فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
143 - 163
حوزههای تخصصی:
عجایب نگاری های قرون چهارم تا هشتم هجری با هدف کیهان نگاری و نشان دادن عظمت و قدرت خداوند در خلقت موجودات عالم به نگارش درآمده اند. تلاش برای درک طبیعت و نحوه تعامل با آن در قالب دو گونه کیهان شناسی فلسفی و اسطوره ای در عجایب نامه ها قابل بازشناسی است. اساس کیهان شناسی اسطوره ای بر اعتقاد به وجود نیروهای اسرارآمیز در تدبیر احوال عالم است. شناخت تنجیمی در پیوند تنگاتنگ با این گونه کیهان شناسی قائل به وجود نیروهای ماورایی در اجرام سماوی است. با عنایت به شواهد متعدد تنجیمی در عجایب نامه ها پرسش اصلی این مقاله این است که باورهای تنجیمی در عجایب نامه های این دوران چگونه در شکل دادن به نگرش کیهان شناسی اسطوره ای تأثیر گذار بوده اند؟ در این تحقیق از روش تاریخی به منظور توصیف و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد می توان در عجایب نامه های این دوران تأثیر کواکب و سیارات را در شکل دهی به رخدادهای زندگی آدمیان در ذیل اراده خداوندی به عنوان نشانه ای از قدرت الهی پذیرفت.
چرایی لغزش مالی کارگزاران امیرالمؤمنین علی(ع) و چگونگی مواجهه امام با آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
لغزش مالی کارگزاران یکی از چالش های همیشگی حکومت ها است. این موضوع در راستای تحقق عدالت اقتصادی مورد توجه آموزه های اسلامی قرار دارد. با توجه به جایگاه ویژه امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در نظام اندیشه اسلامی، واکاوی گفتار و رفتار ایشان در این زمینه دارای اهمیت بسیار است. در مقاله حاضر برای دست یافتن به این هدف، ابتدا با استقراء داده ها به وصف گونه های لغزش مالی و چرایی روی دادن آن ها پرداخته می شود و سپس با رویکردی وصفی تحلیلی، چگونگی مواجهه امام علی(ع) با گونه های مختلف لغزش مالی کارگزاران حکومتی به تصویر کشیده می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشتر لغزش های مالی کارگزاران عصر حکومت امیرالمؤمنین حضرت علی(ع)در مسامحه و چشم پوشی حاکمان قبلی، ریشه داشته است و سیره امیرالمؤمنین حضرت علی(ع)در مواجهه با آن ها، عدم اغماض با هدف هدایت گری بوده است. بدین معنا که امام(ع)در راستای وظایف صیانت از اموال مسلمانان و هدایت گری مردمان، ضمن نادیده نگرفتن لغزش ها و برخورد تنبیهی مناسب با آن، آگاهی بخشی دینی و بازنهادن مسیر اصلاح را دنبال می کردند.
بررسی نقش رویکرد حدیث محوری در گسترش تیغ زنی و قمه زنی در دوران صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
243 - 263
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلف علمی در مطالعات اسلامی مؤثر است؛ یکی از این رویکردها حدیث محوری است. حدیث محوری هنگام تعارض ادله، محوریت و اولویت را به حدیث می دهد. علمای اخباری به صورت آگاهانه این رویکرد را داشتند، اما برخی علمای دیگر نیز در مواردی تحت تأثیر برخی روایات قرار گرفته و به صورت ناآگاهانه آن ها را بر ادله قرآنی و عقلی مقدم کرده اند. این تحقیق حول محور این پرسش بود که رویکرد حدیث محوری در گسترش تیغ زنی و قمه زنی در دوران صفویه (907-1135ق) چه نقشی را ایفا کرده است؟ به نظر می رسید رویکرد حدیث محوری برخی علمای شیعه از مهم ترین عوامل و زمینه های گسترش تیغ زنی و قمه زنی در عزاداری عاشورا در دوران صفویه بوده است. این تحقیق در پی آن بود که پشتوانه مذهبی گسترش تیغ زنی و قمه زنی در دوران صفویه را که عبارت از رویکرد حدیث محوری است، به دست آورده، توجه جوامع علمی را به آن جلب کند و ریشه فکری گسترش بدعت های عزاداری را ارائه نماید. این کار، پژوهش بنیادی، توصیفی تحلیلى بود و با توجه به میان رشته ای (تاریخی حدیثی) بودن آن، در برخی موارد از روش های نقلی، تحلیل رجالی و تحلیل متن نیز استفاده شد. درنتیجه تحقیق به دست آمد که برخی علمای عصر صفوی تحت تأثیر برخی روایات قرار گرفته، در مقابل تیغ زنی و قمه زنی در عزاداری عاشورا سکوت اختیار کردند، برخی نیز آن را تأیید نمودند و درنتیجه، هر دو گروه موجب گسترش آن در میان شیعیان شدند. با توجه به وجود ادله عقلی و قرآنی درباره حرمت این کار، موضع علمای یادشده چیزی جز حدیث محوری نیست.
