ماهیت کلی ارتش هخامنشی، چند ملیتی بودن و تنوع در سربازان آنان بود. این مساله ناشی از ساختار نظامی وگستردگی قلمرو هخامنشیان بود. در این میان حضور سربازان ساتراپ نشن های غربی در سپاه هخامنشی، به علت آشنایی آنان با موقعیت های جغرافیایی منطقه و مهارت های رزمی آنان، اجتناب ناپذیر بود. با وجود انجام پژوهش های فراوان درباره ارتش و ساختار نظامی هخامنشیان، تاکنون در خصوص جایگاه نظامی ساتراپ نشن های غربی هخامنشی، کمتر سخن گفته شده است. یافته های پژوهش بر اساس واکاوی منابع تاریخی و داده های باستانشناسانه، نشان می دهد که ساتراپ نشن های غربی به لحاظ تامین نیروی دریایی و زمینی نقش مهمی در ارتش هخامنشیان داشته اند. در این مقاله تلاش خواهد شد تا با استناد به شواهد تاریخی و با رویکرد مطالعه ی تحلیلی- توصیفی، جایگاه نظامی ساتراپ نشن های غربی در ارتش هخامنشیان تبیین گردد.
دولت سلجوقیان (427-590 ه.ق) در ایران با مقطعی از امارت دیرپای اشراف (358 - 1343 ه.ق) در حجاز هم عصر بود. با وجود وجاهت سیاسی و استقلال معنوی اشراف، به دلیل سیطره ی آن ها بر حرمین شریفین، پیوسته از سیاست های دولت های قدرتمند هم جوار تأثیر می گرفت. در میان دولت های هم جوار، سلجوقیان سنّی مذهب که به عنوان حامیان نظامی خلافت عباسی و در زمره ی رقبای دولت فاطمیان شیعی در مصر شناخته شده بودند، با برخورداری از اقتدار و توان نظامی، همه ی تلاش خود را برای نفوذ در حرمین شریفین و همراه کردن امارت اشراف با سیاست های خود به کار بستند. در پژوهش حاضر ضمن توجه به تفاوت های مذهبی این دو دولت، دلایل روابط سیاسی اشراف با سلجوقیان و عوامل مؤثر بر پایایی روابط امارت اشراف و سلجوقیان را بررسی می کنیم. مطالعات توصیفی، تحلیلی و استنباطی مبتنی بر داده های کتابخانه ای نشان می دهند که سلجوقیان از برقراری این روابط، به دنبال کسب مشروعیت و احراز وجاهت برای دولت خود و عباسیان و کوتاه کردن دست فاطمیان از حرمین شریفین بودند. اشراف به دلیل نداشتن استقلال اقتصادی و اقتدار سیاسی- نظامی و نیاز داشتن به حفظ موجودیت سیاسی و تداوم امارت اشراف، به سلجوقیان متمایل بودند.