فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در مطالعات باستان شناسی هزارۀ دوم قبل ازمیلاد نیمۀ شمالی ایران براساس گاه شناختی رایج و مرسوم عصر مفرغ و عصر آهن ایران، عموماً بازۀ زمانی (2000) 1900 تا 1500 ق.م. معرّف عصر مفرغ پایانی و حدوداً 1500 ق.م. به عنوان آغاز عصر آهن شناخته می شود. ازسوی دیگر، برپایۀ شواهد و مدارک باستان شناسی، در اکثر محوطه های هزارۀ دوم قبل ازمیلاد نیمۀ شمالی ایران تصویر روشنی از توالی گاه شناختی و فرهنگی پایان عصر مفرغ و آغاز عصر آهن ارائه نشده است. این محدودیت بیشتر ناشی از بستر و ماهیت مواد و مدارک این دوره است که غالباً حاصل کاوش در گورستان های این دوره بوده و اطلاعات موجود در رابطۀ توالی لایه نگاری مشخص و دقیق در محوطه های استقراری این دوره در نیمۀ شمالی ایران، اندک است. در عین حال مدارک موجود نشان می دهد که اکثر مراکز اصلی و محوطه های این دوره، به ویژه در شمال شرق و شرق ایران (و دشت گرگان)، جنوب ترکمنستان و شمال افغانستان، در حدفاصل حدود 1700 تا 1500 ق.م. (پایان عصر مفرغ تا آغاز عصر آهن) متروک می شوند و در توالی استقراری این محوطه ها گسست فرهنگی و گاه شناختی مشهودی ایجاد می شود. در رابطه با علل متروک شدن محوطه های این دوره و گسست ایجادشده در توالی استقراری (و گاه شناختی و فرهنگی) اواسط هزارۀ دوم قبل ازمیلاد فرضیاتی مطرح شده است. غالب این فرضیات با رویکرد باستان شناسی به مواد فرهنگی، به ویژه مطالعه و تحلیل تغییرات ایجادشده در سنت های سفالی، به توجیه علل بروز گسست ایجادشده پرداخته است و عواملی نظیر مهاجرت ها و تهاجمات اقوام و فرهنگ های جدید، تغییرات زیست محیطی، افزایش جمعیت و در نتیجۀ آن افزایش میزان بهره برداری از منابع طبیعی و شوک زیست محیطی ناشی از آن و تغییر در شیوۀ اقتصاد معیشتی را به عنوان دلایل بروز گسست ایجادشده در توالی استقراری و متروک شدن مراکز این دوره در مناطق شرقی فلات ایران، پیشنهاد و مطرح کرده است. در این نوشتار، براساس یکی از فرضیات، مبتنی بر نتایج مطالعات زبان شناسی متون مذهبی منسوب به «هندو ایرانی عصر ودایی-گاهانی» پرسشی مطرح خواهد شد مبنی بر این که، آیا تحولات ناشی از اصلاحات مذهبی زرتشت که در بازۀ زمانی حدوداً 1700 (1800) تا 1500 ق.م. در شرق ایران روی داده است، به تنهایی و یا احتمالاً همراه با دیگر عوامل (احتمالاً تغییرات زیست محیطی) می تواند به عنوان یکی از عوامل تاًثیرگذار (تسریع کننده) در روند متروک شدن مراکز و محوطه های پایان عصر مفرغ شرق ایران و ازجمله عوامل گذار جوامع از عصر مفرغ به عصر آهن به شمار آید؟ با این وصف در نوشتار حاضر، بازۀ زمانی تقریبی (1600) 1700 تا (1400) 1500 ق.م. به عنوان دورۀ گذار از عصر مفرغ به عصر آهن مطرح و پیشنهاد می شود.
بررسی تکاپوهای علمی عالمان بلخی در قرون سوم تا ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام در قرون سوم تا ششم هجری دورانی از شکوفایی علمی و تمدنی را به همراه داشت. یکی از مباحث مهم در حیطه علم آموزی در قرون میانه ایران، توجه به سفرهای علمی دانشمندان است. در این پژوهش به بررسی سفرهای علمی تعدادی از عالمان بلخی در قرون سوم تا ششم هجری جهت فراگیری و یا تکمیل مباحث علمی پرداخته شده است. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی، این هدف را دنبال می کند تا مشخص نماید بیشترین سفرها از شهر بلخ به چه سرزمین هایی بوده و دلیل انتخاب این شهرها چه بوده است؟ اینکه دانشمندان در سفر به این شهرها به دنبال کسب کدام علم بوده اند نیز بسیار مهم است. سرزمین عراق (بغداد و بصره) و سوریه (شام و حلب) و حجاز و نیشابور بیشترین توجه را از نظر علمی به خود جلب کرده اند. وجود مراکز علمی ازجمله مساجد جامع و نظامیه ها و کتابخانه های ارزشمند این سرزمین ها مهم ترین عوامل در جذب دانشمندان بوده است.
