آشنایی با فرهنگ هر جامعه، نیازمند مطالعه و بررسی پدیده های اجتماعی و فرهنگی آن جامعه است. پوشاک یکی از مهم ترین آن پدیده های فرهنگی است و از زوایای مختلف اجتماعی، هنری، فرهنگی، مذهبی و ... قابل بررسی است. منظور از پوشاک مجموعه جامه ها و وسایلی است که انسان به خود می پوشاند تا نیازهای مختلف خود را در مقابل عوامل طبیعی و اقلیمی با آن برطرف کند. پوشاک در اصل تن پوشی در مقابل آسیب های طبیعی بوده، اما در طی زمان، وسیله ای برای ابراز سلیقه و تشریفات دیگر شده است. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که پوشاک، چه نقش و کارکردهایی در تاریخ بیهقی داشته است. باتوجه به این که عصر غزنویان ، یکی از دوره های مهم تاریخ ایران است؛ با استفاده از پوشاک این دوره می توان به بسیاری از مطالب و ناگفته ها، در این دوره پی برد. برای این پژوهش از متن تاریخ بیهقی و برای تحلیل آن، از متون تاریخی دیگر نیز، کمک گرفته شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد پوشاک، در آن دوران، بسیار حائز اهمیت بوده و بیهقی از پوشاک و توصیفات آن به عنوان یک ابزار برای بیان گفته های خود استفاده می کند، پوشاک کارکردهای بسیاری از جمله سیاسی، مذهبی، اجتماعی و فرهنگی داشته است.
در پی بمباردمان(بمباران) مجلس شورای ملی، بی درنگ انبوهی از مقاومت ها و مخالفت های داخلی و خارجی علیه محمدعلی-شاه آغاز شد. اوضاع کشور از جنبه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رو به وخامت نهاد و شاه که مشروعیتش زیر سؤال رفته بود، از هر سو تحت فشار آزادی خواهان قرار گرفت. او که به هیچ وجه نمی خواست تجربه «ناخوشایند» مجلس شورای ملی را تکرار کند، به تأسیس یک پارلمان خاص موسوم به «مجلس شورای مملکتی» روی آورد؛ مجلسی که به جای ملت، بر برخی از طبقات اجتماعی خاص تکیه داشت. حال مسئله این است که مجلس شورای مملکتی چه بود و چرا تأسیس شد و چه نقشی ایفا کرد؟ چه ترکیبی از نیروهای اجتماعی در آن حضور داشتند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با رویکردی تحلیلی، این مجلس به مثابه مهم ترین راه برون رفت از بحران در دوره پرتلاطم استبداد صغیر، مورد بررسی قرار گیرد؛ از مدافعان و پشتیبانان آن سخن گفته شود و کامیابی ها و ناکامی آن را مورد ارزیابی قرار گیرد. در نهایت، نگارنده به این نتیجه رسیده است که محمدعلی شاه با استفاده ابزاری از دین و با هدف نابودی مشروطیت و دستاوردهای آن، یک مجلس تشریفاتی و انتصابی موسوم به مجلس شورای مملکتی را جایگزین مجلس شورای ملی کرد تا به سبک ناصرالدین شاه حکمرانی کند، اما با مقاومت آزادی خواهان و سقوط او از تخت سلطنت، تلاش های مزبوحانه او ناکام ماند.
خبر دفن سیدالشهدا علیه السلام و یاران ایشان یک روز پس از شهادتشان، توسط قبیلة بنی اسد از ساکنان منطقة غاضریه، از طریق گزارش ابومخنف به منابع معتبر تاریخی شیعه و سنی راه یافته و منابع پسین از آن استقبال کرده اند. گذر زمان این خبر را با نوعی تحوّل و شهرتی متفاوت مواجه کرده است. قرن یازدهم نقطة عطف این تحولات و آغاز رویکرد کلامی و شروعِ فاصله گرفتن موضوع دفن امام علیه السلام از یک حادثة تاریخی به یک اصلِ اعتقادی است؛ اصلی که ریشه در برخی احادیث شیعی دارد و تجهیز هر امام توسط امام بعدی را لازم می شمارد. قرن سیزدهم لایه ای درون رویکرد کلامی شکل گرفت که به زودی رایج شد و جایگزین رویکردهای قبلی گردید. رویکرد جدید با تکیه بر آمدن امام سجاد علیه السلام برای تجهیز پدر، آثار عاشورایی را چنان تحت تأثیر قرار داد که بیشتر آنها تا زمان حاضر، ضمن پذیرش این رویکرد، آن را گسترش داده و در برابر رویکرد قبلی مقاومت کرده اند. مقالة حاضر با روش «توصیفی تحلیلی»، ضمن بیان سیر تاریخی اخبار و آرای گوناگون دربارة دفن شهدای کربلا و نیز تبیین چگونگی تغییر گزارش دفن امام علیه السلام از یک واقعة تاریخی به یک اصل کلامی درون مذهبی و پس از آن به خبری داستانی، به سه پرسشِ عاملان دفن، زمان دفن، و چگونگی دفن، بر اساس منابع شیعه و سنی پاسخ داده، خاستگاه رویکرد جدید را تبیین می نماید.