فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۱۸۱ تا ۷٬۲۰۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
سادات علوی ساکن در ماوراء النهر در قرن ششم هجری، نقش قابل توجهی در تحولات سیاسی اجتماعی آن منطقه، به ویژه غلبه قراختاییان بر آنجا داشتند که به خاطر سکوت منابع تاریخی، تا کنون مغفول مانده؛ ولی به رغم قلّت داده های تاریخی، می توان حضور فعال سادات علوی در عرصه سیاست و جامعه ماوراءالنهر در قرن ششم را ردّیابی و مطالعه کرد. این مقاله در صدد است، با روش توصیفی تحلیلی به فعالیت سادات و نقش آنها در تحولات سیاسی ماوراءالنهر در قرن ششم وضوح بیشتری ببخشد. یافته های پژوهش، نشان می دهد که پایگاهِ قویِ اجتماعیِ سادات در منطقه، فرصتی برای آنها پیش آورد تا ضمن ستیزه با قدرت قراخانیان، به نحوی زمینه ی غلبه ی قراختاییان، برآن ناحیه را فراهم کردند؛ امّا در ادامه، ظاهراً به هدف تشکیل حکومت علوی، به تقابل با سلطه قراختاییان برخاسته و برخی رخدادهای اثر گذار سیاسی و اجتماعی را در آن ناحیه موجب شدند.
تأثیر عملیاتی شدن پیمان سه جانبه بر کارکرد راههای ریلی و شوسه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با هجوم نیروهای آمریکا، انگلیس، و شوروی در شهریور1320(سپتامبر1941م) و فروریختن حکومت پهلوی اول، ایران به اشغال متفقین درآمد. حضور تحمیلی نیروهای متفقین در کشور، تبعات مختلفی در زمینههای اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی در پی داشت و علاوه بر اینکه از لحاظ روانی و ذهنی، موجب نارضایتی های مردمی می شد، آثار عملی خود را نیز در امور عینی جامعه بر جا می نهاد. در این تحقیق، تسلط این دولت های خارجی بر راه های ریلی و شوسه ایران، به عنوان نمونه ای از این آثار عینی، مورد ارزیابی و پژوهش قرار گرفته است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با به کارگیری اسناد آرشیوی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که پیامدهای انعقاد پیمان سه جانبه بر راههای ریلی و شوسه ایران چه بود؟ بر اساس یافتههای پژوهش، متفقین برای استفاده از راههای ایران، به تنظیم قراردادی با این کشور مبادرت نمودند که زمینه دخالت مستقیم این دولتها را در امور راهداری ایران فراهم کرد و این تسلط موجب کاهش درآمدها و زیان مالی دولت ایران، افزایش فساد در سیستم اداری راهداری ایران، استهلاک لوکوموتیوهای خطوط ریلی و ساختمان های اداری، تضییع حقوق کارکنان وزارت راه، و اخلال در روند رسیدگی به امور مردم گردید. Abstract After USA, Britain, and the Soviet Union invasion in September 1941 and the fall of the first Pahlavi, Iran was occupied by the Allied Powers. Their imposed presence in the country had various economic, social and political consequences. Apart from public psychological and mental discontent, the invasion had its operational impact on objective issues of the society. Authoritative dominance of foreign governments on rail and road transports as an instance of such objective effects has been studied and evaluated. Through utilization of descriptive and analytical method and archival documents, the current paper tries to answer the following question, "What are the consequences of the tripartite pact on rail and road transports of Iran?" According to our findings, in order to use Iranian transport, the Allied Powers adopted an agreement with Iran, which led to their direct interference in the transport system of Iran. Their authority caused reduction in income and financial losses for Iranian government, corruption in the administrative system of road transport, depreciation of locomotives in railways and official buildings, violating the right of road ministry staffs and disruption in resolution of problems. Keywords: Iran, Railway, World War II, The Allied Powers, Reza Shah, Mohammad Reza Shah.
