فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۰۱ تا ۵٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
673 - 684
حوزههای تخصصی:
فرزند پروری پس از طلاق یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین مُطلقه، و از عوامل مؤثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می آید. هدف از این مطالعه کشف و تبیین تجارب زیسته والدین از هم والدگری پس از طلاق است. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه والدینی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشته اند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه از معیار اشباع داده استفاده شد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 12 نفر (زن، مرد) انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل منجر به شناسایی پنج مضمون اصلی «رابطه والدین در فرزندپروری، پاسخ گویی در فرزندپروری، نظارت در فرزندپروری، چالش های والدین در فرزندپروری، آسیب های اجتماعی –روانی» شد. نگرش والدین به فرزندپروری پس از طلاق به جای هم والدگری متمرکز بر حذف نقش والدی طرف مقابل بوده، همان گونه که نقش همسری طرف مقابل پس از جدایی حذف شده است.
اولویت بندی و وزن دهی ابعاد شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی جهت سنجش آن در جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
113 - 143
حوزههای تخصصی:
ارزیابی وضعیت عینی تحقق عدالت اجتماعی در جامعه، ازجمله الزامات مهم حکمرانی ملی در جمهوری اسلامی ایران است. یکی از روش های متداول جهانی در این زمینه، بهره گیری از فناوری «شاخص ترکیبی» است. شاخص های ترکیبی امروز به نحو گسترده در دنیای معاصر متداول شده و عملاً به جهت ماهیت ارزشی و جهت گیرانه آن، به عنوان یکی از سازوکارهای حکمرانی جهانی مورد بهره برداری قرار می گیرند. پژوهش حاضر حسب یک نظریه مبنا و شاخص ترکیبی مستخرج از آن پیرامون عدالت اجتماعی در ایران، به اولویت بندی بخش های مختلف شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی در ایران پرداخته است. «وزن دهی» یکی از ارکان حیاتی شاخص های ترکیبی متداول بوده که به طور عمده مبتنی بر یک نظریه مشخص یا دیدگاه خبرگانی، سامان می پذیرد. در این مقاله با بهره گیری از روش تحلیل سلسله مراتبی بهبودیافته فازی (FAHP) ابعاد شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی براساس نظر خبرگان حوزه عدالت وزن دهی و اولویت بندی شده است. نتایج این مطالعه حاکی است در 5 طبقه و سه حوزه اصلی شاخص ترکیبی، بخش های بازار کار، فقر و آموزش (در حوزه تبادلات اقتصادی)، بخش روابط خانوادگی (در حوزه تعاملات اجتماعی) و بخش عدالت سیاسی و مدنی (در حوزه حکمرانی سیاسی) از بالاترین وزن اهمیت از دیدگاه خبرگان جهت تحقق عدالت اجتماعی در ایران برخوردار هستند. حسب این وزن دهی، نتایج شاخص در 5 طبقه اصلی برای سال های 1385 تا 1397 در جمهوری اسلامی ایران، گزارش شده است. حسب این نتایج، بالاترین کاهش نمره در طبقه «عدالت در تعاملات اجتماعی» و بالاترین افزایش نمره در طبقه «ضمان اجتماعی» (عدالت در سلامت و آموزش) بوده است.
چگونگی تطبیق فرایند و ساختارِ مسئله مندیِ وضعیت جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
160 - 120
حوزههای تخصصی:
وضعیت جامعه شناسی در ایران یکی از پرشمارترین جایگاه های موضوعیِ مطالعات را شکل داده است اما با این حال این مطالعات در حدودِ توضیحِ نابسنده ساختار وضعیت مسئله گون جامعه شناسی در ایران متوقف شده، و کمتر قادر به توضیح فرایندیِ این ساختار بوده است. تحقیق حاضر با هدف بُعد بخشیدن به ساختار-فرایندِ وضعیت جامعه شناسی، از تکنیک ترسیم ماتریس شرطی/پیامدیِ تمهید شده در روش نظریه زمینه ایِ سیستماتیک استفاده نموده است. بنابر یافته های تحقیق؛ امر کانونیِ منتهی به وضعیت پدید آمده برای جامعه شناسی در ایران عبارت است از فقدان رسمیت جامعه شناسی. فقدان رسمیت جامعه شناسی به معنای اعم، موکول به فقدان رسمیت چندین مقوله اعم از؛ فقدان رسمیتِ میان میدانیِ امر اجتماعی ، فقدان رسمیتِ اجتماعیِ جامعه شناسی و فقدان رسمیتِ معیارهای درون میدانیِ جامعه شناسی می باشد که در سطح خُرد، ناظر بر اجتماعات علمی و کنشگران میدان جامعه شناسی ، در سطح میانی، ناظر بر دو میدانِ معرفتِ عامه و معرفتِ آکادمیک ، در سطح کلان، ناظر بر میدان های سه گانه اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک ، و در سطح ابرکلان، ناظر بر ایفای نقشِ آنتیگونیستیک علیه سرمایه داری جهانی، دولت نفتی، تجربه مدرنیته و... می باشد.
