فصلنامه علمی- پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا(س) سال بیست و دوم، دوره جدید، شماره 7، پیاپی 87، پاییز 1391 ریشه های بحران در روابط امین و مأمون علی ناظمیان فرد در پی مرگ هارون الرشید در سال 193 هجری، خلافت عباسی به ورطه یک بحران سیاسی فرو غلطید و قلمرو آن با محوریت بغداد و مرو دو پاره شد.بیشتر تاریخ نگاران سده های آغازین اسلامی بر این باورند که تیرگی روابط میان امین و مأمون از آنجا آغاز شد که پس از مرگ هارون، فرزندش امین عهدنامه پدر را که طی آن قلمرو عباسی میان او و برادرش، مأمون، تقسیم شده بود نقض کرد و حق مأمون را برای جانشینی نادیده گرفت.مأمون نیز در یک واکنش خشم آلود، برای احقاق حق خویش و کوتاه کردن دست امین، نیروهای خود را به بغداد فرستاد تا با تصرف این شهر و از میان برداشتن خلیفه، قدرت را به سود او یکپارچه کنند.این مقاله با رویکردی متفاوت از آنچه تاکنون درباره خاستگاه بحران در روابط امین و مأمون ذکر شده است، می کوشد تا در پرتو داده های تاریخی و تحلیل محتوای عهدنامه هارون، نشان دهد که:نخست، هارون در عهدنامه مکه، قلمرو خود را میان فرزندانش تقسیم نکرد و حوزه اختیار و اقتدار
طی سفر ناصرالدین شاه به انگلیس امتیازی به نام رژی با ماژور جرالد تالبوت در رجب 1307 بسته می شود که توتون و تنباکو را به مدت 50 سال در اختیار تالبوت قرار می داد. این امتیاز باعث مخالفتهای گسترده ای در شهرهای مختلف ایران شد و بسیاری از تجار و زارعین و به تبع آن علما و مجتهدین خواستار لغو این قرار داد شدند. در اصفهان مجتهدی به نام آقا نجفی (شیخ محمد تقی رازی ) به همراه برادر خود شیخ محمد علی، توتون و تنباکو را تحریم می کنند. جدا از میزان تأثیرگذاری این فتوی، با توجه به تاریخ نامه، می بینیم که این امر زودتر از فتوای میرزای شیرازی اتفاق افتاده است . این امتیاز بالاخره در جمادی الآخر 1309 از طرف حکومت لغو می شود. موضوع این مقال امتیاز رژی و مسأله ای که مطرح است این است که فتوای دو مجتهد اصفهان چه تأثیری در روند مخالفتها داشته است و البته خواهیم دید که تأثیرات چشمگیری در پیشبرد اهداف داشته است چرا که مردم در شهرهای مختلف مثل شیراز، اصفهان، تهران و... به این قیام پیوستند و باعث تشدید اعتراضها و در نهایت امر لغو امتیاز شدند.
یکی از متمایزترین چهره های اسماعیلیه، در دوران نزاری به جهانیان معرفی گردید؛ دورانی که رهبران از درون دژهای دست نیافتنی و بر فراز کوه های ایران جوامع خود را هدایت می کردند؛ دورانی که دکترین (آموزه ی) جنجالی قیامت را عرضه کرد و دورانی که اطلاعات اندکی از آن باقی ماند. مغولان، دژهای آنان را ویران کردند، امام اسماعیلی و بسیاری از افراد خاندانش را کشتند، پیروان او را قتل عام نمودند؛ اما کتابخانه های شان به دست دشمنان داخلی در آتش سوزانده شد. در نبود منابع درونی، روایت های جسته گریخته، یک سویه و گاه دشمنانه ی بیرونیان باقی ماند، و بدین گونه، تاریخ این دوران بر اساس همین منابع نوشته شد.
اینک متنی نویافته از دست نوشته های درون دژهای نزاری برای نخستین بار در این جا ارائه می شود، تا بر تاریخ و عقاید نزاریه ی ایران در واپسین دهه های حیات آن، و به ویژه بر روابط ایشان با ملوک نیمروز، روشنی افکند. این متن، پس از معرفی کامل، به شیوه ی تک نسخه، تصحیح و همراه یک مقدمه و روشنگری ها و افزودگی ها، در این جا ارائه می شود. در این جا کوشش شده است تا با استفاده از نقد درونی و بیرونی، آگاهی های به دست آمده از متن، با منابع دیگر سنجیده شود. نتیجه ی کار، علاوه بر به دست دادن اطلاعات جدیدی درباره ی اسماعیلیان ایران در این دوران، روشن کردن این نکته نیز هست که ظاهراً نویسنده ی این متن و کتاب روضه تسلیم، منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی، یکی است و او هم گویا از اهالی قومس و دامغان، و یا شمیران، باشد.