اهداف و کارکردهای کنسولگری های انگلیس در کرمان و سیستان(1333-1312ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه جنوب شرقی ایران صحنه رقابتهای روس و انگلیس در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود. قصد روسیه تحت فشار گذاشتن بریتانیا با هدف نزدیک شدن به هند و قصد انگلیس به وجود آوردن منطقه حائل و سد دفاعی برای محافظت از هند بود. تاسیس کنسولگریهای دولتهای رقیب در مجاورت منطقه مورد نظر از جمله اقدامات رقابتی دو قدرت بود تا اهداف و مطامع دولتهای متبوع خود را تامین نمایند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اسناد در پی پاسخ به این سؤال بود که اهداف و کارکردهای کنسولگریهای انگلستان در کرمان و سیستان چه بوده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که رویکرد انگلیس در جنوب شرق ایران رویکردی نظامی بود. در کرمان 80 درصد و در سیستان 85 درصد کنسولها و نمایندگان کنسولی انگلیس از نظامیان بودند. در دوره فعالیت کنسولگری انگلیس در کرمان، تراز تجاری کرمان با هند و اروپا بر اساس اسناد کنسولی از ارقام بسیار پائین منفی 60/83- درصد در سال 1907-1906م/1325-1324ق، به بیش از 53 درصد در سال 1913-1912م/1332-1331ق رسید. با تأسیس کنسولگری سیستان نیز جهشی 89 درصدی در تجارت این منطقه با هند پدید آمد. Abstract In the nineteenth and early twentieth centuries, south east of Iran was the place for British and Russian competition. The objective of Russia was to pressure Britain for advancing towards India. On the other hand, the objective of Britain was to create a buffer zone and defensive wall for protection of India. Adjacent establishments of British and Russian consulates in the region were some of the competitive elements, exercised by the both governments, facilitating their corresponding objectives and interests. Through utilization of descriptive- analytical method and library resources and documents, this investigation is administered. The main question is, "What were the purposes and functions of British consulate in Kerman and Sistan?" The findings suggest that the approach of British in south east of Iran was militaristic. The research shows that 80% of staff members of consulate representatives in Kerman and 85% of staff members of consulate representatives in Sistan acquired militaristic legal personalities. In the course of activities of the British consulate in Kerman, the trade balance between Kerman and India-Europe increased from -83/60% in 1906-1907 to 53% in 1912-1913. By the establishment of the consulate in Sistan, the trade balance of the province with India increased to 89%. Keywords: Iran, Consulate, Britain, Russia, Kerman, Sistan.
بر هم کنش مرجعیت، حکومت و جامعه در دوران مرجعیت آیت الله بروجردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرجعیت شیعه در تحولات اجتماعی سیاسی معاصر ایران، حضوری پررنگ و با نقش های متفاوت و گاه متضاد داشته است. چنین حضوری، گاه درجهت کنشگری و مبدأ تغییر واقع شدن بوده است (حضور فعال شماری از علما و مراجع برجسته در جریان انقلاب مشروطه)، گاه درجهت تأثیرپذیری و واکنش در مواجهه با تحولات بوده است (مواجهه با مدرنیزاسیون اجباری رضا شاه در ایران) و گاه در قالب سکوت و انفعال ظاهر شده است (سکوت مرجع وقت شیعه در تعارض دولت مصدق با دربار و دولت انگلیس در جریان ملی کردن صنعت نفت). مرجعیت همواره پیش قراول یا دنباله روی تحولات اجتماعی نبود؛ بلکه مانند گروه های اجتماعی دیگر، به مثابه ی عاملی اجتماعی، در رویارویی با این تحولات، هم تأثیرگذار بود و هم تأثیرپذیر؛ هم دچار قبض و محدودیت و افول می شد و هم به گسترش نفوذ و عمل خود می پرداخت. با در نظر گرفتن چنین جایگاهی برای مرجعیت، نتیجه می گیریم که در بررسی سیر تاریخی مرجعیت شیعه در ایران، خود را به مناسبات، تحولات و تعاملات درونی مرجعیت و حوزه ی علمیه محدود نکنیم و مرجعیت را در زمینه ی بزرگ تر اجتماعی سیاسی مورد بررسی قرار دهیم.