فمینیسم در ایران (بررسی جامعه شناختی فمینیسم ایرانی؛ نمونه مورد مطالعه: قرۃالعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
23 - 43
حوزههای تخصصی:
فرض اصلی این پژوهش بر بنیان وجود مؤلفه های مشترک میان اهداف قرۃالعین در چارچوب جنبش بابیه با اهداف فمینیسم غربی استوار است. پرسش های اساسی عبارتند از این که: آیا کنش های قرۃالعین با هدف ایجاد موقعیت های برابر میان زنان و مردان، احقاق حقوق زنان و تلاش برای مرتفع کردن تبعیض های ساختاری علیه آنان، واجد مؤلفه های اولیه ای از جنبش فمینیسم غربی بوده است یا خیر؟ و در صورت هم سویی این جنبش با همتاهای خارجی، چه عناصر مشترکی در نگرش زنِ معترض ایرانی با فمینیسم غربی دیده می شود؟. این موضوع در پارادایم کیفی، با روش اسنادی و با انتخاب نمونه هدفمند در مقطع کوتاهی از عهد قاجاریه، و با تمرکز بر جنبش بابیه به عنوان فرامتن مطالعه شده است. هم چنین مروری کوتاه بر ره یافت کلان فمینیسم و دیدگاه فوکویی در تبارشناسی تجربه پلِبِیَنی، تحلیل تئوریکی آن را پوشش می دهند. نتایج گواهی می کنند که پاسخ ِ هر دو پرسشِ پژوهش مثبت است؛ با تأکید پژوهشگر بر این رویکرد که هیچ نشانه ای دالِّ بر وجود ارتباطِ بدون واسطه میان نمونه انتخابی با فمینیسم غربی و نگرش معطوف به تئوری ِتوطئه مفروض نیست و نگاه پژوهشگر به این جنبش، به سان پدیده ای طبیعی، معلولِ شرایط، علل تاریخی و جامعوی مختص جامعه ایران است.
شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر تعارضات اولیه زناشویی در زوجین تازه ازدواج کرده با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
541 - 560
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر تعارضات اولیه زناشویی در زوجین تازه ازدواج کرده، انجام شد. در این پژوهش توصیفی، جامعه آماری شامل مشاوران مجربی بود که در شهرستان های میبد و اردکان در حوزه خانواده فعالیت می کردند. با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 12 مشاور به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از مدل ساختاری-تفسیری به سطح بندی عوامل استخراج شده پرداختند. یافته ها نشان داد عامل فضای ناخوشایند خانواده مبدأ در سطح هفتم و زیربنایی و عامل خیانت و روابط فرازناشویی در بالاترین و آخرین سطح مدل قرار می گیرد. نوع ساختار قدرت در خانواده در سطح ششم، عوامل ایده ال های ذهنی، مشکلات مالی و اقتصادی، ضعف زوجین در مهارت های زندگی و تفاوت در سبک زندگی در سطح پنجم، هویت مدرن زنان امروز و ناآگاهی از مسائل جنسی در سطح چهارم، بیماری روانی و اختلالات رفتاری یکی از زوجین و رویداد های دوران قبل از ازدواج (آشنایی، نامزدی، عقد) در سطح سوم و نبود عشق و محبت اولیه در سطح دوم قرار گرفت. براساس این مدل، می توان نتیجه گرفت فضای ناخوشایند خانواده مبدأ، مؤثرترین و زیربنایی ترین عامل در ایجاد تعارضات اولیه زناشویی است که بایستی در مشاوره های پیش از ازدواج مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.
