فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
75 - 122
حوزههای تخصصی:
وجود نام بابک در گل نوشته های ایلامی را نخستین بار دوست گرامی استاد مهدی حسنی اردبیللی با نگارنده در میان گذاشته و آدرس لوحه ها را جهت خوانش ارسال نمودند، در واقع این نام نیز همانند شکل هایی از سایر اسامی تمدن ایلامی( همانند "یاماکشید >جمشید ، زامسبا >جاماسب و ... که بعدها وارد افسانه های عهد نگارش خدای نامه و اشعار فردوسی نیز شده اند که البته اسم بابک به هیچ عنوان وارد خدای نامه و اشعار شعرا نشده است ) وارد سیستم اسامی بعد از ایلامیان شده است.
واژه بابک را در محل تلاقی عصر اشکانی و ساسانی در روایت " بابک "؛ عالم دینی حامی اردشیر بابکان که اردشیر را منتسب به او و به صورت " اردشیر بابکان " آورده اند و نیز بابک سرداری در عصر ساسانی یاد می توان مشاهده نمود که همگی نشان دهنده بقای آن تا عصر اشکانی و انتقال به ساسانی نیز بوده است .ما برآنیم که این نام نوعی لقب و جایگاه بوده و حتی تا عصر خلفای عباسی نیز رواج داشته است، چنانچه در داستان "بابک "سردار مخالف عباسیان در قرن دوم هجری و معاصر هارون و مأمون عباسی که نویسندگان دانشنامه اسالمی به نقل از مسعودی نام اصلی او را " حسن " ذکر کرده اند نیز برجسته گشته است .شخص دیگر مد نظر ما با نام "بای باک : بای بک " در متون عربی به قرن سوم هجری معاصر خلیفه چهاردهم عباسی» المهتدی باالله فرزند الواثق بالله« است که این بابک به دست خلیفه کشته شده و در تاریخ به صورت "بایباک الترکی " نیز یاد شد که او در اصل از ترکان شرقی بوده در حقیقت بعدها استفاده از این واژه بجای کاربرد در جایگاه منصب ، به صورت نام مردان ادامه دار شده و به عصر ما نیز رسیده است. در واقع بابک خان عصر ایلامی نیزمنصب داری مهم بوده و بر امور نظارت داشته است در گل نوشته های مورد بحث شاهد نگارش این اسم به دو صورت ik-ba-ula/Ba و ba-ula/Ba هستیم که واژه خانا : na-ka: به خان نیز به آن چسبیده است و نشان از منصب دولتی او با توجه به اموراتی که اعم از تحویل گیری آذوقه و... دارد که تلاش نمودیم در ادامه هر دو نگارش میخی را در جدول شرح دهیم.
راستی آزمایی استدلال های بابیان ازلی در نقد دعوت بهاءالله (با تکیه بر رساله سید محمد اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
211 - 232
حوزههای تخصصی:
سید علی محمد باب پس از آغاز دعوی نسخ دیانت اسلام و بنیان گذاری آیین بیان، برای دیانت خود موعود و ناسخی با لقب «من یظهره الله» مشخص کرد. پس از اعدام او و آغاز رهبری جانشینش، میرزا یحیی صبح ازل، برخی از بابیان خود را در مقام من یظهره الله معرفی کردند، اما به جز میرزا حسینعلی بهاءالله هیچ یک نتوانستند در گسترش آن دعوی پیشرفت کنند. با آغاز دعوت بهاءالله در نسخ تعالیم باب در آیین بیان و تأسیس آیین بهایی به سال 1283ق، برخی از بزرگان بابیان بهایی نشده که به اصالت ریاست صبح ازل و استمرار آیین بیان معتقد بودند، به نگارش کتاب ها و رساله هایی در نقد دعوت بهاءالله روی آوردند و کوشیدند به پیروان باب نشان دهند او نمی تواند موعود باب و ناسخ آیین او باشد. این مقاله بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که با مبنا گرفتن تعالیم و آموزه های باب که برای بابیان بهایی شده و بابیان بهایی نشده وحی الهی و آیات خداوند به شمار می آمد، مخالفان بابی بهاءالله تا چه اندازه در چینش استدلال های خود در رد دعوت او به درستی عمل کردند؟ بررسی و تحلیل آثار مخالفان نشان می دهد آنها در مجموع از آموزه های باب به خوبی استفاده و نادرستی دعوت بهاءالله را به صورتی مستدل مشخص کردند. در این پژوهش، بررسی استدلال های ایشان با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع، ضمن تمرکز بر محتوای ردیه سید محمد اصفهانی که از ردیه های موجز اما مهم ایشان است و نیز با آوردن استدلال های مشابه برخی دیگر از مخالفان بابی و برجسته بهاءالله انجام شده است.
