با طبقه بندی علوم در اثر وسعت اندیشه و دامنه دانش مسلمانان طی قرون اولیه هجری بود که پایه شکل گیری دانشی به نام دایره المعارف نویسی فراهم آمد. دایره المعارف ها با اهداف و انگیزه های مختلف و گاه مشابه، متضمن تعریف و شرح خلاصه ای از علوم شناخته شده هر عصر هستند. محتوای علم یا علوم مندرج در دایره المعارف ها می تواند مبنایی برای تقسیم بندی این دست از آثار در دو دسته «عمومی» یا چند علمی و «تخصصی» یا تک علمی باشد. در این میان ساختار و محتوای عجایب نامه ها آنها را به عنوان نوع سومی از دایره المعارف ها مطرح می نماید که وجه غالب عجایب علوم ویژگی بارز دانش های مطروحه در آنها است. اگرچه تاثیر نگرش یونانی در نخستین طبقه بندی ها از علوم و در دایره المعارف ها، موجب نادیده انگاشته شدن تاریخ در زمره علوم گردیده؛ اما علم تاریخ به عنوان یکی از نخستین علوم مورد توجه مسلمانان از همان آغاز جای خود را در میان دیگر علوم یافت لذا بدیهی به نظر می رسید که به موازات ارج و اهمیت یافتن هرچه بیشتر تاریخ؛ این علم جایگاه و موقعیت مهم تری در طبقه بندی عرضه شده از جانب دایره المعارف نویسان را بدست آورد. در این مقاله تلاش بر آن است تا با طرح سؤلات و ارائه فرضیاتی چگونگی جایگاه تاریخ و تاریخ نگاری در دایره المعارف ها مورد تبیین قرار گرفته و نسبت عجایب نامه ها با دایره المعارف ها نیز تشریح گردد.
این نوشتار، به بررسی علاقه بابر و همایون به فرهنگ ایرانی و تأثیر این موضوع بر رابطه این شاهان با ایرانیان می پردازد.در این مقاله، با اتکا به اطلاعات موجود در منابع تاریخی و ادبی و با رویکردی توصیفی- تشریحی، تاثیرپذیری اندیشه دو شاه نخست سلسله تیموریان هند از فرهنگ ایرانی بررسی شده است.مقاله، این پرسش اساسی را مطرح می کند که؛ رابطه بابر و همایون با ایرانیان، بیشتر متأثر از چه عواملی بوده است؟در این نوشتار، نشان داده شده که ارتباط این شاهان گورکانی با ایرانیان و فراهم ساختن زمینه حضور ایرانیان در مشاغل حکومتی تیموریان هند، متأثر از تفکر و اندیشه بابر و همایون و علاقه آن ها به برخی از مظاهر فرهنگ ایران بوده است.افزون بر این، توجه این شاهان به اقتضائات آن روزگار و ضرورت برقراری موازنه قدرت بین ایرانیان و غیرایرانیان نیز بررسی شده است.