گونه شناسی مطالعات شعوبیه در دوره معاصر (غرب، جهانِ عرب و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی ماهیت جنبش شعوبیه ازجمله حوزه های مطالعاتی در میان پژوهشگران تاریخ اسلام، ایران شناسان و متخصصان تاریخ ادبیات است. ازاین رو پژوهش های پرشماری در قالب کتاب، مقاله و پایان نامه در زبان های مختلف به بررسی جنبش شعوبیه اختصاص یافته است. بااین حال، هر دسته از پژوهشگران بسته به اینکه از زاویه تاریخ، ادبیات یا ایدئولوژی سیاسی زمانه به شعوبیه نگریسته باشند، به نتیجه متفاوتی پیرامون ماهیت این جنبش رسیده اند. مسئله پژوهش حاضر گونه شناسی مطالعات شعوبیه در دوره معاصر است که می توان آن را به سه گونه مختلف تقسیم کرد. مطالعات شعوبیه در سه حوزه غرب، جهان عرب و ایران گونه های مزبور هستند. این گونه شناسی صرفاً براساس مسائل جغرافیایی و قومی نیست، بلکه مربوط به نوع نگاه و تفسیرهای متفاوت پژوهشگران حوزه های پیش گفته درباره شعوبیه است. پژوهشگران غربی، جنبش شعوبیه را یک نهضت ادبی خالص می دانند و آن را در حدِ یک حرکت فکری مندرج در متون می کاهند. بسیاری از پژوهشگران عرب با پیش فرض ضداسلامی بودن حرکت های شعوبی سده های نخستین، در دو سطح علمی و سیاسی ایدئولوژیک با آن مواجه شدند. در سطح نخست، پژوهشگران عرب کوشیدند تا تبیین تاریخی از جنبش مزبور ارائه دهند و در سطح دوم آن را به تحولات خاورمیانه معاصر و نقش ایرانیان در سیاست منطقه ای پیوند زدند. تحقیقات ایرانی و آثار فارسی مرتبط با مطالعات شعوبیه گونه سوم از پژوهش های این حوزه محسوب می شوند. پژوهش های ایرانی از آغاز تحت تأثیر ترجمه پژوهش های غربی و عربی بود و جز در موارد بسیار اندک موفق به شناخت ابعاد مختلف جنبش شعوبیه نشد.
چالش های حاکمیتی ایران در دریای کاسپین پس از انعقاد عهدنامه مودت 1921م ایران و شوروی (1300 تا 1304)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از استقرار رژیم تزاری در روسیه حاکمیت ایران در دریای کاسپین دچار چالش تدریجی شد. چالش های حاکمیتی ایران در دریای کاسپین در دوران قاجار پس از دو دوره جنگ با روسیه و انعقاد عهدنامه های گلستان و ترکمانچای به سلب حاکمیت ایران در این دریا انجامید. در چنین شرایطی انعقاد عهدنامه مودت1921م. ایران و شوروی، امید به احیای حاکمیت ایران در دریای کاسپین را ایجاد کرد. بر این اساس، پژوهش پیش رو درصدد است با اتکا بر نظریه سیستمی سیاست بین الملل کنت والتز و استفاده از روش تحقیق تاریخی و به کارگیری اسناد و مدارک آرشیوی به این پرسش پاسخ دهد که حاکمیت ایران در دریای کاسپین پس از انعقاد عهدنامه مودت1921م. ایران و شوروی با چه چالش هایی در سال های 1300 تا 1304ش. مواجه بود؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که برخلاف مفاد عهدنامه مودت، حاکمیت ایران در دریای کاسپین توسط حکومت شوروی در سال های 1300 تا 1304ش. همانند دوران حاکمیت تزاری با چالش های جدی اقتصادی و سیاسی مواجه شد. رواج قاچاق کالا با حمایت حکومت شوروی، اخلال در امر تجارت و گرانی ادواری قیمت کالاهای صادراتی و وارداتی، چالش های اقتصادی و شیوع ناامنی و ایجاد حس ترس، نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، دخالت در امور داخلی و سیاسی ایران و درنهایت حمایت و تحریک نیروهای واگرا در مقابل حکومت مرکزی چالش های سیاسی حاکمیت ایران در دریای کاسپین طی سال های 1300 تا 1304ش. بود.
