فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۸۱ تا ۳٬۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۸۸۹ مورد.
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
81 - 105
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر موضوع نارضایتی جنسی بسیار مورد توجه قرار گرفته و بر شیوع بالای آن در بین زوجین و همچنین تاثیر آن بر بیشتر طلاق ها تاکید شده است. پرسش اصلی این پژوهش این است که میزان شیوع نارضایتی جنسی در بین زوجین چقدر است و نارضایتی جنسی چه تاثیری بر زندگی و جدایی زوجین دارد؟ این پژوهش با استفاده از تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی خانواده انجام شده است. جامعه آماری شامل افراد متاهل یا بی همسر بر اثر طلاق در شهرهای کشور و حجم نمونه 2850 نفر بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نارضایتی جنسی در بین زوجین حدود 9 درصد است و تاثیر تعیین کننده و قابل توجهی بر وقوع طلاق ندارد؛ بطوریکه تنها 10 درصد از افرادی که نارضایتی جنسی دارند احتمال جدایی از همسرشان را زیاد ارزیابی کرده اند. همچنین تنها حدود 4 درصد از زوجین اختلافات جنسی خود را با همسرشان خیلی زیاد و حدود 10 درصد آن را زیاد اعلام کرده اند. بررسی عوامل طلاق در بین افراد بی همسر بر اثر طلاق نیز نشان می دهد عواملی مانند اعتیاد، دخالت خانواده ها، نداشتن علاقه و عدم وفاداری عوامل مهمتری بوده اند و مسائل جنسی صرفاً علت 1.3 درصد از طلاق ها بوده است. بنابراین در مجموع، نارضایتی جنسی نه مسئله شایعی در بین زوجین است و نه عامل تعیین کننده ای در گرایش به طلاق در کشور.
سرمایه دینی و سرمایه اجتماعی در ایران: تحلیل تطبیقی درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
93 - 119
حوزههای تخصصی:
در ادبیات جامعه شناسانه، جماعت های مذهبی (مثل مساجد، حسینیه ها، هیأت های مذهبی، جلسات روضه خانگی و امثالهم) به عنوان یکی از منابع مهم سرمایه اجتماعی محسوب شده اند. افراد واجد سرمایه بالای دینی که بطور فعال در جماعت های مذهبی و مناسک جمعی شرکت می کنند، معمولاً دوستان جدیدی از همسایگان، هم محله ای ها و سایر هم مذهبی ها پیدا کرده و غالباً و به احتمال زیاد در معرض تعامل مستمر یا گاه گاهی با آنها قرار گرفته و از حمایت خاصی برخوردار می شوند که حقیقتاً برای آنها سرمایه ای ارزشمند محسوب می شود. در پژوهش حاضر، ابتدا استدلال های معطوف به چگونگی ارتباط سرمایه دینی و سرمایه اجتماعی به نحوی با یکدیگر ترکیب شد تا منجر به استنتاج فرضیه ای گردد که قابل وارسی تجربی باشد. سپس، با واحد تحلیل قرار دادن «شهرستان» و استفاده از داده های ثانویه، اعتبار فرضیه تحقیق با روش تطبیقی درون کشوری در ایران مورد آزمون تجربی قرار گرفت. در پایان، یافته های مربوط به آزمون تجربی فرضیه مزبور نشان داد که حتی هنگامی که اثرات شاخص های مختلف توسعه یافتگی کنترل و حذف شوند، سرمایه دینی هنوز می تواند مشوق سرمایه اجتماعی در ایران باشد.
نقش حوزه حله در توسعه فرهنگ آموزش تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه حله در سده های میانی جایگزین حوزه های بغداد و نجف شد. حلیان با فراغت سیاسی که درپی برچیده شدن خلافت عباسی ایجاد شده بود، گام های ارزشمندی در جهت توسعه فرهنگ آموزش تطبیقی برداشتند. سرآمد حلیان در این عرصه محقق حلّی و علامه حلّی بودند که احاطه کامل به آرای کلامی،فقهی وتفسیری اهل سنت داشتند و به دور از تعصبات وتعلقات اعتقادی ومذهبی ونگرش های یک سویه به تطبیق نظرات آنان با آراء فقیهان امامیه پرداختند.در عین حال عالمان شیعی شهرحله ضمن نگارش آثاری بامحوریت مسائل اختلافی پایه گذاران آموزش تطبیقی درون مذهبی بودند.اهمیت فعالیت حلیان در زمینه آموزش تطبیقی با توجه به موقعیت زمانی آنان، حفظ ،انتقال ورساندن میراث پیشینیان به آیندگان و ارائه الگوی نظری وعملی در مواجهه با آراء مخالفان ومکاتب فکری گوناگون است،به زعم نویسندگان مقاله برخلاف تلقی ها وبرداشت های مشهور،نظام آموزش تطبیقی جامعه علمی وفکری حله دراعصارمتوالی روش تعریف شده ونظام مندی برای انتقال یافته های علمی خودپیش گرفته است که می تواند به عنوان الگوی موفق دراین زمینه ازمنابع اساسی برنامه ریزی آموزش تطبیقی علوم انسانی دوره معاصر قرارگیرد.
طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم (مطالعه موردی مدیران مدارس استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا تلفیقی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل اساتید دانشگاهی در سال تحصیلی 401-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری 16 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل مدیران استان اردبیل بودند که تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بودند. برای اعتبار یافته ها در بخش کیفی از دیدگاه خبرگان و پایایی از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد. در بخش کمی نیز از اعتبار صوری و پایایی با آلفای کرونباخ 89 درصد شد. برای تجزیه و تحلیل در بخش کیفی از کدگذاری و در بخش کمی از روش معادلات ساختاری با نرم افزار Pls Smart استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد 237 کد اولیه، 32 کد محوری در قالب شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد. شرایط علّی پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 521/0) برای مدیریت اثربخش مدارس بود. همچنین، متغیرهای شرایط زمینه ای، مدیریت اثربخش مدارس و شرایط مداخله گر پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 732/0) برای متغیر راهبردها و راهبردها نیز پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 672/0) برای متغیر پیامدهای ناشی از مدیریت اثربخش مدارس بودند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت مدل مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم از برازش مناسبی برخوردار است و می توان آن را در سیستم های آموزشی (مدارس) اجرا و با حرکت به سوی این الگو، شاهد تغییر اساسی در توسعه مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم شاهد بود.
بررسی مبانی فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی مالکیّت عموم جامعه بر سواحل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
506 - 514
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر اصلی طبیعت که منشاء حیات انسان است و از لحاظ فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیا سی و ایات قرآنی و تحقیقات علمی به عنوان مالکیّت عموم مطرح می شود اب است که شریان های حیاتی هر کشور محسوب می گردد وبه عنوان بخشی مهمی از ثروت ملی و اجتماعی ، باید بیشتر مورد توجه قانونگداران و متصدیان این حوزه قرار گیرد تا در استفاده عادلانه و بهینه از این نعمت الهی، هم حق طبیعت ادا شود وهم حقوق عموم مردم بعنوان صاحبان اصلی رعایت شود. مساله تصرف و مالکیت نا عادلانه و غیر منصفانه سواحل و منابع دریایی توسط افراد متمول و صاحبان قدرت مالی و سیاسی ضرورتی ایجاد کرد تا بهترین قوانین و قواعد فقهی و حقوقی را در حل این مساله معرفی شوند. در همه کشورها، مراجع قانون گذار به جهت تأمین حقوق عموم مردم و نحوه تصرف و مالکیّت بر دریا ها و سواحل، قوانین خاصی متناسب با مبانی اندیشه ای و منطقه ای خود طراحی و اجرا می کنند. در جمهوری اسلامی ایران هم، قوانین و مقرراتی تدوین شده و در حال حاضر اجرا می شود. سوال پژوهش حاضر این است که آیا قواعدحقوقی و فقهی در حوزه مالکیت سواحل وجود دارد که بستر ساز و تسهیل گر و حامی قوانین حقوقی در حوزه مالکیت عمومی جامعه باشند. آیا بر اساس این قواعد دولت می تواند مالکیت و مدیریت سواحل را بر عهده داشته باشد ؟ همچنین این قواعد به چه میزان می توانند در حفاظت و رعایت اعتدال در بهره مندی عموم مردم از این نعمت حیاتی و استراتژیک، نقش خود را ایفا کنند. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل قواعد فقهی و حقوقی دین مبین اسلام تهیه شده نتایج نشان داد که اجرای صحیح : قاعده عدالت ، لاضرر ،اتلاف و...... می تواند بستر ساز و حمایت گر قوانین حقوقی داخلی و بین المللی باشد. بر اساس مبانی حقوقی و فقه اسلامی و دلایل قرآنی و روایی سواحل به عنوان اموال عمومی (انفال) محسوب می شوندو برابر ماده یک قانون مصوب سال 1372 مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری اسلامی، مالکیّت و مسئولیّت تمام امور اعم از حفاظت، تعیین مقررّات، و شیوه بهره برداری از سواحل را به عنوان نماینده عموم مردم در اختیار خواهد داشت تا عدالت محقق شود.
