فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
سفال را شاید بتوان یکی از مهم ترین داده های یافت شده در کاوش های باستان شناسی درراستای کمک به روشن شدن مجهولات هر محوطه باستانی و پاسخ دهی به پرسش ها دانست. این داده بخش مهمی از تعاملات انسانی را در گذشته به نمایش می گذارد. با بررسی این داده، رهیافت های گوناگونی نصیب باستان شناس می شود که پیش شرط آن، هدف دار بودن و درست عمل کردن در گونه شناسی سفال است. با بررسی سفال دوره اشکانی تم مارون در دشت رودان و گسترش انواع آن در خلیج فارس، از یک سو گسترش فرهنگی اشکانیان در جنوب ایران و ازسوی دیگر به واسطه گسترش جغرافیایی آن در جنوب خلیج فارس، دریانوردی اشکانی ها در سواحل شمال و جنوب خلیج فارس اثبات می شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی گونه های سفال اشکانی در جنوب ایران و مستند کردن ارتباطات فرهنگی مابین استقرارگاه های شمال و جنوب خلیج فارس است، سپس ارائه تصویری از دریانوردی در خلیج فارس و گسترش فرهنگی اشکانیان در شبه جزیره عربستان به تصویر کشیده می شود. در این پژوهش گونه های سفالی دوره اشکانی تم مارون برپایه مستندات کاوش باستان شناسی محوطه، بررسی و طبقه بندی خواهند شد. مهم ترین پرسش این پژوهش، شاخصه های سفالی دوره اشکانی تم مارون است، سپس به دنبال این پرسش هستیم که توسعه فرهنگی دوره اشکانی براساس یافته های تم مارون تحت چه عواملی شکل گرفته است؟ این پژوهش به صورت مشخص نشان داد که براساس شیوه ساخت، رنگ بدنه و خمیره، در تل مارون 10گونه سفال اشکانی قابل طبقه بندی است. گونه های مشخص شده با محوطه های سواحل و جزایر شمال خلیج فارس مانند جزیره قشم، منطقه مکران و نیز سواحل جنوبی خلیج فارس هم چون محوطه ملیحا یک حوزه فرهنگی را تشکیل می دهند.
بازاندیشی روایت طبری از جنبش زنگیان؛ روایت شناسی نبرد صاحب الزنج و الموفق بالله عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
74 - 90
حوزههای تخصصی:
نقش برسازنده ی روایت های تاریخی در صورت بندی هویت مسلمانان، مورخان را به طرح اندازی ایدئولوژیک از رویدادهای تاریخ اسلام واداشته است. جنبش زنگیان یکی از این رویدادها است که نه تنها موضوع روایت پردازی ایدئولوژیک مورخان مسلمان قرار گرفت، بلکه به منزله عنصری نابهنجار از فضای گفتمانی جهان اسلام طرد شد. نگارنده با عنایت به آسیبی که این طرد کنندگی روایی در فهم ما از ماهیت تاریخ نگاری اسلامی دارد، درصدد بازاندیشی روایت طبری از جنبش زنگیان برآمد و به طرح این پرسش پرداخت که مؤلفه ها و چشم اندازهای کلامی طبری چه نقشی در صورت بندی روایت او از نبرد صاحب الزنج و الموفق بالله عباسی داشت؟ روایت شناسی و بازشناسی نظم گفتمانی قرن سوم راهبرد مقاله جهت پاسخ بدین پرسش است. کاربست روش مزبور ما را بدین نتیجه رهنمون می کند که تضعیف خلافت عباسی، تسلط ترکان بر مناسبات قدرت، کشمکش های مذهبی و اجتماعی و شکل گیری حکومت های گریز از مرکز مهم ترین مؤلفه های نظم گفتمانی قرن سوم بود که طبری را ملزم کرد تا با استناد به زاویه دیدی سنت گرایانه، خلافت عباسی را محور وحدت و بازگشت به گذشته طلایی اسلام معرفی نماید. بدین ترتیب چشم انداز سنت گرایانه طبری و کاربست تکنیک هایی همچون راوی مدخله گر، حذف دستاوردهای زنگیان، برجسته سازی دستاوردهای موفق، توصیف مستقیم و ارزش داورانه شخصیت صاحب الزنج وشخصیت پردازی غیرمستقیم و مثبت از الموفق، زمینه تلقی جنبش زنگیان به منزله رویدادی نابهنجار در فضای گفتمانی جهان اسلام را فراهم کرد.
