اصناف و پیشه وران همواره از گروه های اجتماعی تاثیر گذار در تاریخ ایران بودند و روابط عمیقی با صوفیان داشتند و در دوره های مختلف تاریخی، اوضاع اجتماعی و اقتصادی تا حدودی وابسته به فعالیت این صاحبان حرف بوده است. در دوره ای از تاریخ ایران یعنی دوره ی غزنویان، اصناف زیادی فعالیت می کردند و اصناف مهم و تاثیر گذار در شهرهای بزرگ، بازارهای مخصوص به خود داشتند. در این دوره تصوف رشد زیادی کرده بود و بزرگانی مثل ابوسعید ابوالخیر در نیشابور، پایگاهی برای تمرکز پیشه وران محسوب می شد. این صوفیان برای تأمین منابع مالی خود نیازمند گروه های درآمد زا مثل اصناف بودند. پیوندهای این دو گروه یعنی اصناف، و صوفیان شامل بخش های اقتصادی و اجتماعی می شد. اصناف دوره ی غزنوی، کمک های مالی زیادی را نسبت به صوفیان داشتند و همچنین با ارج نهادن به درویشان و گروه های متصوفه، اعتبار اجتماعی آن ها را بالا برده بودند. بخشی از پیشه وران، مریدان گروه های صوفی محسوب می شدند که با استفاده از پیشه و صنعتی که در آن تخصص داشتند به مسلک تصوف و صوفیان خدمت می کردند. البته صوفیان در تحریک اصناف و پیشه وران برای تحولات اجتماعی و ضدیت با حکومت تقشی نداشتند. زیرا صوفیان با حکومت غزنوی سازش کرده بودند و حتی سلاطین غزنوی به آن ها کمک مالی می کردند و خودشان هم مرید صوفیان بودند و حکایاتی از ارادت سلاطین غزنوی به صوفیان وجود دارد.
با پذیرش اسلام توسط غازان خان و مغولان ساکن در ایران مسئله جدیدی رخ نمود وآن تبیین جایگاه خلیفه عباسی و نحوه تعامل و ارتباط با وی بود. پذیرش سیادت معنوی خلیفه با دیدگاه مغولان در تعارض جدی قرار داشت و مساوی تایید برتری ممالیک بود. ایلخان به دنبال راهی بود که، علاوه بر حفظ اسلام نیازی به تایید خلیفه نباشد، لذا شاهد تمایلاتی از جانب غازان به مذهب شیعی امامی می باشیم .
دوره غازان خان از لحاظ توجه به مذهب شیعه امامیه از اهمیت بسیاری برخوردار است و می توان آن را در حکم سنگ بنای رسمیت تشیع در عهد صفویه دانست. در شکل گیری این روند علاوه برعقاید فردی ، مؤلفه های فرهنگی و بینش حاکم بر قوم غالب که به صورت آشکار و پنهان اثرگذار بوده اند ،نمی توان از نقش عوامل سیاسی و مسائل زمان به راحتی گذشت. جهت گیری سیاسی، مذهبی غازان خان متأثر از فرهنگ حاکم بر اکثر مسلمانان در ارتباط با خلافت عباسی که توسط ممالیک احیا شده بود و مؤلفه های حاکم بر روابط ایلخانان با ممالیک وشرایط خاص این دوران می باشد .این تاثیر و تاثر در رویکرد غازان به مذهبی غیر از مذاهب مورد تایید خلافت مصر و سعی در استفاده از برخی آرای فقهی و اندیشه های سیاسی ادوار گذشته ایران قابل مشاهده است.
جستار حاضر می کوشد راه ها ی مواصلاتیِ شیراز به اصفهان را از سده های نخستین اسلامی تا تشکیل حکومت صفوی بررسی کند. این نوشتار در پی پاسخ گویی به این پرسش است که راه های شیراز به اصفهان، در این بازه زمانی، از چه مسیر هایی عبور می کرده و کارکرد و کارآمدی این جاده ها متاثراز چه عواملی بوده است؟ ارزیابی ما از موضوع، در یک بستر جغرافیای تاریخی، نشان می دهد که از سده های نخستین اسلامی، این دو شهر به واسطه سه جاده با یکدیگر پیوند می یافتند: راه غربی یعنی جاده سمیرم؛ راه شرقی یعنی جاده استخر؛ راه میانه یعنی جاده مایین و رون. با وجود رونق و برتری جاده شرقی در سده های میانه، خط سیر این سه راه بیانگر نوعی تداوم تا تشکیل حکومت صفوی است. عوامل بسیاری در میزان کارآیی و آمد و شد در این راه ها موثر بوده است که می توان آن ها را در دو سطح کلان و محلی بررسی کرد: در سطح کلان تمرکزگرایی سیاسی، وجود امنیت، سیاست های اقتصادی، تغییر پایتخت ها و... و در سطح محلی اقدامات اصلاحی و عمرانی حکومت های محلی، تلاش گروه های قومی و مذهبی برای کسب امتیاز سیاسی و.... .
انسان هندویی با تلفیق عناصر طبیعت و خویشکاری خدایان به سمتی پیش می رود که طبیعت و تک تک عناصر طبیعی وجهه ای از قداست را با خود همراه می کند. حضور آموزه های وحدت وجودی در بطن اندیشه هندویی خود دلیل دیگری بر تقویت این مفهوم تلقی می شود. نوشتار حاضر درآمدی است بر بازشناسی تقدس طبیعت در متون مقدس هندویی به روش پدیدارشناسانه و بازتعریفی است از قداست طبیعت با نظر به مفهوم«مادر زمین» و «وحدت وجود» که هر یک تقویت کننده ارتباط موجودات با امری متعالی است که از میان اصولی ترین آموزه های شریعت هندویی سه اصل«تناسخ،» «اهیمسا» و «بهکتی»، راهکارهایی را برای بیان اهمیت حفاظت از طبیعت ارائه داده است.