فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۳۶٬۸۸۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
اپیدمی کووید 19، عصر حاضر را با مخاطراتی جدید و دامن گستر مواجه کرده است. پژوهش حاضر، ابتدا تجربه زیسته شهروندان اصفهانی از آسیب پذیری دوران کرونا را واکاوی می کند و سپس میزان آسیب پذیریِ گروه های مختلف اجتماعی را در جامعه آماری کل شهروندان اصفهانی می سنجد. پژوهش حاضر، از نظر روش شناسی یک تحقیق ترکیبی از نوع متوالی کیفی-کمی است. روش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. بر این اساس با استفاده از تکنیک نمونه گیری هدفمند[1] ، تعداد 30 نفر از افرادی انتخاب شدند که به اقتضای شرایط خویش، تجربه آسیب دیدگی بیشتری از کروناویروس داشتند . مصاحبه ها از نوع نیمه ساختاریافته بود. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تبدیل گفت وگوها به متن، داده ها با استفاده از روش تحلیل داده کولایزی[2] کدگذاری و تفسیر شد. در بخش کمی، با انجام تحقیق پیمایشی، میزان «آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از مواجهه با کرونا» بر نمونه ای معرف از کل شهروندان 19 تا 64 ساله شهر اصفهان، سنجش شد. با استفاده از فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری سهمیه ای، 483 نفر از شهروندان مطالعه شدند. نتایج بخش کیفی نشان داد شهروندان اصفهانی طی زندگی در شرایط کرونایی و برهمکنشی های اجتماعی با این شرایط، آسیب های مختلفی را تجربه کرده اند که در پنج مقوله آسیب های اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و نهادی قرار گرفته اند. نتایج آزمون فرضیات نشان داد در آسیب های اقتصادی، شغلی و اجتماعی، میانگین نمرات پاسخگویان از حد متوسط نرمال پایین تر است و گویای آن است که شهروندان اصفهانی از لحاظ اقتصادی و اجتماعی آسیب پذیری کمتری داشته اند، اما در حوزه آسیب های فرهنگی، نهادی و آموزشی، میانگین نمرات پاسخگویان بالاتر از حد متوسط نرمال است. میزان آسیب پذیری در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، در بین طبقات مختلف اجتماعی به گونه ای معنادار متفاوت است، اما در دیگر ابعاد تفاوت معناداری در بین طبقات مختلف اجتماعی وجود ندارد. بنابراین، آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از شرایط همه گیری کرونا، ناشی از فقدان نظام منسجم و کارآمد مدیریت بحران در کشور، بیشتر از نوع فرهنگی و نهادی است، حال آنکه در سطوح اجتماعی و اقتصادی توانسته اند خود را با شرایط اپیدمی سازگار کنند. این نتایج تلویحات کاربردی در تدوین مداخلات برای بحران های کنونی و آینده کلان شهر اصفهان و چه بسا جامعه ایران خواهد داشت. [1]. Purposive sampling [2]. Colaizzi’s method of data analysis
تحلیل سیاست گذارانه میزان شیوع آسیب های اجتماعی و اولویت بندی آنها در محلات شهری؛ مورد مطالعه: محلات محروم و برخوردار شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محلات محروم در کلان شهرها، مهم ترین بسترهای شکل گیری و گسترش مسائل اجتماعی و یکی از عوامل مهم تهدید کننده امنیت شهرها محسوب می شوند. این مقاله با هدف ارائه تحلیلی متفاوت از میزان شیوع و اولویت بندی مسائل اجتماعی در محلات محروم شهر کرمانشاه، تدوین شده است. روش پژوهش، ترکیبی (کمی و کیفی) بوده است. در بخش کمی، 800 نمونه از 15 محله، شامل 2 محله برخوردار و 13 محله محروم انتخاب شده است. در بخش کیفی، 13 جلسه بحث گروهی متمرکز با حضور معتمدان محلات محروم تشکیل شده است. براساس نتایج پژوهش، بین میزان شیوع یک آسیب در محله و میزان اولویت رسیدگی به آن، تفاوت وجود دارد. در حالی که شایع ترین مسائل اجتماعی در تمام محلات بررسی شده، مسائل اقتصادی (بیکاری و فقر) است، اما مسائل اولویت دار برای رسیدگی از نظر ساکنان، اولاً در محلات مختلف متفاوت است؛ دوم، لزوماً اقتصادی نیستند و سوم، سطح مطالبات فراگیر و معطوف به رفع تبعیض از محلات محروم در قیاس با کل شهر است. نتایج پژوهش بر آن است که نشان دهد فضای فکری سیاست گذاری در تعقیب مسائل اجتماعی در محلات محروم، مبتنی بر اولویت بندی مسائل پر شیوع و به همین دلیل محکوم به شکست است. همچنین نقش میانجی های اجرای برنامه های سیاست گذارانه، به نوعی مناسک گرایی تقلیل یافته است. علاوه بر آن، حاکمیت دیدگاه همه جانبه گرایانه به جای دیدگاه کل گرایانه، موجبات بازتولید مسائل اجتماعی را در محلات محروم فراهم کرده است.