تبیین و تحلیل تأثیر موقعیت جغرافیایی بر عملکرد نظامی حکومت ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساسانیان یکی از سلسله های مهمی بودند که در فلات ایران به قدرت رسیدند. این حکومت به واسطه شرایط، موقعیت و وسعت جغرافیایی سرزمین خود نمی توانست یا به نوعی امکان نداشت که تحت تأثیر محیطی که در آن قرار گرفته بود، واقع نشود. موقعیت جغرافیایی در بروز جنگ های گسترده و طولانی که ساسانیان در مدت فرمانروایی خود، چه در جبهه دفاعی و چه در حمله ها و عملیات های نظامی که در اکناف و اطراف سرزمین خود انجام داده اند، تأثیر مهمی داشته است. سؤال این پژوهش این است که موقعیت جغرافیایی در فعالیت های نظامی و راهکارهای دفاعی ساسانیان چه تأثیری داشته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس فعالیت های نظامی خود را با ویژگی های ژئوپلیتیکی و استراتژیکی سرزمین خود تطبیق دادند و فعالیت های نظامی آنان متأثر از موقعیت جغرافیایی فلات ایران واقع می شد. وجود استحکامات طویل نظامی در شرق، شمال شرق، جنوب غرب و همچنین تقسیمات نظامی که ساسانیان انجام دادند متأثر از موقعیت جغرافیایی آنان بوده است. روش این پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی است و داده های این پژوهش نیز به صورت مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است.
نژاد، برده داری و فضای خانه در وقایع نامه های اواخر دوره قاجار
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
149 - 186
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر نگرش های فرهنگی نسبت به نژاد و بردگان آفریقایی را در وقایع نامه های اواخر دوره قاجار، تا پیش از تصویب قانون منع برده داری در سال 1929م/1307ش، بررسی می کند. برخلاف پژوهش های پیشین، بررسی منابع مکتوب دوره قاجار در این پژوهش نشان داد که نگرش فرهنگی نخبگان در مهیا ساختن شرایط اجتماعی برده داری در ایران مؤثر بوده است. توصیفات بصری و روایت های مربوط به خواجه ها و صیغه های آفریقاییْ تصاحب خشونت آمیز و کاربرد «دیگری» را عادی سازی کرده اند. روایت های بردگان نیز شاهدی هستند بر اینکه چطور دیدگاه های مربوط به بدن آفریقایی ها تعیین کننده ارزش اجتماعی خواجه ها و صیغه ها در محیط خانه بوده است.
نمایندگان فرهنگی پیامبر(ص) و کارکرد آنان درگستره دعوتگری پیامبر(ص) با روی آوری به رویداد هجرت به حبشه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی ازعواملموفقیت پیامبر(ص) در جریان دعوت، دقت نظر آن حضرت در انتخاب نمایندگان شایسته فرهنگی است که نقش مهمی در توسعه و تثبیت آن دعوت ایفاءکرده اند. مؤلفه هایی همانند، شخصیت پیامبر(ص)، اهمیت قرآن، رسالت، واکنشهای تند و خشونت بارجامعه جاهلی و قبیلهای، زمینه را فراهم ساخت تا فعالیت های فرهنگی سده آغازین رسالت کم رنگ گشته و کمتر مورد توجه پژوهشیان قرار گرفت. مقاله حاضر با استفاده از منابع کتاب خانه ای با ارائه شواهد و داده های تاریخی و شیوه توصیفی وتحلیلی، در پی بررسی و پاسخ به پرسش نقش نمایندگان فرهنگی پیامبر(ص) در دعوتگری آموزه های دینی، شیوه و خویشکاریآنان در اینگستره بهگونه مستقل است. براساس یافته این جستار، روش عملکرد نمایندگان فرهنگی پیامبر(ص) هرچند دارای ویژگی های همسان است، اما تفاوت های آن همبسته به عناصری می باشد که بخشی از آن مربوط به ماهیت کلی دعوت، تاثیرپذیری افراد از شخصیت پیامبر(ص) بوده و برخی دیگر در پیوند با مؤلفه های روانشناختی نمایندگان درحوزه خلاقیت فردی است. دراین پژوهش بطور ویژه، نحوه کنشگری جعفربن ابیطالب به عنوان نماینده پیامبر(ص) درحبشه مورد بررسی قرارگرفت و ابتکار و خلاقیتهای فردی وی در گفتگو و نشان دادن تفاوت باورهاو رسوم جاهلیت، مسیحیت و اسلام، بازنمایی شد.
بررسی جایگاه زن در دوره ساسانی و مقایسه آن با تمدّن ایلام
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶
13-32
حوزههای تخصصی:
حکومت ساسانی با پشتیبانی موبدان زرتشتی توسط اردشیر پاپکان در قرن سوم میلادی روی کار آمد. سلسله پادشاهی که او ایجاد کرد، حدود 400 سال دوام آورد و در نهایت با حمله اعراب برای همیشه از صحنه تاریخ حذف شد. ایلام نیز از قدیمی ترین حکومتهای فلات ایران است که حدود سه هزار سال از تاریخ جهان را به خود اختصاص داده است. در واپسین روزهای این تمدّن کهن، آریاییان کوچرو که نیاکان ساسانیان محسوب میشوند، به تدریج وارد فلات ایران شدند و سرانجام پس از قرنها سکونت، موفق گردیدند بر تمامی این سرزمین استیلا یابند. بیتردید در هر یک از این دو دوره با توجه به مدت زمان حکومت، جایگاه زن یکسان نبوده و در گذار روزگار، تغییر و تحولاتی را به دنبال داشته است. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر داده های کتابخانه ای به بررسی و مقایسه جایگاه زن در هریک از دوره های مهم تاریخی مزبور پرداخته شده و سپس تأثیر ورود آریایی ها بر زندگی زنان جامعه ایلامی مورد تحلیل قرار گرفته است.