ارزیابی تأثیر سرمایه اجتماعی و فرهنگ سازمانی بر مدیریت منابع انسانی مراکز آموزش عالی دولتی و غیر دولتی استان کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
هدف از اجراي اين پژوهش ارزیابی تأثیر سرمایه اجتماعی و فرهنگ سازمانی بر مدیریت منابع انسانی مراکز آموزش عالی دولتی و غیردولتی استان کرمانشاه بود. این پژوهش بر اساس معیار هدف در گروه پژوهش های کاربردی، بر اساس معیار زمان گردآوری داده ها در گروه پژوهش های پیمایشی، بر اساس معیار ماهیت داده ها و مبنای پژوهش یک پژوهش کمی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه پرسنل مراکز آموزش عالی دولتی و غیر دولتی استان را تشکیل می دادند. برای تعیین حجم از نرم افزار نمونه گیری SPSS Sample Power استفاده شد و حجم نمونه مطالق با خروجی نرم افزار با محاسبه آلفای 01/0، توان 90/0 و معناداری 05/0 از ضریب تعیین (R2) در جامعه آماری 380 نفر انتخاب شدند، شیوه نمونه گیری آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس صورت گرفت. جمع-آوری داده ها براساس سه پرسشنامه پرسشنامه سرمایه اجتماعی، پرسشنامه مدیریت منابع انسانی و پرسشنامه فرهنگ سازمانی پایایی ابزار پژوهش نیز بر اساس آزمون آلفای کرونباخ گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 72/0 ،75/0 و 77/0 به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده از نظر متخصصان تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آماری SPSS & AMOS صورت پذیرفت. نتايج پژوهش نشان داد: سرمایه اجتماعی بر مدیریت منابع انسانی تاثیر مثبت و معنی داری دارد و فرهنگ سازمانی بر مدیریت منابع انسانی تأثیر معناداری دارد. و همچنین فرهنگ سازمانی بر سرمایه اجتماعی تأثیر معناداری دارد.
بررسی رابطه سطح سواد رسانه ای با تفکر انتقادی و مهارت های اجتماعی در دانشجویان دانشگاه پیام نور بیرجند
منبع:
رهپویه ارتباطات و فرهنگ دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
21 - 30
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر که هجوم اطلاعات و پیام های مختلف ابعاد مختلف زندگی افراد را متأثر ساخته است؛ سواد رسانه ای به عنوان یک نیاز اجتماعی در دوران جوانی محسوب می شود. هدف از انجام این مقاله، بررسی رابطه سطح سواد رسانه با تفکر انتقادی و مهارت های اجتماعی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی است. این مقاله، با روش پیمایش میدانی و از نوع کمی است و از حیث هدف، از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای جمع آوری اطلاعات، از سه پرسشنامه استاندارد سواد رسانه ای فلسفی (1393)، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺗﻔﮑﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﺭیتکس (2005) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) استفاده شده است. نمونه گیری به شکل در دسترس و از طریق انتشار لینک پاسخگویی به پرسشنامه ها در فضای مجازی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان داد سواد رسانه ای با تفکر انتقادی و مهارت های اجتماعی رابطه معنادار داشته و مؤلفه های آن قابلیت تبیین متغیرهای فوق را دارند. همچنین در میزان سواد رسانه، تفکر انتقادی و مهارت اجتماعی تفاوتی در دانشجویان زن و مرد وجود نداشت. با توجه به تفاوت سواد رسانه ای در بین دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد پیشنهاد گردید جهت تقویت مهارت های اجتماعی و تفکر انتقادی دانشجویان، کارگاه های آموزش سواد رسانه جهت ارتقا تفکر نقادانه و مهارت های اجتماعی برگزار گردد.