منطق حاکم بر زیرساختها و ساحات عدالت بر اساس نامه های امامان شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
181 - 198
حوزههای تخصصی:
عدالت، آموزه ای عقلانی و دینی است که همواره مورد هدفگذاری انبیا و اوصیای الهی و جانشینان پیامبر اسلام(صلی الله علیه آله) بوده است. پرداختن به مسأله عدالت، برخاسته از مطالبه ای معصومانه است که در نامه های ائمه علیهم السلام مورد اشاره قرار گرفته، هدف و مطالبه جدی ایشان است.مسأله مقاله این است که منطق حاکم بر زیرساختها و ساحات عدالت در نامه های ائمه علیهم السلام چیست؟ منطق حاکم بر زیرساختهای عدالت، مبانی الهیاتی آن از جمله مبنای خداشناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی آن نیز هدفگذاری عدالت و تلازم آن با مبارزه با فساد است که این سه، منطق عدالت به معنای چرایی و جایگاه آن را پوشش می دهند. ساحات عدالت شامل ساحات نفسانی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی است که هرکدام با روشهایی حاصل می شوند. عدالت اقتصادی با قاطعیت در حسابرسى بیت المال، پس گرفتن اموال بیت المال، مجازات مفسدان اقتصادی و حذف مُفسد از چرخه کارگزاری حاصل شده و عدالت حقوقی و اخلاقی با تعیین دستورالعملها و عدالت سیاسی با دو راهکار نظارت عملکردی و مبارزه حکومتی با فساد بدست می آید و البته راه تحقق عدالت نفسانی، استقرار تقوا در نفس است. این دستورالعملها به همراه منطق حاکم از نامه های امامان شیعه(علیهم السلام) استخراج شده و به روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
واکاوی چهار شمشیر دوره فتحعلی شاه قاجار(1212-1250)ق. با بازنمایی مضامین شیعی: ادعیه و اشعار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
228 - 258
حوزههای تخصصی:
شمشیرهای تاریخی دوره قاجار جدا از جنبه اهمیت تاریخی، یکی از نمودهای فن، هنر و بازنمود آثار هنری دینی هستند. شمشیر درفرهنگ ایرانی نماد قدرت، تمسک به شمشیر نمادی از قدرت شیعی برای شیعیان بوده است. در مقاله حاضر به چهار شمشیر دوره فتحعلی شاه قاجار به عنوان یکی از ابزار قدرت برای نمایش مضامین شیعی پرداخته می شود. هدف این مقاله، مطالعه موردی چهار شمشیر دوره قاجار و مطالعه مضامین شیعی ادعیه و اشعار روی آن به صورت تزیینات و تاثیرتشیع در تزیین آن به عنوان نمادی از ابزار قدرت و نمایش پیروی از تشیع در دوره قاجار است. سوال اصلی این پژوهش مطالعه شیوه تزیین برمبنای مضامین شیعی در پیکربندی چهار شمشیر قاجاری دوره قاجار چگونه به کار رفته است؟ روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی و براساس اصول و قواعد به کاررفته در ویژگی های تزیینی شمشیرهای قاجار با محتوای شیعی و با تاکید براشعار و ادعیه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد هنر و سیاست در دوره فتحعلی شاه قاجار(1212-1250)ق. پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارد و شاهان قاجار به ویژه فتحعلی شاه(1212-1250)ق. سعی داشتند خود را مذهبی و پیرو تشیع معرفی کنند و از ابزار هنر برای این امر استفاده می کردند، یکی از این ابزارها شمشیر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و دین بوده است. استفاده از نام علی (ع) و مضامین شیعی: اشعار و ادعیه، تاکید برخلافت، تمسک به قدرت و شمشیر آن حضرت به صورت نمادین به قدرت و جنگاوری اشاره دارد؛ به همین دلیل باوجود محدودیت فضای نوشتای در تیغه شمشیر، نوشتاری درمدح حضرت علی (ع)؛ دعای نادعلی و اشعار مرتبط با حضرت علی ع به صورت طلاکوبی نازک روی سطح فولادی شمشیر انجام شده است.
