فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۲۱ تا ۴٬۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴و ۷۵
40 - 62
حوزههای تخصصی:
بشر از آغاز در اندیشه یافتن راهی برای اندازه گیری معیارهای مختلف زمان همچون: روز، ماه و ... بوده است. تقسیمات زمان تا اندازه ای به تحولات طبیعت ارتباط داشت. کردها نیز همچون سایر اقوام، برای تشخیص زمان و تقسیمات آن و تنظیم امور، باورها و معیارهای خاصی داشتند. در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی، باورهای مردمان ایلام در مورد زمان بررسی شد. بر اساس نتایج پژوهش، مردم ایلام به مدد تجربه یا غریزه، هواشناسی را پیش بینی می کردند و برای پیشبرد مطلوب امور به سعد و نحس اوقات اعتقاد داشتند. آنچه در ادبیات فارسی در مورد ویژگی های روزهای هفته دیده می شود به شکل دقیق تر و مستوفایی در بین کردها جاری است. آنان به میزان دانش خویش، به آگاهی از فرجام امور علاقه داشتند و در این مورد به اعتقاداتی پایبند بودند تا تقدیر را مطابق خواست خویش رقم زنند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی تلفیقی و هیجان مدار بر کیفیت روابط زناشویی زوجین دارای نشانه های اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی تلفیقی و هیجان مدار بر کیفیت روابط زناشویی زوجین دارای اختلال استرس پس از سانحه انجام پذیرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح گروه کنترل نابرابر، همراه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره انتظامی همدان تشکیل دادند. در مرحله اول، با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 30 نفر که در مقیاس تعارضات زناشویی نمره بالاتر از 162 و در مقیاس اختلال استرس پس از سانحه، نمره 107 را کسب کرده بودند، انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (10 نفر گروه تلفیقی و 10 نفر گروه درمان هیجان مدار) و یک گروه کنترل (10 نفر) جای گذاری شدند. گروه آزمایش اول، تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان تلفیقی و گروه آزمایش دوم، تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان هیجان مدار قرار گرفتند؛ اما، گروه کنترل مداخله ای هیچ درمانی دریافت نکرد. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های تعارض زناشویی ثنایی (1387)، اختلال استرس پس از سانحه کینی (1988) و کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران (1995) استفاده شد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون های تحلیل واریانس چندمتغیره و تعقیبی بن فرونی انجام گرفت. نتایج نشان داد، هر دو برنامه آموزشی تدوین شده در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر افزایش کیفیت زندگی زناشویی به میزان 64/0 داشته است (05/0>P). به علاوه، بین اثربخشی زوج درمانی تلفیقی و زوج درمانی هیجان مدار در ابعاد توافق زناشویی، خرسندی زناشویی و انسجام زناشویی تفاوت معناداری مشاهده نشد(05/0>P).
تحلیل الگویی عدالت اجتماعی مهدوی در عصر غیبت بر اساس نظریه ولایت فقیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو به واکاوی تحلیلی و تبیینی عدالت اجتماعی مهدوی در عصر غیبت بر اساس نظریه ولایت فقیه می پردازد. در این نوشتار، ابتدا به چیستی عدالت مهدوی و شاخصه های آن، نظیر «فراگیر و جهانی بودن»، «جامع و کامل بودن» و «مقبولیت و پذیرش همگانی داشتن» پرداخته می شود و سپس به پردازش دو افق پسا ظهور و پیشا ظهور که یکی تداعی گر جامعه مطلوب مهدوی و دیگری بیانگر جامعه ولی فقیه است، مبادرت می شود و در ادامه، چگونگی پیاده سازی عدالت مهدوی در عصر غیبت بر اساس نظریه ولایت فقیه بررسی می شود. بر این اساس، در فرایند کار ابتدا مؤلفه های توجیهی ِتحقق اصل عدالت مهدوی نظیر «نیابت ولی فقیه»، «فقاهت ولی فقیه»، «عدالت ولی فقیه» و «معرفت بخشی ولی فقیه» بیان می گردد و در ادامه، به تبیین مؤلفه های توجیهی ِاستمرار عدالت مهدوی نظیر «کاریزمایی بودن ولی فقیه»، «عدالت پیشگی ولی فقیه و کارگزاران او»، «ترویج عدالت مهدوی توسط ولی فقیه» و «اجرا و مدیریت صحیح عدالت مهدوی توسط ولی فقیه» مبادرت می شود.
