فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: Epistemology as one of the philosophical foundations in the field of education can play an important role in blended learning, ie using more than one method, strategy and technique for learning. Therefore, the present study was conducted with the aim of designing and validation the epistemological model in blended learning Methodology: The present study was applied from type of qualitative-quantitative. The population of the qualitative section was the documents related to epistemology and blended learning in the years 1990 to 2020 which 80 books, 60 dissertations and 60 articles were selected by purposive sampling method and in addition, included experts in the field of philosophy of education and distance learning which based on the principle of theoretical saturation number of 10 people of them were selected by purposive sampling method. The population of the quantitative section were faculty members and doctoral students of the department of philosophy of education and distance learning of Payame Noor University in 2020-2021 years which based on Krejcie and Morgan's table number of 200 people of them were selected by stratified random sampling method with using the teacher and student ratio. The tool of the qualitative section was the recording of books, dissertations and articles and interviews with experts, and the tool of the quantitative section was a researcher-made questionnaire whose psychometric indicators were confirmed. Data were analyzed by coding method in MAXQDA software and exploratory factor analysis and one-sample t-test in SPSS software. Findings: Findings showed that the epistemological model in blended learning had 60 subcategories in 9 categories including purpose, evaluation, educational correction, content, teaching method, teacher, learner, media and cognitive presence that its model was drawn. Also, validation of model indicated that the factor load of all 6 questions related to validation of model was higher than 0.30, their validity was higher than 0.50 and their reliability was higher than 0.70. In addition, the mean of all 6 questions was higher than the hypothetical mean of the population (P<0.001). Conclusion: The findings showed that the designed model for epistemology in blended learning had good validity. Therefore, curriculum specialists and planners can use this model along with other models to improve blended learning
نقش سینمای ایران در تغییر شاخص های توسعه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۸)
267 - 296
حوزههای تخصصی:
رسانه ها، و به طور مشخص سینما، از عاملیت های توسعه گرای هر کشور به حساب می آیند که با توجه به محتوای شان، نقش بالقوه ای در بهبود یا فرسایش شاخص های توسعه اجتماعی آن کشور دارند. بنا به این ضرورت، مطالعه حاضر با روش شناسی کمّی، روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، و در چارچوب دو نظریه الگوسازی و انتظارات اجتماعی، جایگاه سینمای ایران و کم وکیف تأثیرگذاری آن بر شاخص های مورد نظر (از حیث تأثیر مثبت یا منفی) را، بین 1216 نفر از تماشاگران فیلم های سینماهای شهر تهران، مورد آزمون تجربی قرار داده است. یافته ها نشان داد که فیلم های سینمای ایران، تأثیر چندان مثبتی روی زندگی تماشاگران نداشته، در عین حال، در تغییر شاخص های توسعه اجتماعی، نقش داشته است. سینمای ایران نقش مثبتی در بهبود شاخص های آگاهی، ارتباطات اجتماعی، مسؤلیت پذیری، ارزش های جمع گرایانه (عام گرایی، تعهد عام و غیرخواهی)، خانواده گرایی، نگرش به ازدواج، مساوات طلبی و نگرش به برابری جنسیتی داشته و در مقابل، نقش آن در زمینه شاخص های اعتماد عمومی، اعتماد نهادی، انسجام اجتماعی،مشارکت اجتماعی و درگیری مدنی، شهروندسازی، هویت یابی ملی، هویت یابی اجتماعی، جامعه پذیری، قانون گرایی، تصمیم ها و انتخاب ها، نشاط اجتماعی، امید، احساس امنیت اجتماعی، نگرش به فرزندآوری و نگرش به وفاداری زناشویی منفی بوده است. یافته ها دلالت بر این دارند که در چارچوب دو نظریه الگوسازی و انتظارت اجتماعی، سینمای ایران عاملیت نسبی در بهبود شاخص های توسعه اجتماعی در کشور نداشته است.
