فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تلاش حکومت پهلوی اول برای ایجاد تغییر در جایگاه اجتماعی و فرهنگی زنان در حوزه فردی و اجتماعی، توجه به ورزش زنان را در پی داشت. روزنامه اطلاعات که به عنوان یک ارگان همسو با دولت، نقش قابل توجهی در پیشبرد برنامه های فرهنگی-اجتماعی پهلوی اول داشت، مسأله ورود زنان به حوزه ورزش را نیز به نحو چشمگیری مورد توجه قرار داد و در تمام دوره حکومت پهلوی اول برای ترغیب زنان به ورزش تلاش کرد. این مقاله درصدد است که با روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که روزنامه اطلاعات در عصر پهلوی اول به چه نحوی سعی در ترویج ورزش زنان در جامعه سنتی ایران داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که روزنامه اطلاعات در دوره رضاشاه، با درج مقالاتی درباره مزیت ورزش برای زنان و گزارش رویدادها و فعالیت های فرهنگی- ورزشی زنان ایران و جهان، نقش قابل توجهی در عمومیت بخشیدن به ورزش زنان در جامعه داشته است. تغییر نگرش جامعه به ورزش زنان، تأکید بر اهمیت ورزش به عنوان عامل اصلی سلامتی، تأکید بر تأثیر فزاینده ورزش بر زیبایی چهره و تناسب اندام، تأکید بر آموزش ورزش از طریق معرفی رشته های ورزشی متناسب و آموزش نحوه انجام آنها از مهمترین محورهای مورد توجه روزنامه در زمینه ورزش زنان بود.
تجارت عصر صفوی در طول قرن هفدهم: مبادلاتِ اقتصادی ایران
حوزههای تخصصی:
در قرن هفدهم در الگوهای تجارت جهانی تغییرات زیادی به وجود آمد. این نوسانات الگوهای تجارت منجر به ایجاد تکاملی در اقتصاد، سیاست و گرایشات اجتماعی شد، به گونه ای که به هیچ عنوان درگذشته مشاهده نشده بود. در واقع محصول و نتیجه ی این گرایشات به سمت ضرورت اقتصاد درست جهانی، نشانه گرفت. سندیت این اتفاق کاملاً بی طرفانه به ثبت رسیده است. چنان که از آن به عنوان تسریع کننده ی تغییر یافتن تمدن ها در هر گوشه ی جهان، استفاده می شود. در این دوره ی بحرانی بود، که برای اولین بار اساس عبارت هایی نوین مانند "جهانی کردن" و "متصل کردن اقتصاد جهانی"، بنا شد. در اصل، گروهی منتخب از قدرت های صنعتی غربی، افزایشی در میزان مطالبه و مصرف تجربه کردند، که در نتیجه ی آن افزایشی در تولید و حمل و نقل کالا و منابع از شرق به وجود آمد. واضح است که این دست آورد های بزرگِ برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده بودند، که ایننظامِ ذاتاً نامتعادل را مانند کولونیالیسم ، کاپیتالیسم ، ایمپریالیسم مدرن و ناسیونالیسم را متوقف کردند. با وجود وسعت جهانی این توسعه ها، عده ی بسیار کمی از نشریات برای نقشی که اقتصاد ایران در عصر صفویه در این نظام پیچیده، ایفا کرده است، مدارکی مستند ارائه می دهند. در نتیجه ی افکار سنتی تصوری نادرست مبنی بر آن که تأثیر اقتصادی ایران در عصر صفویه در کمترین حالت قرار داشت، به بار آورد. هدف این مقاله تکذیب این فرضیه در سه بخش است. در ابتدا نقشی که اقتصاد صفویه، خود، در توسعه ی سریع نظام اقتصادی ایفا کرد، بررسی می شود. دوم، این مقاله منابعی را که بر روابط اقتصادی میان امپراتوری مغول ها، اروپا و امپراطوری صفویه در طول این زمان توجهی دقیق دارند را بررسی خواهد کرد. در آخر، این مقاله مسیر تجارت را در حمل ونقل کالاها و خدمات، در داخل و خارج از ایران، بررسی خواهد کرد.
