فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۸۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
امام محمد غزّالی یکی از برجسته ترین متفکّران و تأثیرگذارترین عالمان دینی است که داعیه اصلاح و احیای دین داشته، جزو سرامدان جریان بازگشت به سلف صالح محسوب می شود. تعلیم دین، شیوه حکمرانی و سایر آداب، چون آداب ازدواج در آثار او موردتوجه قرار گرفته که در ضمن آن، آرا خود در مورد زنان را نیز ذکر می کند. تفکرات غزّالی در مورد زنان، با متن اسلام مغایرت دارد. بررسی دقیق تر آرا او در مورد زنان، دیدگاه فرهنگی جامعه اسلامی را نسبت به زنان آشکار می کند. در این تحقیق با روش توصیفی و با رویکرد انتقادی، دیدگاه امام محمد غزّالی در مسائل مربوط به زنان مورد بررسی قرار گرفته، سپس زمینه های تاریخی و اجتماعی تأثیرگذار بر تفکر او تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برخی دیدگاه های غزّالی در مورد زنان، از فرهنگ جاهلی و تحولات جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر (ص)، متأثر است. وجود سفارش هایی چون مشورت با زنان و برخلاف آن عمل کردن، آفریده شدن زنان از دنده کج، محبوس کردن زنان در خانه و محروم کردن آن ها از آموزش، قرار دادن زنان در ردیف بردگان و تأکید بر کارکرد فرزندآوری مباحث مورد تأکید در اندیشه های غزّالی است که با تغییرات فرهنگی جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر (ص)، ارتباط مستقیم دارد.
مطالعه ای بر عوامل تاثیرگذاری اینستاگرام بر مخاطب بر مبنای نظریه کاشت
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
79 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی و تحلیل عواملی است که باعث جذب کاربران در اینستاگرام شده و با تکیه بر نظریه کاشت آن را بررسی می کند. این پژوهش به صورت میان رشته ای بوده و به عواملی مثل انگیزه های روان شناختی-اجتماعی و همچنین بستر و فضای موجود و اعتیاد کاربران به دوپامین و عملکرد این هورمون در مغز پرداخته شده است.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده و با یکدیگر تطبیق داده شده است.یافته ها: عوامل موثر تأثیرگذاری در اینستاگرام شامل دوپامین، جامعه دموکراسی مجازی، و همچنین عوامل روان شناختی-اجتماعی که در بستر سیل اطلاعات رسانه های اجتماعی موردبررسی قرارگرفته و با نظریه کاشت تطبیق داده شده است.بحث و نتیجه گیری: باتوجه به تحقیقات انجام شده، کاربران اینستاگرام با حذف بعضی از ویژگی ها و ساخت هویت جدید برای کسب تأیید از دیگران، عدم قضاوت و همچنین دوری از انزوای اجتماعی و تأثیرات اختلالات دوپامین ترشح شده در مغز، و حجم زیاد اطلاعات و عدم کنترل انتشار آن، افراد دچار خودسانسوری می شوند و به مرور هویت اصلی خود را بر مبنای هویت مجازی خود تصور می کنند و هر آن چیزی که در این فضا مشاهده می کنند را باور می کنند.
مطالعه رابطه توسعه اقتصادی و دموکراسی در سطح جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
81 - 102
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به دلیل ماهیت بسیار پیچیده و در حال تغییر جوامع امروزی، دولت ها با مسائل بسیار پیچیده و متنوعی روبرو می شوند که به تنهایی قادر به رفع آنها نیستند و در این راستا نیازمند مشارکت عموم شهروندان خود هستند. وضعیت جوامع نیز نشان داده که شهروندان تنها زمانی حاضر به همکاری با دولت های خود می شوند که آن دولت را برآمده از خود و دموکراتیک بدانند. هدف اصلی این مقاله، مطالعه سلسله مراتبی رابطه بین توسعه اقتصادی و دموکراسی در سطح جهان است. روش و داده ها: در این مقاله با استفاده از تحلیل ثانویه داده های حاصل از موج هفتم پروژه بررسی ارزش های جهانی (WVS) که در سال 2021 انجام شده، تأثیر توسعه اقتصادی بر دموکراسی در بین 48 کشور و با تعداد نمونه 69578 نفر مورد مطالعه قرار گرفت. از تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیات و رگرسیون سلسله مراتبی برای سنجش مدل تحقیق استفاده شد. یافته ها: براساس یافته ها، بین متغیرهای توسعه اقتصادی با طبقه اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین طبقه اجتماعی با اعتماد و رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. اعتماد، استقلال فردی و رضایت از زندگی نیز با دموکراسی رابطه مثبت و معنی داری دارند. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که متغیر وابسته دموکراسی مستقیماً تحت تأثیر متغیرهای اعتماد، استقلال فردی، رضایتمندی، طبقه اجتماعی و توسعه اقتصادی است و در مجموع این متغیرها توانسته اند 11 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهند. بحث و نتیجه گیری: توسعه اقتصادی به عنوان متغیر اثرگذار بر دموکراسی، به تنهایی تعیین کننده تحولات دموکراتیک جوامع نبوده، و به واسطه اثراتی که بر تغییرات فرهنگی جوامع دارد می تواند بر رشد دموکراسی اثرگذار باشد. پیام اصلی: رابطه بین توسعه اقتصادی و دموکراسی در جوامع جدید، رابطه ای چندبعدی و پیچیده است. بالا بردن سطح توسعه اقتصادی و قرار دادن جامعه در جایگاه امن اقتصادی، بر بالا رفتن کیفیت زندگی شهروندان اثرگذار بوده و منجر به ارتقای فرهنگ مدنی در جامعه گردیده که همین تغییرات، منجر به ارتقای سطح دموکراسی در جامعه می گردد.