تحلیل نتنوگرافیک- نشانه شناختی فضای جنسیتی در شبکه های اجتماعی مجازی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
17 - 40
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی ایرانی بر روابط گفتمانی میان دو جنس تأثیراتی گذاشته است. هدف این پژوهش بررسی فضای جنسیتی حاکم بر فضای مجازی ایرانی شامل تعاریف و معانی، رابطه گفتمانی قدرت و صورت های نمادین رابطه میان دو جنس، از طریق قوم نگاری مجازی و تحلیل نشانه شناختی و مضمونی است. یافته ها نشانگر اهمیت وجوه جنسی و اروتیک میان دو جنس و نیز پدید آمدن صمیمیت عمومیت یافته هستند. روابط میان دو جنس در سطح گفتمانی قدرت نابرابر است. مردان در برابر بحران مردانگی مکانیزم های گوناگونی دارند که شامل نفی صورت های جدید و تثبیت زنان در شکل موجودات احساس زده، ایجاد صورت جدیدی از مردانگی و نیز به کار بردن مکانیزم های قبلی دون ژوانیسم و غیرت ورزی است. زنان گرچه مقاومت هایی به صورت خودیابی های زنانه دارند اما در نهایت با پناه بردن به تجدد/مستورگی، عشق پروری و احساس زدگی، منفعلانه خود را در صورت های کلیشه ای قبلی تثبیت می کنند. در نشانه شناسی فضا نیز نه تنها زنان در شیء واره ترین صورت، و در کنار سایر عناصر بریکولاژ هدونیستی و از طریق انطباق با امر لاکچری و در کنار سایر موضوعات لذت تبدیل به امری هدونیستی شده اند، بلکه در فانتزی های خود نیز علیرغم برخی مقاومت ها به دنبال همگرا شدن با مردان از نظر بی پروایی و لذت گرایی، و نیز مصرفی سازی و رمانتیک سازی روابط هستند که در نهایت به تثبیت روابط گفتمانی قبلی می انجامد.
شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام، علاوه بر اینکه به توسعه مادی و اقتصادی توجه دارد، به بعد معنوی و متعالی انسان نیز توجه دارد و هریک را بدون دیگری ناقص و ناکارآمد می داند. الگوی مناسب حکمرانی دینی می بایست بر اساس تعالیم حیات بخش قرآن کریم و سیره رسول اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) باشد. امامین انقلاب اسلامی، برای سه رکن اصلی حکمرانی یعنی مردم، کارگزاران نظام و ساختارها و نهادهای حکومتی، مؤلفه ها، خصوصیات و ویژگی هایی در نظر می گیرند که تحقق آن ها سبب هدایت جامعه به سمت تعالی مادی و معنوی می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب است. روش تجزیه وتحلیل کدگذاری باز و محوری، بدین صورت است که مطالب جمع آوری شده از مقالات، کتاب ها و سخنرانی ها مورد بررسی قرار گرفت سپس به جملات کدباز تعلق گرفت. کدهای باز طبقه بندی و کدهای محوری انتخاب شدند. درنهایت کد انتخابی مناسبی برگزیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شاخص های آینده پژوهی حکمرانی دینی از منظر اندیشه های امامین انقلاب شامل اعتقادی (هویت اسلامی)، بهره وری (صراحت و روشنی در اهداف، اثربخشی و کارایی دولت، شفافیت اطلاعاتی)، مردم سالاری دینی (مسئولیت پذیری، پاسخگویی)، شهروندمداری (عدالت، مبارزه با فساد، شایسته سالاری)، کیفیت قوانین و مقررات (نظارت، حاکمیت قانون)، سلامت اقتصادی (کاهش فقر)، کرامت انسانی (آزادی، مشارکت، دوام و پایداری)، خردگرایی (اهتمام به علم و پیشرفت علمی) بود.
مؤلفه های مدیر تراز آینده انقلاب اسلامی بر اساس سیره مدیریتی شهید رئیسی در منظومه بیانات مقام معظم رهبری به روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تشریح مولفه های مدیر تراز انقلاب در سیره مدیریتی شهید رئیسی در منظومه بیانات مقام معظم رهبری به روش تحلیل مضمون است. این نوشتار از نوع پژوهش های کیفی با هدف اکتشاف است. قلمرو پژوهش مبتنی بر منظومه بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) پیرامون شخصیت شهید رئیسی در قبل و بعد از شهادت است. داده ها به روش فیش برداری و اسنادی، جمع آوری شده است. جهت کشف مضمون ها از روش تحلیل مضمون طی مسیر شده است. جهت استخراج مضامین پایه ای، مضامین فراگیر متن بیانات مقام معظم رهبری پیرامون شهید رئیسی مورد بررسی چندباره واقع شد. مطالب با روش "تحلیل مضمون" مورد بررسی واقع شدند. در نتیجه این بررسی، 84 مضمون پایه ای، 15 مضمون سازمان دهنده و سه مضمون فراگیر استخراج شد که عبارتند از : ابعاد شخصیتی : جامع الاطراف، مومن، اخلاص، بزرگ و بزرگوار و عالم؛ عملکردها و اقدامات: خادم ملت، حامی تولید، خستگی ناپذیر، جهادی و انقلابی، فساد ستیز، مردمی، کارآمد، خردمندی سیاست خارجی مطلوب؛ بازتاب ها و پیامدها: زنده کردن امید و اطمینان.
