فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
19 - 41
حوزههای تخصصی:
قاجارها برای حفظ و اداره قلمرو ممالک محروسه ایران در اوایل حکومتشان، در کنار استفاده از قدرت شمشیر، از تدابیر و سیاست های دیگری نیز بهره بردند. سنت حکمرانی خاندانی یا همان به کارگیری اعضای خاندان شاهی به عنوان حکمران ایالات و ولایات یکی از این تدابیر بود که پیش از این نیز در برخی از خاندان های حکومتگر همچون سلجوقیان و صفویان به کار گرفته شده بود. یافته های پژوهش نشان می دهد که آقا محمدخان، به عنوان مؤسس سلسله قاجاریه، سنت حکمرانی خاندانی را احیا کرد و دو تن از جانشینان بلافصل وی، فتحعلی شاه و محمد شاه، با محدود کردن استفاده از اعضای خاندان سلطنتی به فرزندان و نوادگان پادشاه در امر حکمرانی نوعی نوآوری در این سنت ایجاد کردند.
واکاوی چالش های و سیاست های امویان در اداره کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرمان در دوره باستان از زمان هخامنشیان تا پایان ساسانیان همواره ساتراپی، استان و ولایتی مستقل بوده که گاه توسط شاهزادگان ساسانی اداره می شد. این ولایت پس از فتح توسط اعراب مسلمان تا دهه 50 ولایت مستقلی نبود چراکه از نیمه دوم قرن اول هجری تا حدود سال 129 ه.ق (یا 156 ه.ق/ 779 م) ضمیمه خراسان شد. موقعیت جغرافیایی کرمان و دوری این منطقه از مرکز خلافت موجب شد تا این ولایت کانون چالش های متعدد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی گردد. در این بررسی که به روش توصیفی– تحلیلی و با اتکا به منابع کتابخانه ای انجام یافته است، کوشش شده تا با واکاوی مشکلات و چالش های پیش روی والیان اموی در اداره کرمان، سیاست ها و اقدامات آنان مورد بررسی قرار داده شود. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که فعالیت گروه های مخالف خلافت مانند خوارج، نارضایتی مردم، فشارهای مالیاتی و استقلال والیان و عاملان حکومتی، اداره کرمان را با چالش های متعدد مواجه ساخته بود. امویان با اعزام والیان متعدد کوشیدند تا با اعمال سیاست های خشونت آمیز و سخت گیرانه شرایط را تحت کنترل خویش درآورند؛ با این حال عدم مدارای آنان با اهالی کرمان موجب از دست رفتن امنیت و موقعیت اقتصادی این ولایت شد و کرمان را هرچه بیشتر به کانون شورش ها تبدیل کرد.
محوطۀ نیسک آباد سردشت، استقرارگاه اشکانی در حاشیۀ رودخانۀ زاب کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۲۰۵-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
محوطه نیسک آباد در فاصله 5.5 کیلومتری جنوب شرقی شهر سردشت، 5 کیلومتری جنوب شهر ربط و 1 کیلومتری شمال روستای نیسک آباد در امتداد ساحل غربی رودخانه زاب کوچک قرار دارد. کاوش این محوطه در سال 1394 ه .ش.، به مدت دو ماه در راستای پروژه نجات بخشی پشت سد سردشت و هم چنین مطالعه چشم انداز باستان شناسی منطقه، به ویژه در دوره های پیش از تاریخی و تاریخی به انجام رسید. در محوطه نیسک آباد درمجموع تعداد چهار ترانشه ایجاد گردید. کاوش در این ترانشه ها منجر به شناسایی بقایای معماری (دیواره های سنگ چین از نوع سنگ های رودخانه ای)، قطعات متعدد سفال و ابزارهای سنگی شده است. مطالعه بقایای معماری و نمونه سفال های محوطه نیسک آباد نشان دهنده تک دوره ای بودن محوطه و سکونت کوتاه مدت گروه های انسانی در این محل بوده است. براساس مطالعات صورت گرفته، فرم سفال های محوطه را انواع: کاسه، پیاله، کوزه، دیگچه و خمره تشکیل می دهند. تزئینات ایجاد شده برروی سفال ها شامل نقوش افزوده (طنابی شکل)، نقوش کنده و نقش مهرزده هستند. در کنار سفال های گونه معمولی، تعدادی محدودی سفال جرینگی نیز شناسایی شده است. یکی از پرسش های اصلی مطرح شده در پژوهش حاضر این است که، فرم و خصوصیات فنی سفال های اشکانی محوطه نیسک آباد با کدام مناطق قابل مقایسه هستند؟ در این راستا، سفال های اشکانی محوطه علاوه بر قابل مقایسه بودن با محوطه هایی نظیر قلعه یزدگرد، قروه کردستان، محوطه های حوزه همدان، لرستان و شمال غرب ایران، دارای برخی ویژگی های بومی و محلی نیز هستند. به نظر می رسد مطالعه، ارزیابی و بررسی داده های فرهنگی محوطه نیسک آباد بتواند در روشن تر شدن وضعیت فرهنگی دوره اشکانی در منطقه مؤثر باشد.
