فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۲۱ تا ۶٬۱۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های هویت یابی و خودکارآمدی با نگرش به بزهکاری در دانش آموزان دبیرستانی پسر متوسطه دوم گرگان انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری شامل 2700 دانش آموز بود که 330 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه های سبک هویت یابی برزونسکی(1989)، خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس(1982) و نگرش به بزهکاری پویا(1388) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون با نرم افزار SPSS , Lisrel استفاده شد.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش بین سبک هویت یابی با نگرش مثبت به بزهکاری ارتباط منفی و معنادار (96/0-R= )، بین سبک های هویت یابی با خودکارآمدی رابطه مثبت و معنادار(73/0R= ) و بین خودکارآمدی با نگرش به بزهکاری ارتباط منفی و معنادار(71/0-R= ) به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک های هویت یابی و خودکارآمدی می توانند مقداری از واریانس نگرش مثبت به بزهکاری را پیش بینی نماید.(96/0 =β). معادلات ساختاری نیز نشان داد مدل برازش خوبی از داده های دنیای واقعی داشته و تأثیر متغیر خودکارآمدی در مؤلفه های نگرش به بزهکاری تأیید شده و برازش معنی دار بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از سبک های هویت یابی و خودکارآمدی در کاهش نگرش به بزهکاری استفاده نمود.
طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب تدریس چند فرهنگی برای استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه انجام شد.روش شناسی: در این پژوهش از رویکرد آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) و روش تحقیق مصاحبه بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی وجامعه شناسان و مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه و مبانی نظری جدید داخلی و خارجی بود. روش نمونه گیری از جامعه افراد مذکور از نوع گلوله برفی بود و حجم نمونه با رسیدن به اشباع نظری به 27 نفر رسید و بر اساس روش نمونه گیری ملاک محور 19 منبع مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و وجامعه شناسان و استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه بود که از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 280 نفر به دست آمد. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد و یافته های کیفی با روش تحلیل مضمون و به وسیله نرم افزار MaxQDA حاصل شد. گردآوری داده ها در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. جهت اعتبار یابی این الگو در بخش کمی از روش تجزیه و تحلیل به صورت تحلیل عاملی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد.یافته ها: یافته های به دست آمده نشان دادند که الگوی تدریس چند فرهنگی از 10 بعد و 29 مؤلفه تشکیل شده اس که بر این اساس ابعاد به دست آمده شامل اهداف(ادراکی اخلاقی رفتاری)، محتوا(سازماندهی، روش های ارائه) تدریس فعالیت های آموزشی و تجربیات یادگیری(رفتار آموزشی روش تدریس نقش و وظایف مدرس ویژگی های تدریس چند فرهنگی پیامد های تدریس چند فرهنگی)؛ ادراک استادان از تدریس چند فرهنگی( دامنه ی تفکرمدرس انعطاف پذیری مدرس سیاست های کلان نظام آموزشی نیروی انسانی مفهوم عملی و نظری تدریس چند فرهنگی)، ارزشیابی(انواع و اصول)، گروهبندی( توجه به همگنی گروه،نا همگنی گروه، توجه به تفاوت های فرهنگی تعداد اعضای گروه، توجه به جنسیت، توجه به سن، توجه به تفاوت های فردی)؛ موانع و مشکلات(ساختاری عملکردی)؛ ویژگی های زمان و مکان( ویژگی های فیزیکی، تجهیزات ، مدت زمان)؛ مواد و منابع یادگیری(ویژگی ها و انواع منابع)؛ ملاک های فعالیت های یادگیری(چالش ها و نقاط قوت) ( که مقدار همه ی آنها بالاتر از مقدار ملاک(3%) بوده است) شناسایی شدبحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد کرمانشاه ازاعتبار مناسبی برخوردار است.
