فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۸۹ مورد.
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۸
۲۳۰-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نابرابرای شدید توزیع درآمدی به عنوان یکی از مسائل اقتصادی- اجتماعی کشورهای درحال توسعه از جمله ایران می باشد. یکی از راهکارهای مطرح شده برای مقابله با این پدیده، کاهش نابرابری آموزشی می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر نابرابری آموزشی بر نابرابری درآمدی در استان های کشور طی سال های 1380 الی 1394 می باشد. روش: در این تحقیق از داده های تاریخی پانزده ساله استان های ایران جهت رسیدن به هدف به روش ترکیبی استفاده شد. داده های ضریب جینی درآمدی و آموزشی از سالنامه مرکز آمار ایران و محاسبات محقق و دیگر داده ها از سازمان برنامه و بودجه هر استان جمع آوری شد. نابرابری درآمدی به عنوان متغیر وابسته و نابرابری آموزشی، اندازه سهم درآمد مالیاتی از تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه بدون نفت به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. مدل با استفاده از تکنیک گشتاورهای تعمیم یافته و نرم افزار Eviews برآورد و تحلیل شد. یافته ها: برآورد مدل نشان داد که تأثیر نابرابری آموزشی بر نابرابری درآمدی U شکل است. یعنی وقفه اول نابرابری آموزشی تاثیر منفی و معناداری بر نابرابری درآمدی داشت و توان دوم وقفه اول نابرابری آموزشی تاثیر مثبت و معناداری بر نابرابری درآمدی را نشان داد. همچنین وقفه اول اندازه دولت بر شاخص نابرابری درآمدی، تاثیر مثبت و معنادار داشته است و وقفه درآمد سرانه و وقفه سهم مالیات بر تولید ناخالص داخلی استانی بر نابرابری درآمدی استان های ایران منفی و از لحاظ آماری معنادار بوده است. بحث: افزایش نابرابری آموزشی باعث کاهش نابرابری درآمدی در استان های ایران طی دوره پانزده ساله شده است، تاثیر نابرابری آموزشی از میزان حد آستانه ای 44/0 به بعد، بر نابرابری درآمدی افزایشی بوده است. این بدین معناست که نابرابری آموزشی از حد آستانه ای به بعد باعث افزایش نابرابری درآمدی (ضریب جینی) شده است.
تحلیل و ارزیابی ابعاد و کیفیت سازوکارهای ادغام اجتماعی معلولان در قوانین حمایتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
185 - 202
در چرخش پارادایمی صورت گرفته در ادبیات حمایت اجتماعی، معلولان از افرادی وابسته و نیازمند کمک به افرادی مستعد و باظرفیت تبدیل شده اند که به واسطیه مکانیسم طرد در معرض انزوا و محرومیت اجتماعی قرار گرفته اند. لذا، به جای مقوله حمایت گری و کمک به معلولان، معمولاً به دولت ها توصیه می شود تا در قالب سیاست ادغام اجتماعی شرایط را جهت دسترسی ایشان به فرصت های اجتماعی و مشارکت در عرصه های مختلف جامعه فراهم کنند. در این راستا و با توجه به جمعیت قابل توجه معلولان در سطح جامعه ارزیابی سیاست ها و قوانین حمایتی از منظر ادغام اجتماعی به مثابه یک مسئله اجتماعی مورد توجه پژوهش حاضر قرار گرفته است. روش پژوهش تحلیل اسنادی و جامعه آماری آن قانون جامع حمایت از حقوق معلولان (مصوب 1383) و قانون حمایت حقوق معلولان (مصوب 1396) است. بر حسب یافته های پژوهش در قانون حمایت از حقوق معلولان تقریباً تمام ابعاد و مؤلفه های ادغام اجتماعی در زمینه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و فضایی مورد توجه قرار گرفته اند. این در حالی است که در قانون جامع حمایت از حقوق معلولان بیشتر ابعاد اقتصادی، فرهنگی و فضایی مورد توجه قرار گرفته بودند. با این حال، از نظر کیفیت ادغام اجتماعی تفاوت چندانی میان سطح و سقف مشارکت تعیین شده در هر دو قانون مشاهده نمی شود. زیرا، از زاویه دید نردبان مشارکت آرنشتاین هر دو قانون در سطح مشارکت جزئی قرار می گیرند.