موضع بنی هاشم در حمایت از پیامبر (ص) با تکیه بر سیره ابن هشام
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۷
102-116
حوزههای تخصصی:
دین مورد قبول نزد خداوند اسلام است همانطور که انبیای پیشین دین را تبلیغ کردند و به یک دین سفارش کردند و خداوند حامی آن دین بود با بعثت نبی خاتم دین اسلام جهانی شد و پیروی از آن برای همگان الزام آور، چون مایه سعادت و هدایت آنها بود پیامبر در سرزمینی به دنیا آمد که اعراب جاهلی به خونریزی و حمله به قبایل و شرک و بت پرستی و ازدواج ها و روابط جنسی غیر مشروع روی آورده بودند و در این بین یکتاپرستان موحدی که پیرو دین ابراهیم حنیف بودند وجود داشتند و به آن اعمال و سنتها پایبند بودند خاندان بنی هاشم ازجمله موحدان و پیروان دین ابراهیم حنیف که دارای شرافت و جایگاه بزرگ و سیرتی پاک بودند پیامبر برای ابلاغ دعوت خویش بسیار در تنگنا بود و تنها کسانی که در آن موقع از ایشان حمایت نمودند خاندان بنی هاشم بودند و خداوند آنان را به حمایت از پیامبر مأمور نمود که اگر نبودند مشرکین اسلام را در همان آغاز نابود می کردند.
واکاوی علل افول پرتغالی ها در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور پرتغال در اوایل قرن شانزدهم میلادی توانست بر بخش های مهمی از مشرق زمین ازجمله خلیج فارس تسلط پیدا کند، این نخستین استعمارگران قریب به یک قرن حاکم بلامنازع مهم ترین نقاط استراتژیک شرق بودند اما به تدریج در اوایل قرن هفدهم سلطه آن ها با موانع عمده ای مواجه شد و شرایط بین المللی نیز به زیان آن ها تغییر پیدا کرد، لذا مناطق تحت اشغال پرتغال یکی پس از دیگری از دست آن ها خارج گشت و نهایتاً در خلیج فارس نیز منجر به اخراج آن ها شد. این مقاله به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که عوامل درونی و بیرونی افول پرتغالی ها در خلیج فارس چه بود؟ این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد یافتن علل این افول بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دو دسته عامل منجر به ضعف و افول پرتغالی ها شد. دسته نخست را می توان عوامل بیرونی دانست که در خارج از منطقه خلیج فارس همانند اروپا رخ داده و اثرات آن به ضعف سلطه پرتغالی ها در مستعمرات ازجمله در خلیج فارس انجامید همانند جمعیت اندک پرتغال، اشغال پرتغال به دست اسپانیا، راه یافتن سایر کشورهای قدرتمند اروپایی همانند انگلستان و هلند به شرق و ورود عثمانی به مسائل خلیج فارس. دسته دوم را باید عوامل درونی دانست، از قبیل سیاست های نابخردانه پرتغالی ها در خلیج فارس ازجمله ضربه زدن به تجارت و اقتصاد منطقه، تعصب دینی و اقدامات اسلام ستیزانه که منجر به عکس العمل دول منطقه و قیام های مردمی بر علیه آن ها می شد.
