فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
منبع:
رسانه سال ۳۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۶)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
تارنماهای خبری از جمله رسانه های جمعی نوین هستند، که به دلیل تسهیل استفاده از فناوری وب، در دهه اخیر، رشد و اعتبار بسیاری یافته اند. اعتبار رسانه ای، ارزشمندترین سرمایه هر بنگاه اطلاع رسانی است و به عنوان یک منبع راهبردی یا یکی از دارایی های اصلی سازمانی، مورد عنایت اصحاب رسانه قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش، ارائه رهیافتی نوین، به راهبردهای افزایش اعتبار رسانه ای در تارنماهای خبری است. روش پژوهش، روش کیفی با استفاده از نظریه داده بنیاد و نحوه گردآوری داده ها، به مدد مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان پایگاه های خبری بوده است. روش تحلیل داده ها، کدگذاری آزاد، محوری و انتخابی است که درنهایت، ضمن تحلیل محتوای کیفی، مؤلفه های راهبردی افزایش اعتبار رسانه ای در تارنماهای خبری تدوین شده است. طبقه های شکل دهنده ساختار ارائه شده، شامل اعتماد رسانه ای (پدیده اصلی)، افزایش اعتبار رسانه ای (راهبرد)، تمایل های رفتاری مخاطب (زمینه حاکم) و مرجعیت خبری است. یافته ها نشان داد که در صورت اعتمادسازی حرفه ای و اعتباربخشی مناسب تارنماهای خبری، می توان به نقش بی بدیل مرجعیت عمومی آنان، در هدایت افکار عمومی و پیشبرد نظام خبری کشور، به مراتب بیش از سایر مؤلفه ها امیدوار بود و از این ظرفیت مجازی، حداکثر استفاده را به عمل آورد.
رسانه های نوین در اطلاع یابی پژوهش های علوم اسلامی: مورد پژوهی در حوزه های علمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم بهار ۱۴۰۱شماره ۲۹
394 - 365
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی تاثیر رسانه های نوین در اطلاع یابی، بر مبنای مدل الیس در حوزه های علمیه، به مطالعه 323 طلبه استان فارس و استان بوشهر می پردازد. روش تحقیق به کاررفته، پیمایشی، روش نمونه گیری چند مرحله ای، و گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه است. برای سنجش روایی، از روایی صوری و برای تعیین پایایی، از ضریب آلفای کرنباخ استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش های آمار استنباطی و آزمون های نا پارامتریک (آزمون فریدمن و ویل کاکسون) تجزیه و تحلیل گردید. بررسی منابع اطلاعاتی (13/3)، مرور سایت های اینترنتی و شبکه های اجتماعی مرتبط با موضوع (92/3)، استفاده از پایگاه های اطلاعاتی (48/3)، مطالعه چکیده یا خلاصه مقاله یا کتاب (48/2)، به ترتیب جهت تشخیص نیاز اطلاعاتی، شناسایی، جستجو، رویارویی با منابع اطلاعاتی، توسط طلاب در اولویت اول قرار می گیرند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که طلاب حوزه های علمیه استان فارس و استان بوشهر با توجه به نقش رسانه های نوین از مدل استاندارد رفتار اطلاع یابی تبعیت نکرده و میزان پیروی پاسخگویان از مراحل رفتار اطلاع یابی مناسب کم است.
تغییرات گرایش جوانان به مصرف خبر (مطالعه موردی سه نسل از جوانان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۱شماره ۵۷
91 - 118
حوزههای تخصصی:
خبر ماده اصلی ارتباطات جمعی، از نیازهای اصلی مخاطبان و در صدر تولیدات رسانه ها قرار دارد. این پژوهش با تشکیک در اصل عدم تغییر گرایش نسل های مختلف مخاطبان به کسب خبر ، گرایش سه نسل از جوانان تهرانی را با استفاده از روش شبه پانل گذشته یاد، بررسی و مقایسه کرده است. جامعه آماری جوانان 15 تا 24 ساله شهر تهران در دهه های 90، 80 و 70 شمسی است که با ابزار پرسشنامه از 401 نمونه، داده ها جمع آوری و نتایج گرایش هر سه نسل به کسب خبر به تفکیک با هم مقایسه شده است. متغیرهای مورد بررسی، ادراک از فایده، ادراک از سهولت و سازگاری، متغیرهای مؤثر بر رسانه منتشر کننده خبر، رضایت از سایر بخش های زندگی و عادت به کسب خبر است. براساس نتایج ،گرایش جوانان به کسب خبر دچار تغیر شده و رابطه معنادار میان مؤلفه های ادراک فایده کسب خبر، ادراک سهولت کسب خبر، ادراک سازگاری با کسب خبر، هنجارهای ذهنی از کسب خبر و ادراک رفتاری کنترل شده با گرایش به کسب خبر تایید شده است. همچنین گرایش به کسب خبر با رضایت از سایر بخش های زندگی نسل اول رابطه معنادار داشته اما این معناداری در نسل دوم و سوم تایید نشده است.