ناکارآمدی بازپروری زندانیان در نهاد زندان؛ مطالعه ای بر زندانیان مرد بازگشته به زندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
1 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی شرایط منجر به تکرار جرم در زندان است. برای دستیابی به این هدف از روش مردم نگاری استفاده شد. گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه با 20نفر از زندانیان مرد با سابقه بازگشت مجدد به زندان، به عنوان مطلع و نیز مشاهده میدانی به همراه مطالعه اسناد انجام شد. یافته ها نشان داد که زندان دارای یک سازوکار رسمی مواجهه با زندانی است که در پنج سطح عمل می کند، این سطوح عبارتند از: تامین نیازهای زیستی زندانی، پذیرش و ارزیابی، ارائه آموزش ها، حمایت و مراقبت ونیز ارتقای روابط اجتماعی زندانی. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبه ها منجر به ظهور پنج مقوله اصلی شد که عبارتند از: برچسب زندانی و تجربه طرد اجتماعی، تراکم زندانیان، عدم طبقه بندی محافظت کننده زندانیان، ناکارآمدی نظام های حمایتی و مراقبتی، آموزش ناکارآمد و غیرموثر. بند به عنوان مرکز دریافت خدمات زیستی و حمایتی رسمی، هم زمان مرکز دریافت حمایت ها و آموزش های غیررسمی است. زندانیان مرد بازگشته به زندان عملا با نظام جامعه پذیری غیررسمی همسو شده و نظام رسمی از کارآمدی لازم برای برقراری ارتباط با این گروه از زندانیان برخوردار نیست. سازوکار رسمی موجود نیز قادر به نیل به اهداف تعیین شده خود نیست.
طراحی و اعتباریابی چارچوب سواد فرهنگی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۲شماره ۶۲
119 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف طراحی و اعتباریابی چارچوب سواد فرهنگی معلمان دوره ابتدایی و با رویکرد آمیخته از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. مشارکت کنندگان بالقوه بخش کیفی متخصصان دانشگاهی در سال تحصیلی 1399 بودند که از میان آن ها یازده نفر به شیوه هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. اصالت و صحت داده ها در بخش کیفی با زاویه بندی تحلیلی و بررسی قابلیت اعتمادپذیری داده های پژوهش تأمین شد و برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در بخش کمّی، روش توصیفی از نوع پیمایشی به کار گرفته شد و از تحلیل عامل تأییدی برای روایی و از ضریب آلفای کرونباخ برای تأیید پایایی استفاده شد. یافته های بخش کیفی شامل 1020 گزاره مفهومی اوّلیه، 3 مؤلفه اصلی، 10 ملاک و 85 نشانگر بود که با ترسیم روابط بین آن ها، چارچوب مفهومی سواد فرهنگی معلمان شکل گرفت. در پایان بخش کیفی، براساس چارچوب اوّلیه حاصل از این بخش، پرسشنامه ای در خصوص ارتباط و تناسب اجزای چارچوب تنظیم شد و در اختیار 200 نفر از معلمان دوره ابتدایی ناحیه یک شهر شیراز قرار گرفت. تحلیل عامل تأییدی بر داده های بخش کمّی چارچوب پیشنهادی برآمده از یافته های بخش کیفی را تأیید کرد. از این چارچوب می توان در سنجش سواد فرهنگی و نیز طراحی برنامه های توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدایی بهره گرفت.
سنتزپژوهی شناسایی مولفه های برنامه درسی چند فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
127 - 162
حوزههای تخصصی:
جامعه ی متکثر و متنوع ایران، نیازمند برنامه ی درسی است که نسبت به ویژگی چندفرهنگی آن حساس و پاسخگو باشد. پژوهش حاضر با روش پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی با هدف شناسایی ویژگی مولفه های آموزش چندفرهنگی انجام شد. منابع مورد مطالعه شامل کلیه مقالات علمی معتبر در این زمینه در بازه ی زمانی 2007 الی 2022 می-باشد که با توجه به جستجوی منظم در پایگاه های اطلاعاتی، 1024 سند علمی شناسایی و بر اساس معیارهای ورودی تعداد 24 مطالعه شامل مقاله، پایان نامه و کتاب جهت تحلیل نهایی انتخاب شد. برای فراهم آوردن اطلاعات از کاربرگ طراحی شده توسط محقق برای گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه استفاده و جهت تحلیل یافته ها الگوی شش مرحله ای سنتزپژوهی روبرتس استفاده شد. طبق یافته های به دست آمده مؤلفه های برنامه ی درسی چندفرهنگی ارائه گردید. براین اساس چهار مولفه ی انسان محور، اقلیت محور، آموزش محور و کثرت گرا با 15 مضمون فرعی شناسایی گردید که در مجموع شامل 163 مضمون پایه می باشند. همچنین نتایج حاکی از آن است با ظهور کامل مولفه ها در برنامه های درسی از یک جانبه نگری در برنامه ریزی درسی به نفع فرهنگی خاص پرهیز خواهد شد.