مروری بر مقالات برنامه درسی فوق برنامه در دانشگاه فرهنگیان
منبع:
صیانت فرهنگی و سرمایه اجتماعی سال ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
47 - 66
هدف از این مقاله مروری بر مقالات برنامه درسی فوق برنامه در دانشگاه فرهنگیان می باشد. تکیه نمودن به برنامه درسی رسمی و محدود نمودن دانشجویان تنها به فعالیت های رسمی راه به جایی نخواهد برد و تاثیر برنامه های غیر رسمی و نقش آن، تحت عنوان برنامه درسی فوق برنامه، می تواند با ایجاد محیطی شاد، پویا و سازنده، دانشجویان را برای آینده ای روشن آماده سازد. برنامه درسی فوق برنامه به عنوان مکمل برنامه درسی رسمی شناخته شده و در ساعات خارج از کلاس درس رسمی اجرا می گردد و موجب ارتقاء علمی و فرهنگی دانشجومعلمان است. این تحقیق، ابتدا نیم نگاهی به فوق برنامه و دانشگاه فرهنگیان دارد و سپس به روش مروری مقالات مرتبط با برنامه درسی فوق برنامه در دانشگاه فرهنگیان را بررسی نموده و به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق مورد نظر اشاره می کند و در پایان نتیجه جامعی از مطالعات انجام شده ارائه می دهد. با توجه مرور مقالات و بررسی مطالعات و پژوهش های انجام شده در زمینه برنامه درسی فوق برنامه برای دانشگاه فرهنگیان، این نتایج بدست آمده است: نگاه وزارت آموزش وپرورش باید به این نکته معطوف گردد که فعالیت های فوق برنامه یکی از بهترین، جذاب ترین و غیرمستقیم ترین روش های پرورش تربیت نسل جوان معلمان است. بدون شک این قبیل فعالیت ها بیشتر از برنامه کلاس درس در رشد دانشجویان موثر بوده و بر دانشگاه فرهنگیان واجب است تا در راستای این مهم وارد عرصه شده و زمینه های اجرایی این فرایند را فراهم بیاورد.
تحلیل عوامل و پیامدهای شکاف ارتباطی و گفتگویی بین نسل ها در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد شکاف ارزشی و نگرشی و هنجاری بین نسلی، پدیده شکاف ارتباطی و گفتگویی بین نسل فرزندان و والدین در خانواده است.هدف مطالعه حاضر تحلیل عوامل و پیامدهای شکاف ارتباطی بین نسلی در خانواده ایرانی است. با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد گراندد تئوری با 20 نفر از پژوهشگران و مطالعات نسلی در ایران مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند انجام شد. مهمترین عوامل علی «مسئولیت سنگین اقتصادی و اجتماعی خانواده»، «کاهش فراغت جمعی خانواده محور»، «از دست رفتن مرجعیت و والدگری والدین» و «فقدان مهارت ارتباطی بین والدین و فرزندان» و مهمترین عوامل زمینه ای، «جهان بینی و ارزش های متمایز نسل ها» و «اختلال در منابع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مولد گفتگو» و مهمترین عوامل مداخله گر «به رسمیت نشناختن هویت نسلی فرزندان درخانواده» و «حضور قدرت سیاسی درعرصه تولید گفتگو» هستند. مهمترین کنش ها و راهبردها شامل«فقدان مکانیزم آموزش ارتباطات گفتگومحور»، «عدم توانمندسازی والدین برای پذیرش ارزش ها و جهان زندگی نسل فرزندان» و «فقدان سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی و ارتباطی خانواده محور» بوده و مهمترین پیامدها شامل «عدم شکل گیری خانواده مدنی گفتگومحور»، «کاهش کارایی و بهره وری بین نسلی» و «کاهش همدلی و مشارکت بین نسلی برای ساختن حال و آینده مشترک» هستند.
بررسی تطبیقی تعارض میان آزادی رسانه ها و حقوق مجرمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها با توجه به وسیع بودن مخاطبان آنها و تاثیر سریع و گسترده اطلاعات ابرازی توسط آنها، همیشه مشمول محدودیت هایی هستند. یکی از موضوعات مهم در این زمینه، اعلام جرایم ارتکابی و انتشار سوابق کیفری توسط اشخاص است. از طرفی انتشار مشخصات مجرم می تواند سبب آگاهی جامعه و اطرافیان وی جهت اتخاذ راهکارهای احتیاطی لازم گردد اما از طرف دیگر انتشار مشخصاتی مانند تصویر، چهره و محل زندگی در مورد برخی از مجرمین می تواند مجرم را در معرض تلافی یا انتقام قرار داده و همچنین با توجه به طرد وی از جامعه، موجب منتفی شدن امکان اصلاح مجرم مذکور گردد. لذا سوال اصلی مقاله حاضر آن است که در تعارض میان اصل آزادی رسانه ها و اصل لزوم رعایت حقوق مجرمین، کدام اصل باید اعمال شود. مسئله مورداشاره در مقاله حاضر، بر اساس رویکرد اتخاذی در پرونده معروف جان ونبلز مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و در نهایت این پژوهش به این نتیجه نائل آمده است که افشای هویت، جرم ارتکابی و اقامتگاه مجرمین، در اکثر موارد موجب حفاظت جامعه نمی گردد و در مجموع شایسته است که رسانه ها با توجه به ملاحظات حقوق بشری، لزوم جلوگیری از اقدامات تلافی جویانه و اصل ایجاد امکان اصلاح مجرمین، از انتشار عمومی مشخصات مجرمین و جرایم ارتکابی آنها منع شوند.
