فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
235 - 270
حوزههای تخصصی:
مورخ همواره، رویدادهای تاریخی را از منظر بینش و زوایه دید خود بررسی می کند و در پرتو این رویکرد، واقعیت های تاریخی براساس اهمیتی که مورخ به آن ها می بخشد، رنگ و معنا پیدا خواهند کرد. مقاله حاضر می کوشد تاریخ نگری، تاریخ نگاری، مؤلفه های سازنده این نوع نگاه در ظفرنامه و چگونگی بازتاب انگاره های اعتقادی در اندیشه تاریخ نگاری شرف الدین یزدی را که به مشروعیت سیاسی تیمور(حک: 771-807ه.ق.) یاری رسانیده اند در کانون توجه و بررسی خود قرار دهد.حاصل این پژوهش که با رویکردی وصفی تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد شرف الدین یزدی در انگاره هایی محصور است ک ه بر وی تحمی ل و یا تلقین ش ده اند. به طورى که او چنان در بند احکام پیش ینى و انگاره هاى مبتنى بر آن گرفتار است که حتی تردید در آن را به مثاب ه انحراف از حقیقت روا نمی دارد. یزدی با استفاده از مؤلفه هایی چون اندیشه ظل اللهی و مشیت الهی به توجیه تمام عملکرد تیمور به عنوان مؤید دین می پردازد و بر همین اساس، گزارش های ظفرنامه علاوه بر شرح جنگ ها و تاریخ نظامی، رنگ جهادنامه به خود گرفته است.
واکاوی تاریخی تحلیلی تأثیر مؤلفه های کالبدی، بر حس تعلق خاطر در مساجد دوره صفوی از دید نمازگزاران (مطالعه موردی مساجد امام خمینی(ره)، شیخ لطف الله، حکیم و آقانور شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از درخشان ترین دوره های معماری ایران پس از ورود اسلام، دوره صفوی است. اما شاید تاریخ معماری آن نسبت به دوره های سلجوقی، ایلخانی و تیموری ناشناخته مانده است. شاید با معناترین بنا در شهراسلامی، «مسجد» باشد. معماری مسجد، علاوه بر رعایت اصول کاربردی وتزیینی، بر مفاهیمی دینی واعتقادی اشاره دارد. پژوهش حاضر دنبال پاسخگویی به سوال، «چه ارتباطی از طریق واکاوی تاریخی تحلیلی مابین حس تعلق خاطر و مؤلفه های کالبدی مساجد دوره صفوی وجود دارد؟»می باشد. هدف این تحقیق شناسایی وتبیین مؤلفه های کالبدی در معماری مساجد صفوی، با انجام مطالعات کتابخانه ای ومیدانی، و استفاده از روش آمیخته اکتشافی،وسنجش میزان تأثیر مؤلفه های کالبدی بر میزان تعلق خاطر افراد، است. پس از واکاوی تاریخی تحلیلی، شناسایی مؤلفه های شکل دهنده نظام کالبدی مساجد صفوی وتایید آنها توسط 73 استادتمام یا دانشیار دانشگاه های کشور در حوزه معماری اسلامی، دسته بندی نظام کالبدی در 5 دسته مؤلفه«کالبدی- سازمان فضایی-نور-کالبد و هندسه-سلسله مراتب» صورت گرفت و معیارهای موثر بر افزایش حس تعلق خاطر، استخراج شد. دو مدل پرسشنامه طبق طیف لیکرت تنظیم و با روش مدل یابی معادلات ساختاری، روابط بین متغیرها و میزان تأثیر آنها در مساجدامام خمینی، شیخ لطف الله، حکیم وآقانور بدلیل مشابهت چهار مسجد با یکدیگر از جهات مختلف، صورت گرفت. یافته های تحقیق وجود رابطه معنادار بین مؤلفه های نظام کالبدی با میزان حس تعلق خاطر نمازگزاران را نشان می دهد، که درآن میزان تأثیرگذاری مؤلفه کالبدی از 5 دسته مؤلفه ذکرشده، بیشتر بود. همچنین وجود مؤلفه های نظام کالبدی درکنار هم، سبب ایجاد حس تعلق خاطر به آن مسجد شده؛ودر نهایت اگر در مساجد جدید، مؤلفه های نظام کالبدی به صورت مناسب و هماهنگ با هم تعریف شوند، حس تعلق خاطر در نمازگزاران افزوده می گردد.