کاوش بسترهای فراغتی منتهی به خودزنی در بین دانش آموزان دختر یزدی
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
31 - 67
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت مسئله ای اساسی در زندگی نوجوانان امروزی است؛ به طوری که در حال حاضر در کانون اصلی تجارت و سرگرمی قرار دارد و بی توجّهی به این موضوع مهم می تواند پیامدهای منفی فراوانی ایجاد کند. روش پژوهش حاضر نظریه زمینه ای بود و جامعه پژوهش تمامی دانش آموزان دختر ساکن در شهر یزد با سابقه اقدام به خودزنی بودند. به منظور جمع آوری داده ها فرایند نمونه گیری هدفمند تا مرحله اشباع ادامه یافت و درنهایت با 23 دانش آموز دختر دبیرستانی در رابطه با خودزنی، در بستر مسائل اوقات فراغت، مصاحبه شد. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، تحلیل و در قالب خطّ داستان، شامل هجده مقوله اصلی و یک مقوله هسته و مدل پارادایمی ارائه شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد مقوله هایی مانند دشواری شادی در یزد، حسرت های پدرفرزندی، تفریح طلبی، سرگرمی های افسرده کننده، کارکردهای فضای مجازی، آشنایی با جنس مخالف در بسترهای اجتماعی مجازی، سواد رسانه ایِ حدّاقلی والدین، سبک زندگی تحمیلی و بی پردگی فضای مجازی به ظهور پدیده مرکزی پژوهش منجر شدند؛ درنتیجه نوجوانان در چنین فضای فراغتی نامناسبی، عملکردهای خاصّی را از خود نشان می دهند که یکی از آنها آزادی عامّه پسند، بدیل جویی و احساس بی تفاوتی اجتماعی است که با پیامدهای خاصّی نظیر شکست جنسیتی، کژ کارکردهای وابستگی مجازی، بی علاقگی به ایران و اسناد تقصیر همراه است. دشواری فراغت، به ایجاد شرایطی منجر می شود که در آن خانواده ها کارکردهای خود را ازدست رفته می بینند و از ایجاد تغییرات مثبت ناتوان هستند؛ به عبارتی توانایی حلّ مسئله از مسیرهای موجود، به ویژه مسیرهای پیشین و سنّتی وجود ندارد. این موضوع می تواند به انحراف هایی مانند خودزنی منجر شود؛ بنابراین به اقدام مداخله ای هوشمند در بسترهای اوقات فراغت نیاز است.
The Role of Cognitive Emotion Regulation in Predicting High-Risk Behaviors Mediated by Welfare School for 14-17 Year Old Girls in Saravan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the role of cognitive emotion regulation in predicting high-risk behaviors mediated by the well-being of 14-17 year old girls in Saravan city. Methodology: This research was descriptive and correlational and was conducted by structural equation modeling based on the partial least squares approach. The statistical population included all 14 to 17 year old male students in Saravan in the academic year 2019-20, and 400 of them were selected by random sampling. The collection tools included questionnaires of prevalence of high-risk behaviors Zadeh محمدi (2008), cognitive emotion regulation of Garnefski et al. (2002). The collected data were analyzed using Pearson correlation coefficient in SPSS software and structural equation model by Lisrel software. Findings: Findings from Pearson correlation coefficient showed that there is a significant positive and negative correlation between the total score of high-risk behaviors with emotion regulation and school well-being at 99% confidence level, respectively, and the structural equation model shows the indirect effect of high-risk behaviors with emotion regulation with School welfare mediation was significant with a coefficient of 0.78, so it can be said that high-risk behaviors with emotion regulation have a significant relationship with school welfare mediation. Conclusion: According to the research results, the hypothesis that the level of high-risk behaviors in female adolescent students can be predicted based on emotional behaviors and mediation of school well-being was confirmed
Explaining the Effectiveness of the Model of Established Methods in Autism (Functional Behavior Analysis of ABA, Snozlen, and Dosa) Based on the level of Attention in Children with Autism Spectrum Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to explain the effectiveness of the model of established methods in autism (functional behavior analysis of ABA, Snowlen, and Dosa) based on the level of attention in children with autism spectrum disorder in Tehran. Methodology: The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of this study was all children with autism spectrum disorder in Tehran in public and private educational and rehabilitation centers in 2018. By available sampling method, 48 people were selected and randomly divided into 4 intervention groups by applied behavior analysis method. , Snozelen, dosa and control group were divided. Data were collected based on the Connors Scale Scale (Parent Form) (1999), a modified review checklist, and the Wechsler intelligence test. Descriptive and inferential statistical methods and multivariate analysis of covariance were used to eliminate the pretest effect using SPSS software was used. Findings: The results showed that all three methods of functional behavior analysis of ABA, Snozlen and Dosa had a significant effect on increasing attention compared to the control group. Also, ABA applied behavior analysis method had a greater effect on improving attention in the three measurement stages than the other two experimental groups. Conclusion: The findings of the study showed that the use of these interventions and educational programs as a method in improving and rehabilitating children with this disorder is useful, so the use of this method is recommended. The results showed that the difference between the analysis of functional behavior of ABA, Snozlen and Dosa with the control group was significant at the level of 0.05, so it can be said that all three methods of functional behavior analysis of ABA, Snozlen and Dosa compared to the control group had a significant effect on increasing attention.