شناسایی مولفه های راهبردی- بومی موثر بر مدیریت استعداد کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
287 - 298
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفه های راهبردی- بومی مؤثر بر مدیریت استعداد کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود.روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام خبرگان در حوزه مدیریت استعداد بودند که بعد از انجام مصاحبه 13 اشباع نظری صورت گرفت. در ضمن مصاحبه های نیمه ساختار یافته با خبرگان دانشگاه ها در سال 139۸ به صورت کدهای توصیفی، تفسیری و انتخابی انجام شد و تعیین روایی از دو طریق انجام شد: 1- توسط 4 خبره سؤالات مصاحبه برازش شد 2- فرایند مصاحبه توسط دو همکار بررسی شد برای تعیین پایایی از فرمول کوپای کوهن (0.533 ) بدست آمد که نشان از پایایی بالا داشت. . برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعهی اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 ، برای شناسایی ابعاد و مؤلفه ها استفاده شد. برای روش دلفی از نرم افزار SPSS25 استفاده شدیافته ها: با توجه به مصاحبه های انجام شده در نهایت در اینفرایند 385 کد اولیه استخراج گردید. با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه و طی چندین مرحله، در نهایت 11 مؤلفه اصلیکه مدیریت استعداد را تعریف می کنند به همراه 5 درون مایهاصلی(که بسیاری در بخش ادبیات پژوهش بدست آمده بودند) و در نهایت 67 شاخص و همچنین 4 بعد فرعی به عنوان ابعاد فیلترینگ(صافی) و برای آنها 8 مؤلفه که هر کدام را تعریف می کنندبحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که (بعد نظام جدب استعداد، نظام ارتقاء استعداد، نظام حفظ استعداد، نظام توسعه و آموزش و نظام ارزیابی و کشف استعداد) به عنوان ابعاد اصلی مدیریت استعدادشناسایی شد و همچنین در 2 راند دلفی مؤلفه های مورد ارزیابی برای تعیین روایی و پایایی قرار گرفت که در راند اول 23 شاخص حذف و در راند دوم 44 شاخص نهایی با ضریب کندال 0.654 مورد تأیید قرار گرفت.
شناسایی عوامل موثر بر مشارکت عمومی شهروندان در فرآیند خط مشی گذاری عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
439 - 456
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های ایجاد این دیدگاه شهروند محور و شکل گیری مردم سالاری، ایجاد پل ارتباطی بین شهروندان و دولت برای مشارکت دادن شهروندان در فرآیند خط مشی گذاری است. بنابراین اصل مشارکت شهروندان در فرایند خط مشی گذاری یک پدیده مطلوب است، اما مشخص نیست که چگونه می توان زمینه را برای ایجاد چنین شرایطی فراهم کرد. از همین رو در این پژوهش به شناسایی عوامل موثر بر مشارکت شهروندان در فرایند خط مشی گذاری عمومی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پرداخته شد. پس از بررسی مبانی نظری و مطالعات پیشین در حوزه مشارکت شهروندان در فرایند خط مشی گذاری عمومی، بر اساس مطالعات صورت گرفته، 16 عامل موثر شناسایی گردید. سپس این مولفه ها در قالب سه مرحله پرسشنامه دلفی در اختیار خبرگان قرار گرفت. با عنایت به تحلیل سه راند دلفی، 1 مولفه در سایر مولفه ها ادغام شد و 5 مولفه نیز حذف گردید و در نهایت 15 مولفه مورد تایید خبرگان قرار گرفت. در ادامه با استفاده از نظرات کارشناسانه 80 نفر از خبرگان و متخصصان در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، به دسته بندی و بررسی آماری عوامل پرداخته شد و تحلیل نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، نشان داد که می توان 15 مولفه را ذیل 5 عامل دسته بندی کرد. عوامل اصلی شناسایی شده شامل ارتباط و کانال های ارتباطی، حمایت از نمایندگان و منتخبان شهروندان، تنظیم قوانین و مقررات، تشویق و ایجاد انگیزه در شهروندان و اصلاحات در ساختار دولتی بود.
عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری های اینترنت اشیاء در کسب و کار هوشمند بر اساس TAM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
151 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که اینترنت اشیا به طور گسترده ای مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است و در حال افزایش است، بنابراین لازم است که عوامل مؤثر بر کاربرد و پذیرش هرچه بیشتر این فناوری مورد بررسی قرار داده شود. بر این اساس، هدف از این پژوهش، تبیین روابط بین ابعاد و شاخص های مدل پذیرش فناوری های اینترنت اشیاء در کسب و کار هوشمند می باشد. این تحقیق از منظر هدف، یک تحقیق توصیفی، از نظر فلسفی، فرا ثبات گرا، بر اساس رویکرد، ترکیبی می باشد و در حقیقتاز دو رویکرد کمی و کیفی استفادهشده است. روش: با توجه به رویکرد ترکیبی پژوهش، ابتدا به استخراج معیارها و زیرمعیارها بر اساس مصاحبه و ارائه مدل پارادایمی با استفاده از روش گراندد تئوری پرداخته شد. سپس در بخش کمی به اعتبارسنجی مدل پاردایمی ارائه شده بر اساس داده های جمع آوری شده بر اساس پرسشنامه پرداخته شد. بررسی روایی، با استفاده از روایی کیفی محتوا و روایی صوری و برای ارزیابی پایایی کمی، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار spss و از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار smart.PLS به منظور دستیابی به هدف تحقیق استفاده شد. یافته ها: نتایجحاصلاز کدگذاریمحوری نشان داد که 63 کد اولیه در قالب شش مقوله بعد اجتماعی، فرهنگی، بعد انسانی، بعد تکنولوژیکی، بعد مالی، بعد مدیریتی و قوانینومقرارتدولت مشخص شدند. مدل پذیرش نهایی با شاخص GOF برابر 491/0 نشان دهنده کیفیت بالای مدل است. تمامی متغیرها؛ شامل زیرساختی، مدیریتی، فناوری، آموزشی و درنهایت فرهنگی و اجتماعی در پذیرش خدمات الکترونیک، نقشی مهم دارند. اولویت های اثرات متغیرهای مدل پذیرش فناوری به ترتیب قوانین و مقررات دولتی (552/0)، بعد مالی (504/0) و بعد اجتماعی – فرهنگی ( 419/0) بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، ایجاد بستر لازم برای تسهیل ورود و راه اندازی فناوری اینترنت اشیا ضروری است.