زنان و شهر: بررسی جامعه شناختی پایداری احساس امنیت زنان در شهر هفتکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
347 - 362
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تغییر ساختارها و فرهنگ، فرایندی پیوسته در تمامی جوامع در طول تاریخ می باشد و به تبع آن ضرورت دارد تا با پایش مستمر جامعه وضعیت متغیرهای جامعه شناختی را جهت سیاست گذاری های اجتماعی با دقت مورد مطالعه قرار داد. یکی از تغییرات بنیادین در قرن اخیر حضور گسترده بازتعریف هویت زنانگی و حضور گسترده ایشان در عرصه عمومی جامعه است. از این رو ضرورت دارد تا احساس امنیت زنان به عنوان متغیری تاثیرگذار بر کمیت و کیفیت کنشگری ایشان در جامعه مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. روش و داده ها: در پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایش اجتماعی و با ابزار پرسشنامه و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، داده های مورد نیاز از 376 زن در سنین 15 تا 65 سال ساکن هفتکل جمع آوری شدند. یافته ها: احساس امنیت زنان هفتکل با متغیرهای تحصیلات، وضعیت تأهّل، قومیت، و وضعیت اقتصادی رابطه معناداری به لحاظ آماری داشته اند. در ارتباط با این متغیرها به ترتیب زنان با تحصیلات دیپلم، متاهل، لر و طبقه متوسط بیشترین احساس امنیت را گزارش نموده اند. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که درک از آسیب پذیری اجتماعی رابطه معنادار و معکوسی با احساس امنیت دارد در حالی که ادراک مثبت زنان از کنترل های اجتماعی به شکل معناداری سبب افزایش احساس امنیت در ایشان می شود. نتیجه گیری: نکته بسیار مهمی که در این مطالعه به لحاظ جامعه شناختی برجسته می شود، ضرورت عبور از احساس ناامنی زنان به عنوان یک مشکل فردی و ارتقاء آن به سطح یک مسئله اجتماعی است. پیام اصلی: نتایج، ضرورت طراحی و اجرای پژوهش در مقیاس گسترده تر و توجه ویژه به راهکارهای ارتقاء احساس امنیت زنان در سیاست گذاری های اجتماعی را یادآور می شود.
سالمندی و بازتولید طرد: مطالعه تجربه سالمندان شهر کرج از طرد در روابط خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
27 - 53
حوزههای تخصصی:
تحولات ساختاری و ارزشی ایجادشده در جامعه، مناسبات درونی خانواده ازجمله نحوه مواجهه و مناسبات نسلی با سالمندان را دستخوش تغییر کرده است. با ابتنای بر این جریان، پژوهش حاضر به توصیف عمیق تجارب سالمندان از طردشدگی در روابط خانوادگی می پردازد. این پژوهش با روش شناسی کیفی، روش پدیدارشناسی توصیفی، روش نمونه گیری هدفمند با استراتژی حداکثر تغییرات و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 12 نفر از زنان و مردان سالمند 60 سال و بالاتر شهر کرج انجام گرفت و مصاحبه ها با استراتژی پیشنهادی کولایزی تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل تجارب زیسته سالمندان از طردشدگی در روابط خانوادگی، در چهار تم نوظهور شامل «احساس حذف شدگی»، «تنهایی و فقدان حک شدگی اجتماعی»، «زندگی با استیگمای (داغ ننگ) سنی» و «رنج بُردن و ترس از سَربارشدن» به دست آمد. پدیده محوری تحقیق که دلالت بر ذات فراگیر تجربه طرد سالمندان در روابط خانوادگی دارد، سالمندی و بازتولید طرد بود که حاکی از آن است که طردشدگی سالمندان یک کلّیت با مجموعه ای از عناصر متداخل و با رابطه دیالکتیک و سیّال است که طردشدگی در یکی از ابعاد آن، سبب طردشدگی در سایر ابعاد هم می شود.
تحلیل ماهیت تعامل کودکان 9 تا 11 ساله با گوشی هوشمند: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کووید 19 و ضرورت آموزش مجازی موجب رواج بیشتر استفاده کودکان از گوشی های هوشمند شده است. استفاده روزافزون کودکان از گوشی هوشمند، نداشتن شناخت صحیح از چگونگی و ماهیت این رابطه و ارائه تبلیغات غیرتخصصی به والدین درخصوص مضربودن استفاده از گوشی هوشمند، استفاده کودکان از این وسیله را به موضوعی بغرنج تبدیل کرده است. این مطالعه با هدف درک ماهیت تعامل کودک با گوشی هوشمند با وساطت سبک والدگری انجام شد. برای این منظور، با انتخاب رویکرد کیفی، داده ها با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شدند. سپس با رویکرد تحلیل مضمون نظریه محور براساس چارچوب نظری کنشگر-شبکه تحلیل شدند. اجزای بررسی شده در این مطالعه شامل کودک، گوشی هوشمند و سبک والدگری هستند. یافته ها نشان داد تعامل کودک با گوشی هوشمند، شبکه محوریت دارد. تعامل کودکان با گوشی هوشمند، ماهیت سیال و پیش بینی ناپذیر دارد. ارتباطات پی درپی اجزا در شبکه، هویت های متغیری به کودک می بخشد. از این رو سبک والدگری، کنترلی و سختگیرانه کارایی ندارد. کودک نیازمند امکان بروز کنش مستقلانه و سبک والدگری انعطاف پذیر، واجد کارایی بیشتری است.