مالیه و وضع مالی ایران در دوره صدارت حاج میرزا آقاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورشکستگی مالی دولت ایران در پایان دوره سلطنت محمد شاه قاجار (1250-1264 ق) واقعیتی انکارناپذیر است. با وجود این، چرایی این موضوع همچنان مبهم باقی مانده است. غالب منابع عصر ناصری و همچنین پژوهش های جدید، این وضعیت را ماحصل سیاست ها و اقدامات مالی حاج میرزا آقاسی، صدر اعظم محمد شاه دانسته اند. این در حالی است که به نظر می رسد عوامل ساختاری و اساسی دیگری در شکل گیری بحران مذکور دخیل بودند. در این زمینه می توان در کنار مشکلات مالی میراث دوره های قبل، از شورش و ناآرامی های اوائل سلطنت محمدشاه، جنگ هرات، قحط سالی و وبا نام برد. پژوهش حاضر با تکیه بر اسناد دیوانی، ضمن بررسی اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران در دوره محمد شاه، عوامل اساسی مؤثر در ایجاد بحران مذکور را مورد واکاوی قرار داده است. بنا بر یافته های این پژوهش، نه تنها سیاست های مالی حاج میرزا آقاسی عامل این ورشکستگی نبود، بلکه اقدامات او دست کم در برهه ای کوتاه به بهبود اوضاع مالی مملکت منجر شد. با این حال در پی تشدید ناآرامی ها در سال های پایانی حکمرانی محمد شاه و در نتیجه ناتوانی حکومت مرکزی در وصول مالیات و فساد دستگاه مالیه از یک سو، و خروج مسکوکات و افزایش تیول به سبب کمبود نقدینگی از سوی دیگر، کاهش درآمد خزانه و کسری در جمع و خرج را در پایان صدارت آقاسی به دنبال داشت.
نقش مهندس آلبرت کاستگرخان در توسعه ایران دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال سی ام زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
112 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف: دولت قاجار، تنها راه برون رفت از اوضاع نابه سامان کشور را نوسازی بخش های مختلف کشور، به ویژه در حوزه اقتصادی و وضع قوانین جدید در راستای عملی شدن این اهداف می دانست. راه سازی، به عنوان پایه و اساس چرخه صنعتی شدن، و تولید و فروش، به عنوان یکی از شاخص های توسعه، مدنظر اندیشه گران و سیاست مداران قاجاری قرار داشت؛ بنابراین، نیاز به تخصص مهندسان اروپایی، استخدام آلبرت کاستگرخان از اتریش را برای استفاده در بخش راه شوسه و راه آهن به دنبال داشت. بررسی برنامه ها و اقدامات کاستگرخان[1]، مهندس اتریشی در توسعه خطوط ارتباطی در ایران دوره قاجار هدف این مقاله است. روش / رویکرد پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و براساس تحلیل اسناد و مدارک آرشیوی انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: در جریان مذاکرات نمایندگان ایران در اروپا، در فاصله سال های 1270-1280ق/ 1853-1863م مذاکراتی با گروهی از مهندسان جاده سازی و راه آهن سازی انجام شد تا از آن ها به عنوان پیشرو در مهندسی فنی استفاده شود. درنتیجه مسیو آلبرت کاستگر از اتریش و بارون دونرمان[2] از فرانسه استخدام و راهی ایران شدند. آلبرت کاستگر با سفر به نقاط گوناگون ایران و جمع آوری اطلاعاتی مهم، سیاست های کلی راه سازی دولت ایران را ترسیم کرد و در اختیار دولت قاجار قرار داد. می توان او را پایه گذار مهندسی راه در ایران دانست. کاستگرخان راه های شوسه تهران-کرمانشاه، تهران-آمل و مشهد-قوچان را ساخت و طرح های راه آهن و سدسازی های گوناگونی به دولت ناصرالدین شاه پیشنهاد داد. اقدامات کاستگرخان ناکام ماند و وقتی او ایران را ترک می کرد، جاده های کشور وضعیت مناسبتری نداشت. نظام سیاسی کهنه ایران، مشکلات امنیتی از جانب روسیه و انگلستان و قدرت های داخلی، اقتصاد دولتی، و فساد دیوانی از عوامل این ناکامی بود.