سناریوهای آینده صنعت (مطالعه موردی: صنعت تجهیزات پزشکی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
79 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف: صنعت تجهیزات پزشکی (صتاپ)، از جایگاه ویژه ای در حوزه سلامت و اقتصاد کشور برخوردار است، ولی پژوهش های داخلی در این حوزه به طور پراکنده و اندک می باشد. این پژوهش با هدف شناخت جامع عوامل، پیشران ها و عدم قطعیت های کلیدی مؤثر بر صتاپ و ترسیم سناریوهای آینده آن انجام شد؛ زیرا توجه به مسیرهای منتهی به آینده های محتمل، لازمه برنامه ریزی برای رونق تولید داخلی تجهیزات پزشکی است. روش : این پژوهش با روشی مشابه روش سناریونگاری عدم قطعیت بحرانی شوارتز انجام شد؛ به طوری که اطلاعات لازم با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه در سه دور دلفی از خبرگان بدست آمد و مشابه روش تحلیل محتوای کیفی، کدگذاری شد. خبرگان مطلع، با استفاده از تکنیک گلوله برفی به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظرات، انتخاب شدند.یافته ها: در این پژوهش، عوامل کلیدی و پیشران های اصلی مؤثر بر 20 سال آینده صتاپ کشور بدست آمد. با شناسایی سه محور اصلی؛ یعنی رفع تحریم (اقتصادی) کشور، رشد تحقیق و توسعه در شرکت ها و کاهش فساد اقتصادی، از میان عوامل کلیدی و پیشران های اصلی که بیشترین تأثیر و عدم قطعیت را داشتند، پنج سناریوی: شکوفایی، وابستگی، امید، مقاومت و ویرانی برای آینده صتاپ کشور در افق 1420 تدوین شد.نتیجه گیری: سناریوهای آینده پیش روی صنایع فناوری پایه همچون صتاپ، بیانگر اهمیت مانع زدایی و پشتیبانی هدفمند از ملزومات رکن تحقیق و توسعه است. در این سناریوها، تداوم تحریم های اقتصادی، هزینه فعالیت های اقتصادی در صنعت را افزایش می دهد و کاهش فساد اقتصادی با عدم قطعیت قابل ملاحظه ای روبرو است. بنابراین، مدیریت این سه عامل محوری، پیشران سناریوهای مطلوب 20 سال آینده صتاپ ایران می باشد.
توصیف و تحلیل آیین های عزاداری در بین بازماندگان طبقه متوسط جدید در دوران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
31 - 61
حوزههای تخصصی:
در دوران همه گیری کرونا، امکان برگزاری آیین های عزاداری به نحو عمومی و جمعی وجود ندارد. از اینرو، مسئله اصلی پژوهش حاضر مطالعه شیوه انجام عزاداری در بین بازماندگان طبقه متوسط جدید ایرانی و توصیف و تحلیل ویژگی ها و تحولات رخ داده در آنها است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، مقاله ی حاضر با استفاده از روش های نتنوگرافی، اسنادی، مشاهده و مصاحبه در بازه ی زمانی اسفند 1398 تا دی 1399 به مطالعه نحوه انجام عزاداری می پردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، عزاداری در بین اعضای طبقه متوسط جدید از اشکال گوناگونی برخوردار شده و از جمله در رسانه های اجتماعی به شیوه های مختلف برگزار شده است. محورهای اصلی تغییرات رخ داده عبارتند از:. 1- مجازی شدن 2- فردی شدن 3- شخصی شدن 4- تصویری شدن 5- جنسیت زدایی شدن 6- دنیوی شدن (فردی شدن دین) 7- تجاری شدن. در توضیح چرایی بروز این ویژگی ها و تغییرات صورت گرفته می توان به تحولات ایجاد شده در سبک زندگی و جهان بینی بازماندگان طبقه متوسط جدید اشاره کرد و در بین این ویژگی ها و خصوصیات سبک زندگی اعضای این طبقه تناظرات و همخوانی هایی را مشاهده نمود.
