کوروش هخامنشی در نیمه ی قرن ششم ق.م حکومتی شگفت انگیز را در پارس بنیان نهاد که تاثیری بسیار ارزشمند و شگرف در تاریخ روابط سیاسی و اجتماعی جوامع قدیم به جای گذاشت. وی با شکست امپراتوری بزرگ سومر، کلده، ایلام، اورارتو، آشور و نیز ماد، به سرعت و در زمانی کوتاه قدرت های شرقی باقی مانده در آسیای غربی و آفریقا، لیدی، بابل و مصر را برانداخته و عظیم ترین امپراتوری جهان قدیم را با روش های جدید سیاسی و معیارهای نوین مدیریت فرهنگی و نظامی پدید آورد. ولی در دوران سی سال حکومت خود بیشترین تلاش را برای ایجاد امنیت و تثبیت مرزهای طبیعی و حفظ اهداف نظامی اش در کشورهای مغلوب صرف نمود. هدف نگارنده در مقاله، تحلیل روش سیاسی و نظامی کوروش برای این مقصود و نیز عواملی است که باعث پیروزی او شدند.
همزمان با آغاز زوال اقتدار سیاسی اقتصادی دولت عثمانی طی قرن نوزدهم، ظهور اولین نشانه های بیداری ملی در میان اقلیت های درون امپراطوری عثمانی که خواستار استقلال و خودمختاری بودند، دولتمردان نظام را با چالشی جدی و در عین حال جدید و بی سابقه مواجه ساخت.چگونه می توان تمامیت ارضی عثمانی را حفظ کرد و آن را از خطر تجزیه رهانید؟مهمترین و در عین حال اولین ایدئولوژی سیاسی که تلاش کرد به این سؤال پاسخ دهد و راه حلی برای مسأله ی فوق بیاید، اندیشه ی «عثمانی گرایی» بود.رویکرد این سیاست که محور عمده ی اصلاحات سیاسی اجتماعی سراسر قرن نوزدهم عثمانی از تنظیمات تا پایان مشروطه ی دوم به شمار می رود، ایجاد وحدت و همبستگی میان اتباع ساکن امپراطوری از طریق اعطای تساوی حقوقی به آنها و مشارکت دادنشان در اداره ی امور کشور بود.هدف مقاله ی حاضر بررسی ماهیت و ابعاد این سیاست و در عین حال میزان کارآیی آن در حل مسایل امپراطوری می باشد.
روش ابن خلدون در مطالعات تاریخی در اصل بر پایه نقد و ارزیابی روش های تاریخ نگاری اسلامی شکل گرفته است. او بعد از نقد همه جانبه و به خدمت گرفتن برخی سنّت های فکری نهفته در تاریخ نگاری اسلامی، روش ابداعی خود را در نقد و ارزیابی اخبار تاریخی، یعنی انطباق اخبار تاریخی با واقعیات تاریخی مطرح می کند. وی در این روش برای رسیدن به شناخت تاریخی منظم و منطقیِ منطبق با واقعیات تاریخی، با پیوند دادن استدلال های فلسفی و روش های منطقی با معرفت تاریخی، روش های استقرار و قیاس را در تحلیل پدیده های تاریخی به کار می گیرد. استفاده از این روش ها، ابن خلدون را به سطحی از شناخت پدیده های تاریخی می رساند که با آن به ابداع و درک مفاهیم و الگوهای نظری در تبیین پدیده های تاریخی دست می یابد. در واقع غایت نظام روش شناسی ابن خلدون، طرح مفاهیم و نظریه های جامعه شناختی در بررسی پدیده های تاریخی و گام نهادن در عرصه جامعه شناسی تاریخی جوامع اسلامی از طریق پیوند دادن روش ها و نتایج علم عمران (جامعه شناسی) و موضوع های علم تاریخ است. مفاهیم و نظریه هایی که براساس روش های منطقی و عقلانی جامعه شناختی و معرفت تاریخیِ حاصل از تحلیل علّی پدیده های تاریخی موضوع مطالعه، یعنی همان عناصر عمران یا اجتماع انسانی شکل گرفته اند.