دو وصیت نامه فارسی از حاجی علیقلی خان سردار اسعد
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
103 - 118
حوزههای تخصصی:
تحلیل های جامعه اسلامی اغلب بر این فرض استوار است که تقسیم ارث مطابق شرع اسلام انجام می شود. بررسی دو وصیت نامه از سردار اسعد، یکی از خوانین برجسته بختیاری، تخطی از قاعده اسلامی، که فرزندان ذکور به طور مساوی از دارایی پدرشان ارث می برند، را نشان می دهد. سردار اسعد در این دو وصیت نامه بخش عمده ای از دارایی و املاک خود را به یکی از پسران مورد علاقه خویش منتقل می کند تا او به عنوان یک رهبر قدرتمند هم در جامعه بختیاری و هم در ایران به کار خود ادامه دهد. به علاوه، این دو وصیت نامه پایه و اساس ثروت وی را نشان می دهد که شامل زمین، دارایی های غیرمنقول شهری، درآمدهای حاصل از عوارض پل، و سهام شرکت نفت می باشد. این دو وصیت نامه ماندگاری ثروت و قدرت در یک خانواده خاص برای چند نسل را شرح می دهد، به علاوه در این خصوص کمک می کند تا سازش پذیری اسلام و قوانین عرفی اش تبیین شود.
مشروطیت، آزادی خواهی و ستیز با استبداد در اندیشه دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دهخدا، یکی از تأثیرگذارترین نخبگانِ سیاسی ادبی ایران در روزگارِ مشروطیت است. او، با قلمی توانمند و نگاهی نافذ، در طولِ سالیانِ دراز، به مهم ترین مسائلِ سیاسی ایرانِ روزگارِ مشروطه پرداخته بود. در میانِ اهلِ ادب و فرهنگ، شاید، کمتر کسی به اندازه دهخدا پیدا می شد که هم در عرصه اندیشه و هم در عرصه عمل به عنوانِ ناظری آگاه و ناقد، وضعیتِ موجود را بشناسد. شناختِ ایده هایِ مهمِّ سیاسیِ او، ورایِ شخصیتِ ادبی و فرهنگیِ والایش، نقشِ مهمّی در فهمِ درست از مشروطیت دارد. او، یک «ترقّی خواهِ» تمام عیار بود که نگاهی ملّی و ایرانی به این مقوله داشت که نمودِ مهمِ آن را در لغت نامه ارجمندش می توان دید. بر مبنایِ این ترقّی خواهی، او مشروطیت را، در وجهِ ایجابی، نظامی سیاسی حقوقی و مبتنی بر آزادی می دانست و در وجهِ سلبی، آن را مُضادِّ «استبداد» تعریف می کرد. دهخدا را باید در تداومِ اندیشه گرانِ رده اوّلِ عصرِ قاجار دانست، که از آنان گامی فراتر می نهد و به سویِ فهم و درکِ متفاوتی از آن گام برمی دارد. این مقاله، سعی در تبیینِ درکِ دهخدا از مشروطیت، با در نظر داشتنِ جایگاهِ او در تاریخِ فکرِ جدید ایران زمین است.
مدل تحلیلی سیاست خاورمیانه ای ایران در دوران آشوب
حوزههای تخصصی:
سال های 2011 میلادی به بعد را می توان سال هایی پیچیده و در عین حال مهمی برای سیاست خارجی ایران در منطقه خاورمیانه تلقی کرد؛ دورانی که نظم جهانی دچار دگردیسی های عمده ای شده و منطقه خاورمیانه به مثابه یک زیرسیستم از وضعیت و فرایندهای جهانی تحت عنوان «آشوب» تاثیر پذیرفته است. از این رو، خاورمیانه که برای سال ها دچار بحران و بی نظمی مدام بود، به سمت یک اشوب و بی ثباتی امنیتی حرکت کرد. مولفه ها و نشانه های آشوب امنیتی در خاورمیانه را می توان بحران های مزمن، چرخه های بحران امنیتی، تداخل بحران، ابهام امنیتی، گسترش افراط گرایی و تروریسم و ظهور دولت های شکننده دانست. در این قالب، الگوی رفتار منطقه ای ایران برای حفظ و پیگیری منافع ملی و نیز رویارویی با بحران ها و تضادهای منطقه ای از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. این پژوهش به این سوال اصلی پاسخ خواهد داد که سیاست خارجی ایران در دوران آشوب امنیتی خاورمیانه واجد چه ویژگی ها، مولفه ها و راهبردهایی است؟ فرضیه اصلی نیز عبارت از این است که در وضعیت آشوب و در شرایطی که تهدید و ابهام امنیتی افزایش یافته، جمهوری اسلامی ایران از طریق ساز وکارهای راهبردی، ارتباطی-دیپلماتیک و دولت قوی به مدیریت چنین روندی می پردازد. این پژوهش تلاش می کند که با روش توصیفی-تحلیلی، نخست مولفه های آشوب امنیتی را بررسی کرده و سپس راهبردهای سیاست خارجی و ابزارهای سیاسی-امنیتی ایران در دوران اشوب امنیتی خاورمیانه را تبیین کند.