تحلیل مضمونی اخبار خوارج عصر امویان (132- 41) در منابع تاریخی اصحاب حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با درک ارزشمندی میراث تاریخی اصحاب حدیث و اثرگذاری آن در ذهن مخاطبان این آثار در موضوع خوارج عصر اموی و با هدف کشف شبکه مضمونی موجود در این متون و برای رسیدن به الگویی که توضیح دهنده منطق کلی و شاکله آن ها باشد، تلاش می کند تا به سؤال «اصحاب حدیث در ثبت اخبار خوارج چه مضامینی را به مخاطبان ارائه می کنند؟» پاسخ دهد. برای یافتن این پاسخ ابتدا به مطالعه میراث تاریخی اصحاب حدیث در این زمینه پرداخته شد و از میان آثار موجود، تاریخ خلیفه بن خیاط (ابن خیاط240ق)، بقایای کتاب المعرفه و التاریخ (فسوی277ق)، تاریخ الامم و الملوک (طبری 310ق)، المنتظم فى تاریخ الامم و الملوک ، (ابن جوزى 597ق) انتخاب شد و داده های مرتبط با اخبار خوارج از میان آنان استخراج و سپس با روش تحلیل مضمون و اجرای مراحل مختلف آن، داده ها تحلیل و مضامین نهفته در منابع منتخب کشف شد که چهار مضمون فراگیرِ خوارج جریانی سیاسی- مذهبی و عملگرا، تهدیدات دائمی خوارج برای حکومت، سرکوب خوارج با هزینه های هنگفت و اسلامی بودن سرکوب خوارج یافت شد که این مضامین با توجه به رویکرد اصحاب حدیث به خلافت، در راستای مشروعیت بخشی به رفتار امویان در قبال سرکوب خوارج است.
ناگفته هایی درباره زندگی فخر رازی و حامیان وی
منبع:
پژوهش در تاریخ سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
67 - 97
حوزههای تخصصی:
This very brief summary of Fakhr al-Din’s life includes the gist of the patronage he received: he had lived under the Khwarazmshahs and under the Ghurids and managed to gain patronage from both these parties, who were at war with one another. Yet in Herat, under the Ghurids and the Khwarazmshah, he was hated by the populace and could not go about openly in the street without bodyguards He studied there with his father and later in Nishapur. After he finished his education in Maragha we find him teaching at madrasas in Azerbaijan and western Iran. He teaches for some time in Rayy before he travels to Khwarazm and Transoxania in search of patronage. For a while unsuccessful, he eventually earns the favours of the Khwarazmshah Tekish and his family. Next, we hear that for reasons unknown to us he is expelled first from the lands of the Khwarazmshah and later from Transoxania, which is governed by the latter’s ally, the Qara Khitai.