طبقه و التزام دینی در ایران: آزمون فرضیات رقیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۹۴-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
این مسئله و پرسش که آیا و چگونه دینِ افراد ارتباطی با موقعیت یا جایگاه آنان در نظام قشربندی اجتماعی دارد، از حیث تاریخی موضوعی موردعلاقه جامعه شناسان در چرخه های مختلف زمانی این رشته علمی از ابتدای تکوین تاکنون بوده است. مرور ادبیات تئوریک در این حوزه مطالعاتی نشان داد که پاسخ های علمی به پرسش مذکور را می توان به طورکلی ذیل دو نظریه محرومیت و قدرت نسبی در جامعه شناسی دین یافت که پیش بینی های متضادی را در مورد نحوه توزیع سطوح التزام دینی در نظام قشربندی اجتماعی ارائه می دهند. این مقاله پژوهشی به منظور آزمون تجربی فرضیات رقیب منبعث از دو نظریه محرومیت و قدرت نسبی در تبیین چگونگی ارتباط طبقه و التزام دینی تدوین گردید. در همین راستا، این فرضیه های رقیب با داده های حاصل از پیمایش ملّی با ۸۲۵۰۰ نفر از ایرانیان مسلمان مقابله شد تا میزان انطباق و تناظرشان با شواهد تجربی مورد ارزیابی قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان داد که ارتباط طبقه با التزام دینی در میان مردم ایران عمدتاً در جهتی سازگار با تئوری محرومیت بوده و برای مدعای اصلی نظریه مزبور دلالت تأییدی داشته است. افزون بر آن، چون مدعای اصلی نظریه قدرت نسبی متضمن فرضیه متضاد و مانعه الجمع با نظریه محرومیت است، تأیید تجربی نظریه محرومیت منطقاً مستلزم رَد نظریه متضادش یعنی نظریه قدرت نسبی بوده است.
واکاوی معنای روابط فرازناشویی از دیدگاه افراد متأهل (مطالعه موردی: افراد متأهل درگیر در رابطه فرازناشویی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
197 - 217
روابط فرازناشویی در میان جوامع، فرهنگ ها و حتی افراد متفاوت معنا و تفسیر یکسانی نداشته و همواره مورد اختلاف بوده است. براساس نتایج تحقیقات اینکه افراد چه تعریفی از رابطه فرازناشویی دارند و آن را چگونه تفسیر می کنند پیش بینی کننده درگیری آن ها در این روابط خواهد بود. لذا، یکی از مهم ترین وجوه بررسی روابط فرازناشویی پرداختن به دیدگاه افراد درباره این روابط است. براین اساس در مقاله حاضر بر آن شدیم با بهره گیری از روش کیفی به بررسی تفسیر و معنابخشی افراد متأهل درباره این روابط بپردازیم. بدین منظور با هجده فرد متأهل ساکن شهر تهران مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. این افراد بایستی حداقل یک بار تجربه درگیری در یکی از روابط جنسی، عاطفی یا جنسی-عاطفی در فضای واقعی یا مجازی را می داشتند. نتایج تجزیه و تحلیل روایت مشارکت کنندگان که از طریق تحلیل تماتیک انجام شد نشان می دهد معنا و تفسیر این افراد شامل تقلیل روابط فرازناشویی به آمیزش جنسی، ناچیزانگاری روابط فرازناشویی، همه گیرپنداری روابط فرازناشویی، بی اعتبارسازی وفاداری زناشویی و رابطه فرازناشویی به مثابه یک توافق ضمنی بوده است. افراد مورد بررسی طی این فرایند معنابخشی به برچسب زدایی از روابط فرازناشویی به مثابه یک امر غیراخلاقی پرداخته و درگیر این روابط شده بودند. بررسی یافته های این تحقیق نشان می دهد این افراد از طریق برچسب زدایی تلاش نداشته اند عنوان بی وفایی را از رفتار خیانتکارانه خود بردارند بلکه سعی داشته اند از طریق این استراتژی درگیری خود در این روابط را توجیه نمایند.