طراحی مدل سیاستگذاری مطبوعات با تاکید بر توسعه زنان با استفاده ازنظریه برپایه کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
95 - 114
حوزههای تخصصی:
دنیای امروز مطبوعات همزمان در رقابت با رسانه های مختلف ، هنوز جایگاه خود را از دست نداده اند و می توانند به وظایف ذاتی شان از جمله در جهت آگاهی بخشی بپردازند. همچنین با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت کشور می باشند واهمیت نقش بانوان در توسعه جوامع و پایین بودن نرخ شاخص بین المللی توسعه زنان انجام مطالعه در این زمینه ضروری به نظر می رسد. این تحقیق در حوزه سیاستگذاری رسانه مکتوب )مطبوعات( تلاش نموده که در راستای موضوع اصلی تحقیق الگویی با تاکید برتوسعه انسانی زنان ارائه دهد . در این پژوهش از روش تحقیق کیفی و نظریه برپایه کالسیک )گلیزر( استفاده شده است. به این منظور با 13 نفر از متخصصان و صاحبنظران در زمینه های سیاستگذاری و مطبوعات و زنان که بصورت هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه عمیق و نیمه ساخت یافته بعمل آمد . براساس تحلیل داده های بدست آمده از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و مدل بدست آمده از تحقیق، مقوله های اشباع شده عبارتند از: قوانین و سیاستها، نهادسازی، مدیریت و رهبری، فرهنگ سازی و درونی کردن ارزش ها، اقدامات محتوایی و آینده نگری.
ارائه مدل فرهنگ سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل فرهنگ سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شد.روش شناسی: نوع روش پژوهش حاضر، آمیخته اکتشافی(کیفی- کمّی) و از نظر هدف پژوهشی کاربردی بود. در بخش کیفی با استفاده از پانل دلفی، تعداد 15 خبره(حوزه علوم پزشکی استان لرستان در سال 1399) در سه دور در تکمیل پرسشنامه ها تا تعیین مؤلفه ها و شاخص های فرهنگ سازمانی مشارکت داشتند. در بخش کمّی نیز جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی استان لرستان(8023) در سال 1399 بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 367 نفر به عنوان حجم نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود که توسط خبرگان در پانل دلفی به دست آمد. برای پایایی ابزار نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار 82/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی(میانگین، فراوانی و درصد) با نرم افزار SPSS24 و استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری از نرم افزارSmart pls V3.2.8 استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از روش دلفی نشان داد فرهنگ سازمانی دارای 8 مؤلفه و 54 شاخص بود و ضریب توافق کندال نیز 69/0 حاصل شد. نتایج کمّی پژوهش نیز نشان داد بارهای عاملی مؤلفه های فرهنگ سازمانی به ترتیب برای نتیجه محوری برابر با 82/0، تیم گرایی برابر با 61/0، حاکمیت و رهبری برابر با 58/0، الگوی ارتباطی مطلوب برابر با 53/0، تأکید بر جزئیات برابر با 49/0، مسئولیت مشترک و ایده پردازی برابر با 41/0 و برای وفق پذیری برابر با 38/0 حاصل شد. بحث و نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت فرهنگ سازمانی دارای مؤلفه های متعددی است که بر این اساس برنامه ریزان و مدیران دانشگاه ها می توانند با اهمیت دادن به هر یک از این مؤلفه ها در جهت ارتقای فرهنگ سازمانی در دانشگاه های علوم پزشگی گام های مؤثری بر دارند.
از تصویر سازی ذهنی تا عینیت بخشی در جهان فیلم های پویانمایی بر اساس نظریه گیرایش مادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
63 - 94
حوزههای تخصصی:
دکوپاژ را جدا از اصول شناخته شده می توان به منزله شیوه بیانی انحصاری میان کارگردان و اثر شناخت؛ به گونه ای که فراتر از فن، وضعیتی را پیش از قواعد و چارچوب های قراردادی میان کارگردان و روایت متنی ایجاد می کند. این پژوهش باهدفی بنیادین اجراشده و مسئله اصلی، بررسی عملکردی است که فرایند دکوپاژ از آن برای عینیت بخشیدن تخیلات و تصویر ذهنی بر اساس روایت در ذهن سازنده اثر بهره می برد. روش این پژوهش، کیفی و با رویکردی علوم شناختی و بر اساس نظریه گیرایش مادی و با استفاده از مطالعه منابع کتابخانه ای و آرشیوهای شنیداری و دیداری انجام گرفته است. پژوهشگر برای امکان سنجی و آشکارسازی بحث، به شیوه مطالعه موردی سه اثر سه کارگردان که در کشورهای گوناگون و در سال های متفاوت از داستان «مسخ» کافکا ساخته شده است را به دقت بررسی و تجزیه تحلیل کرده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد نما در وضعیت اجرایی شکل می گیرد که به طور کامل متأثر از شرایط ذهنی لحظه ای، وابسته به تجربه های زیسته، ماده پیش رو و توانمندی های کارگردان است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که کارگردان با انتخاب شیوه و سبک سینمای موردنظر، از قابلیت ها و امکانات موجودش استفاده کرده و در وضعیت اجرایی دست به خلق نماهایی می زند که درعین حال که برگرفته از شیوه سینمایی مشخص است، متعلق به خود اوست و درنتیجه اثر او را از سایرین متفاوت می کند.