حفظ و بهبود محیط زیست در برنامه عمرانی پنجم (1352-1356ش) با تکیه بر جنگل ها و مراتع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه صورت بندی های متفاوتی درباره گفتمان های محیط زیست ارائه می شود. این گفتمان ها نحوه نگاه دولت ها و جوامع به محیط زیست را مشخص می کند. بدون تردید پیروی از هر یک از این گفتمان ها نتایج مشخصی را برای کشورها به بار می آورد و سیاست گذاری های خاصی را برای حفاظت از محیط زیست و چگونگی و میزان بهره برداری از منابع طبیعی تعیین می کند. یکی از گفتمان های محیط زیستی، گفتمان توسعه پایدار است که با گفتمان «پایست گرایی» (سروایولیزم) رابطه نزدیکی دارد. این گفتمان بر استفاده بهینه از منابع طبیعی تأکید دارد و این منابع را میراث تمام انسان ها می داند؛ به گونه ای که نسل های آینده نیز امکان استفاده از آن ها را داشته باشند. در ایران پیش از انقلاب 57، برنامه عمرانی پنجم تنها برنامه ای بود که فصلی مشخص برای حفظ و بهبود محیط زیست اختصاص داده بود. نگارنده این پژوهش با استفاده از روش تحقیق تاریخی، ضمن بیان اهداف و خط مشی های برنامه پنجم (و همچنین برنامه تجدید نظر شده) در تلاش است به این پرسش پاسخ دهد که گفتمان محیط زیستی حاکم بر برنامه پنجم چه بود؟ و چه نتایجی را برای محیط زیست به بار آورد؟ جنگل ها و مراتع نیز به عنوان مطالعه موردی این پژوهش در نظر گرفته شده است. این مقاله نشان م ی دهد که عدم به کارگیری توسعه پایدار چگونه به غلبه نگاه ترمیمی و واکنش گرانه و غفلت از نگاه پیشگیرانه منجر شد. این امر نیز به نوبه خود برنامه های حفاظت را نسبت به برنامه های بهره برداری عقب راند و در پیوند با نگاه ابزاری به محیط زیست، ماهیت دستوری برنامه ریزی توسعه و ذات مطلقه شبه مدرن دولت، نمایی کامل از توسعه ناپایدار را ارائه کرد.
تحلیلی بر سیاست اسکان دولت پهلوی اول در ایل قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با به سلطنت رسیدن رضاشاه، برنامه های دولت پهلوی برای برقراری امنیت، تمرکزگرایی، اصلاحات، پیشرفت و نظم نوین در تعارض با زندگی ایلیاتی قرار گرفت. سیاست اسکان یکی از برنامه های دولت پهلوی برای ایلات بود؛ موضوعی که ایل قشقایی از آن مستثنی نبود. در مناسبات سیاسی اقتصادی ایل قشقایی با دولت پهلوی اول، مسئله این است که در ایل قشقایی برنامۀ اسکان با چه اهدافی و چگونه اجرا شد. بر مبنای این مسئله، پژوهش حاضر درصدد پاسخ گویی به دو پرسش است: سیاست اسکان در ایل قشقایی چگونه اجرا شد؟ سیاست اسکان در ایل قشقایی چه نتایجی داشت؟ پژوهش پیش رو با روش تاریخی و شیوۀ تدوین و نگارش توصیفی تحلیلی، مبتنی بر اسناد سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ج.ا.ا (ساکما)، با منشأ استانداری فارس و مکمل قرار دادن منابع کتابخانه ای نوشته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد اسکان ایل قشقایی را نظامیان و ادارۀ اسکان فارس اجرا کردند. با انتصاب کدخداها بر خانوارها، قشقایی ها در مناطق ییلاقی و قشلاقی، اسکان داده و به زراعت مشغول شدند؛ همچنین اغنام و احشام ایل قشقایی با صدور پروانۀ چوپانی (گله بنه) اجازۀ رفتن به ییلاق و قشلاق را پیدا کردند. سیاست اسکان ایل قشقایی به طور کامل موفقیت آمیز نبود؛ اما باعث شد پس از شهریور 1320ش/1941م، ایل قشقایی دیگر به وضعیت پیش از اجرای برنامۀ اسکان باز نگردد و ایل قشقایی از نظر میزان جمعیت و وسعت مالکیت ارضی و تعداد دام کاهش یابد. با این حال، پس از استعفای رضاشاه از سلطنت، بسیاری از قشقایی های اسکان شده به زندگی ایلی بازگشتند که مهم ترین علت این اقدام آنها اقتصادی، یعنی مرگ ومیر اغنام و احشام، بود. آشنانبودن به امر کشاورزی و روحیۀ ایلیاتی قشقایی ها و زورگویی و رشوه خواری نظامی ها و مأمورهای دولتی از دیگر عوامل بازگشت قشقایی ها به زندگی ایلی بودند.
