فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰ و ۸۱
27 - 47
حوزههای تخصصی:
باورها و اعتقادات به عنوان یک نظام گسترده اجتماعی، خود بخشی از نظام گسترده تر فرهنگ و دانش عامه به شمار می آیند که شیوه حفظ و انتقال آنها به عنوان میراث مشترک زندگی اجتماعی یک گروه عمدتاً سینه به سینه و شفاهی بوده است. خاستگاه بخشی از این باورها و اعتقادات (خرافی یا غیرخرافی)، عکس العمل انسان در مقابله با طبیعت و محیط اسرارآمیز پیرامون وی بوده که در مواقع حساس و لحظه هایی که عدم اعتماد و اطمینان به آینده وجود داشته، حادث می شده است. توجه به این باورها و عمل بر پایه آنها، افراد را از تدبیر مسائل بر اساس منطق و برنامه ریزی باز می داشته است. این مقاله با هدف گشودن دریچه ای برای شناخت هرچه بیشتر فرهنگ مردم ایلام و به طور اخص، باورها و اعتقادات آنان، ضمن به دست دادن تعدادی از باورها و اعتقادات عامیانه (بدون تأیید درستی یا نادرستی آنها)، موارد کاربرد آنها را نیز نشان داده است. برای گردآوری اطلاعات از شیوه کتابخانه ای و مصاحبه با کهنسالان استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که انسان ها با هر نوع بینش و دیدگاهی، خواسته یا ناخواسته، هرگز نمی توانند به طور کامل از این باورها و اعتقادات چشم بپوشند و آنها را بر کنار نهند.
فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی؛ جُستاری برای فرهنگ شایستگی محور دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
127 - 161
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سازمانی وسیله ای برای به مقصود رساندن اهداف مطلوب سازمان است و تا زمانیکه افراد در سازمان خود موفق هستند نشانگر فرهنگ شایسته آن سازمان است. به این منظور هدف پژوهش پیش رو فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی است. در این رابطه روش فراترکیب رویکردی کیفی است که اجزای فرهنگ سازمانی را در قالب 7 مرحله و در بازه زمانی سال 1996 تا سال 2020 مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها در سه بخش اجزای مفهومی، مدل های فرهنگ سازمانی و سطوح فرهنگ سازمانی، با توجه به به 12 الگوی شناسایی شده ؛ الگوی مک کوئین، الگوی ماسیاگ، الگوی یازیچی و کرباگ، الگوی بووچوک و فست، الگوی شاین، الگوی دابر، فینک و یولز، الگوی کامرون و کویین، الگوی برگ کوئیست و پاولاک، الگوی رائو، الگوی هافستد، الگوی پیترسون و وایت، الگوی یان مک نی ارائه گردیده است. نتایج نشان می دهد که کاربرد هر یک از این الگوها در حوزه عمل به چه شکل است. همچنین چهار سطح مصنوعات شامل: راهبرد، ساختارهای تصمیم گیری، ساختارهای سازمانی، معیارهای سنجش مسئولیت پذیری، سازوکارهای تأمین مالی، جو سازمانی، سازوکارهای استخدام و پذیرش؛ سطح ارزشها شامل: هنجارها و ناهنجارهای آموزشی، هنجارها و ناهنجارهای پژوهشی، و نیز هنجارها و ناهنجارهای اداری و اجرایی؛ سطح باورها: سنت های علمی، سنت های اجرایی و در آخرین سطح نمادها با عنوان الگوها مورد بازشناسی قرار گردید. لذا پیشنهادات کاربردی این پژوهش را می توان در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی بکار برد.
