققین است. دولت مسلمان ممالیک یکی از دولت های مهم در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی بوده که نزدیک به سه قرن دیرپایی داشته است. یکی از عوامل مؤثر در افول و اضمحلال ممالیک شیوع مکرر بیماری های همه گیر وبا و طاعون بوده که ضمن تلفات زیاد انسانی، اضمحلال زیرساخت های آن دولت مهم در تاریخ تمدن اسلامی را هم به همراه داشته است. این مقاله با شیوه توصیفی - تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای، درصدد است تا تأثیر بیماری های وبا و طاعون را به عنوان یکی از عوامل مؤثر در اضمحلال دولت ممالیک تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که شیوع مکرر وبا و طاعون در عصر ممالیک چگونه تأثیرات مخرّبی بر اوضاع فرهنگی و بخش های مختلف تمدنی ممالیک داشته است و با گسترش خرافه باعث افول عقلانیت و با تضعیف زیر ساخت های تمدنی آن، دولت ممالیک را به ورطه افول و اضمحلال کشانده است.
بررسی نقش نوپاتریمونیالیسم بر کژکارکردی نهادهای مدرن در دوره پهلوی مطالعه موردی: ارتش و دیوانسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
407 - 433
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نحوه مواجهه نظام نوپاتریمونیالیستی پهلوی با دو نهاد جدید برخاسته از تشکیل دولت مدرن در ایران یعنی ارتش و دیوانسالاری و تاثیر آن بر کارکرد این نهادها است. در تحلیل وبری از دولت، دولت سنتی ایران دولتی فرد مدار، مبتنی بر سلسله سالاری و سیطره مناسبات حامی پرورانه حاکم و دربار بود که تداوم خود را از طریق مجموعه ای راهبردهای سیاسی مطابق با مناسبات پاتریمونیال تضمین می کرد. دولت شبه مدرن پهلوى، نخستین دولت متشکل در ایران بود که بر پایه بسط نهادهاى بروکراتیک و ارتش مدرن پدیدار شد. با این حال ترکیب ویژگی نوپاتریمونیالیستی این دولت با ساختارهای مدرن وارداتی از غرب به تغییر ماهیت و کارکرد این ساختارها منجر شد. وجه مشخصه نوپاتریمونیالیسم این نظام، تلفیق ویژگی هایی پاتریمونیالیسم سنتی چون شخص محوری، سیطره مناسبات حامی پرورانه و شخصى سازى قدرت با نهادهای دولت مدرن است. براساس مباحث مطرح شده، این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخ به این پرسش است که نوپاتریمونیالیسم پهلوی چه تاثیری بر کارکرد نهاد ارتش و دیوانسالاری داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، نوپاتریمونیالیسم پهلوی در فقدان طبقات مستقل و نیرومند بعنوان پایگاه اجتماعی و نیز ضعف مالکیت خصوصی بر نهادهای مدرن اثر گذاشته و آنها را قلب ماهیت کرده است. بدین معنا ترکیب ویژگی های پادشاهی سنتی با وجهه نوپاتریمونیالیسم پهلوی در ساختار نهادهای مدرن آنها را از کارویژه های اصلی خود دور ساخت و به تضعیف قابلیت های نهادهایی چون دیوانسالاری و ارتش انجامید.
قلات اسلام آباد: بنای نویافته از دوره ساسانی در شهرستان فهرج-استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
267 - 307
حوزههای تخصصی:
شهرستان فهرج در سوی شرقی استان کرمان و انتهای شرقی منظر فرهنگی بم در حاشیه جنوبی لوت جنوبی قرار دارد. در جریان بررسی، شناسایی و مستند نگاری قلاع و آثار موجود در منظر فرهنگی بم بین سال های 1391 تا 1394 تعداد 42 اثر متعلق به دوره ساسانی و قرون اولیه اسلامی شناسایی شد که یکی از شاخص ترین آن ها بنای موسوم به قلات اسلام آباد است. مهمترین پرسش مطرح در این پژوهش تعیین کاربری و تاریخگذاری بنای قلات اسلام آباد است. این پژوهش دارای رویکرد توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات از طریق پژوهش های میدانی و مطالعات کتابخانه ای است. بر اساس مطالعات صورت گرفته دو احتمال درباره کارکرد این بنا وجود دارد. یکی کارکرد تشریفاتی و کوشک و دیگری کارکرد مذهبی و یک بنای آتشکده. بنای قلات اسلام آباد با دارا بودن فضای مربع مرکزی، ایوان هایی در جهات شرقی و غربی و ورودی با طاق آهنگ در سوی جنوب و ایوانی به صورت قرینه در سوی شمال، به لحاظ کارکرد،کوشک به نظر می رسد که با تعدادی از کوشک ها و آتشکده های دوره ساسانی و قرون اولیه اسلامی قابل مقایسه است. همچنین با استناد بر شواهد موجود در ضلع شرقی، وجود راهرویی پیرامون بنا وجود یک بنای مذهبی را نیز محتمل می سازد. براساس بقایای معماری از جمله؛ وجود ایوان هایی با طاق آهنگ و چفد بیز(شلجمی)، قرینه سازی، مصالح به کار رفته و یافته های سفالی می توان بازه زمانی اواخر دوره اشکانی تا اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی را برای تاریخگذاری بنای قلات اسلام آباد ارائه نمود.