در این مقاله، با در نظر گرفتن این مسئله، به بررسی سیر تاریخی مرجعیت و برهم کنش آن با جامعه و حکومت در دوره ی مرجعیت واحد آیت الله بروجردی می پردازیم. باتکیه بر داده های شفاهی حاصل از گفت وگو با ملازمان، نزدیکان و شاگردان آیت الله بروجردی و منابع تاریخی و مقالات پژوهشی مرتبط، برهم کنش مرجعیت با جامعه و حکومت را در چهار محور «بررسی زمینه ی اجتماعی سیاسی»، «بررسی وضعیت حوزه ی علمیه»، «مناسبات مرجعیت و جامعه» و «مناسبات مرجعیت و نظم سیاسی» بررسی می کنیم.
نقش و اهمیت چاروادارها در جامعه عصر قاجار بر اساس گزارش های سفرنامه نویسان فرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزة مطالعات تاریخ دورة قاجار، به طبقات پایین اجتماعی کمتر پرداخته شده و تاریخ نگاران ابعاد گوناگون زندگی، نقش و اهمیت آنها را نادیده گرفته اند. یکی از شاخص ترین اعضای گروه های پایین دست در این دوره، چاروادارها بودند که با کرایه دادن چهارپایانشان، امرار معاش می کردند.
پژوهش حاضر، به ویژه با جست وجو در سفرنامه های دورة قاجار، بر اساس روش توصیفی تحلیلی و بررسی کتابخانه ای، در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که مهم ترین نقش چاروادارها به عنوان یکی از اعضای گروه های پایین اجتماعی، در جامعه عصر قاجار چه بوده است. بررسی داده ها بیانگر آن است که با وجود جایگاه اجتماعی پایین چاروادارها در دورة قاجار، آنها در رایج ترین شیوه سفر در آن دوره یعنی مسافرت با کاروان، نقشی اساسی داشتند و یکی از ارکان مهم در حوزة حمل ونقل در این دوره بودند. چاروادارها در جریان سفر، هم کار جابه جایی مسافران، باروبنه آنها و هم وظیفه راهنمایی مسافران را در طول سفر و نیز امدادگری آنها در برابر مشکلات و خطرهای مسیر بر عهده داشتند. چاروادارها به یک معنی با توجه به موقعیتی که در جریان سفر در این دوره داشتند، در مواردی مثل انتخاب مسیر، زمان بیدار شدن و حرکت کاروان و نحوه توقف ها، بر مسافرانی فرمان می رانند که موقعیت اجتماعی بالاتری نسبت به آنها داشتند.
ریزش های حکومتی و تاثیر آن بر ساختار سیاسی و نظامی حکومت ساسانی
حوزههای تخصصی:
نظام حکومتی ساسانی علارغم قدرت نظامی و ایدئولوژیک و دوام زمانی حکومت و برخورداری از ثروت و قدرت و تسلط بر بخش های شرقی و غربی حکومت فرامرزی خودش، از همان روزهای نخستین چهره آسیب پذیری داشت. این پدیده، نخست در چهره مذهبی و بعد در سیاست آن و همچنین در روابط داخلی بزرگان کشور و دستگاه سلطنتی هویدا بود. این آسیب پذیری بیانگر این حقیقت است که نظام حکومت ساسانی با وجود قدرت و استیلای سیاسی و نظامی، قادر به حل مشکلات خویش در درون مایه سیاسی ایران زمین نبود. وجود چنین تنشها و تضادهایی در سطوح بالای طبقات قدرتمدار حکومتی و دربار شاهی، دستگاه حکومتی را به کانون توطئه های درباری مبدل نمود،و منجر به ریزش بخش اعظم اشرافیت درباری، نظامیان و روحانیان و شاهزادگان از بدنه دولت و بروز مشکلات عدیده ای در فرایند تحولات آن نظام گردید و دولت را از حل بحرانهای داخی ناتوان و روند اقتدار آن را به زیر سایه چنین تقابل ها و تضادهایی کشاند و بر ساخت دولت و جامعه تاثیرات منفی جبران نشدنی گذاشت.پژوهش تلاش دارد زمینه و علل تضاد و تنش و کشمکشهای درون دستگاه حکومتی و میزان تاثیرگذاری آن بر ساختار سیاسی و نظامی دولت ساسانی را در بوته نقد و بررسی و تحلیل قرار دهد.