تحلیلی بر نقش کارگزاران کلانتران طایفۀ دره شوری قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲ (پیاپی ۱۴۲)
109 - 139
حوزههای تخصصی:
طایفۀ دره شوری یکی از طوایف ایل قشقایی است. در ساختار سیاسی قدرت، کلانتر به صورت رسمی مسئولیت ادارۀ آن طایفه را عهده دار بود. کلانتران علاوه بر تیره های وابسته به خود، گروهی از عوامل اجرایی را در خدمت داشتند که با عناوینی چون «دؤیربَر» و «اَدآرَ» مورد خطاب قرار می گرفتند. نگارندگان این مقاله بر آن اند تا نسبت و رابطۀ میان قدرت کلانتران دره شوری و وظایف کارگزارانشان را آشکار کنند. سؤال این است که چرا و چگونه کلانتران دره شوری از کارگزاران استفاده می کردند؟ این پژوهش به صورت میدانی بر مبنای انجام مصاحبه ها و با مکمل قرار دادن منابع کتابخانه ای، با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که کلانتران طایفۀ دره شوری برای انجام امور خانوادگی و برقراری نظم در تیر ه ها، در کنار افرادی چون کدخداها از کارگزارانشان استفاده می کردند. آن ها به عنوان بازوی اجرایی، صرفاً مسئولیت هایی را در خانۀ کلانتران برعهده نداشتند، بلکه عده ای از کارگزاران در خارج از خانۀ کلانترها نیز انجام وظیفه می کردند. کارگزاران ضمن مهارت در امور اجرایی، افرادی جنگجو بودند که کلانتران از آن ها برای سرکوب افراد و تیره های متمرد و پیشبرد اهدافشان در کنار تیره های وفادار به خود استفاده می کردند.
تأثیر بحران نقره بر اقتصاد غزنویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
189 - 211
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین منابع مالی اقتصاد غزنویان در دوره متقدم، یعنی از بدو استقرار غلامان به رهبری آلبتکین و سبکتکین در شهر غزنه (351ق) تا پایان حکومت سلطان محمود (421ق) اتکا بر نظام غنایم بود که پشتوانه اصلی ضرب سکه های مرغوب بود؛ اما از دوره سلطان مسعود (432 421ق) با پیشامد بحران نقره مواجه شدند که طی آن ارزش پول رایج کاهش یافته و همچنین از تعداد ضرب مسکوکات با عیار بالا نیز کاسته شد. ازاین رو سلاطین متأخر غزنوی برای تأمین هزینه های جاری و لشکری خویش به درآمدهای سهل الوصول دیگری روی آوردند. سؤال اصلی این است که بحران نقره چه تأثیری بر تطور منابع درآمدی غزنویان داشته است؟ فرض این است که بحران نقره به واسطه کاهش عیار مسکوکات و کمبود آن در تجهیز سپاهیان سبب تطور منابع درآمدی غزنویان از نظام غنایم در جهت وابستگی بیشتر به عواید نظام مالیاتی گردید. روش مورداستفاده در این تحقیق، توصیفی تحلیلی است که بر پایه شواهد کیفی و کمّی و مطالعه سکه شناسی استوار است. نتایج نشان می دهد که کاهش فتوحات در هند، هزینه های ناشی از اختلافات جانشینی و هزینه های هنگفت در امور غیرمولد، دولت غزنویان را با بحران نقره مواجه نمود و به تبع آن سلاطین غزنوی برای جبران منابع مالی ازدست رفته، به ویژه تأمین مواجب نقدی سپاهیان به شکل حواله و تحمیل های مضاعف به عواید نظام مالیاتی روی آوردند که این مسئله نیز بر دشواری حکمرانی آنان افزوده بود.