Khajeh Nasir al-Din Tusi, the Guide of the Mongol Ilkhans towards Iranian and Islamic Civilization (Based on the Writings of Khajeh Nasir)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
From the time of the Mongol invasion of the Ismaili castles to the present day, one of the points of concern for many people has been the reason for Khajeh Nasir al-Din al-Tusi's collaboration with prominent Muslim scholars and non-Muslim Mongols. Many have accounted Khajeh’s political behavior during the rule of Ilkhanate as his hostility towards denominations and the Sunnis. Many others have known it as part of his opportunistic character and claimed that he has done so to achieve a certain political status. However, by carefully studying the works of Khajeh, one could find other logical and fundamental reasons for Khajeh’s behaviors that unfortunately have been mostly disregarded. By reading his works, many Islamic legal, historical, psychological, philosophical, and other kinds of reasons can be found that deserve paying attention. Khajeh’s prominent personality trait is related to philosophy and Kalaam (scholastic theology); hence, it only makes sense to seek the reason behind this collaboration in Khajeh’s frame of thought. Khajeh’s most important work in this area is Akhlaaq e Naasiri, in which the most important topic is Madina Faazila. From the time of the Mongol invasion of the Ismaili castles to the present day, one of the points of concern for many people has been the reason for Khajeh Nasir al-Din al-Tusi's collaboration with prominent Muslim scholars and non-Muslim Mongols. Many have accounted Khajeh’s political behavior during the rule of Ilkhanate as his hostility towards denominations and the Sunnis. Many others have known it as part of his opportunistic character and claimed that he has done so to achieve a certain political status. However, by carefully studying the works of Khajeh, one could find other logical and fundamental reasons for Khajeh’s behaviors that unfortunately have been mostly disregarded. By reading his works, many Islamic legal, historical, psychological, philosophical, and other kinds of reasons can be found that deserve paying attention. Khajeh’s prominent personality trait is related to philosophy and Kalaam (scholastic theology); hence, it only makes sense to seek the reason behind this collaboration in Khajeh’s frame of thought. Khajeh’s most important work in this area is Akhlaaq e Naasiri, in which the most important topic is Madina Faazila.
آمار و آرایش سپاهیان در نبرد عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
۱۶۰-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی مقاله این است که آیا می توان در خصوص واقعه عاشورا، بر اساس تحلیل گزارش های تاریخی، به آماری درست یا نزدیک به آن درباره شمار نفرات و کشتگان دو لشکر و اسیران دست یافت؟ جز این، به آرایش جنگی سپاهیان نیز پرداخته شده است. در این مقاله از شیوه تحلیل و تبیین گزارش های تاریخی استفاده شده تا جزئیات روشن تر شود و از مبالغات رایج فاصله بگیریم. حاصل این کار، برگزیدن آمارهایی معقول و پذیرفتنی تر است. به عنوان نمونه می توان به آمار سپاهیان کوفه اشاره کرد که تاکنون اینچنین محاسبه نشده است. باید افزود بیشتر مطالبی که در آثار دیگران (پیشینه پژوهش) آمده است، غیرمستقل و بخشی از یک اثر مفصل تر - از یک تا چندین جلد - هستند که دسترسی به آنها چندان هم آسان نیست، اما در این نوشتار، داده ها و نظرات در قالب یک مقاله با عنوان و حجمی محدود به خوانندگان عرضه شده است.
تاریخ نگاری ایرانی در حکومت های محلی دکن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
257 - 288
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری فارسی در دوره حکومت های محلی دکن، در قرن های دهم و یازدهم به اندازه ای رونق یافت که می توان آن را به نوعی تاریخ نگاری محلی و دودمانی ایرانی، اما در منطقه دکن به شمار آورد. پژوهش حاضر، ضمن جست وجوی علل گسترش ادبیات فارسی و تاریخ نگاری ایرانی در دکن، با بررسی تحلیلی منابع تاریخی، به این نتیجه رسیده است که مهاجرت گسترده ایرانیان به منطقه دکن و حمایت حکمرانان و دیوانسالاران از آنها، زمینه ساز گسترش ادبیات فارسی در این منطقه شد و این مهاجران، سنّت ها و شیوه های تاریخ نگاری ایرانی را در منطقه دکن گسترش دادند.