تأثیر نگارگری صفوی بر نگاره های نسخه حمزه نامه در هند (با رویکرد سپهرنشانه ای یوری لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
289 - 311
حوزههای تخصصی:
روابط بین دو تمدن ایران و هند از ادوار کهن به صورت متقابل برقرار بوده است. اشتراک و تبادل سنت های فرهنگی بین ایران و هند در دوره «گورکانی» به اوج خود می رسد. حوزه اصلی عینیت یافتن فرهنگ ها را می بایست در هنر و ادبیات جست وجو نمود. این پژوهش، ضمن بررسی نسخه مصور حمزه نامه، که داستان های آن برگرفته از برخوردهای گوناگون «حمزه» با «انوشیروان» و دربار ساسانیان که با حمزه در جنگ است و «اردشیر بابکان» که به یاری حمزه می شتابد، مصور شده است. هم چنین به تأثیرات فرهنگی ایران/ هند به واسطه ورود هنرمندان ایرانی در دوره گورگانی هند و تأثیرات ویژگی های نگارگری دوره صفوی بر این نسخه می پردازد. مسأله اول که در این پژوهش مطرح می شود این است که، چگونه می توان تأثیر نشانه ای نگارگری صفوی بر نگاره های حمزه نامه در هند را با رویکرد سپهرنشانه ای مورد خوانش قرار داد؟ و مسأله دوم پژوهش این است که، چه مؤلفه های از نگارگری ایران در مصور کردن حمزه نامه در دوره گورکانی هند تأثیرگذار بوده است؟ هدف پژوهش حاضر این است که مسأله تأثیر نگارگری دوره صفوی در تقابل با نگارگری گورکانی هند را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد سپهرنشانه ای «لوتمان» بوده و با استفاده از تقابل بین فرهنگی (ایران/ هند) به ویژگی های حمزه نامه و تأثیرات ایران بر نگارگری هند اشاره کرده است. تأثیرات ویژگی های نگارگری مکتب تبریز دوم صفوی و شخصیت حمزه ایرانی در تصویرگری حمزه نامه حضور پُررنگی را دارد. نتیجه این پژوهش حاکی از این است تا در سرزمین میزبان ارتباطی معنادار میان دو سپهرنشانه ای خود و دیگری برقرار کنند و در ادامه به جذب عناصر و نشانه های در نگاره های حمزه نامه که برگرفته از شخصیت حمزه ایرانی است، سبب سازو کار فرهنگ ایرانی ازطریق داستان است، و جذب شدن آن توسط هنرمندان ایرانی در سپهر فرهنگی هند شده است.
Research on the environmental quality of the western region of the country from an archaeological perspective and its role in the development of rural tourism(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
45 - 69
حوزههای تخصصی:
One of the most important destinations that has affected the world's tourism trends over the past decades is rural centers. The growth of short-term trips has transformed these destinations into major tourist centers, and this phenomenon is evident in the decrease in the average length of stay of tourists in many destinations worldwide. Villages are multi-purpose tourist destinations and play a significant role as centers of tourism activity. Archaeology has made significant contributions to the understanding of past cultures and civilizations and has brought fresh perspectives to the social sciences and arts. The methods of conducting archaeological research and the process of reaching desired results are of considerable interest to the general public, especially those who are interested in sensory and tangible exploration; therefore, the best approach to popularize archaeology is to establish its connection with tourism. Tourism shares common fields of knowledge and activities with archaeology and has made significant efforts in the development, preservation, revitalization, and enhancement of structures and monuments resulting from archaeological activities. Now, due to the common issues between archaeology and tourism, they can establish a close relationship in the cultural field. This research aims to focus on ancient and historical works as tourist attractions and as factors generating income and long-term development needs in this sector, which leads to the necessary groundwork for the sustainable development of tourism based on a historical and cultural approach. This analysis is a mixed methodological approach based on observation, interviews, questionnaires, and statistical data
گونه شناسی نقد الگوهای حکمرانی در عصرِ قاجار تا پیش از جنبشِ مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد، یکی از ویژگی های اندیشه جدید در ایرانِ عصرِ قاجار است. سرآغاز نقد در این دوره، نوشتجات فتح علی آخوندزاده بود که گستره وسیعی را دربر داشت. او، از مذهب تا رفتارهای فردی و اجتماعی را به نقد کشید و در آن، بیش از هر متفکری، صریح بود. اگرچه دیگر متفکران مدرنِ ایرانیِ آن روزگار، به اندازه او صریح نبودند، اما مضامینِ اساسیِ نقد را از او گرفتند. آخوندزاده «نقد» را از ادبیات و تاریخ شروع و مضامینِ اساسیِ آن را به سیاست کشاند. مسئله اساسیِ این پژوهش، توجه به «نقد» به مثابه سرآغازی برای تجددخواهی سیاسی است که در پرتو آن، الگوهای سیاسیِ سنتی و مدرن نقد شده و توجه به مسئله حکمرانی و نواقصِ آن از این محمل آغاز می گردد. براین اساس پرسش اصلیِ این پژوهش آن است که نقدهای روشنفکران به حاکمیت را چگونه می توان دسته بندی کرد؟که براساس مضامینِ آن می توان «نقد استبداد»، «نقدِ روش هایِ حکومتی بدونِ نفیِ مستقیمِ استبداد» و «نقدِ کوشش هایِ تجددخواهانه حکمرانی» دانست. که اولی با شکل گیری مفهوم «دیسپوت» در اندیشه آخوندزاده و تداوم آن در مفهوم «استبداد» بود. دومی، کوشش های کسانی چون ملکم و مستشارالدوله و مجدالملک بود و سومی، در اندیشه آخوندزاده در نقدِ کوشش هایِ قانون خواهانه عصرِ ناصری و نقدِ مشروطیت توسط طالبوف به وجود آمد.