سنخ شناسی انتخاب همسر به شیوه آنلاین در بین افراد دارای تحصیلات دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 145
حوزههای تخصصی:
راحتی و ناشناس بودن در انتخاب همسر به شیوه آنلاین به افراد کمک می کند تا بدون اطلاع خانواده و دوستان به یکی از هدف های اصلی خود که همان ایجاد رابطه عاشقانه و متعهدانه است، دست یابند.روش شناسی مقاله حاضردر چار چوب استراتژی تحقیق کیفی بر اساس روش تحلیل مضمون داده های گرد آوری شده34 نفر از فعالان گروه های همسریابی آنلاین، طراحی شد. برای این منظور، با تکیه بر نمونه گیری هدفمند، مصاحبه صورت گرفته و اشباع نظری بدست آمد. سپس مصاحبه ها به شیوه تحلیل مضمون بررسی شدند. مضامین اصلی شناسایی شده، انگیزه (دارای دو زیر مضمون انگیزه بیرونی و انگیزه درونی)، گمنامی (دارای مفاهیم سرگرمی و وقت گذرانی، هدف نادرست، بی صداقتی، دختران متوقع و بی اعتمادی)، فریب (جعل و پنهان کاری) بودند. مضمون های اشاره شده به ترتیب تداعی کننده نظریه های اشاعه نوآوری، استفاده و رضایتمندی، نظریه پردازش اطلاعات اجتماعی و پیش فرض حقیقت هستند. براساس گفت وگوهای به دست آمده، انتخاب همسر به شیوه آنلاین به دوگروه «گریز از محیط های الزام آور» و «گریز از محیط های انزوابخش» تقسیم شدند. مضامین پژوهش در قالب سه مضمون اصلی انگیزه، گمنامی و فریب قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان دادند که که اگر کژکارکردها و شکاف ها و خلا های فرهنگی درکاربرد همسریابی آنلاین به شیوه الگوهای حل مسئله مورد تحلیل قرار گیرند،مشخص می گردد که موفقیت و یا عدم موفقیت همسریابی آنلاین، به کارکرد سایت از سویی و نحوه کاربرد آن ها توسط کاربران از سوی دیگر، به افراد جامعه وابسته است.
نقش تاب آوری، تنظیم هیجان و سلامت معنوی در پیش بینی افکار خودکشی زنان قربانی خشونت در دوره کرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
52 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش تاب آوری، تنظیم هیجان و سلامت معنوی در پیش بینی افکار خودکشی زنان قربانی خشونت در دوره کرونا بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان قربانی خشونت بودند که به کلینیک های روانشناختی شهر اصفهان در سال 1401-1400 مراجعه کرده بودند و از میان آن ها 180 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های تاب آوری(کونور و دیویدسون،2003)، تنظیم هیجان( گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون،۲۰۰۱)، سلامت معنوی(پالوتزین و الیسون،1982) و پیش بینی افکار خودکشی(آرون بک،1961)پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون چندگانه و از طریق بسته نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که، افکار خودکشی توسط تاب آوری، سلامت معنوی و تنظیم هیجان قابل پیش بینی بود(05/0>p). تاب آوری بیشترین توان پیش بینی افکار خودکشی زنان قربانی خشونت را دارد و نزدیک به 32 درصد از افکار خودکشی زنان قربانی خشونت را پیش بینی می نماید و متغیرهای تاب آوری و سلامت معنوی به طور همزمان 5/39 درصد از متغیر افکار خودکشی زنان قربانی خشونت را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش برای کاهش افکارخودکشی درافراد قربانی خشونت خانگی در بسته های آموزشی توجه به تاب آوری و سلامت معنوی حائز اهمیت است.
طراحی و اعتباریابی مدل استقرار مدرسه صالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
113 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: مدرسه صالح مدرسه ای برای تحقق حیات طیبه و دستیابی به جامعه سالم است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی مدل استقرار مدرسه صالح بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه پژوهش صاحب نظران مدرسه صالح استان هرمزگان در سال 1400 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 17 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای مدل استقرار مدرسه صالح 546 مفهوم در 29 زیرمقوله و 14 مقوله شناسایی شد. مقوله ها شامل ارتقای جایگاه آموزش وپرورش و عناصر آن (با دو زیرمقوله ارتقای جایگاه و ارزشمندی آموزش وپرورش و ارتقای منزلت و جایگاه معلمان و مدیران)، مدیریت و ارتقای عملکرد (با چهار زیرمقوله توجه به مدیریت مدارس، هماهنگی و ارتباطات، ارتقاء نظارت و ارتقاء روابط و رفتارها در مدرسه)، سیاست، ساختار و سیستم اداری (با دو زیرمقوله توجه به مسائل سیاست گذاری و ساختار و ارتقای سیستم اداری)، توجه به تربیت و پرورش دینی (با یک زیرمقوله توجه به تربیت و پرورش دینی و ملی)، منابع، فضا و تجهیزات (با سه زیرمقوله توجه به مسائل و ملزومات فضای کالبدی کلاس و مدرسه، تأمین منابع مالی و بهره گیری از تجهیزات و فناوری ها)، بهره گیری از ظرفیت ها و توجه به نیازها (با دو زیرمقوله توجه به ظرفیت ها و زیست بوم مناطق و نیازمحوری)، نیروی انسانی (با سه زیرمقوله بهره گیری از نیروی انسانی توانمند، توانمندسازی و ایجاد انگیزه و جذب و بکارگیری)، برنامه و هدف محوری (با چهار زیرمقوله توجه به برنامه درسی ملی و بومی، توجه به هدف و برنامه محوری، نهادینه کردن ارزش و اهمیت سند و عملیاتی کردن اهداف و مولفه های سند تحول)، توجه به کیفیت و پیامدهای نظام آموزشی (با دو زیرمقوله توجه به پیامدها و خروجی های نظام آموزشی و غنی سازی و ارتقای کیفیت برنامه ها و فعالیت های مدارس)، توجه به تجربه ها و پژوهش ها (با دو زیرمقوله استفاده از دیدگاه های نوین و تجارب ملی و بین المللی و پژوهش محوری در نظام آموزشی)، مشارکت ذی نفعان و نخبگان (با یک زیرمقوله مشارکت ذی نفعان و نخبگان)، تفاوت های فردی (با یک زیرمقوله رعایت تفاوت های فردی)، انعطاف پذیری (با یک زیرمقوله انعطاف پذیری در برابر تغییرات) و روش ها و شیوه های آموزشی (با یک زیرمقوله روش ها و شیوه های آموزش و تدریس) بودند که با توجه به مقوله ها و زیرمقوله ها مدل استقرار مدرسه صالح طراحی شد. همچنین، نسبت روایی محتوایی 84/0 و شاخص روایی محتوایی 89/0 بر اساس نظر صاحب نظران حاکی از اعتبار مناسب مدل استقرار مدرسه صالح بودند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به مقوله ها و زیرمقوله ها مدل استقرار مدرسه صالح شناسایی شده در این پژوهش، مدیران و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند گام موثری در جهت ارزیابی میزان تحقق مدرسه صالح و تلاش برای استقرار آن بردارند.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری(یک ماهه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار (شهر کرد) در سال تحصیلی 400- 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 75 نفر از دانش آموزان پسر در دو گروه آزمایش گروهی کاوشگری، مفهوم آموزی و یک گروه کنترل (هر گروه 25 نفر) بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از 3 مدرسه و 3 کلاس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی جنکینز و مورگان (1999) و مداخله نیز روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به مدت 10 جلسه (هر جلسه 45 دقیقه) که برای هر دو گروه آزمایش اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هم آموزش گروهی کاوشگری و هم مفهوم آموزی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند(05/0>P). ولی بین میانگین نمرات آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی تفاوت معناداری وجود نداشت. به عبارتی دیگر، هر دو روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به یک اندازه موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان در درس علوم می شود. بنابراین برنامه ریزان درسی می توانند این روش ها را بیشتر مورد توجه قرار دهند و همچنین معلمان دوره ابتدایی می توانند در آموزش درس علوم از این روش های آموزشی جهت خودکارآمدی تحصیلی آنان استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
207 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: روش های مداخله بسیاری برای بهبود ویژگی های روانشناختی کودکان وجود دارد که در این مطالعه تلاش می شود تا دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله با هم مقایسه شوند. در نتیجه، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی بازی درمانی و آموزش حل مساله بر مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود.روش شناسی: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان 5 تا 7 سال مراجعه کننده به مراکز و کلینیک های مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در سال 1400 بودند. از میان اعضای جامعه تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی شامل گروه های بازی درمانی، آموزش حل مساله و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 10 جلسه با روش بازی درمانی و گروه آزمایش دوم، 10 جلسه با روش آموزش حل مساله آموزش دید و گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکرد. داده ها با سیاهه مسئولیت پذیری کالیفرنیا (گاف، 1951)، مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس سازگاری (ماتسون و همکاران، 1983) گردآوری و با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (001/0P<). همچنین، بین دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله در بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله بر بهبود مسئولیت پذیری، تحمل پریشانی و سازگاری کودکان 5 تا 7 سال بود. بنابراین، درمانگران، روانشناسان و مشاوران می توانند در کنار سایر روش های درمانی از هر دو روش بازی درمانی و آموزش حل مساله برای مداخله های خود استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل بر مشکلات بین شخصی دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
345 - 355
حوزههای تخصصی:
هدف: مبتلایان به اضطراب اجتماعی دارای مشکلات بین شخصی زیادی هستند. در نتیجه، هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل بر مشکلات بین شخصی دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی بود.
روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دختران دوره دوم متوسطه دارای اضطراب اجتماعی مدارس دولتی شهر آشخانه در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. در این مطالعه، 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای به تفکیک و به صورت گروهی با روش های رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزار پژوهش سیاهه اضطراب اجتماعی کونور و همکاران (2000) و سیاهه مشکلات بین شخصی بارخام و همکاران (1996) بود که داده های حاصل از اجرای آنها با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که بین گروه ها از نظر کاهش مشکلات بین شخصی دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>). افزون بر آن، هر دو روش مداخله رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل باعث کاهش معنی دار مشکلات بین شخصی دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی در مراحل پس آزمون و پیگیری شدند (001/0P<).
نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، درمانگران، مشاوران و روانشناسان می توانند از هر دو روش رفتار درمانی دیالکتیکی و تحلیل رفتار متقابل در کنار سایر روش های درمانی برای کاهش مشکلات بین شخصی دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی استفاده نمایند.
شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه بر اساس معادلات ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
434 - 444
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی می تواند به بهبود آن کمک نماید. در نتیجه، هدف این پژوهش شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه بر اساس معادلات ساختاری تفسیری بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره مرتبط با پژوهش و خبرگان این حوزه بودند. تعداد 50 اسناد و متون با روش نمونه گیری هدفمند و تعداد 10 نفر از خبرگان با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با یادداشت برداری از اسناد و متون و نظرسنجی از خبرگان درباره پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با روش معادلات ساختاری تفسیری در نرم افزار PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی شامل 11 عامل چالش انگیزکردن برنامه درسی دانشگاهی، ترویج اشکال مشارکت اجتماعی، آماده سازی دانشجویان برای مشاغل عمومی، برنامه درسی شهروندی فعال، آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی، پژوهش محوری، پروژه های اجتماعی، پرورش افراد شایسته، توسعه شهروند واجد شرایط، توجه به دیدگاه ذینفعان اجتماعی در نظام دانشگاهی و آموزش حساسیت اجتماعی بودند. نتایج معادلات ساختاری تفسیری نشان داد که عامل ترویج اشکال مشارکت اجتماعی در سطح اول، عوامل پژوهش محوری و پرورش افراد شایسته در سطح دوم، عامل آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی در سطح سوم، عوامل چالش انگیزکردن برنامه درسی دانشگاهی و آماده سازی دانشجویان برای مشاغل عمومی در سطح چهارم، عوامل برنامه درسی شهروندی فعال، توجه به دیدگاه ذینفعان اجتماعی در نظام دانشگاهی و آموزش حساسیت اجتماعی در سطح پنجم، عامل توسعه شهروند واجد شرایط در سطح ششم و عامل پروژه های اجتماعی در سطح هفتم قرار داشتند و بر اساس آن مدل ساختاری تفسیری عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه طراحی شد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان و متخصصان آموزش عالی می توانند از نتایج این پژوهش بهره برداری کرده و برای بهبود وضعیت دانشگاه و کسب مزیت رقابتی از عوامل موثر شناسایی شده بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه استفاده نمایند.
طراحی سناریوهای آینده فرهنگ سیاسی در ایران (1402-1412)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
63 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی و طراحی سناریوهای وضعیت آینده فرهنگ سیاسی در ایران، با رویکرد آینده پژوهانه به مقوله فرهنگ سیاسی انجام شده است که نقطه قوت و تمایز این اثر با آثار پیشین به شمار می آید. شناخت فرهنگ سیاسی به مثابه ترسیم شیوه نگرش مردم نسبت به نظام سیاسی از آنرو حائز اهمیت می باشد که ضمن ایجاد شرایط فهم ارتباط بین عناصر مختلف حیات انسانی، مبیّن تغییرات اجتماعی و سیاسی حاکم بر آینده یک نظام سیاسی در نتیجه دگرگونی های بین نسلی بشمار می آید. روش: با توجه به این امر از روش های کمی و کیفی و روش سناریونگاری پیترشوارتز جهت پاسخ به سؤال اصلی بهره مند شده ایم. همچنین جهت جمع آوری اطلاعات به بررسی ادبیات تحقیق و اسناد و مدارک در قالب روش کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته با پنل 25 نفره خبرگان اقدام شده است و همچنین از روش دلفی فازی استفاده و برای سنجش پایایی، از روش تحلیل ساختاری مبتنی بر جداول ماتریس روابط متقابل براساس نرم افزار میک مک و برای طراحی سناریوها از نرم افزار سناریوویزارد بهره مند شدیم. یافته های پژوهش: پنج عدم قطعیت کلیدی در ارتباط با وضعیت آینده فرهنگ سیاسی در ایران متصور می باشیم: اسطوره سازی، عدالت خواهی، فرهنگ عاشورایی و مهدویت، پیوند دین و سیاست و استقلال خواهی، که مبتنی بر آن چهار سناریوی فرهنگ سیاسی مردم سالاری دینی، انحصارگرایی دینی، مشارکت دموکراتیک و فرهنگ سیاسی تبعی-مشارکتی قابل ترسیم هستند.نتیجه گیری: از میان 4 سناریوی طرح شده، سناریوی فرهنگ سیاسی تبعی-مشارکتی از بیشترین درجه احتمال وقوع برخوردار است.