ارتباطات تجاری بنادر ژاپن با ایران در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به واسطه جاده موسوم به ابریشم کالاهای ایرانی به خاور دور و در این مورد ژاپن وارد شد اما به دلیل فرهنگ بسته ژاپنی مواد فرهنگی تا عصر ساسانی راه نیافتند و پس از آن ارتباط تقریبا به طور کامل قطع شد و تنها معدود نوشته های جغرافیایی در جهان اسلام از ژاپن باقی ماند. با شروع عصر اکتشاف و استعمار دول غربی از جمله پرتغال و هلند به ایران و ژاپن راه یافتند و اینگونه محصولات دو کشور را هرچند محدود منتقل کردند محصولاتی که در بین آن فرش و پارچه های صفوی به چشم می خورد. سوال مقاله حاضر آن است که کدام ناحیه ها یا بنادر ژاپن از آغاز عصر استعمار برای حمل و نقل مواد فرهنگی مورد استفاده تجارت خارجی/بین الملل بوده اند، آیا ناحیه های تعیین شده دارای پیشینه بودند و چه عواملی بر ارتباط مورد نظر تأثیر گذار بوده اند. پاسخ مقاله آن است که محصولات نوع ساسانی بیش از آنکه نشانگر ارتباط تجاری یا سیاسی ژاپن با ایران باشند نمایشی از تحت الحمایگی کره هستند ولی مناطقی را در ژاپن نشان می دهند که در عصر صفوی تبدیل به مراکز اصلی تجارت دولتی شدند که همانا بندر اُساکا به سوی حوزه کیوتو و نارا، بندر ناگاساکی و بنادر حوزه خلیج کاناگاوا هستند. هرچند تجارت مورد نظر همیشه تحت تاثیر فرهنگ بسته ژاپن قرار داشته و پس از دوره کوتاهی هربار منقطع گردیده است.
فلسفه و حکمت اسلامی در مدارس قدیم دوره قاجار تا آموزش جدید (مطالعه موردی مدرسه عالی سپهسالار و دانشکده معقول و منقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه و حکمت اسلامی در ایران از نهضت ترجمه آغاز می شود و با حکمای صاحب نامی همچون فارابی و ابن سینا و سهروردی و ملاصدرا در سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه در تاریخ فلسفه ایرانی اسلامی استمرار می یابد. در دوره قاجار نیز طی تحولات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی این دوره، از سویی تاسیس مکتب تهران و انتقال حکما و مدرسین فلسفه از اصفهان به تهران به حکمت و فلسفه در پایتخت جدید رونق می بخشد، و از سویی دیگر تاسیس مدارس جدید و وقف مدارس دینی برای تدریس حکمت و یا علوم معقول در تهران، سرآغاز تحول فرهنگی و خردگرایی در پایتخت جدید و موجب رونق علمی و فرهنگی آن می گردد. ازجمله این مدارس، مدرسه عالی سپهسالار است که با شیوه نوین آموزشی و با پشتیبانی موقوفات واقف از دوره قاجار به دوره پهلوی منتقل شده و با تأسیس دانشگاه به عنوان دانشکده معقول ومنقول در مجموعه نخستین دانشکده های دانشگاه تهران قرار می گیرد. روش تحقیق، کتابخانه ای و سند پژوهی و توصیف و تحلیل دادهاست. مسأله پژوهش، چگونگی بسط و توسعه فلسفه و حکمت اسلامی در دوره قاجار، مواجهه آن با نظام آموزشی جدید و کاربست آن در جهت تقویت و تحکیم آموزش علوم عقلی، تجمیع بین علوم معقول و منقول و بررسی چالشها و تحولات انتقال این میراث به دانشکده معقول و منقول در دوره پهلوی است.
تحلیل مضمون «ماهیت اقدامات آمریکا علیه ایران» در گفتار امام خمینی؛ (موردکاوی پیام ها و بیانات امام در دهه 40 و 50 شمسی)
حوزههای تخصصی:
امام خمینی نسبت به تهدیدات امت اسلامی و جهان اسلام حساس بودند و همواره در گفتارها و پیام های خود تلاش می کردند همگان را نسبت به تهدیدات داخلی و خارجی جهان اسلام آگاه کنند. بررسی فراوانی و کثرت مواضع ایشان در قبال آمریکا نشان می دهد که از دیدگاه ایشان، آمریکا یکی از عوامل اصلی مشکلات جهان اسلام و جامعه ایرانی در دهه چهل و پنجاه شمسی بوده است. امام همواره نسبت به تهدید آمریکا برای ملت ها هشدار داده و از ملت ایران درخواست داشتند نسبت به عملکرد این رژیم سیاسی هوشیاری داشته باشند. با توجه به اهمیت این مسئله، مقاله حاضر تلاش دارد با کاربست روش تحلیل مضمون، به این سؤال پاسخ دهد که: ماهیت اقدامات آمریکا علیه ایران در گفتار امام خمینی طی دهه چهل و پنجاه شمسی چه بوده است؟ برای تبیین این موضوع، به صحیفه امام مراجعه شده و واحد تحلیل مضمون «آمریکا» در گفتار و پیام های امام طی سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷، «عبارات و پاراگراف» بوده است. یافته های مقاله نشان می دهد که آمریکا از دیدگاه امام دشمن اصلی ملت ایران و عامل حمایت از جنایت های حکومت پهلوی بوده است و توصیف مضامین نشان می دهد که عملکرد آمریکا علیه جامعه ایران با رویکردهای نفوذ فرهنگی، نفوذ نظامی، استعمار اقتصادی و استعمار سیاسی قابل رؤیت است.
