نیشابور در دورة اسلامی بر سر راه های ارتباطی شرق و غرب واقع بود و بخش عمده ای از اهمیت سیاسی و رونق اقتصادی خود را وامدار این جایگاه جغرافیایی خاص بود. هر کاروانی که قصد گذر از شرق به غرب یا بالعکس داشت، ناگزیر باید از این شهر می گذشت. در گذر از ایالات فارس و جبال به شرق ایران دو راه عمده به نیشابور می رسید؛ راه قهستان و راه قومس. مسیر کاروان امام رضا (ع) به سوی مرو از این دو طریق تنها از نیشابور می گذشته است. علیرغم شواهد و قراینی ناچیز و غیر قانع کننده دربارة عزیمت کاروان رضوی به نیشابور از طریق قومس، به نظر می رسد این کاروان راه فارس قهستان را طی کرده است.
نگارنده در پژوهش حاضر تلاش دارد پس از شرح مختصری ازموقعیت خاص جغرافیایی شهر نیشابور در دورة اسلامی، در وهلة نخست راه های ایالات واقع در غرب خراسان و به طور مشخص، ایالات جبال، فارس و گرگان به سوی نیشابور را نشان داده، آنگاه در پی پاسخ به این پرسش برآید که کدامیک از دو راه اصلی فارس و جبال به سوی نیشابور در حدود اواخر سدة 2ق و اوایل سدة 3ق پر رفت و آمدتر بوده است؟ ورود امام رضا (ع) به نیشابور در سال 200ق در همین محدودة زمانی جای می گیرد. بررسی حاضر تا حدودی ازرونق نسبی رفت و آمد در راه قهستان نسبت به راه قومس در این زمان حکایت دارد؛ رونق نسبی همان راهی که امام رضا (ع) از طریق آن به نیشابور وارد شد.
ابن تیمیه که آرا و آثار او پشتوانة اصلی وهابیت است، در گزارهای مدعی شده است که دو خلیفه نخست، در سریههای متعددی سمت فرماندهی داشتهاند و امیرالمؤمنین علی(ع) جز در یک مورد، هیچگاه چنین نقشی را عهدهدار نبوده است. البته واکاوی منابع اهل سنت نشان میدهد که تمام سریه های منسوب به ابوبکر، نام های مختلف برای تنها یک سریه است، علاوه بر اینکه فرماندهی او در این سریه نیز مورد تردید و انکار پژوهشگران قرار گرفته است. همچنین تنها سریه عمر نیز در بردارنده تضادها و همراه با پرسش های گوناگونی است که تاکنون بدون پاسخ مانده است. منابع اهل سنت هیچ سریه ای را به عثمان نسبت نداده اند، در حالی که همین منابع، فرماندهی سرایای متعددی را برای امیرالمؤمنین علی(ع) ثبت کرده اند. بنابراین، مدعای ابن تیمیه در تعارض آشکار با منابع اهل سنت است و هیچ پشتوانة تاریخی ندارد. گزارش واکاوی منابع اهل سنت برای سنجش مدعای ابن تیمیه در این نوشتار آمده است.