نگرش به زندگی در نوجوانان دختر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
409 - 417
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نگرش به زندگی در دختران نوجوان شهر تهران بود. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل موثر بر نگرش های آنان و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت زندگی شان انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. شرکت کنندگان به صورت هدفمند از میان دختران نوجوان ساکن تهران انتخاب شدند. داده ها تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری و با استفاده از نرم افزار NVivo تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که نگرش به زندگی در دختران نوجوان تحت تاثیر عواملی مانند اعتماد به نفس، تصویر بدنی، نقش های جنسیتی، مدیریت استرس، ارزش های شخصی، روابط خانوادگی، دوستی ها، تعامل با معلمان، پذیرش اجتماعی، فعالیت های گروهی، اهداف تحصیلی و شغلی، نگرانی ها و امیدها نسبت به آینده، تأثیر رسانه و فناوری، نگرش به ازدواج و خانواده در آینده و مسائل محیط زیستی و اجتماعی قرار دارد.
بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که نگرش به زندگی در دختران نوجوان تحت تاثیر عوامل متعدد فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. درک این نگرش ها می تواند به بهبود برنامه ها و سیاست های مرتبط با سلامت جسمی و روانی دختران نوجوان کمک کند و زمینه ساز ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت زندگی آن ها باشد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر تعادل کار در معلمان ورزش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر تعادل کار در معلمان ورزش می باشد. روش میدانی است. در این پژوهش، جامعه موردبررسی معلمان تربیت بدنی انتخاب گردید. در این مطالعه از تکنیک فرایند تحلیل شبکه برای اولویت بندی معیارها استفاده شده است. تعداد پنجاه نفر از معلمان تربیت بدنی توزیع گشت. بدلیل محدود بودن حجم جامعه آماری نمونه گیری انجام نشده است. در این پژوهش برای جمع آوری داده های پژوهش از طریق ابزار پرسش نامه استفاده گردیده است. در این تحقیق از مدل مقایسه زوجی ساعتی برای طراحی پرسش نامه خبره استفاده می شود. با استفاده از این مدل اهمیت نسبی معیارها با استفاده از اعداد که اصول ANP است تخمین زده می شود در این پژوهش، از تکنیک فرایند تحلیل شبکه برای تعیین و اولویت بندی شاخص ها و سنجش روابط درونی زیر معیارها استفاده شده است؛ به همین منظور از ماتریس مقایسه زوجی برای تعیین وزن معیار ها استفاده شده است. برای انجام محاسبات مربوط به تکنیک ANP نیز با استفاده از نرم افزار Super Decision انجام شده است. نتایج این پژوهش معیار خط مشی های دوستدار خانواده با وزن نرمال شده ۰.۲۹۴ در اولویت اول قرار دارد. معیار الگوسازی با وزن نرمال شده ۰.۲۶۹ در اولویت دوم قرار دارد. معیار ترتیبات کاری انعطاف پذیر با وزن نرمال شده ۰.۲۶۷ در اولویت سوم قرار دارد. و درنهایت معیار مراقبت از خود با وزن نرمال شده ۰.۱۷۱ در اولویت آخر قرار دارد.
بهره گیری از ظرفیت شبکه های اجتماعی در روابط عمومی (مورد مطالعه: شرکت های استارتاپی)
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
51-69
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت رسانه ها از جمله روابط عمومی ها به عنوان یک رسانه سازمانی در شکل دهی و هدایت افکار عمومی و جریان سازی رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… بر هیچ کس پوشیده نیست، شاید تا چندی پیش محوری ترین نقشی که برای روابط عمومی متصور بودند صرفاً اطلاع رسانی از رویدادهای عینی و واقعی بود.اما در حال حاضر روابط عمومی ها می توانند با بهره گیری از ظرفیت شبکه های اجتماعی به سازمان رسانه ای جریان ساز و مخاطب محور در سازمان های دولتی ، خصوصی و نیز شرکت های استارتاپی تبدیل شوند. هدف از این تحقیق بررسی نقش و جایگاه شبکه های اجتماعی در روابط عمومی شرکت های استارتاپی با متغیرهایی چون تبدیل شدن روابط عمومی ها به یک سازمان رسانه ای، استفاده از نیروی انسانی فناورمحور و بهره گیری از قالب های ژورنالیستی در شیکه های اجتماعی است. این تحقیق به روش پیمایشی انجام گرفته است وابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامه می باشد.جامعه آماری آن کارشناسان روابط عمومی شرکت های استارتاپی مستقر در شهر تهران به تعداد آن ها 600 نفر و حجم نمونه نیز به تعداد 200 نفر است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با تغییر و تحولات تکنولوژیکی که ایجاد شده، تبدیل شدن روابط عمومی به سازمان های رسانه ای و نیز استفاده از کارشناسان متخصص و قالب های ژورنالیستی متنوع، روابط عمومی ها با بهره گیری از توان شبکه های اجتماعی می توانند نقش فعالتری در رونق کسب و کار های شرکت های استارتاپی ایفا نمایند.