An Anatomic Study of Wood Charcoal Discovered from the Archaeological Site of Kelar, Kelardasht in North of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to present qualitative and quantitative explanations of eight kinds of charcoal discovered from an archeological site at Tepe Kelar in northern Iran. The excavations were carried out in 2006 and 2008. In addition to cultural remains, different kinds of charcoals were discovered hence, their descriptive analysis provided valuable information about culture and ecology of the region during the prehistoric period. To analyze the samples, thin transverses and their radial sections were prepared and analyzed using Electron Microscope, and specifications of the vessels, tissue, wood rays, and other elements of them were measured and recorded. The identification of the woods was initially conducted through the microscopic properties of hardwood and the findings were then compared with the Atlas of woods in North of Iran. The taxonomic identification using the wood anatomy showed that four samples belong to the genus Fagus Orientalis Lipsky 1898, one of which belongs to genus Corylus Avellana 1753 and the remaining three samples were not recognizable due to their small size. In the third trench, ruins of a metal melting kiln were discovered together with large pieces of charcoals. It is likely that wood species identified in this study were used to melt metals in the Bronze and Iron Ages.
تاثیر اسلام بر هنر ایران (مطالعه جامعه شناختی با تکیه بر آرا رابرت واثنو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت ساسانی با سیستم حکومتی قدرتمند خود نتوانست در مقابل ورود اسلام مقاومت کند و با حمایت و پذیرش ایرانیان، اسلام راه خود به این سرزمین را باز کرد و منجر به تغییرات مهمی در زمینه های گوناگون شد. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر فرهنگ و هنر دوران اولیه اسلامی در ایران، به این پرسش پاسخ می دهد که نقش شرایط اجتماعی و تغییر فرهنگی در شکل گیری هنر ایران قبل و بعد از اسلام چیست؟ روش تحقیق تحلیلی تاریخی با رویکرد تبیینی تطبیقی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، با تکیه بر آرای رابرت واثنو صورت پذیرفته است. هنر ایرانی در دوران حکومت های مستقل، با احیای زبان فارسی و آفرینش شاهنامه، دوام یافت. در دوران بعد، با توجه به حرمت تصویرگری، هنر، گرایش به سادگی پیدا کرده و هنر اسلامی به تدریج شکل گرفت. به دلیل نداشتن اختلاف ریشه ای بین دو فرهنگ اسلامی و ایرانی، دو فرهنگ در کنار یکدیگر قرار گرفته و هنر جدید ایرانی اسلامی شکل گرفت. برطبق آرای رابرت واثنو جایگاه بافت های نهادی در تغییرات اجتماعی این دوران از مهمترین عوامل بوده است.
فردوسی و بسترسازی نظری برای قدرت یابی نهاد وزارت در قرون میانه تاریخ ایران (قرون پنجم تا نهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
۱۶۵-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
اوج گیری قدرت نهاد وزارت در تاریخ میانه ی ایران، به ویژه از اوایل دوره ی سلجوقی،بدون نوعی بسترسازی پیشینی، به دشواری ممکن و قابل دوام بود. فردوسی را باید در شمار یکی از نخستین کسانی دانست که در این زمینه تاثیر بسزایی داشت. پرسش این است که شاهنامه چه تاثیری بر فراهم آمدن یک بستر نظری برای اوج گیری و تثبیت قدرت نهاد وزارت در قرون میانه ی تاریخ ایران داشت؟. فردوسی که در پی حفظ هویت ایرانی و نیز تجدید حیات ساختار سیاسی ایران باستان بعنوان بدیل مناسبِ سامان سیاسیِ مستقرِ زمانه ی خود بود، در شاهنامه و به ویژه در بخش تاریخی آن-با توجه به عدم وجود شاهانِ خردمندِ عصر اسطوره ای-، وزیر را شخصیت اصلی این بخش نمایانده،با برکشیدن بزرگمهر بعنوان یک حکیم/وزیر و قائل شدن خصائص ویژه برای او، ارجی ویژه برای این نهاد قائل شد که این امر،پس از فردوسی و با توجه به نفوذ عام شاهنامه، با تبدیل شدن بزرگمهر به نماد نهاد وزارت، توانست همچون یک بستر نظری مناسب در جهت ترقی و تثبیت قدرت این نهاد به کار رود.