شناسایی کلان روندهای مؤثر بر بازآفرینی پایدار کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
299 - 325
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از مطالعات و منابع کتابخانه ای (با تاکید بر منابع اسنادی) و بهره گیری از نظرات کارشناسان 42 متغیر موثر بر بازآفرینی پایدار شهری در شهر مشهد شناسایی گردید. سپس با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از ماتریس اثرات متقابل متقاطع برای طبقه بندی روابط بین متغیرهای تحقیق مشخص شد.یافته های پژوهش: یافته ها بیانگر آن است که متغیر ریزدانگی مسکن، نبود سیستم مدیریت جامع شهری، ضعف در مطالبه گری ساکنین، نسبت بالای پلاک های کم دوام، نبود حس افتخار به محله به ترتیب بیش ترین میزان تأثیرگذاری را در میان عوامل موثر بر بازآفرینی پایدار کلان شهر مشهد دارا می باشند.نتیجه گیری: بررسی وضعیت کلانشهر مشهد در محلات دارای بافت های ناکارآمد و فرسوده گویای شرایط نامناسبی است به طوری که وضعیت پراکنش شاخص ها در نقشه اثر- وابستگی مستقیم و غیرمستقیم نیز گویای ناپایداری کلان شهر مشهد در حوزه بازآفرینی است که از دلایل این امر می توان به وجود آسیب های اجتماعی، فرسودگی و غیررسمی بودن و مسائل مربوط اشاره داشت. از این رو با توجه به نتایج، استفاده از نیروهای متخصص در دفاتر توسعه محلی؛ تلاش در جهت هم افزایی سازمانها و نهادهای دخیل در امر بازآفرینی به منظور جلوگیری از اجرای برنامه های تکراری و موازی در محلات هدف؛ ایجاد دبیرخانه هماهنگی برای همراستاسازی و جلوگیری از اقدامات بخشی سازمانها و نهادهای دخیل در فرآیند بازآفرینی در کلان شهر مشهد و آگاه سازی ساکنان محلات و محدوده های هدف در جهت بهره مندی و آشنایی با برنامه های بازآفرینی پیشنهاد می گردد.
شناسایی مولفه های هوش مصنوعی در بهبود ایمنی، کاهش تصادفات رانندگی و هزینه ها با رویکرد تحلیل محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
326 - 347
حوزههای تخصصی:
هدف: هوش مصنوعی در حمل و نقل شهری می تواند نقش بسزایی در بهبود ایمنی داشته باشد. مقاله حاضر با هدف بررسی نحوه استفاده از هوش مصنوعی در بهبود ایمنی حمل و نقل شهری، کاهش تصادفات رانندگی و کاهش هزینه ها با رویکرد کیفی و نظرات خبرگان حوزه حمل و نقل انجام شد.روش: نمونه جمع آوری شده هفت نفر از خبرگان امر حمل و نقل شهری در شهر تهران بودند. پاسخ مصاحبه ها که به صورت ساختار یافته و با طرح 10 سوال انجام شد با استفاده از نرم افزار (Maxqda) و با روش تحلیل محتوایی مورد بررسی قرار گرفت. در این نوع تحلیل، محتوا برای شناخت الگوها، موضوعات، ایده ها و پیام های مخفی یا ضمنی بررسی می شود.یافته های پژوهش: نتایج نشان داد، چهار محتوای اصلی شامل سامانه های پشتیبانی از تصمیم گیری (با پنج محتوای فرعی)، سامانه های تحلیل داده (پنج محتوای فرعی)، سامانه های پیشگیری از تصادفات (با چهار محتوای فرعی) و سیستم های هشداردهنده (با چهار محتوای فرعی) هستند.نتیجه گیری: با توجه به تکنولوژی های روزافزون در حوزه هوش مصنوعی، سامانه های هوشمند در حمل و نقل شهری از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند بود. این سامانه ها شامل پیش بینی و مدیریت ترافیک، تشخیص و هشدار دهی به رانندگان، سامانه های هوشمند خودرو و تحلیل داده ها می شوند. نقش این سامانه ها در بهبود ایمنی حمل و نقل شهری، کاهش تعداد تصادفات، کاهش هزینه ها و افزایش کارایی این سیستم بسیار حیاتی است. این سامانه ها قادر به تشخیص علائم خطر و ارائه راه حل های ایمنی هستند. از طریق استفاده از این سامانه ها، مدیران شهری می توانند مشکلات را شناسایی و راه حل های مناسب برای بهبود حمل و نقل شهری ارائه دهند و در نتیجه، بهبود شرایط زندگی شهروندان را فراهم کنند.
تحلیل ساختاری بازی تعاملی رایانه ای «قصه بیستون» از منظر سطوح نه گانه روایت گری «ماری لوره رایان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
41 - 68
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، بازی های رایانه ای به دلیل ماهیت تعاملی شان بیشتر از سایر پلتفرم های دیجیتال، مخاطب را با خود درگیر کرده اند. توجه به بُعد سرگرمی و در نتیجه، فقدان روایت گری در اکثر این بازی ها باعث شده موضوع آموزش سبک زندگی به کودکان و نوجوانان مغفول واقع شود. این مقاله با تمرکز بر ضرورت روایت گری در جهت فرهنگ سازی و همچنین آموزش قشر کودک و نوجوان، بازی بومی «قصه بیستون» را از منظر روایت شناسیِ ماری لوره رایان- نظریه پرداز معاصر در حوزه بازی های رایانه ای- مورد واکاوی قرار داده است. پرسش اصلی پژوهش، چیستیِ نقش قصه و روایت در فرهنگ سازی و جهت دهی بازی های رایانه ای تعاملیِ حوزه کودک و نوجوان است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و با هدف توسعه ای- کاربردی، به معنای الگوبرداری روایت گری در بازی های تعاملی رایانه ای انجام شده است. بر این مبنا، برای پاسخ دادن به پرسش هایی پیرامون ماهیت روایت در این بازی، به جمع آوری اطلاعات درباره مسئله روایت در بازی های رایانه ای توجه شده و سطوح نه گانه روایت گری در بازی رایانه ای قصه بیستون تحلیل شده است تا نقش مخاطب را به عنوان کنشگر روایت و هدایتگر بازی با استفاده از پی رنگ ها بررسی کند. نتایج پژوهش بیانگر این است که با وجود مزیت های بسیار پلتفرم های تعاملی در حوزه کودکان و نوجوانان، پژوهشگران معدودی از قابلیت های مهم و مزایای استفاده از این رسانه در جهت آموزش ارزش های فرهنگی اطلاع دارند. تحلیل این بازی نشان می دهد روایت در مرحله پایانی و سرنوشت نهایی بازی، با توجه به انتخاب های مخاطب در طول مسیر بازی صورت می گیرد و به این ترتیب، مخاطب، نقش کنشگر روایت و هدایتگر بازی را بر عهده دارد.
