با سقوط امپراتوری ساسانی(652م) و به هم ریختگی مرزها، فرصت مناسبی برای ده ها قبیلة ترک فراهم آمد، تا بار دیگر به شکلی مؤثر در خراسان و به ویژه ماوراءالنهر تاخت و تاز کنند. تهدیدات بالفعل و بالقوه و گستردگی خطوط استقرار آنان در ثغور دارالاسلام، سیمای نظامی به شرق امپراتوری بنی امیه و سپس بنی عباس بخشید، تا جاییکه همواره کارگزاران نظامی درجة اول آنها در کنار انبوهی از داوطلبان مسلح در وضعیت آماده باش کامل نظامی مراقبت اوضاع را برعهده داشتند. از سویی، مناطق شرقی ایران به دلایلی، ازجمله دوری از مرکز دارالخلافه و عدم نظارت شایسته بر عملکردهای حکام آن، همواره محل خیزش قیام ها و شورش های دینی، سیاسی و اجتماعی چون قیام خونخواهان ابومسلم و خوارج بوده است. در این مقاله، با استناد به منابع، سعی میشود به دو پرسش زیر پاسخ داده شود:1. شکوفایی فرهنگی عصر سامانی، با توجه به آشفتگیهای دو قرن اول هجری، مبتنی بر چه علل و عواملی بوده است؟2. در این گستره، سامانیان تا چه حد وامدار دستاوردها و میراث های نظام های سیاسی پیش از خود بوده اند؟در این پژوهش، علاوه بر تبیین اوضاع ناامن نواحی شرقی ایران در دو قرن اول هجری، به تکاپوهای طاهریان(206-259ق.) و صفاریان (247-393ق.)، به عنوان اولین حکومت های ایرانی بعد از اسلام در شرق، در راستای تحقق امنیت توجه شده و بر نقش محوری امیراسماعیل در همین عرصه به عنوان بنیانگذار واقعی سلسلة بزرگ سامانی(279-389ق.) تأکید شده است. در خاتمه، بر این نکته پافشاری شده است که تحقق عصر طلایی عهد سامانی که به ویژه در دورة زمامداری امیرنصربن احمد با ظهور رجال فرهنگی چون رودکی میسر میشود، در درجة اول مرهون استقرار تدریجی «امنیت» به عنوان شالودة اساسی ترقی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، میراث گرانقدری بوده است که از زمان تشکیل حکومت طاهری تا زمان امیراسماعیل سامانی مقدمات آن فراهم شده بود.
چکیده از جمله ویژگیهای حکومت پهلوی دوم تعدّد و تکثر نهادها و سازمانهای اطّلاعاتی- امنیتی بود و اصولاً این امر جدای از ضرورت وجود چنین سازمانهایی برای مملکت داری، از ترس و بدگمانی محمدرضاشاه نسبت به دولتمردان و نهادهای دولتی نشأت می گرفت. سازمان بازرسی شاهنشاهی از مهّمترین این مکانیسم ها بود که در اوایل مهرماه 1337ش. تأسیس شد و برای اطّلاع شاه از اخبار و رویدادهای کشور و وضعیّت مناطق مختلف شروع به کار نمود. با تأسیس این سازمان که یکی از پیامدهای کودتای 28 مرداد 1332ش. و واکنشی به فساد و ناکارآمدی داخلی به شمار می-رفت، وظایف نامحدودی به آن محّول و ریاست آن به افراد مورد اعتماد رژیم پهلوی (یزدان پناه و فردوست) واگذار شد.
این مقاله با استفاده روش تحلیلی و با تکیه بر منابع اسنادی و کتابخانه ای، به ترسیم وضعیت کشور بعد از کودتا، بسترها و روند تأسیس سازمان مذکور و اقدامات دولت در این زمینه می-پردازد و درصدد پاسخگویی به این پرسش هاست که اصولاً تأسیس بازرسی شاهنشاهی محصول چه شرایطی بود و این سازمان چرا به وجود آمد؟ دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که تشکیل این سازمان کوچک در دهه ی ناآرام 1330ش. علی رغم اختیارات نامحدود و اقدامات فراوانی که انجام داد، نشانه ای دیگر بر تمامیت خواهی محمدرضاشاه، تلاش برای کنترل همه جانبه بر کشور و مهمتر ناکارآمدی و عدم تمرکز نهاد بازرسی در این دوره می باشد.