بررسی آرا و اندیشه های تاریخ نگارانۀ ماوردی در اعلام النبوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالحسن علی بن محمدبن حبیب بصری ماوردی از بزرگ ترین فقهای شافعی در قرون 4 و 5 هجری بوده است که به دلیل آثار متعددی که در موضوع سیاست به نگارش درآورده، جایگاه مهمی در تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام دارد. اعلام النبوه یکی از آثار بازمانده ماوردی است که با موضوع اثبات نبوت حضرت محمد(ص) با تکیه بر نشانه های پیامبری وی نوشته شده است. با توجه به اینکه این کتاب در زمره آثار سیره نگاری قرار می گیرد و نیز با توجه به اینکه تاریخ نگری به معنی چگونگی تفکر تاریخی مورخ است، پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است: تاریخ نگری یا اندیشه های تاریخ نگارانه ماوردی در اعلام النبوه چگونه بوده است و از طرف دیگر اندیشه های کلامی او چه تأثیری بر تاریخ نگاری اش داشته است؟ نگارندگان با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به این نتایج دست یافتند: ماوردی در سخن از روایات مبتنی بر معجزه و نیز ارائه تاریخ زندگی پیامبر(ص) بینش تاریخی داشته است. وی علی رغم رویکرد الهیاتی به مسئله اعجاز، در توجه به عناصر تاریخی (زمان- مکان- موقعیت)، تسامح در شناخت راوی، توجه به امکان وقوع اخبار تا حد ممکن و نیز توجه به نقد و تحلیل، بینش تاریخی خویش را نشان داده است. همچنین رویکرد کلامی او در بحث اعجاز قرآن و پذیرش عصمت پیش از نبوت، مانند معتزله بوده و به دلیل مخالفت اشاعره با عصمت پیش از نبوت، می توان رویکرد کلامی وی را در این اثر مانند معتزلیان دانست.
تاریخ آموزش رسمی محیط زیست در ایران: محیط زیست در کتاب های درسی دهه های 1370 و 1380(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ازطریق تحلیل محتوای کمّی کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی دهه های 1370 و 1380 و نیز بررسی میزان توجه به آموزش محیط زیست در نظام برنامه ریزی توسعه ای در تلاش است تا نشان دهد که سهم محیط زیست و حفاظت از آن در کتاب های درسی و متعاقباً در آموزش رسمی به چه میزان بوده است و اصولاً نگاه به محیط زیست در اندیشه برنامه ریزان درسی تحت تأثیر چه عواملی قرار داشته است. یافته های مقاله نشان می دهد که از مجموع محتوای متنی کتاب های بررسی شده تنها حدود 2درصد به حفاظت محیط زیست پرداخته و در سطوح سه گانه دانش، نگرش و مهارت، از مجموع محتوای متنیِ محیط زیستیِ کتاب های بررسی شده، بیش از70درصد به سطح دانش اختصاص یافته است و افزون بر این بیشترین میزان داده های محیط زیستی را می توان در کتاب هایی چون جغرافیا، علوم تجربی و حرفه وفن یافت. این امر می تواند نشانگر غلبه تفکر تجربی بر نگاه برنامه ریزان درسی در زمینه آموزش محیط زیست باشد؛ بااین حال به نظر می رسد در دهه 1380 توجه کتاب های درسی به سطح نگرش بیشتر شده به طوری که از 2درصد، در دهه 1370 به 4درصد، در دهه 1380 افزایش یافته است. همچنین داده های موجود نشان می دهند که در دهه 1380 از غلبه تفکر تجربی کاسته شده و حفاظت محیط زیست به کتاب های غیرتجربی چون فارسی و تعلیمات دینی وارد شده است. به علاوه در دهه 1380 کتاب های درسی، توجه بیشتری به آلودگی های محیطی و تأثیر فعالیت های آلاینده انسان بر محیط زیست نسبت به دو دهه قبلی داشته اند.
گونه شناسی سفال های اسلامی به دست آمده از شهر جیزد رشتخوار، خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
9 - 46
حوزههای تخصصی:
شهر اسلامی جیزد، با وسعتی حدود 5/45 هکتار، در 12 کیلومتری شهر رشتخوار قرار دارد. با توجه به منابع و متون دوره اسلامی، این شهر که در قرون 5-8 هجری دارای اهمیت بسیار بوده، سرانجام درنتیجه زلزله متروک شده است. اطلاعات پیرامون این شهر بسیار محدود است؛ لذا با توجه به اهمیت این محوطه در قرون میانی اسلامی، شهر جیزد در تابستان 1400 مورد بررسی روشمند قرار گرفت. هدف از این پژوهش، معرفی و دسته بندی سفال های به دست آمده از این محوطه است. این پژوهش درصدد است به این پرسش ها پاسخ دهد که کدام یک از انواع سفال های اسلامی در شهر جیزد قابل شناسایی است؟ یافته های سفالی موردمطالعه در کدام بازه زمانی تاریخ گذاری می شوند؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و بر اساس یافته های حاصل از مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. نتایج پژوهش فوق نشان داد که یافته های سفالی این محوطه، در دو گروه اصلی بدون لعاب و لعاب دار قرار می گیرند و بر اساس مطالعات مقایسه ای سفال های محوطه، سابقه سکونت در محوطه به قرن 4 هجری برمی گردد و با توجه به وجود سفال های گونه سلادون، بدل سلادون و چند قطعه مشکوک به سفال کوباچه نوع آبی نیلی، به نظر می رسد که محوطه تا حدود قرن 9-10 هجری به صورت محدود مسکونی بوده است.