Identifying the Components of the Sociology Curriculum Based on Futures Studies in Senior Secondary School Textbooks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this study was to identify and determine the importance of futures studies components within the sociology curriculum of senior secondary school textbooks. Methods and Materials: This research employed a mixed-methods approach, combining qualitative and quantitative analyses. The qualitative part involved thematic analysis of all senior secondary school sociology textbooks using open, axial, and selective coding to identify key components. The quantitative part utilized Shannon entropy to determine the importance and ranking of these components. The study sample was selected through purposive sampling, focusing on relevant and credible textbooks and sources. Findings: The thematic analysis revealed 40 key components categorized into three main categories: learner characteristics, teacher characteristics, and organizational and structural features. Significant components included research thinking, project-based learning, future-oriented thinking, opportunity creation, and preparing students for the future. The results highlighted the pivotal role of both learners and teachers in fostering a future-oriented learning environment. The Shannon entropy analysis further established the priority and importance of these components within the curriculum. Conclusion: The integration of futures studies components into the sociology curriculum is essential for preparing students to navigate future challenges and opportunities. Emphasizing critical thinking, creativity, and problem-solving skills within the curriculum equips students with the necessary tools for the modern world. The study underscores the need for continuous evaluation and im
مطالعه رابطه میان هوش اجتماعی با مصرف رسانه ای در میان ورزشکاران جوان شهر لنگرود 1402(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه ارتباطات و فرهنگ دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
93 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه و تحلیل رابطه میان هوش اجتماعی و مصرف رسانه ای در میان ورزشکاران شهر لنگرود طراحی و اجرا شده است. روش پژوهش حاضر همبستگی، تکنیک آن پیمایش و ابزار اندازه گیری، پرسشنامه است.جامعه آماری شامل کلیه ورزشکاران شهر لنگرود و نمونه آماری طبق جدول مورگان 384 نفر است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که بیش از 68 درصد از ورزشکاران مورد مطالعه در شهر لنگرود در طول شبانه روز اصلا روزنامه نمی خوانند، بیش از 72 درصد آنان اصلا در طول شبانه روز نشریه نمی خوانند، بیش از 25 درصد آنان اصلا در طول شبانه روز کتاب نمی خوانند. 24درصد آنان بیش از 5 ساعت در شبانه روز وقت خود را در اینترنت و فضای مجازی می گذرانند. 3/43درصد آنان از میان محتوای رسانه ها، اخبار و اطلاعات ورزشی را دنبال می کنند. طبق نتایج استنباطی، بین میزان خواندن نشریه در شبانه روز، با پردازش اطلاعات اجتماعی و وضعیت کلی هوش اجتماعی رابطه مثبت ومعنی دار وجود دارد. بین میزان خواندن کتاب در شبانه روز، با پردازش اطلاعات اجتماعی ، آگاهی اجتماعی و وضعیت کلی هوش اجتماعی رابطه مثبت ومعنی دار مشاهده شده و افزایش کتابخوانی در شبانه روز ابعاد مختلف هوش اجتماعی ورزشکاران شهر لنگرود را تقویت می کند. همچنین بین میزان خواندن کتاب در هفته، با پردازش با آگاهی اجتماعی و وضعیت کلی هوش اجتماعی و بین میزان گوش دادن به رادیو در شبانه روز و در طول هفته با مهارت های اجتماعی و بین تماشای تلویزیون ( شبکه های داخلی) در شبانه روز و در طول هفته با مهارت های اجتماعی و وضعیت کلی هوش اجتماعی و بین تماشای تماشای ماهواره در شبانه روز و هفته با مهارت های اجتماعی رابطه مثبت ومعنی دار وجود دارد، ولی با آگاهی اجتماعی رابطه منفی ومعنی دار مشاهده می شود.