تاریخ جایگزین و کارکرد آن در همگانی سازی تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت تاریخ نگاری و تأثیرگذاری آن بر ابعاد مختلف حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، ضرورت همگانی سازی آن را در سطح عمومی آشکار می کند. محققان برای پاسخ گویی به این نیاز، راه کارهایی اندیشیده اند؛ یکی از سازوکارهای مؤثر در این زمینه، «تاریخ جایگزین» است که در نقطه عطف ها ی تاریخی، مسیرهای احتمالی و موازی رخدادهای تاریخی را به چالش م ی کشد. درحقیقت نتایج مترتب از حادثه تغییریافته، با به چالش کشیدن شرایط سیاسی اقتصادی دنیای کنونی، جهانی جایگزین و غیرواقع را تصویر می کند. این رویه، به دلیل قابلیت های بالقوه آن، در عرصه تاریخ نگاری نیز کارکردهای مفیدی می یابد. ایجاد جذابیت برای عامه مردم، بالابردن قدرت تخیل و تعقل در درک گذشته، ارائه اشکال نوینی از واقعیت های اجتماعی، شکل دهی به تفکرات تاریخی و تقویت حافظه تاریخی، بخشی از قابلیت های تاریخ جایگزین به شمار می آید. این مقاله که با رویکرد توصیفی و تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای تدوین شده، به ضرورت اجتماعی سازی تاریخ، تاریخ جایگزین و چگونگی شکل گیری، توسعه وکارکرد آن در همگانی سازی تاریخ می پردازد.
بازشناسی بن مایه های دینی– اسطوره ای کهن در مناطق لُرنشین غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۵
61-87
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها و افسانه ها از جلوه های مهم فرهنگ جوامع کهن و باورهای زیست شده مردمان روزگار باستان محسوب می شوند. این اسطوره ها که اغلب در قالب اوهام، خرافات، باور های قومی و دینی و آیین ها در عرصه اجتماعی ظهور و بروز می یافت، تمام جنبه های زندگی انسان باستانی را در بر گرفته و به عبارتی جهان شناخت آنان به شمار می رفت. فلات ایران و به ویژه لبه غربی آن، جایگاه اقوام و مردمانی با باورها، آیین ها و اسطوره های بسیاری است که از روزگار باستان تا به امروز در پناه کوه های زاگرس زیست کرده اند و امروزه کانون مهمی برای مطالعات اسطوره شناختی و ادبیات عامیانه (فولکلور) به شمار می آید. از جمله این اقوام، لُرهای زاگرس نشین هستند که در مقاله پیش رو شماری از بن مایه های اسطوره ای و عامیانه مرسوم در میان آنان را که ریشه در باورها و اسطوره های روزگار باستان دارد، بررسی و تحلیل می شود.
اثرگذاری آموزش های نوین مهندسی بر صنعت معدن در دوران قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
238 - 223
حوزههای تخصصی:
رغبت سران قاجاریه به مواد معدنی و نیازهای نظامی و صنعتی کشور به مواد خام معدنی از یک سو و لزوم توسعۀ صنعتی کشور از سوی دیگر موجب توجه مقامات به آموزش دانشجویان در رشته های گوناگون علوم زمین (به ویژه مهندسی معدن) شد. استخدام کارشناسان خارجی و اعزام دانشجویان به اروپا بخشی از مشکلات تخصص و دانش فنی مربوط به این صنعت را حل کرد؛ اما این کافی نبود. با تأسیس دارالفنون و استخدام معلمان خارجی توسط امیرکبیر، آموزش نوین این رشته ارتقای قابل توجهی یافت. توسعۀ صنعت و علم در مقیاس جهانی، رشد دیدگاه های اقتصادی مقامات سیاسی کشور، فعالیت های چارنوتا و شلیمر با عنوان استادان دانشگاه و تألیف کتب آموزشی جدید موجب رشد دانش فنی مهندسی معدن در ایران شد. با فارغ التحصیلی دانشجویان دارالفنون و بازگشت دانشجویان اعزامی به اروپا می توان شاهد افزایش فعالیت معادن بود. اسناد تاریخی نشان می دهد که در سال های پس از گشایش دارالفنون، صنایع مختلفی در ایران شکل گرفتند. روند رو به رشد فعالیت معادن در سال های متأخر قاجاریه می تواند نمودی از کارایی آموزش بر رشد صنعت معدن در کشور تلقی شود.
