ایزدیه یا همان جامعه ی کُردهای ایزدی که در کشورهای عرا ق ، ترکیه ، سوریه و ارمنستان ساکن اند و در طی قرون گذشته مورد توجه مورخان و نویسندگان ( اعم از مسلمان و غیرمسلما-ن)بوده اند ، ازقدیم ترین باورها و اعتقادات دینی منطقه ، بهره یافته و در دور ه های مختلف تاریخی و با ظهور ادیان آسمانی و مکاتب بشری ، تحت تأثیر آنها قرار گرفته اند.
حاصل حضور پیروان ادیان مختلف آسمانی و تمد ن های بشری و مظاهر فرهنگی آن در بین النهرین ، حوادث تاریخی ، و سرانجام ، موقعیت جغرافیایی آنان مجموعه ای بود از عقاید مختلط و انحرافی و در بسیاری از موارد خرافی ، که در نظام طبقاتی ایزدیان به حیات خود ادامه داد.
یکی از نقاط کور تاریخ این نحله ، نام آنان است؛ در بیشتر منابع موجود از ایشان تحت عنوان یزیدیه نام می برند. در حالی که ، افرادطایفه ی مذکور و نیز پار ه ای از منابع، عنوان ایزدی و ایزدیه را نام درست و صحیح آنان می دانند.
در این نوشتار، با واکاوی آثار مکتوب درباره ی ایزدیه ، و ارائه ی تحلیل و تفسیر داده ها، بر وجه تسمیه ی این فرقه پرتو می افکنیم و نتیجه می گیریم که برآیند باورها و رفتارهای دینی آنان ، چیزی جز زرتشتی گری آمیخته به معتقدات اسلامی، یهودی، مسیحی، و رفتارهای دینی آنان ، -چیزی جز زرتشتی گری آمیخته به معتقدات اسلامی، یهودی ، مسیحی و دیگر مکاتب فکری بشری ، نیست. پس ، نام صحیح این اقلیت دینی ایزدیه است.
در نیمه ی نخست دوره ی قاجار و به ویژه، بعد از وقوع جنگ های ایران و روس، توجه به ایران در آثار نویسندگان و شاعران آن دوره راه یافت و تأملاتی هرچند سطحی درباره وجوه تمایز «خود» از «دیگری» صورت گرفت.این وجه تمایز و تشخیص از تعریف محدوده ی جغرافیایی تا فرهنگ و تاریخ ایران را در برمی گرفت.توجه به جغرافیا و تاریخ زمینه ای برای مباحث بعدی روشنفکران، و باعث شکل گیری دوره ای نوین در تاریخ فرهنگی کشور شد؛ دوره ای که با اندیشه های باستان گرایانه پیوندی نزدیک دارد. در این مقاله تلاش شده است مؤلفه های هویت ایرانی از دیدگاه برخی نویسندگان و شاعران دوره ی نخست قاجار بررسی شود.هدف مقاله آن است که ریشه های فکری و برخی مؤلفه های جنبش های باستان گرایانه در دوره های ناصری به بعد را مشخص کند.
زندگی نامه به منزله ی پردازش جنبه هایی از زندگی یک شخصیت، امروزه یکی از حوزه های مهم و پرکاربردِ تاریخ است. با عنایت به سبک ها و روش های متفاوتی که در دنیا برای نوشتن زندگی نامه ها به کار می روند، این پرسش مطرح است که در سرگذشت نگاری باید از چه قواعد و اصولی پیروی کرد و به چه نوع الزام های معرفت شناسانه وفادار ماند؟ این مقاله ضمن پاسخ گفتن به این مسئله، می کوشد با دسته بندی برخی از انواع زندگی نامه ها، درباره ی اهمیت زندگی نامه نویسی گفت وگو کند؛ از دانش های لازم برای زندگی نامه نویسی، منابع زندگی نامه نگاری، نقد زندگی نامه ها، روش های پژوهش در سرگذشت نگاری، عینیت در زندگی نامه نویسی و نیز برخی دیگر از ابعاد معرفت شناسانه ی آن سخن براند.