«مأیوس سازی» به مثابه ابزار عملیات روانی: مطالعه صفحه اینستاگرام ایران اینترنشنال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
83 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل موضوعاتی است که شبکه ایران اینترنشنال با هدف مأیوس سازی کاربران خود در رسانه اجتماعی اینستاگرام به آنها متوسل شده است. مأیوس سازی یکی از روش های اصلی عملیات روانی محسوب می شود و رسانه های مخالف نظام سیاسی ایران تلاش می کنند با توسل به آن شهروندان ایران را از امید به پیشرفت ناامید کنند. به عبارت دیگر، هدف این رسانه ها ایجاد تردید در افکار عمومی درباره کارآمدی نظام سیاسی کنونی ایران است. در این مطالعه، رسانه ایران اینترنشنال مطالعه شده است که می توان ادعا کرد یکی از دلایل تأسیس این شبکه کاربرد آن به مثابه مجرای رسانه ای عملیات روانی بوده است. برای این منظور، مطالب منتشر شده در صفحه این رسانه در اینستاگرام در بازه زمانی 9 تا 30 آوریل سال 2023 مطالعه شدند. برای تحلیل یافته ها از روش تحلیل مضمون و الگوی براون و کلارک (2006) استفاده شده است. نتایج تحلیل نشان داد، در این رسانه برای مأیوس سازی بر شرایط اقتصادی به ویژه تورم و تولید، مهاجرت، مسائل محیط زیستی، بزرگ نمایی ناکارآمدی برخی از مدیران و فساد اقتصادی تأکید شده است. پیشنهاد این مقاله برای مقابله با این رویکرد، کاربرد رویکرد تبیینی است که با توجه به ویژگی های مخاطبان هدف رسانه های برون مرزی باید بیشتر استفاده شود.
مطالعه پیشران های مؤثر بر پایداری مسکن شهر قزوین، بر مبنای رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
199 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه رشد شتابان شهرها و افزایش جمعیت شهرنشین حکایت از به وجود آمدن ناپایداری در مناطق شهری دارد. در راستای کاهش ناپایداری در شهرها پارادایم پایداری و آینده نگاری بیش از گذشته مورد توجه قرار می گیرد. آینده نگاری مسکن در برنامه ریزی شهری و توسعه پایدار شهرها به عنوان یک زیرساخت اساسی نقش مهمی دارد. بنابراین بررسی آینده محتمل پایداری مسکن شهر قزوین در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است.روش: در این پژوهش با استفاده از روش دلفی و نرم افزار میک مک پیشران های موثر پایداری مسکن شهر قزوین براساس رویکرد آینده پژوهی در ابعاد چهارگانه جمع بندی و تحلیل شده و به صورت یک پژوهش جامع و کاربردی ارائه شده است.یافته: بر اساس بررسی های صورت، پیشران های «توسعه مختلط مسکونی»، «دسترسی واحد مسکونی به خدمات»، «انسجام و تعاملات اجتماعی» و «هویت و سرزندگی» بر پایداری مسکن بیشترین تاثیرگذاری و پیشران های «دسترسی واحد مسکونی به خدمات»، «انسجام و تعاملات اجتماعی» و «معماری پایدار هماهنگی با اقلیم و مصالح بومی» بیشترین تاثیر پذیری را نسبت به پایداری مسکن را دارا هستند.نتیجه گیری: پیشران های واقع در ناحیه یک گراف گراف تاثیرگذاری و تاثیرپذیری، پیشران های دو وجهی هستند و بر پایداری سیستم تاثیرگذاری بسیار بالایی دارند. به عبارتی پیشران های راهبردی سیستم هستند. همچنین پیشران های واقع در ناحیه دو گراف، کمترین نظارت و مدیریت بر آن وجود دارد، بنابراین محدوده ی بحرانی را تشکیل می دهند.