جلوه های رمانتیسم در مثنوی «دلبر» حشمت منصوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲ و ۸۳
159 - 174
حوزههای تخصصی:
در اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزدهم میلادی در ادبیات اروپا، مکتبی به نام رمانتیسم به وجود آمد که واکنشی بود در مقابل مشرب کلاسیسیزم که بر عقل و منطق تأکید داشت. اساسِ فکری این نهضت، توجه به زشتی ها و زیبایی های فطری انسان هاست. مهمترین مضامین این مکتب عبارتند از: بازگشت به طبیعت، آزادی، مخالفت با خرد، گریز و سیاحت و کشف و شهود. یکی از بهترین نمونه های شعر و ادبیات کوردی جنوبی، که مؤلفه های رمانتیسم در آن وجود دارد، مثنوی «دلبر» از حشمت منصوری است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی، مثنوی دلبر را واکاوی کرده و مهمترین مفاهیم رمانتیسم را در آن نشان داده است. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که منصوری بر این عقیده بوده است که از طریق دل و شهود، بهتر می توان به انتقال مفاهیم کمک کرد. گریز و سیاحت و کشف و شهود نیز با آرایه ای از اندیشه و تصاویر زیبای حسی، از جمله مواردی هستند که به مثنوی دلبر، کیفیتی رمانتیک بخشیده اند.
بازنمایی خشونت علیه زنان در جنگ (مطالعه موردی: مستند زنانی با گوشوارهای باروت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله خشونت علیه زنان در جنگ را بر اساس روایتی که در فیلم مستند «زنانی با گوشواره های باروت» به تصویر کشیده، با هدف شناسایی نحوه ی ترسیم و بازنمایی خشونت جنسی علیه زنان و نیز شناخت گروه های آسیب پذیر زنان در جنگ با روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار می دهد. روش تحلیل داده ها بدین صورت است که زنانی که در این مستند نشان داده شده اند به سه گروه زنان داعشی داخلی و زنان داعشی خارجی که اغلب موافق داعش بودند، و گروه سومی که زنان کوجو بودند تقسیم بندی شدند، سپس روایت های این سه دسته زن در سه جدول مختلف گردآوری شد و نشانه ها و کدهایی از اظهارات آنها مبتنی بر مفهوم محوری خشونت علیه زنان در جنگ استخراج، سپس بر اساس همین نشانه ها تحلیل انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که شکنجه زنان به واسطه فرزندان آنها از قبیل، بیماری یا زخمی و یا کشته شدن فرزندان، همچنین خشونت جنسی و تجاوز به زنان و دختران، خشونت کلامی و توهین، فریب دادن زنان برای همراه کردن آنها در جنگ، از جمله خشونت هایی است که در این مستند به تصویر کشیده شده بود. در این تحقیق نشان داده شد که زنان به دلیل تجاوز و نیز شکنجه ی فرزندان خشونت مضاعفی را تحمل می کنند که از آنان قربانیانی منفعل در جنگ برساخت و بازنمایی نموده است.
ریخت شناسی نشر اخبار جعلی در زیست بوم رسانه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
45 - 64
حوزههای تخصصی:
با رشد شبکه های اجتماعی، شاهد موج گسترده ای از انتشار اخبار جعلی هستیم که تأثیر چشم گیری بر افکار عمومی و نوع نگرش آن نسبت به شخصیتها و رویدادهای مهم جامعه دارد. شبکه توئیتر به عنوان یکی از پلت فرم های رسانه ای مرجع که محل فعالیت بسیاری از نخبگان است نقش مهمی در تولید محتوا در سایر شبکه های اجتماعی دارد. در این پژوهش سعی شده است ریخت شناسی اخبار جعلی که در این شبکه تولید و بازنشر می شوند، مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق، از روش تحلیل محتوی کمی استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق، اخبار جعلی منتشر شده به زبان فارسی توسط کاربران ایرانی فعال در شبکه ی اجتماعی توئیتر، در نیمه ی دوم سال 1398 است. براساس یافته های این تحقیق، بسیاری از اخبار، بدون منبع، از نوع فریبکارانه و گمراه کننده است که واکنشی از سوی مراجع مرتبط نداشته است. در بین کاربران ایرانی فعال در شبکه توئیتر، بیشترین گرایش به موضوع سیاسی وجود دارد. تکنیک دروغ و شایعه، برچسب زدن و توسل به ترس بالاترین میزان فراوانی را برای تحریف واقعیت دارند. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که حدود نیمی از کاربرانی که در شبکه توئیتر خبر جعلی منتشر می کنند، هویت غیر واقعی داشته و از نامهای مستعار استفاده می کنند و درصد بالایی از اخبار حاوی انواع غلطهای نگارشی و دستوری است
سنجش تأثیر تجربه شغلی بر شکاف خود واقعی و آرمانی دانشجویان و دانش آموختگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
587 - 618
حوزههای تخصصی:
شکل گیری خودواقعی و آرمانی در مسیر تجربه شغلی یکی از مهم ترین مراحل جامعه پذیری شغلی است. هدف این مطالعه سنجش شکاف بین خودواقعی و آرمانی دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه، پیش و پس از تجربه شغلی است. روش این مطالعه کمی از نوع پیمایش است. شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی است و 354 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران از 4 رشته تحصیلی بر اساس تقسیم بندی بچر، از علوم مختلف نرم محض، نرم کاربردی، سخت محض و سخت کاربردی انتخاب شدند. نتایج حاصل نشان می دهد به طور میانگین ارزیابی پاسخگویان از وضعیت خود واقعی نمره 70/94 و ارزیابی از خود آرمانی نمره 86.9 به دست آمده است. تحلیل میانگین نمره شکاف بین خود واقعی و خودآرمانی حاکی از آن است که متغیر دانش آموختگی و گذراندن دوره جامعه پذیری دانشگاهی از یک سو و شاغل بودن به ویژه اشتغال مرتبط با رشته تحصیلی و جامعه پذیری شغلی مرتبط از سوی دیگر، عوامل مهمی در درک واقعیت ها و کاهش شکاف است، همچنین یا دانشجویان شاغل به تحصیل در رشته های نرم (روان شناسی و حقوق) کمتر از شاغلان به تحصیل در رشته های سخت (شیمی و مهندسی کامپیوتر) شکاف خود آرمانی تا خود واقعی را تجربه می کنند. این مطالعه تأثیرات مثبت جامعه پذیری دانشگاهی و شغلی بر کاهش شکاف خودواقعی و خود آرمانی در طول تجربیات تحصیلات دانشگاهی و شغلی در بین دانشجویان و دانش آموختگان مطالعه شده را تأیید می کند.