بررسی تطبیقی قدرت در اندیشه فمینیستی و رویکرد اسلامی (بر اساس دیدگاه های سیمون دوبووار و شهید مطهری)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
184 - 211
حوزههای تخصصی:
موضوع قدرت و توزیع عادلانه آن میان زن و مرد، از جمله موضوعات مهم و مناقشه برانگیز در عصر حاضر به حساب می آید و توجه بسیاری از نظریه پردازان را به سوی خود جلب کرده است. به نظر می رسد مفهوم قدرت در اندیشه فمینیستی و رویکرد اسلامی، دارای تفاوت های مبنایی و چشمگیری باشد؛ بنابراین، بررسی تطبیقی و مقایسه ای دو اندیشمند که یکی نماینده تفکر فمینیستی و دیگری مبین رویکرد اسلامی است، در تبیین خوانش متفاوت آن ها از بحث قدرت، سودمند است. در این مقاله، پس از بررسی آثار سیمون دوبووار و شهید مطهری، با استفاده از روش تطبیقی، آرای دو متفکر در مفهوم قدرت با هم مقایسه شده است. یافته ها حاکی از آن است که سیمون دوبووار قدرت را مفهومی انسان محور می داند و برای آن اصالت ذاتی قائل است، اما بازخوانی اسلام از قدرت، معطوف به هدف الهی و توجه به وحی در شئون اجتماعی است. به بیان بهتر، در رویکرد فمینیستی، قدرت به مثابه امری انسانی، اما در رویکرد اسلامی به مثابه امری الهی است. نتیجه تفکر فمینیستی این است که زنان باید تا حد امکان از قدرت بیشتری برخوردار باشند، اما در رویکرد اسلامی با درنظرگرفتن تفاوت های ذاتی میان زن و مرد، جایگاه آنان در نظام قدرت مشخص می شود.
مطالعه طولی (پانلی) نگرش دانشجو معلمان نسبت به عناصر نظام آموزشی تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک مطالعه طولی درباره ادراکات و برداشت های دانشجو معلمان از مؤلفه های نظام آموزشی تربیت معلم ایران و حرفه معلمی در طول تحصیل است. برای انجام این مطالعه طولی از روش پدیدارشناسی استفاده شده و گردآوری اطلاعات در دو بازه زمانی بدو ورود دانشجویان و حین دانش آموختگی آنان انجام شده است. جامعه پژوهشی دانشجو معلمان ورودی 1395 پردیس حکیم فردوسی دانشگاه فرهنگیان بوده که نمونه ای تصادفی به تعداد 22 نفر در شروع پژوهش انتخاب و با شیوه پانلی از همان نمونه به تعداد 18 نفر در حین دانش آموختگی در گردآوری اطلاعات همکاری نمودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده و اعتباریابی از طریق بازگرداندن یافته ها به مشارکت کنندگان و انجام اصلاحات ضروری صورت پذیرفته است. تجزیه وتحلیل اطلاعات با روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین نگرش بدو ورود دانشجویان و نگرش حین دانش آموختگی آنان نسبت به عناصر دانشجو، برنامه درسی، برنامه درسی غیررسمی (فرهنگی اجتماعی)، تجهیزات و فناوری، سرای دانشجویی و رفاهی، حرفه معلمی و مسائل و مشکلات دانشجویی تفاوت وجود دارد و نگرش آنان تغییر پیدا کرده است. لیکن در عنصر کارکنان، تحقق انتظارات تا حد زیادی انجام و در عنصر استاد (آموزشگر) میزان تحقق انتظارات در حد متوسط است. علاوه بر وجود تفاوت بین تصورات اولیه و ادراکات پس از تجربه زیسته، مضامین و مقوله های استخراجی از برخی تغییرات در نگرش دانشجو معلمان نیز قابل توجه بوده و پرداختن به آن ها در تصمیم گیری و برنامه ریزی های مختلف نظام آموزشی تربیت معلم ایران ضروری به نظر می رسد.