آزادی علمی در فضای دانشگاهی، چالش ها، استراتژی ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزادی علمی به اختیار و حق انتخاب همراه با امنیت در انجام دادن فعالیت های آکادمیک اشاره دارد. بهره مندی فضای دانشگاهی از آن، شرطِ لازم و ضروری برای ایفای نقش های علمی و انجام دادن مسئولیت های اجتماعی است. آیا فضای دانشگاهی ایران در برخورداری از آزادی آکادمیک با چالش ها و تنگناهایی مواجه است؟ این تنگناها، به چه صورت است؟ چه علل و زمینه هایی سبب چنین تنگناهایی شده است؟ در مواجهه با این تنگناها، چه استراتژی هایی اتخاذ شده است؟ این تنگناها، چه پیامدهایی، به همراه داشته است؟ در مطالعه جامعه شناختی حاضر، با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد، به بررسی این مسائل، پیرامون آزادی علمی در ابعاد آموزشی، پژوهشی و انتشار آن از منظر اعضای هیئت علمی در دانشگاه های دولتی بررسی و داده های آن با انجام دادن مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و در نهایت، با 35 نفر از استادان رشته های مختلف دانشگاه های دولتی سراسر کشور، به اشباع نظری رسید. مقوله اصلی آن، چالش ها و تنگناهای آزادی علمی است که از موجبات علّی (4 مقوله)، عوامل مداخله گر (6 مقوله)، عوامل زمینه ای (3 مقوله) تشکیل شده است. مشارکت کنندگان این مطالعه، دو استراتژی متضاد (انطباق پذیری و مقاومت) را در مواجهه با این تنگناها برگزیدند. آنها از کاهش کیفیت آموزش و پژوهش، کاهش رسالت حرفه ای، فاصله گرفتن از دانشمند پروری، نداشتن احساس کارآیی و اثربخشی، منزوی شدن دانشمندان و کوچ دهی نخبگان به عنوان برخی پیامدهای منفی کمبود آزادی علمی در فضای دانشگاهی یاد کردند.
Presenting a Social Capital Management Model in the General Directorate of Education in Kermanshah Province with a Grounded Theory Approach (Case Study: Primary School Principals)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Social capital plays an important role in the success of any organization, including the education organization. As a result, the purpose of this study was presenting a social capital management model in the general directorate of education in Kermanshah province with a grounded theory approach. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative part was experts and senior managers of education in Kermanshah province and in the quantitative part were the principals of primary schools in Kermanshah province. The sample size in the qualitative part was estimated according to the principle of theoretical saturation 11 people who were selected by purposive sampling method and in the quantitative part was estimated according to Krejcie and Morgan table 332 people who were selected by random cluster sampling method. The research instrument in the qualitative part was a semi-structured interview and in the quantitative part was a researcher-made questionnaire, whose psychometric indices was confirmed and for data analysis was used from the methods of coding in MAXQDA software and exploratory factor analysis in LISREL software. Findings: Findings showed that in the central category of social capital management in education, causal conditions including categories of organizational factors, social factors and individual factors, contextual conditions including categories of social bonds of employees, cultural and social commitments and sustainable social development, intervening conditions including categories of legal requirements and frameworks, civic participation networks, organizational policies and organizational culture, strategies including categories of knowledge management, organizational resilience, job turnover and organizational participation and outcomes including categories of organizational outcomes, individual outcomes and social outcomes. Other findings showed that the factor load of all sub-categories except sense of identity on causal conditions, all sub-categories except collective power on contextual conditions, all sub-categories except success and education on intervening conditions, all sub-categories on strategies and all sub-categories except human capital accumulation, social cohesion, organizational learning, organizational entrepreneurship and interpersonal trust on outcomes were confirmed. Conclusion: Regarded to the importance of identified categories and concepts for the social capital management in education, planning is essential to improve the categories through their concepts.