روح زنان در زندگی پس از مرگ بنا بر دین زرتشتی
حوزههای تخصصی:
دیدگاه اوستا درباره زندگی پس از مرگ در سال های پایانیِ سده گذشته (میلادی) توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. به ویژه جان کلنز در زمینه شماری از جنبه هایی که می توانند دست کم به گونه ای استعاری در چهارچوب جاذبه های جنسیتی، شهوانی و ازدواج مقدس «hierogamic» شمرده شود سهم بسزایی دارد. بر پایه توصیفی که در فرگرد دوم هادخت نسک (HāδŌxt Nask) آمده است هنگامی که فردی می میرد روان از تنش جدا می شود و به مدت سه شب بر سرِ بالین او می ماند. در پایان سومین شب روان مردِ اَشَوَن بویِ بسیار دلنشینی را که بادی از سوی نیمروز (جنوب) آورده است حس می کند و آنگاه می تواند دئنای خود (جلوه روانِ خویش) را همچون دوشیزه ای 15ساله و بسیار زیبا ببیند، در این هنگام روانِ مرد اَشَوَن از دئنا می پرسد که ای دختر تو کیستی ؟ چرا که او در زندگی اش هرگز دختری بدین زیبایی ندیده است. سپس دئنا بیان می کند که او باز نمودِ کُنشِ نیک اوست که در زندگی انجام داده است، یعنی پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک و همه کارهای نیکی را که شخص درگذشته (در زندگانی) انجام داده است در این دختر زیبا متجلی شده است.
گزارش نتایج نخستین فصل کاوش باستان شناختی تپه قلعه قلندران شهرستان شازند
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
21 - 43
حوزههای تخصصی:
تپه «قلعه قلندران » در شهرستان شازند استان مرکزی و در میانه راه اراک به بروجرد قرار گرفته است. تپه دارای مساحتی در حدود یک هکتار و بلندایی در حدود 8 متر از سطح زمین های اطراف و به شکل نسبتاً دایره ای است. نتایج فصل یکم کاوش باستان شناختی تپه که در تابستان 1395 به انجام رسید، بیانگر این است که بخش اعظم تپه قلندران، یک سکوی عظیم خشتی است که با هدف ساختن یک کاخ و یا (با احتمالی کمتر) یک بنای حکومتی ایجاد شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از کارگاه های لایه نگاری، در ابتدا یک تپه خاکی با لایه های متناوب خاک رس و شن و ماسه به ارتفاع چهار متر ایجاد و سپس بر روی تپه خاکی مذکور سکوی خشتی بزرگی به ضخامت دو و نیم متر ساخته شده است. همچنین شواهد نشانگر آن است که بنایی به ابعاد تقریبی 40 در 50 متر با جهت طولی شمال غربی جنوب شرقی بر روی سکوی خشتی مذکور وجود داشته است. بررسی گاهنگاری سکوی خشتی و بنای مرتبط با آن نشان می دهد که سفال های به دست آمده در بین سطوح خشت و برخی یافته های دیگر به دوره تاریخی هخامنشی و یا پیش از آن (دوره ماد)، تعلق دارند. با این حال گاهنگاری دقیق تپه نیازمند پژوهش های آزمایشگاهی است. به جز دوره های احتمالی ذکر شده، یک مرحله سکونتی دیگر بر سطح تپه شناسایی شده است که بنا بر شواهد سفالی (به ویژه سفال های زرین فام) به دوره اسلامی میانه مربوط می شود. در واقع پس از متروک شدن بنای دوره مادها، تپه قلندران به مدت دست کم 1500 سال متروک باقی ماند و سپس در دوره اسلامی مجدداً مورد استفاده قرار گرفت.
بررسی انتقادی نظریۀ "سازگاری ایرانی" و پیشنهاد نظریۀ دوسویۀ فرهنگی "سازگاری- سازش کاری ایرانی"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهۀ 40 خورشیدی کتابی با نام روح ملت ها، پیرامون ویژگی های ملی شش ملت جهان، در ایران ترجمه شد، سپس با فصلی دربارۀ ایران؛ با نام «سازگاری ایرانی»، از مهدی بازرگان، بازچاپ شد که در آن، ویژگی دیرپا و بارز ایرانیان «سازگاری»- که بیشتر زاییدۀ دشواری زندگی کشاورزی در زیست بوم ایران است- بیان شده است. این نظریه برخی ویژگی های نکوهیدۀ اخلاقی و فرهنگی ایرانیان مانند ستم گری و ستم پذیری را برآمدۀ «سازگاری ایرانی» قلمداد کرده و ریشۀ پایداری حکومتهای خودکامه را نیز در فرهنگ مردم جستجو نموده است. این دیدگاه دست مایۀ بسیاری از روشنفکران ایرانی برای نقد فرهنگ ایرانی و سررشتۀ جریانی انتقادی به شمار می رود. این مقاله کوشیده است نشان دهد، نقد و تبیین درست این نظریه می تواند در اصلاح برداشت های نادرست از فرهنگ ایرانی راه گشا باشد. در ادامه پس از شرح و بیان این نظریه، و اعتبارسنجی مستندات و دلایل آن، روش پژوهش و یافته های آن، واکاوی، بازبینی و نقد شده و برخی از پایه ها و یافتههای آن به چالش کشیده شده است. در پایان نیز با نقد، تبیین و تصحیح نظریه «سازگاری ایرانی»، نظریه دوسویۀ « سازگاری- سازش کاری ایرانی»(سودمند- زیانبار) ارائه و پیشنهاد شده است. این نظریه می تواند الگوی کارآمدتری برای تحلیل رفتارها و تصمیم های مهم تاریخی ایرانیان باشد.