مفاهیم دوگانه در قلمرو دانش تاریخ نگاری ایران: نقد راهِ رفته و طرح راهِ جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش تاریخ نگاری یکی از شاخه های جدید علوم تاریخی است که موضوع آن تأمل نقادانه هم در متن های تاریخ نگارانه و هم در اندیشه، گفتمان، سبک، روش و دستاوردهای مورخان است. تاکنون دانش تاریخ نگاری در ایران به شکل های گوناگون دریافت شده و در نتیجه، نگرانی ها و مخاطرات فراوانی به بار آورده است. تأمل نقادانه در پژوهش های انجام شده نشانگر آن است که عمدتاً از دوگانه های مفهومی «بینش و روش» و نیز «تاریخ نگری و تاریخ نگاری» به عنوان چارچوب تحلیل در این پژوهش ها استفاده شده است، اما مسئله این است که از همین مفاهیم نیز معناهای متفاوتی مراد شده و پژوهشگران این عرصه را سرگردان کرده است. مقاله حاضر با نقد دوگانه های موجود و نشان دادن نحوه کاربست این مفاهیم در برخی از پژوهش ها، می کوشد برخی از آشفتگی های نظری و عملی آن را آشکار کند و به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان به چارچوب روش شناختی تازه ای در این مسیر دست یافت. مقاله برای برون رفت از این وضعیت آشفته کنونی به این نتیجه می رسد که باید طرحی تازه در چارچوب «دانش تاریخ نگاری» و شاخه های اصلی آن یعنی «مورخ شناسی» و «متن شناسی تاریخی» درافکند. مقاله سرانجام سه قالب پژوهشی «مورخ محور»، «متن محور» و رهیافت «ترکیبی» را پیشنهاد می کند و از رویکردهای مفهومی- نظری فلسفه علم تاریخ و فلسفه نظری تاریخ به عنوان چارچوب تحقیق در این دانش سخن می گوید.
تاریخ نگاری مصطفی فاتح؛ رویکرد فاتح به نقش نفت در توسعه و عدم توسعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری نفت از دل حوادث و رویدادهای دهه 1320شمسی و افزایش نقش نفت در دگرگونی جامعه و گسترش استعمار نفتی تولد یافت. مصطفی فاتح کارگزار رده بالای شرکت نفت انگلیس و ایران، با نگارش اثر پنجاه سال نفت ایران گامی مهم در رشد و اعتلا تاریخ نگاری نفت در دوره پهلوی برداشت. پژوهش حاضر بر اساس روش تحلیل مضمون و تفسیر روایت های تاریخی به این پرسش پاسخ می دهد که رویکرد تفکر تاریخی فاتح چه سمت وسویی دارد، تاریخ نگاری او چه ویژگی هایی دارد و به عنوان کارگزار رده بالای شرکت نفت انگلیس و ایران چه رابطه ای بین نفت و توسعه جامعه ایران برقرار می کند؟ این نوشتار بر این فرضیه استوار است که فاتح نقش دوگانه مثبت و منفی بر نفت دارد. او نفت را منبع مهم ثروت و عامل سرمایه گذاری گسترده و پیشرفت و از طرفی عامل توسعه نیافتن جامعه ایران می داند و علت آن را طبقات حاکم فاسد و نخبگان غافل و وابسته به دولت معرفی می کند. دیدگاه تاریخ نگارانه او بر این فرض است که کشورهای استعماری عامل عقب ماندگی دولت ها و ملت های نفتی است، ولی مورخ در معرفی انگلیس به عنوان عامل استعمار، مصلحت اندیشی کرده و جایگاه سیاسی اش بر بینش تاریخی او چیرگی یافته است. فاتح در نقش منفی دولت انگلیس به عنوان عامل اصلی عدم توازن توسعه و نفت در جامعه ایران ملایم تر و پنهان کارانه تر عمل کرده است. او با بهره گیری از روش برجسته سازی نقش منفی افراد داخلی و خارجی، نقش دولت انگلیس در توسعه نیافتن ایران را به حاشیه رانده است. می توان تاریخ نگاری فاتح را تاریخ نگاری شرکتی- نفتی نام نهاد.