تحلیل جامعه شناختی ادوار علوم حدیث شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی جامعه شناختی ادوار علوم حدیث با رویکرد روش شناسی بنیادین و روش تحلیل متون تاریخی، مسئله اصلی پژوهش حاضر است. در طول شش دوره تاریخی علوم حدیث، که تقریباً نیمی از آن در رشد و نیم دیگر در افول بوده است، عواملی مثل باور به کفایت آثار حدیثی موجود، سنگینی سایه علومی مثل فقه و کلام بر حدیث در کنار تقسیم کار نامناسب، غلبه عقل گرایی افراطی، خفقان سیاسی و آشوب فرهنگی، افول و عواملی مثل ویژگی های فردی محدثان از جمله پرسشگری، تکلیف مداری و تعاملات علمی، حمایت های سیاسی و اقتصادی، تمایز نقش های علمی، وجود نظام آموزشی کارآمد، شکل گیری فعالیت های تشکیلاتی و گروهی و دسترسی آسان به منابع علمی، رشد علوم حدیث را به دنبال داشته است.
امنیت و رسانه؛ رویکرد فقهی – حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی امنیت در رسانه به عنوان یکی از ارکان مهم زندگی اجتماعی انسان و امکان پاسخگویی با استفاده از منابع اسلامی است. با توجه به نقش رسانه در قرن حاضر و اینکه رسانه ها از جمله ابزارهای مهم فراهم آوردن ارتباط بین انسان ها به شمارمیروند؛ امنیت در حوزه رسانه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پیش پنداره های قرآنی در همه زمانی-مکانی بودن شریعت اسلام، مستلزم قابلیت پاسخگویی منابع اسلامی در حوزه های نوین زندگی بشر است. در این راستا؛ مقاله پیش رو با روش تحلیلی-توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای ضمن بررسی ابعاد امنیت رسانه در سه محور اساسی امنیت رسانه؛ امنیت اهالی و فعالان رسانه ای و امنیت در برابر رسانه، قابلیت پاسخگویی منابع اسلامی در این سه بعد را مورد بررسی قرار داده است؛ بدینرو با تکیه برادله استنباط و با استناد به آراء فقهی، امنیت را حق مشروعی دانسته است که حاکمیت اسلامی موظف به برقراری آن در تمامی حوزه ها از جمله،حوزه رسانه شده است.آنگاه با فرض وضعی بودن حق امنیت با بررسی تزاحم امنیت در سه بعد رسانه، جامعه و اهالی رسانه، براساس ملاک ترجیحی به حل تزاحم پرداخته است. در نهایت از طریق تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق و با استفاده از روش قیاس منطقی شکل اول و برهان خلف، قابلیت و پاسخگویی منابع حقوقی اسلام به ابعاد امنیت در محورهای سه گانه فوق را اثبات نموده است و آنگاه براساس نظریه های امنیت، آثار فقهی-حقوقی و رسانه ای پذیرش نظریه امنیتی راجح را تبیین نموده است.
نامه به سردبیر: ضرورت توسعه مراکز خدمات توانبخشی برای بهبود دسترسی افراد دارای ناتوانی به خدمات سلامت در کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
۱۴-۹
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی برای ارائه خدمات ایمن، عادلانه و باکیفیت توانبخشی مستلزم داشتن اطلاعاتی از مقدار فراهمی منابع کنونی برای ارائه خدمات توانبخشی است. مراکز ارائه دهنده خدمات توانبخشی یکی از این منابع هستند. بررسی های ملی در مورد وضعیت کنونی این مراکز، کمبودهایی در تعداد و الگوی توزیع آنها نشان می دهد. این کمبودها ضرورت سرمایه گذاری برای توسعه این مراکز را در جهت بهبود دسترسی به خدمات موردنیاز ضروری می سازد. براین اساس اختصاص بخشی از تخت های موجود یا اضافه کردن تخت برای خدمات توانبخشی، بازنگری در توزیع مراکز ارائه خدمات سرپایی -هم از نظر نوع مرکز و هم از نظر منطقه جغرافیایی به ویژه در مناطق کم برخوردار- توسعه و راه اندازی مراکز ارائه دهنده خدمات چندتخصصی توانبخشی، برنامه ریزی برای توسعه مراکز ارائه خدمات در منزل، جامعه محور و شبانه روزی با همکاری نظام شبکه و تقویت تعامل بین بخشی و مشارکت بخش خصوصی، سازمان های مردم نهاد توصیه می شود.برنامه ریزی برای ارائه خدمات ایمن، عادلانه و باکیفیت توانبخشی مستلزم داشتن اطلاعاتی از مقدار فراهمی منابع کنونی برای ارائه خدمات توانبخشی است. مراکز ارائه دهنده خدمات توانبخشی یکی از این منابع هستند. بررسی های ملی در مورد وضعیت کنونی این مراکز، کمبودهایی در تعداد و الگوی توزیع آنها نشان می دهد. این کمبودها ضرورت سرمایه گذاری برای توسعه این مراکز را در جهت بهبود دسترسی به خدمات موردنیاز ضروری می سازد. براین اساس اختصاص بخشی از تخت های موجود یا اضافه کردن تخت برای خدمات توانبخشی، بازنگری در توزیع مراکز ارائه خدمات سرپایی -هم از نظر نوع مرکز و هم از نظر منطقه جغرافیایی به ویژه در مناطق کم برخوردار- توسعه و راه اندازی مراکز ارائه دهنده خدمات چندتخصصی توانبخشی، برنامه ریزی برای توسعه مراکز ارائه خدمات در منزل، جامعه محور و شبانه روزی با همکاری نظام شبکه و تقویت تعامل بین بخشی و مشارکت بخش خصوصی، سازمان های مردم نهاد توصیه می شود.