روابط عمومی و نقش آن در مدیریت بحران
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
41-58
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی و واکاوی روابط عمومی و نقش آن در مدیریت بحران است. ای ن پژوهش به روش توصیفی-تبیینی انجام شد و همچنین از روش مروری-کتابخانه ای برای واکاوی نقش روابط عمومی در مدیریت بحران استفاده شده است. یافته ها پژوهش نشان می دهد که اگر سازمانی بخواهد که در کار خود موفق باشد بشدت نیاز به یک واحد مستقل به نام روابط عمومی دارد. همچنین یکی از معضلات بشر عصر حاضر، رویدادهای غیرمترقبه است. این رویدادها چه انسانها در ایجاد آن نقش داشته باشند و چه طبیعت آنها را ایجاد کند، خسارات و ضایعات گسترده ای را همراه می آورند. لذا بروز هر رویدادی از این قبیل، علاوه بر ایجاد خسارات و ضایعات جانی و مالی، ناپایداری ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نیز سبب می شود. نقشی که چنین روابط عمومی به عنوان بازوی مشاوره اصلی وامین مدیریت کل عملیات ایفا می کند، نه تنها باعث تسهیل وظایف اجرایی مدیریت خواهد شد، بلکه این امکان را هم به وجود خواهد آورد تا حتی از پیامدهای ناگوار سیاسی، اجتماعی، حقوقی و اقتصادی بالقوه بعدی نیز جلوگیری شود.
مقایسه الگوهای حکمرانی دانشگاهی در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
113-91
حوزههای تخصصی:
تغییر در الگوهای حکمرانی نظام آموزش عالی، بی تردید تغییرات گسترده ای را در سایر اجزاء و عناصر این نظام بر جای خواهد گذاشت. نگاهی اجمالی به سیر تحول نظام حکمرانی دانشگاهی مشخص می کند که امروزه الگوهای حکمرانی نوینی همچون الگوی بازار محور موردتوجه بسیاری از نظام های آموزش عالی در سطح جهان قرارگرفته و کشورهای مختلف در چارچوب های حقوقی، علمی و توسعه ای خود، به سوی الگوی حکمرانی بازارمحور و جامعه محور درحرکت اند. مقاله حاضر با بررسی سیر گذار الگوهای حکمرانی دانشگاهی در قالب مطالعه ای تطبیقی از چهار کشور فرانسه، ایران، آلمان و ایتالیا درصدد پاسخ به این سؤال است که شیوه حکمرانی بر دانشگاه ها در کشورهای مذکور در طی سه دهه گذشته چه تحولاتی را تجربه کرده است. سؤال دیگری که این مقاله در پی پاسخ به آن است، این است که کدام یک از الگوهای یادشده و یا ترکیبی از آن ها کارکرد و منافع بیشتری برای نظام آموزش عالی ایجاد می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد، الگوهای حکمرانی دانشگاهی را می توان عموماً در 4 دسته کلی شامل الگوی حکمرانی بازارمحور، دولت محور، آکادمیک و ترکیبی، طبقه بندی و از ابعاد 12 گانه حکمرانی دانشگاهی با یکدیگر مقایسه نمود. یافته دیگر نشان می دهد که در سیر گذار این الگوها، تمایل به تغییر از الگوی دولت محور به الگوی آکادمیک و سپس به الگوهای بازار محور و نهایتاً ترکیبی قابل مشاهده است. البته این روند در همه کشورهای موردبررسی این پژوهش مشابه نبوده است و برای این حرکت، تغییرات قانونی و ساختاری در بدنه حکمرانی دانشگاه اهمیت زیادی دارد.
تحلیل تجارب زیسته اعضای هیئت علمی دانشگاه از پیوند آموزش و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۱۰۰-۷۸
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف: با وجود اهمیت آموزش و پژوهش به عنوان دو کارکرد اصلی دانشگاه ها و پذیرش این مفروضه جهانی که پژوهش برای آموزش سودمند است و همچنین مبهم بودن جایگاه این دو در سیاست و عمل آموزش عالی، هدف اصلی این پژوهش، تحلیل تجارب زیسته اعضای هیئت علمی گروه علوم انسانی (الف) از پیوند آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد است. روش کار: برای دست یابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی، از نوع پدیدارشناسی توصیفی بهره گرفته شد. کلیه اعضای هیئت علمی گروه علوم انسانی (الف) سرآمد آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد جامعه موردمطالعه را تشکیل دادند که مشتمل بر 48 نفر بودند. از این میان، 20 نفر به عنوان مطلعان کلیدی و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های موردنیاز از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. داده های حاصل با استفاده از شیوه کدگذاری باز و محوری تحلیل شد. یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، چهارده مقوله اصلی با هدف درک ماهیت آموزش و ماهیت پژوهش، هفت مقوله اصلی حول محور رابطه آموزش و پژوهش و چهارده مقوله اصلی به عنوان عوامل پیش برنده و بازدارنده رابطه آموزش و پژوهش شناسایی و استخراج شد. نتیجه گیری: نظر به تجارب زیسته اعضای هیئت علمی موردمطالعه بین آموزش و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد رابطه وجود دارد و جهت این رابطه به دو شکل مثبت و منفی قابل ملاحظه است. به نظر می رسد رابطه بین پژوهش و آموزش برحسب مقطع تحصیلی و ماهیت رشته تحصیلی نسبی است. چنانکه این رابطه در سطح دکتری قوی ترین و در سطح کارشناسی ضعیف ترین حالت را به خود اختصاص داده است.