عوامل اقتصادی تاثیرگذار بر مناسبات صفویان با عثمانی در خلال سال های 1501 تا 1562م(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بی ثباتی در روابط سیاسی دوکشور ایران و عثمانی سابقه ای طولانی داشته است و عوامل متنوعی در تداوم این وضعیت نقش داشته اند. مقاله ی پیش رو ضمن بررسی نقش این عوامل نشان می دهد که اصطکاک در روابط سیاسی الزاماً به معنای گسست و تخاصم در سایرحوزه ها به ویژه درحوزه روابط اقتصادی نمی باشد و روابط اقتصادی و تجاری این دو کشور به رغم سابقه تنش میان آنها، به طور مستمر و نیرومند برقرار بوده است. بااین همه در در دوره ی آغازین حکومت صفویه یعنی از زمان جلوس شاه اسماعیل تا پایان دوره ی سلطنت شاه طهماسب و باتوجه به دشمنی های دولت های ایران و عثمانی،روابط اقتصادی و تجاری که تابع وضعیت سیاسی بود، با چالش جدی روبه رو شد. هر دو دولت تلاش کردند از امتیازات اقتصادی خود در حکم ابزار فشار استفاده کنند. ازسوی دیگر، کاهش اقتدار دو دولت و ورود غربیان در معادلات خلیج فارس و شرق مدیترانه، علاوه بر کاهش تعیین کنندگی سیاسی صفویان و عثمانی در منطقه، نقش و توان تجاری آنها را به طور جدی کاهش داد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی جنبه های مختلف روابط اقتصادی این دو دولت و تأثیر آن بر مناسبات سیاسی بررسی خواهد شد. هدف از انجام پژوهش حاضر واکاوی تأثیر اقتصاد بر مناسبات ایران و عثمانی در خلال سا ل های 1501 تا 1562م می باشد.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی شکل گیری شرکت های سهامی زراعی در فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
133 - 154
حوزههای تخصصی:
مرحله سوم اصلاحات ارضی، همراه با خط مشی نوسازی و مدرنیزاسیون دولت در کشاورزی، شامل سه قسمت ایجاد شرکت های سهامی زراعی، فروش اجاره داری و تشویق به سرمایه گذاری در حوزه کشت و صنعت بود. کاهش محصولات کشاورزی بعد از مرحله اول و دوم اصلاحات ارضی دولت را بر آن داشت تا خود وارد عمل شود و از طریق سرمایه دولتی و با به کارگیری هرچه بیشتر روش های مکانیزه کاهش تولیدات کشاورزی را جبران کند. یکی از شیوه های جدید کشاورزی که قوانین و مصوبات آن در سال 1346 تصویب شد، ایجاد شرکت های سهامی زراعی بود. اولین شرکت سهامی زراعی (شرکت آریامهر) در فارس در سال 1347 شکل گرفت و بعد از آن 14 شرکت دیگر نیز در این استان تأسیس گردید. عمده این شرکت ها در اطراف شیراز، مرودشت و فیروزآباد احداث شد. در این پژوهش چگونگی ایجاد و عملکرد شرکت های سهامی زراعی فارس و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این شرکت ها بررسی می شود. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی، با تکیه بر اسناد و منابع تاریخی است. طبق یافته های پژوهش، جدای از اهداف اقتصادی که در ایجاد شرکت های سهامی زراعی لحاظ شده بود، تشکیل این شرکت ها در محدوده ای خاص باعث بسته شدن مسیر عبور بخشی از ایلات و در نتیجه اسکان اجباری عشایر شد. از طرف دیگر، این شرکت ها با به کارگیری هرچه بیشتر روش های مکانیزه کشاورزان را بیکار کردند و همین امر موجب مهاجرت بیشتر روستاییان به شهر شد.
امرای نظامی مغول و بحران جانشینی در دوره ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
125 - 146
حوزههای تخصصی:
مسئله ی جانشینی در عصر ایلخانان، تحت تأثیر اقتدار و نفوذ حداکثری امرا و اشرافیت نظامی مغولی، به بحرانی سیاسی- اجتماعی مبدل شد. تأمل در سیر تأثیرگذاری امرای مغولی در مسئله ی جانشینی و روند تبدیل آن به یک بحران سیاسی- اجتماعی، نشان می دهد که نقش آفرینی فزاینده ی امرای نظامی مغولی در مسئله ی جانشینی، برآیندی از واقعیت های سیاسی-اجتماعی و اقتصادی-نظامی این دوره است. بر این اساس، هر چه فاصله ی ما از دوره تأسیس ایلخانان به دوره ی مسلمانی آنان بیشتر می شود، نقش امیران و اشراف مغولی در مسئله ی جانشینی کمرنگ تر و در عوض به نقش دیوانسالاری ایرانی در بحران جانشینی افزوده می شود.از همین رو پژوهش حاضر تلاش دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که امرای نظامی مغول چه نقشی در بحران جانشینی دوره ایلخانان داشته اند و الگو و مؤلفه های مختلف دخیل در شکل گیری و تداوم این مسئله کدام است؟ فرضیه ی این پژوهش آن است امرای نظامی از تأسیس حکومت ایلخانی تا روی کار آمدن غازان نقش مهم و بی بدیلی در مسئله ی جانشینی داشتند؛ اما با روی کار آمدن غازان، مسلمان شدن ایلخانان و قدرت گرفتن دیوان سالاران ایرانی از نقش امرای نظامی در مسئله ی جانشینی کاسته شد. نتایج این بررسی همچنین نشان می دهد که تأثیر امیران مغولی در تبدیل کردن مسئله ی جانشینی به یک بحران، به بسترها و عوامل پیچیده و چندگانه وابسته بود و با تحول در نوع سیاست و حکومت مغولان در ایران، الگوی دخالت امیران نظامی در مسئله ی جانشینی هم متحول شد.