راهبردهای توانمندسازی والدین در زندگی رسانه ای فرزندان بر اساس دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
285 - 312
حوزههای تخصصی:
ارتقاء سطح آگاهی در زندگی رسانه ای و در جامعه ایرانی به ویژه برای والدین در جهت هوشیار سازی فرزندانشان در استفاده از فضاهای رسانه ای، یک نیاز و ضرورت محسوب می شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، کیفی و از نوع تحلیل مضمون است. داده ها پس از جمع آوری، ثبت، کدگذاری و در قالب مضامین اصلی، دسته بندی شدند. درنهایت جهت تعیین اعتبار یافته ها 15 نفر از صاحب نظران مورد مصاحبه قرار گرفتند. تحلیل داده های کیفی مشخص کرد، مضمون های: توجه به انواع مختلف تفکر (مراقبتی، نقادانه، خلاقانه، معاشرتی مشارکتی)، کسب انواع مهارت (مهارت های فناورانه، مهارت خودکنترلی، مهارت میانجیگری والدین و توجه به ارزش های اخلاقی و هویت بخش در فضای مجازی)، توجه به مدیریت مصرف رسانه ای (توجه به کیفیت مصرف رسانه ای فرزندان، تأکید بر نقش والدین در مقام یاددهنده و در مقام یادگیرنده، توجه به طبیعت، جامعه پذیری رسانه ای فرزندان) به عنوان راهبردهای توانمند سازی والدین در زندگی رسانه ای فرزندان شناخته شد.
تحلیل محتوای برنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران از منظر سلامت جنسی (مورد مطالعه: حریم مهرورزی، هزار راه نرفته و سری سوم برنامه حال خوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
117 - 149
حوزههای تخصصی:
توجه به سلامت جنسی و ارتقای آن، به تحکیم بنیان خانواده و جامعه سالم منجر می شود و رسانه ها در این زمینه می توانند نقش مهمی ایفا کنند. در این پژوهش که با هدف بررسی برنامه های سلامت جنسی تلویزیون انجام شده است، با استفاده از روش تحلیل محتوا و نمونه گیری طبقه ای، سه برنامه شاخص سیما یعنی حریم مهرورزی، هزار راه نرفته و سری سوم برنامه حال خوب که از مهرماه سال 1394 تا دی ماه 1398 از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده اند ( تعداد 61 برنامه و 857 آیتم)، با استفاده از پرسشنامه معکوس، به لحاظ ساختار و محتوا مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. واحد تحلیل در این بررسی «آیتم» بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر برنامه های تلویزیون در این زمینه، به صورت مصاحبه و گفتگوی کارشناسی بوده اند و با رویکرد آموزشی و ترویجی برای زوجین و خانواده ها تولید شده اند؛ کارشناسان حوزه روان شناسی بیش از سایر متخصصان در این برنامه ها حضور داشته اند. از بین برنامه هایی که از محتوای ناهنجاری و اختلالات جنسی برخوردار بوده اند، بیشترین شان به کژکاری های جنسی پرداخته اند. از سوی دیگر، بیشترین برنامه های مرتبط با کژکاری جنسی، به اختلال میل جنسی اختصاص داشته اند. در این برنامه ها از ابعاد گوناگون، برجسته سازی صورت گرفته است، به همین دلیل، تمامی موضوعات، رویکردها، کارشناسان و... امکان و موقعیت مطرح شدن را نداشته اند و نتوانسته اند به نحو مطلوب بازنمایی شوند. نتایج این پژوهش، می تواند آگاهی مدیران، برنامه سازان و دست اندرکاران تولید برنامه های سلامت جنسی تلویزیونی را افزایش دهد و به آنان در کاهش نقاط ضعف و تقویت نقاط مطلوب کمک کند.