Explaining the Causal Model of Perceived Competence on Psychological Capital with the Mediating Role of Academic Emotions of Tenth Grade Male Students in the Second Year of High School in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the causal pattern of perceived competence on psychological capital mediated by the academic emotions of 10th grade male high school students in Tehran. Methodology: The research method was applied in terms of purpose, quantitative approach, cross-sectional in terms of data collection time and correlational in terms of research method. The statistical population of this study consisted of all tenth grade male students of the second year of high school in Tehran in the academic year 2019-20, from which 510 people were selected by multi-stage cluster random sampling. In this study, the tools of perceived competence (De Perna and Elliott, 2000), psychological capital (Lutans, 2011) and academic excitement (Pekrun, et al., 2005) were used, all of which had acceptable validity and reliability. SPSS-V23 and Amos-V8.8 software were used to analyze the data. Structural equation modeling was also used to answer the research hypotheses. Findings: The research findings showed that the model has a good fit. The results showed that perceived competence has an effect on psychological capital in students. Academic excitement affects the psychological capital of students. Perceived competence also affects psychological capital through the mediation of academic emotions. Conclusion: Therefore, it can be said that increasing psychological capital and perceived competence can improve the academic excitement in students.
شناسایی شاخص های ارزیابی راهبردهای سازمان صداوسیما در حوزه تولید و توزیع پیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از نظام اطمینان بخش مدیریت و ارزیابی عملکرد در فرایند مدیریت راهبردی، رمز موفقیت پایدار هر سازمان، به ویژه سازمان های رسانه ای، در محیط متغیر و پیچیده صنعت رسانه است. راهبردهای محتوایی نقش حساسی در تحقق رسالت و مأموریت سازمان صداوسیما دارند و بخش اصلی فعالیت این سازمان در این راستاست. مسئله این پژوهش، عدم ارزیابی راهبرد های حوزه تولید و توزیع پیام، پس از گذشت حدود یک سال و نیم از اجرای برنامه راهبردی پنج ساله سازمان صداوسیما(1397-1401) است. هدف اصلی پژوهش، شناسایی «شاخص های ارزیابی راهبرد های سازمان صداوسیما در حوزه تولید و توزیع پیام است.» برای دستیابی به این هدف، از کارت امتیازی متوازن استفاده شده است. در فرایند این پژوهش، با استفاده از نظرات کارشناسان و صاحبنظران در قالب دو جلسه گروه متمرکز، با محورقراردادن ابعاد کارت امتیازی متوازن(مالی، مشتری، فرایندهای داخلی، رشد و یادگیری) و راهبردها و برنامه های بلندمدت سازمان صداوسیما در حوزه محتوایی، شاخص های موردنظر شناسایی شدند. «درصد برنامه های تولیدشده دارای پیوست پژوهشی»، «وضعیت خبرگزاری بین المللی تصویری»، «تعداد بخش های خبری در شبکه های تخصصی»، «انعقاد تفاهمنامه همکاری با مجامع بین المللی و جهانی رسانه»، «میزان تولیدات مستقل در باندِ پهن و در دسته ها و گونه های گوناگون»، «درآمدزایی از طریق سازوکارهای مختلف درآمدی در فضای بادِ پهن»، «تعداد تعاملات مردمی با سازمان صداوسیما»، «باشگاه مخاطبان شبکه ها و برنامه های رادیوتلویزیونی»، «وضعیت کانال های شبکه ها و برنامه های رادیوتلویزیونی در پیام رسان ها»، ازجمله مهم ترین شاخص های شناسایی شده برای ارزیابی راهبردی سازمان صداوسیما در حوزه محتوا و پیام و مطابق با الگوی کارت امتیازی متوازن است.