آثار هویت ساز در جامعه شیعه نخستین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
131 - 160
حوزههای تخصصی:
از ابتدای قرن سوم و با آغاز غیبت امام دوازدهم، عالمان مذهبِ شیعه اثنی عشری، نیاز به ایجاد و نگارش آثار حدیثی، فقهی، کلامی و جز آن را احساس کردند. شکل گیری چنین آثاری، با اهداف گوناگونی همچون: گردآوری احادیث امامان شیعه، پاسخ گویی به دانشمندان دیگر فرقه ها و مذاهب و آگاه سازی جامعه شیعه شکل گرفت. تمرکز مقاله حاضر، بر معرفی بخشی از این آثار است که در راستای هویت بخشی به جامعه شیعه نگاشته شده اند. برای این منظور، با واکاوی پنج متن نگاشته شده در سده های سوم و چهارم هجری، یعنی: المؤمن، التمحیص، صفات الشیعه، فضائل الشیعه و مصادقه الاخوان و تحلیل الگوی نگارش این آثار و چگونگی انتخاب احادیث در آنها، به این نتیجه دست یافته است که هدف نگارش این متون، نه یک گردآوری ساده، بلکه ایجاد یک هویت دینی منسجم برای شیعیان امامیه بعد از غیبت امام دوازدهم و ایجاد تمایز میان آنها به مثابه یک گروه مستقل و متفاوت با دیگر فرقه های مذهبی است. این هویت فرقه ای، سه جنبه مهمّ: هویت اخلاقی، هویت اجتماعی و هویت فقهی احکامی داشت
جایگاه و نقش خاندان کُجُجی در سازمان دیوانی عصر صفوی (910- 1092 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کُجُجی ها از خاندان های کهن تبریز بودند که با پذیرش مذهب تشیع به خدمت در سازمان دیوانی صفویان درآمدند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه منابع و نسخه های خطی کوشیده تا ضمن بررسی تبار و پیشینه به نقش و جایگاه این خاندان در سازمان دیوانی صفویان بپردازد. یافته ها نشان می دهد که کججی ها در جهت دهی و برانگیختن توجه اسماعیل صفوی در راستای یورش و تصرف آذربایجان و نیز شکست نهایی آق قویونلوها نقش چشمگیری داشتند. آنان همچنین در انتقال و تداوم سنتهای دیوانی به دوره صفوی سهیم بودند و توانستند علی رغم رابطه پرفرازونشیب با شاهان تا اوایل سلطنت شاه عباس به مناصب بالایی در تشکیلات دیوانی صفویان برسند، ولی پس از آن از همه عرصه های دیوانی کنار گذاشته شدند. کججی ها بر خلاف روایت ها، پیش از دوره صفوی داعیه سیادت نداشتند، ولی در منابع آغازین صفوی از آنان به عنوان ساداتی که تبارشان به امام چهارم شیعیان می پیوندد یاد شده و برخی از آنان نیز از اواخر سده یازدهم به این سو گرایش یافتند تا خود را با عنوان سادات حسینی بخوانند.
روایت جنگ در تاریخ نگاری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون تاریخ نگاری عصر صفوی مشحون از روایت جنگ ها و منازعات نظامی داخلی و خارجی حکومت صفویه است. جنگ جایگاه ویژه ای در تاریخ نویسی این دوره می یابد تا آن جا که اگر رویدادی به درگیری نظامی منجر نمی شد در نظر مورخان شایسته نقل و ضبط در تاریخ نبود و شانس کمی برای بازگویی در آثار آنان می یافت؛ بنابراین نحوه روایت جنگ اهمیت خاصی داشت و نیازمند ساختار روایی مناسب برای بازنمایی رویداد و انتقال اهداف واقع در پشت این روایتگری به مخاطبان اثر بود. این پژوهش با اتخاذ روش توصیفی – تحلیلی و ساخت الگویی از نظریات مربوط به روایت در پی پاسخ به این پرسش است که جنگ در تاریخ نگاری دوره صفوی چگونه روایت می شود و مورخین از ثبت آن، چه اهدافی را دنبال می کردند؟ دستاورد پژوهش حاضر این است که مورخان با گزینش عناصر روایت و سرکوب یا برجسته کردن مولفه هایی از این عناصر، طرحی از روایت جنگ ارائه می دهند که هدف آن بازنمایی داعیه های ارضی صفویان و مشروعیت حاکمیت و اقدامات آنان در مناطق جنگی و مورد منازعه بود.