فتوت، چهره اجتماعی تصوف در آذربایجان (از قرن پنجم تا پایان قرن هفتم ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
121 - 144
حوزههای تخصصی:
سرزمین آذربایجان با جغرافیا و تاریخ خاص خود، سال های متمادی مرکز فرهنگی ایران بود. قبل از اسلام در این سرزمین، زمینه فکری رازورزانه ای وجود داشت که آثار و بقایای آن در دوره اسلامی به صورت عرفان و تصوف ظهور نمود و تا دوره ایلخانی تداوم یافت و بیشتر شد. این که بنا به شرایط سیاسی و اجتماعی آذربایجان از قرن پنچم تا هفتم ق کدام گرایش از تصوف، نمود بیشتری در این منطقه داشته، موضوعی قابل بررسی است. یافته ها حاکی از مستعجل بودنِ دولت های حاکم، آشفتگی سیاسی، عدم سامان دهی اوضاع از سوی عمال دیوانی و ظلم سرداران مغول در دوره موردپژوهش است که حاصل آن شکل گیری حرکت های مردمی و تصوّف متّصف به فتوّت جهت مقابله با بحران های سیاسی و اجتماعی مذکور در قالب گروه های اخیان و باباها بوده است. بر این اساس در نیمه دوّم قرن هفتم ق، تنه اصلی تصوّف آذربایجان را تصوفی شریعت محور و ظلم ستیز شکل داد که در درون خود به نوعی سهروردیه و کبرویه را تبلیغ می نمود و این ویژگی، در تصوّف هیچ یک از سرزمین های ایران دیده نمی شد. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی، مصادیق جریان فتوت را در آذربایجان تا پایان قرن هفتم ق واکاوی خواهد نمود.
تأثیر فتح سند بر سود آوری ایالت مکران در عصر عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکران در قرون نخستین اسلامی هیچ گاه ایالتی مهم همانند خراسان و فارس نبوده است اما سیر اهمیت یافتن آن نه تنها در معنای یک تاریخ محلی بلکه در مطالعات تاریخ تجارت جهان نیز جالب توجه است. فاتحان مسلمان در ابتدای فتوح وضع اقتصادی آن را نامناسب گزارش کردند، چنانکه منابع قرون نخستین اسلامی این ایالت را سرزمینی کم بازده گزارش کردند. در چنین شرایطی فتح مکران و نواحی پیرامون آن با علاقه مندی و جدیت دنبال نشد اما فتح سند در پایان قرن اول هجری، درآمدهای مالیاتی دستگاه خلافت از مکران را افزایش داد. چنانکه در سال 168 هجری، جهشیاری خراج مکران را چهارصد هزار درهم و پس از آن قدامه بن جعفر و مقدسی خراج آن را یک میلیون درهم گزارش کردند. پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی و تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است و در صدد است به این سوال پاسخ دهد که چرا ایالت مکران از سرزمینی کم بازده در عصر فتوحات به سرزمینی نسبتا ثروتمند در عصر عباسی تبدیل شد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که مکران که در ابتدای فتوح اسلام فاقد ارزش اقتصادی بود. رشد تجارت از طریق سند موجب شد به تدریج به ایالتی سود رسان برای خلافت عباسی تبدیل شود، چنانکه دیوانسالاران آن عصر در آثار خود به افزایش آمار مالیات های دریافت شده از مکران پرداخته اند. این تحول متکی بر ارتباط های تجاری بین سند و مکران بوده است.
رویکرد نجومی - کیهانی ملاجلال در تاریخ نگاری تاریخ عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مورخان عصر صفوی که تاریخ نگری و تاریخ نگاری وی مبتنی بر معرفت شناسی پیشینی و رویکردهای کیهانی و نجومی بوده ، ملا جلال الدین منجم یزدی است. اهمیت بررسی این رویکردها در تاریخ نگارانه ی ملاجلال منجم یزدی در تاریخ عباسی(روزنامه ملاجلال) از آنجاست که با ابتنا بر آن ، عرصه ای مهم (از حیات فرهنگی ایران و خصوصاً عصرصفوی(1135 – 905 ه ) ایضاح می شود. بر این اساس می توان گفت در تاریخ عباسی(روزنامه ملاجلال)مولفه های مقبولیت بخش و مشروعیت ساز برپایه تبیین های کیهانی و نجومی و همچنین تفکرات اعتقادی و مذهبی صورت می پذیرد که این اثر را از دیگر آثار پیشین تاریخ ایران و دوره عصرصفوی متمایز کرده است.بر این اساس نویسنده گان کوشیده اند که چگونگی رابطه فاکت های تاریخی با ستاره شناسی، نجوم و کیهان و اندیشه های اعتقادی در بینش تاریخ نگارانه ی ملاجلال در تاریخ عباسی را با رویکرد توصیفی-تحلیلی مورد واکاوی قرار دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد گرچه اندیشه تاریخ نگری ملاجلال در تاریخ عباسی همچون سایر منابع عصرصفوی، برگرفته از رهیافت های فکری اسلام، تشیع و صوفی گری بوده که تاریخ نویسی وی را در قالب تاریخ نویسی دینی در آورده است اما وی تحت تأثیر معرفت پیشینی خود که مبتنی بر حرفه منجمی بوده است ، به پیوند تاریخ با ستاره شناسی و تنجیم دست یازیده است که برآیند آن در مؤلفه هایی همچون مشروعیت بخشی به شاه صفوی براساس نجوم، استفاده از قران به مثابه مدخل، ترسیم تاریخ خطی، موعودگرایی، تقدیرگرایی و مشیت گرایی و لزوم رعایت ساعات سعد و نحس متبلور شده است.بنابراین رابطه اندیشه های اعتقادی و رویکردهای نجومی در اندیشه تاریخ نگاری ملاجلال در تاریخ عباسی، رابطه ای دوسویه و متقابل بوده است.