اقتدار دولت و چالش های حقوقی – اجتماعی قانون رسمی شدن ساعت در ایران دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر زمان بندی سنتی با تعیین ساعت رسمی به عنوان زمان رسمی کشور ایران برای هماهنگی با زمان معیار بین المللی دوران مدرن از مهم ترین مسائل سیاست مدرنیزاسیون دوره پهلوی بود. دولت پس از تصویب قواعد و قوانین ساعت رسمی ایران به افق تهران در سال 1307 و 1314 و اجرای مدل 24 ساعته زمان بندی مدرن، برنامه هایی را در سازمان دولت و روابط اجتماعی و فعالیت های اقتصادی جامعه ایران برای اجرای آن در پیش گرفت که همراه با چالش هایی بود. چیستی این چالش ها و چگونگی مواجهه دولت با آنها مساله مقاله حاضر است بنابراین می توان پرسید چالش های رسمی شدن ساعت در ایران دوره پهلوی و برنامه های دولت در مواجهه با این چالش ها و واکنش های مردم به آن چه بوده است؟ فرضیه مقاله این است که چرخش مفهوم زمان سنتی به زمان بندی مدرن در فرایند مدرنیسم دوره پهلوی و رسمی شدن ساعت مسائلی بی سابقه را برای دولت پدید آورد که با استفاده از اقتدار دولت مدرن و ظرفیت حقوقی – قضایی آن، امکان سازگاری فرهنگی و اجتماعی با آن در جامعه ایران شکل گرفت.بررسی اسناد و تبیین رخدادهای آن دوران به روش تاریخی نشان می دهد که دولت در نهایت با توسل به شیوه های سازش، فرهنگ سازی تشویقی تنبیهی در کنار بهره گیری از اختیارات حقوقی قضایی، در نهادینه شدن ساعت رسمی در جامعه ایران معاصر موفق گردید.
Revisiting The Darreh-e Gaz (Dargaz) Plain: Cultural Contacts between Northeastern Iran and Southern Turkmenistan(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
77 - 105
حوزههای تخصصی:
Central Asia is a key unit of archaeological studies of the Ancient Near East and an issue for important questions such as primary states, Aryan people immigration has a unique role in archaeological activities. Considering the geographical location of Dargaz (Dargaz) Plain at the periphery of Central Asia, it is a vital area in the archaeology of the northeastern part of the Iranian Central Plateau and Central Asia. The region is ideally situated to research regional relationships and inter-regional interactions between those cultural-geographical regions due to its ecological potential and geographic location. Archaeologically, to comprehend Cultural Similarities in Dargaz Plain, many studies and surveys have been done since the beginning of the 20th Century. However, because of the lack of more detailed excavation in this area, the quality of cultural material of Central Asia and the Iranian Central Plateau is reassessing continuously. The first archaeological survey by Kohl and Heskel in 1978 reveals the similarities between Central Asia and this area. The Following works were done for the sake of making known the prehistoric Sites, their interaction with neighboring regions, and their ecosystem but it remains incomplete. Twenty-one prehistoric settlements have remained in the area, dating from the Neolithic to the Iron Age I/III, according to archaeological studies carried out during these years. The majority of the locations that have been found are the ruins of dispersed villages and seasonal camps that were scattered throughout the plain, as well as at inaccessible heights and other locations. With an emphasis on the material culture, particularly the local ceramic traditions and the settlement patterns of the prehistoric site, this current work investigates the connection and interconnectedness of the Dargaz Plain and proposes novel prospects for future works. A study of the Dargaz Plain may shed new light on the social and cultural history of a larger region.