چشم انداز زبانی تابلوهای هدایت مسیر شهری و راهنمای شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی مواد زبانی تابلوهای هدایت مسیر شهری و راهنمای شهر همدان است. زیرا، این تابلوها ابزار ارتباطی بسیار کارآمد به حساب می آیند و نماد فرهنگی جامعه هستند. به منظور نیل به این هدف، به طور تصادفی تصویر صد مورد از این تابلوها در شهر همدان جمع آوری شد و مواد زبانی آن ها از سه دیدگاه نگارش، ترجمه و تطبیق مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که تنها 38% مواد زبانی تابلوهای شهری و راهنما درست هستند. اما، در 25% موارد، این تابلوها مشکل تطبیق دارند، در 21% آن ها ایرادهای ترجمه ای مشاهده می شود و در 16% آن ها خطاهای نگارشی وجود دارد؛ بنابراین، اصلاح و تهیه این دست تابلوها نیازمند بازنگری است.
توصیف کیفی تجارب دانشجویان از حضور در کلاس های درس دانشگاهی در دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلاس درس، عرصه ای چندبعدی و در ساده ترین شکل، دریچه ای است برای فهم تحولات، تغییرات و به طورکلی، آنچه در دانشگاه ها می گذرد. هدف پژوهش حاضر، توصیف تجارب دانشجویان دختر مقطع کارشناسی رشته جامعه شناسی از حضور در کلاس های درس دانشگاهی در دانشگاه اصفهان است. این پژوهش با استفاده از روش توصیف کیفی بر 20 نفر از دانشجویانی انجام شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند. داده ها در اواخر دوره شیوع کرونا، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته حضوری و آنلاین گردآوری و در ادامه با روش تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس تحلیل داده ها، دو مضمون اصلی «به حاشیه رفتن یادگیری» و «به حاشیه رفتن تعاملات علمی» و شش مضمون فرعی به دست آمدند. یافته های پژوهش نشان می دهد به واسطه تحولاتی که در نظام دانشگاهی و جامعه انجام شده است، معنا و مفهوم و کارکردهای کلاس درس به مثابه یک فضای آموزشی و اجتماعی، چالش برانگیز شده است. این امر مستلزم توجه جدی به تغییر در ذائقه ها، عادت واره ها و کنش های دانشجویان و استادان و استفاده از روش های متنوع تر با هدف بهبود یادگیری دانشجویان و افزایش بازدهی آموزش عالی است.
عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ ورزش همگانی استان خوزستان (با رویکرد بازاریابی اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
221 - 255
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ ورزش همگانی استان خوزستان با رویکرد بر بازاریابی اجتماعی، به روش ترکیبی (کیفی-کمّی) انجام شد. در مرحله کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت 17 خبره و تحلیل مضمون استفاده شد. نمونه گیری انتخاب خبرگان در پژوهش به صورت هدفمند، به روش گلوله برفی و با داشتن معیار سوابق اجرایی یا داشتن سوابق علمی و پژوهشی و نظریه پردازی در حوزه بازاریابی و ورزش همگانی بود. در مرحله کمّی، پرسش نامه محقق ساخته برای تأیید عوامل شناسایی شده در بخش کیفی طراحی و اعتباریابی شد. سپس در بین معلمان، مربیان و مدیران آگاه و فعال در حیطه ورزش همگانی استان توزیع شد و 341 پرسش نامه جمع آوری شد. در این بخش به منظور بررسی داده ها از معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نتایج در مرحله کیفی شامل شناسایی پنج عامل اصلی (بهینه سازی اماکن، همخوانی با باورها، الزامات اقتصادی و اجتماعی، دستگاه های ذی نفع و ذی نقش، مشارکت عمومی) در توسعه فرهنگ ورزش همگانی بود. در بخش کمّی تمامی بارهای عاملی گویه ها از 4/0 بیشتر بود که نشان از مناسب بودن این معیار داشت. همچنین مقدار t به دست آمده برای تمام گویه ها بیش از 96/1 بود که حاکی از تأثیر معنادار تمام گویه ها در سطح اطمینان 95/0 بر توسعه ورزش همگانی در استان بود. با توجه به وضعیت سیاسی و جغرافیایی استان پیشنهاد می شود که مسئولان ورزشی و شهری از طریق بهبود توسعه و زیرساخت های ورزشی و دسترسی آسان، فرهنگ سازی مناسب، بسترسازی اقتصادی و اجتماعی، همکاری و هم افزایی همه جانبه دستگاه های ذی نفع و ذی نقش و تقویت حضور خانواده و چهره های سرشناس ورزشی و هنری، نگاه ویژه ای به توسعه فرهنگ ورزش همگانی داشته باشند و از این طریق زمینه جامعه ای سالم و رشد شهروندان در ابعاد ورزشی، فرهنگی و اجتماعی را فراهم کنند.