وضعیت اقتصادی، الگوهای غیرسالم غذایی و چاقی؛ نظریه ای زمینه ای در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضافه وزن و چاقی یکی از مشکلات جامعه جهانی می باشد که همه افراد را در هر سنی درگیر خودکرده است؛ که عوامل مهمی باعث بروز این پدیده می گردند اما وضعیت اقتصادی جوامع نیز می تواند الگوهای تغذیه ای افراد را تحت تأثیر قرار داده و باعث بروز پدیده چاقی شود. هدف پژوهش حاضر واکاوی وضعیت اقتصادی، الگوهای غیرسالم غذایی و چاقی شهروندان شهر یزد بود. داده ها با 20 نفر از آنان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید و با روش نظریه زمینه ای مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عواملی مانند، ضعف سواد تغذیه ای و ظاهر محوری در تغذیه باعث می شود که شهروندان به سمت الگوهای نامناسب تغذیه، غذاهای پرکالری و چاقی کشیده شوند. همچنین مشکلات اقتصادی، فرهنگ غلط غذایی و راحت طلبی بستر و زمینه ورود مردم به سمت انتخاب الگوهای تغذیه ای نامناسب را فراهم می کند که متعاقب آن بروز پدیده چاقی می باشد. عواملی مانند گذار اجتماعی-فرهنگی، سوگیری رسانه ای و جایگزین سازی تغذیه ای نیز به صورت غیرمستقیم بر چاقی مداخله می کنند. استراتژی های این افراد نیز برای مقابله با چاقی تقویت آگاهی تغذیه ای خویش و مقابله با وضعیت اقتصادی با چندشغله کردن خود می باشد. پیامدهای این شرایط برای آنان ایجاد چاقی مفرط، سوءتغذیه پنهان، بیماری های جسمانی و مشکلات روحی-روانی است. مقوله نهایی تحت عنوان"اضطراب اقتصادی- اجتماعی" استخراج شد بدین معنی که شرایط اقتصادی علاوه بر ایجاد اضطراب اقتصادی، باعث می شوند که فرد نوعی اضطراب اجتماعی را نیز در زمینه های مختلف تجربه کند. پیشنهاد می شود، رفع مشکلات اقتصادی، گفتمان تندرستی و تغذیه مناسب توسط خانواده ها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ازجمله آموزش وپرورش و رسانه ها و ... در جامعه شکل بگیرد.
تفسیر زنان طلاق گرفته از ازدواج مجدد: مطالعه ای داده-بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش میزان طلاق، ازدواج مجدد به پدیده ای شایع تبدیل شده است. این نوع ازدواج به خصوص برای زنان با چالش ها و پیچیدگی هایی همراه است. هدف این مطالعه، دستیابی به تفسیر زنان طلاق گرفته از ازدواج مجدد است. تحقیق حاضر با روش کیفی و داده بنیاد برساختی با مشارکت 26 نفر از زنان ساکن در شهرکرد که طلاق گرفته و ازدواج مجدد داشتند، اجرا شد. این زنان از نظر سن، تحصیلات و شغل متفاوت بودند و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با روش مصاحبه ی نیمه ساخت یافته گردآوری و با روش نظریه ی داده بنیاد تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد زنان مشارکت کننده در تحقیق، به ازدواج مجدد، نگاهی سازگارانه داشته و آن را تلاشی برای بازسازی زندگی در نظر داشته اند و در مسیر طلاق تا تصمیم به ازدواج مجدد دشواری هایی را تجربه کرده اند. تفسیر زنان از ازدواج مجدد در قالب مقوله های عاملیت فرزند، احساس ضعف و نیاز، تنگنای اجتماعی، طردگریزی، بهبود کیفیت زندگی و بهبودخواهی و بازیابی قابل بازنمایی است. براساس این مقوله های اصلی، تقلا برای بازسازی زندگی به عنوان مقوله ی مرکزی ساخته شد.
تحلیل عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر انزوای اجتماعی: مورد مطالعه، شهر باغبهادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
157 - 187
حوزههای تخصصی:
جوانان سرمایه های ارزشمند جامعه بوده و آینده آن جامعه را رقم خواهند زد. شناخت ابعاد و عوامل مختلف مؤثر بر جوانان امری ضروری و چاره جویی و حل مشکل آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مقاله تحلیل جامعه شناختی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر انزوای اجتماعی با مطالعه موردی شهر باغبهادران بوده است. روش تحقیق توصیفی و پیمایشی است و جامعه آماری، جوانان 17 تا 25 سال باغبهادران است. این جامعه آماری شامل 2000 نفر است که 322 نفر به روش نمونه گیری سهمیه ای متناسب انتخاب گردیدند. چارچوب نظری این پژوهش با استفاده از اندیشمندان مختلف چون دورکیم، هاری آلپر، مرتن، زیمل، آلموند، پاول، اینگلهارت، گوئن، گیدنز و مارکوزه است. یافته ها نشان داد بین دین داری، مشارکت اجتماعی و انزوای اجتماعی رابطه مستقیم وجود دارد ولی معنادار نیست. بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و انزوای اجتماعی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بین میزان تماشای رسانه های جمعی و انزوای اجتماعی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. هم چنین بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان تماشای رسانه های جمعی با انزوای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد دو متغیر مستقل و یک متغیر وابسته مدل خوبی بوده و قادر هستند انزوای اجتماعی را تبیین کنند. همچنین در مدل یابی معادلات ساختاری رسانه و پایگاه اقتصادی اجتماعی توانسته بودند برازش مناسبی ارائه نمایند. در نتیجه، عوامل اجتماعی فرهنگی تبیین کننده انزوای اجتماعی است.