شکل گیری قدرت سیاسی و پیکربندی نظام مشروعیت مُرابِطون در اندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مُرابِطون یکی از دولت های مهم اسلامی در قرن پنجم قمری/یازدهم میلادی بود که علاوه بر مغرب، در اندلس نیز حاکمیت یافت. گسست قدرت پس از امویان و استقرار دولت های ملوک الطوایفی در اندلس، وضعیت بی ثباتی ایجاد کرده بود و این امر، فرصتی برای مرابطون به وجود آورد. حضور در اندلس مستلزم تقویت قدرت و ساختار نظام مشروعیت برای بربرهای صنهاجی مغرب بود. آنها با برتری بر قبایل مختلف مغرب و ایجاد مفهوم جهاد، قدرت سیاسی ساختند و با استمداد از اندیشه مالکی و انتخاب لقب امیرالمسلمین و جهاد با مسیحیان، پیکربندی مشروعیت خویش را شکل دادند؛ از این رو پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی و با تأکید منابع، تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد: با توجه به اوضاع اندلس در قرن پنجم قمری، چه عواملی باعث شکل گیری ساختار قدرت و نظام مشروعیت مرابطون شد؟ یافته های پژوهش از آن حکایت دارد که مرابطون در مرحله ابتدایی، از ظرفیت های مغرب برای هژمونی قدرت و ساختار مشروعیت سود جستند و حاکمیت خویش را تثبیت کردند؛ سپس با در پیش گرفتن مفهوم جهاد در برابر مسیحیان و استمداد از فقهای مالکی، خود را به اندلس رساندند و از گسست قدرت سیاسی امرای ملوک الطوایفی بیشترین استفاده را بردند و اندلس را به حوزه تصرف خود درآوردند.
تأملی بر چگونگی تداوم حیات سیاسی کردها از روی کار آمدن امویان تا دوره اول خلافت عباسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
94 - 110
حوزههای تخصصی:
شکل گیری خلافت امویان و پیرو آن انقلاب عباسی و روی کار آمدن دستگاه خلافت جدید، تحولاتی عمیق در سازمان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان همراه آورد. تداوم حیات عنصر ایرانی در این دوره ها و تلاش آنها برای استمرار مهمترین پایه های فرهنگی و هویتی خویش، در زمره ابهام ها و پرسش های بسیار جدی ای قلمداد می شود که ارائه هر گونه پاسخ و یا به دست دادن هر تبیینی برای روشن تر ساختن آن، در این سال های نخست مواجهه ایرانیان با اعراب مسلمان، امری سخت به شمار می آید. تأملی بر وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کردها، هم زمان با روی کار آمدن امویان تا سپری شدن دوره اول خلافت عباسیان را می توان تا حدودی،آئینه تمام نمای ایرانیان در این دوره دانست. در این پژوهش تلاش بر این است با تحلیل داده های کم در دسترس، وضعیت سیاسی کردها و شهرهای کردنشین، داخل و یا خارج از مرزهای مرسوم ایران، هم زمان با روی کار آمدن خلافت اموی تا دوره اول خلافت عباسیان، بررسی شود. همچنین به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که کردها در مواجهه با تحولات مختلف این دوران چه واکنشی نشان دادند. مهم ترین فرضیه این پژوهش تلاش برای تبیین بهتر این گزاره است که «وضعیت کردها و شهرهای کردنشین در این دوره تابعی از وضعیت کل تر ایرانیان زیر حاکمیت خلفای اموی و عباسی بود. با وجود این جغرافیای کوهستانی محل زیست کردها و عدم دسترسی و تسلط دستگاه خلافت اموی و عباسی بر این منطقه، سبب شد تا منطقه سکونت کردها در این دوران به مکانی مناسب برای فعالیت مخالفین حکومت خلفا بدل شود.