رؤیا در عملکرد نخبگان فرهنگی دوره تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
107-126
حوزههای تخصصی:
رؤیا در عملکرد نخبگان فرهنگی دوره تیموری سمیه آقامحمدی[1]، مصطفی گوهری فخرآباد[2]، مهدی مجتهدی[3]، عباس اقدسی[4] چکیده اعتباربخشی به رؤیا و بهره برداری از آن، یکی از موضوعات قابل توجه در دوره تیموری است. این موضوع به رغم اهمیت آن در شناخت روحیه و فرهنگ ایرانیان، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رؤیاهای ادعایی نخبگان دوره تیموری (913-771ق) پرداخته است، تا شناخت بیشتری درباره باورها و اندیشه های عامه مردم و نیز حیات فرهنگی ایران در دوره تیموری به دست آورد. نتایج این بررسی نشان داد که در دوره تیموری توسعه هنر و پیدایش و افزایش ابداعات هنری، گاه به رؤیاهایی نسبت داده شده که ریشه در آرزوها، خواسته ها، تمنیات و ضمیر ناخودآگاه نخبگان داشته است. بر این اساس، تصمیم گیری درباره امور مختلف، از جمله پیروی از یک استاد، تألیف کتابی خاص و تأیید مطالب آن، یادگیری و ترویج سبک هنری خاص، آگاهی از صحت و ضعف احادیث و، یا حصول به دانشی خاص، گاه از مجرای رؤیا انجام می شد. واژه های کلیدی: تعبیر رؤیا، حکومت تیموری، نخبگان دوره تیموری. [1] . دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران somaye.aghamohammadi@mail.um.ac.ir [2] . استادیار تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه فردوسی (نویسنده مسئول) gohari-fa@um.ac.ir [3] . استادیار تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه فردوسی mmojtahedi@um.ac.ir [4] . استادیار تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه فردوسی aghdassi@um.ac.ir
آموزش به زبان فارسی؛ چالش وزارت معارف با مدارس ارامنه در دوره رضاشاه (با تکیه بر مدارس ارامنه رشت و بندر پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی برقراری نظام نوینی آموزشی وارد فصل نوینی شد و کلیه مدارس کشور ملزم به پیروی از اصول و دستورالعمل های وزارت معارف شدند. مدارس اقلیت های دینی، بویژه مدارس ارامنه که ده ها سال با استقلال عمل کرده بودند در مواجهه با این چالش به واکنش پرداختند و در این میان مدارس ارامنه گیلان در برابر وزارت معارف بیشترین مقاومت را از خود نشان دادند. پژوهش حاضر با تکیه بر اسناد آرشیو ملی ضمن بررسی وضعیت کلی آموزش در میان ارمنیان، به روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این سوال است که چالش وزارت معارف و ارمنیان درخصوص آموزش به زبان فارسی در مدارس ارامنه، بویژه مدارس رشت و بندر پهلوی، به چه شکل بود و بالاخره به چه نتیجه ای رسید؟ یافته های تحقیق نشان می دهد مدارس ارامنه که تدریس به زبان فارسی را باعث نابودی فرهنگ و زبان ارمنی می پنداشتند، از سال 1305 تا 1315 به مدت ده سال در برابر وزارت معارف مقاومت کردند اما بالاخره به دنبال تسلیم شدن مدارس ارامنه گیلان، آخرین مقاومت ها خاتمه یافت و مدارس ارمنیان در سراسر کشور ناچار به تبعیت از مقررات وزارت معارف شدند و آموزش به زبان فارسی را در دستور کار خود قرار دادند.