ظرفیت سنجیِ موسیقی قومی کردی به منظور ترویج فرهنگ کار و فعالیت در برنامه های رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که در برنامه سازی رادیو، معمولاً به آن توجه کم تری شده، اهمیتِ موسیقی در بهبود شرایط کمی و کیفی کار است. این پژوهش، در پیِ پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان با تکیه بر موسیقیِ کارِ کُردی، از ظرفیتِ رسانه ای رادیو، در جهت ارتقای فرهنگِ کار و فعالیت بهره برد؟ این پژوهش، بر پایه آرای آلن پی مریام است که در نظریه خود، به بررسی تأثیر موسیقی بر کار پرداخته است. در این راستا، نگاهی اجمالی به قابلیت های موسیقی قومی در بهبودِ فعالیت اجتماعی شده و سپس، جایگاه موسیقی در برنامه های رادیویی بیان شده است. در ادامه، انواع موسیقی کارِ کُردی، در استان های کردستان، کرمانشاه و ایلام، تبیین و ظرفیت های موسیقی کار این نواحی برای ترویج فرهنگ کار و فعالیت، در برنامه های رادیویی ارزیابی می شود. روش این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و مطالعه اسنادی است. به همین منظور، با صاحب نظران حوزه موسیقیِ قومیِ استان های کردنشین و تهیه کنندگان رادیو مصاحبه صورت گرفته است. براساس نتایج، به نظر می رسد باوجود اینکه موسیقی کُردی و کار در مناطق کردنشین، کارکردی اجتماعی دارد، پیوند مناسبی میان موسیقی کار مناطق کردنشین و برنامه های رادیویی به وجود نیامده و از ظرفیتِ موسیقی کار، تنها به صورت محدود، در شبکه های رادیویی استان ها استفاده شده است. برای تقویت این پیوند، علاوه بر تبیین سیاست گذاری های مربوطه در سطح کلان، نیاز به تهیه کنندگانی آشنا به موسیقی- به ویژه موسیقی قومی کُردی- است تا با همکاریِ کارشناسان موسیقی، ترانه های کار سنتی، متناسب با دوران معاصر، بازسازی و در برنامه های رادیویی استفاده شوند.
ارائه الگوی توسعه منابع انسانی در بخش خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر عوامل کلیدی موفقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای ارتباطات و رسانه دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۱
159 - 192
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی توسعه منابع انسانی در بخش خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر عوامل کلیدی موفقیت انجام شده است. از لحاظ رویکرد پژوهش، در این تحقیق، روش آمیخته اکتشافی به کار رفته است. در مرحله اول، از روش فراترکیب استفاده شد که از جمله روش های کیفی به شمار می رود. در مرحله دوم برای بررسی و اعتباریابی عوامل شناسایی شده و تهیه الگوی نهایی پژوهش، از روش پیمایشی یعنی نظرسنجی از خبرگان در قالب تشکیل گروه های کانونی و استفاده از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری اول پژوهش، کلیه اسناد مکتوب مربوط به مدیریت منابع انسانی شامل 40 مقاله و اثر بود که بر مبنای معیارهای معتبر از بین 175 مقاله و اثر، انتخاب و سپس تحلیل شدند. جامعه آماری دوم، شامل خبرگان حوزه مدیریت منابع انسانی بودند که از این میان، در نهایت، 30 نفر تعیین شدند و به دلیل شرایط و محدودیت های مربوط به پاندمی کرونا، از راه دور نسبت به ارائه نظرات و پیشنهادات خود اقدام کردند. با کاربرد مراحل هفتگانه فراترکیب، الگوی مفهومی در شش لایه مفهومی، مقوله ای و کدها به دست آمد. در هر یک از لایه ها، مفاهیم و موضوعاتی گنجانده شدند و در نهایت، 29 مقوله شناسایی شد. نتایج پژوهش نشان داد عوامل کلیدی موفقیت در بُعد همسوسازی راهبردی شامل مشخصه های مدیریتی و سیاست گذاری، در بُعد پیش نیازهای توسعه شامل ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی و در بُعد ابزارهای توسعه شامل فناوری اطلاعات و فرایندهای سازمانی است.