مسؤولیت مدنی پلیس در رابطه با فرهنگ و حقوق شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی پلیس سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
31 - 41
حوزههای تخصصی:
حقوق شهروندی، عدالت و فرهنگ مفاهیمی هستند که با یک دیگر تا حدودی گره خورده اند و رعایت حقوق شهروندی پس از رفع نیازهای ابتدایی انسانی، در درجه نخست قرار دارد. مسؤولیت مدنی، به عنوان یک مبحث مهم در ارتباط با اعمالی که از مأموران دولتی سرمی زند، مورد توجه نظام های حقوقی مختلف قرار گرفته است. پلیس درمقام مأموری ازجانب دولت، در اعمال سازمانی خود، در این دسته مطالعات جای می گیرد. وظایفی که پلیس حتی با دستور مافوق و با انجام وظایف قانونی خود انجام می دهد، ممکن است دارای تبعاتی باشد که حقوق شهروندان را نقض نماید. این پژوهش، به روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای انجام شده است. نتایچ حاصل از این پژوهش نشان می دهد خساراتی که از اعمال پلیس به دیگران وارد می شود لازم است حسب مورد، به وسیله مأمور یا دولت جبران شود. آگاه سازی شهروندان از حقوق قانونی خود و آموزش مأمورها در این زمینه کمک بسیاری می کند.
جایگاه و نقش ضرورت در تزاحم زداییِ سیاست های اجرایی پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سیاست گذاران تقنینی در امور جنایی از طریق تدوین قوانین و مقررات سعی در تحقق اهداف نظام حقوقی و ایجاد عدالت کیفری دارند. این تدابیر در مرحله اجرا و توسط کنش گران اجرایی از جمله پلیس به منصه ظهور درآمده و اجرایی می شوند. در عمل معمولاً به دلایل مختلف میان سیاست های تقنینی و سیاست های اجرایی تزاحماتی حادث می شود که برای تحقق سیاست جنایی مطلوب نیازمند کاهش این تزاحمات و رفع مشکلات اجرایی هستیم. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از لحاظ روش اجرا، توصیفی - اسنادی بوده و جمع آوری اطلاعات در آن از طریق بررسی اسنادی و فیش برداری و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و مدارک پژوهشی موجود صورت گرفته است. یافته ها: وجود حدی از تنش و تزاحم میان سیاست های جنایی تقنینی و سیاست های جنایی اجرایی که توسط مجریان قانون و پلیس در صحنه عمل اجرایی و عملیاتی می شوند به دلیل حدوث شرایط زمانی و مکانی متفاوت اجتناب ناپذیر است و باید تا حد امکان برای دست یابی به سیاست جنایی مطلوب این میزان از تزاحم و تناقض را به حداقل رساند. بنا بر یافته های تحقیق نهاد ضرورت این قابلیت را داراست که محظورات و موانع اولیه قانونی موجود را (حکم اولیه) در اجرا در بستری منطقی و البته قانونی تبدیل مجوز مداخله (حکم ثانویه و سبب اباحه) برای کنش گران اجرایی نموده و انعطاف در اجرای وظایف محوله کنش گران را ایجاد نماید. نتیجه گیری: بر این مبنا می توان از ضرورت به عنوان عامل مهم رفع تزاحم و حلقه مفقود و مغفول در ایجاد تقریب میان سیاست جنایی اجرایی و سیاست جنایی تقنینی تعبیر کرد که کاربردهای فراوانی برای خروج از تنگناهای موجود برای کنش گران اجرایی از جمله پلیس خواهد داشت. ولی آنچه مهم است لزوم توجه به قاعده مندسازی و نظریه مندسازی این نهاد و تحقق شرایط آن از جمله در اجرا به منظور جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده احتمالی و پیشگیری از بی نظمی حقوقی است.