مسئولیت اجتماعی دانشگاهها در مقابله با بحران ویروس کرونا؛ با روش فرا ترکیب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
122-81
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از خصیصه های نظام آموزش عالی، مسئولیت پذیری اجتماعی است. در شرایط کنونی، اعضای خانواده آموزش عالی و همچنین سایر کنشگران اجتماعی انتظار دارند که دانشگاه متعهدانه عمل کند و با به کارگیری دانش و فناوریهایی که در اختیار دارد مشکلات ناشی از شیوع ویروس کرونا را تسکین و خاتمه دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه در مقابله با بحران کرونا (کووید-19) است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش اسنادی و فراترکیب انجام شده است. برای تحلیل اطلاعات از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. در مجموع 21 منبع مرتبط، معتبر و جدید برای انجام فراترکیب نهایی انتخاب شد که درنهایت 77 کد، 11 مفهوم و 6 مؤلفه اصلی از آنها استخراج شد. یافته ها: مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه در مقابله با کرونا شامل شش مؤلفه شناسایی تغییرات (به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، فناوری و زیست محیطی)، افزایش دانش اجتماعی، استقرار مدیریت بحران (با هدف توسعه مشارکت پذیری)، ایجاد ساختار انعطاف پذیر (سازگار با تحولات محیطی)، داشتن الگوی ارتباطی کارآمد و مؤثر با جامعه و ابعاد اجرایی و ارائه راهکار است که روی هم اثرگذار هستند. بحث: مدل استخراج شده از روش فراترکیب پژوهش حاضر می تواند برای ارزیابی نقش مسئولیت اجتماعی دانشگاه برای مقابله با کرونا موردتوجه مسئولان نظام آموزش عالی کشور قرار گیرد.
بررسی و مقایسه روند سالخوردگی جمعیت در کشورهای آسیایی، آمریکایی و اروپایی با استفاده از تحلیل پیشینه واقعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲۱ و ۱۲۲
۶۳-۳۹
حوزههای تخصصی:
سالخوردگی جمعیت از اواسط قرن بیستم به بعد، ابتدا در کشورهای توسعه یافته و سپس طی سال های اخیر، در کشورهای دیگر در حال روی دادن است و تحت تأثیر عوامل درون زا و برون زای مختلفی قرار دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه سالخوردگی جمعیت در کشورهای آسیایی، آمریکایی و اروپایی با استفاده از تحلیل پیشینه واقعه است. روش تحقیق، تحلیل ثانویه داده های سازمان ملل برای 131 کشور طی دوره های 1950 تا 2020 می باشد و برای این منظور از داده های آماری بخش جمعیت سازمان ملل و روش آماری تحلیل پیشینه واقعه استفاده شده است. برای تحلیل داده ها، از نرم افزار 17 stata و از روش های ناپارامتری کاپلان میر و نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس استفاده شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که در شروع مطالعه، 131 کشور در معرض واقعه سالخوردگی جمعیت (برخورداری از حداقل 10% جمعیت 65 ساله و بالاتر) قرار داشتند که این تعداد در پایان دوره به 66 کشور کاهش یافته است. سرعت و شدت رخداد واقعه سالخوردگی، در قاره های مختلف متفاوت است. کشورهای اروپایی زودتر از کشورهای آسیایی و آمریکایی وارد دوره سالخوردگی شده اند. از 40 کشور اروپایی 97 درصد و از 51 کشور آسیایی، 38 درصد از آن ها در دوره مورد مطالعه وارد دوره سالخوردگی شده اند. با وجود اینکه کشورهای آمریکایی کمی دیرتر از کشورهای آسیایی با این پدیده روبرو شده اند، اما با سرعت بیشتری آن را تجربه کرده اند. نتایج به دست آمده از مدل کاکس در خصوص اثر متغیرهای مستقل بر سالخوردگی جمعیت نشان می دهد متغیرهای میزان باروری کل و میزان خالص مهاجرت، تأثیر منفی و متغیرهای امیدِ زندگی و نوع منطقه جغرافیایی (قاره) تأثیر مثبت و معناداری دارند که از چندبعدی بودن عوامل مؤثر بر این پدیده و ضرورت تدوین سیاست هایی با رویکرد چندوجهی برای تأثیرگذاری بر روند آن حکایت دارد.