تأملی بر الگوی فرایندیِ مواجهه با مسئله ی وضعیت جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
69 - 103
حوزههای تخصصی:
مشارکت کنندگان دانشگاهی، الگویی متناقض را در مواجهه با مسئله وضعیت جامعه شناسی در ایران، در پیش گرفته اند. آنان بنا بر غلبه نظریه های برساختگرا در فضای آکادمیک، از حیث توصیفی، به برساختی بودن مسئله مذکور اذعان دارند و از حیث شناختی، بنا بر ملاحظاتی چون امکان تشدید ناتوانی سوژه، از ناحیه نسبی گرایی رویکرد برساختی، به سمت رویکرد انتقادی، چرخشی شناختی می کنند؛ اما از حیث رفتاری و عاطفی، به سبب تجربه مداخله بلوک های قدرت در ایده علم بومی، نه تنها به تاسیس جامعه شناسی بومی رغبتی ندارند بلکه بنا بر رویکردی اثباتی-انتقادی، راه حل را در تطبیق با یک جامعه شناسیِ از پیش مقرر و معیارین جستجو می کنند. بنا برتحقیق حاضر و تحلیل فرایندِ نظریه زمینه ای سیستماتیک، این دوگانگی و چرخش از رویکرد برساختگرا به انتقادی، و سپس به پوزتیویستی، بیش از آنکه گویای ضعف نظری مشارکت کنندگان باشد، تابعی از اقدامی سیاست ورزانه و پراگماتیستی، برای نقد محافظه کارانه قدرت در ایران است. گو آنکه اتخاذ این الگوی متناقض می تواند از طریق تشدید عدم پایبندی به سنت های فکری و پارادایمی، به بازتولیدِ وضعیتِ حال حاضرِ جامعه شناسی در ایران بینجامد.
واکاوی تعیین گرهای اجتماعی و فرهنگی نگهداری و استفاده از سلاح گرم در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اطلاع از تعیین گرهای اجتماعی و فرهنگی در استفاده از سلاح گرم در استان خوزستان، ازاین رو اهمیت دارد که شواهد اولیه نشان می دهد این موضوع، یکی از دغدغه های روزمره مسئولان استان و شهروندان است. روش: این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. شیوه گردآوری داده ها، مصاحبه بوده و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با 42 نفر از خبرگان و مطلعان کلیدی استان خوزستان انجام شده است. یافته ها: تحلیل داده ها به احصای مدل پژوهش منجر شد که در بعد شرایط علی، شامل کم و کیف نظارت رسمی، نافرمانی مدنی، کارکرد نمادین سلاح، احساس محرومیت و تبعیض، مصرف نمایشی سلاح، برجسته سازی قدرت قبیله، ضعف برنامه ریزی استراتژیک، شرایط آنومیک، تعصب طایفه ای، بازاندیشی هویتی، هویت مدار شدن مصرف سلاح و در بعد شرایط زمینه ای، (تعیین گرهای اقتصادی) شامل فقر و بیکاری، فشار اقتصادی ادراک شده، پایگاه اقتصادی- اجتماعی استفاده کنندگان، دسترسی آسان و ارزان به سلاح، درآمدزایی، در بعد شرایط مداخله گر (تعیین گرهای فرهنگی) شامل فوران جو و فرهنگ عشایری در مرکز استان، سکون فرهنگی پیرسالاری، سلاح نماد مردانگی و تکریم سران، سرمایه فرهنگی پایین استفاده کنندگان، دیرینگی آیین و رسوم قومی، کم و کیف جامعه پذیری خانوادگی، کم کاری سازمان های فرهنگی، فقدان اوقات فراغت، گروه های مرجع قومی، باور به تکریم سنت های محلی و باارزش بودن مصرف سلاح است. همچنین در بعد استراتژی ها شامل ضرورت وضع قوانین، سامان دهی سلاح های دارای مجوز، پایش مستمر مجوز سلاح، پایش با محوریت مطالبه گری شهروندی، تدوین راهبرد فرهنگی جایگزین سلاح، کارآمدسازی قانون در مواجهه با حل منازعات محلی، استفاده مستمر از ظرفیت معتمدان محلی، اولویت دهی تیراندازی در مصوبات شورای تأمین و ... است. از نظر مشارکت کنندگان، مهم ترین پیامدها نیز شامل تشدید احساس ناامنی در استان، ارزیابی منفی شهروندان از عملکرد نظام حکمرانی محلی، کاهش حس تعلق به مکان و ... است که حول مقوله هسته «بازتولید ناموزون سنت های قومی» سامان دهی شده است.