دین و رسانه های نوین، طرح پرسش دینی از بات های هوش مصنوعی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
109 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی کارکرد رسانه های نوین مجهز به هوش مصنوعی در حوزه دین پرداخته است. هدف اصلی پژوهش، شناخت تأثیرات احتمالی هوش مصنوعی بر باورها و رویه های دینی و نقش آن در شکل دهی و بازتولید مفاهیم دینی است. همچنین به چالش ها و فرصت هایی که ممکن است هوش مصنوعی در ارائه اطلاعات و پاسخ به پرسش های دینی ایجاد کند، ارزیابی شده است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش کیفی بوده و با رویکرد تحلیل و توصیف به اجرا درآمد. داده ها از طریق طرح پرسش های مشخص از بات های هوش مصنوعی مرتبط با رسانه های اینترنتی گردآوری شدند. این رویکرد به پژوهشگران کمک کرد تا به طور عمیق تر تأثیر هوش مصنوعی در پاسخ به پرسش های دینی و بررسی احتمال ایجاد تغییرات در این حوزه را مطالعه کنند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، استفاده از هوش مصنوعی می تواند در پاسخگویی به پرسش های دینی و تفسیر متون مذهبی تأثیرگذار باشد. با توجه به پیشرفت های شتابنده این فناوری، ارزیابی قابلیت ها و اثرات آن به عنوان ابزاری پرکاربرد برای پاسخگویی به پرسش های دینی و تعالیم مذهبی ضروری به نظر می رسد.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، بهره مندی از بات های هوش مصنوعی می تواند چالش هایی را در ارتباط با کیفیت و نحوه تعامل کاربران با اطلاعات دینی ایجاد کند. این ارتباطات شامل شیوه های تعامل کاربران با بات های گفتگو و تأثیر این تعاملات بر تفکر انتقادی کاربران و درک آنها از اطلاعات دینی است. ظهور و گسترش هوش مصنوعی در حوزه دین، پرسش های جدیدی را در باره نقش آن در بازتولید و تغییر باورهای دینی ایجاد کرده است. نتایج این پژوهش روشن می کند که هوش مصنوعی می تواند تأثیر مهمی در شکل دهی مفاهیم دینی و رویه های مذهبی داشته باشد. براین اساس، سناریوهای مختلفی که ممکن است با ادامه داده یابی این فناوری در اعمال و باورهای دینی پدید آیند، بررسی شد، به نحوی که زمینه بهبود پاسخگویی و افزایش عمق شناختی از مفاهیم دینی به کمک این فناوری، نیازمند تداوم پایدار و دانش افزایی در این زمینه است.
ساختار روایت فیلم گلادیاتور در تبدیل سرگذشت ماکسیموس به درام حماسی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۳
110 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی تحقیق بررسی ساختار روایت فیلم گلادیاتور در تبدیل سرگذشت ماکسیموس به درام حماسی است. در این تحقیق با تحلیل روایت حماسی فیلم گلادیاتور بررسی می شود که برای ساخت یک فیلم حماسی در قسمت روایت چه چارچوبی باید رعایت شود تا فیلم به ژانر حماسه تبدیل شود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. در این پژوهش برای به دست آوردن ساختار روایت به تحلیل فیلم گلادیاتور پرداخته و با بررسی روایت فیلم سعی شده یک چارچوب کلی برای ساختار روایت در درام حماسی تبیین گردد.یافته ها: در تبدیل سرگذشت تاریخی فیلم گلادیاتور، رویدادی از سرگذشت شخصیت انتخاب شده که این رخدادها پتانسیل حماسه را داشته اند و فیلمنامه نویس آن را به روایت تبدیل کرده است. نویسنده برای تبدیل رخدادهای به روایت از تخیل استفاده می کند تا یک قصه منسجم و به هم پیوسته را بنویسد. در فیلم گلادیاتور فیلمنامه نویس با توجه به رویدادهای مختلف به وسیله قوه تخیل آن ها را به یک روایت تبدیل کرده که قهرمان را به صورت شخصیتی حماسی معرفی می کند.بحث و نتیجه گیری: باتوجه به اینکه سرگذشت هیچ شخصیتی به خودی خود روایتی به هم پیوسته نیست، برای نوشتن سرنوشت شخصیت حماسی می توان از رخدادهای امکانی استفاده کرد؛ یعنی اتفاقاتی که واقع نشده اما امکان وقوع آن توسط قهرمان دور از ذهن نیست؛ هرچند با توجه به بعد حماسی اثر نباید زندگی شخصیت تحریف گردد. همه اتفاقات حول محور قهرمان قرار می گیرد و داستان نباید از لحاظ روایت پیچیدگی داشته باشد تا تمام تمرکز مخاطب به قهرمان معطوف گردد.