تأملی نو بر قفل های دورۀ صفویه ازمنظر فرم، نقش و عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۳۲۸-۳۰۳
حوزههای تخصصی:
هنر و صنعت قفل سازی هم چون دیگر هنرهای فلزی ایران به نوعی بازتاب آداب، عقاید و سنن مردم این سرزمین است. این هنر، درآمیختگی ظریفی از زیبایی شناسی با فولاد و آهن است و درنهایت به هم نشینی قابل تأمل هنر و صنعت می انجامد؛ از این رو، می توان دریافت که با مقوله ای ارزشمند مواجه هستیم که ظرفیت های گوناگون بصری، فرمی و زیبایی را در خود نهفته دارد. هدف از انجام این پژوهش، ضمن دسته بندی قفل ها و ویژگی های فرم و نقش، شناخت قابلیت ها و کارکردهای متفاوت، به رمزگشایی نقوش و سنت ها و باورهای پیرامون آن ها می پردازد. پرسش اصلی پژوهش و مطرح در مورد این موضوع آن است که، نقش مایه های قفل های دوره صفویه از کجا اقتباس شده است؟ ویژگی های فرمی و مفهومی نقوش به کاررفته در قفل های دوره صفویه چگونه است؟ و تا چه میزان با جنبه های اعتقادی دوره صفویه ارتباط دارد؟ این پژوهش از نوع بنیادی و به لحاظ ماهیت به شیوه توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای و با تکیه بر توصیف، تحلیل و تاریخ خواهد بود. در این گفتار، سعی بر این بوده است که بیان نماید در دوره صفویه قفل علاوه بر جنبه حفاظتی کاربردی) برخوردار از جنبه آئینی بوده و رابطه مستقیم و تنگاتنگ با سنت اسلامی داشته است. بنابراین با تحلیل نقوش و کتیبه های به جای مانده بر قفل ها می توان دریافت که نقوش براساس کارکرد قفل، توسط هنرمند ابتدا انتخاب و سپس طراحی شده اند. بر این اساس می توان کارکرد کاربردی، کارکرد مذهبی و کارکرد طلسم گونه برای قفل های این دوره مطرح نمود.
تدبیر حفظ الصحه مسافر در ایران عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ صحت و اعاده سلامت به بدن، در موقعیت های مختلف به ویژه در هنگام سفر، همواره درخور توجه انسان بوده است؛ بنابراین پژوهش حاضر براساس این مسئله شکل گرفته است که پاسخگویی به نیازهای بهداشتی و صحی مسافر در ایران عصر صفوی، به چه نحوی انجام می گرفت؟ یافته های پژوهش حاضر براساس روش توصیفی – تحلیلی، نشان می دهد مسافرت در عصر صفوی با اهداف و انگیزه های گوناگون دینی، نظامی و تجاری، عمدتاً به صورت زمینی (پیاده و سواره) و یا سفر دریایی انجام می گرفت. رویکرد رفتاری در پاسخگویی به نیازهای بهداشتی و صحی مسافر، متناسب با فضای فکری و نظام طب اخلاطی، ذیل تدابیر حفظ الصحه و روش های مختلف درمانی ارائه شده است. نتیجه حرکت و جابه جایی به هنگام مسافرت، بروز چالش های مختلف جسمی/ روحی در طول مسیر برای مسافر بود؛ بنابراین کسب آگاهی و آشنایی لازم، اتخاذ تدابیر و ایجاد تغییر در عادات و الگوهای رفتاری قبل از آغاز سفر، برای آماده سازی بدن ضروری بود. مراعات اصول شش گانه حفظ الصحه، حافظ صحت بدن مسافر در طول حرکت بود. در تناسب با زمان مسافرت و دو متغیر مهم گرما و سرما، امکان بروز انواع امراض و حالاتی چون تشنگی و عطش، گرسنگی، خستگی، گرمازدگی، سرمازدگی، سوختگی و جراحت وجود داشت. برای رفع انواع حالات و عوارض ایجادشده، بسته به موقعیت و مزاج فرد، طبیبان روش های مختلف درمانی را ارائه کرده اند.
سهم ناچیز زنان در تولید آثار مکتوب؛ چیستی و چرایی
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵
25-46
حوزههای تخصصی:
در آثار تاریخ نگاری، شرح احوال زنانی بسیار ذکر شده که آثاری در حوزه شعر و ادب سروده یا در عرفان و علوم شرعی (فقه و اصول)، صاحب نظر بودهاند؛ اما در عرصه اندیشهورزی و نظریهپردازی یا در حوزه تاریخ، نجوم و فلسفه و ... ، کمتر نام و نشانی از آنها دیده میشود. از زنان شاعر و عالمه نیز کمتر اثری مکتوب بر جای مانده، و آشنایی ما با آنها به طور عمده از طریق اشارههای گذرای منابع تاریخی است؛ بنابراین دو پرسش به ذهن میرسد؛ نخست اینکه که چرا زنان به ندرت اثری مکتوب از خود به جای گذاشتهاند، و دیگر آنکه چرا زنان به جز در عرصه ادب و شعر، به دیگر حوزههای علمی کمتر وارد شدهاند. پاسخ به این پرسشها، موضوع مقاله پیش رو است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بیسوادی یا کمسوادی، ناتوانی ذهنی و جسمی، نداشتن تمکّن و استقلال مالی و نداشتن حریم خصوصی، دلایل موجهی برای توجیه سهم اندک زنان در تولید آثار مکتوب نیست؛ چراکه حتّی زنان متمکّن و باسواد نیز چندان آثار علمی یا غیر علمی از خود بر جای نگذاشتهاند. شاید بتوان گفت، تنها دلیل ناچیز بودن سهم زنان در تولید آثار مکتوب، سطح انتظار جامعه از آنان بوده است.
