هدف: این پژوهش برآن است نخست به پیشینة مالکیت و اهمیت منطقة چکاب بپردازد، دوم این که فرآیند اختلافات ارضی ایران و افغانستان در این منطقه و سرانجام آن را بیان دارد، همچنین تأثیر سیاست کلی رضاشاه را در قبال کشورهای همجوار در این باب مورد بررسی قرار دهد.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با بهره گیری از اسناد و مدارک موجود و منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی – تحلیلی تنظیم شده است.
یافته ها و نتایج پژوهش: یافته ها نشان می دهد که پیشینة مالکیت منطقة چکاب به کشور ایران تعلق داشته و از املاک موروثی امیر محمدابراهیم علم بوده است. در جریان مسألة چکاب مماشات زیادی از سوی ایران برای اجتناب از درگیری صورت پذیرفت. با این حال در ابتدا تمایل زیادی برای حفظ این منطقه وجود داشت اما بعدها سیاست دولت بر این امر قرارگرفت که چکاب را به افغانستان واگذارد و در نهایت به فروش آن به افغان ها با قیمتی پایین تر از قیمت تعیین شده از امیر ابراهیم علم رضایت داد. بنابراین، گزارش واگذاری این منطقه به افغانستان توسط فخرالدین آلتای دور از واقعیت است چراکه پیش از آمدن آلتای از ترکیه جهت داوری و رفع کشمکش مرزی میان ایران و افغانستان، این منطقه در عمل به افغان ها واگذار شده بود. این خاک بخشی را باید در سیاست خارجی رضاشاه جستجو کرد که بر پایة برداشتی خاص ازحسن همجواری شکل گرفته بود. اقدامات امیر محمدابراهیم علم جهت حفظ این منطقه از نظر ملی و حفظ تمامیت ارضی قابل تقدیر است. به نظر می رسد اگر حمایت دولت نیز وجود داشت با توجه به نفوذ محلی امیر علم و اتکا به نیروهای محلی امکان داشت این منطقه از خاک ایران جدا نشود.
جغرافیای تاریخی و جنبه های مختلف حیات اقتصادی، از جمله زمینه های مطالعات تاریخیی هستند که می توان آن ها را در یک جغرافیای خاص و در ارتباط با جغرافیای تاریخی مناطق مختلف مورد بررسی قرار داد و به عنوان مثال، تأثیر عوامل جغرافیایی بر اقتصاد هر منطقه را مطالعه کرد. هرچند خلأ مدارک و اسناد بایگانی و آماری در ادوار مهمی از تاریخ ایران، مثلاً در سده های نخستین و میانی تمدن اسلامی، به وضوح دیده می شود و این امر ضعفی مهم در پژوهش های تاریخ اقتصادی و جغرافیای تاریخی مناطق مختلف ایران، مانند دینور، به شمار می رود، این پژوهش می کوشد با بررسی بیشترین اطلاعات موجود در منابع و پژوهش های تاریخی و جغرافیایی در باب شهر و ناحیة دینور، با تحلیل این اطلاعات، به تصویری مطلوب از جغرافیای تاریخی دینور دست یابد و وجه بارز تاریخ اقتصادی این ناحیه را، به ویژه در ارتباط با ویژگی های جغرافیایی آن، مورد بررسی قرار دهد.
غارتگری های سرداران معاویه در قلمرو حکومتی حضرت علی (ع) با تهاجم ضحاک بن قیس آغاز شد و با کشتارهای بسر بن ارطاه پایان یافت. شواهد و قرائن و تحلیل مباحث نامه 36 نهج البلاغه حاکی از آن است که این نامه نمی تواند مربوط به ماجرای غارت بسر بن ارطاه در یمن در سال 40 هجری باشد. با تجزیه و تحلیل سخنان امیر مؤمنان (ع) در این نامه و مراجعه به منابع متقدم می توان دریافت که این نامه در جواب نامه عقیل و درباره غارتگری ضحاک بن قیس فهری به قلمرو حکومتی امام در سال 38 هجری نوشته شده است.