بررسی تطبیقی مفهوم قناعت در مثنوی و نظریه های اقتصاد متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
245 - 263
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: یکی از موضوعات علم اقتصاد نظریه معمای خسّت یا معمای صرفه جویی است. آن چه در اقتصاد متعارف درخصوص این نظریه مطرح می شود، آموزه های اقتصادی قناعت را در مثنوی معنوی به چالش می کشد؛ برمبنای این نظریات، توصیه مولانا به قناعت عملاً جامعه را از رشد اقتصادی بازمی دارد.
روش/رویکرد: این مقاله قصد دارد با روش کتابخانه ای و توصیفی به این سؤال که"تفاوت نظریات اقتصاد متعارف و قناعت در مثنوی چیست؟" پاسخ دهد.
یافته ها/نتایج: یافته های این پژوهش نشان می دهد که برخلاف آنچه در خصوص مثنوی به وسیله نظریات یاد شده مطرح گردیده است، دعوت مولانا به قناعت در سطح فردی موجب کاهش مصرف در سطح کلان نمی شود. مفهوم قناعت در مثنوی علاوه بر این که بر آسایش و رفاه در زندگی دنیوی و آرامش دلالت دارد، در مواردی مشوّق افزایش میل نهایی به مصرف است؛ مثلاً مولانا در مثنوی به انفاق، بخشش، زکات و غیره اشاره کرده است که موجب افزایش مصرف دیگران و گردش مالی می شود.
انواع باشلیق ها یا کلاه های مردانه در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵
207 - 224
حوزههای تخصصی:
از زمانهای قدیم پوشش سر یا کلاه در اغلب نقاط دنیا از اهمیت بالایی برخوردار بوده و یکی از اجزای اصلی لباس مردان را تشکیل می داده است. در خطه آذربایجان نیز فرهنگ استفاده از کلاه در ادوار مختلف تاریخی بصورت جدی رواج داشت و تا نیمه قرن بیستم، جزء جدایی ناپذیر از لباس مردان را شکل می داد تا آنجا که نداشتن کلاه نوعی برهنگی تلقی شده و برداشتن کلاه از سر افراد نیز توهین بزرگی محسوب می گردید. بی شک بررسی جایگاه اجتماعی و فولکلوریک کلاه در ادوار مختلف تاریخی در آذربایجان می تواند موضوع تحقیقات مفصلی باشد که در این راستا قصد داریم به تنوع کلاههای مردانه در آذربایجان بپردازیم و انواع رایج و معروف آن را معرفی نماییم.شایان ذکر است؛ کلاه و پوشش سر در زبان ترکی آذربایجانی، باشلیق (Başlıq) نامیده می شود که انواع باشلیقهای مردانه را می توان در چهار دسته کلی بؤرک (Börk)، آراخچین (Araxçın)، ساریق (Sarıq) و پاپاق (Papaq) تقسیم بندی نمود.
مطابقت شهر اسطوره ای «ساری قاپی» با «فراآسپا» در مراغه
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵
225 - 244
حوزههای تخصصی:
داستان روایی شهر «ساریقاپی» که در ازمنه مختلف سینه به سینه برای نسلهای بعدی نقل شده روایتی از وقایع شهر تاریخی «فراآسپا» در محدوده سرزمینی آذربایجان است که در گذر زمان رنگ و لعابی اسطورهای پیدا نموده ولی در تاریخ نیز درخشیده است. شهر فراآسپا که در دورههای پس از اسلام به عنوان قلعه حکومتی روییندژ شناخته میشود از منظر مختصاتِ محلّ قرارگیری و اشتراکات مختلفِ وقایعِ تاریخی با داستان روایی فوقالذکر همانندی دارد. که این مقاله به بررسی این اشتراکات جهت اثبات این مفروضات میپردازد.
Obituary: Donald Scott Whitcomb
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
5 - 5
حوزههای تخصصی:
Donald Scott Whitcomb was born on 27 April 1930. He was a revered scholar whose contributions to the field of Islamic Archaeology especially in the Persian Gulf region were immeasurable. He was research associated in the Department of Near Eastern Languages and Civilization at the Oriental Institute of the University of Chicago since the beginning of 1981. Whitcomb then served as an Associate at this Institute, since 1990. His Master’s thesis dealt with the Proto-Elamite Period at Tall-i Ghazir, Iran despite the fact that his expertise was in Islamic Archaeology.