بررسی مهرهای بدل چینی محوطه باستانی کَلُوَرز در مجموعه سامان دهی شده موزه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آب ریز سپیدرود در استان گیلان، در جنوب دریای مازندران واقع شده است. این حوضه جغرافیایی بنا به شرایط اقلیمی و زیست محیطی مناسب با بهره گیری ازمنابع طبیعی از دیرباز موردتوجه گروه های انسانی و زیستگاهی مناسب برای محل تجمع این مردمان بوده و در طی هزاران سال، سهم بسزایی در ایجاد فرهنگ های باستانی این حوزه فرهنگی داشته است. کاوش هایی که در پنج دهه اخیر در شمال ایران، به ویژه در حوضه آب ریز سپیدرود به انجام رسید، موجب کشف فرهنگ های ناشناخته ای از اواخر هزاره دوم و اول پیش ازمیلاد در محوطه های باستانی مارلیک، کلورز، نصفی، جوین، جمشیدآباد و دیگر محوطه ها در عصرآهن در این حوزه فرهنگی شده است. این مقاله، تحقیق مقدماتی است بر تعدادی مُهر بدل چینی مربوط به محوطه باستانی کلورز که در خلال سال های 1344 الی 1348 ه .ش.، در بررسی و کاوش های باستان شناسی توسط «علی حاکمی» و «عبدالحسین شهید زاده» به دست آمده است. این مهرها در طی سامان دهی اشیاء موزه ملی ایران در سال 1389 ه .ش.، در مجموعه مهرهایی از محوطه های باستانی گیلان به نام «کلورز» شناسایی و ثبت گردید. هدف از این پژوهش، شناخت جغرافیای این حوزه فرهنگی، بررسی گونه شناسی، شیوه ساخت مهرهای بدل چینی و مداراک تجسمی موجود در شناخت نقوش در این برهه زمانی است. پرسش های این پژوهش عبارتنداز: خاستگاه اصلی و بستر تاریخی و فرهنگی آن ها کجاست؟ آیا این مهرها دارای سبک محلی اند یا متأثر از دیگر حوزه های فرهنگی؟ مهرهای یافت شده در محوطه باستانی کلورز به کدام برهه تاریخی تعلق دارند؟ اساس این تحلیل ها متکی بر اطلاعات کاوش های انجام شده دراین حوزه فرهنگی، سپس برگرفته از نقوش و توصیف مفاهیم نمادهای این مهرها که تجلی گر جهان بینی مردمان این حوزه فرهنگی است. نتایج این پژوهش به یک نتیجه گیری کلی در روند گونه شناسی، سبک شناسی مهرها و مستند کردن این یافته ها و مقایسه با دیگر استقرار های مهم هزاره اول پیش ازمیلاد در افق های فرهنگی هم زمان چون: مارلیک، تول تالش، حسنلو و بین النهرین بوده است.
تجددگرایی فرهنگی زنان در افغانستان نوین
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
19-31
حوزههای تخصصی:
هیچ کشوری موفق به پیشرفت نخواهد شد، مگر اینکه زنان آن کشور از پرده انزوا خارج شوند. تجددگرایی را می توان یک جریان و روند فرهنگی سازی در زمینه های مختلف اجتماعی، تحقیقی، سیاسی، تاریخی، دینی، مذهبی، اقتصادی، ادبی و هنری و ... یک جامعه نو پا که به سوی مدرن شدن تلاش دارد، خطاب کرد. این تجدد با محوریت انسان و تکیه بر آزادی بینش و دانش او وابسته است. بدون تردید می توان ملکه ثریا، همسر غازی امان الله خان و دخت محمود طرزی را جزء سردمداران این نهله تجددگرایی فرهنگی زنان در افغانستان خواند. منشأ و رویکرد تجددگرایانه و حرکت به سوی یک افغانستان مدرن از جایی آغاز میشود که غازی امان الله خان همراه به همسرش از سفر هفت ماهه به افغانستان بر می گردند، و برای یک افغانستان نوین، سلسله اقدامات تجددگرایانه ای در زمینه های فرهنگی، هنری و علمی همچون ساخت و تاسیس مساجد، مکاتب، کتابخانه ها، سینما و تیاتر، آزادی فردی و اجتماعی، حقوق زنان، تعلیم و تربیت، رسانه ها و ... را رقم می زنند. بدون شک، جامعه شنتی افغانستان و طرز نگاه و بینش مدرنیته ملکه ثریا در راستای بالندگی زنان آن وقت، با هم سنخیت نداشت، با آن همه، اصلاحات بنیادی در روند تعالی شدن افغانستان، رقم خورد. روش تحقیق در این مقاله تاریخی، تحلیلی و توصیفی است که با رویکرد تجدد گرایی به جمع آوری مطالب پرداخته است.