بررسی تاثیرسیاست های نوسازی رضا شاه برایلات و عشایر لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دورة بیست ساله حکومت رضا شاه در ایران، اقداماتی برای نوسازی جامعه تحقق یافته بود که بر جامعه عشایر، به ویژه عشایر استان لرستان ، تغیرات بسیاری را تحمیل کرد. رضا شاه بدون در نظر گرفتن بنیان های اقتصادی، فرهنگی و نظامی حاکم بر جامعه سنتی عشایر، تصمیم به مقابله با این سنت ها گرفت. او ابتدا شورش های عشایری را سرکوب کرد؛ سپس با اعمال زور و خلع سلاح، عشایر را به یکجانشینی واداشت و فرهنگ و سنن جامعه شهری را بر آنان تحمیل کرد. اجرای این سیاست با بی اعتنایی به مقتضیات زندگی ایلی و عشایری و نبود برنامه پیشرفت و، در حوزة عمل، دخالت و درک نادرست مجریان آموزش ندیده و توجیه نشده ، که اغلب رشوه گیر و خشن بودند، منجر به نارسایی های جدی سیاست عشایری دولت پهلوی اول در میان ایلات و عشایر لر شد.
هدف این پژوهش، بررسی چگونگی اجرای اهداف سیاسی و نظامی سیاست های رضاشاه بر جامعه سنتی عشایر لرستان و شناسایی پیامدهای این سیاست ها و ارزیابی آسیب های آن به جامعه عشیره ای لر است.
تأثیر جغرافیای اقتصادی قهستان در مناسبات نزاریان و سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیاى اقتصادى بخشى از جغرافیاى انسانى است که در آن دو عامل انسان و طبیعت در ارتباط با یکدیگر قرار مى گیرند و چگونگى بهره بردارى انسان از منابع بررسى مى شود. این منابع گاهی طبیعی و در مواردی نیز نشأت گرفته از نیازهای مادی انسان هستند که تجارت یا روابط بازرگانی، نمونه بارز دسته دوم است.
برقراری امنیت راه های تجاری لازمه رونق تجارت در هر منطقه است. حضور فعال نزاریان در قهستان امنیت جاده ها را با خطر جدی مواجه کرد؛ این امر در آغاز سلجوقیان و حکام مناطق هم جوار را به واکنش های نظامی و در نهایت تعامل با نزاریان واداشت. ارتباط موجود میان سیاست قلعه گزینی نزاریان در قهستان و درگیری های مکرر سلجوقیان با آنان، پرسش مطرح شده در پژوهش حاضر است. جواب فرضی به پرسش مطرح شده این است که اختلالی که نزاریان به لطف استحکامات خود در امر تجارت ایجاد می کردند، صدمات اقتصادی جبران ناپذیری را بر سلجوقیان وارد می آورد و به دنبال آن، درگیری با نزاریان را امری اجتناب ناپذیر می کرد.
کارکرد تخصصی عکس در دوره پهلوی اول (عکاسی به مثابه ابزاری برای احراز هویت و شناسایی مجرمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان ورود دوربین به ایران در دوره محمدشاه و به خصوص در عصر ناصری، عکاسی به صورت فنی شاهانه در خدمت سلاطین قاجاری قرار گرفت تا این که در دوره مشروطه، صنعت عکاسی از انحصار دربار خارج گردید و به میان مردم رفت، البته شواهد متعدد حاکی از آن هستند که روند عمومی شدن عکاسی از دوره پیشامشروطه آغاز شده بود اما انقلاب مشروطه در این روند جهش بزرگی ایجاد نمود. به رغم عمومی شدن عکاسی، تا اوایل قرن چهاردهم شمسی، عکاسی کاربرد تخصصی نداشت و بیشترین حجم تصاویر به عکس های یادگاری اختصاص داشت تا اینکه با اجباری شدن الصاق عکس به برگه های احراز هویت مجرمین، گذرنامه، شناسنامه و مدارک تحصیلی در دوره پهلوی اول، پرتره پرسنلی که گونه جدیدی در صنعت عکاسی به شمار می آمد، جای خود را در فرهنگ جامعه ایرانی باز نمود.