بسامدی واژگان مربوط و مرتبط با سبک زندگی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی به معنای امروزd آن اگرچه پدیده ای نو و محصول شرایط زندگی مدرن است لکن در قالب ادبیاتی دیگر دیرینه ای طولانی دارد و مفاهیم مرتبط با آن را می توان در آیات قرآن کریم پیدا کرد. در علوم اجتماعی برای بررسی موضوع سبکزندگی از مفاهیمی هم چون توسعه، تمدن، فرهنگ، طبقه، هویت و مانند آن استفاده شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی سبکزندگی در قرآن کریم به این پرسش پاسخ می دهد که واژگان مربوط و مرتبط با سبک زندگی در قرآن کدامند و بسامدی آن در این کتاب مقدس چگونه است؟ با استفاده از روش اسنادی در مرحله اول و تحلیل بسامدی یا فراوانی در مرحله دوم، این نتیجه حاصل شد که حداقل 10 واژه در قرآن کریم دارای قرابت معنایی با سبک زندگی است و با استفاده از این واژگان می توان تصویری از سبک زندگی اسلامی مبتنی بر قرآن کریم ارائه کرد. علاوه بر واژه دین که درتعریف آن به روش زندگی نسبت این همانی با سبک زندگی دارد، واژگانی همچون سنت، ملت، منهاج، صراط، طریق، حیات طیبه، دأب، سیره و مانند آن نیز مشعر به سبک زندگی هستند. چنان چه سبک زندگی را به همه سطوح و عرصه های حیات جمعی و فردی تسری بدهیم، مفاهیمی چون «دین»، «سنت» و «ملّت» نزدیک ترین واژه ها به سبک زندگی خواهند بود. در تلقی از سبک زندگی به مثابه روش زندگی، واژ ه هایی هم چون «منهاج»، «سیره» مناسب تر هستند؛ لکن اگر بنا باشد هم چون برخی ادبیات موجود، سبک زندگی را به سطوح رویین زندگی مربوط بدانیم، معادل های دیگری مانند «شاکله» و «دأب» سنخیت بیشتری با موضوع بررسی دارند.
نظریه فطرت شهید مطهری و تاثیر آن در حوزه شناخت و فلسفه دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید مطهری فطرت را مادر همه معارف اسلامی می دانند. از این رو فطرت به عنوان محور اصلی مباحث شهید مطهری در موضوعات مختلف فکری می باشد. اما مهم ترین بخش تاثیرگذار در مقوله فطرت در منظومه فکری شهید مطهری مربوط به حوزه شناخت و فلسفه دین است. این مقاله با روشی تحلیلی-توصیفی درصدد پاسخ به این سوال کلیدی است که بر اساس نظریه فطرت، چگونه می توان دیدگاه شهید مطهری را در حوزه شناخت و فلسفه دین تبیین کرد. برای روشن شدن مطلب رویکرد استاد به صورت تطبیقی با برخی فلاسفه غربی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شهید مطهری در حوزه شناخت به تصدیقاتی قائل هستند که در زمره فطریات قرار می گیرند. همچنین بررسی آرای استاد مطهری در حوزه فلسفه دین روشن می کند که استاد بر خلاف اکثر مباحث سنتی فلسفه دین که رویکردی درون دینی دارند به اصل مقوله دین و نحوه توجه و پذیرش آن می پردازند. لذا با استدلالی متفاوت از فیلسوفان تحلیلی و یا فلاسفه متاثر از وینگتنشتاین به مبانی پذیرش دین پرداخته و مبنای اصلی را در انسان شناسی جستجو می کنند. در واقع تمرکز اصلی بر سرشت انسانی است که کمال طلبی و گرایش به پرستش در ذات اوست.
بازتوانی معلولین، فرآیندها و چالش ها در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
359 - 402
حوزههای تخصصی:
معلول و معلولیت یک پدیده مهم اجتماعی در جامعه امروز است. افراد معلول با مشکلات متعددی در روابط بین فردی، خانوادگی، کار، تحصیل و حوزه های عاطفی-رفتاری روبه رو هستند. حدود 76هزار معلول در استان همدان وجود دارند که حدود 30هزار نفر آن ها معلولان جسمی و حرکتی هستند. این مطالعه با روش کیفی به دنبال ارزیابی پس از اجرا و اثربخش بودن این برنامه هاست؛ زیرا در صورت اجرای درست طرح زمینه بهبود کیفیت زندگی معلول، افزایش کیفیت خدمات، کاهش بار مالی فرد معلول بر خانواده و حتی گاه امکان کارآفرینی و توانمندسازی معلولان با تأکید بر افراد دارای آسیب نخاعی را فراهم می شود. در این پژوهش مطالعه بر چهار گروه شامل: مدیران سازمان بهزیستی،مدیران مراکز مجری طرح،تسهیل گران و مشاوران و مددکاران، اساتید دانشگاه و به خصوص معلولان شرکت کننده در طرح و خانواده های آن ها متمرکز بوده است. یافته های پژوهش نشان داد که نیازهای مخاطبان براساس پلکان نیازهای مازلو در قالب طرح تابع شرایط طبقاتی متفاوت است؛ طبقات فقیر و حاشیه ، بیشتر بر نیازهای عینی مثل بسته های معیشتی اعلام نیاز کردند و اقلام و معلولان طبقات برخوردارتر بر ابعاد مددکاری، ویزیت در منزل تأکید داشتند. تغییرات زیاد دستورالعمل ها، پوشش کم و ثابت بودن هزینه های طرح در عین افزایش شدید هزینه ها و دیر ابلاغ شدن طرح و از دست دادن «زمان طلایی» ازجمله نقدهای وارد بر طرح است. پیشنهاد هایی چون: استمرار طرح، جامعیت موضوعی طرح، «تبعیض مثبت» و ایده هایی چون: شهر و جامعه حامی معلولان و آگاهی به حقوق معلولان و حق به آموزش ارائه شده است.