نقش و عملکرد نشریات در سیاست های تجدد زنان ایران با تأکید بر مقوله پوشش و مد (1310 تا 1320ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
41 - 82
حوزههای تخصصی:
یکی از برنامه های اصلی اصلاحات اجتماعی حکومت پهلوی اول، تجدد جامعه زنان ایران بود. برای تحقق این مهم حکومت پهلوی در تلاش بود تا طیف وسیعی از زنان را به ویژه در دو مقوله پوشش و مدگرایی تشویق و ملزم به قرارگرفتن در مسیری کند که نتیجه آن تبدیل شدن به زن متجدد بود. در تحقق این مهم، نشریات دوره پهلوی اول به مثابه مهم ترین رسانه در دسترس جامعه نقش مهمی ایفا کردند. ایفای چنین نقشی از سوی نشریات عصر پهلوی اول به خصوص در سال های1310تا 1320 پیامدهایی به همراه داشت. بر این اساس این پژوهش درصدد است تا با رویکرد تاریخی و استفاده از نشریات و اسناد آرشیوی به طرح و پاسخ گوییِ این پرسش بپردازد که نقش و عملکرد نشریات در سیاست متجددانه زنان حکومت در سال های 1310تا 1320 با تأکید بر مقوله پوشش و مد چه بود و چه پیامدهایی را به همراه داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که نشریات ایران دوره پهلوی اول به خصوص طی سال های 1310 تا 1320، در چهارچوب نقشی که نشریات در نظام های سیاسی با الگوی حکمرانی مطلقه ایفا می کنند، ایفاگر نقش ترویجی و تبلیغی برای پیشبرد اهداف و برنامه های تجدد حکومت پهلوی در امور زنان شدند؛ این عملکرد و نقش بیشتر متمرکز بر تغییر وضعیت پوشش سنتی زنان بود که از یک سو با انتقاد از پوشش سنتی قدیم و از سوی دیگر با تبلیغ پوشاک و کالاهای زینتی جدید در روزنامه ها صورت می گرفت. پیامد چنین عملکردی را می توان در رواج پدیده مصرف گرایی زنان مشاهده کرد. نشانه های رواج پدیده مصرف گرایی را می توان در افزایش میزان واردات کالاهای مصرفی زنان در زمینه پوشاک، لوازم آرایشی و زینتی چون پارچه و لباس های دوخته شده، کلاه، عطر، ادکلن و ساعت مشاهده کرد که احصائیه تجارتی ایران در سال های 1310 تا 1319 حاکی از افزایش میران واردات این کالاهاست. افزایش واردات این کالاها نیز خود حاکی از افزایش میران مصرف و رواج مصرف گرایی در میان جامعه زنان ایران در سال های مورد بحث است.
مفهوم آزادی در اندیشه میرزا ملکم خان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
183 - 216
حوزههای تخصصی:
مفهوم آزادی یکی از بنیادی ترین مفاهیم دوران جدید است که در مشروطیت ایران در کنار مفاهیمی مانند قانون و برابری سر برآورد. در خصوص این مفهوم اختلاف نظرهای زیادی به وجود آمد و نزاع هایی درگرفت. مقاله حاضر به بررسی این مفهوم در اندیشه یکی از روشنفکران عصر مشروطه یعنی میرزا ملکم خان پرداخته است و با رویکرد توصیفی و تحلیلی و تکیه بر نوشته های ملکم خان به دنبال پاسخ به این پرسش است که ملکم چه برداشتی از مفهوم آزادی داشت؛ این پژوهش نشان می دهد میرزا ملکم خان کمتر به مبانی فکری آزادی و بیشتر به ذکر مصادیق آن پرداخته است و از میان آزادی ها به آزادی و امنیتِ جان و مال و قلم و بیان به طور مفصل پرداخته است؛ او همچنین آزادی را مطلق نمی دانست و برای آن حدودی تعیین می کرد و مرز آن را از هرج ومرج جدا می کرد. از دیگر نکات مورد توجه میرزا ملکم تأکید و توجه به نقش مردم و آزادی خواهی آنان در پیدایش مفهوم آزادی است
تأسیسات عمرانی و سدسازی ایران در حریم رودخانه اترک در دوره پهلوی (با تکیه بر اسناد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۶)