بررسی انتقادی گزارش سفرنامه های اروپاییان دربارۀ صوفیان عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزارش سیاحان اروپایی دربارۀ تصوف دوران صفویه، از آن جهت که فارغ از الزامات تاریخ نگاری رسمی نگارش یافته اند، جزئیاتی بدیع و ارزشمند را در بردارند. این مقاله که با شیوۀ توصیفی-تحلیلی تألیف شده، می کوشد تا گزارش سیاحان را در مقایسه با آثار مخالفان، موافقان و پژوهشگران تصوف ارزیابی کند. نتیجه این که سیاحان به سبب اقامت محدود و مسیرهای مشخص، صوفیان بسیاری از مناطق ایران را ندیدند و لذا توصیفات آنها جامعیت ندارد. گزارش سیاحان عموماً نشانگر رویارویی مستمر دراویش نعمتی- حیدری، انزواطلبی و لاابالی گری بعضی صوفیه، و وابستگی شماری از آنان به حاکمیت است. گردآوری وجوهات از رهگذران و اظهار کرامات نیز از جمله رفتارهای صوفیه اند که اغلب مورد پیش داوری و تعمیم سیاحان قرار گرفته اند. بعضی خدمات صوفیه به جامعۀ شیعی و محبوبیت اولیای تصوف نزد مردم نیز مورد توجه سیاحان بوده است. البته تناقض هایی در گزارش سیاحان وجود دارد که احتمالاً ناشی از ذهنیت اروپایی و یا جهت دهی مترجمان است.
چشم انداز استان مرکزی در دوران باستان
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
6 - 20
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش تاریخی- توصیفی و با تکیه بر متون تاریخی و کاوش های باستان شناسی به بررسی اجمالی تاریخ استان مرکزی در دوران باستان می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سنگ نگاره های پیش از تاریخ این منطقه را منطقه ای پرآب و زیستگاهی مناسب برای سکونت انسان پیش از تاریخ معرفی می کنند، با این حال غیر مسکونی بودن برخی مناطق تا دوران پادشاهی اشکانی در قیاس با دوران پیش از تاریخ قابل تأمل و نیازمند تحقیق بیشتر است. قرار گرفتن درگستره ماد بزرگ و شاهراه تجاری- کاروانی که از خراسان و شرق آغاز و پس از گذر از همدان به میان رودان پایان می یافت اهمیت منطقه را در تصمیم های تجاری و نظامی حاکمان پیش از اسلام دو چندان می ساخت. این منطقه در سده های پایانی دوران ساسانی با ایجاد دژها و آتشکده های متعدد به یکی از مراکز مهم سکونت گاهی و دینی این دوران تبدیل گردید.
بنای سرخه دیزه، قلعه ای ساسانی بر سر شاهراه خراسان
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
77 - 87
حوزههای تخصصی:
در روستای سرخه دیزه از توابع کرند غرب بقایای بنایی باستانی قرار دارد که گاهنگاری آن احتمالاً مربوط به دوران ساسانی است. در متون تاریخی و سفرنامه های دوران اسلامی اشاره های بسیاری به قلعه ای نظامی در منطقه ای به نام مَرج القلعه و روستای مورد بحث شده است. غرب ایران در اواخر دوران ساسانی اهمیت فراوانی پیدا کرد. کرمانشاه در این دوران مورد توجه شاهان ساسانی قرار گرفت. یکی از عواملی که این منطقه را مورد توجه قرار داد عبور شاهراه خراسان از کرمانشاه است، این جاده تجاری در واقع مسیر اصلی ورود از بین النهرین به نجد ایران است که مسیر تجاری پراهمیتی را به وجود آورده بود و از چند هزار سال پیش از میلاد مورد توجه بوده است. بنای مورد بحث درست در گردنة پاتاق قرار گرفته، این گردنه موقعیت استراتژیک و فوق العاده حساسی دارد و در طول تاریخ ارزش نظامی بسیاری داشته است. این نوشتار بر آن است تا با رویکرد جغرافیای تاریخی و تحلیل و تطبیق داده های باستان شناسی با اطلاعات ذکر شده در منابع صحت اطلاعات جغرافیانویسان در ارتباط با قلعه سرخه دیزه و مرج القلعه را بررسی کند و گاهنگاری و کاربری احتمالی آن را بیان کند.