مردم نگاری شبکه ای کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اخیراً سبک های پوشش حرفه ای و مد در میان قشر مذهبی و محجبه نفوذ کرده است، و شاهد آن هستیم که بانوان مذهبی جامعه هم در کنار آنکه دغدغه پوشیدگی لباس خود را دارند، به دنبال ست کردن روسری، ساق دست و کیف و کفش خود هستند؛ این پدیده گاهی اوقات شکل افراطی به خود می گیرد. ریشه آن را می توان در جریان حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب جستجو کرد. جریانی که موجب شده بخشی از اقشار مذهبی هم از فلسفه حجاب فاصله بگیرند. حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب علاوه بر برنامه ریزی برای استحاله چادر و حجاب قشر مذهبی، اهداف سیاسی را نیز دنبال می کنند. بر این اساس، هدف از انجام مطالعه حاضر، واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل ها در رسانه اجتماعی اینستاگرام است.روش شناسی: این مطالعه با رویکرد تفسیرگرا، از استراتژی پژوهش مردم نگاری شبکه ای (نتنوگرافی) برای واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی بهره می برد. در این راستا، کامنت ها و پست های منتشر شده در 6 ماه اخیر توسط 5 حجاب استایل اینستاگرامی با استفاده از نمونه گیری قضاوتی هدفمند گردآوری و تحلیل شد. افزون بر این، با 6 نفر از فعالین حوزه حجاب و عفاف نیز مصاحبه های بدون ساختاری صورت گرفت. یافته ها: مضامین شناسایی شده برای آسیب های حجاب استایل های اینستاگرامی مشتمل بر تغییر در مفهوم حجاب، استفاده ابزاری از حجاب، ترغیب به مصرف غیرعقلایی، استانداردسازی نامناسب، و شکل گیری تقابل و تفرقه بود. به علاوه، مضامین احصاء شده برای راهکارهای مواجهه موثر با حجاب استایل های اینستاگرامی شامل ارائه الگوی مناسب حجاب مطابق با ارزش های اسلامی، توسعه زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی و قانون گذاری مناسب برای فضای مجازی بود.نتیجه گیری: در ابتدا بلاگرهای حجاب، درصدد معرفی بُعد اجتماعی حجاب بودند اما در عمل نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه تبلیغی نادرست از پوشش حجاب در عرف جامعه شکل گرفت. حجاب استایل ها با تبدیل حجاب به استایل و استفاده از عبا به جای چادر، به دنبال عادی سازی این نوع از پوشش هستند و فعالیت این بلاگرها نه تنها تأثیر مثبتی در پذیرش حجاب نداشته است بلکه ارزش های حجاب را دچار تغییرات منفی کرده است.
زمانه پسااستعماری و بازاندیشی در هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
239 - 263
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رهیافت پسااستعماری و ظرفیت سنجی امکانات نظری آن برای بازاندیشی و تأمل در هویت ایرانی در دوران معاصر است. روش مطالعه: مطالعه حاضر از نوع کیفی و بر اساس تحلیل انتقادی و مقایسه ای نظریه پسااستعماری با تأکید بر هویت و در خصوص مسائلی که در دوران متأخر هویت ایرانی را همپای دیگر جوامع به موضوعی مسأله ساز تبدیل کرده، است. گستره مطالعه نیز با نگاهی به مهم ترین ابعاد نظریه پسااستعماری، بخشی از آرا و نظریات مهم در حوزه هویت معاصر در ایران را که از حیث دغدغه های مشترک قابل تطبیق و مقایسه هستند، دربرمی گیرد. یافته ها: با آنکه ایران جزو معدود کشورهایی است که به طور مستقیم مستعمره نشده، فارغ از معضلات دوران استعمار نبوده و در هویت یابی دوران اخیر کمابیش با همان معضلاتی مواجه بوده که در رهیافت پسااستعماری مطرح شده اند. نظر به هویت چندلایه و نسبت همواره بغرنج ارتباط آن ها، موضوع مهم در این مطالعه، کیفیت برقراری نسبتی بین اجزای هویت ایرانی با یکدیگر از یک سو و در عین حال، مواجهه با دیگری در وضعیت جدید است. نتیجه گیری: بر اساس رویکرد پسااستعماری، بازتعریف هویت ایرانی مستلزم بازاندیشی نوینی در اقتضائات هویتی نوظهوری است که از سویی نیازمند اتخاذ موضعی نقادانه در قبال سیطره مفروضات گفتمان شرق شناسی و تمایل منفعلانه نسبت بدان بوده و در عین حال، باید تلاش نماید از گرایش به قطب سلبی محتمل در این خصوص یعنی بومی گرایی واکنشی و منفعلانه نیز اجتناب ورزد. بدین ترتیب در متن زمانه و زمینه پسااستعماری به دور از دوگانه سازی های ذاتی معرفتیِ، امکان طرح تأسیس نظام دانایی جدیدی بر اساس باور به برساخته بودن و نیز ترکیبی و به اصطلاح هیبریدی بودن هویت مسأله مهم بازتعریف هویت ایرانیان در دوران جدید است به ویژه اینکه چنین بازاندیشی جدیدی برای تعامل فعالانه در جهان کنونی و اتخاذ موضعی فراتر از حبّ و بغض های تاریخی ضرورت دارد.