دوران تیموری زمانه تقابل گفتمان دو نهاد امارت و وزارت است. این دو نهاد و دیدگاه های وابسته به آن ها، رویکرد وزارت محور به نمایندگی از وزرا و طرف داران آن ها و رویکرد امارت محور با محوریت امرا و حامیان شان، هدایت گر جریان های سیاسی و اجتماعی عصر تیموری بوده اند. در این میان نقش مؤلفان دوران تیموری در توصیف، تفسیر، و تبیین دو گفتمان مذکور حائز اهمیت است. از جملة این افراد، در جبهه گفتمان امارت محور، می توان به مولانا شرف الدین علی یزدی اشاره کرد. با بررسی های انجام شده در خصوص اثر وی، ظفرنامه، و با استفاده از ابزار زبان شناختی نورمن فرکلاف در سطح توصیف، می توان خط مشی یزدی در مورد گفتمان امارت محور را دریافت. در ظفرنامه شاخص های گفتمان امارت محور نظیر نظامی گری و توجه به قوم ترک مورد تأیید قرار گرفته و در مقابل گفتمان وزارت محور با شاخص وزارت و ایرانی گری به حاشیه رانده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده، در سطح تبیین، علت حمایت شرف الدین از گفتمان امارت محور را می بایست شرایط سیاسی عصر تیمور دانست. از جملة این عوامل می توان به حضور شخص تیمور، در قالب فردی امیر، در حوادث سیاسی و توجه وی به عرصة نظامی گری اشاره کرد که زمینه ساز تقویت گفتمان امارت محور در برابر گفتمان وزارت محور گردید.
اقتصاد دریایی بخشی از اقتصاد ایران در کنار فعالیت های اقتصادی مبتنی بر زمینداری و کشاورزی بوده است. محدوده اقتصاد دریایی ایران از یک سو حوزه خلیج فارس و از سوی دیگر حوزه اقیانوس هند بوده است. پرتغالی ها با تسلط برحوزه اقتصاد دریایی ایران از یک سو در چرخه اقتصادی ایران موجب مشکلاتی شدند و از سوی دیگر امکان تعامل با دولت صفوی را غیرممکن ساختند. نتیجه این امر کشمکش دپلماتیک میان دو دولت و سرانجام برخورد نظامی بود.
ظهور آل بویه در پهنه سیاست ایران تأثیرات فراوان و درازمدتی در تحولات سیاسی فکری جهان اسلام داشت هرچند آنان، در تثبیت اقتدار خود، از طرف خلافت عباسی و آل زیار با تهدیدهای فراوانی مواجه بودند. از راهبردهای آل بویه برای مقابله با این تهدیدها اتحاد با خاندان های قدرتمند منطقه ای بود. بریدیان از خاندان های قدرتمند ایرانی نژاد و شیعه مذهبی بودند که اهواز، بصره، و واسط را تحت سیطرة خود داشتند. آنان نیز، با هدف تثبیت نفوذ خود، در پی متحدانی بودند. بنابراین هدفی مشترک آنان را به اتحاد با آل بویه علیه خلافت عباسی سوق داد. این گونه، از قِبَل این اتحاد، آل بویه اطلاعات کافی از اوضاع بغداد به دست آوردند و به مثابه یکی از رقبای جدی وارد منازعه با خلافت عباسی شدند. زوال بریدیان این فرصت را به آل بویه داد تا به تقویت توان نظامی خود بپردازند و به سمت بغداد حرکت کنند. در پرتو چنین تجاربی بود که آنان از یک سو موفق به تسخیر بغداد شدند و از سوی دیگر سلطه خود بر مقر خلافت را تداوم دادند.
سفرنامه های ونیزیان در ایران شامل شش سفرنامه است که پنج بخش آن توسط سفرای ونیزی نوشته شده است. این سفرنامه ها از نظر تاریخی سیاسی جغرافیایی برای ایران عهد آق قیونلو و صفوی از اهمیت شایانی برخوردار است. در مقاله حاضر پنج سفرنامه سفرای دولت ونیز به ایران مورد بررسی قرار گرفته است