باورهای عامه مردم در دوران قاجار با تاکید بر باورهای عامیانه بهداشتی و پزشکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طب عامیانه آمیزه ای از خرافات وباورهای نادرست و گاه نشانه هایی از طب سنتی است که بیشتر با باورهای عامیانه و خرافی سر وکار داشته وهیچگاه در یک مکتب تجربی ویا فلسفی به شکل منسجمی بیان نشده است.ورود طب مدرن به ایران در عصر قاجار سرآغاز مرحله جدیدی در تاریخ پزشکی کشور به حساب می آید.مواجهه طب سنتی با شیوه های نوین در این دوره موجب بروز تغییراتی گسترده در روند پیشین آن شد.شیوه غالب طبابت در جامعه عصر قاجار؛طب سنتی بود اما این شیوه با آن همه سابقه درخشان درگذشته به دلیل آمیخته شدن با پاره ای از باورهای موهوم وخرافی؛پایین بودن سطح دانش طبیبان ایرانیدچار رکودشد وپزشکی مدرن به دلیل وجود موسسات فرهنگی،آموزشی و درمانی و رسوخ تفکر برتری طب مدرن،بر پزشکی سنتی پیشی گرفت.این پژوهش باشیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای بر آن است به بررسی عوامل بسترساز حضور این پزشکان درجامعه عصر قاجار،جایگاه باورهای عامیانه در حفظ سلامت بپردازد.جهل ونادانی،فقروبدبختی که اغلب مردم عصر قاجار باآن روبه رو بودند،محدودیتها ونادیده گرفتن زنان درجامعه و زندگی وبسیاری دلایل دیگر باعث شده بود که در باورهای وعقاید مردم خدشه واردشود وگرایش به سمت خرافات برای رهایی از مشکلاتی که گریبان گیرشان بود،زیاد شود.
بازنمایی روسیاهی کی کاووس در شاهنامۀ تهماسبی با نگاه به جنگ های ایران و عثمانی در دورۀ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت وپرداخت شاهنامه از دوره ایلخانی، تکاپویی در پیوند با قدرت سیاسی بود. حاکمان می دانستند که یکی از راه های پابرجایی پادشاهی، همانندسازی خود با دودمان های پیشدادی و کیانی در حماسه ملی است؛ ازاین رو، تشکیلاتِ نقاشی ایرانی در مصورسازی شاهنامه با سیاست هماهنگ شد. با همه آگاهی ها از ویژگی های کاووس در حماسه ملی، چهره، دستان و پاهای کی کاووس را تنها در نگاره های شاهنامه تهماسبی سیاه کردند. ازآنجاکه این اثر سرانجام به دربار عثمانی پیشکش شد؛ پرسیدنی است که سیه رویی کی کاووس برآمده از چه نگرشی به حماسه ملی است، این نگرش در پیوند با عملکرد دولت عثمانی چه کارکردی داشت و دربار ایران با اهدای شاهنامه به عثمانی چه پیامی را فرستاد؟ پژوهش حاضر به روش تاریخی تطبیقی با کاوش در دگرگونی نگرش به تاریخ حماسی و بازسازی پیوندها میان کاووس کیانی و سلطان عثمانی می کوشد به خاستگاه سیه رونمایی کی کاووس راه برد. روش گردآوری داده ها (سفرنامه ها، تاریخ نگاری ها و مکاتبات) و تصاویر، کتابخانه ای اسنادی و تحلیل آن ها، کیفی است.بر پایه یافته ها با چرخش از نمادهای ایرانی - ترکی، به ترکی - ترکی در دوره تیموری، اسماعیل و سلیم در پی تسخیر نمادهای حماسه ملی، بر جایگاه نمادهای حماسی ناایرانی(تورانی)- ایرانی نشستند؛ بنابراین، هنرمندان ایرانی که ظرفیت های نقاشی در فراروی از متن را می شناختند، با سیه رویی کی کاووس، اعتراض صفویان را به جنگ افروزی عثمانی نمایاندند.