تحلیل سیاست گذاری در اقتصادِ فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه صنایع فرهنگی از مهم ترین مؤلفه های مرکزی اقتصادِ فرهنگ و جزء صنایعِ با ارزش افزوده بالاست که در سیاست گذاری ها، برای دستیابی به توسعه مد نظر قرار می گیرد. توسعه نیافتگی ایران در اقتصادِ فرهنگ با وجود ذخایر غنی فرهنگی و نوپا بودن سیاست گذاری در این حوزه، بررسی سیاست های مرتبط با آن را ضروری می سازد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی جایگاه و مؤلفه های اقتصادِ فرهنگ در سیاست گذاری ها و خلأهای آن با توجه به الگو های نظری است؛ بدین منظور اسناد بالادستی مرتبط، با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی و 455 کد اولیه و 33 مقوله استخراج شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که به طور کلی در اسناد بالادستی به مؤلفه های توسعه اقتصادِ فرهنگ در قالب مضامین اصلیِ تولید، توزیع، مصرف، زیرساخت، سطح، نوع و واکنش به جهانی شدن توجه شده است؛ اما کمیت و چگونگی آنها متفاوت و در برخی موارد کاستی هایی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان مؤلفه های سیاست گذاری در اقتصادِ فرهنگ، به بخش تولید بیش از توزیع و مصرف در سیاست های کلان کشور توجه شده است؛ همچنین به تولید محصولات فرهنگی، متناسب با بازارهای جهانی و منطقه ای و ارائه آن در این بازارها توجهی کمتر و اکثر سیاست ها در سطح ملی تنظیم شده است؛ بنابراین تأکید مقاله بر این موضوع است که پیشرفت اقتصادِ فرهنگ در گرو توجه و رشد متعادل همه بخش های آن اعم از تولید، توزیع و مصرف است و توجه یکسان به بخش ها و سطوح مختلف اقتصادِ فرهنگ در تدوین سیاست ها ضروری است.
جامعه شناسی آموزش پزشکی: زمینه های بنیادی، کانون های مطالعاتی و چشم انداز تحقیقاتی آینده با نگاهی به موضوع در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۷
117 - 165
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف تحلیل روندها و زمینه های بنیادی، آثار برجسته و کانون های مطالعاتی و چشم انداز تحقیقاتی آینده جامعه شناسی آموزش پزشکی با نگاهی نقادانه بر وضعیت این شاخه در ایران انجام شد. روش، مروری از نوع غیرسیستماتیک روایتی است. ابزار گردآوری، فیش برداری و تحلیل محتوای اسناد نوشتاری (کتب، مقالات و گزارش های چاپی و برخط) در 70 سال گذشته (دهه 1950 تا 2020 میلادی) است. کلیدواژه ها در پایگاه های اطلاعات علمی جهان و ایران جستجو شد. معیار ورود اسناد به صورت تعمّدی و انباشتی، شامل «تطابق کلیدواژه ها»، «پراستنادتر، نمایاتر و معنادارتر»، منحصراً درباره «دانشجویان پزشکی، پزشکان، مؤسسات/نظام پزشکی» با «حداقل یک نویسنده جامعه شناس یا منصوب در شاخه جامعه شناسی» بود. استخراج و ترکیب اطلاعات، بر اساس تحلیل محتوای مضمونی و توالی تاریخی بود. اصالت تحقیق بر اساس اصالت اسناد و رعایت موازین اخلاقی، تأمین شد. نتایج نشان داد که جامعه شناسی آموزش پزشکی از کانون های اصلی تولید معرفت جامعه شناختی در جهان است که در چند «کانون مطالعاتی» گسترده شده است. واکاوی در میدان آموزش و پایگاه های علمی ایران نشان داد که این شاخه در بستر جامعه پزشکی و جامعه شناسی کشور، ناشناخته است و به سختی نمونه هایی از آثار نظری و تجربی در آن یافت می شود؛ اما امکان حرکت در «کانون های مطالعاتی» موجود و چندین «چشم انداز معرفت شناختی و پژوهشی» بالقوه برای آن متصور است.