این نوشتار تلاش می کند تا با بررسی اسناد و مدارک و کتب تاریخی، به این پرسش پاسخ گوید که از چه زمانی عکاسی در ایران، کارکردی ویژه در احراز و تشخیص هویت پیدا نمود؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که عمومیت یافتن عکس های پرسنلی، در اواخر قرن سیزدهم، در دوره احمدشاه و در زمان حضور سوئدی ها در نظمیه و ژاندارمری ایران صورت پذیرفت و در اوایل قرن چهاردهم و دوره پهلوی اول ادامه یافت زیرا در دوره پهلوی اول، اخذ مدارک رسمی و اسناد هویتی و به ویژه دریافت شناسنامه و مدارک نظام وظیفه، اجباری گردید که در نهایت موجب رواج عکس پرسنلی در ایران شد.
تحلیل بصری نقشه های جغرافی دوره اسلامی (موردپژوهی نسخه خطی المسالک و الممالک موجود در کتاب خانه و موزه ملی مَلِک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه و نقشه نگاری موضوعاتی کهن در تمدن اسلامی است. نقشه های جغرافیایی دوره اسلامی، همواره از منظر پژوهشگران علومی چون جغرافیا و تاریخ تحلیل و بررسی شده اند، اما به لحاظ زیبایی شناسی عناصر تصویری و نوشتاری، کمتر مورد توجه بوده اند. پژوهش حاضر به منظور تعیین ویژگی ها و ارزش های بصری نقشه های جغرافیایی در جهان اسلام، با تمرکز بر نقشه های نسخه خطی المسالک و الممالک موجود در کتاب خانه و موزه ملی ملک، صورت گرفته است. روش استفاده شده توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات ضروری تحقیق با به کارگیری روش های کتاب خانه ای و مشاهده، جمع آوری شده است. مهم ترین یافته پژوهش حاضر این است که عناصر بصری این نقشه ها برای نشان دادن عوامل و مناطق جغرافیایی، ساده شده اند. نیز این عناصر از مکاتب نگارگری پیشین و هم عصر خود تأثیر پذیرفته اند و از باورهای اصلی حاکم بر مکتب نقشه نگاری بلخی هم متأثر بوده اند. این نقشه ها را به لحاظ اصول ترسیم و بازنمایی، می توان نمونه های پیشین نقشه های کنونی دانست.
عوامل مؤثر بر رشد صنایع نساجی مازندران در عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأسیس و رشد صنعت نساجی در عصر پهلوی، مازندران را به عنوان یکی از قطب های این صنعت در ایران مطرح کرد. نساجی مازندران نقش قابل ملاحظه ای در خودکفایی صنایع نساجی ایران در دهه40 خورشیدی داشته است. با وجود این، صنایع نساجی مازندران در دوران تأسیس و شکوفایی با چالش های متعددی از جمله کمبود نیروی انسانی متخصص و تأثیرپذیری از تنش های سیاسی مواجه بوده است.
با سقوط سلطنت پهلوی، کارخانجات نساجی مازندران پس از انقلاب اسلامی نیز در سطح محلی به حیات خود ادامه دادند، اما هیچگاه قادر به احیای شکوفایی پیشین خویش نبوده است. در سال های اخیر، ضعف در عرصه های گوناگون، موجب رو به تعطیلی رفتن این مجموعه صنعتی شده است.