شناسایی تحولات، چالش ها، فرصت ها و بررسی روندهای پیش رو در حوزه عوامل شیمیایی جنگی (مطالعه علم سنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
191 - 163
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، اتخاذ تصمیمات استراتژیک برای مبارزه با تهدیدات امنیتی بسیار حیاتی است، زیرا سرعت پیشرفت علمی به طور چشمگیری در حال افزایش است و هیچ جایی برای تأخیر یا ناکارآمدی باقی نمی گذارد. تجزیه وتحلیل اسناد علمی، از جمله اختراعات، مقالات، به ما بینش های ارزشمندی در مورد توسعه علم و فناوری می دهد. فراتر از آن، این منابع چشم انداز ارزشمندتری را درباره ارتباط متقابل درون شبکه های علمی افراد، سازمان ها و کشورها آشکار می کنند که سنگ بنای تلاش های علمی معاصر هستند. عوامل شیمیایی جنگی، به دلیل پتانسیل بالا برای آسیب ها و پیامدهای ویرانگر فردی و اجتماعی، یکی از تهدیدات بزرگ امنیتی برای کشورمان می باشند. تولید مخفیانه، انتشار آسان و قدرت کشنده، آن ها را به ابزاری جذاب برای نهادهای تروریستی و کشورهای متخاصم تبدیل می کند که قصد ایجاد هرج ومرج و تضعیف ثبات اجتماعی کشور را دارند. در این مطالعه، به بررسی علم سنجی منابع آشکار منتشر شده نظیر اسناد، مقالات و ثبت اختراعات منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی وب علوم و لنز در 10 سال اخیر در حوزه عوامل شیمیایی جنگی باهدف شناسایی پیشرفت ها، تحولات و چالش های مختلف علمی در این حوزه پرداخته ایم. همچنین با استفاده از مطالعات علم سنجی و تصویرسازی که با استفاده از نرم افزار VOS Viewer صورت گرفته است به بررسی و معرفی کلیدواژه ها، موضوعات نوظهور و روبه رشد، شبکه نخبگان و محققین، شبکه همکاری میان مهم ترین کشورها، شرکت ها، سازمان ها، مراکز علمی و تحقیقاتی در ده سال اخیر در حوزه عوامل شیمیایی جنگی پرداخته ایم.
Linking Emotional and Social Competencies to Career Readiness Among Senior Undergraduates(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
198 - 204
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study examines the influence of emotional intelligence (EI) and social competence (SC) on career readiness among senior undergraduate students. With the evolving demands of the professional world, understanding these attributes provides essential insights into preparing students for successful career integration.
Methodology: A cross-sectional design was utilized involving 330 senior undergraduate students selected based on the Morgan and Krejcie table for appropriate sample size. The Career Readiness Scale (CRS), Social Competence Inventory (SCI), and Emotional Competence Inventory (ECI) were employed to measure the respective constructs. Data analysis included descriptive statistics, Pearson correlation, and linear regression analyses performed using SPSS version 27.
Findings: Descriptive statistics indicated average scores of 3.45 (SD = 0.88) for career readiness, 4.12 (SD = 0.75) for social competence, and 3.98 (SD = 0.81) for emotional intelligence. Pearson correlation results revealed significant positive relationships between career readiness and social competence (r = 0.61, p < 0.01), and between career readiness and emotional intelligence (r = 0.56, p < 0.01). Linear regression analysis demonstrated that these variables collectively accounted for 38% of the variance in career readiness (R² adjusted = 0.38, F = 14.36, p < 0.01).
Conclusion: The findings highlight the significant predictive power of both emotional intelligence and social competence on career readiness in undergraduate students. These competencies are crucial for educational and professional development programs aiming to enhance students' transition into the workforce.
Providing a Framework for Identifying Challenges in Human Resource Management in the Education System of Iraq(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this study is to develop a comprehensive framework for identifying the challenges facing human resource management (HRM) in the education system of Iraq. By leveraging insights from key stakeholders, the study aims to provide detailed understanding and solutions to improve the effectiveness and efficiency of HRM practices in Iraqi educational institutions.
Methodology: This qualitative study utilized a purposive sampling method to select 12 experts from the Iraqi education sector, focusing on the provinces of Maysan, Baghdad, and Dhi Qar. Data were collected through semi-structured interviews, which were then transcribed and analyzed using thematic analysis facilitated by NVivo software. The analysis aimed to identify key themes related to HRM challenges, ensuring the validity of findings through researcher self-review and verification control.
Findings: The study identified several significant challenges affecting HRM in Iraq's education system. Financial constraints, such as low salaries for educational staff and inadequate funding for schools, were pervasive. Infrastructural deficiencies, including old and poorly maintained school buildings, contributed to an unconducive learning environment. There was also a lack of technological integration, with schools insufficiently equipped and teachers untrained in using modern educational tools. Additional issues included inadequate parental and governmental support, a curriculum misaligned with societal and market needs, teacher demotivation, outdated assessment methods, and political instability influencing educational policies.
Conclusion: Effective HRM practices, such as performance-based budgeting, financial decentralization, technological integration, and comprehensive teacher training programs, are essential for enhancing educator performance and improving educational quality.