رویکرد و روایت مورخان دوره نادر در قبال سلسله صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مورخان رسمی اغلب بخشی از حاکمیت و نوشته های آن ها مبیّن سیاست های نظام حاکم بوده و معمولاً می کوشند تا روایتی مطابق با نگرش های حکومت ارائه کنند. در این میان مورخان رسمی دوره افشاریه به دلیل پیچیدگی های سیاسی و مذهبی و درهم تنیدگی حوادث منجربه سقوط صفویه ازجمله حکومت محمود و اشرف از یک سو و تحولات منتهی به ظهور نادر و رویکردهای خاص و متفاوت او در برابر صفویان از دیگر سو، در وضعیت بغرنجی قرار گرفتند که در مجموع روایت تاریخ و سقوط صفویان و موضع گیری نادر در قبال آن، برای آن ها دشوار بود. حال مسئله این است مورخان افشاریه در چنین شرایطی چگونه مناسبات نادر با میراث صفویه و مقابله جویی های وی با صفویان را روایت می کردند. به هرحال از سقوط صفویه تا شورای مغان مراحلی طی شد که مورخان سلسله افشاری را با چالش چگونگی روایت و رویکرد مواجه کرد. نگارنده با روش توصیفی تحلیلی می کوشد نحوه روایت مورخان افشاریه درباره صفویان را در آن شرایط پرمسئله ارزیابی کند. مقاله به این نتیجه می رسد که مورخان افشاری ناگزیر نسبت به دوره صفویه با دیده تردید و انتقاد می نگریستند، زیرا نادر که تا حدی تصادفی با میراث دار صفویه یعنی طهماسب دوم همراه شده بود و همواره سودای عزل وی را در سر می پروراند و هر گاه اقتضا می کرد، صفویان را به چالش می کشید؛ بنابراین، مورخان افشاری ضمن تأیید منویات نادر و تأکید بر درستی عملکرد و استدلال وی در قبال صفویه، اغلب حاکمیت صفوی را محکوم و سرزنش می کردند.
مطالعه مقدماتی صنایع سنگی موستری میانکوه، غرب چهارمحال وبختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میانکوه به طور قراردادی به بخشی از منطقه زاگرس مرتفع، یا بخش جنوبی زاگرس مرکزی، اطلاق می شود. با وجود مساحت ناچیز (680 کیلومترمربع) در یک محدوده کوهستانی، دو ریزچشم انداز متمایز با میانگین ارتفاع 1510 و 2601 متر از سطح دریا دارد که مناسب حرکت های فصلی و کوتاه مدت جوامع در دوران زمانی متفاوت، جهت دسترسی به منابع گوناگون در اقتصاد معیشتی است. مطالعه ویژگی استقرارهای عصر سنگ در این ارتفاعات در مراحل اولیه خود قرار دارد. به واسطه وجود رودخانه های دائمی و منابع قلوه سنگی رودخانه ای، این بخش می بایست از محل های اصلی رفت و آمد جوامع متحرک موستری (پلیئستوسن جدید) زاگرس محسوب شود. در پی پاسخ به این پرسش ها؛ 1) جایگاه فناوری ساخت مجموعه سنگی این منطقه در میان فرهنگ های شناخته شده زاگرس(؟) و 2) میزان شعاع حرکتی جوامع شکارگر-گردآورنده آن در هردو زیست بوم (؟)، سه فصل بررسی پیمایشی بین سال های 1388 تا 90 ه .ش.، انجام شده است که پژوهش حاضر به بخش کوچکی از تحلیل صنایع سنگی آن اختصاص دارد. نتایج اولیه از پراکنش محل های روباز (177 عدد) در هر دو زیست بوم از یک تا 36 دست ساخته حکایت دارد. به نظر می رسد این دو زیست بوم در طول حرکت های روزانه یا فصلی جوامع پلیئستوسن به خوبی مورداستفاده قرار گرفته اند. ترکیب کلی مجموعه سنگی آن را تراشه های به نسبت کوتاه و کوچک تشکیل می دهد که در آن، خراشنده ها بر سایر گونه ها غلبه دارند. در اینجا تأکید اصلی در فناوری ساخت، بر منابع قلوه سنگی خوب گرد شده محلی تحت تأثیر رودخانه های دائمی و منابع برجای موجود در ارتفاعات منطقه است که اغلب با استفاده از فناوری لوالوا به ابزار و برداشته های مختلف تبدیل شده اند. شکارگران-گردآورندگان میانکوه فنون ساخت و گونه های ابزاری مشابه با دیگر فرهنگ های موستری زاگرس را به کار برده اند، تنها در برخی دست ساخته های زیست بوم مرتفع از انواع سنگ های دیگر در کنار نوع غالب چرت/ فلینت و ازنظر گونه شناسی، از برداشته های بی قاعده با پرداخت نامنظم استفاده کرده اند. به نظر می رسد سنگ خام مورداستفاده از فواصل کمتر از 20 کیلومتر در طول چشم انداز هر دو زیست بوم تأمین شده است.