درک صحیح از این رویداد، لزوم بررسی عوامل تاریخی رشد این صنعت را در مازندران مطرح می سازد. لذا، این نوشتار در پی آن است که با اتکا بر اسناد و مطبوعات به جا مانده از آن دوران، در کنار منابع تحقیقاتی مکتوب و مصاحبه میدانی از شاغلان قدیمی در این صنعت، به بازسازی تاریخی این صنعت محلی و تبیین نقش آن در صنایع ملّی بپردازد.
رُستَقُباد خوزستان و رُستَقُباد عراق بررسی جغرافیای تاریخی جای نام های مشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رستقباد نام شهر یا قریه ای است که هسته نخستین شهر عسکر مکرم در خوزستان، در نزدیکی آن بنا نهاده شد و سپس به مرور گسترش یافت؛ اما جستجو در منابع مکتوب نشان می دهد بیش از یک مکان با نام رستقباد وجود داشته است: نخست مکانی است از توابع دستوا در خوزستان و دیگر ناحیه یا ناحیه هایی است در عراق. این چندگانگی سبب شده تا شناسایی موقعیت رستقبادی که در چندین مورد، محل وقایعی مهم در نیمه دوم سده نخست هجری قمری قرار گرفته، با اشکال مواجه گردد و ازهمین رو تاریخ ادامه حیات رستقباد دستوا در هاله ای از ابهام قرار گیرد. نتایج این پژوهش به روشنی نشان می دهد که رستقباد خوزستان، دست کم تا سال نود هجری قمری همچنان از حیات و هویتی مستقل برخوردار بوده و تنها اندکی پس از این تاریخ است که به دلیل ایجاد هسته اولیه شهر عسکر مکرم و گسترش آن، نام و هویت خویش را از دست داده و شهر عسکر مکرم جایگزین آن شده است.
تبیین و تحلیل فرّه ایزدی در آثار منثور دوره اسلامی؛ تاریخی، حکمت اشراقی و اندرزنامه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است تا دیدگاه مؤلفان دوره اسلامی را در بارة فرّه ایزدی با تأکید بر آثار منثور این دوره تحلیل نماید. بنابراین، این آثار؛ به سه حوزة تاریخی، حکمتِ اشراقی و اندرزنامه ای دسته بندی و مورد بررسی قرار گرفته و با تحلیل داده های آثار منتخبِ این سه حوزه، سعی دارد به این پرسش ها پاسخ دهد که قرائت اندرزنامه نویسان، مورخان و حکیم اشراق، از این مفهوم باستانی چگونه است و با اصل آن چه نسبتی برقرار می سازد؟ نتایج پژوهش مشخص می کند که شاخصه های فرّه ایزدی در حکمتِ خسروانی شیخ شهاب الدین سهروردی، عرفانی ترین تفسیر را از این مفهوم ارائه کرده، و بیشترین شباهت ماهوی و ظاهری را با نمونة اصلی آن داراست. مؤلفانِ آثار تاریخی نیز نزدیک به مؤلفه های الگوی باستانی و از منظر قدسی آن را به نگارش درآورده اند. در حالی که در خوانش اندرزنامه نویسانِ دوره اسلامی، تمایز مهمی نسبت به این مفهوم وجود دارد که کاربرد آن را با نمونة واقعی آن متفاوت می سازد. در واقع تصویری که اندرزنامه نویسان، از فره ایزدی ترسیم کرده اند، نه بر اساس شاخصه های نمونة اصلی؛ بلکه برپایة قرائتی است که آنان از مفاهیم دوره باستان، در حوزه سیاسی، خطاب به حاکمان خود نیاز داشته اند. این پژوهش با استناد به منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی به بیان این تمایز پرداخته است.