ناهمنوایی زنان با حجاب رسمی در ایران: واکاوی دیدگاه موافقان در چهارچوب نظریه هراس اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۲۵۴-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
حجاب زنان در ایران به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، به ویژه در سال های اخیر، تبدیل شده و بحث و مناقشه پیرامون آن در محافل علمی، سیاسی، فضای عمومی و رسانه ها به طور مستمر جریان دارد. این پژوهش به بررسی دلایل و راهکارهای ارائه شده از سوی موافقان الزام حجاب و مقابله با بی حجابی می پردازد. در این راستا، از نظریه هراس اخلاقی که فرآیند برانگیختن نگرانی اجتماعی نسبت به یک موضوع را از طریق عملکرد دست اندرکاران اخلاق و رسانه های جمعی توضیح می دهد، بهره گرفته شده است. این مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوای مبتنی بر قیاس انجام شد. برای گردآوری داده ها، سخنرانی ها، یادداشت ها و مصاحبه های مرتبط با موضوع مقابله با بی حجابی که در پایگاه های خبرگزاری های رسمی داخلی از مهرماه ۱۴۰۱ تا تیرماه ۱۴۰۳ منتشر شده بودند، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد دست اندرکاران مسئول، ناهمنوایی زنان با حجاب رسمی را تهدیدی برای خانواده، نظام اجتماعی-فرهنگی، نظام سیاسی و دین درک می کنند و این گروه از زنان را به مثابه «کنشگران شهرآشوب» برمی سازند که چنین تهدیداتی را برای نظم اجتماعی ایجاد می کنند. درنهایت، آن ها به عنوان راهکار خواهان مقابله با بی حجابی از طریق شیوه های سخت و نرم می شوند. پس از اعتراضات اجتماعی ۱۴۰۱، هراس اخلاقی مبتنی بر مدل مهندسی نخبگان حاکم برای کنترل پوشش زنان شدت گرفته و به اقدامات کنترلی بیشتر منجر شده است. بااین حال، این رویکرد نتوانسته مقبولیت اجتماعی لازم را کسب کند و موجب تداوم تعارض و تقابل میان حاکمیت و زنانی شده است که برای دستیابی به حق اختیار بر پوشش خود تلاش می کنند.
عوامل مؤثر بر گرایش به نگهداری سلاح گرم غیر مجاز و تأثیر آن بر امنیت عمومی دراستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۲)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه نگهداری سلاح گرم غیرقانونی توسط مردم در خانه ها به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است و رخ دادهایی تلخ و ناگواری به بار آورده است. هدف این تحقیق، شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش به نگهداری سلاح گرم غیرمجاز و تأثیر آن بر امنیت عمومی در استان ایلام است.
روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و از نقطه نظر چگونگی جمع آوری اطلاعات، از نوع تحقیقات آمیخته (کیفی-کمی) است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و خبرگان انتظامی هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری( 15 نفر) انتخاب و در بخش کمّی تمامی شهروندان ایلامی هستند که با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که از روایی صوری برخوردار است. برای آزمون فرضیه ها، از نرم افزار spss نسخه 22 و نرم افزار لیزرل نسخه 5/8 استفاده و برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون (تم) استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد؛ 37 زیر مقوله در قالب 6 مقوله (عوامل ساختاری و اداری، شرایط اقتصادی و ژئوپلیتیکی، عوامل زمینه ای، عوامل فردی، عوامل رفتاری، شرایط فرهنگی- اجتماعی)، عوامل مؤثر بر گرایش به نگهداری سلاح گرم غیرمجاز و تأثیر آن بر امنیت عمومی در استان ایلام هستند.
نتیجه گیری: تحلیل یافته ها و نتایج نشان داد که بُعد ساختاری و اداری بیشترین و بُعد زمینه ای کمترین تأثیر را در گرایش به نگهداری سلاح گرم غیرمجاز در بین مردم را دارد
مقایسه قوانین حفاظت از داده های شخصی: مقررات عمومی منحصر به فرد تحت مقررات حفاظت از داده های عمومی اتحادیه اروپا (GDPR ) و قوانین ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
204 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به تحلیل تطبیقی مقررات عمومی حفاظت از داده های اتحادیه اروپا (GDPR) و قوانین حفاظت از داده های ایالات متحده پرداخته و هدف آن ارائه پیشنهاداتی برای بهبود قوانین حفاظت از داده ها در ایران است.روش ها: این تحقیق از روش های ترکیبی کیفی و کمی برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده کرده است. داده ها از طریق مطالعه کتابخانه ای، پرسشنامه و مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده اند.یافته ها: یافته ها تحقیق نشان داد که GDPR شامل چارچوب جامع و یکپارچه ای برای حفاظت از داده های شخصی است که به شفافیت، رضایت و اطلاع رسانی تأکید دارد، در حالی که ایالات متحده فاقد یک قانون جامع فدرال است و به مجموعه ای از قوانین بخشی و ایالتی متکی است. همچنین، اجرای GDPR برای کسب وکارها منجر به افزایش شفافیت و مسئولیت پذیری شده، در حالی که قوانین ایالات متحده پیچیدگی های بیشتری ایجاد کرده است.نتیجه: نتیجه تحقیق حاضر نشان داد که قوانین GDPR به دلیل جامعیت و یکپارچگی خود، به کسب وکارها و سازمان ها امکان می دهد تا با اطمینان بیشتری داده های شخصی را پردازش کنند. این امر موجب افزایش اعتماد عمومی به سیستم های دیجیتال و کاهش نگرانی ها در مورد حفظ حریم خصوصی شده است. در مقابل، در ایالات متحده، فقدان یک قانون جامع فدرال باعث شده که سازمان ها با پیچیدگی ها و چالش های مختلفی در اجرای قوانین حفاظت از داده ها مواجه شوند. نکته دیگر اینکه در ایران، بهبود قوانین حفاظت از داده ها نیازمند توجه به فرهنگ و ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور است. بنابراین، علاوه بر الگو برداری از قوانین موفق بین المللی، باید با در نظر گرفتن نیازها و شرایط بومی، قوانین جدیدی تدوین شود. همچنین، افزایش همکاری بین بخش های مختلف دولتی و خصوصی و استفاده از تجربیات کشورهای دیگر می تواند به اجرای بهتر و کارآمدتر قوانین کمک کند. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان می دهد که با تدوین و اجرای یک قانون جامع و یکپارچه حفاظت از داده ها مشابه GDPR و با استفاده از مکانیزم های موثر اجرایی و آموزشی، می توان به بهبود وضعیت حفاظت از داده ها در ایران دست یافت و از چالش ها و مشکلات موجود کاسته است. بنابراین، پیشنهاد می شود برای بهبود قوانین حفاظت از داده ها در ایران یک قانون جامع و یکپارچه مشابه GDPRتدوین و مکانیزم های اجرایی موثر ایجاد شود، آگاهی عمومی و آموزش افزایش یابد، از تجربیات موفق دیگر کشورها استفاده گردد، قوانین با نیازهای خاص جامعه و نظام حقوقی ایران تطبیق پیدا کند، نقش نهادهای نظارتی تقویت شوند، استفاده از فناوری های نوین در حفاظت از داده ها تشویق شود و همکاری بین نهادهای دولتی و خصوصی فراهم شود.