6 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف: رود اترک از عوامل تأثیرگذار در وقایع تاریخی و ایجاد تأسیسات عمرانی نواحی شمال خراسان و شرق دریای خزر بوده و جایگاه مهمی در تداوم حیات این ناحیه داشته است. از طرفی پس از عهدنامه آخال بین ایران و روسیه در دوره ناصرالدین شاه ( 1313 - 1264ق.) این رودخانه به عنوان یک رود مرزی دائمی و بین المللی در تعیین روابط میان ایران و روسیه یعنی در بخشی از جنوب ترکمنستان امروزی نقش مهمی ایفا کرده است و مسئله حقابه اترک و اقدامات عمرانی مانند سدسازی و... موجب اهمیت یافتن بیش از پیش آن در دوره حکومت های پهلوی و شوروی شده بود.روش: در پژوهش حاضر تلاش بر این است با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی منابع آرشیوی و کتابخانه ای موجود در خصوص ایجاد تأسیسات عمرانی و سدسازی ایران دوره پهلوی در حریم رودخانه اترک پرداخته شود.یافته ها: به واسطه پژوهش حاضر می توان به اهمیت بیش از پیش آب رودخانه های مرزی در تعیین منافع ملی کشورها پی پرد. نتیجه موافقت نامه ها و معاهدات بین المللی در زمینه آب های سطحی و زیرزمینی مرزی اترک احداث سدها و اقدامات عمرانی میان ایران و کشور همسایه را به دنبال داشت. در واقع ورود ایران به دوره مدرنیته و برپایی تأسیسات عمرانی جدید و نیز افزایش تقاضا برای مصرف آب و تلاش برای مدیریت منابع مختلف آبی توسط سدسازی، پتانسیل ایجاد تنش، بحران و یا همکاری و مشارکت بر سر استفاده از منابع آب چه در داخل کشور و چه در روابط با همسایگان فراهم شده بود که این موضوع در مورد رودخانه های بین المللی مانند اترک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم بر پست و تلگراف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
1 - 20
حوزههای تخصصی:
هجوم نیروی انگلیس، شوروی و آمریکا در شهریور 1320ش (آگوست 1941م) به ایران و استعفای رضاشاه موجب شد ایران وارد جنگ ناخواسته ای گردد، جنگی که تبعات مختلفی در زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشت و اثر عملی خود را به سرعت در وجوه مختلف جامعه نشان داد. در این تحقیق، تسلط دول خارجی بر پست و تلگراف به عنوان نمونه ای از این تبعات ارزیابی و بررسی شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با به کارگیری اسناد آرشیوی، در پی پاسخ به این پرسش است که حضور متفقین بر این وجه از سیستم ارتباطی کشور چه تأثیراتی داشت؟ براساس یافته های پژوهش، متفقین با انعقاد پیمان سه جانبه زمینه دخالت مستقیم خود را در امور مربوط به پست و تلگراف فراهم نمودند و این مداخله موجب اخلال در روند کار تاجران و بازرگانان، کاهش سطح خدمات وزارتخانه ها، ادارات و سازمان های مرتبط با امور اقتصادی و مالی، کاهش درآمد دولت ایران از بابت پرداخت های مردم برای هزینه های پستی و تلگرافی و در نهایت کاهش درآمد دولت از این منبع مهم اقتصادی گردید.
شمایل نگاری نقش مایه دوشیزه روشنی و دو بانوی گزیده در هنر مانوی ابریشم نگاره MIK III 6251 محفوظ در موزه هنر آسیایی برلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی یکی از ابریشم نگاره های مانوی از مجموعه تورفان در موزه هنرهای آسیایی برلین با نقشی از ایزدبانویی-احتمالاً، دوشیزه روشنی است که رهنمایِ پاره های نور به سرچشمه هستی خویش «بهشت روشنی» است. او سبب رستاخیز روشنی ها (آزادسازی پاره های نور) محبوس در گیاهان و دیگر رستنی هاست. از این رو، مقاله حاضر می کوشد خویشکاری های او را در تناظر با ایزدبانو اَناهیتای زردشتی و ایشتار بابلی ببیند. فرضیه این پژوهش، که برای نخستین بار در این جا مطرح می شود، بر این مبنا پی ریزی شده است. ما در این جا می کوشیم با استفاده از روش ِ توصیفی-تحلیلی و با بهره وری از منابع کتابخانه ای به کندوکاو در نقش مایه انسانیِ مرکزیِ «ابریشم نگاره دوشیزه روشنی و دو بانوی گزیده» پرداخته، همانندی های این سه ایزدبانو را در سنجش هم قرار دهیم و نشان دهیم که مانیِ بابلی و ایرانی تا چه اندازه می توانسته از اسطوره های سرزمینش الهام گرفته باشد.