بررسی و تحلیل ماهیت و نقش سیاسی وزارت دربار در عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اکثر مقاطع دوران حکومت پهلوی دوم، نظام سیاسی به منظومه ای بدل گشته بود که شاه در مرکزیت آن، تأثیرگذارترین عامل تولید و توزیع قدرت بود. وزیر دربار در چارچوب وظایف قانونی و گاه فراقانونی، با فراهم ساختن زمینه ی ارتباط و تعامل شاه با سایر کارگزاران سیاسی ، یکی از اصلی ترین اهرم های شاه در ایجاد و حفظ نظام مزبور بود. نقش و کارکرد اصلی وزارت دربار، در قالب کنش های وی در ایجاد ارتباط میان کارگزاران سیاسی جلوه گر بود. در این ارتباطات، وزارت دربار با مرتبط ساختن شاه با سایر رئوسِ هندسه ی سیاسی نظام، نقش قابل توجهی در شکل گیری ارتباط میان بازیگران سیاسی ایفا می نمود. به دلیل همین تماس های مستمر و ارتباطات ریشه دار میان شاه و وزیر دربار، پدیده ی جابجایی پیاپی میان متصدیانِ مناصب نخست وزیری و وزارت دربار پدید می آید. از همین روی، این نوشتار مخاطب را در درک و کسب شناختی عمیق ترِ از نظام پهلوی دوم و نظام های مشابه یاری می نماید، اهمیت و لزوم پژوهش مزبور را منعکس می سازد. بررسی منطق حاکم بر روابط وزیر دربار ، شاه و سایر کارگزاران سیاسی ضمن کمک به درکِ جایگاه بی بدیل و کار ویژه ها ی خاص وزارت دربار، کارکرد و کنش ها ی متقابل اجزای سیاسی جامعه ی پهلوی را پدیدار می سازد. بررسی تحولات عرصه ی قدرت وزرای دربار، به آشنایی با منطق توزیع و تولید قدرت و اقتدار در رژیم های مشابه منجر می شود. این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی، اسنادی و با محوریت استفاده از منابع کتابخانه ای در پی تحلیل ماهیت و نقش سیاسی وزارت دربار می باشد.
اعتراضات مردم به نوسازی شهری در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت پهلوی اول موجد تغییرات در عرصه های گوناگون حیات اجتماعی ایران شد؛ از جمله این تغییرات، دگرگونی هایی بود که در عرصه شهری رخ نمود. دولت پهلوی اول بر اساس ایده نوسازی منطبق با الگوهای غربی، به تغییر شهرها همت گمارد. در این نوسازی، زندگی شهری با وسایل و ابزار مدرن که از جمله آنها ورود اتومبیل به شکل گسترده در شهرها بود، تأثیر خود را بر بافت و فضای شهری از طریق خیابان سازی گذاشت؛ یعنی، مهم ترین وجه نوسازی شهری، خود را در احداث خیابان های جدید و وسعت دادن به خیابان های موجود نمودار کرد. اما، این وجه از نوسازی شهری، مستلزم تخریب املاک شهروندان بود و اعتراضاتی را در پی داشت. بخشی از اعتراضاتِ مربوط به تخریب املاک، در عریضه هایی منعکس شده است که به مجلس شورای ملی واصل می شد. از این رو، مقاله حاضر به بررسی نوسازی شهری در دوره پهلوی اول از دریچه نگاه شاکیانی پرداخته است که شکایات خود را به مجلس شورای ملی ارائه دادند. این عریضه ها مربوط به سه دوره مجلس ششم، هفتم و هشتم یعنی مصادف با نیمه اول دوره پهلوی اول است. بررسی این عرایض به شیوه توصیفی تحلیلی و با اتکا به دیگر اسناد و منابع کتابخانه ای انجام گرفته است.
این نوشتار درصدد است تا علل نارضایتی عارضان را از برنامه نوسازی شهری دولت دریابد و به این پرسش پاسخ دهد آیا نوسازی شهری برنامه اجرایی مناسبی داشت؟ با توجه به شکایات عارضان از جمله در خصوص تأخیر در پرداخت قیمت ها، ترسیم نقشه های متعدد و گاه غیراصولی، اعمال نفوذ در ترسیم نقشه ها، عدم تدوین قوانین و مقررات لازم، فرض بر این است دولت دارای برنامه اجرایی مناسبی در سیاست نوسازی شهری نبود. نتیجه نشان می دهد دولت به آسیب های روانی ناشی از تخریب سرپناه و آسیب های شغلی معیشتی ناشی از تخریب مستغلات توجه چندانی معطوف نکرده بود، در صورتی که شهروندان از هر دو حیث متحمل آسیب شدند.