دلایل گسترش روسپیگری در جامعه اصفهانِ عصر صفوی و سیاست شاه عباس اول در مدیریت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
137 - 157
حوزههای تخصصی:
روسپیگری در جامعه ایران همواره پدیده ای مذموم و ناهنجار بوده است. براساس اطلاعات تاریخی، در دوره شاه عباس اول (حک . 996-1038ق/ 1578-1629م) این پدیده اجتماعی در اصفهان (پایتخت) رشد و گسترش می یابد. هدف این مقاله مطالعه وضعیت و دلایل رواج روسپیگری در این دوره و تبیین سیاست مدیریتی شاه عباس در مواجهه با آن است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و مبتنی بر جامعه شناسیِ تاریخیِ تفسیری است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد قبح این پدیده در این دوره از بین رفت و سه عامل «رشد و توسعه جامعه شهرنشینی و تنوع جمعیتی فرهنگی در اصفهان»، «افزایش ثروت رجال درباری»، و «مهاجرت اجباری زنان قفقازی به اصفهان» باعث گسترش آن در جامعه شد. شاه عباس به جای منع شرعی و قانونی روسپیگری، دو سیاست در پیش گرفت: اخذ مالیات از روسپیان به عنوان خرده فرهنگ انحرافی یا معارض و صَرف پول حاصل از آن در مراسم آتش و آتش بازی. این اقدامات با پیشینه دینی ایرانیان و شرع اسلام سنخیتی نداشت، اما شاه عباس در سایه قدرت بلامنازع سیاسی، مذهبی و اجتماعی اش موفق به اجرای آن شد.
سیاست دینی و مذهبی حکومتگران افغانی در هند: لودیان (932-855ق)، سوریان (963-947ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۲
۲۰۱-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
سلسله های افغان تبار لودیان (855-932ق) و سوریان (947-963ق) در سده های نهم و دهم قمری بر دهلی و بخش هایی از شبه قاره هند فرمان راندند. هند در دوره حکومت این سلسله ها همچون دیگر دوره ها به لحاظ دینی و مذهبی بسیار متنوع و متکثر بود و اداره آن برای سلاطین افغانی چندان آسان نبود. علاوه بر آن، مسلمانان هند نیز متعلق به گروه ها و فرقه های مختلف مذهبی بودند و این گروه ها گاه اقتدار حاکمان لودی و سوری را به چالش می کشیدند. این حکومتگران باید با هندوان نیز که اکثریت جامعه را تشکیل می دادند، به گونه ای رفتار می کردند که زمینه نارضایی گسترده و بروز شورش آنها را فراهم نسازند. نگارندگان مقاله حاضر برآن اند تا با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی سیاست دینی و مذهبی سلاطین لودی و سوری بپردازند و به این پرسش پاسخ دهند که حکومتگران افغانی نسبت به مسلمانان اهل سنت، شیعیان، صوفیان، مهدویه و هندوان چه سیاستی در پیش گرفته بودند؟ بنا بر یافته های این پژوهش، سیاست حکومتگران افغانی در قبال گروه های مختلف دینی و مذهبی، بیش از آنکه با دین و مذهب این گروه ها مرتبط باشد، در گرو منافع سیاسی و مصالح قومی شاهان و طبقه حاکم بود. بدین ترتیب، حامیان و طرفداران حکومت فارغ از دین و مذهب، از تساهل و تسامح شاهان بهره مند می شدند، ولی مخالفان مورد بی مهری و آزار و اذیت قرار می گرفتند.
مؤلفه ها و ظرفیت های زبان فارسی در دیپلماسی فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
169 - 203
حوزههای تخصصی:
امروزه مقوله زبان و آثار انتقال فرهنگی آن بیش ازپیش موردتوجه قرارگرفته است و ابزارهای فرهنگی ادبی جوامع به مثابه یکی از مهم ترین روش های اثرگذاری قدرت نرم مورد نظر می باشد. ازآنجایی که دیپلماسی فرهنگی تأمین کننده منافع ملی با بهره مندی از جاذبه های فرهنگی است، در شرایط کنونی مستلزم به کارگیری ابزارهای قدرتمند و بامعنا است تا بتواند به عرصه ای برای ظهور همه ظرفیت های بالقوه و قابلیت های تاریخی، علمی- آموزشی و هنری یک کشور، باهدف جذب مخاطبین بیشتر تبدیل گردد. مقاله حاضر به دنبال تبیین ظرفیت ها و مؤلفه های قدرت نرم زبان فارسی در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است تا از این رهگذر بتواند ضمن مطالعه جامع و روشمندِ ابعادِ این ظرفیت ارزشمندِ دیپلماسی ایران، در جهت پردازش دقیق و منسجم تر آثار آن بر تحقق منافع کشور مؤثر واقع شود. نگارندگان برای توضیح و تبیین این معنا، به اهمیت دیپلماسی فرهنگی اشاره نموده، سپس ظرفیت های زبان فارسی برای اثرگذاری بر قدرت نرم ایران را مورد مطالعه قرار داده و در انتها به مصادیق تأثیر تاریخی زبان و ادب فارسی بر حوزه های فرهنگی- تمدنی متعدد اشاره می کنند.