راهبردهای فرهنگی دیپلماسی عمومی و قدرت نرم در گردشگری ورزشی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه روابط بین الملل، به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی قرار دارد. ورزش نقش مهمی در فرهنگ، ارزش ها و سیاست دارد. رویدادهای بزرگ ورزشی فرصت خوبی برای تحقق اهداف دیپلماسی عمومی و قدرت نرم کشورها فراهم می کند. جمهوری اسلامی ایران علی رغم برخورداری از تاریخ و تمدن چندین هزار ساله، آنطور که شایسته است نتوانسته از ورزش به عنوان مسیری پرفایده و کم هزینه در جهت توسعه روابط بین الملل استفاده کند. بنابراین پژوهشگر بر آن شد که به شناسایی راهبردهای فرهنگی دیپلماسی عمومی و قدرت نرم در گردشگری ورزشی ایران بپردازد. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری شدند. جامعه آماری پژوهش افراد متخصص در زمینه سیاسی، ورزشی و گردشگری شامل 5نفر دکتری ورزشی، 5نفر از دکتری گردشگری، 7نفر از دکتر علوم سیاسی، 5 نفر دارای سابقه کار اجرایی در سازمان گردشگری و میراث فرهنگی و ورزشکار با سابقه حضور در مسابقات بین المللی بودند. جمع آوری داده ها از تلفیق روش کتابخانه ای و مصاحبه ای انجام شد. برای سنجش پایایی پژوهش، از توافق درون موضوعی استفاده شد. میانگین میزان توافق درون موضوعی برابر با 89درصد گزارش شد. براساس یافته های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مهم ترین راهبردهای فرهنگی دیپلماسی عمومی و قدرت نرم در گردشگری ورزشی ایران چهار مولفه شامل فرهنگ ورزش، صلح و دوستی، ارزش های بنیادین، پرستیژ و برندینگ بین المللی بودند. باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش پیشنهاد می شود از گردشگری ورزشی در جهت صلح و دوستی، کاهش خشونت جهانی، برابری اجتماعی و معرفی فرهنگ کشور جمهوری اسلای ایران توسط سفیران ورزشی مانند داوران، ورزشکاران، مربیان استفاده کرد.
شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام، علاوه بر اینکه به توسعه مادی و اقتصادی توجه دارد، به بعد معنوی و متعالی انسان نیز توجه دارد و هریک را بدون دیگری ناقص و ناکارآمد می داند. الگوی مناسب حکمرانی دینی می بایست بر اساس تعالیم حیات بخش قرآن کریم و سیره رسول اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) باشد. امامین انقلاب اسلامی، برای سه رکن اصلی حکمرانی یعنی مردم، کارگزاران نظام و ساختارها و نهادهای حکومتی، مؤلفه ها، خصوصیات و ویژگی هایی در نظر می گیرند که تحقق آن ها سبب هدایت جامعه به سمت تعالی مادی و معنوی می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب است. روش تجزیه وتحلیل کدگذاری باز و محوری، بدین صورت است که مطالب جمع آوری شده از مقالات، کتاب ها و سخنرانی ها مورد بررسی قرار گرفت سپس به جملات کدباز تعلق گرفت. کدهای باز طبقه بندی و کدهای محوری انتخاب شدند. درنهایت کد انتخابی مناسبی برگزیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب شامل اعتقادی (هویت اسلامی)، بهره وری (صراحت و روشنی در اهداف، اثربخشی و کارایی دولت، شفافیت اطلاعاتی)، مردم سالاری دینی (مسئولیت پذیری، پاسخگویی)، شهروندمداری (عدالت، مبارزه با فساد، شایسته سالاری)، کیفیت قوانین و مقررات (نظارت، حاکمیت قانون)، سلامت اقتصادی (کاهش فقر)، کرامت انسانی (آزادی، مشارکت، دوام و پایداری)، خردگرایی (اهتمام به علم و پیشرفت علمی) بود.