بررسی جامعه شناختی رابطه پایگاه اقتصادی ومذهب با فرهنگ سیاسی درچارچوب مفهومی مارک تسلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سیاسی در جوامع معاصر، وبه ویژه در جامعه در حال گذار ایران،نقشی محوری درتوسعه ومشارکت سیاسی ومدنی دارد.دراین میان ،نقش دانشجویان دانشگاه فرهنگیان که درحقیقت معلمین آینده جامعه می باشند در تکوین وتحکیم فرهنگ سیاسی دموکراتیک،بسیار اثرگذارند.پژوهش حاضر،درچارچوب دستگاه مفهومی مارک تسلر،به مطالعه بررسی جامعه شناختی رابطه پایگاه اقتصادی ومذهب با فرهنگ سیاسی دانشجویان می پردازد.پژوهش به روش پیمایشی وبا استفاده از پرسشنامه،درمورد 362 نفر از دانشجویان دانشگاه های فرهنگیان غرب کشور(ایلام ،کرمانشاه ،سنندج، خرم آباد، همدان)انجام گرفته است که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند.نتایج تحقیق نشان داد که اکثریت دانشجویانی که دارای مذهب سنی بودند به فرهنگ سیاسی بی تفاوت6/16 درصد،واکثریت دانشجویانی که دارای مذهب شیعه بودند به دوفرهنگ سیاسی بی تفاوت 9/40 درصد و دموکراتیک 6/32 درصد،گرایش داشتند.وهمچنین اکثریت دانشجویانی که دارای پایگاه اقتصادی پایین بودند به فرهنگ سیاسی بی تفاوت،واکثریت دانشجویانی که دارای پایگاه اقتصادی بالا بودند به فرهنگ سیاسی دموکراتیک،گرایش داشتند.بنابراین یافته نشان داد که فرهنگ سیاسی دانشجویان،با متغیرهای پایگاه اقتصادی و مذهب رابطه مثبت ومعناداری دارد.
جامعه شناسی دین و مسائل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسل نخست جامعه شناسان دین، بینش های موثری در مورد جایگاه دین در جوامع صنعتی یا سرمایه داری ارائه کردند، اما آن ها معمولاً مسائل اجتماعی را نادیده می گرفتند. وارثان آن ها نیز نسبتاً کم به مسائل اجتماعی توجه کرده اند. اما بحث های مربوط به ظهور جامعه پساصنعتی یا سرمایه داری متأخر نشان می دهد که ممکن است دین دست خوش تغییراتی باشد که آن را به ابزاری با اهمیتِ روزافزون برای تعریف مسائل اجتماعی و پاسخ گویی به آن ها تبدیل کند. در همین حال، دین ممکن است خود نیز بیشتر به مسئله ای اجتماعی تبدیل شود. مفهوم «خودسامان شدن» جورج زیمل در فرهنگ مدرن، ما را در فهم رابطه متغیر میان دین و مسائل اجتماعی یاری می کند.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با سرمایه های فکری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر مشهد
منبع:
صیانت فرهنگی و سرمایه اجتماعی سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
32 - 40
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با سرمایه های فکری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی، از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش همبستگی می باشد. برای رسیدن به این هدف جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر مشهد می باشد. حجم نمونه با توجه به هدف پژوهش و با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس، 250 نفربه عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه سرمایه اجتماعی خیرخواه (1391) و پرسشنامه سرمایه های فکری بنتیس (2000) بر روی گروه نمونه اجرا شد. در تحلیل داده های پژوهش حاضر از همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از آن نشان داد که بین ابعاد سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری در بین دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد همچنین سطح معناداری بیانگر این است که مدل در کل معنادار است. در نتیجه می توان گفت که هر چه سرمایه اجتماعی دانشجو معلمان افزایش یا کاهش یابد، سرمایه فکری آنها نیز افزایش یا کاهش می یابد.
تأملی بر سیره اجتماعی امام زمان(علیه السلام) در مواجهه با اهل کتاب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سیره و روش زندگی معصومان(علیهم السلام) و نوع تعامل و معاشرت آنان با افراد و گروه های مختلف برای همه مسلمانان به خصوص شیعیان مهم و قابل توجه است. بر اساس آموزه های اسلامی، سامان بخشی زندگی مسلمانان اعم از فردی و اجتماعی، و دینی و دنیایی در گرو تبعیت و پیروی کردن از سیره و روش معصومان است. الگوگیری و تأسی به زندگی معصومان(علیهم السلام) به خصوص امام زمان(علیه السلام) که دوران غیبت، دوران امامت و ولایت ایشان است، متفرع بر شناخت زندگی و نوع تعامل و معاشرت آنان با اقشار مختلف مردم و مذاهب و فرهنگ های گوناگون است. این تحقیق که تحقیقی کیفی است در جمع آوری اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای و داده پردازی اطلاعات به روش توصیفی و تحلیلی عمل کرده و به دنبال شناخت زندگی امام زمان(علیه السلام) در دوران ظهور و حکومت جهانی و نوع تعامل و برخورد ایشان با گروه ها و افراد مختلف در فرهنگ ها و باورهای متنوع نظیر باورمندی به ادیان یهودیت و مسیحیت است تا زمینه الگوگیری شیعیان و منتظران واقعی امام زمان(علیه السلام) ، جهت فرهنگ سازی و اجرای آن متناسب با الزامات عصر غیبت در فضای حکومت اسلامی به سرپرستی ولی فقیه فراهم شود. در این راستا اندیشمندان اسلامی بر اساس داده های قرآنی، روایی و عقلی نوع تعامل و برخورد امام زمان(علیه السلام) با اهل کتاب در دو مقطع ظهور و حکومت جهانی را در قالب نگرش سه گانه مطرح کرده اند: «نگرش مدارایی و تعاملی مطلق»، «نگرش قهری و حذفی مطلق» و «نگرش تلفیقی و تفصیلی» که درواقع تلفیقی از نگرش اول و دوم، یعنی مدارا و تعامل در عصر ظهور، و قهر و حذف در عصر حکومت جهانی است که نظریه مختار براساس نگرش سوم شکل گرفته است و نوشتار حاضر با ارائه دلایل عقلی و نقلی به تفسیر و توجیه این مدعا می پردازد.