پرونده میرزاملکم خان: میرزا ملکم خانِ ارمنی؛ سفیرِ ایران در لندن
منبع:
پژوهش در تاریخ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
171 - 175
حوزههای تخصصی:
تجلی زیبایی شناسی مکتب فلسفی اصفهان در معماری قدسی مساجد عصر صفوی (نمونه موردی: مسجد امام اصفهان)
حوزههای تخصصی:
همراه با شکل گیری حکومت صفوی، زمینه برای گسترش مکاتب فلسفی فراهم گردید. در این دوران مکتب فلسفی اصفهان که شخصیت های برجسته ای همچون ملاصدرا پایه گذار آن بوده است، شکل گرفت و تمام مبانی اعتقادی فلاسفه پیشین خود را تکمیل نمود. در این دوران حضور ملاصدرا و پایه گذاران این مکتب در شهر اصفهان زمینه ساز شکل گیری دوره ی شکوفایی حکمت و فلسفه گشت. از سویی دیگر عصر صفوی یکی از دوران شاخص در نمایش پیوند میان معماری و مکاتب فلسفی بوده است که، تاثیر زیادی از مبانی مکتب فلسفی اصفهان گرفته است و باشکوه ترین معماری نسبت به ادوار گذشته را ایجاد نموده است که به طور قطع متعالی ترین جلوه آن در فضای مسجد نمود پیدا کرده است. لذا پژوهش حاضر سعی بر پاسخ به این است که، اندیشه های ملاصدرا به عنوان برجسته ترین شخصیت مکتب اصفهان چه تاثیری بر زیبایی شناسی معماری عصر صفوی گذاشته است؟ و این تاثیر چگونه به کالبد بدل گشته است؟ در این راستا با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی تاریخی ابتدا به بررسی مکتب فلسفلی اصفهان، مبانی زیبایی شناسی ملاصدرا و سپس نحوه تاثیرگذاری آن بر معماری قدسی مسجد عصر صفوی را بررسی کرده است.
پارادایم تاریخ نگاری نظامیِ محمدجواد مشکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری از زمان باستان تا امروز، رویکردهای متفاوتی را پشت سر گذاشته و برحسب پارادایم های متفاوت، اشکال متفاوتی از تاریخ نگاری شکل گرفته است. اساساً تاریخ نگاری در ایران تا دوره مشروطه، تاریخ نگاری سیاسی- نظامی است و آشنایی با روش و بینش های جدید تاریخ نگاری از دوره مشروطه به بعد، باعث برآمدن گفتمان های گوناگون تاریخی شد. ازجمله مهم ترین مورخین دوره پسا مشروطه، می توان به محمدجواد مشکور اشاره کرد. تاریخ نگاری محمدجواد مشکور متأثر از دوره پهلوی است و تاریخ نگاری نظامی او در این گفتمان رشد یافته است. ازاین رو این پژوهش در نظر دارد تا با روش توصیفی تحلیلی تاریخ نگاری نظامی او را مشخص کند و سعی می کند به این سؤال پاسخ گوید که پارادایم تاریخ نگاری نظامی مشکور چیست؟ یافته های پژوهش حکایت از این امر دارد که مشکور در تاریخ نگاری نظامی خود رویکردی اثبات گرایانه دارد. چراکه به نظر می رسد مشکور به لحاظ هستی شناسی قائل به واقع گرایی بود و صرفاً به شناخت واقعیت های تاریخی اهتمام ورزید و به لحاظ معرفت شناسی محقق و سوژه های موردتحقیق را موجودیت های جدا از یکدیگر می دانست که از یکدیگر تأثیر و تأثر نمی پذیرند و گذشته را به سان یک واقعیت ثابت می دانست و این واقعیت گرایی جایی برای نسبی گرایی نمی گذارد و از منظر روش شناسی قائل به روش توصیفی تحلیلی بود.
دریانوردی و امور مرتبط با آن در اندلس، از آغاز ورود اسلام تا پایان دوره امویانِ اندلس (92-422 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موقعیت جغرافیایی اندلس و اینکه از سه جهت با دریا احاطه شده، باعث شد تا مسلمانان بندرها و لنگرگاه های متعددی در اطراف آن بنا کنند. در سال های آغازین ورود مسلمین به اندلس و در آغاز حکومت امویان، دریانوردی و ناوگان نظامی از امور مهم به شمار نمی آمد، زیرا فرمانروایانِ مسلمان سرگرم استقرار حکومت و سرکوب قیام های داخلی و نبردهایی در خشکی بودند. اما امویان از زمان عبدالرحمن اوسط (حک 238-206 ق) و پس از حملات نورمان ها به سواحل اندلس در سال 229 ق، اهتمام ویژه ای به ساختِ ناوگان نظامی مبذول نمودند و در واقع آغازِ پایه گذاری و توجه به دریانوردی را در اندلس از این زمان باید دانست. از این پس، امیران اموی، اهتمام بسیاری به تقویت ناوگان نظامی داشته و از نیروی دریایی استفاده ی زیادی برای مقابله با نورمان ها و محدودکردن نفوذ فاطمیان نمودند. این توجه به امور دریانوردی باعث شد تا در اندلس پادگان ها و استحکامات دریایی متعددی بنا گردیده و منصبِ امیرالبحر از جایگاه والایی برخوردار شود. المریه مهم ترین بندر نظامی گردید و در تعدادی از بنادر، کارخانه های کشتی سازی ساخته شد.