جایگاه تفلیس در قلمرو اسلامی از آغاز فتوحات تا اوایل قرن ششم هجری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
221 - 256
حوزههای تخصصی:
در فتوحات اسلامی قرن اول هجری، بخش های شرقی و جنوبی قفقاز به قلمرو جهان اسلام پیوست. تفلیس مرکز گرجستان کنونی به عنوان یکی از بزرگترین شهرهای قفقاز، نقش مهمی در رویدادهای این منطقه داشته است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی می کوشد ضمن تبیین جایگاه این شهر در فتوحات اسلامی در قفقاز، نقش آن را در رویدادهای پس از فتح تا قرن ششم هجری بررسی کند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، تفلیس بلافاصله پس از فتح به مرکز غازیان مسلمان در برابر گرجیان مسیحی و اقوام شمال قفقاز تبدیل گردید و سازمان دهی بخشی از حملات مسلمانان به شمال قفقاز در این شهر انجام می شد. با ضعف خلافت عباسی، خاندان حکومت گر مستقلی در این شهر قدرت یافت، اما مقاومت آن در برابر تهاجم گرجیان غیرمسلمان تا قرن ششم هجری ادامه یافت. در اوایل قرن ششم هجری، اختلافات داخلی حاکمان مسلمان، فرصتی فراهم آورد تا گرجیان در سال 515 ق. با تصرف تفلیس، این شهر را به پایگاهی برای حمله به دیگر سرزمین های اسلامی مبدل کنند
مطالعه ترکیبات و عناصر سفال منقوش دوره سلوکی/ اوایل اشکانی منطقه غرب ایران با استفاده از روش XRF و XRD با هدف تعیین میزان تشابه و تمایز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه و شناخت ترکیبات و عناصر سفال های سلوکی/اوایل اشکانی در غرب ایران با استفاده از دو روش آزمایشگاهی XRD و XRF صورت گرفت. در برخی از بررسی و کاوش های منطقه غرب ایران این نوع سفال شناسایی شده است و در عموم این محوطه ها، سفال های یاد شده از حیث شیوه ساخت ویژگی های همسانی دارند؛ با این حال منشأ ساخت آن ها مورد بحث است. به درستی برای پژوهشگران مشخص نشده که چه میزان از سفال های مکشوف از ادوار سلوکی و اشکانی، چه آن ها که در بررسی های سطحی به دست آمده اند و چه آن ها که از کاوش های باستان شناسی یافت شده اند، منشأ بومی دارند یا وارداتی هستند؟ این سفالینه ها ازنظر ترکیب و نوع عناصر و همچنین شرایط پخت با همدیگر شبیه هستند یا متفاوت اند؟ تشخیص همگونی این نمونه ها که صرفاً بر پایه تشابهات ظاهری و از روی گونه شناختی اظهارنظر می شود، بعضاً موجب شده تا حدس وجود موضوعاتی مانند تجارت گسترده سفال یا مراکز عمده و اصلی تولید آن مطرح شود. نمونه های مورد مطالعه این پژوهش از مناطق «دلفان»، «الشتر» و «نهاوند» به عنوان بخش شرقی زاگرس مرکزی گزینش شده اند. نحوه گزینش این قطعات بر پایه انتخاب نمونه های شاخص محوطه های مرتبط با دوره سلوکی و اوایل دوره اشکانی است. این پژوهش دارای ماهیت توصیفی-تحلیلی است و روش پژوهش در این مقاله به صورت ترکیبی از فعالیت های میدانی باستان شناسی، مطالعات آزمایشگاهی (XRD و XRF) و گردآوری کتابخانه ای است. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که سفال های همگون در محوطه های مورد بررسی، علاوه بر تشابه در عناصر و ترکیب سفال ها با ساختار زمین شناسی و ناحیه جغرافیایی نیز همسان هستند؛ لذا بحث وارداتی بودن این سفال ها منتفی است.