Investigating the Validity Amount of the Talent Management Model based on the Teachings of Nahjolbalagha(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Talent management helps to identify the talented forces of the organization for their purposive development. Therefore, the purpose of this study was to investigating the validity amount of the talent management model based on the teachings of Nahjolbalagha. Methodology: This study was a part of mixed research (qualitative and quantitative). The population of the qualitative part was management experts and proficient in sermons, wisdom and letters of Nahjolbalagha, which according to the principle of theoretical saturation 10 people were selected as a sample with the purposive sampling method. The population of the quantitative part was the employees of the General Department of Social Security of Isfahan province, which according to the Cohen's table 136 people were selected as a sample with the simple random sampling method. In this study, qualitative part data was collected by semi-structured interview method and analyzed by thematic analysis method and quantitative part data was collected by 101-item researcher-made questionnaire method and analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling methods. Findings: The findings of the qualitative part showed that the talent management model based on the teachings of Nahjolbalagha had 101 concepts, 23 basic themes and 7 organizing themes including talent acquisition and employment, training and development, preservation and maintenance, influence of talents, mission and value, socialization of talents and dismissal and appointment. Also, the findings of the quantitative part showed that the factor load of all 101 items was confirmed because it was more than 0.50, the average variance extracted of all 7 organizing themes was more than 0.50 indicating appropriate convergent validity, the influence coefficient of all 7 themes because more than 0.15 indicates a medium and higher effect size, the Heterotrait-Monotrait ratio of all 7 themes because less than 0.90 indicates appropriate divergent validity and Cronbach's reliability and combination of all 7 themes because more than 0.60 indicates appropriate reliability. In addition, the effect of the talent management model based on the teachings of Nahjolbalagha on all 7 themes was significant (P<0.001). Conclusion: Based on the results of this study, the talent management model based on the teachings of Nahjolbalagha was valid and experts and planners, especially religious experts and planners can exploit the mentioned model.
تدوین الگوی یکپارچه سبک زندگی نشاط محور با اتکا به نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
97 - 121
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف تدوین الگوی یکپارچه سبک زندگی نشاط محور انجام شده است. نشاط همواره یکی از ضروری ترین نیازهای فطری بشر بوده است و نقش تسریع کننده ای در فرایند توسعه جامعه داشته است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنی اد انجام گرفته است. به همین منظور مطالعات صورت گرفته درزمینه نشاط و شادکامی در بازه زمانی سال 1391 تا 1400 موردبررسی قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها در س ه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت و بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. نتایج پ ژوهش پیش رو، نشان دهنده استخراج 49 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه ها و 19 مفهوم و 9 بعد است. عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، روان شناختی، جمعیت شناختی و دینداری از عوامل تأثیرگذار بر سبک زندگی نشاط محور هستند. یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه های عوامل اجتماعی و اقتصادی تأثیر مستقیم بر سبک زندگی نشاط محور دارند. دینداری و عوامل فرهنگی از عوامل مداخله گر بر سبک زندگی نشاط محور است. شرایط جمعیت شناختی و ویژگی های روانی از عوامل زمینه ای مؤثر بر سبک زندگی نشاط محور هستند؛ همچنین افزایش سرمایه های اجتماعی، بهبود وضعیت روان شناختی و توسعه انسانی از پیامدهای سبک زندگی نشاط محور است.
تبیین رابطه بین احساس امنیت و ناهنجاری (مورد مطالعه شهروندان خرمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
129 - 159
حوزههای تخصصی:
ناهنجاری، وضعیتی است که طی آن، هنجارها به عنوان تنظیم کننده کنش های جمعی و تعیین کننده تمامی رفتار جامعه، کارکرد خود را از دست می دهد. غایت هنجار، حفظ و حراست از حقوق فردی و جلوگیری از تجاوز به دیگران است که در نهایت مودی و موجد نظم پایدار و بسترساز و تسهیل کننده امنیت و احساس امنیت در میان کنشگران فردی و جمعی داخل اجتماع است. رابطه میان وجود ناهنجاری و ایجاد حس امنیت، متقابل است و وجود هر کدام مقوم دیگری بوده، تأمین کننده نظم اجتماعی است. پژوهش حاضر، با استفاده از مطالعه ای توصیفی - تبیینی است و روش پیمایش در بین شهروندان بالای هجده سال ساکن شهرستان خرمشهر انجام شده است. حجم نمونه 380 نفر و ضریب تعیین (R2) به دست آمده در ارتباط با ناهنجاری برابر با 20/0 است. در بخش معادلات ساختاری، اثرات مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای مستقل بر وابسته (برون زا بر درون زا) مسیر مدل نشان داد که میزان تأثیر کل متغیرهای احساس امنیت، احساس آنومی، احساس عدالت و اعتماد اجتماعی بر ناهنجاری به ترتیب 514/0، 275/0، 145/0 و 448/0 است که متغیر احساس امنیت، بیشترین اثر کل (مستقیم و غیرمستقیم) و متغیر احساس عدالت نیز کمترین اثر را بر ناهنجاری داشته است.