موسیقی به مثابه امکان گسست از سوبژکتیویسم از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هایدگر فلسفه را همان متافیزیک و تاریخ فلسفه را، به ویژه پس از دکارت، تاریخِ بسطِ سوبژکتیویسمِ متافیزیکی می خواند. او سوبژکتیویسم متافیزیکی را عامل اصلی وضعیت نیهیلیستیک یا بی خانمانی ما انسان های مدرن می داند. بر این اساس، پژوهش پیش رو پرسش از امکان گسست از سوبژکتیویسم را به عنوان ضرورت فلسفی امروز ما، مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش از خلال کارهای هایدگر و دیگر اندیشمندان، کوشش شده است علاوه بر پاسخ به چیستی سوبژکتیویسم، هنر موسیقی بر اساس اندیشه ی هایدگر، در مقام امکانی برای گسست از سوبژکتیویسم مورد بررسی قرار گیرد. برای این مقصود، نخست با تکیه بر شرح هایدگر از پرسش «چرا موجودات اصولاً وجود دارند، به جای عدم؟» و همچنین تفسیر او از شعری اثر هولدرلین و کارهای پُل سزان، این موضوع بیان شده که موسیقیدان با اجازه دادن به حضوریافتن «عدم» در موسیقی نه تنها صحنه را برای رخداد حقیقتِ وجود آماده می کند بلکه همزمان با آگاه کردن ما از تمایز میان «وجود» و «موجود» این دوگانگی را رفع کرده و به وحدتی رازآمیز بدل می کند و در پی این رویداد امکان گسست از سوبژکتیویسم را فراهم می آورد. در گام دیگر این فرضیه مورد پژوهش قرار گرفته است که بداهه پردازی در موسیقی، تجربه ای از انفتاح و در نتیجه گسست از سوبژکتیویسم است.
صورت بندی سوژ زن مدرن در گفتمان شبه مدرن پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زن یکی از پرمناقشه ترین سوژه ها در گفتمان های تاریخ معاصر ایران بوده و در هر دوره معنایی خاص یافته است. هویت زنان همواره تحت تأثیر گفتمان ها و تنازعات گفتمانی قرار گرفته است. دوره پهلوی به دلیل آشکارشدن این تنازعات در حوزه کنش های اجتماعی، اهمیت زیادی دارد.مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان به واکاوی گفتارهای مهم در متون روشنفکران این دوره حول محور زنان می پردازد تا معنای زن مدرن و رویه های معنایی برسازنده آن را درک و ایدئولوژی حاکم بر این گفتمان را واکاوی کند و به بررسی جایگاه آن در سپهر سیاسی-اجتماعی بپردازد.نتایج تحقیق نشان می دهد مهم ترین گزاره های گفتمانی عبارت اند از: ضرورت مدرن سازی فوری ایران، وطن پرستی باستان گرایانه و دولت مقتدر نوگرا، حقوق اجتماعی زنان، لزوم علم آموزی زنان، تأکید بر تکالیف زنانه، بازنگری در پوشش زنان و لزوم رفع حجاب و تغییر مناسبات ازدواج. این گفتمان با طرد و نفی زن سنتی به برساخت زن مدرن به مثابه «زن ایرانی تراز تجدد» می پردازد و تحت تأثیر ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان گرا و با تأکید بر مقوله نوگرایی مقتدرانه عناصر هویت ساز پیشین را به حاشیه می راند و عناصر مدرن را به تقلید از زنان اروپایی برجسته می سازد.در سطح کردار گفتمانی و کردار اجتماعی تناقضاتی در این رویکرد وجود دارد که نشان می دهد رهایی و ترقی زنان هدف این گفتمان نبوده، بلکه هدف اصلی، از یک طرف کاستن از قدرت سنت گرایان و از سوی دیگر ارائه چهره ای نمایشی از مدرنیزاسیون بوده است.
