پیدایش مذهب تشیع در افغانستان به اوایل دوره اسلام و در واقع دوران امامت علی(ع) باز می گردد. برخی از محققین ظهور این مذهب را با نام قوم هزاره که شیعی مذهب اند، مرتبط می سازند. در واقع حضور قوم هزاره در افغانستان را می توان به عنوان شاخصی برای نشان دادن گستره مذهب تشیع در این منطقه بررسی کرد. از عوامل گرایش قوم افغانی هزاره به مذهب تشیع در افغانستان می توان از موقعیت جغرافیایی، دوری افغانستان از مرکز خلافت، علاقه و محبت شیعیان افغان به خاندان پیامبر(ص) و حضور امام هشتم شیعیان در منطقه خراسان نام برد. این گرایش به مذهب شیعه همواره در میان اقوام هزاره در افغانستان جاری بوده و به دوران حاضر نیز انتقال پیدا کرده است. از جمله اینکه در دوره صفویه، شیعیان افغانستان حضور فعالی در اوضاع سیاسی و اجتماعی داشته اند و حتی شاید بتوان دوره ایلخانیان را آغازگر فعالیتهای مذهب شیعه در افغانستان به شمار آورد. در این تحقیق سعی شده به وضعیت اجتماعی- سیاسی شیعیان افغانستان از آغاز دوره اسلام تا کنون پرداخته شود.
تاریخ اجتماعی ایران آن چنان که بایسته است بررسی نشده است. علت عمدة این امر کمبود منابع تاریخی و غالباً بی توجهی مورخان به احوال رعایا بوده است، ولی از دوران قاجار منابع بسیار و متنوعی باقی مانده است که بسیاری از آن ها، همچون خاطره نویسی ها، به سبب ماهیتشان به احوال عامه توجه کرده اند.
هدف این پژوهش بررسی علل پس رفت اقتصادی شهر دامغان و تأثیر آن در اوضاع اجتماعی این شهر در اوایل و اواسط دوران قاجار (از آغاز تا حدود 1310 ق) از منظر مطالعات تاریخ اجتماعی و تاریخ محلی است. شهر کهن دامغان در مسیر راه های بازرگانی و زیارتی قرار داشت و اهالی آن از مهم ترین گروه های تأمین کنندة نیروهای نظامی قاجارها بودند. با وجود این عوامل و پیوستگی و نزدیکی دامغان به مسقط الرأس قاجارها و همچنین رونق کشاورزی و اقتصادی انتظار می رفت که این شهر در این دوران توسعة بسیار یافته باشد، ولی بررسی ها از کاهش جمعیت و رکود اقتصادی آن در این دوران حکایت دارند. این پژوهش بر آن است به شناسایی علل و عوامل مؤثر در روند توسعة اقتصادی و اجتماعی دامغان در اوایل و اواسط دوران قاجار بپردازد.