طراحی مدل ارائه بیمه مکمل خدمات درمانی در سازمان تأمین اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
۱۶۶-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
مقد مه: انسان همیشه در معرض خطر انواع مختلف بیماری هاست و به ناچار برای بهبود و معالجه، متقبل هزینه های سنگین پزشکی و مخارج بیمارستانی می شود. به منظور کمک به مردم در چنین مواردی، طرح های گوناگون بیمه درمان به صورت پایه و مکمل، اما به صورت مجزا توسط سازمانها و شرکتهای مختلف بیمه گر ارائه می شود. هدف این پژوهش طراحی مدل ارائه همزمان بیمه پایه و مکمل در سازمان تأمین اجتماعی ایران، برای حل مسائل بیمه درمانی جامعه هدف ونیز سازمان در این حوزه است. روش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی با رویکردی ترکیبی بوده که در بخش کیفی بر اساس روش داده بنیاد و با تمرکز بر مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی بر اساس روش اکتشافی و استنباطی اجرا شده است. جامعه آماری آن شامل مدیران و کارشناسان خبره درزمینه بیمه درمانی در سازمان تأمین اجتماعی کشور هستند که نمونه گیری به صورت هدفمند انجام و در بخش کیفی تا رسیدن مقوله ها به اشباع (15 نمونه) ادامه یافت. یافته ها: بعد از احصاء داده ها و استخراج مفاهیم (225 مفهوم) و دسته بندی آنها در 42 مقوله فرعی و نهایتاً 17 مقوله اصلی، مدل نهایی طراحی و مشخص شد. در بخش کمی نیز بر اساس شاخص های برازندگی، محرز شد که داده ها با ساختار عاملی زیربنای نظری تحقیق، برازش مناسبی داشته و همسو با آنها بوده اند. بحث: با توجه به ابعاد مدل، سازمان تأمین اجتماعی نیاز مبرم به اجرای طرح مذکور دارد؛ و می تواند بر اساس ظرفیت های منحصربه فرد خود، آن را اجرا و بسیاری از مسائل بیمه شدگان و سازمان در حوزه بیمه درمان را رفع کند.
تحلیل انتقادی گفتمان های دخیل در قانون حمایت از حقوق معلولان در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۲
۱۵۹-۹۵
حوزههای تخصصی:
مقد مه: حمایت قانونی از حقوق معلولان در ایران در دو دهه گذشته مورد توجه بخشهای دولتی و غیردولتی قرار گرفته است. در این مطالعه رویکردهای رایج پزشکی، اجتماعی و اخلاقی مربوط به معلولیت در متن قانون حمایت از حقوق معلولان مصوب سال 1396 بررسی شده است، هم چنین تلاش شده تا گفتمانهای دخیل در این قانون تحلیل شود. روش: با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، متن قانون و مصاحبه های افراد دخیل در تدوین آن، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، تحلیل شده است. ابتدا جدول راهنمایی از مفاهیم مورد نظر فرکلاف تنظیم شده است. سپس واژه ها و عبارتهای مرتبط با مفاهیم فرکلاف و سه سطح تحلیل گفتمان از متن قانون و مصاحبه ها استخراج شده و در جدول دیگری قرار داده شده است. جدول دوم ارتباط سه بخش دستوری و معناشناختی، بینامتنی یا گفتمانی و ایدئولوژیک یا ساختاری را در یافته های تحقیق نشان می دهد. یافته ها: اطلاعات استخراج شده از متن قانون و مصاحبه ها در سه بخش زبان شناختی و معناشناسی، بینامتنی یا گفتمانی و ساختاری و ایدئولوژیک بررسی شده است. این بررسی، حضور و رقابت گفتمانهای دولتی، قانون گذاری، بخش اقتصاد خصوصی و فعالیت مدنی و نقش نابرابر آنها را در تدوین قانون نشان می دهد. در حقیقت گفتمان دولتی نقش کاملاً مسلط داشته است. گفتمان دانشگاهی در فرآیند غایب بوده و گفتمان بخش خصوصی فعالیتی پنهان، اما فعال داشته است. بحث: درنتیجه نظم گفتمانی یادشده، تغییر هدف اجتماعی تدوین قانون به معیشتی و حمایتی مشهود است. این امر هم بخش عمده مسائل اجتماعی معلولیت را بدون پشتیبان قانونی یا مبهم باقی گذاشته و هم از طریق بازتولید مفاهیم و مناسبات فرهنگی و اجتماعی رویکرد پزشکی و توان بخشی موجب استمرار و تشدید ناتوانی افراد دارای معلولیت در ایران می شود.