بازنمود پوشش زنان ایرانی سیاستمدار در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۵)
99 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه پیش رو، تحلیل شیوه های بازنمود پوشش زنان سیاستمدار منتخب در اینستاگرام، از خلال تحلیل تصاویری است که از خودشان منتشر کرده اند. در این مقاله تلاش شده است، علاوه بر تحلیل چگونگی بازنمود پوشش زنان در نمونه منتخب تحقیق، به این پرسش پاسخ داده شود که آیا پوشش آنها در فضا و رسانه های رسمی، با پوشش آنها در فضای رسانه ای غیررسمی (اینستاگرام) متفاوت است؟ در مبانی نظری تحقیق از رویکرد نمایشی اروینگ گافمن بهره گرفته شده و در تحلیل صفحه های اینستاگرامی زنان سیاستمدار منتخب، از روش مردم نگاری مجازی استفاده شده است. جامعه تحقیق در این مقاله، صفحه های اینستاگرامی زنان فعال در عرصه رسمی سیاست ایران، با پوشش چادر بوده که صفحه پنج نفر از آنان، به عنوان نمونه تحقیق، با روش هدفمند انتخاب شده است. تحلیل تصاویر منتشرشده زنان سیاستمدار، در صفحه های شخصی در اینستاگرام نشان داد، پوشش برخی از آنان در مجامع بین المللی یا در شرایطی که دوربین های رسمی همچون دوربین تلویزیون وجود نداشته، اندکی بازتر بوده و در شرایط مخالف آن، این پوشش بسته تر بوده است. نتیجه آنکه این زنان محجبه، در موقعیت هایی که خود را روی صحنه و در حال اجرای یک نمایش یافته اند، پوشش متناسب تری با صحنه برگزیده اند؛ اما گاهی که احساس فراغت بیشتری داشته و فشار کمتری را از جانب دوربین ها احساس کرده اند، پوشش متفاوتی پیدا کرده اند.
نقش پژوهش های کیفی در تحلیل هنرهای تجسمی با تأکید بر آثار نقاشان جهان اسلام (نمونه های موردی: حبیب الله صادقی، خالد تهمازی، آمینه احمد، عادل رستمف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش کیفی نوعی پژوهش بینا رشته ای و ترا رشته ای به شمار می رود که می توان آن را در مطالعات و تحقیقات حوزه هنر به کار برد. این فرآیند از طریق برخی از الگوها و دیدگاه های معرفت شناختی قوام پیدا می کند و هدف آن بیشتر درک و فهم پدیده هاست تا پیش بینی وضعیت ها. پژوهش کیفی، ساحتی متأثر از مؤلفه ها و پارادایم های پسامدرن، هرمنوتیک، مطالعات فرهنگی، نشانه شناسی و تحلیل های انتقادی گفتمان است، لذا از این منظر گاهی مواقع واجد نوعی رویکرد انتقادی و تحلیلی است. این مقاله که با استفاده از روش تحقیق کیفی (نشانه معناشناسی) نوشته شده، به بررسی و معرفی پژوهش کیفی و کاربرد آن در مطالعات هنری، با مطالعه موردی نقاشی معاصر جهان اسلام پرداخته است. اطلاعات و داده های مورد نظر بر اساس مطالعات نظری و روش کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان می دهد که: 1 نقاشی معاصر جهان اسلام، به دلیل دارا بودن ابعاد زیبایی شناختی، زبان و بیان معاصر خویش؛ و در عین حال به عنوان یک نظام نشانه ای، می تواند توسط پژوهش های کیفی از چارچوب ها و دیدگاه های کلی و بعضاً توصیفی خارج شده و در حوزه های تحلیل متن مورد بررسی قرار گیرد. 2 تحقیقات کیفی به دلیل خاصیت چند بعدی و منعطف خود، مناسب ترین روش و رویکرد علمی در مطالعات هنرهای دیداری و به ویژه نقاشی به شمار می رود که اغلب هم نتایج علمی و متفاوتی از تفسیر و تحلیل متون هنری به دست می دهد.