جستجوی عناصر پلِبیَنی در جنبش تنباکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهدف این مقاله واکاوی متفاوت جنبش تنباکو است؛ با این فرض که این نخستین تجربه رویارویی مردم و حاکمیت در ایران، متأثر از قلمروگستری سرمایه داری جهانی به واسطه امتیازگیری در کشوری پیرامونی، حاوی عناصری است که خاص نوعی تجربه پلبینی است. این نوشتار از جهت نظری ملهم از آرای مارتین براو است.از وجه روش شناختی، از بینش منظومه ای بهره برده شده است که بیشتر به نقد زبانی-تاریخی موضوع می پردازد و آن را امری نااین همان فرض می کند. تکنیک های به کاررفته تحلیل اسناد و ثانویه است. از خلال نقد زبانی و نیز بازخوانی اسناد تاریخی و حتی تحلیل تحلیل ها، بودونبود عناصر اصل پلبینی در لحظات و کنش های جنبش مذکور سنجیده می شود.عمده ترین نتایج این پژوهش عبارت اند از: 1. این جنبش با تهییج تجار و بازرگانان آغاز شد و رهبری آن را علمای شیعه عهده دار شدند، اما به سرعت بدل به حرکتی اجتماعی شد که از سطح این گروه های اجتماعی فراتر رفت و تهیدستان شهری، داش مشتی ها، زنان، کودکان و درباریان و حتی حرمسرای شاهی را نیز دربرگرفت؛ 2. با وجود تظاهرات و اعتراضات خیابانی که از عشق به میادین (آگورافیلیا) در تجربه پلبینی نشئت می گیرد، تحریم مهم ترین و کاراترین راهبرد برای مقابله با شاه و خارجی ها بود که طبق ادعای این مقاله در وجه مصرف کنندگی یا لحظه C- M’ رقم خورد؛ 3. حاکمیت تمامیت خواه، نه به سبب فقدان مشروعیت، بلکه هنگامی که توان «فرمان راندن» ندارد، از اعمال خشونت بازمی ایستد؛ 4. نوعی خواست دموکراتیک شکل گرفت که پیامد آن، گرچه نیت ناشده، خواست به رسمیت شناخته شدن مردم بود و فقط پس از رسیدن به نتیجه منطقی خود از حرکت بازایستاد، اما زمینه ساز تحولات بعدی شد. این امر کماکان معاصر است و مهم ترین خواست اجتماعی در تمام جنبش های معاصر اجتماعی ایران بوده است؛ 5. برخلاف نگرش ذات گرایانه و غیرتاریخی شرق شناسانه، جنبش تنباکو نمود مقاومت دموکراتیک است.
عوامل مؤثر بر شکل گیری الگوی مصرف اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مباحث اساسی در خانواده ها، رعایت الگوهای مصرف سازگار با فرهنگ ایرانی و آموزه های اسلامی است. تحقیقات حاکی از وجود فاصله میان الگوی مصرف جامعه فعلی با الگوی مصرف مطلوب از دیدگاه اسلام و فرهنگ ایرانی است. بنابراین پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر عواملی چون اعتقاد به خالقیت و رزاقیت خداوند متعال، شناخت کالاهای مباح، مطلوبیت نعمت های خداوند و فرهنگ اسلامی- ایرانی حاکم در جامعه، بر الگوی مصرف اسلامی، به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق مصرف کنندگان بالای 18 سال در شهرستان کرج است. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد عواملی همچون اعتقاد به خالقیت و رزاقیت خداوند، مطلوبیت نعمت های الهی و فرهنگ حاکم در جامعه، تاثیر مثبت و معناداری بر الگوی مصرف اسلامی-ایرانی دارد. در صورتیکه شناخت کالاهای مباح در الگوی مصرف اسلامی- ایرانی تأثیرگذار نیست.