بررسی مقایسه ای تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر روابط زناشویی با تأکید بر جنسیت (مورد مطالعه: افراد متأهل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزیابی رابطه بین شبکه های اجتماعی مجازی و روابط زناشویی با تأکید بر جنسیت است. روش پژوهش، پیمایش و حجم نمونه برابر با 340 نفر از افراد متأهل شهر تهران است. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام گرفته و نمونه های هر خوشه به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که میانگین نگرش مردان در متغیرهای رضایت از روابط جنسی، صمیمیت بین زوجین و حل تعارض بین زوجین بیشتر از زنان است؛ اختلاف میانگین مشاهده شده بین زنان و مردان در متغیرهای رضایت از روابط جنسی و صمیمیت بین زوجین معنادار است ولی در حل تعارض بین زوجین معنادار نیست. یافته ها همچنین حاکی از آن است که شبکه های اجتماعی مجازی با رضایت از روابط جنسی، صمیمیت بین زوجین و حل تعارض بین زوجین زنان رابطه مثبت و معنادار دارد ولی با رضایت از روابط جنسی، صمیمیت بین زوجین و حل تعارض بین زوجین مردان رابطه معنادار ندارد. مدت استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی 1/10 درصد رضایت از روابط جنسی زنان و ابعاد مدت استفاده و حضور با هویت واقعی در شبکه های اجتماعی مجازی 9/11 درصد از صمیمیت بین زوجین و 2/16 درصد از حل تعارض بین زوجین زنان را تبیین کرده است. بر اساس نتایج پژوهش، مدت عضویت در شبکه های اجتماعی و حضور با هویت واقعی در این شبکه ها با کیفیت روابط زناشویی زنان رابطه مثبت داشته و عملکرد آنان را بهبود بخشیده است.
مدل مفهومی نحوه مواجه مناظره کنندگان با رقبا در مناظره های تلویزیونی (مطالعه موردی مناظره های انتخابات ریاست جمهوری در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
129 - 158
حوزههای تخصصی:
تجربه برگزاری مناظره های انتخاباتی در سالهای 88، 92 و 96 حاکی از آن است که این مناظره ها بجای آنکه فضایی برای دیالوگ و گفتگو نسبت به موضوعات مهم برای جامعه باشد، فضایی بوده که نامزدها به تخریب و تهاجم نسبت به رقبا بپردازند. هدف اصلی این مقاله شناسایی مدل مفهومی برای توصیف نحوه تعامل و مواجه مناظره کنندگان است تا بتوان مولفه های اثر گذار بر نحوه انتخاب راهبرد تعامل با رقبا، را تبیین نمود. در این پژوهش از روش نظریه مبنایی یا گراندد تئوری استفاده شده و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 14 نفر از کسانی بدست آمده که صاحبنظر بوده و یا در فرآیند طراحی، تهیه و تولید مناظره ها نقش داشته اند. یافته های پژوهش حاکی است که هرچند ویژگیهای شخصی و شخصیت مناظره کنندگان در انتخاب رویکرد استدلال و اقناع یا کنش حمله و دفاع تاثیرگذار است، اما تغییر و بازشدن ناگهانی فضای سیاسی در دوران انتخابات، کوتاه بودن زمان تبلیغات انتخاباتی، سیاستهای رسانه در طراحی مناظره، عدم وجود سازوکارهای راستی آزمایی ادعاها، چینش نامناسب ساختار و قواعد مناظره از عواملی است که باعث شده مناظره کنندگان، از این فرصت برای حمله به رقبا و بالا بردن سطح تنش در برنامه استفاده نمایند.
