تجار در دوره اول قاجاریه در یک ساختار سنتی به تعامل اقتصادی می پرداختند، از آنجایی که حیطه اقتصادی نتیجه مطلوب را به دست نداد، تجار در حیطه سیاسی واردشده و به ایجاد تشکل های گروهی پرداختند. در واقع این تلاش، کوششی برای دستیابی به هویتی مستقل و آگاه بود، که برای رسیدن به این هویت مستقل نیازمند همراهی گروه قدرتمندی مثل روحانیون بودند. تجار و روحانیون در طول دوره قاجاریه به یکدیگر نزدیک شده بودند و این همکاری در حوادث بعدی که منجر به مشروطیت شد، ادامه داشت. عاملی که این اشتراک را به وجود می آورد و در انقلاب مشروطه، تجار را به طبقه علما و طلاب نزدیک می کرد به جز عامل اقتصادی، عامل مهم مذهبی و فرهنگی بود که نه تنها بازرگانان و طلاب علوم دینی، حتی کشاورزان و کارگران و سایر طبقات را گرد هم جمع می نمود.
همکاری طبقه بازرگانان و روحانیون در منطقه لارستان در دوران مشروطه اهمیت چشمگیری داشت. دعوت از سید عبدالحسین لاری توسط تجار لارستانی و همکاری روحانیت و تجار، منجر به شکل گیری نهضتی شد که سراسر فارس را فرا گرفت. در این جریان، تجار به صورت بازوی مالی نهضت عمل کرده و منجر به موفقیت های جریان مشروطه به رهبری سید لاری در منطقه شدند. اقتدار سید در لارستان و جنوب آن چنان بود که مشروطه خواهان شیراز از سید عبدالحسین لاری دعوت به عمل آوردند. مبارزات و ایستادگی سید عبدالحسین لاری به قدری برای حکومت وقت و مستبدان نگران کننده بود که دستور جنگ مستقیم با وی و غارت لار را صادر کردند.
در این تحقیق سعی شده است مهم ترین جریان ها یا مکاتب معرفت شناسانه ای که از زمان پیدایشِ تاریخ مکتوب بر ضد تاریخ به پا خاسته اند، مورد بررسی قرار گیرد. این جریان های ضد تاریخی که به نام موسسان آن ها ارسطو، دکارت و کنت نامگذاری شده است، منجر به منازعاتی بین اصحاب تاریخ و اصحاب غیر تاریخ که بیشتر فلاسفه بوده اند، شده است. اصحاب تاریخ معتقد به علم بودن تاریخ به عنوان رشته ای علمی و معرفت شناختی بوده و هستند، در حالی که اصحاب غیر تاریخ بر این باور بوده اند که انسان نمی تواند از تاریخ به معرفت حقیقی و یقینی دست یابد. هر کدام از این علما یا فلاسفه ضد تاریخی بر اساس یک بینش یا گفتمانی که در ذهن داشته اند، این عقاید معرفت شناسانه و ضد تاریخی را مطرح می کرده اند؛ که در این تحقیق سعی می کنیم گفتمان ایشان را کالبد شکافی کنیم.