ارائه مدل فرهنگ رفتار اخلاقی براساس تجارب معنوی و صفات شخصیتی با تعدیلگری عدالت ادراک شده
حوزههای تخصصی:
امروزه سازمان ها جایگاه برجسته ای در ساختار فرهنگی و اجتماعی جوامع پیدا کرده اند. بسیاری از فعالیت های حیاتی زندگی مردم، در سازمان ها انجام می شود و زندگی بدون وجود سازمان های گوناگون، تقریباً ناممکن است. سازمان ها برای سازگاری با محیط در حال تغییر پیرامون خود ناگزیرند ارزشهایی را درون خود نهادینه کنندکه متضمن سلامت سازمانی باشد.لذا این تحقیق با هدف ارائه مدل فرهنگ اخلاق مدار براساس تجارب معنوی و صفات شخصیتی و عدالت ادراک شده انجام گرفته است. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری کارکنان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی به تعداد 275 نفر است و با توجه به محدود بودن جامعه آماری، نمونه گیری به صورت کل شماری صورت گرفته است. همچنین برای تشکیل پانل خبرگی، تعداد ده نفر از خبرگان امر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها از نوع پرسشنامه استاندارد است و داده های گردآوری شده نیز از طریق نرم افزارهای SPSS، LISREL و MATLAB تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق حاکی از تائید فرضیه های تحقیق به غیر از میانجی گری عدالت ادراک شده در ارتباط بین صفات شخصیتی و فرهنگ اخلاق مدار است. در دستیابی به ترکیب مطلوب مولفه ها نیز مشخص شد که مطلوبترین سطح فرهنگ اخلاق مدار 58/2 از 3 می باشد و زمانی حاصل می شود که صفات شخصیتی 68/2، عدالت ادراک شده 39/2 و تجارب معنوی 5/2 باشد. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد صفات شخصیتی و تجارب معنوی در تقویت فرهنگ اخلاق مدارانه تاثیر بسزایی دارند و عدالت ادراک شده بالا می تواند این امر را شدت بخشد.علاوه بر این در مطلوب ترین حالت در دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی، سطح فرهنگ اخلاق مدار به میزان 42/0 با حالت ایده آل فاصله دارد
بررسی کارکردهای جامعه شناختی سرگرمی با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
به دلیل نو بودن سرگرمی های مدرن و ماهیت متغیر آنها، یافتن کارکردهای این سرگرمی ها به صورت عام و نیز یافتن کارکردهای جامعه شناختی آنها به صورت خاص، خود امری چالشی به شمار می آید؛ همچنین شرایطی که در مطلوب بودن یا نبودن این کارکردها تأثیرگذار است، از مسائل مهم در عرصه سرگرمی است. توجه به ملاحظات اسلامی برای پی بردن به این کارکردها و شرایط مطلوبیت آنها می تواند راهی برای برون رفت از این چالش ها باشد. پژوهش پیشرو با روش توصیفی تحلیلی، در پی یافتن کارکردهای جامعه شناختی سرگرمی و شرایط مطلوبیت آنها از دیدگاه اسلامی است. در پژوهش پیش رو مشخص شد برخی از کارکردهای جامعه شناختی سرگرمی عبارتند از: جامعه پذیری، تقویت حس همکاری و تعاون، انتقال ارزش ها، ایجاد توسعه اقتصادی، مطیع سازی و کنترل افکار عمومی و نیز ابراز عقاید سیاسی. در دنیای امروز غالباً این کارکردها به صورت نامطلوب محقق می شوند و دین اسلام در این زمینه شرایط و قیودی را برای مطلوب بودن این کارکردها مطرح می کند.
مفهوم سواد رسانه ای در کتاب های تفکر و سواد رسانه ای متوسطه دوم از منظر تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تحلیل کیفی محتوای کتاب تفکر و سواد رسانه ای متوسطه دوم از منظر توجه به ابعاد سواد رسانه ای انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوا بوده و به منظور بررسی مسئله ی سواد رسانه ای در متن کتاب درسی تفکر و سواد رسانه ای دوره دوم متوسطه، از واحدهای تحلیل ازلحاظ میزان برخورداری آن ها از مؤلفه های سواد رسانه ای بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل کتاب تفکر و سواد رسانه ای مورد پژوهش از نظر مولفه های سواد رسانه ای نشان داد که به مؤلفه شایستگی های شخصی بیشترین توجه و به مؤلفه شایستگی اجتماعی کمترین توجه شده است. در میان شاخص های شایستگی های شخصی به ترتیب به مولفه های رفتار کاربر؛ دانش در مورد رسانه ها و مقررات رسانه ای و مولفه درک محتوای رسانه ها و عملکرد آن بیشترین توجه شده بود. همچنین در میان شاخص های مولفه مهارت فنی، استفاده فعال و متعادل از رسانه؛ استفاده پیشرفته از اینترنت و مهارت های رایانه ای و اینترنتی بیشترین توجه شده بود. در میان شاخص مولفه شایستگی های اجتماعی به مولفه تولید محتوا توجه بهتری شده بود و به مولفه های روابط اجتماعی و مشارکت شهروندی خیلی کم توجهی شده بود.