مبانی روانشناختی استفاده از طنز برای مخاطب کودک در برنامه سازی تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
123 - 148
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ویژگی ها و مختصات طنز کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. کانون اصلی مباحث مطرح در این گستره، تفاوت های رشدی و تحولی و محدودیت های شناختی کودکان در دریافت، پردازش و درک اطلاعات، بویژه اطلاعات رسانه ای است. کمّیت و کیفیت پردازش اطلاعات در کودکان تفاوت ماهوی با بزرگسالان دارد. از این رو باید در تمام محتواهایی که در قالب های مختلف کلامی، نوشتاری، تصویری و چندرسانه ای برای آنان تهیه می شوند، این اصل مهم مدنظر باشد و مفهوم طنز برای کودکان نیز باید در همین چارچوب مورد بررسی قرار گرفته و ویژگی ها و ابعاد آن تبیین شوند. در این مقاله، کودکی سن تقویمی از خردسالی تا سن 9 سالگی، یعنی قبل از مرحله تحول شناختی عملیات منطق صوری و انتزاعی را در برمی گیرد. از این منظر، طنز نیز در چارچوب نظام ادراکی کودکان تعریف شده و شامل هرگونه محتوایی می شود که باعث هیجان مثبت در کودک شده و خنده در پی داشته باشد. برای واکاوی ویژگی های طنز کودکان، بخصوص طنز رسانه ای، ضمن تأکید بر رابطه منحصر به فرد کودکان و رسانه ها، انواع محتواهای طنز بر اساس الگوی ریخت شناسی آرتور آسابرگر مقوله بندی شده و طنزهای قابل درک برای کودکان معرفی شده اند. همچنین با توجه به اهمیت خنده در این رویکرد، سیرتحول خنده بر مبنای رشد تقویمی و شناختی کودکان ترسیم شده و شناخت شناسی تحول طنز در کودکان، با تکیه بر پژوهش های گذشته، مورد بررسی قرار گرفته است.
مطالعه نسلی تغییرات ارزشی در ایران (تحلیل ثانویه داده های موج 4 و 7 پیمایش ارزش های جهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
197 - 224
حوزههای تخصصی:
مطالعه تغییر ارزش ها و نگرش ها در ایران در گذار نسلی دو دهه اخیر موضوع اصلی مقاله حاضر است. رویکرد نظری و مفهومی مقاله با استناد به نظریه پسانوسازی اینگلهارت، جهانی شدن فرهنگی و نظریه برساخت گرایی اجتماعی صورت بندی شده است. از نظر روشی این مطالعه به شیوه اسنادی و تحلیل ثانویه انجام شده و با کاربرد مطالعه طولیِ نسلی، تغییرات ارزشی در جامعه ایران را براساس داده های موج 4 و 7 پیمایش ارزش های جهانی مورد سنجش قرار داده است. داده ها نشان می دهد در گذار نسلی 20 ساله در برخی موضوعات ارزش ها و نگرش ها تغییری نکرده و در برخی دیگر ما شاهد تفاوت های نسلی هستیم؛ اگرچه این دگرگونی از یک الگوی عام تبعیت نمی کند. در گذشته موضوعی مانند «دوستان» و امروزه موضوعاتی چون «اوقات فراغت» و «سیاست» بیشتر اهمیت پیدا کرده است. همان گونه که نگرش های جنسیتی برابرخواهانه، فرهنگ سیاسی دموکراتیک و گرایش های لیبرالی در یک گروه نسلی دیده می شود، ارزش ها و نگرش های مردسالارانه، غیردموکراتیک و سوسیالیستی هم در همان نسل وجود دارد. با وجود این نشانه هایی از وارونگی ارزشی نیز در این گذار نسلی هویداست.