شناخت، پیشگیری و درمان مرض وبا در ایران عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز بیماری با به چالش کشیدن صحت جسمی و روحی، نهایتاً به نیستی انسان می انجامد. پژوهش حاضر براساس این مسئله شکل گرفته است که شناخت، پیشگیری و درمان بیماری عفونی و مهلک وبا در جامعه ایران عصر صفوی به چه نحوی صورت گرفت؟ یافته های پژوهش حاضر براساس رویکرد توصیفی-تحلیلی، بیانگر آن است که مقابله با بیماری وبا در چارچوب نظام طب ایران عصر صفوی و مطابق با حوزه های معرفتی طب مبتنی بر اخلاط چهارگانه (طبیبان)، مفاهیم شفای مذهبی (جامعه دینی و علما) و باورهای عامیانه و جادویی انجام می گرفت. با توجه به نوع شناخت بیماری، از انواع شیوه های پیشگیری و روش های درمانی استفاده می شد. گفتنی است با توجه به ماهیت موضوع، بیشترین اطلاعات در چارچوب طب اخلاطی و با عطف به آرای طبیبان برجسته سابق ارائه شده است. در این دیدگاه، بیماری وبا در زمره تب ها دسته بندی شده است که به دنبال بروز هوای وبایی شایع می شد. در این رویکرد، مراعات اصول حفظ الصحه در قالب تدابیر شش گانه برای پیشگیری از ابتلا به بیماری در اولویت قرار داشت. علاوه بر این، از گونه های مختلف شفای مذهبی و درمان های عامیانه برای پیشگیری و درمان بیماری استفاده می شد.
تقابل جریان های فکری جهان اسلام مبتنی بر گونه شناسی ردیههای کلامی الفهرست ندیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناظرات و مباحث فکری، از مدارس نخبگانی گرفته تا سطح عرصه سیاسی، همواره بخش مهمی از جریان های فکری جامعه بوده است. بخشی از بازتاب این مباحث، از کتاب ها و رسائل هر دوره درخور درک و دریافت است. ردیه نویسی، گونه ای نوشتار است که مضمون اصلی آن اثباتِ بطلان عقیده یا مدعایی ویژه است. مسئله این پژوهش بررسی ردیه های معرفی شده در فهرست ندیم است؛ ردیه هایی که بیشتر آنها از بین رفته اند؛ ولی تحلیل نام و گونه های آنها حامل اطلاعات ذی قیمتی، در تحلیل تقابل های جریان های فکری جامعه متقدم اسلامی تا سال 377ق/987م است. این پژوهش براساس تکنیک گونه شناسی، ردیه های کلامی را به سه بخش تقسیم کرده است: ردیه های گروه محور (بر ادیان، آیین های التقاطی، فرق و مذاهب)، ردیه های فردمحور (افراد یا آثار آنها) و ردیه های موضوع محور. حاصل پژوهش نشان می دهد معتزلیان پیشتاز ردیه نویسی بوده اند که بر سایرین و حتی در میان خود ردیه های بسیار نگاشته اند و پس از آن به فاصله بسیار، امامیه قرار دارد. در ردیه ها بر ادیان و آیین ها، بیشترین ردیه بر نصاری به نگارش درآمده است. در ردیه ها بر فرق و مذاهب، بر مجبره یا جبرگرایان بیش از همه نقد شده و این فرقه رد شده است. این امر نشان دهنده درگیری اندیشگانی جامعه اسلامی با مسئله جبر و اختیار است. در ردیه های فردمحور که بر فرد یا آثار افراد ردیه نگاشته شده است، ردیه ها بیش از همه متوجه معتزلیان و مناقشات کلامی میان آنهاست. بشربن معتمر و ابوعلی جبائی پرکارترین ردیه نگارانند. در ردیه های موضوع محور، به مسائلی همچون امامت، نبوت، معاد و قرآن بیشتر توجه شده است. بوم اصلی ردیه نویسان، بغداد است.