تحلیل مضمون مثنوی معنوی بر اساس تمثیل ها و بیانات استعاری در درمان های موج سوم رفتاری؛ درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ACT
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۱۸) جلد اول
17-24
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور استخراج تمثیلها و بیانات استعاری مرتبط با درمانهای موج سوم رفتاری و به صورت اختصاصی اکت از آثار مولانا جلال الدین محمد بلخی ارائه شده است. روش: پژوهش حاضر کیفی و از نوع تحلیل مضمون به شیوه ریشهیابی مفاهیم در متن با استفاده از دستورالعمل بران و کلارک (2006) میباشد، طی این تحلیل، متخصصین طی مصاحبه، مضمونهای مکنون موجود در آثار مولانا را با مضمونهای مشهود موجود در پذیرش و تعهد درمانی را شناسایی کردند. جامعه مورد پژوهش شرح جامع شش دفتر مثنوی معنوی زمانی (1373) میباشد. ابزار پژوهش فیشبرداری و مصاحبه میباشد. جامعه آماری، حکایات و تمثیل های، دفترهای اول تا ششم مولانا جلال الدین محمد بلخی میباشد. حکایات و تمثیلهای مرتبط فهرستبندی شده است. یافته ها: برای تعیین روایی و پایایی، پژوهشگر بعد از تعیین مضمون و طبقهبندی حکایات آن ها را به روئیت شش نفر از اساتید و صاحب نظران حوزه روانشناسی و ادبیات رسانید. هدف کلی از این پژوهش یافتن مضمونهای مکنون در شش دفتر مثنوی معنوی و ارتباط آن با مؤلفههای درمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میباشد. نتیجه گیری: تحلیل نتایج نشان داد در مضامین این دفترها نیز اشاره به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شده است.
ارائه الگوی «مرور ساختاریافته مطالعات روان شناسی محیطی» در معماری
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال چهارم تابستان(تیر) ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
23-34
حوزههای تخصصی:
با مشخص شدن نقش مهم مطالعات روان شناسی محیطی و لزوم بهره گیری از نتایج آن در فرایند طراحی معماری و شهرسازی در اواخر دوران مدرنیسم، شاهد ارائه نظریات متعدد و مطالعات متنوعی با روش و اهداف متفاوتی از سوی پژوهشگران این عرصه، تا به اکنون بوده ایم. انباشت حجم بالا و متنوع این تحقیقات، باعث آسیب هایی برای امر پژوهش شده است. پژوهش کیفی حاضر با درک این ضرورت که برای عبور از این مرحله، نیازمند جمع بندی و جریان شناسی این مطالعات هستیم، به هدف دستیابی به روشی ساختارمند، سعی در ارائه الگویی کرده است که متناسب با یافته ها و زمینه مطالعاتی موجود در روان شناسی محیطی باشد. بدین منظور با استفاده از روند مطالعات گروندد تئوری، سعی در ارائه الگویی برای بررسی و مرور ساختاریافته منابع کتابخانه ای، به قصد یافته های پژوهشی زمینه نگر کرده است. همچنین ضرورت چنین یافته های جدیدی، در ایجاد نظریه اثبات گرا مبتنی بر دستاوردهای علمی موجود، مورد بررسی قرار گرفته است. کاربرد این پژوهش علاوه بر پژوهشگران روان شناسی محیطی، شامل پژوهشگران عرصه روش تحقیق خصوصاً به شیوه نظریه پردازی زمینه نگر نیز می باشد.
Investigating the Relationship between Iranian EFL Learners’ Self-Esteem and their Receptive Skills across Genders(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present research was conducted to discover the possible relationship between self-esteem and the receptive skills of EFL learners in Iran across genders.
Methodology: The design of the study was correlational or ex post facto design. The researchers used three instruments for data collection in the current study. A language proficiency test to measure the participants’ proficiency level, Coopersmith Self-Esteem Inventory and finally two tests of listening and reading adopted from Preliminary English Test. To begin the research, in order to clear the language proficiency level of the learners, the researchers gave all learners a language proficiency test in Payame Noor University in Tabriz. After the test, the researchers finally selected 52 candidates whose test scores were between one SD below and above the mean as the homogeneous sample for further data collection. Then they collected some parts of the data from Coopersmith's self-esteem questionnaire to find out the learners’ self-esteem. Finally, they gathered the last part of the data which was the learners’ receptive skills from two tests of listening and reading adopted from PET. With the intention of testing all the research hypotheses, the researchers ran Pearson correlation analysis as the chief statistical analysis.
Findings: The Results showed a significant correlation between the self-esteem and reading skill of the learners across genders. Also no relationship could be found between the self-esteem and listening skill of the learners across genders.
Conclusion: From the findings, self-esteem had deep-seated and improved positive possessions on reading performances of the learner. But when it comes to listening performance, not self-esteem, but most linguistic knowledge and strategy use, mark the failure or success of a learner. It seems that there are some other factors of which affect the process of listening comprehension