واکاوی سیر تطور بدن نمادین سلطان در نظام پادشاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
207 - 230
حوزههای تخصصی:
در نظام پادشاهی ایران، سلطان در رأس هرم قدرت همواره دارای وجاهت خاصی بوده که او را از سایر مردمان متمایز می کرده است. این برتری حتی در بدنِ سلطان نسبت به رعایایش مشاهده می شود. به گونه ای که پادشاه تنها یک بدن جسمانی و خاکی ندارد؛ بلکه او دارای بدنی سیاسی و نمادین بوده است. در این مقاله با تکیه بر نظریات جامعه شناسی بدن، سیر تطور بدن سیاسی سلطان در تاریخ ایران مورد ارزیابی قرار می گیرد. مقطع زمانی مورد مطالعه این نوشتار تاریخ ایران باستان، ایران بعد از اسلام تا پایان عصر پهلوی می باشد. پژوهش حاضر از طریق بررسی نمادها و نشانه های مکتوب و غیرمکتوب درصدد واکاوی عوامل موثر بر تحول منزلت بدن سیاسی شاه در تاریخ ایران است. مساله پژوهش حاضر آن است که چه عاملی تمایز بدن سیاسی شاه از کالبد جسمانی او را در تاریخ ایران رقم زده و عوامل مؤثر در تطور و تحول منزلت بدن سیاسی سلطان در تاریخ ایران چه بوده است؟ دستاوردهای حاصل از این بررسی نشان می دهد که انگاره فره ایزدی در روزگار باستانی ایران وجاهتی قدسی را برای بدن سلطان رقم زد. تداوم این انگاره در دوران اسلامی در تلفیق با اندیشه ظل الهی سلطان در استمرار وجاهت معنوی بدن شاه نقشی اساسی ایفا کرد. در دوران اسلامی تا پایان پهلوی تحولاتی چون حملات بیگانگان، تحولات اجتماعی همچون دگرگونی طبقاتی، ظهور صفویان، تجدد و اندیشه های مشروطه خواهی در فراز و فرود منزلت بدن سیاسی شاه تاثیر عمیقی بر جای گذارد.
بحرین در مذاکرات رضاشاه و بریتانیا (براساس اسناد وزارت خارجه انگلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۲)
34 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف : مسئله بحرین و جدایی آن از ایران ازجمله مهم ترین مسائل معوقه بین ایران و انگلستان بود که با روی کارآمدن رضاشاه با کمک عناصر انگلیسی، امید انگلستان برای حل وفصل این مسئله نیز بیشتر شد؛ ولی دولت ایران برای حل این مسائل با تکیه بر ابزارهایی چون حمایت شوروی، جامعه ملل، افکار عمومی و سیاست بِده بِستان وارد گفت وگوهای کلی با انگلستان شد که بیش از پنج سال به درازا کشید. این گفت وگوها به دلیل نرمش نداشتن دولت انگلستان دربرابر طرح های مختلف عبدالحسین تیمورتاش (نماینده رضاشاه) برای حل این مسئله شکست خورد و درنهایت با گره خوردن این موضوع با مسئله مذاکرات تجدیدنظر در قرارداد دارسی -که آن نیز برای ایران دستاوردی نداشت- موجب حذف تیمورتاش و حل نشدن مسئله بحرین در این دوره شد. پرسش اصلی نوشتار حاضر بر این اساس استوار است که دولت ایران در دوره پهلوی اول مسئله بحرین را چگونه صورت بندی کرده بود؟ آیا بحرین خود «مسئله» بود یا صرفاً به عنوان «ابزاری» برای کسب امتیاز از انگلستان به آن نگریسته می شد؟ روش/ رویکرد پژوهش : نوشتار حاضر به روش تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل داده های تاریخی است با اتکا بر اسناد وزارت خارجه انگلستان درصدد تبیین این مسئله است. یافته ها و نتیجه گیری : یافته های پژوهش نشان می دهد که با مقاومت شدید انگلستان در شناسایی حاکمیت ایران بر بحرین و هم چنین اقدامات انگلستان برای کسب امتیاز نفت (بازنگری در قرارداد دارسی)، درنهایت سیاست ایران به کسب امتیاز دربرابر واگذاری بحرین متمایل شد.