بررسی زندگی زنان و کودکان قالیباف در سفرنامه های دوره قاجار بر اساس رویکرد ادوارد پالمر تامپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات فرش ایرانی عمدتاً توجه به جنبه های «اقتصادی» و «هنری»، غالب بوده و به تاریخ اجتماعی فرش کمتر توجه شده است. هدف مقاله حاضر، شناخت برخی ابعاد، مشخصات و جلوه های فرودستی زنان و کودکان در کارگاه های قالیبافی قاجار است. این بررسی از جنبه نظری و روش شناسی باتوجه به دیدگاه ادوارد پالمر تامپسون و استفاده از رویکرد نگاه از پایین به تاریخ فرش ایران صورت گرفت. محدوده بررسی، دوره قاجار و داده های مورد نیاز از سفرنامه های این دوره استخراج شد. بدین ترتیب بررسی حاضر با رویکرد کیفی و روش تاریخی انجام شد.نتایج نشان داد که قالیبافی زنان و کودکان در خانه های شهری، روستایی و عشایری مناطق مختلف امری رایج بود و پرداخت دستمزد به زنان و کودکان در بخش خانگی بافی حذف می شد. از جنبه سنی و جنسی، بیشتر بافندگان، زنان و یا دختران خردسال بودند. اشتغال زنان و کودکان، سهمی در تأمین هزینه ای معیشتی خانواده داشته است. همچنین داده های بررسی حاضر نشان داد که بافندگان در کارگاه های قالیبافی به دلیل نامناسب بودن شرایط سازه و همچنین مهیا نبودن شرایط سالم و بهداشتی دچار آسیب های جسمانی نظیر تغییر شکل استخوان ها می شدند و ابتلا به برخی از بیماری ها میان بافندگان مشترک بوده است. این صدمه ها ناشی از ساعات کار بسیار طولانی در ازای دستمزدهای ناچیز بود که کفاف زندگی روزمره را نمی داد.
تحلیل و ارزیابی آراء موافقان و مخالفان علم اجتماعی بومی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه گذشته مباحثه پر رونقی بر سر امکان یا ماهیت «علم بومی» در حوزه عمومی علوم انسانی ایران شکل گرفته است. وضع «علم اجتماعی» در ایران بخشی از این مباحثه، و «جامعه شناسان» خود بخشی از مباحثه بومی سازی بوده و هستند. این مقاله با ارجاع به آراء و نظرات جمعی از استادان و صاحب نظران علوم اجتماعی ایران در بازه زمانی پیشگفته، به دسته بندی نظرات موافقین و مخالفین علم اجتماعی بومی در ایران بپردازد. مقاله نشان خواهد داد که دست کم سه رویکرد اصلی در مباحثه علم اجتماعی بومی در ایران قابل شناسایی است: رویکرد پوزیتیویستی، رویکرد قاره ای-پست مدرن، و رویکرد حکمت اسلامی. آن چه بین این سه رویکرد و نمایندگان آنها محل اجماع است، تاکید هر سه بر پرداختن علم اجتماعی و جامعه شناسی به مسائل و موضوعات خاصّ هر جامعه، و اهتمام خاص بودگی آن، از جمله خاص بودگی تاریخی و هویتی جامعه ایران است: گروه اول معتقدند اصول و مبانی نظری ثابت و جهانی متعلق به علم مدرن است و باید از این اصول برای شناخت و حل مسائل بومی جامعه ایران استفاده کرد؛ گروه دوم معتقدند که این اصول برای هر جامعه و فرهنگی متفاوت است، و شناخت جامعه ایران نیازمند شناسایی اصول و قواعد فرهنگی و تاریخی خاصّ این جامعه است؛ گروه سوم نیز هرچند همانند گروه اول به هویت جهانی علم باور دارند ولی بنیان های نظری سکولار علم مدرن را خطا و غلط دانسته، و قائل به وجود مبانی بدیل متناسب با حکمت اسلامی برای دانش اجتماعی بومی هستند.
مطالعه تجربه زیسته حاشیه نشینی در کلان شهر تهران از چشم انداز شکاف سنت و مدرنیته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۵
139 - 155
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی در سطح جهان به ویژه در مناطق درحال توسعه، ارتباطی ناگسستنی با شهرنشینی مدرن دارد و در روند خود، به تکوین انواعی از شکاف های اجتماعی منتهی شده است. هدف این پژوهش بررسی حاشیه نشینی از منظر شکاف سنت و مدرنیته در پیرامون کلان شهر تهران است که به صورت توصیفی تحلیلی و با دو روش مطالعه کتابخانه ای و ثانویه از طریق کلان داده ها، انجام شده است. مبنای کلان داده ها، مطالعات پیمایشی در دو منطقه حاشیه نشین جنوب شرقی تهران (خاتون آباد و حصار امیر) بود که با تفسیر کلیت سبک زندگی رایج در منطقه، مظاهر تلاقی سنت و مدرنیته مورد توجه قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، زمینه های حاشیه نشینی در تهران با برچیده شدن حصارهای ناصری در دوره پهلوی اول فراهم شد و با رشد شهرنشینی مدرن، تکنولوژی های صنعتی و... در دهه های بعد، سیل مهاجران به پیرامون این شهر سرازیر شدند. با تحولات ادراکی شناختی در میان ساکنان جدید، صورت بندی نوینی از شکاف ها با محوریت سنت و مدرنیته در کلان شهر تهران تکوین یافت.