تعامل و تقابل خاندان های ذی نفوذ محلی و ایلات و عشایر مناطق کردنشین با دولت مرکزی (1299 تا 1310)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
223 - 243
حوزههای تخصصی:
قدرت در مناطق کردنشین از گذشته بین کانون های متعددی از جمله خاندان های ذی نفوذ، ایلات و عشایر، خوانین و... پراکنده بود. در دوره پس از مشروطه و جنگ جهانی اول پراکندگی قدرت و ظهور مدعیان جدید به شکل بی سابقه ای گسترش یافت و نفوذ حکومت مرکزی به حداقل رسید. با ظهور رضاخان و افزایش قدرت و توان نظامی دولت، تلاش برای گسترش حاکمیت مرکزی و سرکوب کانون های سنتی قدرت از جمله در مناطق کردنشین در اولویت قرار گرفت. مناسبات بین نیروهای حکومت مرکزی با کانون های قدرت در مناطق کردنشین از همراهی و مصالحه تا تقابل و تصادم نظامی را شامل می شد. این پژوهش بر آن است با روشی توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد منتشرنشده آرشیوی و مطبوعات به این پرسش پاسخ دهد که مواجهه خاندان های ذی نفوذ و سایر کانون های قدرت در مناطق کردنشین با دولت مرکزی در دوره برآمدن رضاخان چگونه بود؟ نتایج پژوهش نشان می دهد کانون های قدرت محلی در این برهه در نزاع های سنتی دست و پا می زدند و با وجودی که برخی از آنها توانستند برای مدتی با دولت مرکزی مقابله کنند، در کل نه تنها تهدیدی جدی علیه حکومت تازه تأسیس پهلوی ایجاد نکردند، بلکه این حکومت بود که با بهره گیری از رقابت ها و اختلاف های رؤسا و حکام سنتی، آنها را یکی پس از دیگری از میان برداشت.
تداوم و گسست در تاریخ فرودستان با نگاهی به آرای والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند تاریخ با «اکنون» در نظریات مختلف به ویژه در دوران اخیر مدّنظر قرار گرفته است. بر این اساس همان قدر که گذشته بر حال مؤثر است، از تأثیر اکنون در فهم ما از گذشته نیز می توان سخن به میان آورد. در تاریخ به ویژه از منظر فرودستان و ستمدیدگان، وضعیت اکنون موقعیتی خاص و استثنایی نیست، چراکه تداوم رنج این اقشار به شکل یک قانون در طول تاریخ، استمرار و تداوم یافته است. «والتر بنیامین» در آثار خود به ویژه در تزهایی درباره تاریخ، به تداوم وضعیت تاریخی رنج کشیدگان اشاره می کند و ضمن تأکید بر ملموس ترین و عینی ترین ابعاد رنج ستمدیدگان تاریخ، به امکان رهایی از وضعیت موجود بر اساس ظهور لحظه ای موعودگرایانه و مسیحایی می اندیشد. این وجه از اندیشه بنیامین، به انحای مختلف آشکار و پنهان در رویکردهای متأخر از قبیل تاریخ فرودستان، مطالعات پسااستعماری و نیز تاریخ بدیل و جایگزین برجسته شده و منشأ تأملات نوینی در رویکرد به تاریخ شده است. یکی از بارزترین وجوه نگاه نقادانه بنیامین، نقد ایده پیشرفت در تاریخ است که از دیدگاه وی برآمده از فلسفه فاتحان تاریخ است؛ این در حالی است که اوضاع شکست خوردگان تاریخ حکایت از رنج پیوسته ایشان است.