بررسی و تبیین عوامل موثر در شیوع قحطی و بحران نان در عصر مظفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲ (پیاپی ۱۳۲)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تاریخی و با استناد به منابع کتابخانه ای در پاسخ به پرسش های متنوع درباره علل بروز قحطی و بحران نان در دوره مظفری، این فرضیه را مطرح می نماید که علاوه بر خشکسالی و بلایای طبیعی، مهم ترین عاملِ بروز بحران نان عوامل سیاسی و اجتماعی و ناتوانی حکومت در مدیریت صحیح بازار داخلی و سوءاستفاده بعضی از حکومتگران از شرایط به وجودآمده بود. این مسئله خود پیامدهای ناگواری ازجمله رکود دادوستد و تجارت، کاهش شدید کشت و زرع، شیوع بیماری های واگیردار، مهاجرت، مرگ ومیر و ناامنی را درپی داشت. به همین دلیل شاهد اعتراض های شهریِ گوناگون و مستمری در دوره مظفری هستیم. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که مشکلات اقتصادیِ عصرِ مظفری اساس جامعه و حکومت وابسته به آن را با چالش شدید و تغییرات بنیادین مواجه ساخت.
الکسی پترویچ یرملوف و مدیریت استعمار تزاری در جنوب قفقاز (1231/1816-1242/1827)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲ (پیاپی ۱۳۲)
149 - 171
حوزههای تخصصی:
اشغال نظامی تفلیس و ولایات ایرانیِ آن سوی ارس در ربع نخست سده سیزدهم/نوزدهم گام نخست روسیه تزاری در جهت تأسیس یک نظم جدید استعماری در جنوب قفقاز بود. این نظم جدید استعماری، زمینه ای فراهم کرد که در بستر آن روند تغییر نظام سیاسی، اداری و اجتماعیِ حاکم بر اراضی تصرف شده و الحاق ساختاری آن به امپراتوری تزاری مدیریت شود. در پژوهش پیشِ رو کوشش شده است ماهیت راهبرد استعماریِ روسیه تزاری در قبال حوزه مسلمان نشین جنوب قفقاز و سازوکار عملیاتی آن در مراحل آغازین، بر محور رفتار و اقدامات یک چهره محوری آن یعنی الکسی پترویچ یرملوف بررسی شود. پرسشِ محوری تحقیق ناظر بر تبیین رابطه ای است که می توان میان اقدامات یک فرماندار نظامی و سیاست کشور متبوع وی جهت ایجاد یک ساختار استعماری تشخیص داد. این بررسی با رویکرد تاریخ سیاسی و اداری و با تکیه بر اطلاعات موجود در گزارش ها و اسناد آرشیوی به زبان های مختلف از جمله روسی انجام شده است. مقاله در سه بخش تنظیم شده است: بخش نخست به اقدامات سیاسی و نظامی یرملوف اختصاص یافته، بخش دوم، سیاست وی در جهت پی ریزی یک ساختار اداری جدید را می کاود و در بخش سوم، تدابیر اقتصادی وی بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نظم استعماری روسی در جنوب قفقاز، به ویژه در مراحل نخست تأسیس آن، سرشتی نظامی، دستوری و شخصیت محور داشت. به بیان دیگر، فرماندهان نظامی روس و اقدامات شخصی آنها در شکل گیری و توسعه این نظم استعماری نقشِ محوری داشت.