بررسی نقش ابعاد ذهنی احساس امنیت در مشارکت اجتماعی مرزنشینان (مورد مطالعه: روستاهای مناطق مرزی استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
156 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش سویه های ذهنی احساس امنیت در مشارکت اجتماعی مرزنشینان استان کردستان در ابعاد رسمی و غیر رسمی است. روش تحقیق از نوع پیمایشی، به لحاظ زمانی مقطعی، و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است. جامعه آماری کلیه ساکنین روستاهای سقز (58092)، بانه (43365)، مریوان (84074) و سروآباد (36643) در استان کردستان است که بر اساس سرشماری سال 1395 در مجموع 222174 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۳۸۴ نفر محاسبه شد. نمونه گیری به شیوه طبقه بندی و تعداد نمونه ها بر اساس سهم جمعیتی در هر روستا توزیع و پرسشنامه ها به شکل تصادفی بین آن ها توزیع و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سهم هر یک از ابعاد ذهنی احساس امنیت اجتماعی در مشارکت اجتماعی مرزنشینان به ترتیب درجه اثرگذاری عبارت است از: اعتماد اجتماعی(487/0)، پایبندی مذهبی(417/0)، احساس آرامش (371/0)، آگاهی از حقوق فردی (020/0). همچنین نشان داده شده است که متغیرهای مستقل از توان تبیینی تغییرات حاصله در متغیر وابسته، یعنی مشارکت اجتماعی، برخوردار بوده اند، بدین نحو که دو مؤلفه احساس امنیت اجتماعی، یعنی اعتماد اجتماعی و آگاهی از حقوق فردی، به ترتیب در بالاترین و پایین ترین سطوح اثرگذاری بر میزان مشارکت اجتماعی ساکنین روستاهای مناطق مرزی استان کردستان عملکرد داشته اند.
جهاد و شهادت، منتهای خدمتگزاری به انسانیت
منبع:
شاهد اندیشه دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷)
59 - 75
حوزههای تخصصی:
خدمت، تلاش برای خیررساندن به دیگران یا گره گشایی از کار مردم یا یاوری نیازمندان است. در دین مبین اسلام به خدمت رسانی تأکید و سفارش فراوان شده است. حتی بنا به فرموده پیامبر اکرم (ص) کسی که فریاد مسلمانی را بشنود و برای خدمت به او گام برندارد، مسلمان نیست. اکنون این مسئله مطرح می شود که بالاترین خدمت به بشر چیست و این خدمت رسانی چه ویژگی هایی دارد؟ نگارنده در این پژوهش بر آن است که با بهره مندی از منابع مکتوب از قبیل آیات قرآن کریم و احادیث معصومان (ع) و به روش توصیفی، جهاد و شهادت را والاترین خدمت به بشر معرفی کرده و در پی آن جنبه های گوناگون الگوبودن مجاهد و شهید را بررسی و تبیین کند. بدون شک جان آدمی بالاترین و برترین موهبت الهی است که حق تعالی در اختیار او قرار داده است و در این جهاد مقدس گاه ممکن است که افراد جانشان را از دست بدهند و در زمره شهیدان قرار بگیرند؛ بنابراین جهاد و شهادت اوج خدمتگزاری به انسان هاست.
مطالعه پدیدارشناسانه تجربه زیسته لک زبانان شهرستان بروجرد از تعاملات اجتماعی پس از مواجهه با شیوع کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
143 - 189
حوزههای تخصصی:
شیوع کرونا با تأکید بر فاصله گیری اجتماعی سبب شد تعاملات اجتماعیِ درون بافت های قومی ازلحاظ کمیت و کیفیت دستخوش تغییراتی گردد. بر هم ین اس اس تحقی ق حاضر بر پدی دارشناسی تجربه زیسته لک زبانان شهرستان بروجرد از تعاملات اجتماعی پس از مواجهه با شیوع کرونا متمرکز شده است. تحقیق پدیدارشناسی حاضر به منظور تحلیل داده ها از تکنیک موستاکاس بهره برده است. تعداد 16 نمونه به صورت هدفمند و تا اشباع نظری انتخاب شده و داده ها به روش مصاحبه عمیق گردآوری شده است. همچنین از 10 مشاهده مشارکتی به منظور گردآوری داده های بیشتر استفاده شده است. بر اساس نتایج کدگذاری و تحلیل داده های میدانی، مفهوم «تعامل قومی پساکرونا» شامل 8 خوش ه ی اصلی است که عبارت اند از: 1) مجال یافتن عاملیت انسانی، 2) اجتماعی شدن تعامل، 3) پیوسته شدن اعضای قوم، 4) بابرنامه شدن تعامل، 5) علمی عقلانی شدن بنیان معرفتی تعامل، 6) غایتمند شدن تعامل، 7) بیش دیجیتالی شدن تعامل، و 8) نمود یافتن نقش عاملیت ناانسانی. به طورکلی مخاطره کرونا به مانند شوکی عمل کرده که فرصت ابراز فردیت را برای اعضای جامعه قومی لَک فراهم آورده است.