نقش فرهنگ ایثار و شهادت در تقویت روحیه جهادی و تعالی اجتماعی
منبع:
شاهد اندیشه دوره ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
153 - 169
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش فرهنگ ایثار و شهادت در ایجاد و تقویت روحیه جهادی در جوامع اسلامی می پردازد. فرهنگ ایثار و شهادت از جنبه های اساسی و مهم فرهنگ اسلامی هستند که تأثیر بسزایی در تقویت ارزش های اجتماعی و اخلاقی دارند. ایثار به معنای فداکاری و ازخودگذشتگی در راه خدمت به دیگران و جامعه و شهادت به عنوان بالاترین درجه ایمان و فداکاری در راه خداوند، دو مفهوم کلیدی در این پژوهش هستند. هدف این مقاله تبیین نقش فرهنگ ایثار و شهادت و بررسی تأثیرات این فرهنگ ها بر القای روحیه جهادی در جامعه است. با استفاده از روش تحقیق کاربردی و مطالعه منابع موجود، به تحلیل و بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش های مرتبط پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که فرهنگ ایثار و شهادت با تقویت صفاتی همچون ایمان، توکل، اخلاص، صبر، شجاعت و عدالت خواهی، افراد را به مبارزه علیه ظلم و فساد تشویق می کند و نقش مؤثری در تحقق اهداف اسلامی و اجتماعی دارد. همچنین، این فرهنگ ها به تقویت ارتباطات انسانی، تعالی اخلاقی و ارتقاء ارزش های جامعه کمک می کنند. با ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تأکید بر اهمیت این ارزش ها در برنامه های آموزشی و تربیتی، می توان روحیه جهادی را در جامعه تقویت کرد و به تعالی فرهنگی و اخلاقی مسلمانان دست یافت. به این ترتیب، جامعه اسلامی قادر خواهد بود در برابر چالش ها و تهدیدها ایستادگی کرده و به پیشرفت و توسعه دست یابد.
پیش بینی گرایش به مواد مخدر بر اساس مهارت های ذهن آگاهی، انعطاف پذیری شناختی و سرزندگی ذهنی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
243 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش پیش بینی گرایش به مواد مخدر بر اساس مهارت های ذهن آگاهی، انعطاف پذیری شناختی و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی-همبستگی (پیش بینی) بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه نوجوانان شهر تهران بودند و نمونه ای به تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه گرایش به مواد مخدر بهوچر، مک کنا و بن پراث (1992)، پرسشنامه انعطاف پذیری روانشناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه ذهن آگاهی کنتاکی بیر، اسمیت و آلن (2004) و پرسشنامه سرزندگی ذهنی رایان و فردریک (1997) بود. داده ها پس از تأیید مفروضه های آماری با استفاده از رگرسیون چند متغیره و همبستگی پیرسون توسط نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که مهارت های ذهن آگاهی، انعطاف پذیری شناختی و سرزندگی ذهنی در مجموع 95.4 درصد از گرایش به مواد مخدر در نوجوانان را پیش بینی می کنند. در این میان، انعطاف پذیری شناختی (=β 104/0-)، ذهن آگاهی (=β 220/0-) و سرزندگی ذهنی (=β 713/0-) به طور معناداری با گرایش به مواد مخدر مرتبط بودند. همچنین، مولفه های مشاهده گری، توصیف بدون برچسب، تمرکزگری، پذیرش بدون قضاوت، جایگزین ها و کنترل، به طور معناداری با گرایش به مواد مخدر همبستگی داشتند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهارت های ذهن آگاهی، انعطاف پذیری شناختی و سرزندگی ذهنی می توانند به عنوان عوامل مهم در کاهش گرایش به مواد مخدر در نوجوانان نقش ایفا کنند.