زمینه های بحران ارزاق عمومی (غله) توسط بریتانیا در ایران و مدیریت بر آن در ﻧیﻤه غربی کشور سال های 1296و1297ش/1917و1918م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرانیان در طول تاریخ، به طور متناوب با قحطی و بحران ارزاق روبه رو بوده اند. در طول سالیان متمادی، عوامل متعددی بر بحران ارزاق تأثیر گذاشته است که در نگرشی کلی می توان این عوامل را به دو دسته عوامل طبیعی و عوامل انسانی تقسیم کرد که عامل انسانی در دو دسته داخلی و خارجی جای می گیرد. وضعیت شبه استعماری و سیاست اقتصادی خاصی که روسیه و به ویژه بریتانیا از ابتدای دوره قاجاریه بر ایران تحمیل کردند، کمبود ارزاق و گرانی و قحطی را تشدید کرد. تداوم چنین وضعی به بحران ارزاق و قحطی عمومی در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه منجر شد و هزاران نفر جان خود را از دست دادند. سیاست های اقتصادیِ انگلستان که پیش از جنگ جهانی اول با بستن قراردادهایی در ایران به اجرا درآمده بود، در اواخر جنگ جهانی اول بر وخامتِ اقتصادی و بحران ارزاق عمومی افزود. در اسناد، ارزاق عمومی بیشتر با عناوین غله و نان آمده است. در این ایام، بریتانیا بیشترین حضور نظامی را در ایران داشت و در بحران، نقش مستقیم و غیرمستقیم ایفا کرد. در این جستار با روشی تحلیلی توصیفی و با تأکید بر اسناد، تلاش شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود که زمینه های بروز بحران ارزاق توسط بریتانیا چه بود و این بحران را چه نیروهایی مدیریت می کردند. فرض ما بر این مبنا استوار است که قراردادهایی همچون میرجوار، نفت، 1907 و 1915 زﻣیﻨه بحران ارزاق توسط بریتانیا را در ایران فراهم کرد. بر این اساس انگلیسی ها با کمک نیروهای مختلفی همچون کنسول بریتانیا، بانک شاهنشاهی، پودراتچی ها و تعامل با برخی از ملاکانِ حاکم و تجار موجب پیاده شدن مقدمه واجب سیاستشان، یعنی تهیه ارزاق برای نیروهای نظامی خود شدند. به این ترتیب باید گفت بریتانیا برای تأمین منافع خود، در مدیریت بحران ارزاق نقش مهمی داشت.
پیامدهای تصویب قانون انحصار تجارت خارجی در بخش اقتصاد تجاری ایران (1310 تا 1320ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی پیامدهای تصویب قانون انحصار تجارت خارجی بر اقتصاد ایران در فاصله سال 1310 تا 1320ش. روش/ رویکرد پژوهش: این مقاله با روش تحقیق تاریخی و استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی نوشته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: سازمان دهی اقتصاد تجاری به رغم ابتکارات قبلی حکومت چندان موفق نبود. بحران اقتصادی 1929 اوضاع را وخیم تر کرد؛ به همین دلیل حکومت پهلوی، قانون انحصار تجارت خارجی را در اسفند 1309 تصویب کرد. اگرچه هدف از تصویب این قوانین کاهش پیامدهای بحران اقتصادی و جلوگیری از کاهش درآمدهای صادراتی کشور بود، ولی این کار عملاً به افزایش مداخله و تصدی گری دولت نه تنها در تجارت خارجی بلکه در کل اقتصاد تجاری ایران انجامید.
میراث تاریخی و کالبدی شهرهای اصفهان عهد مغول به عنوان مبنایی برای توسعهٔ شهری در قرون میانه هجری: یک بررسی میدانی
حوزههای تخصصی:
شهری دست یافت که به «نصف جهان» ملقب شد. لیکن سابقهٔ این توسعه به پایتختی این شهر در عهد سلجوقیان نیز بازمی گشت. در میان این دو دورهٔ پایتختی، در باب تاریخ شهری اصفهان سکوتی غریب در منابع هست که با بررسی میدانی آثار متعدد و غنی اصفهان، قابل جبران است. هدف نوشتهٔ حاضر تلاشی برای پرکردن خلأ اطلاعاتی در میان دو دورهٔ سلجوقی و صفوی است که نه تنها شهر اصفهان که حتی شهرهای بزرگ و کوچک مجاور آن را در بر گرفته است. پرسش آن است که عوامل تداوم حیات شهری اصفهان در عهد مغولان تا ترکمانان چه بوده است؟ فرضیه حاکی از آن است که رقابت های محله ای و فرقه ای در این دوره به رقابت در جهت ساخت مساجد، خانقاه ها و مجموعه های محله ای و خاندانی منجر شد. یافته های بررسی حاضر ضمن تأیید فرضیه تأکید دارد که عنصر محله به عنوان کوچکترین واحد مستقل سکونتی، شهرهای اصفهان را پاره پاره کرد و جای وحدت شهری را گرفت. مهم ترین عامل محدت شهری و صنفی و اجتماعی صوفیانی بودند که با لقبهای خویشاوندانهٔ کاکا، بابا و عمو همبستگی اجتماعی محله ها را تقویت می کردند.