عوامل اصلی مؤثر بر تجاری سازی صنایع فرهنگی
حوزههای تخصصی:
تجاری سازی بخش مهمی از فرآیند توسعه در تولید و توزیع صنایع فرهنگی است و یکی از الزامات ورود موفقیت آمیز به بازار مصرف به شمار می آید. لازمه تحقق این امر ایجاد بسترهایی مناسب است که در عین فراهم آوردن ارزش اقتصادی، ارزش های فرهنگی را در داخل و خارج از مرزهای کشور حفظ کرده و گسترش دهد. صنایع فرهنگی حامل ایده ها، نمادها و شیوه زندگی افراد جامعه بوده و نقش های مختلف اطلاع رسانی، سرگرم کنندگی، هویت سازی و اثرگذاری بر تجارب فرهنگی افراد جامعه دارد. در این پژوهش ضمن ارائه مفاهیم تجاری سازی صنایع فرهنگی، جهت تعادل بین قابلیت تجاری و حفظ ارزش محصولات فرهنگی در تجاری سازی صنایع فرهنگی به اخذ نظرات خبرگان پرداخته شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل 10 نفر از خبرگان حوزه صنایع فرهنگی و خلاق بوده اند که از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت گردآوری داده ها و روش تحلیل مضمون جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کمی نیز شامل صاحب نظران حوزه تجاری سازی صنایع فرهنگی و خلاق به تعداد 40 نفر است که از روش تحلیل عاملی تأییدی به منظور معنا دار بودن شاخص ها و بار عاملی اقدام شد. نتایج نشان می دهد که آموزش قوانین حقوقی و مالی، آموزش تنظیم قراردادها، سیاست های دولت و فراهم آوردن شرایط برای سرمایه گذاری مهم ترین عوامل در تجاری سازی صنایع فرهنگی است. همچنین همبستگی بالایی میان عوامل حقوقی و سیاسی، فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی در تجاری سازی صنایع فرهنگی وجود دارد.
بررسی پیامدهای فضای شهری بر مصرف شهروندان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
181 - 208
حوزههای تخصصی:
امروزه اثرات مدرنیته بر فضای شهری باعث گرایش بیشتر افراد به مصرف شده است. اهمیت این موضوع از این رو قابل طرح است که فضای شهر کرمانشاه دارای پیامدهایی برای مصرف شهروندان این شهر است. امروزه تمام شهرها در تکاپوی ایجاد امکانات برای مصرف هستند و شهرها به واسطه ی امکاناتی که برای مصرف فراهم می کنند، تعریف می شوند. شهرنشینی معاصر به طور فزاینده ای با مصرف شهروندان در ارتباط است. این پژوهش سعی دارد پیامدهای فضای شهری بر مصرف شهروندان شهر کرمانشاه را با دیدی انتقادی از طریق دیدگاه اندیشمندانی چون مارکس، زیمل، وبلن، بوردیو، بودریار، دوسرتو، لوفور، زوکین و ورث مورد بررسی قرار دهد. روش این پژوهش مردم نگارانه و فنون گردآوری داده ها مشاهده، مصاحبه و تجربه ی زیسته بوده است. مشاهدات در دو بخش کالبد و رفتار انجام شد و از 56 نفر، اعم از مدیران و اعضای هیأت مدیره، فروشندگان و خریداران، در پنج مجتمع تجاری با نام های ارگ، پارسیان، پلازا، گل و مروارید مصاحبه به عمل آمد. شیوه ی تجزیه و تحلیل در سه مرحله ی کدگذاری، تفسیر و گزارش نویسی انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهند که: تغییر مکان های سنتی به مدرن سبب وفور و انباشتگی کالاها، تبلیغات و طراحی مراکز تجاری شده است؛ فضاهای مصرف سبب اعتیاد به خرید، مصرف گرایی، خودنمایی، چشم و هم چشمی، تغییر و دگرگونی هویت، تمایز و تفکیک طبقاتی شده اند؛ پرسه زنان، مصرف کنندگان فضای شهری هستند، اما به مصرف کالا نمی پردازند؛ سرانجام این که زنان به نسبت دیگر گروه های اجتماعی بیشترین مصرف کنندگان فضاهای مصرف هستند.
بازنمایی هویت در شخصیت پردازی داستان گرگ گلشیری و دریای پهناور سارگاسو جین رایس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
239 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از حوزه های جدید مطالعاتی در زمینه ی فرهنگ کشورهای در حال توسعه، مطالعات پسااستعماری است که بر رابطه فرهنگ و عناصر آن می پردازد. یکی از عناصر مهم در این حوزه مسئله هویت است، از یک سو استعمارگر با این ایده که مستعمره فاقد یک هویت مستقل است، بنا دارد هویتی جدید برای مستعمره بسازد، مستعمره هم از سوی دیگر به دنبال هویت خویش است تا بتواند از زیر سلطه استعمار به درآید. آثار ادبی به مثابه یکی از ابزارهای مهم فرهنگی در بیان و نحوه مواجهه با این مسائل نقش مهمی ایفا می کنند. این مساله مهم، در فرهنگ های مختلف به طور مشابه مطرح است و همه ی انسان ها در دوره های مختلف به دنبال هویت خود بوده اند و در شرایط مختلف در تلاش برای حفظ آن هستند. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر و عمیق تر مساله هویت در آثار ادبی در پی بررسی تلاش انسان ها برای حفظ هویت و چگونگی بازنمایی آن در آثار ادبی دو فرهنگ مختلف است.