ارتباط بین استفاده از شبکه های اجتماعی و سبک های تدریس مرجح دانشجو معلمان با نقش میانجی سبک های یادگیری آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم تابستان ۱۴۰۱شماره ۳۰
126 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ارتباط بین استفاده از شبکه های اجتماعی و سبک های تدریس مرجح دانشجو معلمان با نقش میانجی سبک های یادگیری آن ها بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید باهنر بیرجند بودند که در سال تحصیلی 1400- 1399 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 156 دانشجو معلم با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان اندازه نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه سبک های یادگیری، پرسشنامه سبک تدریس ترجیحی و پرسشنامه استفاده از شبکه های اجتماعی بود. پایایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و همبستگی بین مؤلفه ها تأیید شد. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم استفاده از شبکه های اجتماعی بر سبک های تدریس و همچنین اثر مستقیم سبک های یادگیری بر سبک های تدریس معنی دار بود؛ اما اثر مستقیم استفاده از شبکه های اجتماعی بر سبک های یادگیری معنی دار نبود. علاوه بر این اثر غیرمستقیم استفاده از شبکه های اجتماعی بر سبک های تدریس به واسطه ی سبک های یادگیری معنی دار نبود. بنابراین نمی توان به واسطه سبک های یادگیری دانشجو معلمان، سبک های تدریس مرجح آن ها را از طریق استفاده از شبکه های اجتماعی پیش بینی کرد.
تأثیر اعتبار شبکه های اجتماعی بر باورپذیری اطلاعات آن ها از طریق متغیر میانجی تخصص فردی در میان دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم تابستان ۱۴۰۱شماره ۳۰
257-290
حوزههای تخصصی:
امروزه ارزیابی باورپذیری اطلاعات در بستر شبکه های اجتماعی به یک موضوع مهم برای کاربران اطلاعات تبدیل شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر اعتبار شبکه های اجتماعی بر باورپذیری اطلاعات آنها از طریق متغیر میانجی تخصص فردی در میان دانشجویان دانشگاه تبریز است. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است که با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و روش پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سالتحصیلی 1400-1399 به تعداد 15732 بود که از میان آنها 375 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه-گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه لی و سوه، استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد اعتبار رسانه و اعتبار پیام تأثیر مثبت و مستقیمی بر باورپذیری اطلاعات شبکه های اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه تبریز دارند. همچنین تخصص فردی در رابطه بین اعتبار رسانه و اعتبار پیام با باورپذیری اطلاعات شبکه های اجتماعی نقش میانجی دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اگر درک دانشجویان نسبت به اعتبار رسانه (وابستگی، تعامل و شفافیت) و اعتبار پیام (قدرت استدلال و کیفیت اطلاعات) بیشتر باشد، می توان پیش بینی کرد که باورپذیری اطلاعات در نزد آنان افزایش یابد. همچنین، افرادی که از تخصص فردی، به معنای توانایی ارزیابی دقیق اطلاعات برخوردارند، نقش عامل های اصلی مرتبط با محتوای پیام و اعتبار منبع را در باورپذیری اطلاعات بیشتر ارزیابی می کنند.
Providing a Home Business Model with a Focus on Entrepreneurial Knowledge (Grounded Theory Approach)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research was to achieve a comprehensive model of home businesses and conceptualize it in the form of knowledge theory. Methodology: From the point of view of the objective, the current research is a part of applied research and from the point of view that none of the variables in this study are subject to modification or manipulation; it was a non-experimental (descriptive) research. Finding the required information with 15 key informants), an exploratory interview was conducted, the sampling process was purposeful and strategic and will continue until the process of analysis and discovery reaches theoretical saturation. Data analysis was done based on open, axial and selective coding using Atlas t.i software. Findings: A total of 207 initial conceptual propositions were obtained from the interviews in the open coding stage. Unfavorable economic status of the family, low education and inability to be employed in government bodies, coercion of the father during childhood, the need to supervise and care for children, the need to be with the family more, and low and insufficient initial capital to start working in the market, including The causal factors have been the entry of people into home business; The most important theoretical finding of this research is related to the fact that home business owners are more inclined towards businesses that are related to their previous knowledge. Conclusion: The findings show that in the phenomenon of home business and the success of the owners of these businesses, 4 components are effective as described, causal factors, underlying conditions, action strategies and outputs, which are actually research innovation. It is especially evident in causal factors
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی با خرده فرهنگ های جوانان در شهر یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال ۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۳
85 - 112
حوزههای تخصصی:
امروزه سرمایه فرهنگی به عنوان یکی از مهمترین سرمایه های هر کشورشناخته می شود و جوانان به عنوان اصلی ترین گروه جامعه نقش قابل توجهی در دریافت این سرمایه دارند چرا که میتواند گامهای موثری در جهت ایجاد و البته اصلاح سلایق و گرایش آنان نسبت به خرده فرهنگهای جامعه داشته باشد. اصلی ترین هدف پژوهش بررسی رابطه سرمایه فرهنگی با گرایش به خرده فرهنگهای جوانان میباشد. مبانی نظری پژوهش با استفاده از نظریات بوردیو، کوهن تدوین شده است. این پژوهش در دو بخش اکتشافی و توصیفی انجام شده که ابتدا در بخش اکتشافی به منظور ساختن ابزار مناسب و شناخت خرده فرهنگهای مختلف جوانان شهر یزد به انجام مصاحبه کیفی با 20 نفر از جوانان پرداخته شده و پس از شناسایی گونه های خرده فرهنگ و ساختن ابزار مناسب پژوهش به شکل پیمایشی اجرا گردید. در بخش پیمایشی حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 385 نفرتعیین گردید که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحلهای انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که سرمایه فرهنگی جوانان یزدی در سطح پایینی قرار دارد و سرمایه فرهنگی با خرده فرهنگهای سخن گفتن، پوشاک و آرایش، ارزش و هنجار، فیلم و موسیقی رابطه معناداری دارد.