آگاهی هایی درباره انواع زمین در کشاورزی سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
35 - 74
حوزههای تخصصی:
از آنجا که ایرانیان یکی از اولین مردمانی بوده اند که از دوران گردآوری خوراک گیاهی و جانوری (صیادی و شکار) گذر کرده و پا در یکجانشینی و تولید خوراک گیاهی و حیوانی نهاده اند. پس طبیعی است که بیش از دیگر مردمان جهان به خاک به دیده احترام نگاه کنند. این گرامیداشت به اندازه ای بوده که ایرانیان خاکی بودن را صفتی والا دانسته و خود را به این صفت نام گذاری می کنند. ستایش افتادگی و تواضع در ادبیات ایرانی بازتاب یافته است.تقدس خاک همچنین سبب شده است که آنان در پاکیزگی زمین و نیالودن آن سخاوت بسیار داشته و در پاکیزه داشتن خاک و آب و هوا به خویشتن سختی های بسیار روا دارند و در آبادانی و پاکیزگی و سرسبزی خاک بسیار بکوشند.گفتنی است که ستایش زمین و خاک تنها ویژه ایرانیان باستان نبوده است، هومر از شاعران دوران باستان یونان که در اشعار خود، کار و کشاورزی را ستوده است، درباره زمین سروده:«در باره زمین، این مادرِ همگان، می سرایم: ای زمینِ ستوار! که همه چیز جهان را تغذیه می کنی،... آنِ تو جان بخشی و فنای آدمی زادگان میرا است.»( )
فرهنگ شهرت و کنشگری سلبریتی ها در اینستاگرام از نظر کاربران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۱شماره ۵۷
341 - 374
حوزههای تخصصی:
فرهنگ شهرت از مفاهیم اساسی برای فهم کنش ها در بستر رسانه های اجتماعی است. هم اکنون، رسانه های اجتماعی قابلیت های ویژه ای در شکل گیری فرهنگ شهرت دارند. دراین بین، اینستاگرام، به سبب تصویرمحوربودن و فراهم سازی فضای تعاملی کاربران و سلبریتی ها، مورد توجه محققان قرار دارد. هدف مطالعه پیش رو، از یک سو، بررسی فرهنگ شهرت و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن و، از سوی دیگر، بررسی میزان پیگیری صفحات شخصی سلبریتی ها از سوی کاربران یا مخاطبان است. از روش کمّی پیمایش و تکنیک پرسش نامه برای گردآوری داده ها و اجرای پژوهش استفاده شده است. در مبانی نظری، به «رهیافت فرهنگ سلبریتی»، «رهیافت سلبریتی سازی و سلبریتی شدن»، «رهیافت اکولوژی سلبریتی»، «رهیافت فضای خصوصی و عمومی سلبریتی»، و «رهیافت روان شناختی به هواداری و سلبریتی» پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد تقریباً 20 درصد کاربران اینستاگرام «اخبار و صفحات سلبریتی ها» را پیگیری می کنند. آن ها صفحات بازیگران، خوانندگان و ورزش کاران سلبریتی داخلی را بیش از سایر گروه های سلبریتی دنبال می کنند؛ به طوری که تقریباً یک سوم کاربران صفحات شخصی بازیگران و خوانندگان سلبریتی را پیگیری می کنند و تقریباً یک چهارم کاربران صفحات شخصی ورزش کاران را. روابط فرااجتماعی، هم ذات پنداری و پرستش سه شاخص گرایش به سلبریتی هاست. این مطالعه نشان می دهد که تقریباً 47 درصد کاربران فعال در حوزه سلبریتی ها به سلبریتی ها گرایش دارند؛ به نحوی که، علاوه بر علاقه به تعامل فرااجتماعی با سلبریتی ها، در بُعد انتزاعی به الگوبرداری از ارزش ها و نگرش های سلبریتی ها و در بُعد رفتاری به پرستش و تقلید سبک زندگی سلبریتی محبوب می پردازند.