ظهور و سقوط اسلام سیاسی در آسیای مرکزی
حوزههای تخصصی:
آسیای مرکزی شامل پنج کشور ترکمنستان، قرقیزستان، تاجیکستان، قزاقستان و ازبکستان می باشد که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به استقلال دست یافتند. این منطقه به دلیل موقعیت استراتژیکی که از آن برخوردار بود، همواره متاثر از فرهنگ ها و اقوامی بود که در راستای منافع خود، بر آن تاثیرگذار بودند و یا قصد تصرف آن را داشتند. اسلام در آسیای مرکزی، محوری است که این مقاله حول آن شکل گرفته است. چهار کتابی که در این مقاله مورد نقد و بررسی قرار گرفته، بر تاریخ آسیای مرکزی و ورود اسلام بعد از استقلال جمهوری های شوروی از آسیای مرکزی متمرکز است. نگارنده در این مقاله تلاش نموده تا مشخص نماید که چرا جنبش های اسلامی مشخصی موفق شدند قدرت را در این منطقه به دست گیرند در حالی که دیگران موفق نشدند؟ و اینکه دلیل ظهور جنبش های اسلامی – نظامی و علل توسعه و انحطاط آنها چیست؟
بررسی جایگاه اجتماعی سادات سیفی حسنی قزوین در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سادات سیفی حسنی به گواهی شواهد تاریخی پیشینه درازی در تاریخ محلی قزوین دارند. این گروه پس از پیروزی و تأسیس دولت صفوی با پذیرش مذهب رسمی جامعه، تعامل نزدیکی با حکومت جدید برقرار ساختند. این پیوند مذهبی همراه با برخورداری از اقتدار معنوی سیادت، پایگاه اجتماعی آنان را در جامعه ایران به طبقه ای اشرافی و شهروندانی برتر مبدل کرد. اینان در همه حال رابطه ایمانی و وفاداری خود را نسبت به سلاطین صفوی حفظ کردند، و همین شیوه رفتار موجب شد تا موقعیت آن ها در تمامی آن سده ها ثابت و پایدار بماند. حضور نسبتاً فراگیر سیفیان حسنی در تشکیلات دینی و دیوانی صفویان، آن هم در مناصبی همچون وزارت، صدارت و قضاوت، نشان از اعتماد و اطمینانی است که زمامداران صفوی نسبت به توانمندی نخبگان آنان داشته اند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و همچنین با تکیه بر منابع معتبر تلاش شده تا علاوه بر توجه به تبارشناسی این گروه، تصویر دقیق و مستندی از جایگاه و فعالیت های اجتماعی سادات سیفی در عصر صفوی ارائه شود.
بلدیه و بهداشت عمومی در دوره ی پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Baladieh as a new administration, has started its operation from the constitutional era, and in Reza Shah's reign continued its undertakings more seriously in the field of urban planning, cleaning, and supply needs of the citizens. Part of the Baladieh actions was in the field of public health. documents clearly indicate the Baladieh's attempt to reorganize community's health status. Supervising baths and deli shops, doctors and pharmacies, attempt to expand hospitals, monitoring guilds that directly or indirectly were in contact with public health, noticing women's health and public health, and culturalizion in these cases were some of Baladieh's attempts. However Baladieh made up the health police of Baladieh, health inspectors, and their judicial actions for executing its administrative instructions and circulars.
This study, using descriptive and analytical method, and benefiting archival documents and books and magazines has investigated the activities of Baladieh administration in public health during the Pahlavi I. Purpose of this paper is to study the activities of the new Baladieh in Pahlavi I period in the context of its social functions. This research seeks to answer the question that the activities of the Baladieh resulted in which changes in the public health? In order to answer this question, firstly Iran's sanitations in late Qajars and Pahlavi I is described and then the Baladieh's sanitary tasks and attempts in public health is studied.