درک تجربه زیسته دانش آموزان پسر پایه دوازدهم رشته تربیت بدنی در ایام همه گیری کووید-19 (یک رویکرد پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
209 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف: با شیوع ویروس کوید-19 شیوه جدید زندگی با الزام به قرنطینه عمومی شکل گرفت و دانش آموزان رشته تربیت بدنی که فعالیت و تحرک زیادی داشتند را مجبور به خانه نشینی کرد. هدف پژوهش حاضر درک تجربه زیسته دانش آموزان پسر پایه دوازدهم رشته تربیت بدنی در ایام همه گیری کووید-19 بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و با رویکرد پژوهشی استقرایی و راهبرد پدیدارشناسانه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه صاحب نظران حوزه آموزش و پرورش و دانش آموزان پسر پایه دوازدهم رشته تربیت بدنی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. بدین منظور طبق اصل اشباع نظری با 22 نفر از صاحب نظران و دانش آموزان به صورت هدف مند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند انجام شد. برای اطمینان از روایی مواردی نظیر انتخاب دقیق نمونه ها، جمع آوری و تحلیل همزمان داده ها و انسجام در روش شناسی از طرف پژوهشگر رعایت و پایایی با استفاده از روش کدگذاری مجدد %82 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز از روش کدگذاری های باز، محوری، انتخابی و با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 بهره برده شد.یافته ها: در پژوهش حاضر تعداد 64 شاخص در قالب پنج مقوله شامل عوامل اقتصادی (شرایط اقتصادی خانوار و باشگاه ها)، تغییر سبک زندگی (توصیه های بهداشتی، تجربه قرنطینه خانگی، محدودیت های ورزشی، دانش افزایی و اوقات فراغت)، آمادگی جسمانی و رقابتی (شرایط بدنی و رقابتی)، روان شناختی (وسواس های فکری، نوسانات خلقی) و عوامل رسانه ای و فضای مجازی (تغییر شرایط برخورد رسانه، آموزش مجازی و برنامه شاد) شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر لزوم توجه به شرایط اقتصادی خانوار، توصیه های بهداشتی، دانش افزایی ورزشی، حفظ شرایط جسمانی، کنترل روان شناختی و آموزش مجازی ورزش در ایام همه گیری تأکید دارد. در این زمینه تدوین برنامه راهبردی فعالیت بدنی در منزل، ارائه توصیه های بهداشتی، آموزش مجازی، فناوری های نوین و نرم افزارهای موجود در امر ورزش در ایام همه گیری کووید-19 توسط مسئولین به منظور جلوگیری از بی تحرکی جسمی، بی انگیزگی روحی و واماندگی از تحصیل دانش آموزان پیشنهاد می شود.
مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
333 - 343
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی در هر کشوری محور فعالیت های آموزشی و پرورشی است و با توجه به تفاوت های موجود در برنامه درسی، هدف این مطالعه مقایسه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی بود.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقایسه ای بود. در این مطالعه، جامعه پژوهش همه اسناد برنامه درسی و نظریه های مرتبط در این زمینه بود که نمونه آن، سند برنامه درسی ملی ایران و نقدهای صورت گرفته در این زمینه و خبرگان نظریه های برنامه درسی بودند که آنها از نظر فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های یادداشت برداری شده از سند و نقدها و مصاحبه با خبرگان درباره نحوه فرآیند آموزش، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی ملی ایران با نظریه های برنامه درسی با هم مورد مقایسه قرار گرفتند. در این مطالعه، روایی با روش مثلث سازی تایید و پایایی با روش ضریب کاپای کوهن 8/61 درصد به دست آمد.یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه درسی ملی ایران ضمن تفاوت هایی با نظریه های برنامه درسی از نظر فرآیند آموزش، آموزش را زمینه ساز برای ابراز گرایش های فطری، شناخت موفقیت یادگیرنده و اصلاح مداوم آن و تحت تاثیر قراردادن دیدگاه دانش آموزان در ارتباط با خود، خدا، دیگران و مخلوقات، از نظر فرآیند یادگیری، یادگیری را حاصل تعامل خلاق، هدفمند، یادگیرنده فعال و محیط متنوع و از نظر فرآیند ارزشیابی، ارزشیابی را تصویری روشن و همه جانبه از موقعیت کنونی، مشخص کننده فاصله دانش آموز با موقعیت های بعدی و اصلاح آن، متناسب با ظرفیت ها و نیازهای دانش آموز، زمینه ساز انتخاب گری و خودمدیریتی، زمینه ساز رشد مداوم دانش آموز با تاکید بر خودارزیابی، بهره گیری از سایر روش های ارزشیابی، بهبود موقعیت دانش آموز و توجه به کاستی های یادگیری ضمن حفظ کرامت انسانی به عنوان فرصتی برای اصلاح و بهبود نظام آموزشی می داند.نتیجه گیری: برنامه درسی ملی ایران ضمن توجه به ویژگی های نظریه های برنامه درسی باید مجدد بر پایه نظام اجتماعی و فرهنگی کشور و در راستای تحقق آرمان اصلی یعنی قرب الهی و حیات طیبه طراحی شود.
چالش های قانونگذاری حقوق کاربران در فضای مجازی؛ مطالعه تطبیقی دو تجربه متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقوق کاربران در فضای مجازی همواره مورد تعرض و تضییع قرار می گیرد و قانونگذاران موظفند، الزامات قانونی برای حمایت از آنها در مقابل سوداگری ها را ایجاد کنند. هرچند سوداگران دسترسی به قانونگذاری هم دارند و مانع حمایت از شهروندان می گردند، کما اینکه بخش ۲۳۰ قانون نزاکت آمریکا ۱۹۹۶ مانع اصلی مهار خودسری پلتفرم های بزرگ مثل گوگل و توئیتر و اینستاگرام و ... است. در مقابل تجربه قانون گذاری در اتحادیه اروپا برای کنترل پلتفرم ها علیرغم وجود کاستی ها، توفیقاتی نیز داشته است، اما در سوی دیگر در ایران قانونگذاری در این حوزه بسیار ضعیف و مغایر تجربیات جهانی بوده است. سؤال اصلی اینجاست که چه الگویی در قانون گذاری نسبت به حقوق کاربران پلتفرم ها می تواند در ایران کارآمد باشد؟ این مقاله با رویکردی تطبیقی به دو نظام قانون گذاری ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، با روشی توصیفی و تحلیلی پاسخ این پرسش را ارائه می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد برخلاف تجارب کشورهای دیگر قانونگذاری در ایران هم در جهت حمایت از توسعه پلتفرم های داخلی با رعایت اصول رقابت و هم در جهت صیانت از حقوق کاربران پلتفرم ها با اشکالاتی مانند خلط سیاست گذاری و تنظیم گری و خودتنظیم گری، تشدید چالش قانون گذار، بی ثباتی مقررات اقتصادی فعالان اقتصاد مجازی و عدم تصریح به حقوق کاربران منجر به آسیب هایی در این حوزه شده است.
بررسی ارتباط تعاملات نهادی و شاخص های سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: خیریه ها و کمیته امداد امام خمینی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه تعاملات نهادی و شاخص های سرمایه اجتماعی و «مطالعه موردی؛ نهادهای خیریه و کمیته امداد 1399» می پردازد. این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی به روش تحلیل مضمون -که به دنبال خروجی مضمون های پایه، سازمان دهنده و فراگیر مرتبط با مسئله تحقیق است- و با هدف دستیابی به رابطه تعاملی بین کمیته امداد و خیریه ها با شاخص های سرمایه اجتماعی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق برای مصاحبه های نیمه ساختاریافته شامل مدیران، برنامه ریزان، کارشناسان و استادهای دانشگاه در کمیته و مؤسسات خیریه بود که درنهایت 23 نفر به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون براون و کلارک (2006) استفاده شد و درنهایت سه مضمون اصلی اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی استخراج شدند. با شناخت ادراک و نگرش مشارکت کنندگان مشخص شد ارتباط و تعامل مناسب بین کمیته امداد و نهادهای خیریه می تواند سبب افزایش سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت و انسجام) شود. کمیته امداد و نهادهای خیریه به عنوان شبکه های اجتماعی، بستری برای مشارکت هستند که ماحصل آن ها انسجام و یکپارچگی، و اعتماد اجتماعی است. هرچقدر پیوند افراد با دیگران در جامعه بیشتر شود، مشارکت و اعتماد بیشتری در درون شبکه های اجتماعی صورت می گیرد و درنتیجه میزان همبستگی و یکپارچگی بیشتر خواهد شد؛ ضمن آنکه کیفیت خدمت رسانی به نیازمندان نیز افزایش می یابد.