کنشگری کاربران توییتر در یادبود قربانیان بمباران شیمیایی (کیمیاباران) حلبچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم بهار ۱۴۰۱شماره ۲۹
40 - 1
حوزههای تخصصی:
در اسفند 1366 شهر حلبچه در کردستان عراق به دستور صدام، هدف حملات شیمایی قرار گرفت که منجر به کشته شدن 3 تا 5 هزار نفر و زخمی شدن 7 تا 10 هزار نفر شد. علی رغم عمق این فاجعه به دلیل عدم دسترسی قربانیان به رسانه، در افکار عمومی جهانی و حتی بین خود کردها تصویری دقیق از آن شکل نگرفت؛ اما گسترش رسانه های اجتماعی به قربانیان این امکان را داد تا بتوانند توجه افکار عمومی جهانی را به جنایت مذکور جلب کنند. هدف مقاله پیش رو مطالعه کنشگری کردها در فضای مجازی بر محور سی و سومین سالگرد شیمایی بمباران حلبچه با تحلیل کنشگری هشتگی آن ها در شبکه اجتماعی توییتر است. یافته های پژوهش نشان می دهند که 8 محور اصلی در کنشگری هشتگی کردها در توییتر برجسته هستند که شامل؛ روایتگری فاجعه حلبچه از قاب توییتر، تجلی نمادگرایی در کنشگری مجازی با بازنشر عکس عمر خاور و فرزندش، پیگیری رد رنج این درد در چهره بازماندگان، بازتاب رسانه ای فاجعه حلبچه در سطح جهانی، حلبچه به مثابه درد مشترک، فراموش نکردن فاجعه حلبچه، بانیان نسل کشی حلبچه و جابه جایی بین مرزهای آنلاین و آفلاین کنشگری. بر اساس نتایج پژوهش، توییتر برای کردها به مثابه یک حوزه عمومی آنلاین عمل می کند که به آن ها این امکان را می دهد تا با ایجاد جریان رسانه ای در زمینه فاجعه حلبچه، گفتمان جایگزین را در مورد آن طرح کنند.
همرسانی فرزندپروری در اینستاگرم و دروازه بانی حریم خصوصی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم بهار ۱۴۰۱شماره ۲۹
154 - 109
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناخت انگیزه های والدین از همرسانی فرزندپروری در اینستاگرام و میزان حساسیت آن ها نسبت به انواع مصادیق نقض حریم خصوصی کودکان انجام شده است. انواع همرسانی فرزندپروی، مسائل مربوط به حریم خصوصی کودکان، حریم خصوصی در جامعه شبکه ای، امنیت کودکان در فضای آنلاین، کارکردهای مشاوره ای و حمایتی همرسانی فرزندپروری، انگیزه های اقتصادی، مباشرت حریم خصوصی، نظریه محاسبه حریم خصوصی و شکل گیری هراس اخلاقی مبانی نظری این تحقیق را شکل داده است. به منظور جمع آوری اطلاعات موردنیاز، دیدگاه 267 نفر از والدین ایرانی ساکن ایران (مادر یا پدر) به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه الکترونیک مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق نتایج برقراری ارتباط با دوستان و آشنایان، ایجاد آلبوم خاطرات کودک در اینستاگرام و به اشتراک گذاری احساسات خوشایند ناشی از کارهای جذاب کودک مهم ترین انگیزه های والدین برای همرسانی فرزندپروری است. همچنین طبق مدل تحقیق و تحلیل بار عاملی برآوردشده مصادیق نقض حریم خصوصی به دو دسته بسیارحساس و عادی تقسیم شد. نتایج تحقیق نشان می دهد میان تحصیلات و میزان حساسیت نسبت به تمامی مصادیق نقض حریم خصوصی تفاوت معناداری وجود دارد و افراد با تحصیلات بالاتر حساسیت بیشتری نسبت به مصادیق نقض حریم خصوصی کودک دارند. علاوه بر این افرادی که به خطرات همرسانی فرزندپروری فکر کرده اند نسبت به مصادیق نقض حریم خصوصی کودک توجه بیشتری نشان می دهند..
تدوین مدل علی وابستگی به شبکه های اجتماعی مجازی بر اساس روابط بین اضطراب اجتماعی، حمایت اجتماعی ادراک شده ، احساس تنهایی با میانجی گری خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم بهار ۱۴۰۱شماره ۲۹
363 - 337
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط بین اضطراب اجتماعی، حمایت اجتماعی ادراک شده ، احساس تنهایی ، خود تنظیمی با وابستگی به شبکه های اجتماعی مجازی جهت تدوین مدل ساختاری در دانش آموزان است.نمونه ای به حجم514 نفر در مقطع متوسطه ی دوم به روش خوشه ای چند مرحله ای از چهار منطقه شمال وجنوب تهران انتخاب شده است. دانش آموزان به پرسشنامه های اضطراب اجتماعی( 2004، Puklek) ، حمایت اجتماعی ادراک شده(Zimet et al, 1988)، تنهایی (1996،Russell) وابستگی به شبکه های اجتماعی مجازی محقق ساخته و خود تنظیمی (1999، Brown، Miller، Lawendowski) پاسخ داده اند.داده های پژوهش با استفاده از معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که مدل دارای برازش مناسبی است. در اثرات مستقیم متغیر های اضطراب اجتماعی ،حمایت اجتماعی و خود تنظیمی معنادار بوده اند. همچنین در اثر غیر مستقیم تنها متغیر احساس تنهایی با میانجی گری خودتنظیمی ارتباط معنادار داشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که چهار متغیر پیش بین در مدل وابستگی به شبکه های اجتماعی تاثیر گذار واقع شده اند که این امر نشان دهنده ی اهمیت ویژه آنهاست