چالش های اقتصادی روزنامه های ایران و راهکارهای برون رفت از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۸)
223 - 241
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین مشکلات در مدیریت روزنامه ها، چالش های اقتصادی است. هدف از این پژوهش، شناسایی چالش های اقتصادی روزنامه های ایران و راهکارهای برون رفت از آن است. روش تحقیق این پژوهش، کیفی با رویکرد گراندد تئوری و مبتنی بر مصاحبه عمیق بود. جامعه آماری شامل مدیران مسئول روزنامه های دولتی و خصوصی و انتخاب نمونه، با استفاده از روش هدفمند، تا اندازه ای ادامه یافت که اشباع نظری حاصل شد. در مجموع با انتخاب 21 نفر، پژوهش به اهداف خود نائل شده است. تجزیه و تحلیل داده ها، بعد از سه مرحله کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با استفاده از نرم افزار مکس کیودا صورت گرفته و از بین 188 کد باز به دست آمده، شش طبقه از مفاهیم استخراج و درنهایت ده آیتم، جهت برون رفت از مشکلات به دست آمد که عبارت اند از: قرار گرفتن مدیریت رسانه ای در کنار مدیریت اقتصادی، استفاده از روش های بنگاه داری و تجمیع بین روزنامه های خرد، وضع قوانین حمایتی و یارانه های پرداختی برای روزنامه های خصوصی، توجه به حضور فضای مجازی و استفاده از محتوای مکتوب بر مبنای شبکه های اجتماعی، کاهش سیطره دولت در بخش روزنامه های دولتی، شتاب در اطلاع رسانی و استفاده از فناوری های نوین و کاربردی در سیستم توزیع، استقلال در تولید مواد اولیه و چاپی روزنامه ها، استفاده از نیروی های انسانی متخصص، توجه به کاهش خود سانسوری، توجه به کاهش مخاطبان روزنامه و وضع قوانین جدید برای صدور مجوز روزنامه ها. کلیدواژه: رسانه، روزنامه، روزنامه نگاری، چالش های اقتصادی، مخاطب.
نظریه سازی برای اینفودمی کووید 19 در شبکه های اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : «اینفودمی کووید 19» عنوان پدیده ای ارتباطی بود که هم زمان با اشاعه ویروس کرونا در سراسر جهان، از سوی رئیس کل سازمان جهانی بهداشت به عنوان یک خطر هم سنگ ویروس اصلی به جهانیان معرفی و درمورد آن هشدار داده شد. آنچه در این مقاله بدان پرداخته شده است، مسئله اینفودمی کووید 19 در چارچوب رشته ارتباطات سلامت و نظریه سازی درخصوص مؤلفه ها، زمینه های تولید و راه های مقابله با آن در شبکه های اجتماعی ایران است. روش : رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن نظریه مبنایی است. با استفاده از شیوه نمونه گیری نظری و مصاحبه با متخصصان و صاحب نظران، داده های لازم از منابع مختلف جمع آوری شد. پس از این مرحله، همه داده ها با استفاده از دستورالعمل های کدگذاری باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند. یافته ها : درنهایت از دل داده ها، 74 مفهوم و 28 مقوله استخراج شدند و اینفودمی کووید 19 در رسانه های اجتماعی به عنوان پدیده مرکزی مشخص شد. پس از آن با استفاده از مدل پارادایمی، نظریه خودبنیاد برآمده از دل داده ها به صورت روایت و مدل تصویری ارائه می شود. نتیجه گیری : شرایط کرونائی در ایران وضعیت اینفودمی را ایجاد کرده است که طی آن افراد فعال و کاربران فضاهای مجازی دوشادوش گسترش ویروس به تبادل اطلاعات درباره این بیماری می پردازند. کاهش اعتماد عمومی به نهادها و رسانه های رسمی و سیاسی شدن سلامت و اینفودمی نخبگانی در گسترش این شرایط نقش داشتند.