بررسی راهبرد های توانمند سازی فرهنگی در مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه فقر در ابعاد مختلف عامل حاشیه نشینی برخی افراد در کلان شهرها می گردد که عامل معضلات بسیار و سلب حق شهروندی در مورد آن ها شده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهای توانمندسازی فرهنگی در مناطق حاشیه نشین شهر اصفهان است. شناسایی قابلیت ها و محدودیت های حاشیه نشینان برای دستیابی به راهبردهای توانمندسازی آنان بسیار مؤثر است. روش تحقیق حاضر آمیخته ای از روش توصیفی- پیمایشی مبتنی بر تکنیک سوات است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان و مسئولان شهرداری اصفهان است. در یافته های حاصل از کدگذاری اولیه تحقیق، تعداد 16 نقطه قوت فرهنگی، 23 مورد از نقاط ضعف، 25 فرصت و 22 عامل از تهدیدهای فرهنگی به دست آمد. بر اساس ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی، نتایج نشان می دهد که منطقه شماره (10) شهرداری برخلاف منطقه 12 و 14 شهرداری که در وضعیت نامناسب و رو به ضعف قرار داشته اند، در وضعیت مناسب قرار دارد و می توان با به کارگیری استراتژی تهاجمی رشد و توسعه در جهت حداکثر رساندن فرصت ها استفاده نمود. در مقابل با استفاده از استراتژی رقابتی و تدافعی، نیاز شدیدی به ارزیابی مجدد، اصلاح ساختار و سیاست های راهبردی در مورد حاشیه نشینان ناحیه 12 و 14 شهرداری احساس می شود.
زندگی و سوژگی ناهمتراز، مطالعه ای انتقادی از پدیده اجاره نشینی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان ها نیازهای متعددی دارند که برای رفع آنها به شیوه های مختلف می کوشند. یکی از اصلی ترین و ضروری ترین آنها، داشتن مسکن است. در سال های اخیر، تملک مسکن به دلیل نوسانات اقتصادی و کاهش قدرت خانواده ها، سخت شده است. این مسئله، اجاره نشینی را به امری بدیل، تبدیل کرده است. در واقع، هم تعداد اجاره نشینان و هم مدت زمان اجاره نشینی در حال گسترش است. این روند در شهرهای بزرگ، به ویژه شهر اصفهان برجسته تر شده و با شکل گیری شهرک های حاشیه ای همراه شده است. در این پژوهش کوشش شده است، نقش مناسبات سیاسی و اقتصادیِ نابرابر، در این وضعیت و همچنین مسائل و پیچیدگی های زندگی این گروه از مردم بررسی شود. روش استفاده شده در این پژوهش، مردم نگاریِ انتقادی به شیوه کارسپیکن است. پس از مطالعات اولیه بر اساس رویکرد اتیک، بررسی های میدانی، مشاهدات اولیه و شناسایی اجاره نشینان، 19 نفر از اجاره نشینان انتخاب و مصاحبه عمیق شدند (رویکرد امیک). داده های جمع آوری شده، کدگذاری شد و مقوله های اصلیِ استخراج شده، شامل زیربنای سیاسی- اقتصادیِ نابرابری، سوداگری در بازار مسکن، سیستم ناکارآمد مالیاتی، سوژه زداییِ اقتصادی و سیاسی، کالا انگاری مستأجر، زندگی و سوژگی ناهمتراز، تجربه شکاف طبقاتی افزوده و بیم و امید اعتراض اقتصادی است. به طور کلی نتایج این امر نشان می دهد پایداری نوسان اقتصاد و بازارهای مالی، سوژگی و پیش بینی پذیریِ زندگی شهروندان اجاره نشین اصفهان را مختل و زندگی آنها را همانند بازارهای مالی دچار نوسان کرده است. همچنین، مناسبات اقتصاد سیاسی بر زندگی آنها حاکم و کیفیت زندگی آنان افت کرده است و تجربه آنها از شکاف طبقاتی در حال فزونی است. روند اجاره نشینی روبه گسترش بوده و به موازات آن کیفیت زندگی افراد پایین آمده و حاشیه نشینی نیز افزایش پیدا کرده است.