مدرسه و روزنامه در زنجان عصر مشروطه؛ چالش ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجار مظاهر تمدنی جدید، نخست در کانون های نوگرایی چون تهران و تبریز تأسیس شد و سپس به تدریج با وجود موانع متعدد به ولایات دیگر راه یافت. از میان نهادها و مظاهر جدید از مدرسه و روزنامه نام برده می شود که در تحول اجتماعی و فکری جامعه تأثیر بسزایی داشتند. در شهر زنجان، با وجود قرارگرفتن این شهر در سر راهِ دو کانون مهم تهران و تبریز، مظاهر تمدنی با تأخیر شکل گرفت که این موضوع معلول ساخت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنجان بود. با این حال نهادهای جدید به تدریج، تأثیرشان را در جامعه زنجان در میان برخی طبقات و گروه ها بر جای گذاشتند. این مسئله تاکنون موضوع یک پژوهش مستقل واقع نشده است و جای خالی آن در مطالعاتِ مربوط به چگونگی و روند استقرار مظاهر تمدنی جدید در ولایات مختلف احساس می شود. پژوهش حاضر درصدد است تا چگونگی استقرار مدرسه و روند آشنایی جامعه زنجان با روزنامه و روزنامه خوانی و کوشندگان این مسیر را با تبیین موانع و دشواری ها، آثار و نتایج بررسی کند. براساس مدعای پژوهش، با توجه به فضای نسبتاً آزاد عصر مظفری و همکاری عناصر اجرایی دولت و تجددخواهان، مظاهر جدید در زنجان تأسیس و با موفقیت هایی همراه شد؛ اما رقابت های علما در قالب گروه های مخالف یکدیگر که بر اقشار مختلف تأثیر داشتند، موانع جدی ای را در مقابل مؤسسات جدید و علاقه مندان مظاهر جدید ایجاد کرد. این مقاله با اتکا بر منابع اصیل، روزنامه ها و اسناد آرشیوی و خاندانی به روش توصیفی – تبیینی مسئله را بررسی کرده است.
بررسی تطبیقی جایگاه علمی و اجتماعی و وضعیت فکری اصحاب ایرانی و عراقی امام حسن عسکری(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
27 - 66
حوزههای تخصصی:
واکاوی منابع رجالی متقدم، بیانگر نقش برجسته اصحاب ایرانی و عراقی امام حسن عسکری(ع) در تبیین، تدوین و تداوم اندیشه امامیه است. در این پژوهش، جایگاه علمی، اجتماعی و وضعیت فکری و اعتقادی اصحاب ایرانی و عراقی امام عسکری(ع) با استفاده از روش وصفی تحلیلی و به شیوه تطبیقی بررسی شده است. برای این منظور، پس از شناسایی ملیت اصحاب و ارائه آماری از تعداد آنها، جایگاه علمی، تألیفات، جایگاه اجتماعی و وضعیت فکری و اعتقادی اصحاب آن حضرت بیان شده است. بررسی های انجام شده نشان می دهد که از لحاظ کمّی، هرچند تعداد اصحاب ایرانی کمتر بوده، اما آثار علمی آنها بیشتر بوده و فراوانی نگارش کتب مربوط به مباحث فقهی، کلامی و ردیه نگاری توسط آنها، بیانگر اهتمام اصحاب ایرانی در حفظ مبانی اعتقادی شیعیان و انتقال صحیح آموزه های شرعی است. در زمینه فکری و اعتقادی نیز در اثر تلاش مشایخ شیعه ایرانی و مبارزه با نفوذ جریان های انحرافی و غالیانه، افراد کمتری از اصحاب ایرانی دچار انحراف شده اند. همچنین، به نظر می رسد، تعداد زیادتر وکلای ایرانی و کسانی که موفق به رؤیت امام زمان(ع) شدند، نسبت به اصحاب عراقی، به دلیل ضرورت این امر و به جهت دوری از امام(ع) و عدم دسترسی به آن حضرت بوده است.