روش شناسی: پژوهش حاضر با خوانشی پسااستعماری از داستان «گرگ» اثر هوشنگ گلشیری و «دریای پهناور سارگاسو» اثر جین رایس به تلاش شخصیت های اصلی داستان برای حفظ هویت شان می پردازد. اختر و آنتوانت دو شخصیت اصلی این داستان ها ، با وجود تفاوت هایی که با هم دارند، اما هر دو از هویتشان دفاع کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و رویکردی تطبیقی به تلاش این دو شخصیت می پردازد و در پی پاسخ به این پرسش ها است که وجوه شباهت و تفاوت شخصیت های این داستان ها در مواجهه با عوامل استعماری و مساله ی هویت کدامند؟ بازنمایی هویت در شخصیت پردازی دو داستان گرگ و دریای پهناور سارگاسو چگونه بوده است؟ کدامیک از این دو داستان در بازنمایی هویت از طریق شخصیت پردازی موفق تر بوده اند؟
یافته ها: پژوهش به این نتیجه می رسد که هرچند شخصیت ها با عواملی مواجه می شوند که قصد گرفتن فاعلیت انسانی (سوژه) آنها را دارند اما با تلاش خود سعی در صیانت از آن دارند. به سخن دیگر هرچند عوامل مختلف استعمارگر می خواهند سوژه ها را به اُبژه تبدیل کنند اما آنان با آگاهی، تسلیم نشده و همچنان کوشش می کنند تا سوژه ( فاعل شناسا) باقی بمانند و هویت خود را حفظ کنند.
ارائه مدل عجین شدن شغلی کارکنان با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکنان با تمایل بیشتر به مشارکت در تصمیم گیری و فعالیت ها در سازمان های عصر حاضر به دنبال افزایش رضایت خود از شغل می گردند. عجین شدن با شغل یک ویژگی مطلوب است. درواقع، افرادی که بیشتر با شغل خود عجین می شوند، از شغل خود رضایت بیشتری داشته، روحیه مثبت در کار نشان داده و نسبت به سازمان و همکاران خود تعهد بالایی ابراز می کنند. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر عجین شدن شغلی با استفاده از روش فراترکیب بود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی است؛ ازلحاظ ماهیت و شیوه تحلیل اطلاعات جزو تحقیقات کیفی است. از منظر روش جمع آوری اطلاعات اسنادی است و درنهایت بر مبنای روش پژوهش، جزو تحقیقات تحلیلی – توصیفی است که با استفاده از روش فراترکیب صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش، کلیه پژوهش های داخلی صورت گرفته در ده سال اخیر (1400-1390)با موضوع بررسی عوامل مؤثر بر عجین شدن شغلی است که گزارش آن ها در بانک های اطلاعات نشریات کشور (مانند: مگیران، نورمگز، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، علم نت، سیویلکا) نمایه شده است. روش نمونه گیری این پژوهش هدفمند است و با توجه به قاعدۀ اشباع نظری، تعداد 10 پژوهش انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. با استفاده از روش تحلیل مضمون عوامل و مؤلفه ها استخراج گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، الگوی عوامل مؤثر بر انگیزش اعضای هیئت علمی دانشگاه مشتمل بر 6 عامل اصلی و 24 عامل فرعی است. عوامل مؤثر بر عجین شدن شغلی عبارتند از رضایت شغلی، تطبیق پذیری شغلی، رفتار شهروندی سازمانی، معنویت در محیط کار، تمایل به ترک خدمت و استرس شغلی
دفاع از نظریه اجتهادی-تجربی عرفی شدن: پاسخ به نقد دکتر طالبان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
29 - 48
حوزههای تخصصی:
این مقاله حاوی گفتگویی علمی و انتقادی با دکتر محمدرضا طالبان درخصوص نقد ایشان بر کتاب اینجانب با عنوان نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی است. ایشان در ضمن مقاله «اخذ نظریه از جامعه شناسی و تطبیق نابه جای آن با متون دینی: نقدی بر کتاب نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی» دو نقد اصلی را بر کوشش نظریه پردازانه این کتاب وارد دانسته است: نخست، اخذ و تطبیق نابه جای مباحث درون دینی با مباحث جامعه شناسی عرفی شدن و دوم، خلط مدل تبیینی با نظریه. در این مقاله پس از اشاره به کلیات و رئوس اصلی نظریه ارائه شده در این کتاب، با روش تحلیل منطقی کوشش شده است به این دو نقد به طور مستدل پاسخ داده شود. بدینمنظور با توضیح کافی نشان داده شد که هیچ یک از دو ادعای یادشده یعنی اخذ و تطبیق نابه جا و خلط مدل تبیینی با نظریه در مورد پژوهش یادشده مصداق ندارد.