الگوی توسعه آموزش تیراندازی در مراکز آموزشی پلیس ایران با تأکید بر عوامل روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پلیس برای انجام وظیفه خود از سلاح استفاده و اقدام به تیراندازی می کند. هدف این پژوهش طراحی الگوی توسعه تیراندازی در مراکز آموزشی پلیس ایران با رویکرد روان شناختی است.روش: از نظر راهبرد، کیفی و از لحاظ هدف و ماهیت، توسعه ای - کاربردی به روش نظریه سازی داده بنیاد با رویکرد نظام مند اشتراس و کوربین است. مشارکت کنندگان در پژوهش خبرگان دانشگاهی مدیریت ورزشی، علوم انتظامی، مراکز آموزشی، اساتید و مربیان تیراندازی پلیس با نمونه گیری به روش نظری (قضاوتی) بودند که طی مصاحبه با صاحب نظران اشباع نظری حاصل شد. ابزار پژوهش برگه های کدگذاری طبق دستورالعمل محقق ساخته بودند که روایی آن توسط اعضای گروه پژوهش تأیید شد و پایایی آن نیز با معیار پی اسکات (ضریب توافق بین کدگذاران) 95/0 محاسبه شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها با کدگذاری های باز، محوری و انتخابی اسناد و مصاحبه های نیمه ساختاریافته جهت شناسایی مقوله های پدیده مرکزی، شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها صورت گرفت. نتایج کیفی در قالب 35 مقوله، 136 کد مفهومی و 222 گویه در دل ابعاد ۶ گانه الگو جای گرفتند. از برآیند مصاحبه با صاحب نظران می توان این گونه بحث نمود که پیامد توسعه آموزش تیراندازی شامل پیامدهای سازمانی، پیامدهای ملی و اجتماعی، پیامدهای آموزشی و پیامدهای بهینه و مطلوب را در پی خواهد داشت.نتایج: پیشایندها و برآیندهایی توسعه آموزش تیراندازی در مراکز آموزشی پلیس با رویکرد روان شناختی در اثربخشی و موفقیت نیروهای پلیس در مأموریت های عملیاتی می تواند مفید وکاربردی باشند. توسعه تیراندازی نیروهای پلیس، شامل اصلاحاتی در زمینه آموزشی، ساختاری، ارتباطی- تجهیزاتی، مدیریتی و فنی است.
الگوی دانش آفرینی فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۰)
227-263
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه چالش جدی مدیران، مدیریت اثربخش دانش است، کمبود یا نبود مدل مناسب مدیریت دانش آنان را ناگزیر کرده است که از خطاهای خود درس بگیرند. از این رو این پژوهش با هدف طراحی الگوی دانش آفرینی فراجا در مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم انجام شده است.روش: این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای–کاربردی، از حیث گردآوری داده ها پیمایشی، از لحاظ تحلیل داده ها توصیفی و استنباطی و دارای رویکردی آمیخته (کمی / کیفی) و ماهیتی اکتشافی است. داده های لازم با مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و پرسشنامه محقق ساخته دانش آفرینی و مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم بر اساس طیف لیکرت تحصیل شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 17 نفر، شامل خبرگان فراجا، اعضای هیئت علمی، مدیران و کارشناسان مجرب حوزه پیشگیری انتظامی هستند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در شناسایی عوامل از طریق مصاحبه و تأیید عوامل از طریق روش دلفی؛ در ساخت مدل مشارکت داشته اند. جامعه آماری در فرایند پیاده سازی مدل، شامل کارشناسان و اساتید مجرب حوزه پیشگیری انتظامی، کارشناسان، فرماندهان و مدیران ستادی و صفی مرکز شامل ستاد پلیس پیشگیری فراجا و معاونت عملیات فراجا و فرماندهی انتظامی تهران بزرگ به تعداد 360 نفر و حجم نمونه طبق جدول مورگان 186 نفر که به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم طبقات انتخاب شده اند. به منظور بررسی اعتبار مدل از نرم افزارهای اس. پی. اس. اس. ویراست 26 و SMART PLS ویراست 3/3 استفاده شد.یافته ها: بین عوامل تواناساز دانش با عوامل خلق دانش (05/0>p،249/0β=) و نیز عوامل تسهیل کننده دانش با عوامل خلقِ دانش (05/0>p،500/0β=) رابطه معنادار وجود دارد، با توجه به مثبت شدن ضریب مسیر، این رابطه ها از نوع افزایشی (مستقیم) می باشند. همچنین نتایج نشان دهنده رابطه معنادار و افزایشی میان متغیر عوامل تواناساز دانش با مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم (05/0>p،294/0β=) و رابطه معنادار و افزایشی میان متغیر عوامل خلق دانش با مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم (05/0>p،212/0β=) است.