تجلی بصری پیرزن حاجب در نگاره های خسرو و شیرین دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
1 - 23
حوزههای تخصصی:
ترویج فرهنگ فرنگی در عصر قاجار سبب تحولاتی قابل توجه در زمینه های فرهنگ و هنر گردید. یکی از نمودهای تأثیر گذار در نگاره ها و کاشی نگاره های دوره قاجار صحنه آبتنی شیرین است که در این صحنه شیرین به مثابه زن فرنگی و مفهوم دیگری تجلی یافته است. تصاویر قاجاری کاشی نگاره های این صحنه با تصاویر مکاتب هنری پیش از قاجار با ظهور" پیرزن حاجب" میان خسرو و شیرین متمایز شده است. پرسش این است در بستر یک جامعه در حال گذار از فرهنگ سنتی به مدرنیته، کارکرد و علت پیدایش " پرده و پیرزن" در کاشی نگاره های عصر قاجار چگونه است و چه اسطوره متنی منجر به شکل گیری آن شده است؟تحقیق حاضر، توصیفی تحلیلی و رویکرد مطالعاتی، تحلیل اسطوره کاوی از منظر ژیلبر دوران است.هدف از انجام مطالعه، شناسایی عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر تجلی بصری "پیرزن و پرده " که موجب تولید مفاهیم فرهنگی ویژه دوره قاجار و بیان زیباشناختی برخی از مفاهیم شده است. پیرزن و پرده در کاشی نگاره های قاجاری نمایانگر فرهنگ سنتی و اسلامی، میانجی بین عاشق و معشوق، پنهان کردن معشوق، مشروعیت بخشیدن دینی-اسلامی به ملاقات عاشق و معشوق، تأکید بر نامحرمیت، بیانگر دوره گذار از سنت به تجدد و تکیه بر دوگانگی فرهنگ سنتی و فرهنگ فرنگی (خود و دیگری) حاکم بر دوره قاجار است و از منظر زیباشناختی، دوگانه زیبایی-زشتی، پیری-جوانی، باروی-عقیمی با حضور پیرزن دو شخصیت اسطوره ای خسرو و شیرین در نگاره ها برجسته می سازد.
استعاره پردازی عاشقانه از حیوانات دامی و بومی در ترانه های محلی ایران؛ نمونه موردی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
71 - 91
حوزههای تخصصی:
رابطه انسان با حیوانات دامی در گذشته بنا بر یک پس زمینه روحی اخلاق گرا مبتنی شده بوده و اگرچه انسان ها حیوانات دامی را برای مصرف خوراکی و غیرخوراکی خود نگاه می داشته اند، اما رابطه بین آنان هرگز به سطح موجود تنزل پیدا نکرده بوده است. نگارندگان با هدف شناخت جایگاه حیوانات در فرهنگ بومی ایران، پرداخته و توجه خود را به نمونه موردی ناحیه کرمان در اوایل سده سیزدهم هجری معطوف کرده اند و در یک بررسی کیفی، 383 ترانه محلی از منطقه مورد اشاره، از یک منبع مشخص برگزیده و بررسی می کنند. یافته ها با روش توصیفی تحلیلی و مطالعات اسنادی نشان می دهد که در ترانه های بومی استعاره ها متوجه حیواناتی هستند که در زندگی روزمره شان حضور دارند؛ به جای هدهد پیام رسان، کبک سرمست قهقه زن نشسته و جای آهو را نیز قوچ و میش و گوسفند اشباع کرده است. شاعر مشارکت دادن حیوانات بارکش را در ماجراهای عاشقانه و وصف العیش هایش یاد می کرد. اسب برای یک مرد، یار و هم نشینی بوده که شریک اسرار او بوده است. ترانه سرای محلی جستجوی دلدار را به پوییدن بره در پی مادرش همانند می کند و یا رسیدن به کام دل را به شیرخواری بره ای تشبیه می کند؛ او زلف یارش را، به شاخ های معوج قوچ جنگی همانند کرده است. در نگاه ترانه سرای محلی، گرگ اجل در پوستین رقیبی می توانست درآید که معشوقه را چونان بره ای از میان رمه برباید و یا جایی دیگر رقیب به کفتار تشبیه می شود؛ و جایی دیگر یار به شیر تشبیه و گاه به یار بی وفا تعبیر می شد.