تحلیلی جامعه شناختی از کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی ساکن اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش کیفیت زندگی، یکی از دلایل اصلی مهاجرت افراد و گروه ها محسوب می شود. با این حال، به نظر می رسد که مهاجران در فرایند مهاجرت به عنوان یک فرآیند پیچیده و پرتنش، با فرصت ها و چالش های مختلفی روبه رویند که نقش مهمی بر کیفیت زندگی آنها دارد. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی و برخی از عوامل اجتماعی تبیین کننده آن است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش نامه انجام شده است. حجم نمونه شامل 321 نفر از مهاجران افغانستانی است که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، از میان ساکنان منطقه زینبیه شهر اصفهان انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد ادراک، تبعیض و دین داری، به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق ادغام اجتماعی) بر کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی تأثیر دارند. ادغام اجتماعی نیز به صورت مستقیم، بر کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی تأثیر داشت. در پایان، پیشنهاد هایی برای سیاست گذاری مناسب در رابطه با کیفیت زندگی مهاجران افغانستانی ارائه شده است.
حق برشهر کودکان (مقایسه در دو منطقه برخوردار و نابرخوردار شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی تحقیق حاضر، مقایسه حق برشهر کودکان در دو منطقه برخوردار و نابرخوردار شهر کرمانشاه است. از این منظر، با معرفی امکانات کالبدی و فضایی حق برشهر کودکان در دو منطقه، استدلال می کنیم که بهره مندی از حق برشهر فراتر از فضا و کالبد، موکول به مناسبات کلان اقتصاد سیاسی جامعه است. بر همین قیاس، رویکرد نظری مقاله، تعریف کودکی براساس همین مناسبات و معرفی مؤلفه های حق برشهر کودکان است.روش تحقیق انتقادی است که متکی بر بازخوانی داده های موجود از منظر مناسبات اقتصاد سیاسی و افشای دلالت های پنهان آن ها است. روش جمع آوری داده ها مشاهده میدانی محله های دو منطقه مورد مقایسه بوده است.براساس داده های تحقیق، در منطقه 1، تعداد 12 پارک مجهز به وسایل بازی کودکان با 134 هزار مترمربع مساحت وجود دارد که این تعداد در منطقه 7 تعداد 6 پارک با 56 هزار مترمربع مساحت است. چهار شهربازی خصوصی در منطقه 1 و یک شهربازی خصوصی در منطقه 7 وجود دارد. 91 مدرسه خصوصی در منطقه 1 و 17 مدرسه خصوصی در منطقه 7 دایر است.براین اساس نتیجه تحقیق حاکی از تفاوت چشمگیر در مؤلفه های فضایی و کالبدی دو محله در زمینه حق برشهر کودکان است. این مقاله استدلال می کند اگرچه دو محله در مقایسه امکانات سرگرمی، بازی، آموزش و اغذیه متفاوت هستند، رفع این نابرابری فراتر از امری کالبدی-فضایی و موکول به کاهش نابرابری عمومی در جامعه و مستلزم بازاندیشی مناسبات اقتصاد سیاسی موجود است.