بررسی تبعیض مثبت در اسناد سیاست گذاری بر مبنای جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۲
43 - 71
حوزههای تخصصی:
مساله توسعه پایدار در گرو مشارکت بهینه و موثر زنان در عرصه های مختلف اجتماعی است. صرف نظر از برخی موانع ساختاری، دستیابی به موقعیت موثر برای ایفای نقش های مورد انتظار از زنان در گرو امکان رقابت برابر است. یکی از سیاستهایی که با فرض نبود موانع دستیابی حقوقی مورد نظر است، سیاست تبعیض مثبت است. تبعیض مثبت/ اقدام مثبت به مجموعه قوانین، سیاستها و آیین نامه ها و فرآیندهایی گفته میشود که با هدف قرارگیری گروه های نابرخوردار در موضع برابر با گروههای برخوردار وضع می شود. از زمان برنامه سوم توسعه بصورت رسمی بخشی مربوط به زنان در برنامه ها در نظر گرفته شده اما با وجود سیاست های مختلفی که برای ورود زنان به بحث توسعه مدنظر بوده همچنان مسائلی در این حوزه مطرح است. در این مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی به بررسی اسناد سیاست گذاری در حوزهای آموزش، اشتغال از منظر تبعیض مثبت پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که سیاست های حوزه تبعیض مثبت در درجه اول مبتنی بر رویکرد آشتی نقش، در درجه دوم مبتنی بر توانمندسازی و در درجه سوم بر مبنای اصلاحات ساختاری به سمت تشابه حقوقی زن و مرد بوده است؛ اما این سیاست ها بدلیل فقدان وفاق در سطح گفتمانی، فقدان وجود زیرساخت های لازم نه تنها قابلیت اجرا نیافته بلکه از حیث شمولیت تنها دو گروه از زنان شامل زنان نخبه و زنان محروم مورد توجه سیاست گذار بوده اند.
تحلیل کهن الگوییِ شخصیت مردانه در سینمای ایران؛ مطالعۀ موردی فیلم «شعله ور»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
124 - 145
حوزههای تخصصی:
در سال ها و دهه های اخیر مطالعات زنان با هدف مقابله با نادیده گرفتن زنان در حوزه های مختلف بسیار پررنگ شد؛ تاحدی که این بار به نوعی مطالعات مردان در حاشیه قرار گرفت. این مسئله در خصوص مطالعه و تحلیل شخصیت های سینمایی مرد نیز وجود دارد. در حالی که پژوهش های مختلفی به تحلیل بازنمایی زنان در آثار سینمایی و هنری پرداخته اند، تعداد پژوهش هایی که شخصیت مردانه را تحلیل کرده باشند بسیار معدود است. رویکرد نظری در این پژوهش، مبتنی بر نظریه کهن الگویی جین شینودابولن (یکی از پیروان یونگ) بوده و فیلم سینمایی «شعله ور» به عنوان نمونه با روش نشانه شناسی فیسک مورد تحلیل قرار گرفته است. فیلم «شعله ور» به عنوان نمونه تحلیل این پژوهش، از لحاظ علمی مزیت هایی دارد که آن را به نمونه ای مناسب برای تحلیل تبدیل کرده است. فیلم، شخصیت محور است؛ به این معنا که یک شخصیت مرکزی دارد که مخاطب در طول فیلم تقریباً همه ماجراها را با ذهنیت او دنبال می کند. راوی نیز با ارائه تک گویی های درونی و سیلانات ذهنی شخصیت ها به این مسئله کمک می کند. نتایج نشان می دهد که نزدیک ترین کهن الگو به شخصیت اصلی فیلم (فرید) پوزیدون است. کارگردان فیلم با تصویرکردن فرید، شخصیت کهن الگویی پوزیدون را تداعی می کند. مهم ترین شباهت بین شخصیت مردانه فیلم و شخصیت کهن الگویی مردانه، داشتن روحیه خشم، کینه توزی و انتقام جویی است.
تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در متون خلقیات نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
146 - 165
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیتی که ژانر خلقیات نویسی در فرهنگ ایرانی دارد، در این پژوهش به بررسی و نقدِ بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در این آثار پرداخته شده است. خلقیات نویسی با هدف بررسی و فهرست برداری از خصلت های فرهنگی و اخلاقی ایرانیان، یکی از گونه های ویژه نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی است که حیاتی طولانی و دست کم همپای پیدایش گفتار جامعه شناسی آکادمیک در ایران دارد. کتاب «از ماست که بر ماست» اثر رضا بهرام پور، نمونه مورد بررسی در پژوهش حاضر است. برای بررسی و نقد بازنمایی رفتارهای اخلاقی ایرانیان در این اثر از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر اساس الگوی تئون ون دایک استفاده شده است. نتایج نشان داد که آثار خلقیات نویسی از بسیاری از استراتژی های ایدئولوژیک برای به تصویر کشیدن رفتارهای اخلاقی ایرانیان بهره می برند. گفتمانی که این ژانر نوشتاری در پرتو آن ایرانیان را نقد می کند، گفتمان خودانتقادی فرهنگی است. این گفتمان بیش از آن که در پی بررسی و توصیف رفتارهای فرهنگی و اخلاقی ایرانیان باشد، در حال ساخت این رفتارها است. به این صورت که با جهت دهی به رفتار ایرانیان، آن ها را به سمت رفتارهای اخلاقی ناپسند هدایت می کند؛ بر اساس بازنمایی بهرام پور در این کتاب، رفتارهای اخلاقیِ ناپسند ایرانیان، سه برابر بیشتر از رفتارهای اخلاقیِ پسندیده آن ها است. در واقع، متون خلقیات نویسی با استراتژی های مبتنی بر ایدئولوژی خودانتقادی، این امکان را در دسترس ایرانیان قرار می دهند تا اَعمال خود را نسبت به غیرایرانی ها تفسیر کنند. براین اساس، این آثار به ایرانیان می گویند که آن ها ذاتاً غیراخلاقی عمل می کنند و در مقابل، غربی ها ذاتاً مردمانی اخلاق مدار هستند.