بررسی چالش های امنیتی و نظامی جنبشِ اسماعیلیان در ایالت کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایالت کرمان در طول ادوار مختلف تاریخ خود، همواره یکی از مناطق منحصربه فرد در تجمّع پیروان ادیان، فرقه ها و مذاهب گوناگون است. در این میان تاریخ حضور شیعیان اسماعیلی در این ایالت و شرح تلاش ها و جنبش های آنان جهت کسب قدرت سیاسی کرمان، از مسائل مهم و نیازمند واکاوی است؛ لذا جستار حاضر با کاربستِ روش توصیفی تحلیلی ضمن بررسیِ چرایی و چگونگیِ روندِ تحولات سیاسی، امنیتی و نظامی جنبشِ اسماعیلیان در ایالت کرمان تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که روند چالش های اسماعیلیان کرمان جهت دستیابی به اقتدار سیاسی- نظامی چگونه بوده است؟ اهمیت و ضرورتِ انجام این پژوهش ازآن روست که برخلاف تحقیقات پیشین، فقط از دریچه ی فکری و مذهبی بدین فرقه نپرداخته؛ بلکه کوشیده است رویکرد امنیتی و نظامی قدرت گیری آنان را نیز مورد واکاوی قرار داده و استحکامات دفاعیِ آن ها را نیز معرفی نماید. یافته ها نشان می دهد اسماعیلیان ساکن کرمان در طول دوره ی موردبررسی در این پژوهش، سه مرحله را پشت سر نهاده اند؛ مرحله اول به واسطه تلاش های مخفیانه و آشکار خود در جهت کسب قدرت سیاسی به درگیری های نظامی و سرکوب شدید آنان انجامید، مرحله دوم به واسطه شرایط سیاسی مذهبیِ پیش آمده مجبور به تقیه شدند و درنهایت در مرحله سوم توانستند برای چندی در رأس قدرت سیاسی این ایالت قرار گیرند.
علل و پیامدهای قحطی کرمانشاهان در جنگ جهانی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
81 - 102
حوزههای تخصصی:
قحطی کرمانشاهان در خلال جنگ جهانی اول و در فاصله سال های (1338-1336ق/ 1919-1917م)، پیامد های مخرب و زیان باری در حوزه های اقتصادی و اجتماعی در این دیار بر جای نهاد. این پژوهش بر این فرض استوار است که جنگ جهانی اول در کرمانشاهان و اشغال این منطقه توسط نیروهای تحت کنترل دولت های روسیه، عثمانی و انگلیس آثار ویرانگری چون کمبود غله و بروز قحطی در پی داشت. این مهم به اتفاق خشک سالی، احتکار و رواج بیماری های واگیر دار جان بسیاری از اهالی کرمانشاهان را ستاند. پژوهش حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از اسناد منتشرنشده آرشیوی و منابع کتابخانه ای معتبر به این پرسش پاسخ دهد که چه عواملی در بروز قحطی و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی مترتب بر آن در کرمانشاهان مؤثر بوده است؟ دستاورد پژوهش نشان داد که غیر از خشک سالی، حضور طولانی مدت نیرو های نظامی دولت های متحد و متفق در کرمانشاهان و غارت انبارهای غله مردمی و دولتی، چپاول دام ها و ویران کردن منازل، احتکار غله توسط عوامل داخلی و خارجی، ضعف ساختاری حکومت مرکزی و ناکارآمدی حکام محلی در مدیریت بحران، نقش بنیادینی در ایجاد قحطی و تداوم آن در این منطقه داشت.