تحلیل ابعاد هنری، ادبی، آیینی و اساطیری چَمَر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
495 - 531
حوزههای تخصصی:
سوگ آیینِ «چَمَر» آیینی اسطوره ای، رازآگین، نمادین و آمیزه ای از حالات، حرکات، جلوه های نمایشی، پایکوبی (رقص عزا)، تابوها، موسیقی، آواز (مویه خوانی زنان و مردان) است که از دیرباز، در میان قوم لَک ، در سوگ عزیزان اجرا می شود. این آیین اسطوره ای باشکوه، با هدف تکریم متوفی، در چارچوبی خاص، کارکردی فردی و جمعی دارد. از رهگذر واکاوی دیرینه شناسی و رمزگشایی آیین چَمَر به عنوان متنی تأویل پذیر، جلوه هایی ارزنده از فرهنگ کهن اقوام ایرانی نمایانده می شود. بازنمایی ابعاد آیینی، اسطوره ای، هنری و ادبی سوگ آیین چَمَر، تبیین کارکرد موسیقی و بویژه سُرنانوازی در سوگواری لَک زبانان و لَک تباران و بازنمایی، واکاوی و رمزگشایی ابعاد و عناصری از رقص عزا و آیین پذیره و پیشواز از اهداف این پژوهش است. در مطالعه موردی حاضر از روش تحقیق کیفی و شیوه تحلیی-توصیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که: آیین چَمَر، مراسمی است از گونه آداب گذر برای بازگشت به تعادل و سازگاری با شرایط غمگنانه جدید. در این آیین، به قصد تأثیرگذاری بیشتر، از عناصر نمایشی، سوگ چامه ها، موسیقی و فضاسازی خاصی استفاده می شود که شباهت های زیادی به عناصر و اجزای سوگ سیاوش (سیاوشان) دارند. بررسی تطبیقی آیین های پذیره و رقص مرگ در میان لک زبانان با اسطوره ها (تاریخ-داستان ها)ی شاهنامه و نیز سایر ملل و نحل نشان از اصالت، دیرینگی و رازآگینی این آیین دارد. رقص رارا (رقص عزا)، آیینی نمایشی است برای راندن دوگانگی های زندگی، هم ذاتی با لایزال و بازیافتن وحدت آغازین؛ نیز آزمونی مشتاقانه، عبادت و نمایشی دسته جمعی است با هدف تقویت و راهنمایی روان رفتگان به سوی راهِ تنگِ نامرئی تا رسیدن به جاودانگی.
ارزیابی انتقادی خوانش عقل ستیزانه از اخباریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۳ (پیاپی ۱۴۳)
79 - 100
حوزههای تخصصی:
مکتب فقهی اخباری در سده یازدهم هجری درون نظام فقاهت امامیه پدید آمد و منشأ تحول های فراوانی در تاریخ اجتهاد امامیه شد، به طوری که در اغلب پژوهش های مرتبط با تاریخ ایران، فصلی به منازعه اصولی-اخباری اختصاص داده شده است. محققان متعددی از رشته های مختلف در شکل گیری حوزه مطالعاتی اخباری پژوهی مشارکت داشته اند که به رغم تفاوت دیدگاه و گوناگونی حوزه های پژوهشی چند مضمون مشترک در آرای آنها مشخص است که «عقل ستیزی اخباریان» از مشهورترین آنهاست و به اشکال مختلف در ادبیات نظری پژوهشی این حوزه بازتولید می شود؛ از جمله اینکه اخباریان علاوه بر علم اصول فقه با فلسفه، کلام و عرفان نظری و در سطحی بالاتر با هر شکل از استدلال منطقی مخالف بوده اند و گاه گامی فراتر نهاده آنان را از اساس مخالف تفکر دانسته اند. گروهی با نسبت دادن ویژگی های ذاتی به این مکتب آن را معادل کم تحرکی اندیشه ای انگاشته اند و بعضی دیگر گفته اند اندیشه اخباری به کار فرونشاندن مخالفت های مردمی در سال های پایانی دوره صفوی می آمده است. گروهی از محققان نیز این مکتب را مشابه سلفی گری و نص گرایی دانسته اند. در این مقاله با هدف ترسیم مختصات خوانش عقل ستیزانه از اخباریان، با استفاده از روش اسنادی و تحلیل متنی، آرای هفت صاحب نظر تجزیه و تحلیل، مقوله بندی و بررسی انتقادی شده است؛ افرادی که به نحوی در شکل گیری، توسعه و بازتولید خوانش عقل ستیزانه نظریه اخباری سهمی داشته اند. یافته این تحقیق آن است که در تمام آثار پژوهشی این حوزه خوانش ویژه ای از مضمون نظریه اخباری محوریت دارد که می توان آن را «تِم عقل ستیزی» نامید. در این پژوهش با نقادی این خوانش عقل ستیزانه سعی شد الگوی جدیدی برای اخباری پژوهی معرفی شود.