تبیین تاریخی توانمندسازی فرهنگی اجتماعی جامعه امامیه در سیره امام عسکری علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی، فرایند قدرت بخشیدن به افراد است که در منظومه بلوغ تمدنی جایگاه ویژه ای دارد. اقدامات امام عسکری × در تحقق این فرایند در ساختار فردی، سازمانی و سَبک رهبری منجر به استحکام هویت شیعی، قدرت اندیشه، ایجاد احساس خودکارآمدی و مهارت افزایی شیعیان در مواجهه با چالش ها و تهدیدها گردید. براین اساس، اقدامات، توجهات، تأکیدات و شیوه مبارزاتی آن حضرت، نقش مهمی را در استمرار و تقویت جامعه امامیه برای ورود به عصر غیبت فراهم نمود. هدف این مقاله آن است تا با تحلیل نظری داده های تاریخی، پیش نیازها و فرایند توانمندسازی در حوزه دانش مدیریت منابع انسانی، تدابیر امام عسکری × در توانمندسازی شیعیان را به بحث گذارد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با تکیه بر منابع اصلی تاریخی و حدیثی به این سؤال پاسخ می دهد که امام عسکری × چگونه جامعه امامیه را در شرایط بحرانی سیاسی و اجتماعی توانمند ساخت تا از افتادن به پرتگاه سقوط مصون بماند؟
نمود مطربان، آلات و عناصر طرب در شعر حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
119-142
حوزههای تخصصی:
نمود مطربان، آلات و عناصر طرب در شعر حافظ شیرازی محمد کشاورز (بیضایی)[1] چکیده در تاریخ ایران باستان، مطربان با نام هایی همچون گوسان، خنیاگر و رامشگر، جایگاه اجتماعی و فرهنگی قابل ذکری داشته اند. با آمدن اسلام، دامنه حضور و نفوذ آنان به تاریخ ایران بعد از اسلام و متون ادبی و تاریخی این دوره کشانده شد. دیوان حافظ از نمودهای بارز تجلی این صنف و عناصر و آلات طرب آنان به شمار می رود. چرایی و چگونگی نمود مطربان در دیوان حافظ، موضوع تازه و در خور بررسی ای است که تبیین ابعاد و زوایای آن، پژوهشی مستقل می طلبد. این جستار با روشی توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ گویی به این سؤال هاست که مطربان و آلات و عناصر طرب، چگونه در شعر حافظ متجلی شده اند و علل و چرایی نمود آنان در شعر وی چه بوده است؟ یافته ها نشان می دهد که در شعر حافظ مطربان با نام هایی همچون مغنی و مطرب نمود یافته اند و آلات و عناصر طرب همانند صراحی، دف، چنگ، رباب، می و... با بسامد بالا و به منظور ارائه و خلق تصاویر و مضامین عاشقانه، عارفانه و تعلیمی، بازتولید و تکثیر شده اند. زمینه های مساعد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیراز عصر حافظ، نقش مثبت و اثرگذار مطربان در تزریق شادی به مردمان، ارتباط تنگاتنگ شعر با موسیقی و آواز، علاقه حافظ به آواز و شاید تبحر وی در این رشته، ناپایداری حال جهان و غنیمت دانستن فرصت و نیز شناخت بالای حافظ از صنف مطربان و ادوات موسیقی، از عوامل و چرایی نمود مطربان در دیوان وی به گونه ای بسیط و گسترده بوده است. واژه های کلیدی: مطربان، آلات و عناصر طرب، موسیقی، آواز، دیوان حافظ شیرازی. [1]. استادیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه علوم پزشکی بوشهر mkeshavarz_59@yahoo.com تاریخ دریافت : 26/8/1400- تاریخ تأیید : 30/1/1401
سبک شناسی مواجهه با بیماران در سیره اجتماعی اهلِ بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به این مسئله می پردازد که سبک مواجهه اجتماعی اهلِ بیت با بیماران چگونه بوده است؟ عرصه پژوهش، گزاره های سبک زندگی معصومان و به طور خاص، حیات اجتماعی ایشان در منابع کهن، اعمّ از تاریخی و روایی است که به روش تحلیلی قابل کنکاش است. براساس یافته های پژوهش حاضر، مؤلفه های این سبک عبارت است از پیگیری نیازهای مادّی و تأمین نیازهای معنوی بیماران، پاسخ گویی درمانی همگانی، مقابله با مرگ هراسی و مرگ خواهی بیمار، رسیدگی به وضعیت خانواده بیمار، کاستن نقش اجتماعی بیمار و آسیب شناسی اجتماعی ارتباط با بیمار. متغیرهای مسئولیت افزای این سبک، شامل پیوستگی اجتماعی (آشنایی، همسایگی، همسفری)، وضعیت معیشتی بیمار و بیماری های خاصّ است. متغیرهای محدودیت زا شامل کوتاهی بیماری (سه روز)، بیماری های خاص، سوء منش و سوء رفتار بیمار می گردد. در نتیجه آشکار گردید در سیره اجتماعی اهلِ بیت، علاوه بر تأمین رفاه، آسایش و سلامتی بیمار و اطرافیان بیمار، آموزش، تربیت و معنویت نیز هدف گذاری گردیده است.