زنان و برنامه تجدد عصر ناصری (مطالعه موردی سفرنامه های ناصرالدین شاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران قاجار اقدامات گسترده ای برای جبران عقب ماندگی ایرانیان از تمدن غربی صورت گرفت. ابتدا اصلاحات نظامی و در ادامه اصلاح دیوانسالاری و انتظام دولت در دستور کار قرار گرفت. مرحله سوم، اصلاحات اجتماعی بود که در دوره ناصری اجرا شد. به سیاق برنامه های پیشین، برنامه تجدد اجتماعی نیز اصلاح از بالا به پایین بود و اجرای آن به حمایت طبقه حاکمه و شخص شاه نیاز داشت. به همین منظور مصلحان اجتماعی، طرح سفرهای شاه به غرب را تدارک دیدند. این اصلاحات باید منجر به تحول اساسی در بافت جامعه و شیوه زیست مردمان اعم از زن و مرد می شد اما در عمل آنچه که اتفاق افتاد نادیده گرفتن زنان در این پروژه بود. این مقاله با روش توصیفی–تحلیلی و از خلال مطالعه موردی سفرنامه های ناصرالدین شاه می کوشد به این سوالات پاسخ دهد زنان چه نسبتی با برنامه تجدد عصر ناصری داشتند و چرا از این پروژه حذف شدند؟ مقاله استدلال می کند که دیدارهای شاه و نوشته های وی موید این نکته است که تغییر وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان از رئوس برنامه تجدد بوده اما عواملی مانند عرف مردسالار، شریعت حامی این عرف، ذهنیت سنتی زنان آن دوره و تربیت و باورهای شاه در نهایت به حذف زنان از این پروژه منجر شده است.
نگاه انتقادی رمان «در تلاش معاش» به تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه عصر پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر پهلوی اول، بسیاری از برنامه های نوگرایانه دولت، موجب تغییرات اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایرانی به ویژه جامعه شهری شد و نوعی دگرگونی اجتماعی را دامن زد. این دگرگونی ها واکنش هایی را نیز به دنبال داشت که بخشی از آن در ادبیات؛ به ویژه رمان های اجتماعیِ انتقادی، بازتاب یافت. رمان اجتماعی «در تلاش معاش»(1312ش) نوشته ی محمد مسعود از نویسندگان مشهور عصر پهلوی، از این نوع رمان هاست که تغییرات اجتماعی و فرهنگی پدید آمده در جامعه را در بروز رفتارهای ناهنجار جوانان این دوره مؤثر دانسته و به انتقاد از نظام آموزشی و اداری موجود پرداخته است. در این پژوهش، به روش تحلیل درونی یا محتوایی، ضمن تبیین زمینه های نگارش رمان های اجتماعی در عصر پهلوی اول، واکنش ها و انتقاداتی که در رمان «در تلاش معاش» به وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه شده، بررسی شده است. یافته ی پژوهش نشان داده که براساس رمان مزبور، نظام آموزشی عصر پهلوی اول نتوانسته نسلی کارآمد از جوانان را با تخصص-های مورد نیاز جامعه پرورش دهد و اساس ناهنجاری های اجتماعی موجود به شیوه تعلیم و تربیت ناکارآمد مرتبط است.
بررسی نظرات و آرا درباره نقطه آغازین پیدایش فرم نمایشی شبیه خوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبیه خوانی یا تعزیه هنر اصیل ایرانی است که به منظور نشر و گسترش فرهنگ و مفاهیم عاشورایی، قرن ها پس از واقعه عاشورا شکل گرفت. پدیده ای که حاصل تلفیق اندیشه و تفکر ایرانی و آموزه های اسلامی است و از جنبه های مختلف می توان به تحقیق و بررسی آن پرداخت. ابهامات و سؤالات متعددی درباره شکل گیری این آیین نمایشی متصور است؛ از جمله آنکه آنچه را که امروز به عنوان تعزیه یا شبیه خوانی شاهدیم، دقیقاً در چه دوره ای از تاریخ برای اولین بار مشاهده شده است؟ دوره های صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه محتمل ترین دوره هایی اند که نظرات متناقض کارشناسان را در این مورد به خود معطوف داشته اند. یافتن پاسخ برای این سؤال در درجه اول قدمت این آیین نمایشی را نشان می دهد و در درجه دوم اصالت ایرانی بودن این هنر را در برابر فرضیه تقلیدی بودن آن از غرب به اثبات می رساند. برآیند گردآوری مطالب کتابخانه ای و بررسی نظر کارشناسان، مستندات و گزارش های تاریخی و سفرنامه های گردشگران در این تحقیق و شیوه تحلیلی و توصیفی، ما را برای پاسخ به این سؤال، به اواخر دوره زندیه هدایت می کند.