کشت چای در استان های مجاور دریای کاسپین
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
123 - 134
حوزههای تخصصی:
محمد میرزا کاشف السلطنه در بهار سال 1280 شمسی نخستین باغ چای را در قریه شیخانهور لاهیجان احداث کرد. در خصوص فعالیت او برای چای کاری و اساساً علت تلاش برای کشت این محصول در ایران به جای اتکا به واردات (با توجه به بیگانه و غیر بومی بودن این گیاه) پژوهش جامعی صورت نگرفته است و اغلب محققان بیشتر به نحوه فراگیری و گسترش مصرف چای در جامعه توجه کردهاند. هر چندکاشف السلطنه در توسعه چای کاری توفیق زیادی نیافت. در این زمینه دلایلی ذکر میشود که عمدتا بی استناد هستند. از جمله این که افرادی در گیلان حاضر نشدند با او همکاری کنند و درصدد جلوگیری از توسعه کشت چای برآمدند یا دولت انگلستان که منافع خود را با چای کاری در ایران در خطر میدید از طریق عوامل خود مانع او شد. این مقاله که حاصل بازدید یک انگلیسی از مناطق شمالی است آشکارا این دیدگاهها را نفی میکند. تاریخ دیدار وی از گیلان حدود 10 سال پس از احداث نخستین باغ چای ایران بود. او در حالی عازم این سفر شد که قصدش بازدید از باغات چای در گرجستان کنونی و از کشت چای در ایران بی اطلاع بود. وی در نوشته خود اطلاعات جالبی از ویژگیهای جغرافیایی و آب وهوای استانهای شمالی و وضعیت چای کاری پیش از شروع جنگ جهانی اول ارائه کرده است که در آن میتوان به برخی علل عدم گسترش چای کاری در این دوره پی برد.
دوره شکل گیری و انتقالی دالما (؟!)؛گاهنگاری مطلق فرهنگ و سنت سفالی دالما بر اساس تاریخ گذاری های جدید با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازه زمانی انتهای فرهنگ حاجی فیروز و شروع دوره دالما و همچنین شکل گیری، بسط و توسعه فرهنگ دالما به مناطق همجوار ازجمله کردستان، زنجان و زاگرس مرکزی و نیز منشاء این فرهنگ همواره یکی از موضوعات داغ و مورد بحث در ارتباط با باستان شناسی دوره دالما در این مناطق بوده است. با یافته شدن شواهد فرهنگ دالما در منطقه نخجوان و به دلیل نزدیکی این منطقه به معادن اصلی ابسیدین ازیک سو، و نزدیکی آن به یکی از گذرگاه های اصلی ورود به شمال غرب ایران ازسوی دیگر، چگونگی و چرایی حضور این فرهنگ و سنت سفالی در این منطقه از قفقاز و نیز گاه نگاری آن برای فرهنگ دالما از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این نوشتار، کوشش بر این خواهد بود تا با ارائه گاه نگاری جدید منشأ این فرهنگ و فاز شکل گیری و انتقالی از انتهای نوسنگی جدید به دوره مس و سنگ قدیم مورد بحث قرار گیرد. پرسش های اساسی و بنیادین در ارتباط با این فرهنگ ازجمله چگونگی گذار جوامع حاجی فیروز به فرهنگ دالما، بازه زمانی دقیق این فرهنگ در شمال غرب ایران، زاگرس مرکزی و نیز مناطق واسط و بینابینی مابین دو منطقه زاگرس شمالی و مرکزی و نیز منشاء اولیه این فرهنگ بدون پاسخ باقی مانده است که در این نوشتار سعی بر این خواهد بود که بر اساس یافته های جدید تا حد امکان به برخی از این پرسش ها و ابهامات پاسخ داده شود. در این نوشتار با بررسی تمامی تاریخ گذاری های مطلق صورت گرفته در منطقه شمال غرب ایران و زاگرس مرکزی از کاوش های دالماتپه، سه گابی، گودین در دهه 1960 و 1970 نمونه های جدید تاریخ گذاری در محوطه هایی مانند دَوَه گُز خوی، کول تپه گرگر، نادعلی بیگ سنقر مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با بررسی نمونه های انجام شده در منطقه قفقاز جنوبی و در محوطه های نخجوان تپه و اوچان آغیل گاه نگاری مطلق جدیدی برای دوره شکل گیری و خود فرهنگ دالما ارائه گردد. بر اساس نتایج تاریخ گذاری مطلق صورت گرفته بازه زمانی 5400/5350 – 5000 ق.م. برای دوره شکل گیری و انتقالی دالما و بازه زمانی 5000-4500 ق.م. برای دوره دالما پیشنهاد می شود.