بررسی وضعیت توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
152 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: پس از وقوع شبکه جهانی وب، اینترنت اشیا با توجه به افزایش چشمگیر اینترنت میتواند انقلاب بعدی باشد و این سازه به دنبال ایجاد پلی بین دنیای واقعی و مجازی است که توانمندی ایجاد شبکه ای یکپارچه از میلیاردها اشیاء با قابلیت اتصال بیسیم به یکدیگر جهت تبادل اطلاعات را دارد لذا با توجه به اهمیت اینترنت اشیاء در مدارس امروزی، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کمّی بود. جامعه پژوهش مدیران و برنامه ریزان آموزش وپرورش و مسئولان دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 281 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه محقق ساخته توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی با 26 گویه بود که داده های آن با روش تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی دارای 26 گویه در 7 مولفه حذف محدودیت زمان (با سه گویه اتصال در هر ساعت، استفاده بدون محدودیت و بهره گیری آفلاین)، حذف محدودیت مکان (با چهار گویه استفاده در هر مکان، استفاده در مدرسه و خانه، بهره گیری بدون تجهیزات خاص و قابلیت استفاده با رایانه)، کاهش هزینه های زیرساختی (با چهار گویه اشتراک گذاری آموزش ها، انتقال بی واسطه آموزش، حذف امکانات زیرساختی ویژه و اتصال بی واسطه به سیستم)، مدیریت دانش (با سه گویه خلق دانش، انتقال دانش و توزیع دانش)، صلاحیت حرفه ای (با سه گویه صلاحیت شناختی، صلاحیت دانشی و صلاحیت مهارتی)، فناوری اطلاعات (با سه گویه خودکارسازی جریان اطلاعات، دسترسی راحت به اطلاعات و تغییر شکل سازمان) و اثربخشی نظام آموزشی (با شش گویه آموزش کارآمد، الگوهای رفتاری متناسب با زمان، استعدادمحوری متناسب با نیاز آینده، تطابق درون داد مدارس با انتظارهای آینده، رضایت بخشی فرآیند آموزشی و ارائه خدمات آموزشی رضایت بخش متناسب با نیاز آینده) بود. در این مطالعه، بار عاملی هر 26 گویه بالاتر از 40/0، بار عاملی هر 7 مولفه بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، یافته های آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که میانگین هر 7 مولفه به طورمعناداری بالاتر از میانگین فرضی جامعه بود (P<0.001). نتیجه گیری: با توجه به اهمیت اینترنت اشیاء در مدارس و از آنجایی که میزان همه مولفه های آن اندکی بالاتر از میانگین فرضی جامعه بود، پیشنهاد می شود که بر اساس پرسشنامه پژوهش حاضر برنامه های کارآمد و کاربردی برای توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی طراحی و اجرا شود.
کاوش در برنامه های خبره محور رسانه ملی به عنوان مخزن دانش؛ شناسایی عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینان حاضر در برنامه پایش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی یکی از پیشران های توسعه کشوراست که دراسناد بالادستی مورد تأکید قرار گرفته است.توفیق درکارآفرینی خود نیازمند دانش و بصیرتی برآمده از تجارب کارآفرینان موفق است.دراین بین برنامه های گفتگو محورصداوسیما مخزنی ازدانش است که کمترمورد توجه محققان قرار گرفته است و می تواند باهدف استخراج عوامل موفقیت کارآفرینان مورد کاوش قرار گیرد. هدف اصلی ازانجام این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینان در ایران با استفاده ازرهیافت نظام مند(اشترواس و کوربین)نظریه داده بنیان می باشد.جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل51 تعدادی کارآفرین شرکت کننده دربرنامه هفتگی تلویزیونی پایش بین سال های 94-1392است که با استفاده ازروش نمونه گیری هدفمند، مصاحبه، گزینش و بررسی شده است. فرایند گردآوری اطلاعات تا سطح اشباع نظری و آستانه سودمندی اطلاعات قابل دسترس(43 مصاحبه)ادامه یافت.پس از پالایش کدهای اولیه به کمک نرم افزارMAXQDA،عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینان براساس صورت بندی نظریه داده بنیان بدین شرح پدیدار گشتند:شرایط علی شامل:تربیت خانوادگی،ویژگی های شخصیتی و الگوهای اجتماعی؛شرایط زمینه ای شامل:پنجره فرصت و حمایت های دولت؛شرایط مداخله گرشامل:تجربه ی کار در کودکی و نوجوانی،تجربه کارحرفه ای،دارابودن سرمایه اجتماعی،شم کسب و کار،دانش تخصصی و تعهدبه جامعه و کشور؛روحیه کارآفرینی به عنوان مقوله محوری؛راهبردها شامل:مهارت های مدیریتی،شبکه سازی و قصد کارآفرینی ست که در نهایت به انجام ابتکارات کارآفرینانه ی جدید به عنوان پیامد منتج می شود.