کشف یک حقیقت مهم تاریخی: حضور «تنسر» در نقش برجسته های اردشیر بابکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون تعداد 35 نقش برجسته از دوره ساسانی شناسایی شده است که از این تعداد، یک نقش برجسته در خارج از مرزهای سیاسی ایران و در محلی موسوم به رگ بی بی در خاک افغانستان واقع شده و 34 نقش برجسته دیگر در درون مرزهای سیاسی ایرانِ امروز و در مناطق مختلفی چون: شهرری، تاق بستان، سلماس، بَرمِ دِلک، گویوم، تنگ چوگان بیشاپور، نقش رستم، نقش رجب، سراب بهرام، تنگاب فیروزآباد، دارابگرد، تنگ قندیل و سرمشهد کشف شده است. هرچند یکایک این نقش برجسته ها بارها و بارها ازسوی باستان شناسان و متخصصان داخلی و خارجی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند، اما غالب مطالعات انجام شده، معطوف به تعیین هویت شخصیت اصلی نقش برجسته ها، یعنی شاهنشاه ساسانی بوده و تلاش چندان جدی و نافذ در تعیین هویت دیگر شخصیت های حاضر در نقش برجسته های ساسانی انجام نگرفته است و در مواردی هم که اظهارنظر شده، این تعیین هویت ها عموماً بدون پشتوانه علمی و بدون آن که بر بنیان متون تاریخی و منابع مکتوب، شواهد چهره شناسی و مطالعات نشانه شناسی استوار باشند، صرفاً براساس حدس و گمان های شخصی و بافتار ذهنی پژوهشگران مطرح شده است. مهم ترین پرسشی که مقاله حاضر درصدد پاسخ گفتن به آن است این است که «شخصیت موردنظر در نقش برجسته اردشیر بابکان کیست؟». فرضیه متناظر با این پرسش نیز چنین است: «شخصیت موردنظر در نقش برجسته اردشیر بابکان با استناد به قرائن تاریخی، شواهد چهره شناسی و نشانه شناسی، تَنسَر (توسر، دوسر) است». در این پژوهش که براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی است، سعی شد تا به مددِ قرائن تاریخی، شواهد چهره شناسی و مطالعات نشانه شناسی، هویت واقعی یکی از شخصیت های حاضر در نقش برجسته های اردشیر بابکان -که به غلط «خدمتکار بادبزن، خواجه مگس پران و یا نماینده یکی از خاندان های اشرافی» معرفی شده است - روشن شود. نتایج مطالعات مؤید آن است که شخصیت موردنظر در نقش برجسته های اردشیر بابکان، شخصیت بلندپایه روحانی و مذهبی، کسی نیست جز «تنسر» (توسر)؛ روحانی نامدار و بانفوذی که در اشاعه آیین مزدیسنا و تنظیم متون اوستا بسیار کوشید و بشارت آمدن اردشیر بابکان را پیش از آغاز فعالیت های فراگیر او، به مردم داد و هم در رسیدن به قدرت و هم در تثبیت آن، اردشیر را همراهی نمود.
خوانش هرمنوتیکی نام گزینی منابع تاریخ ایران اسلامی (قرن پنجم تا چهاردهم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان مؤلفه های هویتی یک متن تاریخی، عنوان اثر جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داده است. نام هر اثر تاریخی، عامل تمایز و شناسایی آن از دیگر آثار و معیار معرفی مضامین مندرج در آن است. انجام مطالعات در حیطه نام پژوهی منابع تاریخی می تواند افق تازه ای را فراروی پژوهشگران این رشته بگشاید. مقاله حاضر، با خوانش هرمنوتیکی نام گزینی منابع تاریخ ایران اسلامی در نظر دارد که به تحلیل دلایل نام گذاری متون مذکور بپردازد. هدف اصلی در این خوانش نشان دادن عناصر و عواملی است که در فرایند تولید نام متن مؤثرند. دوره مطالعه شده در این نوشتار، متون سده پنجم تا چهاردهم هجری قمری است. دستاوردهای حاصل از این بررسی نشان می دهد که نام گزینی منابع تاریخ ایران بعد از اسلام تحت تأثیر برخی عوامل متنی و فرامتنی است که در میان آنها، بهره گیری از صنایع ادبی، تقلید از شیوه های نام گذاری در آثار پیشین، نقش ایدئولوژی حاکمیت و بینش مورخ بیشترین تأثیر را داشته اند.