آسیب های روان شناختی وارد شده بر مادران در شرایط همه گیری کووید 19: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
237 - 254
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف درک آسیب های روان شناختی واردشده بر مادران در شرایط همه گیری بیماری کووید 19 انجام پذیرفت. روش پژوهش این مطالعه کیفی و مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش، مصاحبه ها به شکل نیمه ساختاریافته با 25 نفر از مادران انجام پذیرفت و تا رسیدن به مرحله اشباع داده ها ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از شیوه تحلیل مضمون استفاده شد. سر انجام از نتایج حاصل از تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی و مضمون فرعی شناسایی شد: 1. دل نگرانی های مادرانه (ترس حاصل از رصد رسانه، نگران سلامت فرزندان، دلواپسی درباره وضعیت فرزندان)؛ 2. رفتار و افکار تکرارشونده (بازکردهای غیرمعمول، بازگفت های آزار دهنده)؛ 3. خمودگی خلق (فرسوده از شرایط قرنطینه، آزرده از سوگ اطرافیان، خسته از آموزش مجازی)؛ 4. درهم ریختگی الگوی خواب و خوراک (بیداربودن های شبانه، نوسان در رژیم غذایی). نتایج این مطالعه نشان داد در شرایط همه گیری بیماری کووید 19 سلامت روان مادران در معرض خطر قرار گرفته است؛ همچنین مضامینی اطلاعاتی در خصوص آسیب های روان شناختی واردشده بر مادران و به تبع آن سایر افراد خانواده کشف شد که می تواند در اقدامات درمانی و پیشگیرانه توسط سازمان های مرتبط مورد توجه قرار گیرد.
واکاوی نقش خاطره جمعی بر جایگاه و منزلت علوم انسانی در نهاد دانشگاه در ایران با تأکید بر خاطره دارالفنون به عنوان نقطه عطف نهاد دانشگاه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اگرچه علوم انسانی در رشد بنیان های فرهنگی و توسعه پایدار جامعه نقش مهمی ایفا می کند اما در غالب جوامع کمتر توسعه یافته از جمله ایران، در جایگاهی پایین تر از علوم طبیعی قرار داده می شود. پل ریکور بر این باور است که به دنبال بروز یک رویداد و در جریان شکل گیری آن خاطره ای جمعی در ذهن مردم ایجاد شده و تداوم می یابد. تکرار این خاطره و ذهنیت در زمان حال متضمن فراموشی برخی ابعاد آن رویداد و برجسته کردن برخی جنبه های دیگر و گاه تحریف آن می گردد. در پژوهش حاضر با دغدغه واکاوی ریشه های این نگرش به علوم انسانی، با این پیش فرض که رویکرد زمان پیدایش و تکوین نهاد دانشگاه در ایران یعنی از زمان تأسیس دارالفنون تا به امروز بر منزلت کنونی علوم انسانی در خاطره جمعی مردم ما تاثیر گذاشته در پی واکاوی جایگاه این علوم در دارالفنون به عنوان نقطه شروع نهاد دانشگاه ایرانی پرداخته ایم.روش شناسی: بدین منظور سه نفر از چهره های کلیدی دارالفنون، ملکم خان ناظم ا لدوله، اعتضادالسلطنه و اعتمادالسلطنه را برگزیده و دیدگاه و عملکرد آنها را در مورد علوم انسانی با استفاده از مفهوم خاطره جمعی پل ریکور، مورد تحلیل قرار داده ایم. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش موید آن است که پیدایش و تکوین دارالفنون به عنوان نخستین نهاد آموزشی نوین ایران را می توان بر اساس روایتی از توسعه که عقب ماندگی ایرانیان را در فن، تکنیک و صنعت می داند، فهم و تفسیر کرد. غفلت دارالفنون از اهمیت علوم انسانی در فرایند مدنیت و توسعه علمی و صنعتی، یکی از زمینه های شکل گیری این نگرش در اذهان مردم و سیاستگذاران ما بوده که هنوز هم در قالب خاطره جمعی جضور دارد و مانع تحقق جایگاه شایسته علوم انسانی در آموزش عالی و فرایند توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ما می شود.
Identifying the Dimensions and Components of School Evaluation based on the Effective Components of Top Schools: A Qualitative Research(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The effectiveness of schools including in the field of evaluation creates a competitive advantage for schools in compared to other schools. Therefore, the aim of this study was to identifying the dimensions and components of school evaluation based on the effective components of top schools. Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of execution method was qualitative. The population of study was the faculty members and staff and senior experts of education of Tehran province in 2020 year, which according to the principle of theoretical saturation 14 people were selected as a sample with using the purposive sampling method. The tool of the study was a semi-structured interview, which whose data were analyzed by open, axial and selective coding method in Maxqda software. Findings: The findings showed that the school evaluation based on the effective components of top schools had 19 components in 6 dimensions including planning (2 components), evaluation (3 components), education and innovation (3 components), management and leadership (6 components), facilities (3 components) and cultural and social (2 components). Finally, the pattern of school evaluation dimensions and components based on the effective components of top schools was drawn. Conclusion: The identified dimensions and components for evaluating schools based on the effective components of top schools can be used by experts and curriculum planners to improve the state of the educational system.