بازخوانی نظریه سینومرفی در هنر موسیقی خیابانی (مورد مطالعه: پیاده گذرهای شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر در پیدایش منظر دیداری–شنیداری شهرها، تعامل بین شهر، شهروند و موسیقی خیابانی است که در بستری به نام پیاده راه شکل می گیرد. در تحقیق حاضر که به روش توصیفی–تحلیلی و با تکیه بر نظریه «سینومرفی» تهیه شده است؛ نویسندگان باهدف دستیابی به چرایی و چگونگی شکل گیری این نوع منظر دیداری- شنیداری به بررسی هنر موسیقی خیابانی در پیاده گذرهای شهر تهران می پردازند. برای این منظور با حضور در میدان تحقیق و مشاهده رفتاری افراد فعال در این حوزه هنری مسائلی چون زمان و مکان استقرار، تعریف محدوده، انتخاب موقعیت، نوع موسیقی و ادوات مورد استفاده، نوع پوشش و هویت هنرمندان را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهند. بررسی یافته ها در محدوده تحقیق نشان می دهد رفتار و واکنش شهروندان در مواجهه با موسیقی خیابانی تحت تأثیر پیوندهای سینومرفیک به سه شکل «ترغیب و تشویق»؛ «سازگار» و «خنثی» نمود پیدا می کند. به گونه ای که رفتارهای مثبت با تأثیر در تداوم این فعالیت در یک بستر مناسب و تثبیت جایگاه موسیقی خیابانی موجب ارتقای کیفیت منظر دیداری- شنیداری در شهر شده و تعاملات اجتماعی بین مردم و محیط را افزایش می دهد.
بررسی مدل چابک سازی راهبردی با رویکرد مدیریت جهادی (مطالعه موردی: سازمان تأمین اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
201 - 228
حوزههای تخصصی:
امروزه چابک سازی راهبردی به ویژه در سازمان تامین اجتماعی بیش از هر زمانی دیگری لازم است که با فرهنگ و روحیه جهادی و به تبع آن مدیریت جهادی از جمله ارزش های اسلامی محسوب می شود و با بهره گیری از ابزار علم و فناوری و هم جهت با اراده ی الهی در سازمان به تمشیت امور می توان پرداخت.در پژوهش حاضر به بررسی مدل چابک سازی راهبردی با رویکرد مدیریت جهادی در سازمان تامین اجتماعی پرداخته شده است .هدف از این مطالعه بررسی مدل چابک سازی راهبردی با رویکرد مدیریت جهادی در سازمان تامین اجتماعی می باشد. نوع روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، گردآوری اطلاعات توصیفی پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش جهت آزمون الگو ۳۰ نفر از خبرگان بود و جهت سنجش متغیرهای تحقیق از نظر مدیران ارشد سازمان تامین اجتماعی استفاده شد که تعداد آنها 140 نفر بود که به دلیل محدود بودن جامعه آماری از روش سرشماری استفاده شد و آنان نسبت به سؤالات پرسشنامه مدیریت جهادی ،بصیرت، چابک سازی راهبردی ، فرهنگ و روحیه جهادی پاسخ دادند . و نتایج به دست آمده نشان از پایایی و روایی موردقبول برای ابزارها داشت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و SmartPls استفاده گردید نتایج پژوهش نشان داد که بین بصیرت و چابکی راهبردی با مدیریت جهادی در سازمان تامین اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین بین فرهنگ و روحیه جهادی و چابکی راهبردی با مدیریت جهادی در سازمان تامین اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد .
ارزیابی کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های سواد غذا و تغذیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
605 - 640
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، ارزیابی کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری از نظر توجه به مؤلفه های سواد غذا و تغذیه است. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری می باشد(48 جلد کتاب). در این پژوهش نمونه گیری انجام نشده است و کلیه کتاب ها بررسی شده است. ابزار اندازه گیری، چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بوده است که برای تعیین روایی از روش روایی، صوری، محتوایی و نظر متخصصان استفاده شده و پایایی آن با روش ویلیام اسکات 96 درصد محاسبه شده است. نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب های درسی رشته علوم انسانی، 345 مرتبه، در رشته علوم تجربی، 477 مرتبه و در رشته ریاضی، 407 مرتبه به مؤلفه های سواد غذا و تغذیه اشاره شده است. در مجموع یافته های پژوهش بیانگر این است که میزان توجه به مؤلفه های سواد غذا و تغذیه در کتاب های درسی دوره دوم متوسطه با نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد و برخی از مؤلفه های سواد غذا و تغذیه در این کتاب ها مغفول واقع شده است. همچنین فراوانی مؤلفه های سواد غذا و تغذیه در کتاب های درسی رشته علوم انسانی به طور معناداری پایین تر از مؤلفه های سواد غذا و تغذیه در کتاب های درسی رشته علوم تجربی و ریاضی است.