واکاوی گزارش های واقعه ملاسرا و قتل حیدر عمواوغلی در نهضت جنگل؛ با تکیه بر روش محورهای معنادهی استنفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹)
41 - 72
حوزههای تخصصی:
از واقعه ملاسرا که مقدمه فروپاشی نهضت جنگل بود، گزارش های متعددی در قالب روایت های دست اول و دست دوم موجود است. راویان این ماجرا عمدتاً به دو گروه تقسیم می شوند: عده ای که با در نظر گرفتن حوادث قبل و هم زمان با این رخداد آن را گزارش کرده اند و برخی که واقعه را با توجه به پیامدها و نتایج آن و یا فقط با در نظر گرفتن حوادث هم زمان با واقعه تحلیل نموده اند. روایت این گروه ها که با نوعی سهل انگاری یا سطحی نگری همراه است، این سؤال را مطرح می کند که عاملان واقعه ملاسرا و قتل حیدر عمواوغلی چه افراد یا جناح هایی هستند؟ هدف از این پژوهش آن است که گزارش های واقعه ملاسرا و قتل حیدرخان را مورد مداقه قرار دهد. بررسی های مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی، نشان می دهد با این که هر کدام از گزارش ها نواقصی به همراه دارند، می توان وقایع مزبور را حاصل مشارکت خواسته یا ناخواسته جناح های مختلف مرتبط با نهضت جنگل دانست. به نظر می رسد، عاملان واقعه ملاسرا بی ارتباط با قتل حیدرخان نبوده اند و در این میان نقش عوامل دولت انگلیس پررنگ تر است.
منازعات عثمانی و صفوی در گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گیلان تا پیش از برآمدن صفویان از استقلال نسبی برخودار بود و به دست حکومت های محلی اداره می شد. حاکمان محلی گیلان با حکومت های خارج از مرزهای گیلان به ویژه صفوی و عثمانی روابط سیاسی و اقتصادی داشتند. حکومت های محلی گیلان به ویژه کیاییان در به قدرت رساندن صفویان نقش مؤثری داشتند؛ از این رو صفویان در آغاز با آنها به مدارا و تسامح رفتار کردند، اما پس از انتقال پایتخت صفویان به قزوین، استقلال سیاسی آنها مخصوصاً روابط آنها با عثمانیان را تاب نیاوردند و گیلان به یکی از عرصه های ستیز بین عثمانی و صفوی تبدیل شد. پرسش اصلی مقاله بر چرایی و چگونگی منازعه بین دولت های عثمانی و صفوی بر سر گیلان است. این نوشتار با بررسی منابع تاریخی و تحلیل آنها نشان داده است عثمانیان و صفویان برای به دست آوردن برتری مذهبی در گیلان و تسلط بر منابع اقتصادی به ویژه صنعت ابریشم و راه تجاری بین المللی آن با یکدیگر رقابت می کردند تا اینکه در نهایت با فتح گیلان به دست شاه عباس، بیشتر مردم گیلان به تشیع دوازده امامی گرایش یافته و منافع اقتصادی و تجاری گیلان، تماماً در اختیار صفویان قرار گرفت.
گسترش اسلام در منطقه لداخ (کشمیر هند)
منبع:
تاریخنامه اسلام سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
25 - 41
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، تاریخ گسترش اسلام در منطقه لداخ بررسی میشود. در بحث اول، جغرافیای این منطقه مورد توجه است. لداخ، شمالیترین منطقه هند است. از یک سمت در مزر چین، و از سمت دیگر با پاکستان هممرز است. لداخ در زمان قدیم، منقطهای بزرگ شامل بلتستان، گلگیت و پوریک بود و بنام ماریول معروف است. لداخ قبل از استقلال، جزئی از تبت بوده و توسط نیماگون استقلال یافت. در زمان حمله سیکها، جمون استقلال خود را از دست داد و جزئی از ایالت جمون و کشمیر شد. لداخیها ابتدا بون مذهب بودند که توسط شین، رب می وو بنیاد نهاده شد. بعد از زوال بون، دین بودا از طریق کشمیر وارد لداخ شد. در قرن 14 میلادی، اسلام توسط مبلغان ایرانی وارد منطقه لداخ شده و در سراسر لداخ گسترش یافت. از جمله مبلغین، سید علی همدانی، سید محمد نوربخش و سید شمسالدین عراقی هستند.