الگوی تعیین مسائل در فرآیندِ خط مشی گذاریِ سازمان هایِ فرهنگیِ بخشِ عمومی مطالعه موردی: سازمان فرهنگی، اجتماعی، ورزشی شهرداری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله عبارت است از تفاوتی که میان وضع موجود و وضع مطلوب امور وجود دارد. امّا اساساً چه اتفاقی رخ می دهد که ما در مواجهه با یک پدیده می گوییم این «مسئله » ی ماست؟ چه می شود که وقتی ما به چیزی نگاه می کنیم جرقه ای در ذهنمان ایجاد می کند که این جرقه برای فرد دیگری که به همان چیز نگاه می کند ایجاد نمی شود. آن چه بارقه های مسئله شناسانه را در ذهن ها ایجاد می کند «نظریه» است. هر نظریه ی فرهنگی یک معیار و هدف کلیدی به نام وضعیت مطلوب دارد و این وضعیت مطلوب را می تواند حدود و ثغور منافع، ایدئولوژی ها، نیازها وخواسته های فردی و اجتماعی تعریف و ترسیم نماید و آن چه که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مانع تحقق این وضعیت مطلوب می شود را «مسئله ی فرهنگی» می گویند. بنابراین این وضعیت مطلوب است که مشخص می کند چه چیزی مشکل و مسئله هست و چه چیزی مشکل و مسئله نیست. سوال اصلی این تحقیق این است که در جمهوری اسلامی ایران چه الگو یا مدل هایی برای شناخت مسائل در حوزه ی فرهنگ وجود دارد، چرا که بررسی الگوی مسئله شناسی در هر جامعه، مبیّن نوع نگاه به مسائل در یک نظام مبتنی بر نظریه فرهنگی خاص می باشد. مطالعه ادبیات علمی کشور، فقدان بررسی های نظری و در عین حال ناظر به عمل و واقعیت در زمینه ی مسئله شناسی فرهنگی را نشان می دهد و یک موضوع و یا رخداد فرهنگی بیش از آن که از دریچه ی یک الگوی دقیق رد شود و به مسأله ی فرهنگی تبدیل شود، از دالان برداشت ها و علایق شخصی فرد خط مشی گذار می گذرد و شکل مسأله ی فرهنگی به خود می گیرد. بدین منظور، این تحقیق با مطالعه موردی یکی از سازمان های فرهنگی بخش عمومی کشور و با استفاده از روش تحلیل مضمون، نمونه ای از الگوی مفهومی مسئله شناسی را پیشنهاد داده است. این الگوی سه وجهی نشان می دهد در این سازمان فرهنگی نوع نگاه به مسائل فرهنگی چگونه شکل می گیرد.
Developing a Pattern for Employee Valuation in the Banking System Based on Human Resource Accounting Approach
حوزههای تخصصی:
Purpose: Today, with the transition from the industrial economy to a knowledge-based economy, the economic value of the human resource in the organization is more evident than ever. Human resource accounting is a relatively new approach to calculating the value of human resources as a part of the organization's capital and assets. This study aimed to identify the components of human resources valuation and design the employee valuation pattern in the country's banking network based on the human resources accounting approach. Methodology: The study was conducted using a mixed method (qualitative and quantitative) in three consecutive phases. In the first phase, the components affecting the human resources valuation process were extracted through the content analysis of related studies. After extracting the general components, initial interview questions were formulated using them. In the second phase, additional components and indicators were identified through semi-structured interviews with elites and informants in human resource accounting. In the third phase, using quantitative methods, the validation and ranking of the components were done. Finally, the valuation pattern of the country's banking network employees was formed. Findings: The final pattern included a total of 36 components in four categories: individual and personality characteristics (11 components), professional qualifications (9 components), social capabilities (7 components), and organizational costs (9 components). Conclusion: The proposed pattern in this study can provide the possibility of a multi-faceted valuation of the banking network employees in Iran due to the coverage of a wide range of components affecting the valuation.