بررسی تغییر مفهوم عکاسی در ایران در گذار از گفتمان انقلابی به سازندگی بر اساس نظریه نهادگرایی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق می کوشد سیر تحول مفهوم عکاسی ایران در دو دهه نخست پس از انقلاب را در نسبت با گفتمان های سیاسی و فرهنگی حاکم بر هر دوره بررسی نماید. در این پژوهش از روش شناسی «نهادگرایی گفتمانی» بهره گرفته شده است که در آن هم زمان به نقش نهادها و ایده ها توجه می شود. در واقع از طریق تجزیه و تحلیل نظرات عکاسان ایرانی از یک سو و هم چنین بررسی گفتمان حاکم بر سازمان های متولی عکاسی تلاش می شود تا نشان دهیم که با گذار از گفتمان انقلابی (دهه نخست انقلاب) به گفتمان سازندگی، چگونه عکاسان ایرانی رفته رفته از صرف ثبت واقعیت (گرفتن عکس) فاصله گرفته و به جنبه ذهنی و بیان فردی (ساختن عکس) روی آورده اند. به عبارت دیگر، این پژوهش نشان می دهد که چگونه ارزش مستندنگارانه عکس رفته رفته جای خود را به ارزش هنری و نمایشی می بخشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که با نزدیک شدن به سال های پایانی دهه شصت، با قوت گرفتن نگرش فرمالیستی ابتدا مقوله ی تعهد و رسالت در عکاسی کمرنگ شده و سپس در نتیجه ی تحولاتی مانند دانشگاهی شدن عکاسی، رشد سازمان های متولی عکاسی و افزایش کتاب های نظری، عکاسان به شکلی از ساخت عکس روی می آورند که ذهنیت عکاس را بیش از پیش در خلق اثر دخیل می سازد.
دیپلماسی رسانه ای در شبکه اجتماعی توییتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هفتم تابستان ۱۴۰۰شماره ۲۶
295-324
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت «ساختار دیپلماسی رسانه ای وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در شبکه ی اجتماعی توییتر» به تحلیل محتوای صفحات توییتر این دو وزیر پرداخته است. ظهور فناوری های نوین ارتباطی موجب تغییر و تحول در عرصه سیاست شده است به نحوی که شبکه های اجتماعی نظیر توییتر، فیسبوک و اینستاگرام با نقش آفرینی در عرصه ی سیاست جایگاه مهمی را در دیپلماسی رسانه ای کسب کرده اند. در این پژوهش ، از روش تحلیل محتوا با دو تکنیک مقوله ای و ارزیابی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش نیز مجموع توییت های صفحات توییتر وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در سال های 2016 تا 2019 میلادی است. نتایج پژوهش نشان می دهد، دیپلماسی رسانه ای این دو کشور دارای وجوه متفاوتی می باشد. ایران از طریق دیپلماسی رسانه ای خود در تلاش است تا هرچه بیشتر بر پایبندی خود به تعهدات بین المللی نظیر برجام تاکید نماید و از سوی دیگر به بدعهدی و عدم پایبندی آمریکا به تعهدات اشاره دارد. دیپلماسی رسانه ای آمریکا در تقابل با ایران قرار دارد. آمریکا در تلاش است تا ایران را به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان تروریسم معرفی نماید و تمامی اقدامات ایران را نیز بی ثبات کننده ی خاورمیانه جلوه دهد. با توجه به نکات مطرح شده می توان گفت آمریکا درصدد است تا از طریق تلاش های وزرای امور خارجه خود در شبکه ی توییتر، ایران را به عنوان کشوری حامی تروریسم و بی ثبات کننده ی خاورمیانه بازنمایی نماید.