نگاهی به اوضاع سیاسی اجتماعی سراوان در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی سراوان در دوره قاجار و پهلوی یکی از مسائل مهم تاریخ معاصر ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. سراوان یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران بود که در جریان رقابت کشورهای اروپایی بر سر کنترل و تسلط بر هندوستان، مورد توجه آنها قرار گرفت. اهمّیت سراوان در دوره معاصر بیش از همه به هنگام تعیین مرزهای بلوچستان نمایان شد؛ زیرا اختلاف بر سر مالکیت نواحی کوهک و اسپندک از موضوعاتی بود که مذاکرات مرزی ایران و انگلیس را با دشواری مواجه کرد. بعد از کودتای سوم اسفند 1299 و تشکیل ارتش منظم، دولت تا اندازه ای متوجه بلوچستان شد. پس از برچیده شدن حکومت های محلی به دست رضاشاه در بلوچستان، به تدریج در سراوان پادگان هایی ایجاد و نظم و امنیت حاکم گردید.سؤال اساسی پژوهش این است که منطقه سراوان در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، منازعات مرزی و مرزبندی ایران در دوره قاجار و پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافته هایاین پژوهش نشان می دهد که موقعیت مرزی و جغرافیایی منطقه سراوان و همجواری با شبه قاره هند و ارتباطات سیاسی و اجتماعی با این منطقه برای دولت انگلیس اهمّیت بسیار داشته است، همچنین اهمّیت سراوان برای دولت قاجار و پهلوی، آن را به یکی از مهم ترین مناطق کشور تبدیل کرده و باتوجه به قدرت حاکمان این منطقه و حضور در جریانات این دوره، مورد توجه حکومت مرکزی نیز قرار داشته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر متون کتابخانه ای و اسنادی از آرشیو ملی، به ارزیابی تاریخ سراوان در عصر حکومت قاجار و پهلوی پرداخته است.
بازتاب کودتای سوم اسفند 1299 در روزنامه های عصر پهلوی
حوزههای تخصصی:
رخداد کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ شمسی، سبب شد تا مؤسس سلسلهٔ پهلوی یعنی رضاشاه پهلوی بتواند خود را در سپهر سیاسی ایران مطرح کند. با این حال از همان اوان کودتا، جنجال هایی راجع به مسبب آن به راه افتاد که در اثر آن رضاخان و سپس رضاشاه ناگزیر شد تا روایتی مسلط و مشروعیت ساز راجع به کودتا مطرح کند که ابتدا توسط روزنامه ها رواج داده شد. با بر تخت نشستن رضاشاه هر ساله به مناسبت سالگرد کودتای سوم اسفند، جشن هایی برای بزرگداشت این واقعه برگزار می شد و روزنامه ها نیز به سهم خود در گرامی داشت این واقعه مقاله هایی به چاپ میرساندند که مؤلفه های آن شامل بازتاب کودتا به عنوان رخدادی نجات بخش از اوضاع نابسامان مملکت، پروراندن شخصیت رضاخان به سان یک قهرمان و به حاشیه راندن عناصر دیگر کودتا بود. اما با سقوط رضاشاه روزنامه های مخالف حکومت به شدت به این کودتا پرداخته و آن را حاصل نقشهٔ انگلستان می دانستند که توسط رضاخان و سیدضیا انجام شده و نتایج سویی از جمله ایجاد یک دیکتاتوری و خفقان را درپی داشته است؛ ولی این روند بعد از رخداد کودتای ۲۸ مرداد از میان رفت و دو مرتبه روایت رسمی حکومت از کودتای سوم اسفند در روزنامه های دولتی رونق گرفت اما با این تفاوت که با توجه به رخدادهای سیاسی دههٔ ۲۰، نام سیدضیا به عنوان همکار رضا خان در کودتای سوم اسفند مورد توجه قرار گرفت. در واقع هدف این پژوهش آن است که تاریخ نگاری رسمی حکومت پهلوی پیرامون این کودتا را با استناد به روزنامه های دولتی آن دوره با روشی مستدل بررسی نماید.