تبیین جامعه شناختی تأثیر فضای مجازی بر بی تفاوتی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
69 - 107
حوزههای تخصصی:
گسترش استفاده از شبکه های مجازی، بر ابعاد مختلف زندگی انسان ها تأثیرات مختلفی داشته است. یکی از مهم ترین عرصه هایی که لازم است اثرات این فضا بر آن بررسی شود، حوزه روابط اجتماعی انسان هاست. هدف از انجام این تحقیق، تبیین جامعه شناختی تأثیر فضای مجازی بر بی تفاوتی اجتماعی است. این تحقیق با روش کمی و به شیوه پیمایشی انجام شده است. در این تحقیق، 375 نفر دانشجو از بین 5385 نفر دانشجوی دانشگاه یاسوج به عنوان نمونه آماری بررسی شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده است که با توجه به محدودیت های ناشی از بیماری کووید 19 به صورت آنلاین جمع آوری شدند. یافته ها نشان دادند میانگین بی تفاوتی دانشجویان به میزان (103.95) پایین تر از سطح میانگین طیف به میزان (111) است و در سطح جامعه آماری دانشجویان در سطحی بالاتر از متوسط، نسبت به شرایط جامعه حساس هستند. همچنین علیرغم اینکه بیشتر از سطح متوسط طیف از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند ولی استفاده فعال آنها از این شبکه ها نهایتا در سطح متوسط هست. هرچند به طور کلی بین میزان زمان استفاده از شبکه های مجازی با میزان بی تفاوتی رابطه مثبتی وجود دارد ولی بیشترین میزان بی تفاوتی ناشی از استفاده از شبکه های مجازی با هداف سرگرمی است. مقایسه ها نشان دادند میزان بی تفاوتی اجتماعی در بین مردان و شاغلین کمتر از زنان و دانشجویان بیکار است. همچنین میزان بی تفاوتی اجتماعی بین دانشجویان کارشناسی با مقاطع بالاتر و نیز دانشجویان علوم انسانی با سایر رشته های دانشگاهی معنادار هست. برآورد رگرسیونی متغیرهای تحقیق نشان داد حدود 17.5 درصد از تغییرات بی تفاوتی اجتماعی ناشی از استفاده از شبکه های اجتماعی است. در مجموع، یافته های این تحقیق نشان داد حضور در شبکه های مجازی و استفاده از آنها هرچند می تواند به تغییر در بعد شناختی و عاطفی افراد منجر شود ولی در عرصه کنش منجر به تغییرات چندانی نمی شود و این خطر را به همراه دارد که در فضای عمل، بین زندگی واقعی و مجازی افراد شکاف ایجاد شود.
تأثیر سرمایه فرهنگی بر مدارای اجتماعی در شهرهای کوچک، میانی و کلان شهری مورد مطالعه: جوانان سه شهر خواف، سبزوار و مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
207 - 232
حوزههای تخصصی:
مدارای اجتماعی پایه و اساس دموکراسی و جامعه مدنی است و سرمایه فرهنگی یکی از پیش شرط های به وجود آمدن مدارای اجتماعی در جامعه است. به همین دلیل پژوهش حاضر برآن است تا تأثیر سرمایه فرهنگی جوانان را بر مدارای اجتماعی در سه شهر متفاوت به لحاظ جمعیتی، جغرافیایی و فرهنگی سنجش و بررسی قرار دهد. تحقیق حاضر، از حیث نوع، بنیادی و از نظر ماهیت، توصیفی_تحلیلی و پیمایشی است. داده ها به دو روش اسنادی و میدانی (پرسش نامه) گردآوری شده اند. جامعه آماری تحقیق شامل جوانان 35-18 ساله سه شهر خواف، سبزوار و مشهد در خراسان رضوی بوده که از طریق فرمول کوکران حجم نمونه، 1135 به دست آمده که در سه شهر مورد نظر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای توزیع و تکمیل شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس، ضرایب هم بستگی و رگرسیون چندمتغیره انجام شده است. شاخص های سرمایه فرهنگی (ذهنی، عینی و نهادی) با 17 گویه و مدارای اجتماعی (هویتی، عقیدتی و رفتاری) با 26 گویه سنجیده شدند. مقدار آلفای کرونباخ، 7/0 به دست آمده که نشان از پایایی ابزار تحقیق است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با افزایش جمعیت شهرها، مدارای اجتماعی هم افزایش می یابد. با بالارفتن مؤلفه های سرمایه های فرهنگی، اعم از عینی، ذهنی و نهادی در بین جوانان، مدارای اجتماعی آنها هم افزایش می یابد. تحلیل رگرسیونی شاخصهای سه گانه پژوهش به میزان 59 درصد از تغییرات متغیر وابسته(مدارای اجتماعی) را تبیین می کنند و نتایج، حاکی از آن است که متغیر سرمایه فرهنگی ذهنی، بیشترین تأثیر و بعد از این متغیرهای سرمایه فرهنگی عینی و نهادی به ترتیب تأثیرات فزایندهای را بر مدارای اجتماعی در سه شهر مورد مطالعه خواهند داشت.
مقایسه بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی والدین دارای فرزند معلول با عادی مراجعه کننده به بهزیستی استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۸
87 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان وکیفیت زندگی والدین دارای فرزند معلول با عادی مراجعه کننده به بهزیستی استان لرستان بود. طرح پژوهش علّی مقایسه ای و جامع آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند معلول وعادی استان لرستان بود که از این افراد تعداد 286 مادر دارای فرزند معلول و 286 مادر دارای فرزند عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس به پرسشنامه های بازداری رفتاری کارور و وایت(1994)، فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2006)، پرسش نامه تنظیم هیجان جان و گروس(2003) و مقیاس کوتاه ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشی جهانی(1996) پاسخ دادند. یافته ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان مادران فرزند معلول از مادران دارای فرزند عادی بیشتر است. همچنین میزان کیفیت زندگی مادران دارای فرزند معلول پایین تر از مادران دارای فرزند عادی می باشد. نتایج تلویحاً نشان می دهند توجه به انواع حمایت های سازمانی و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی و درمانی در جهت بهبود بازداری رفتاری و خودتنظیمی هیجانی می تواند به بهبود شاخص های سلامت و کیفیت زندگی والدین کمک کند.