نقد و بررسی کتاب ملت و حاکمیت، خاطرات دکتر کاظم ودیعی
حوزههای تخصصی:
کتاب ملت و حاکمیت، خاطرات دکتر کاظم ودیعی از مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر به کوشش حسین دهباشی منتشرشده است. ناشر این کتاب سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران است.این کتاب در نمایشگاه کتاب سال 1398 به صورت ماکت در غرفه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به نمایش درآمده ولی قابل فروش نبود و در شهریور 1398 به بازار عرضه شد.از این مجموعه در سال 1393 چهار جلد کتاب دیگر هم منتشرشده بود: حکمت و سیاست: تاریخ شفاهی زندگی و آثار سیدحسین نصر ، فرماندهی و نافرمانی: تاریخ شفاهی، زندگی و آثار سپهبد خلبان شاپور آذربرزین ، آیندگان و روندگان: تاریخ شفاهی زندگی و آثار داریوش همایون و اقتصاد و امنیت: تاریخ شفاهی زندگی و آثار علینقی عالیخانی. در ادامه این مجموعه، دو جلد دیگر نیز همراه با خاطرات دکتر کاظم ودیعی که موضوع این نوشتار است منتشرشده است: اقلیت و اکثریت، خاطرات دکتر فرهنگ مهر و ایران و اتم: تاریخ شفاهی، زندگی و آثار اکبر اعتماد . جستجو در بانک فیپای کتابخانه ملی ایران نشان می دهد برای کتاب «انقلاب و دانشگاه: تاریخ شفاهی زندگی و آثار منوچهر گنجی» هم فیپا گرفته شده اما فقط سه جلد از این مجموعه در سال 1398 منتشرشده است و علت منتشر نشدن جلد چهارم مشخص نیست.
تأملی در اثبات هوّیت واقعی و محتوای تاریخی نقش برجسته اردشیر بابکان در نقش رجب فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
1 - 16
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته های ساسانی از منابع و مآخذ بزرگ و ارزشمند دوره ساسانی به شمار می روند و به مثابه معیارهای اصیلی هستند که می توان مدارک به دست آمده از مطالعات باستان شناسی و تاریخی را با آنها سنجید و به کشفیات و نتایج مهمی دست یافت. این آثار ارزشمند نمودار بخش وسیعی از هنر، فرهنگ و روش سیاسی و مذهبی ساسانیان هستند، زیرا هر یک از آنها به منظورِ بیان و انتقالِ یک مفهوم و واقعه ای صادق خلق شده اند. از آنجا که ظهور ساسانیان از اهمیت خاصی در فرایند کلی تاریخ ایران برخوردار است، لازم است تا وضعیت دقیق یافته های باستان شناسی- خاصه نقش برجسته های این دوره- روشن گردیده و محتوای تاریخی آنها از هر گونه ابهام و تاریکی زدوده شود. بر این اساس، مهمترین هدف این مقاله روشن ساختن هویت واقعی شخصیتهای حاضر در نقش برجسته مورد بحث و بیان محتوای تاریخی و درک مفهوم و پیامِ مرموزِ موجود در آن است. نتایج مطالعات نشان میدهد که (۱) اعطا کننده حلقه سلطنتی در نقش برجسته اردشیر بابکان در نقش رجب فارس کسی نیست جز اهورامزدا. انتساب این شخصیت به موبدان موبد یا هر شخصیت فانی دیگر اساس علمی و منطقی ندارد؛ (۲) ازدواج اردشیر بابکان با دختر اردوان پنجم و به دنیا آمدن شاپور اول در نتیجه، این ازدواج، کذب محض بوده و مأخوذ از یک افسانه عامیانه است.
کاوش های باستان شناسی تپه مرد آباد کرج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
95 - 114
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری در دهه های اخیر به خصوص در نواحی پیرامونی تهران و کرج، منجر به گسترش مناطقی شده که تا قبل از انقلاب، روستاهایی محصور در باغات در حاشیه شهر کرج بودند. مردآباد/ ماهدشت نیز که در گذشته نه چندان دور به شهر تبدیل شده (۱۳۷۰)، به سرعت گسترش یافته و باغات و آثار تاریخی پیرامون خویش را همچون بسیاری دیگر از شهرهای استان البرز نابود یا در معرض تخریب قرار داده است. محوطه مردآباد در شهر ماهدشت، یازده کیلومتری جنوب غربی کرج در استان البرز قرار دارد و در دی ماه سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. مردآباد در مرز منازل مسکونی و زمین های زراعی واقع و ساخت وسازهای مسکونی سالیان اخیر بخش های جنوبی و تا حدی شرقی محوطه را تخریب کرده است. گمانه زنی صورت گرفته در این محوطه در بهار ۱۳۹۵ منجر به مشخص نمودن حدود عرصه و حریم این تپه شد. تپه مردآباد یکی از بلندترین تپه های باستانی استان البرز است که شواهد سفالی گویای توالی فرهنگی از هزاره ششم پیش از میلاد تا دوران میانه اسلامی در این محوطه است. قطعاً انجام کاوش های علمی و دامنه دارتر در این محوطه منجر به کسب اطلاعات باستان شناختی بسیار دقیق تری خواهد شد؛ ولی با توجه به شواهد سفالی سطحی، این محوطه دارای توالی گاهنگاری و شواهد استقراری از: دوره های نوسنگی جدید (سیلک I / هزاره ششم ق.م)، انتقالی مس سنگی/ چشمه علی (سیلک II / اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم پ.م)، عصر آهن یک (اواخر هزاره دوم پ.م)، دوره تاریخی و دوران اسلامی است.